احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمریکا» ثبت شده است

1- اعلام هیلاری کلینتون مبنی بر آموزش 5000 ایرانی برای براندازی yon.ir/AFw1

2- همایش گسترده‌ی منافقین در پاریس با حضور رئیس اسبق اطلاعات عربستان yon.ir/6uD7

3- تجهیز و اعزام تیم های تروریستی به کشور توسط عربستان yon.ir/8YF9

4- ابراز نگرانی کری از پیروز نشدن روحانی در انتخابات 96 yon.ir/q9Bi

5- حمایت رئیس CIA از روحانی yon.ir/uZ1z

6- ابراز امیدواری رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل از پیروزی روحانی در انتخابات yon.ir/95a2

7- حمایت رئیس سابق اطلاعات عربستان از تداوم برجام yon.ir/VKRl

8- حمایت نتانیاهو از تداوم برجام yon.ir/0DS2

9- انتصاب معاون سازمان اطلاعات امنیت آلمان به سمت سفارت در تهران yon.ir/ge0y

10- انتصاب رئیس بخش اطلاعات در اداره کل امنیت خارجی فرانسه به سمت سفارت در تهران yon.ir/BA59

11- انتصاب مأمور ارشد MI6 انگلیس به سمت سفارت در تهران yon.ir/3Bxu

12- حضور دو دیپلمات فرانسوی و انگلیسی در کردستان و عکس برداری از مراکز نظامی yon.ir/qgd3

13- موج سازی های مکرر ضد انقلاب و تمرین اتحاد و حضور به بهانه‌ی زندانیانی چون آرش صادقی و محمد علی طاهری yon.ir/gBa2

14- تلاش برنامه ریزی شده برای به آشوب کشاندن تشییع جنازه هاشمی yon.ir/877s

15- پیام مودت نتانیاهو به ملت ایران جهت ساخت سرمایه اجتماعی yon.ir/65V9

16- تعیین روز انتخابات به عنوان روز آشوب از سوی ضد انقلاب yon.ir/TG7Q0

17- افزایش و گسترش نارضایتی های اقتصادی و اجتماعی در مردم yon.ir/tD8bz

18- شدت یافتن طعنه های رئیس جمهور به شخص رهبری، شورای نگهبان و سپاه yon.ir/ltQt5 - yon.ir/gfD6y

19- شدت یافتن حملات ضد انقلاب به شخص رهبری و مقصر جلوه دادن ایشان در مشکلات اقتصادی موجود yon.ir/MHMTO

20- تلاش انحراف برای نزدیکی به فتنه با نامه نگاری مشایی به خاتمی در خصوص لزوم همیاری در برابر شورای نگهبان yon.ir/v6akF

21- سَرخوردگی بخشی از بدنه حامی احمدی نژاد و قرارگیری در مقابل نظام در پی رد صلاحیت او yon.ir/pL4KP

22- پیشنهاد ارگان رسمی شورای روابط خارجی آمریکا به ترامپ در خصوص حمایت از روحانی yon.ir/zMaWb

23- پیام تبریک سال نو ترامپ به ملت ایران جهت ساخت سرمایه اجتماعی yon.ir/ypPB5

24- درخواست سفیر آمریکا در سازمان ملل برای دامن زدن به اعتراضات در ایران yon.ir/3lrk8

25- سفر مولوی عبد الحمید به عربستان دو ماه مانده به انتخابات yon.ir/QGak8

26- سفر فاطمه هاشمی و عفت مرعشی به انگلیس یک ماه مانده به انتخابات yon.ir/IxLLY

27- اتهام ضد انقلاب به نظام در خصوص تقلب، با کلید واژه پر تکرار مهندسی انتخابات yon.ir/ct9ch

28- ساختارشکنی روحانی در سیاست داخلی و خارجی و تلاش برای دو قطبی سازی جامعه yon.ir/poZvL

29- اعلام وزیر دفاع عربستان در خصوص تلاش برای کشاندن جنگ سوریه به داخل مرزهای ایران yon.ir/0LvJx 

30- سرمایه گذاری ترکیه در تأسیس بخش فارسی خبرگزاری آناتولی و گسترش نفوذ بر رسانه های معاند فارسی yon.ir/VJjBm

1. روحانی را در میان مقامات جمهوری اسلامی، همواره حریص ترین فرد در استعمال پیشوند «دکتر» برای خویش یافته ام، از کلام تا کتاب، از زمانی که لیسانسه بود تا زمانی که مدرک دکتری ای را به او هبه دادند؛ اما چه شده برای اولین بار در ابتدای فیلم تبلیغاتی اش به نام خویش اکتفا نمود، پاسخ حتما به رسوایی اخیر در خصوص تقلب های نجومی در مدرک تحصیلی اش بر می گردد.

2. ابتدای فیلم با ضرب آهنگ تند، در دور تند، سخنان دانشجویان و حرکات پی در پی شان نمایش داده شد و سپس نوبت به قرار گرفتن روحانی در پشت تریبون و اظهارات وی رسید، جایی که به مدد تدوین، مونتاژ، و اسلوموشن صوت و تصویر، رئیس جمهور استثنائا با لحنی آرام و کلامی ملایم به «تخریب» پرداخت!

3. نکته جالب این است که برای مخاطب، لحن و لفظ روحانی، انتخابات و غیر انتخابات نمی شناسد، او همیشه اینگونه سخن گفته است. سخنانی مملو از متلک پراکنی ها و شعارهایی البته تهی از ذوق شعر، چهار سالی باید صبر کنیم تا کارگردان فیلم انتخاباتی روحانی دوباره اعتراف کند «با شعار درست نمی شود، با شعر درست نمی شود» را من یاد او داده ام.

4. روحانی در این فیلم طبق معمول دست از سر دو نفر بر نداشت، هاشمی و احمدی نژاد! باز هم نهایت استفاده از تصاویر هاشمی را شاهد بودیم و البته خاطره سازی از مرد خاطره ایران. جالب تر از همه جایی که روحانی از زبان هاشمی خطاب به خود می گوید «وقتی دولت تو را نگاه می کنم، تخریب ها را نگاه می کنم، و اینکه سکوت کردی و حرف نمی زنی در برابر اینها ...» بله، «سکوت کردی و حرف نمی زنی»! هاشمی دروغ گفت یا روحانی؟ نمی دانم!

5. روحانی آنقدر دستش در بیان دست آوردهای نداشته خالی بود که این بار مدال ورزشکاران و دریاچه ارومیه را افتتاح کرد!

6. همانطور که انتظار می رفت، نقطه مانور روحانی، رفت و آمد با سران کشورها و تورق آلبوم تصاویر بود؛ البته با سانسور مطلق کلکسیون اهانت های دیپلماتیکی که به عادت مألوف دولت بدل شده است.

7. در جایی نیز از یک جمله ای انگلیسی روحانی که موفق به بیان آن شد، رونمایی گردید «it so decided» که دومین عبارت انگلیسی شنیده شده از وی پس از آن پیام تاریخی مودت به مردم آمریکا است. 

8. فیلم انتخاباتی روحانی به خوبی نشان داد، وی امیدی به جذب آراء مستضعفان نداشته و استراتژی اش صرفا «حفظ» رأی قشر متوسط به بالای شهری و فالوورهای توییترش است. 

9. این جمله پایانی روحانی هم مرا بیش از همه ترساند که «برخی از مسیرهای سخت هم هست که باید شروع بشود»، گویا قول و قرارهایی با طرف آمریکایی برای تحقق معامله های بزرگ و البته دست آوردهای کوچک گذاشته شده است.

🎬 داستان فیلم فروشنده چنین است که زوجی به نام های عماد و رعنا (شهاب حسینی و ترانه علیدوستی) در پی ترَک برداشتن دیوارها و امکان خراب شدن منزلشان به دلیل گودبرداری زمین مجاور، ناچار به جابجایی می شوند و از این روی به اجاره‌ی منزلی فرسوده، چرک و کوچک بر بالای پشت بام یک آپارتمان می شوند. منزل جدید به همکار تئاتر آنان با نام بابک تعلق دارد که پیش از این زوج، به زنی بدکاره اجاره داده بود. از این روی بعد از استقرار زوج داستان، یکی از مشتری های مستاجر سابق وارد ساختمان شده و به زنِ خانه تجاوز می کند در حالی که زن نگون بخت خونین و زخمی می گردد و البته بعد از حادثه دقیقا به خاطر نمی آورد که چه اتفاقی افتاده است.

🎬 درام اصلی فیلم جایی شروع می شود که شهاب حسینی (عماد)، بی آنکه چندان عصبانی باشد، خیلی آرام و ضمن پرداختن به دیگر کارهای روزمره اش دنبال فرد متجاوز نیز می گردد تا نهایتا بعد از تعلیق بسیار داستان، فرد مذکور برای عماد و مخاطب آشکار می گردد: پیرمردی حدودا 65 ساله و با همسری مذهبی!

البته از توضیحات پیرمرد این است که وی نمی دانسته مستاجر قبلی جابجا شده و دیگر در آن خانه نیست و لذا تجاوزش اشتباهی بوده اما جالب آنکه نهایت واکنش شوهرِ به غایت بی غیرتِ زن، پس از قطعیت یافتن در احراز هویت متجاوز، آن است که بدون ضرب و شتم و حتی داد و قال، فقط او را بازخواست و تهدید به افشاکردن موضوع نزد خانواده اش می نماید! موضوعی که از قضا به دلیل عجز و لابه‌ی پیرمرد با مخالفت رعنا همراه می شود به نحوی که قهرمان داستان از اینجا به بعد به دلیل اصرارش بر رسوا کردن متجاوز، حکم یک آدم فروش (فروشنده) را پیدا می کند و اگرچه عاقبت از رسوایی پیرمرد نزد خانواده اش صرف نظر می نماید، اما به دلیل سیلی ای که به عنوان نهایت واکنش و تجلیِ خشم خود به پیرمرد می زند، عملا بالارفتن فشار، سکته و مرگ او را موجب می گردد!

🎬 اینکه تم یک داستان تجاوز باشد مهم نیست. اینکه چینش سناریو به بگونه ای باشد که برای تجاوز، جابجایی منزل طراحی گردد و این جابجایی نیز خود معلول خرابی خانه‌ی نخستین باشد نیز شاید چندان مهم و آزار دهنده نباشد. اما چیزی که بسیار آزار دهنده، وطن فروشانه و البته اسکار شناسانه است اینکه فضا و صحنه های مستقیم و غیر مستقیم فیلم، بسیار نکبت بار و تهوع آور است.

به این نمونه ها توجه کنید:

1- دیوارهای منزلِ نخست ترَک می خورد و در آستانه‌ی ویرانی است؛

2- هنگام خروج پر داد و فریاد سکنه از آپارتمان، پیرمردی لاغر، فلج و رقت آور بر روی ویلچر نشان داده می شود که تلاش می شود به بیرون از ساختمان منتقل گردد؛

3- منزل جدید آلونکی است که بر پشت بام قرار دارد، کوچک، کهنه، کثیف و فرسوده بوده و حتی آیفون آن عتیقه و نارنجی رنگ است؛

4- بر ماشین عماد آثار تصادف مشهود است؛

5- زندگی زوج داستان محقر و فقیرانه است؛

و از این دست موارد که در فیلم بسیار مشاهده می گردد.

🎬 اینجا باید از کارگردان پرسید که فارغ از ایدئولوژی غیرت ستیزانه اش، آیا لازم بود تا این حد فضایی تیره از ایران ترسیم نماید که بی اغراق شانه به شانه‌ی «پرسپولیس» و «بدون دخترم هرگز» می زند.

🎬 هنجارشکنیِ حقیقتا بی سابقه ای که کارگردان، متهورانه از خود نشان داده، نه روایت جرمی به نام تجاوز است، که موضوع به انفعال حادِ شوهر بر می گردد. تا آنجایی که می دانم شبکه هایی چون «فارسی وان» و «جم تی وی» عادی سازی «خیانت» که مبتنی بر رضایت طرفین است را در دستور داشته و دارند. اما اینکه کارگردانی در ایران، تلاشش بر عادی جلو دادن «تجاوز» باشد که با ضرب و زور ملازمه دارد، حقیقتا خارق العاده است!   

🎬 مسئله‌ی دیگر حفره هایی است که در فیلم نامه وجود دارد که نمونه هایی از آن در پیش می آید:

1- در تمام بیمارستان های شهر، برای جراحاتی که معلوم باشد معلول درگیری های انسانی است، توسط ماموران کلانتریِ مستقر در بیمارستان ها پرونده تشکیل می شود و اگر هم ماموری در بیمارستان حاضر نباشد، توسط کادر بیمارستان به آنان گزارش می گردد. اما در فیلم می بینیم که شهاب حسینی به دلیل چیزی که ترس از آبرو القاء می شود، موضوع را اساسا از ماموران انتظامی و قضایی پنهان می نماید!

2- پیرمرد متجاوز که خود فقیر و تهی دست است پول قابل توجه و نشمرده ای را پیش از هر عملی به عنوان دستمزد در خانه‌ی محل حادثه می گذارد. اشکال کار نیز اینجا، نه تعارض «تجاوز کردن» با «دستمزد دادن»، که تعارض نشمرده بودن پول و لارج بازی پیرمرد با آن وضعیت مالی است.

3- مستاجر سابق یا همان زن بدکاره، نیمی از اسباب و اثاث خود را رها کرده با گذشت هفته ها، مطلقا هیچ سراغی از آن نمی گیرد که چندان باور پذیر نیست.

🎬 در پایان متذکر می گردد که اگرچه سطح فیلمبرداری نازل است و اثری از جلوه های ویژه مطلقا نیست و موسیقی درخوری نیز وجود ندارد اما فیلم در دو نقطه دارای قوت است: بازیگری و فیلمنامه. فیلمنامه فارغ از محتوای ضد فرهنگی و اشکالات مذکورش، از لحاظ شکلی و از منظری کلی، قوی و منسجم است؛ همچنانکه حدس ناپذیر و دارای کشش، کشمکش و تعلیق های بسیار می باشد اما طبیعتا نه درحدی که عنوان برترین فیلمنامه‌ی کن را از آن خود کند که این میسر نمی شد مگر به مدد محتوای ساخته و پرداخته در متن (نفی غیرت) و حاشیه (فضای نکبت بار ایران) که از منظر صحنه گردانان فستیوال های سینمایی غرب، اصغر فرهادی و فیلم هایش را لایق نشان لیاقت می گرداند.


🔗 مطالب مرتبط در خصوص «فروشنده» از این قلم:


[1] شهردار لندن به ظاهر در حمایت از کارگردان ایرانی ممنوع الورود شده به اسکار، ایران نکبت گرفته در «فروشنده» را در مرکز شهر اکران عمومی می کند!


[2] به همان دلیلی که "آرگو" در اسکار (آمریکا) بهترین فیلم معرفی می شود و "پرسپولیس" در کن (فرانسه) جایزه ویژه ی هیأت داوران را می برد، "فروشنده" نیز نخل طلایی بهترین فیلمنامه را دریافت می کند.

فرانسه به عنوان کشوری که در طول مذاکرات وین در قامت پلیس بد بیشترین چالش و فرسایش را با ایران داشت، اکنون احساس می کند اگر عایدی اقتصادی از برجام نصیب دولت و ملت ایران نشده، بهتر است با یک نخل طلایی (رنگ!) آزادگی خود و پیروزی ایران را به طبقه ی متوسط شهری ثابت کند.

طبیعی است که فیلم کم خرج فرهادی در رقابت با فیلمسازان معتبر دنیا نتواند عرض اندام کند، از این روست که عنوان "بهترین" به فیلمنامه ی آن تعلق گیرد.

فضا سازی تلخ فرهادی از فضای ایران -که خود نیز به آن اذعان دارد- برای غرب یک فرصت است چرا که از یک سو این تلخی و نا به هنجاری های اجتماعی از زبان یک ایرانی بیان می شود و به این واسطه اعتبار و اثرش بر مخاطب جهانی بیشتر است و از سوی دیگر نیز آنچه انجام می شود با هزینه ی خودی صورت می گیرد و از این جهت کمپانی های فیلمسازی غرب را که کف هزینه ی فیلم های شان 10 میلیون دلار است، از آن مخارج هنگفت معاف می دارد. آنچه برای خرج کردن می ماند یک عدد نخل است به جهت ریل گذاری و دانه پاشی برای سینما و سینما گران کشور و نیز تریبون دادن به فیلمی که باید دیده شود!

وقتی یک «خدعه» به صورت «فراگیر» مطرح می شود، قاعدتا چیزی جز یک «پروژه» نمی تواند باشد؛ همچنان که بعد از پیروزی اوباما پروژه‌ی «آمریکای خوب» کلید خورد و فجایعی را در حوزه‌ی تحریم ها و برجام به وجود آورد.

اکنون اما در مطالبی که به طور گسترده در بستر شبکه های اجتماعی تولید و منتشر می شود، برای خنثی سازی ذهنیت بسیار منفی ایجاد شده‌ی تمام ایرانیان نسبت به آمریکا در پی پیروزی ترامپ و اقدامات عریان و کینه توزانه‌ی وی، پروژه‌ی تطهیر آمریکا در دو محور پیش می رود:

1- به استناد توافق هسته ای اوباما و روحانی: «رئیس جمهور جدید آمریکا "استثنائا" بد است».

2- به استناد چند عکس و پیام تصویری: «مردم آمریکا خوب و دوستدار ایران و ایرانیان هستند».

در خصوص گزاره‌ی نخست و فشار بی سابقه ای که اوباما در حوزه‌ی تحریم ها آورد و کلاه گشادی که در پی آن و برای رفع پاره ای از همان تحریم ها در برجام بر سر ایران گذاشت، مطالب مستند بسیاری گفته شده و ضرورتی به تکرار نیست. اما در خصوص گزاره‌ی دوم، و زدودن توهم «ایرانی دوستی مردم آمریکا» همین بس که هیچ یک از نامزدهای ریاست جمهوری، سنا و نمایندگان در طول ادوار گذشته، مطلقا برآوردشان این نبوده که با حمایت از ایران و حتی ابراز محبت به ایرانیان، می توانند بر وزن سبد رأی خود اندکی بیفزایند و از همین روی هم بوده که همین منتخبانِ «مردم آمریکا» در دولت و کنگره، در دو سطح ملی و ایالتی، هیچگاه مشی ایران ستیزانه‌ی خود را تقلیل ندادند.

اخیرا محمد جواد فتحی، نماینده‌ی اصلاح طلب مجلس، مطلبی از ظریف نقل کرده و از قول او گفته «دولت آمریکا در زمان اوباما در بحبوحه تصویب قانون مذکور، به رئیس جمهور و دولت وقت ایران اعلام می کند که ایران باید هرچه سریع تر سپرده های خود را از بانک های مذکور خارج کند، در غیر این صورت ما پس از حکم دادگاه نمی توانیم اموال مصادره شده را به ایران برگردانیم، اما متأسفانه احمدی نژاد در پاسخ می گوید که آمریکایی ها هیچ غلطی نمی توانند بکنند». entekhab.ir/fa/news/321819


اگرچه به خودی خود این ادعا سطحی تر از آن است که نیاز به پاسخ داشته باشد، اما از آنجایی که دیدم چند سایت خبری اصلاح طلب آن را نشر داده اند، لازم دانستم نکاتی را جهت عبرت آموزی در مواجهه‌ی با چنین اخباری ذکر نمایم:  


1- این خبر و خط تخریبی چرا از سوی ظریف و دولت تاکنون علنی نشده بود؟ آن هم در شرایطی که کابینه‌ی روحانی ثابت کرده ید طولایی در تخریب رئیس جمهور سابق دارد.

2- به فرض صحت نقل قول این نماینده‌ی مجلس، چگونه می توان به قول ظریف اعتماد کرد درحالیکه با وجود 23 مرتبه تکرار لفظ «تعلیق» در برجام، رسما و علنا در صحن مجلس اعلام کرد «در هیچ جای برجام لفظ تعلیق نیامده»؛ و نیز اینکه با وجود وعده های مکرر در رفع همه‌ی تحریم ها پس از برجام، مدعی شد «به مردم وعده رفع تحریم آمریکا را نداده ایم»!

3- به فرض نادیده گرفتن نکات مذکور، در شرایطی که با تحریم بنزین، احمدی نژاد بلافاصله دستور تغییر کاربری برخی پالایشگاه ها را جهت رفع کاستی واردات داد و ایران را در تولید بنزین خودکفا کرد، چگونه می توان پذیرفت که نسبت به هشدار اوباما در بلوکه شدن اموال ایران بی تفاوت باشد.

4- اساسا با کدام منطق می توان پذیرفت اوبامایی که تمام تلاش و افتخارش در وضع تحریم های «فلج کننده» علیه ایران بود و همان را عامل پای میز مذاکره کشاندن ایران می داند، می آید به رئیس جمهور ایران می گوید که اموالتان را از دسترس ما خارج کنید!

5- و آخر آنکه مگر رؤسای جمهور  سابق آمریکا و ایران با هم دیدار یا تماسی داشته اند که این «نصیحت» بخواهد از دل آن بیرون آید؟

نقدی بر مقاله‌ی دکتر حبیبی با عنوان «آزمایش‌های موشکی ایران: نقض برجام و نقض قطعنامه 2231» t.me/jusgentium4all/2433


1- تحریم های موشکی، پیش از هسته ای بوده است، نه همزاد آن. همچنانکه فرمان اجرایی 13094 رئیس جمهور آمریکا صادره در 1998، گواه این مطلب است.

2- قطعنامه های قبلی شورای امنیت (1696، 1737، 1747، 1803، 1835 و 1929) مطلقا ملغی و ابطال نشده، بلکه از آنجایی که با مکانیسم ماشه (Snapback) بدون حتی امکان وتوی چین و روسیه تماما به صورت آنی قابل بازگشت است، عملا و صرفا فریز (Freeze) گشته است.

3- در برجام سخنی از فعالیت های موشکی نیست، بلکه بند 3 ضمیمه‌ی B مربوط به قطعنامه‌ی 2231 است.

4- تفاوت محسوس این مقاله‌ی دکتر حبیبی با دو مقاله قبل شان در خصوص تمدید تحریم ISA

(t.me/jusgentium4all/2185 و t.me/jusgentium4all/2214) 

این است که برخلاف موارد قبلی که صرفا نگاهی نص محور به موضوع تمدید تحریم داشتند، در اینجا فارغ از نص برجام، کلیات و روح برجام را محور تحلیل قرار خود داده اند.

5- ناگفته نماند که آقایان ظریف و عراقچی عمیقا اصرار داشتند بر اینکه عبارت مبهم مندرج در قطعنامه مبنی بر «خودداری ایران از هرگونه فعالیت مربوط به موشکهای بالستیک که به نحوی طراحی شده‌اند که قادرند مواد هسته‌ای حمل کنند» قیدی ذهنی (Subjective) و مبتنی بر نیت ایران است، حال آنکه با آزمایش موشکی اخیر و درخواست تشکیل جلسه‌ی شورای امنیت در این باره مشخص شد آمریکا و متحدانش، آن را قیدی عینی (Objective) می دانند که به صرف وجود «قابلیت» حمل مواد هسته ای مشمول ممنوعیت می شود و از این روی نه تنها موشک های بردبلند و میان برد را در بر می گیرد که مشمول موشک های کوتاه برد نیز می گردد.


مطلب مرتبط: «تحلیل حقوقی بر نسبت میان تمدید ISA و نقض برجام» ahmadghadiri.ir/post/66

شرکت اسرائیلی وایبر با ژست مسلمان دوستانه در پی ممنوعیت ورود اتباع 7 کشور اسلامی به آمریکا، با رایگان کردن تماس میان آمریکا و این کشورها، دایره‌ی شنود خود و جاسوسی محتوا را وسعت بخشید.

* به قلم دکتر محمد حبیبی مجنده، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید:

تصویب تمدید قانون تحریم های ایران در مجلس نمایندگان و مجلس سنای ایالات متحده را نمی توان به خودی خود نقض برجام دانست. روشن است که "نقض" برجام هنگامی رخ می دهد که یکی از طرف ها مطابق تعهداتی که در برجام دارد رفتار نکند. باید دید ایالات متحده در برجام دقیقاً چه تعهداتی بر دوش دارد. اگر رفتار این کشور مطابق این تعهدات نباشد برجام را نقض کرده است.  

آلفونس داماتو، سناتور وقت مجلس سنا در سپتامبر سال 1995 طرحی برای تحریم صادرات فناوری انرژی از سوی شرکتهای خارجی به ایران ارائه داد. در نسخه اصلاحی که به تصویب سنا رسید تحریم سرمایه گذاری در بخش انرژی صورت گرفت و علاوه بر ایران، لیبی هم مشمول تحریم شد. این قانون در سال 2006 نسبت به کشور لیبی خاتمه یافت و نام آن به قانون تحریمهای ایران (Iran Sanctions Act) تغییر کرد و در گذر زمان دایره تحریم های آن توسعه و گسترش یافت. این قانون پیچیده و مفصل، عمدتاً، شرکت هایی که بیش از 20 میلیون دلار در یک سال در بخش انرژی ایران سرمایه گذاری می کنند را مجازات و همچنین فروش سلاح شیمیایی، بیولوژیکی یا هسته ای یا فناوری های مرتبط یا تعداد و انواع بی ثبات کننده سلاح پیشرفته متعارف را ممنوع میکند.

1) ایالات متحده‌ی مکزیک با در اختیار داشتن 15.7 میلیارد بشکه ذخایر نفتی، نهمین دارنده‌ی بزرگ نفت جهان است که پس از کانادا، با صادرات روزانه 1.5 میلیون بشکه نفت به آمریکا، بیشترین نیاز نفتی این کشور را تامین می کند. (1) از این روی آمریکا درصدد است تا به موازات تلاش برای خصوصی سازی صنعت نفت مکزیک (سپردن آن به دست شرکت های چند ملیتی آمریکا) و حفظ و تشدید وابستگی این کشور به آمریکا (2)، ذخایر آن را نیز _که مهمترین منبع درآمد ارزی این کشور به شمار رفته و 40% بودجه سالیانه‌ی آن را تشکیل می دهد_ به عاملیت مافیای مخدر تصاحب نماید.


2) قاچاقچیان مواد مخدر که وجود آن برای دولت مکزیک، سال ها است به یک بحران دامنه دار تبدیل شده (3)، معظلات بزرگی را برای این کشور به وجود آورده است. از جمله اینکه به دلیل جنایت گسترده، اکنون مکزیک پیشتاز آدم ربایی در جهان است و در 6 سال اخیر حدود 9 هزار نفر قربانی اقدامات باندهای قاچاق مواد مخدر و تبهکاری شده اند. در واقع مکزیک به عنوان محل ترانزیت کوکائین، هروئین و ماری جوانا از کلمبیا به آمریکا _به عنوان بزرگ ترین مصرف کننده‌ی مواد مخدر جهان_ (4) با حمایت و هدایت کشور دارای منافع از این پدیده (آمریکا) خسارات زیادی را متحمل می شود. (5)


3) کشور آمریکایی و راست گرای کلمبیا که در جنوب آمریکای مرکزی و شمال آمریکای جنوبی واقع است، به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، اسرائیلِ آمریکای لاتین و عامل سیاست های آمریکا در منطقه می باشد. به طوری که آمریکا در پوشش کلمبیا، مناطق مرزی اکوادور را با هواپیما چندین بار بمباران کرد؛ و به ونزوئلا خرابکار اعزام می نماید و از این طریق به تضعیف دو کشور چپ گرا و ضد آمریکایی منطقه پرداخته و از همین این رو است که اکنون نیروهای نظامی ونزوئلا و کلمبیا در دو سوی مرزهای شان صف آرایی کرده اند (6). حال این سؤال وجود دارد که آیا آمریکا هدایتی بر تولید بیش از 6000 تن کوکایین در سال، در 99 هزار هکتار زمین زیر کشت گیاه کوکا (مورد نیاز برای تولید کوکائین) در کلمبیا نداشته یا همان نقشی را به عهده دارد که پس از حمله و حضور در افغانستان تاکنون ایفا کرده؟ نقشی که سبب شد از زمان ورود نظامیان آمریکایی در سال 2001 تا کنون، تولید مواد مخدر در آن کشور 33 برابر شود.

قدرت ملی و امنیت ملی دو روی یک سکه و دارای نسبت مستقیمی هستند، به طوری که قدرت ملی میسر نمی گردد مگر با وجود امنیت ملی و امنیت ملی پایدار نمی ماند مگر به پشتوانه ی قدرت ملی.

از این روی برای تشخیص مناسبات و راهبرد امنیتی ایران در خاورمیانه می بایست از یک سو به منابع قدرت مادی و معنوی خود (فرصت ها) توجه داشت و از سوی دیگر به منابع قدرت دشمن (تهدیدات) نگریست. آنگاه است که با تشخیص نقاط تهدید-فرصت خط و راهبرد سیاسی امنیتی کشور خود به خود نمایان می گردد.

اگر چه "تهدیدات" جمهوری اسلامی به سان فرصت های آن گسترده ای وسیع دارد به نحوی که از مقسم "مرز" به داخلی و خارجی و از مقسم "ماهیت" به سیاسی، فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی و نظامی تقسیم می شود و از این روی بیان راهبرد جامع نیاز به بازشناسی مبسوط تمام عناصر مذکور دارد، اما جای اشکال نیست اگر به صورت موردی به بررسی راهبردهای سیاسی نظامی آمریکا در خاورمیانه پرداخته و رویکرد متقابل ایران را متقابلا بررسی نماییم.

شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه که کاندولیزا رایس، وزیر خارجه بوش پسر، آن را درد زایمان خاورمیانه ی جدید نامید، آغازی بود بر پایان استراتژی جنگ مستقیم و زمینی محور آمریکایی-اسرائیلی که مسبوق بود به تجربیات جنگ ناکام افغانستان (حمله در 2001) و عراق (حمله در 2003) و لطمات سنگین به اقتصاد و حیثیت آمریکا در این دو جنگ؛ تجربیاتی که بازنگری کاخ سفید را در تغییر رویکرد و راهبرد خاورمیانه ای اش سبب شد. به طوری که اکنون از یک طرف جنگ نیابتی، جایگزین رویارویی مستقیم شده و از طرف دیگر حضور پیاده نظام از دستور کار خارج شده و نیروی هوایی جایگزین نیروی زمینی گشته است.

شاهد مثال هر دو مورد آنکه آمریکای پیشدار در تهاجمات نظامی، با وجود اعلام جنگ به دولت سوریه، در دقیقه ی 90 با واسطه قرار دادن روسیه و پیش کشیدن طرح خلع سلاح شیمیایی پا را از معرکه ی درگیری مستقیم پس کشید و مدیریت میدانی جنگ را به هم پیمانان منطقه ای خود _ترکیه و عربستان_ واگذار نمود و اکنون هم که در قالب ائتلاف ضد داعش به دخالت پرداخته، ضمن تأکیدی چندباره بر عدم دخیل نمودن نیروی زمینی، تنها جنگنده ها و پهپادهای خود را وارد نبرد کرده است. البته پیداست که آمریکا سعی دارد با یکی به نعل و یکی به میخ زدن در جنگ و هدف قرار دادن نیروهای داعش از یک سو و انهدام زیر ساخت های سوریه از سوی دیگر، همزمان به فرسایش داعش و سوریه پرداخته و ضمن تقویت ارتش آزاد، این جریان وابسته را وارث نهایی درگیری های سوریه سازد.

اما سوال اینجاست که چه چیزی موجب شد آمریکا از نقش تدارک چی سیاسی و رسانه ای، به ایجاد کننده ی ائتلاف نظامی علیه داعش _و در واقع داعش و اسد_ برسد؟

بی تردید پاسخ به فرمول "موج و صخره" _اگر موج صخره را در هم نکوبد لاجرم به عقب بازگشت می کند_ و نقش مقاومت منطقه با محوریت ایران باز می گردد. به نحوی که با فرسایشی شدن جنگ سوریه و افزایش احتمال بازگشت عناصر اروپایی داعش به کشورهای خود، آمریکا و اروپا خود را ناچار به مقابله با داعش دیدند و إن لا در صورت پیشروی و پیروزی داعش، چنین تهدیدی (عقب نشینی و بازگشت) برای غرب به وجود نمی آمد.

نکته ی دیگر در راهبرد خاورمیانه ای واشنگتن آنکه آمریکا بر خلاف رویه ی گذشته اش که با تغییر یا تثبیت رأس هرم قدرت در کشورهای هدف، منافع خود را دنبال می نمود، چند سالی است که با سرمایه گذاری بر روی قاعده ی هرم، به تنیدن بافت های اجتماعی مشغول است تا از این طریق کشور هدف را به صورت پایدار و بنیادین در جبهه ی مطلوب نگه دارد و این درسی است که شاید از سرنگونی بن علی (تونس)، علی عبد الله صالح (یمن) و حسنی مبارک (مصر) گرفته باشد. این در حالی است که ایران از ابتدا به همین شیوه به افزایش نفوذ خود و ارتقای گروه ها و نهضت های هماهنگ با خود می پرداخت و اینگونه بود که با اتکا به قرابت ایدئولوژیک _اعم از دینی یا سیاسی_ به سرمایه گذاری بر روی حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، حزب الله در لبنان، سپاه بدر، سپاه صدر، مجلس اعلا و حزب الدعوه در عراق، ائتلاف شمال در افغانستان، انصار الله در یمن و جمعیت الوفاق در بحرین پرداخت تا اینگونه با هزینه‌ی کمتر و حضوری کم رنگ تر، نتایج پایدار تری به دست آورد. کما اینکه ایران به جز پیروزی در تحمیل شکست به پروژه ی سرنگونی نظام سوریه و با پیروزی 89 درصدی اسد در مشارکتی 74 درصدی در انتخابات، از پیروزی های اخیر جبهه ی مقاومت در برابر آمریکا و عربستان رونمایی کرده که عبارتند از پیروزی گروه های ضد آمریکایی در عراق به نحوی که از 328 کرسی پارلمان حداقل 250 کرسی آن در اختیار گروه های مبارز است، به ریاست اجرایی (نخست وزیری) رسیدن _رساندن_ عبد الله عبد الله در افغانستان با پشتوانه ی آراء  نیمی از مردم، پیروزی مقاومت فلسطین در جنگ 50 روزه و در نهایت توفق مقاومت یمن بر دولت و تحقق خواسته های انصار الله در تغییر و تعیین نخست وزیر بر اساس توافق نامه ی مصوب با دولت.

جمع بندی آنکه طرح آمریکایی تجزیه و تصرف نظامی خاورمیانه، یکبار و اول بار با حمله ی آمریکا و ناتو به همسایه ی شرقی ایران در 2001 و متعاقب آن و پیرو ماجرای 11 سپتامبر تهاجم آمریکا و انگلیس به همسایه ی غربی ایران در 2003 کلید خورد که با زمین گیر شدن آمریکا در این کشورها و مدیریت سیاسی-امنیتی ایران، آمریکا با تلفات بسیار و زائل شدن حیثیت نظامی و سیاسی به دلیل مطرح شدن مسائلی چون شکنجه گاه ابو غریب و با صرف 3000 میلیارد دلار هزینه ی بی حاصل که بحران اقتصادی آمریکا را رقم زد، بدون داشتن حتی یک پایگاه نظامی و در حالی که بعثی ها ساقط شده و شیعیان طرفدار ایران قدرت را در دست گرفتند، ناگزیر به خروج از عراق شدند.

اما در خیز دوم در 2006، جنگ 33 روزه با عاملیت اسرائیل و مدیریت آمریکا کلید زده شد تا در صورت پیروزی اسرائیل و شکست و نابودی حزب الله، نوبت به دیگر موانع حمله به ایران (سوریه و مقاومت فلسطین) رسیده و در نهایت با انهدام ایران، رویای آمریکایی خاورمیانه بزرگ یا در ترجمان عبری اش، رویای نیل تا فرات، محقق گردد که چنین نشد. 

این بار نیز همان پروژه با یک تغییر راهبرد، توسط گروه بزرگی از تکفیری ها در شام در جریان است با چند تفاوت: 1- به جای دولت، یک جریان مذهبی اجتماعی عامل جنگ است 2- ماهیت این جنگ به خلاف گذشته یک جنگ داخلی جهان اسلام است 2- بر اساس ظاهر سازی صورت گرفته، آمریکا و اسرائیل ردی در آتش افروزی از خود بر جای نگذاشته اند و حتی اعلام می دارند آنان نیز از ناحیه ی داعش مورد تهدید اند 3- نقش آمریکا یک نقش پشتوانه ای بوده و حتی در مدیریت میدانی آن نیز با دولت های مرتجع منطقه می باشد 4- حضور فعلی و آتی آمریکا در این نبرد بدون استفاده از نیروی زمینی است و 5- این حضور هوایی نیز به صورت جمعی و اصطلاحا ائتلافی است و بر خلاف جنگ 2003 و 2006 فعلا از سوی آمریکا تک روی ای در آن دیده نشده است.