احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۸۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برجام» ثبت شده است

نقدی بر مقاله‌ی دکتر حبیبی با عنوان «آزمایش‌های موشکی ایران: نقض برجام و نقض قطعنامه 2231» t.me/jusgentium4all/2433


1- تحریم های موشکی، پیش از هسته ای بوده است، نه همزاد آن. همچنانکه فرمان اجرایی 13094 رئیس جمهور آمریکا صادره در 1998، گواه این مطلب است.

2- قطعنامه های قبلی شورای امنیت (1696، 1737، 1747، 1803، 1835 و 1929) مطلقا ملغی و ابطال نشده، بلکه از آنجایی که با مکانیسم ماشه (Snapback) بدون حتی امکان وتوی چین و روسیه تماما به صورت آنی قابل بازگشت است، عملا و صرفا فریز (Freeze) گشته است.

3- در برجام سخنی از فعالیت های موشکی نیست، بلکه بند 3 ضمیمه‌ی B مربوط به قطعنامه‌ی 2231 است.

4- تفاوت محسوس این مقاله‌ی دکتر حبیبی با دو مقاله قبل شان در خصوص تمدید تحریم ISA

(t.me/jusgentium4all/2185 و t.me/jusgentium4all/2214) 

این است که برخلاف موارد قبلی که صرفا نگاهی نص محور به موضوع تمدید تحریم داشتند، در اینجا فارغ از نص برجام، کلیات و روح برجام را محور تحلیل قرار خود داده اند.

5- ناگفته نماند که آقایان ظریف و عراقچی عمیقا اصرار داشتند بر اینکه عبارت مبهم مندرج در قطعنامه مبنی بر «خودداری ایران از هرگونه فعالیت مربوط به موشکهای بالستیک که به نحوی طراحی شده‌اند که قادرند مواد هسته‌ای حمل کنند» قیدی ذهنی (Subjective) و مبتنی بر نیت ایران است، حال آنکه با آزمایش موشکی اخیر و درخواست تشکیل جلسه‌ی شورای امنیت در این باره مشخص شد آمریکا و متحدانش، آن را قیدی عینی (Objective) می دانند که به صرف وجود «قابلیت» حمل مواد هسته ای مشمول ممنوعیت می شود و از این روی نه تنها موشک های بردبلند و میان برد را در بر می گیرد که مشمول موشک های کوتاه برد نیز می گردد.


مطلب مرتبط: «تحلیل حقوقی بر نسبت میان تمدید ISA و نقض برجام» ahmadghadiri.ir/post/66

* به قلم دکتر محمد حبیبی مجنده، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید:

تصویب تمدید قانون تحریم های ایران در مجلس نمایندگان و مجلس سنای ایالات متحده را نمی توان به خودی خود نقض برجام دانست. روشن است که "نقض" برجام هنگامی رخ می دهد که یکی از طرف ها مطابق تعهداتی که در برجام دارد رفتار نکند. باید دید ایالات متحده در برجام دقیقاً چه تعهداتی بر دوش دارد. اگر رفتار این کشور مطابق این تعهدات نباشد برجام را نقض کرده است.  

آلفونس داماتو، سناتور وقت مجلس سنا در سپتامبر سال 1995 طرحی برای تحریم صادرات فناوری انرژی از سوی شرکتهای خارجی به ایران ارائه داد. در نسخه اصلاحی که به تصویب سنا رسید تحریم سرمایه گذاری در بخش انرژی صورت گرفت و علاوه بر ایران، لیبی هم مشمول تحریم شد. این قانون در سال 2006 نسبت به کشور لیبی خاتمه یافت و نام آن به قانون تحریمهای ایران (Iran Sanctions Act) تغییر کرد و در گذر زمان دایره تحریم های آن توسعه و گسترش یافت. این قانون پیچیده و مفصل، عمدتاً، شرکت هایی که بیش از 20 میلیون دلار در یک سال در بخش انرژی ایران سرمایه گذاری می کنند را مجازات و همچنین فروش سلاح شیمیایی، بیولوژیکی یا هسته ای یا فناوری های مرتبط یا تعداد و انواع بی ثبات کننده سلاح پیشرفته متعارف را ممنوع میکند.

بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه در واکنش به انتشار متن سخنان ظریف در کمیسیون امنیت ملی و تصدیق آن توسط نمایندگان گفته: «انتشار این سخنان -که وزارت امور خارجه به دلایلی کاملا روشن قادر به تایید صحت و سقم آن‌ها یا ارائه توضیحات بیشتر نیست- گرا دادن و اطلاع رسانی به آمریکا از تاکتیک‌های مذاکراتی کشور است... وزارت امور خارجه از عدم پایبندی مدعیان اخلاق و تدین به موازین قانونی جلسات محرمانه و نادیده انگاشتن و ذبح مصالح ملی و امنیتی کشور به پای مطامع شخصی و جناحی بسیار متاسف است و از این پس مجبور است برای افشاء نشدن تاکتیک‌های مذاکراتی و تصمیمات استراتژیک و حساس ملت و نظام، در نحوه و شکل برگزاری چنین نشست‌هایی دقت بیشتری کند».

در این رابطه گفتنی هایی است:

جلیلی: مذاکره برای داد و ستد است. باید دید در مقابل امتیازاتی که دادیم در تحریم و قطعنامه ها چه گرفتیم.

در حوزه تحریم، ستانده ما توقف برخی تحریمها با امکان بازگشت فوری آنهاست.

غرب میگوید مسیر رسیدن به بمب را مسدود کردیم، اما در مقابل مسیر بازگشت تحریم باز است. این یعنی عدم توازن.

ضمیمه 5 برجام می گوید قوانین تحریمی اروپا فقط تعلیق شده و برخی حتی تا 8 سال دیگر تعلیق هم نمیشود.

طبق برجام، تحریم دانشگاه شریف، بهشتی و مالکاشتر تا 8 سال دیگر باقی بوده و پس از آن تنها تعلیق خواهد شد.

طبق برجام، بانک سپه، ملی، صادرات، انصار و مهر تا 8 سال دیگر باقی بوده و پس از آن تنها تعلیق خواهد شد.

اروپا قانون تحریم سویفت را تا 8 سال دیگر تعلیق هم نخواهد کرد.

بعد از بررسی نقدهای صورت گرفته از سوی منتقدان و دفاعیات مطرح شده از سوی آقایان ظریف و صالحی و عراقچی، و البته به موازات دقت در متن منشور، برجام و قطعنامه، تا اینجای کار برآورد و جمع بندی اینجانب چنین است:


1. آنچه در وین به دست آمده با همه ی قوت و ضعف ها به مراتب از چارچوب مورد توافق در لوزان بهتر است، و این درحالی است که دولت همان پاسخی را اکنون به منتقدان وین می دهد که به منتقدان لوزان می داد و آن این که "این همه ی بضاعت ما بوده و بهتر از این نمی توانست باشد"!

 

2. روحانی و ظریف در طول 23 ماه مذاکره با اظهار عجز فراوان در برابر آمریکا و ناله های مکرر و همراه با غلو از اثر تحریم ها، نقشی بسیار مخرب در کسب امتیاز از حریف ایفا و جملات بسیار عجیبی بیان کردند که به ضرر دولت و ملت تمام شد. از "هر توافقی بهتر از عدم توافق است" گرفته تا "همه چیز از آب خوردن تا محیط زیست ما به رفع تحریم ها بستگی دارد" و تا "آمریکا با یک بمب کل سیستم دفاعی ما را می تواند نابود کند" که از دیگر موارد فاجعه بار تر بود. نمی دانم ظریف بر اساس کدام دانش نظامی و مکتب دیپلماسی حین مذاکرات چنین سخنی را بر زبان راند! بدترین بمبی که می شناسم اتم، و از آن مخرب تر بمب هیدروژنی است. آیا یک بمب هیدروژنی سیستم دفاعی کل کشور را نابود می کند؟ بر فرض محال که چنین باشد، آیا این اظهارات باید از زبان یک مسئول رسمی کشور آن هم متصدی دستگاه دیپلماسی، آن هم حین مذاکرات بیان شود!؟


3. نقد منتقدان و حتی فریاد مخالفان در کنار تذکرات رهبری بسیار موثر در کسب امتیاز نسبی از حریف در مقایسه با لوزان بوده. اگرچه روحانی با حملات مکرر به منتقدان نشان داد درک درستی از این واقعیت ندارد.


4. نسبت دادن دست آوردهای نسبی و احتمالی توافق وین به دولت یازدهم و مشخصا به "خوشحال دیپلماسی" بی انصافی و مضحک است و آنچه دولت یازدهم بر سر آن توافق کرده را دولت نهم و دهم فراهم آورده بود، و الا در زمان دولت اصلاحات هم همین افراد "همه" چیز را مطلقا تعطیل کردند و اجازه ی حتی کار تحقیقاتی با یک سانترفیوژ را هم نیافتند. و این درحالی بود که خاتمی رئیس جمهور، روحانی دبیر شورای امنیت ملی و مسئول پرونده، خرازی وزیر خارجه، موسویان سرپرست مذاکرات و عراقچی و ظریف و صالحی هم از اعضای تیم مذاکره کننده بودند!


5. فارغ از خیر و شری که این توافق پیش روی ما گذاشته، در حال حاضر حق غنی سازی ایران، برقراری فردو و آب سنگین اراک علاوه بر دشمنان توسط مهمترین رکن سازمان ملل به رسمیت شناخته شده و چنین رسمیتی هم قابل رجوع نیست. بماند آنچه اکنون در نطنز و فردو و اراک به رسمیت شناخته شده، با تغییراتی که ملزم به اعمال آنیم تفاوت اساسی و بعضا ماهوی دارد با آنچه تاکنون بوده است.


6. مطابق توضیحات دکتر صالحی ایرادی در مباحث فنی توافق ظاهرا وجود ندارد و ایران در توافق در بازه ی زمانی پذیرفته شده، هرچه از مواد و تجهیزات هسته ای اش را که قابل وانهادن بوده را خرج امتیاز گیری از حریف کرده است.


7. سخن ظریف در مجلس در خصوص وجود نداشتن لفظ "تعلیق" در متن توافق دروغ محض است و شخصا فرقی میان دو عبارت "موشک های بالستیک با قابلیت پرتاب سلاح های هسته ای" با "موشک‌های بالستیک طراحی شده با قابلیت حمل تسلیحات هسته‌ای" در نظر و عمل نمی یابم!


8. خطوط قرمز رهبری شامل نسپردن حکمیت به آژانس، لغو یکجا و یکپارچه ی تحریم ها و عدم ورود به مباحث تحریم تسلیحاتی و محدودیت موشکی، به طور مسلم و آشکار نقض شده و مواردی چون بازرسی از اماکن نظامی و مصاحبه و بازجویی از دانشمندان نیز غیر مستقیم در متن گنجانده شده است. در رابطه با بازرسی ها باید گفت درست است که این مورد در متن برجام استثناء شده اما از آنجایی که رفع کامل تحریم ها و حذف کامل قطعنامه ها به گزارش آژانس موکول شده، اگر آژانس طبق پروتکل الحاقی که در برجام پذیرفته شده، بگوید تا اماکن نظامی را بازرسی نکنیم نمی توانیم پرونده را مختومه کنیم، تکلیف چیست؟


9. در قطعنامه اگرچه در ظاهر ممنوعیت مطلق تسلیحاتی به محدودیت مدت دار تبدیل شده است اما تفاوت و ایراد اساسی آنجاست که ما اینبار خود رضایت داده ایم به ادامه تحریم تسلیحاتی و موشکی علیه خود و نیز به الزام کشورها در بازرسی از کشتی های کشور در دریای سرزمینی شان در صورت شک در محموله ی کشتی ها. و این درحالی است که اکنون ایران در اطراف با داعش درگیر است و به سوریه و عراق، یمن، حزب الله، حماس و جهاد اسلامی سلاح می رساند. یعنی یا باید پایبند توافق باشیم و امنیت ملی را فدای آن کنیم و یا در صورت تصویب در شورای امنیت، محکوم قطعنامه ای باشیم که به آن رضایت داده ایم! بالاخره قصد اجرا داریم یا خیر؟ اگر به گفته ی عراقچی چنین قصدی نداریم چرا به آن رضایت داده ایم؟!

 

10. درست است که در پاراگراف مربوط به تحریم بالستیک (موشک های دور برد) آمده "از ایران خواسته می شود" _دقت کنید که نگفته به ایران "توصیه" می شود- و آن واژه می تواند دلالت بر اختیار کند، اما به نظر می رسد این بند و نیز تمام مفاد قطعنامه ی 2231 شورای امنیت مطلقا الزام آور باشد و وجود عبارت "از ایران خواسته می شود" اگرچه می توانست به عنوان اماره ای بر غیر الزام آور بودن قطعنامه تلقی گردد اما به چند دلیل ادعای غیر الزام آور بودن کاملا منتفی است زیرا

اولا اگرچه قطعنامه با موضوع توافق مرتبط است، اما نه تنها از آن مستقل، که در برابر برجام سندی بالا دستی است و اگرچه با برجام آمده، اما با آن نخواهد رفت و ساز و کار مستقل خود را طی می کند. همچون مهریه که به اختیار مرد و با عقد زوجیت می آید اما با طلاق و به اختیار مرد از بین نرفته و اجرا می شود.

ثانیا در بند 14 مقدمه ی قطعنامه گفته شده مطابق ماده ی 25 منشور، کلیه ی کشورها "موظف" به اجرای مفاد قطعنامه هستند و این با اظهارات پیش از توافق ظریف و عراقچی که مؤکداً می گفتند "فلسفه ی رفتن موضوع به شورای امنیت و صدور قطعنامه، قدرت الزام آوری و خارج از اراده ی دولت ها است که به مفاد توافق می بخشد" در تضاد است. 

ثالثا اختلاف در الزام آور بودن یا نبودن قطعنامه و در پی آن موضوع عمل کردن یا نکردن ایران به تعهداتش، همچون اختلافات مربوط به کلیه ی مسائل برجام دعوایی است که قاضی آن شورای امنیت است و وتوی احتمالی چین و روسیه هم در اینجا اساسا موضوعیت و کارایی ندارد. بنابراین هر ایراد و بهانه ای علیه ایران و با هر درجه ی قوت و ضعفی انگشت اعضای دائم شورای امنیت را روی ماشه ی شلیک مجدد قطعنامه های سابق شورای امنیت _این بار با مشروعیتی دو چندان به دلیل اعلام پذیرش پیشینی ایران- قرار می دهد و این نکته موقعی جالب تر است که بدانیم در صورت چکاندن ماشه، نه تنها قطعنامه های قبلی فعال می شود، بلکه می تواند موضوع، تهدید صلح و امنیت جهانی تلقی شده و گزینه های تحریمی جدید و یا حمله ی نظامی بررسی و رأی گیری شود. همچنین ریسک طرح دعوا از جانب ایران علیه دیگر کشورهای اتحادیه اروپا و 6 کشور نیز به حداکثر می رسد، چرا که طرف دعوای ایران اگرچه ممکن است وارد نبودن اتهام خود را بپذیرد اما یقینا متهم به عدم انجام تعهدات، هیچ گاه اجازه ی متهم شدن خویش را نخواهد داد و در این شرایط ایران خود را مطلقا اسیر و گروگان دارندگان وتو قرار داده است. از این روی است که باید گفت حتی با فرض خیالی گرفتن بیشترین امتیازات ممکن و پذیرش کمترین تعهدات، این مفاد بر بستری تعریف و طراحی شده که بر هیچ چیز جز امید به انصاف و حسن نیت دشمن مبتنی نیست!


11. درست است که در قطعنامه آمده "با محکومیت ایران بابت نقض برجام, ایران هم می تواند به حالت سابق بازگردد" اما آیا سرعت بازسازی اراک و 10 تن تولید اورانیوم با سرعت وضع مجدد تحریم ها یکی است؟ البته دولت می گوید سانترفیوژها را می توانیم به سرعت نصب کنیم که درست به نظر می رسد. ایضا ادعا دارد که تحریم ها اولا چون یک دهه طول کشیده تا به اینجا رسیده، وضع مجدد آن هم بسیار زمان بر است که این سخن منطقی و قابل قبول نیست چرا که وضع مرحله به مرحله تحریم به دلیل حرکت مرحله به مرحله ی ما بوده و اکنون به دلیل بازگشت دفعتی به حالت سابق، تحریم ها نیز دفعتی وضع می گردد. همچنین می گویند در آن صورت دیگر کسی به تحریم ها اعتنا نخواهد کرد که این هم معلوم نیست بر چه اساسی بیان می شود؟ تحریم اگر از ناحیه ی شورای امنیت باشند، کشورها لازم به اجرا هستند، اگر هم از ناحیه ی اروپا و آمریکا باشد منافعشان چنین ایجاب می کند و هر دو مورد تاکنون نسبت به ایران اعمال و از جانب کشور ها همراهی شده.


12. از آنجایی که در صورت بروز "هر" اختلافی، شورای امنیت نهایتا نظر می دهد و "ادامه ی لغو تحریم ها" را به رای می گذارد و عملا وتوی احتمالی چین و روسیه را هم بی اثر می کند، محکومیت ایران بسیار محتمل است. در این صورت اگرچه ما هم می توانیم به وضع سابق برگردیم _فارغ از خسارات جبران ناپذیر- اما چرا اساسا توافق کرده ایم؟! توافق کرده ایم به هم بخورد یا توافق کرده ایم پایدار باشد؟ پایدار که نیست به شدت هم شکننده است و ایران را تا 10 سال زیر دین و باج دهنده ی 5 کشور دارای وتو با منافع و انتظارات متنوع و پایان ناپذیر قرار می دهد؛ پس چرا برای توافقی که به بند بند است این همه نقد عقب نشینی می کنیم؟


13. ادعای قضاوت جهانیان از حقانیت ایرانیان در صورت کارشکنی غربی ها نیز بی مورد است، چراکه اولا نتیجه هر قدر هم که ظالمانه باشد، خود به صورت داوطلبانه به آن رضایت داده ایم و دیگر آنکه با ائتلاف سیاسی رسانه ای غرب چه خواهیم کرد؟ در میان هیاهوی "نقض عهد ایران" فریاد ما را چه کسانی خواهند شنید؟ و چه کسی حق را به ما خواهد داد؟


14. از آنجایی که اکنون با صدور قطعنامه، توافق از منظر بین المللی بر ایران بار شده، تصویب در مجلس تنها نقشی داخلی در جواز به دولت در اجرای برجام ایفا خواهد کرد ولی عدم تصویب زائل کننده وصف الزام آوری نیست و ایران را ذیل ماده 42 (حمله ی نظامی) منشور می تواند ببرد. بنابراین با قطعنامه ی شورای امنیت عملا مفاد برجام بر ایران تحمیل شده بی آنکه تصویب شدن یا نشدن آن در مجلس اثری در این خصوص داشته باشد. ظاهرا تنها اثر تأیید مجلس، رفع تحریم هایی است که به روز تصویب موکول شده است.


15. با توجه به این موارد، روشن است که دولت با هدف رهایی از مضیقه ی اقتصادی _که ظاهرا چاره ی آن را فقط و فقط در سیاست خارجی و نه اقتصاد داخلی می بیند- تحدیدات و تهدیدات نظامی امنیتی را به شدت پررنگ کرده است. در مجموع شاید بتوان این همه پیچیدگی را چنین تشبیه و خلاصه کرد که ایران با تحویل فشنگ خود در ازای پولی که از حساب خویش دریافت کرده (قرار است دریافت کند)، چماق روی سر را به گرز بالای سر مبدل ساخته. موافقان توافق، به پول پس گرفته و چماقی که از روی سر کشور برداشته شد استناد می کنند و مخالفان به فشنگ داده شده و گرزی که بالای سر قرار گرفته استناد می نمایند.

به بیان دیگر وضعیت توافق همانند آتش بس است. کسانی که به حریف _اگر نگوییم دشمن!- خوشبین اند امیدوارند این آتش بس، پایدار مانده و به صلح منجر شود. اما بدبینان، نگران نقض آتش بس هستند و اینکه طبق اذعان کاخ سفید، آمریکا در وضعیتی برتر وارد کارزار با ایران شود. این درحالی است که بدبینی بدبینان تماما مستند و مسبوق به سابقه ی حریف است اما مستندی برای خوشبینی خوشبینان مطلقا وجود ندارد.


16. تا کنون مطالب و مقالات بسیاری در خصوص توافق وین نگاشته شده که به نظر می رسد جامع ترین آن مقاله ی مشترک دکتر فؤاد ایزدی و دکتر ابوذر گوهری مقدم باشد با عنوان "70 نکته از توافق برجام" (yon.ir/6eZx) که مطالعه ی آن را به همه ی هموطنان توصیه می کنم.


* منتشره در 8 مرداد 94: iusnews.ir/fa/news-details/174409

1- «23» مرتبه تکرار واژه‌ی «تعلیق» در متن برجام،

2- ظریف در صحن علنی مجلس: «در هیچ جای برجام لفظ تعلیق نیامده»!


3- ظریف در کمیسیون ویژه‌ی برجام: «کل تحریم‌های اقتصادی، مالی و پولی اتحادیه اروپا از روز اجرا لغو و کل تحریم‌های ایالات‌متحده اعمال شده بر روی شخصیت‌های غیر آمریکایی از روز اجرا لغو می‌شود»، روحانی: «ما هیچ توافقی را امضا نخواهیم کرد مگر آنکه در نخستین روز تمام تحریم های اقتصادی بالمره و در همان روز لغو شود»،

4- ظریف: «به مردم وعده رفع تحریم آمریکا را ندادیم»!


5- روحانی: «برجام خورشید تابان است»،

6- ظریف در مصاحبه با فرید زکریا: «ما وعده‌ی خورشید و ماه ندادیم»!


«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ» اى کسانى که ایمان آورده‏ اید اگر فاسقى برایتان خبرى آورد نیک وارسى کنید مبادا به نادانى گروهى را آسیب برسانید و [بعد] از آنچه کرده‏ اید پشیمان شوید (سوره حجرات، آیه 6).


🔹 اول. چرا رهبری گفتند قضیه‌ی 3000 میلیارد را بیش از این کش ندهید ولی نسبت به اختلاس 8000 میلیاردی و املاک نجومی چنین نگفتند و حتی نسبت به پیگیری حقوق های نجومی تاکید نمودند؟

🔹 درخواست کش ندادن فساد 3000 میلیاردی در شرایطی بود که با ورود قاطع قوه قضائیه عوامل آن دستگیر شدند و نهایتا مه آفرید امیر خسروی اعدام و مجموعا 5000 میلیارد تومان از اموال متهمان به نفع بیت المال مصادره شد. بنابراین با جریان گرفتن قضایی پرونده، رهبر انقلاب کش دادن سیاسی رسانه ای آن را که تنها با اعصاب مردم و اعتماد عمومی سر و کار دارد خواستار شدند.

این درحالی است که به اعتبار هم گرایی محسوس رسانه های ضد انقلاب با رسانه های اصلاح طلب و دولتی، فساد 8000 میلیاردی با سکوت و سانسور و بایکوت مواجه گشت و اساسا در برابر اختلاس بیشتر سروصدای کمتری ایجاد شد و حتی رئیس جمهور شخصا منکر اختلاس شد و آن را وام معوق نامید!

املاک نجومی نیز با اعلام برائت شهردار تهران و ارجاع موضوع به قوه قضائیه به سرعت به نتیجه رسید و حکم ابطال تخفیف ها و بازگرداندن مبالغ آن به بیت المال صادر شد.

اما در حقوق های نجومی نه تنها تاکنون دولت و دیوان محاسبات هیچ فردی را به عنوان مجرم یا متخلف به قوه قضائیه معرفی نکرده اند که سخنگوی دولت نیز لقب "ذخیرهای نظام" را حواله‌ی حرام خواران کرده است.


🔹 دوم. چرا رهبری تعجیل در مذاکرات را خواستند و اکنون عیوب و ایرادات برجام را ناشی از تعجیل آن می دانند؟

🔹 آنچه اکنون موسوم به برجام است حاصل سه مرحله توافق ژنو، لوزان و نهایتا وین بود. ابتدا در ژنو (3 آذر 92) توافق شد جهت نیل به معاهده‌ی نهایی، ایران بدوا و به صورت پیش شرط مذاکرات، در ازای پاره ای تسهیلات مالی، با اعمال محدودیت در برنامه‌ی هسته ای خود، سطح غنی سازی را کاهش دهد و بازرسی ها را تسهیل نماید.

این محدودیت ها تا حدود 20 ماه بعد یعنی توافق مقدماتی لوزان (13 فروردین 94) و پس از آن تا نهایی شدن برجام در وین (23 تیر 94) ادامه یافت درحالیکه در میان این فواصل طولانی، با نشست و برخاست های بی جای وزیر خارجه ایران با وزیر آمریکایی، و بدتر از آن قدم زدن ها و گرفتن عکس های یادگاری، تنها عاید کشور لطمه به حیثیت انقلابی ایران و کاهش سطح و سرعت فعالیت های هسته ای مان بود و جالب آنکه حاصل این 20 ماه معطلی در مذاکرات ژنو تا وین، با عدم اجازه به کمیسیون ویژه برجام در قرائت گزارش خود و با لابی گسترده‌ی رؤسای دولت و مجلس، تنها ظرف 20 دقیقه در مجلس (21 مهر 94) تصویب شد! بی آنکه 1- ضمانتی کتبی از آمریکا و اروپا گرفته شود و 2- تناظر در اجرای برجام رعایت شود، دولت تنها با اتکا به قول و قرارهای شفاهی و به صورت یکجا تمام تعهدات خود را انجام رساند.

بنابراین واضح است که آنچه در کلام رهبری نیاز به تقلیل و سرعت بخشی داشت فواصل زمانی میان ادوار مذاکرات بود و آنچه درش شتاب خسارت بار شد بررسی و تصویب سند نهایی و اجرای بی ضمانت و یکباره‌ی برجام بود.

سلیمانی و روحانی

سوریه و هسته ای

حلب و تحریم

مبارزه و مذاکره

پیشروی و عقب نشینی

پیروزی و شکست


کدام الگو جواب داد؟

درحالی که «جنگ» ایران در سوریه با ایادی آمریکا نیز منجر به حمله‌ی نظامی آمریکا به ایران نشده، چطور آقایان ادعا می کنند ادامه‌ی فعالیت های هسته ای، منجر به جنگ و حمله‌ی نظامی می شد؟!