* به قلم دکتر محمد حبیبی مجنده، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید:
تصویب تمدید قانون تحریم های ایران در مجلس نمایندگان و مجلس سنای ایالات متحده را نمی توان به خودی خود نقض برجام دانست. روشن است که "نقض" برجام هنگامی رخ می دهد که یکی از طرف ها مطابق تعهداتی که در برجام دارد رفتار نکند. باید دید ایالات متحده در برجام دقیقاً چه تعهداتی بر دوش دارد. اگر رفتار این کشور مطابق این تعهدات نباشد برجام را نقض کرده است.
آلفونس داماتو، سناتور وقت مجلس سنا در سپتامبر سال 1995 طرحی برای تحریم صادرات فناوری انرژی از سوی شرکتهای خارجی به ایران ارائه داد. در نسخه اصلاحی که به تصویب سنا رسید تحریم سرمایه گذاری در بخش انرژی صورت گرفت و علاوه بر ایران، لیبی هم مشمول تحریم شد. این قانون در سال 2006 نسبت به کشور لیبی خاتمه یافت و نام آن به قانون تحریمهای ایران (Iran Sanctions Act) تغییر کرد و در گذر زمان دایره تحریم های آن توسعه و گسترش یافت. این قانون پیچیده و مفصل، عمدتاً، شرکت هایی که بیش از 20 میلیون دلار در یک سال در بخش انرژی ایران سرمایه گذاری می کنند را مجازات و همچنین فروش سلاح شیمیایی، بیولوژیکی یا هسته ای یا فناوری های مرتبط یا تعداد و انواع بی ثبات کننده سلاح پیشرفته متعارف را ممنوع میکند.
در "برنامه جامع اقدام مشترک" (برجام) تعهدات ایران، اتحادیه اروپا و ایالات متحده به طور تفصیلی بیان شده و در خصوص قطعنامه های تحریمی شورای امنیت تعیین تکلیف شده است. در این سند تعهدات ایالات متحده به طور کلی در بند 21 گفته شده است: "ایالات متحده اجرای تحریم های مشخص شده در ضمیمه 2 ... را متوقف خواهد ساخت ..." (The United States will cease the application … of the sanctions specified in Annex II …). قسمتهای 9 تا 12 این بند در واقع حوزه هایی است که در قانون تحریم های ایران جای دارد.
در قسمت 19 این بند، لغو دستورهای اجرایی 13574، 13590، 13622، و 13645 و بخش های 7-5 و 15 دستور اجرایی 13628 به عنوان تعهد ایالات متحده ذکر شده است. بند 22 برجام هم تعهدات ایالات متحده در خصوص اجاز فروش هواپیمای مسافری تجاری و قطعات و خدمات مرتبط به ایران؛ اجازه دادن به اشخاص غیرآمریکایی تحت مالکیت یا کنترل شخص آمریکایی به انجام فعالیت هایی با ایران در سازگای با برجام؛ و اجازه دادن به واردات فرش و مواد غذایی ایران به ایالات متحده را بیان می دارد. در بند 23 هم ایالات متحده متعهد شده است پس از هشت سال از روز تصویب برجام یا جمع بندی کلی تر آژانس مبنی بر صلح آمیز بودن همه مواد هسته ای در ایران (هر کدام که زودتر بود)، به دنبال عملی تقنینی مقتضی برای لغو یا اصلاح برای ترتیب اثر دادن به لغو تحریم های مصرح در ضمیمه 2 در زمینه تملک کالاها و خدمات مرتبط با هسته ای برای فعالیت های منظور شده در برجام خواهد بود. در بند 26 نیز ایالات متحده ملزم شده است از ارائه مجدد یا وضع مجدد تحریم های مصرح در ضمیمه 2 خودداری ورزد و از وضع تحریم های جدید مرتبط با هسته ای اجتناب کند.
رئیس جمهور ایالات متحده پس از اجرایی شدن برجام طی دستور اجرایی 13716 در 16 ژانویه 2016 دستورهای اجرایی را که مطابق برجام باید لغو میشد لغو نمود. بنابراین:
1. تعهد ایالات متحده مطابق برجام این است که اجرای بخشهای مهم قانون تحریم های ایران را متوقف کند. برجام تعهدی بر این کشور برای توقف اجرای بخش های دیگر این قانون وضع نمی کند. ایالات متحده در برجام متعهد به لغو این قانون نیست. به همین دلیل این قانون بعد از اجرایی شدن برجام تاکنون برجا بوده است.
2. در حال حاضر با دستور اجرایی رئیس جمهور اجرای بخش هایی از قانون تحریم های ایران که باید مطابق برجام از اجرا باز بماند، متوقف شده است.
3. ایالات متحده در صورتی ناقض تعهدات خود مطابق برجام عمل خواهد کرد که بخش های متوقف شده قانون تحریم های ایران را از حالت توقف خارج سازد و دستور اجرای آنها را بدهد. صرف تصویب تمدید این قانون نقض برجام نخواهد بود.
و اما پرسش کلیدی و راهگشا در سنجش مصوبه کنگره ایالات متحده، برساخته از مجلس نمایندگان و مجلس سنا، از نگاه تعهدات این کشور در "برجام" این است که این مصوبه "تمدید" قانون موجود درحال انقضا یا وضع "قانون جدید" است. شاید بپرسید بهره جویی از واژه "تمدید" یا عبارت "قانون جدید" چه تفاوت می کند و مگر جز این است که آن چه اهمیت دارد محتوا و مفاد مصوبه است. باید گفت از قضا محتوا و مفاد مصوبه چیزی جز استمراربخشیدن به وضعیت موجود و افزودن بر عمر قانونی که بیست سال پیش تصویب شده و بارها اصلاح و تمدید شده نیست.
حرکت ضد ایرانی کنگره اگر محتوایی تازه می داشت باید مقرراتی تازه می آورد نه آن که قانون موجود را بی کم و کاست و بدون افزودن یا کاستن یک واژه از خطر انقضا برهاند. در پایگاه اینترنتی سنا، در نام مصوبه کنگره، در هر جا که از مصوبه سخن می رود، واژه "تمدید" بکار رفته است.
پرسشی که بی درنگ سبز می شود این است که مگر در "برنامه جامع اقدام مشترک" یا "برجام" که پایان دهنده بحران پرونده هسته ای ایران پس از بیش از ده سال و در پی مذاکرات توان فرسا، پیچیده و دراز بود ایالات متحده نپذیرفته بود تحریم های هسته ای را لغو کند. باید گفت تعهد این کشور در برجام، توقف اجرا، (cease the application) و نه لغو، بخش های مهم، و نه کل، تحریم های مقرر در قانون تحریم های ایران که تمدید شده، است.
به زبان دیگر، تعهد آمریکا در برجام این نبود که کل این قانون و قانون های دیگر را از ریشه برکند و به زندگی آنها پایان دهد؛ چون اگر چنین بود وجود این قانون تا به امروز ناقض تعهد این کشور می بود؛ بلکه در بند ٢١ به روشنی آمده است که ایالات متحده اجرای تحریم های مشخص شده در پیوست دوم برجام را متوقف خواهد ساخت و ضمن برشمردن حوزه های تحریمی که اجرای آنها باید متوقف شود (که حوزه های ذکر شده در قسمت های ٩ تا ١٢ به حوزه های تحت شمول قانون تحریم های ایران یعنی تحریم بخش های انرژی و پتروشیمی برمی گردد) در قسمت ١٩ لغو دستورهای اجرایی ١٣٥٧٤، ١٣٥٩٠، ١٣٦٢٢، و ١٣٦٤٥ از تعهدات ایالات متحده شمرده شده است.
اوباما در اجرای همین تعهد با دستور اجرایی ١٣٧١٦ به تاریخ ١٦ ژانویه ٢٠١٦ (٢٦ دی ١٣٩٤) دستورهای اجرایی یاد شده را لغو نمود و اجرای تحریم های موضوع تعهدات برجام را متوقف ساخت.
بنابرای، وضعیت فعلی قانون تحریم های ایران این است که بخش های مشخص شده این قانون در پیوست دوم برجام یعنی بخش های ٥(الف)٧، ٥(الف)(١) – (٢) و (٤)-(٨)، ٥(الف)(٣) با دستور اجرایی رئیس جمهور از اجرا بازمانده است.
از این رو، وقتی کنگره قانون تحریم های ایران را "تمدید" می کند یعنی وضعیت موجود را دوام بخشیده و چارچوب فعلی را برای ده سال دیگر برپا داشته است. توقف اجرای تحریم های مشمول تعهد ایالات متحده در برجام بخشی از این چارچوب است. به این ترتیب حتی امضا و تایید مصوبه کنگره به معنای لغو دستور اجرایی ١٣٧١٦ نخواهد بود بلکه به معنای حفظ وضع موجود است. البته چنان چه رئیس جمهور آمریکا دستور اجرایی تازه ای صادر کند و بخش های متوقف شده این قانون را فعال سازد بی تردید تعهد این کشور مطابق برجام و نیز قطعنامه شورای امنیت را "نقض" کرده است.
و همین نکته ی روشن است که بر بسیاری، در میانشان بزرگان و گردانندگان کشور، پوشیده مانده و آنان را به داوری شتابزده واداشته است. البته جای شگفتی نیست؛ غوغازیستان واقعیت بدیهی را واژگونه ساخته و بر اسب مراد می تازند و از این که بزرگان را دست بسته فضای غبارآلود خودساخته کرده اند تا بر طبل "نقض" برجام بکوبند سرمست اند.
برخی از آنان که نوشته پیشین بنده را خوانده بودند خرده گرفتند که وقتی این همه، از صدر تا ذیل، به "نقض" برجام زبان می گشایند چرا شما می گویید برجام "نقض نشده" است؟! اما آیا هیاهو و فضاسازی واقعیت را "قلب" می کند؟
جای این پرسش نیست که چرا هیچ یک از طرفهای برجام مصوبه کنگره آمریکا را "نقض" برجام ندانسته اند. مگر نقض برجام، نقض قطعنامه شورای امنیت نیست؟ پس چرا صدایی از این شورا برنمی خیزد؟ اگر قانون جدیدی وضع شده تا تحریم های متوقف شده را بازگرداند چرا به سازوکار حل اختلاف در برجام متوسل نمی شویم تا با منطق و استدلال خود جهانیان را به پیمان شکنی ایالات متحده آگاه کنیم؟ چرا یکی از اعضای تیم مذاکره کننده و به ویژه تیم حقوقی مقاله یا بیانیه ای نمی دهد و با استدلال، "نقض" برجام را آفتابی نمی کند؟ پاسخ همه این پرسشها این است که واقعیت همان است که در این نوشته آمد.
* ملاحظات از اینجانب، احمد قدیری:
به موازات تصدیق فرمایشات استاد گرامی، جناب آقای دکتر حبیبی، در اینکه اقدام آمریکایی ها مصداق نقض برجام نیست، تأکید می کنم که باید به حال ملتی گریست که مذاکره کنندگانش:
1- خلاف نص صریح برجام و با وجود 23 بار تکرار لفظ "تعلیق" رسما ادعا می کنند در هیچ جای برجام تعلیق نیامده.
2- عدم تمدید ISA را در معاهده ای بین المللی به اتکای قول و قرارهای شفاهی دشمن وعده می دهند.
3- قبل از برجام از رفع تمام مشکلات کشور سخن می گویند و پس از امضای برجام نیز، خلاف متن آن، از لغو بالمره و یکپارچهی همهی تحریم ها سخن می گویند.
4- به دلیل وجود "مکانیزم ماشه" حتی نمی توانند مدعی تخلف نقض تعهدات حریف باشند تا مبادا تمام تحریم های شورای امنیت یکباره بر نگردد.
برجام هیچ مشکلی نداشته؟!که بخواهیم از حفره های آن استفاده کنیم؟!
نظر اول خودتونو با نظر دوم قیاس کنید.شاید خودتونم به تناقض پی ببرید.