احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

مدیریت در کشور ما به صورت سیستماتیک فشل است!
در سبک مدیریتی "صدا-نور-دوربین-حرکت" یک مدیر عالی همراه با چند دوربین به میان جماعتی می‌رود، "درد" مردم را می‌شنود و مانند پادشاهان دستوری ارفاقی برای آن فرد/افراد به‌خصوص صادر می‌کند.
آیا مشکل حل می‌شود؟
خیر!
فقط آن عده که توفیق "دیدار" اتفاقی و عریضه‌نویسی نصیب‌شان شده، مشمول عفو و صله جناب سلطان می‌شوند!
مشکل همچنان پابرجاست اما این مهم نیست!
مهم این است که اتفاقا در شیوه مدیریتی "صدا-نور- دوربین-حرکت" همه راضی و حتی راضی‌ترند!
مدیر راضی است، چون "مردمی و جهادی" نام گرفته!
مردم راضی‌اند چون هربار می‌توانند این اخبار خوب را از سیما تماشا کنند!
رفع گرفتاری شدگان نیز که گرفتاری‌شان به صورت موردی -و نه سیستمی- رفع شده است، حتما راضی‌اند.
اینکه مشکل همچنان باقی است و کماکان قربانی می‌گیرد البته دیگر مهم نیست.
در شرایطی که همه آنانی را که "می‌بینیم" راضی‌اند، چرا باید این شیوه فشل مدیریتی عوض شود؟!
اتفاقا بهتر هم هست.
مردم همیشه تشنه دیدار مسولین و گرسنه عطایای آنان می‌مانند!
بازدید سرزده و موردی که قرار بود باعث اطلاع شخصی مدیر عالی از وضعیت کف میدان و رفع کلی مشکلات آن باشد، تبدیل شده به روزمره و تفریح مدیران!
خلاصه بگویم؛ قاعده این است: کلیت گرفتاری را باقی بگذار تا همیشه فرصت خدمت و رفع جزئی و موردی آن را داشته باشی!
و این تازه سبک مدیریت تراز انقلاب در حوزه رفع مشکلات مردم و کشور است!
سبک دیگری از مدیریت موسوم به "زخم بستر" نیز وجود دارد که ماهیتی جز بحران‌سازی ندارد.

احتمالا شما هم وقتی کلمه «بانک» را میشنوید، اوصافی نظیر ثروتمند، استثمارگر و رباخوار برای‌تان متبادر می‌شود، همچنانکه با شنیدن کلمه «تولیدکننده» ویژگی‌هایی چون خدمت، خلق ثروت، کارگر، کارآفرینی، صادرات و این قبیل به ذهن‌تان خطور می‌کند.
همین تصور و پیش‌فرض ذهنی اما متاسفانه باعث قضاوت غلط‌های غلط می‌شود و به کمک کلاهبردارانی می‌آید که تحت عنوان تولیدکننده، اموال عمومی رو حیف و میل کرده‌اند.
در بسیاری از موارد که حتی مسولان عالی کشور نیز فریب می‌خورند، چه اتفافی افتاده؟
به عنوان مثال -و البته دارای مصادیق واقعی فراوان- تولید کننده تعهد داده در ازای ۱۰۰ میلیارد تومان وام بانکی دریافتی از محل سپرده‌های مردم -که می‌توانست به صدها نفر دیگر اختصاص پیدا کند و نکرده- فهرستی از اقدامات را انجام دهد تا به تولید و سودآوری برسد و اندک‌اندک و طی اقساط معقول وام دریافتی را بازپرداخت نماید.
اما بعضا به دلیل سوء مدیریت خود او و در بسیاری موارد به دلیل ریخت و پاش و حیف و میل وام دریافتی، به جای اختصاص مبلغ به کاری که برای آن وام کلان گرفته، وسوسه می‌شود حال که این حجم از پول در دستش هست ابتدا زندگی خود را زرق و برق دهد!
خانه و ماشین عوض می‌کند، دفتر لوکس و مجهزی می‌خرد، به سفرهای پرهزینه خارجی و خانوادگی می‌رود و البته چند دستگاه نیز خریداری و نصب می‌کند که به دلیل کمبود منابع، به تولید و یا سود نمی‌رسد!
حال اقساط، عقب افتاده و بانک می‌رود سراغ طلب خود و مصادره کارخانه نیمه‌کاره‌ی نیمه‌تعطیل.
اینجاست که تولیدکننده با مظلوم نمایی همه را پشت سرخود به‌خط می‌کند.
آقای مسؤل هم میاید و مثل همه فریب می‌خورد و به اسم حمایت از تولید، جلوی دوربین صداوسیما بانک را می‌گذارد تحت فشار و وام‌گیرنده‌ی ناشی و یا متخلف را زیرچتر حمایت خود می‌برد، غافل از اینکه آنکه به تولید و اموال عمومی خیانت کرده، خود آن به اصطلاح تولیدکننده است.

ضمیمه۱: طبیعتا تخلفات این طیف از به اصطلاح تولیدکنندگان قابل تسری به کسانی که به دلایلی چون کارشکنی در مجوز تولید، تورم، کمبود مواد اولیه، نوسانات ارزی، واردات و یا تحریم زمینگیر شده‌اند، نیست و حمایت از طیف اخیر ضروری است.

ضمیمه۲: راهکار مواجهه با این طیف از وام گیرندگان متخلف چیست؟
آیا باید به دلیل گروگرفتن زندگی چند کارگر، همچنان یکه‌تازی کنند؟
به نظر می‌رسد در این موارد کارخانه و اموال تولیدکننده شیاد باید به نفع دولت مصادره و کارخانه با مدیریت فردی دیگر احیاء و به بخش خصوصی فروخته شود تا از محل فروش کارخانه طلب بانک نیز پرداخت گردد.
در غیر این صورت عملا آنچه متخلف در ازای حیف و میل اموال دریافت می‌کند پاداشِ حمایت ناتمام از دولت است!

ضمیمه۳: اگر کمان می‌کنید ریپورتاژ برخی رسانه‌ها در تطهیر فرد متخلف و آه و ناله سردادن برای تولید و کارگر اتفاقی و بدون پول پاشی خودِ فرد متخلف است، سخت در اشتباهید! همیشه کسری از وام، خرج شانتاژ رسانه‌ای به نفع وام گیرنده می‌شود.

محاکمه روحانی

خاطرم هست حوالی سال ۸۴ و اوایل دولت احمدی‌نژاد در خبر ویژه کیهان خواندم که جمعی از شیاطین در گعده تصمیم‌سازی خود چنین گفته‌اند:
"سیاست ما باید این باشد که به هر کار دولت ایراد بگیریم، اگر عقب نشست، می‌گذاریم پای مذبذب بودن رییس‌جمهور و غیرکارشناسی بودن تصمیمات او و اگر عقب‌نشینی نکرد، روی دیکتاتوری و لجاجت وی مانور می‌دهیم".

یادمان نرود که اصلاح‌طلبان با همین سیاست که خروجی آن پمپاژ ۲۵۰ هزار خبر کذب و منفی بود، پس از پایان ۸ سالِ خسارت بار خاتمی، دوران سیاه شورای شهر اول و مجلس ششم، توانستند پس از ۴ سال از روی کار آمدن دولتی انقلابی، با وجود اقلیت بودن، کشور را گرفتار بحران سیاسی و تبعات تحریمی آن کنند و بعد از ۸ سال از آن زمان، تمام ارکان قدرت (دولت، مجلس، شوراهای شهر) را قبضه نمایند.

عرصه سیاسی، عرصه رفت و برگشت است، در موضع انفعالِ دفاع از عملکرد رییسی نروید، یادآوری خسارات و خیانات دولت بنفش، بازخواست اصلاح‌طلبان و داغ نگه‌داشتن درخواست #محاکمه_روحانی -فارغ از آنکه محقق شود یا خیر- کمک می‌کند به مصون داشتن کشور از شرور آن جریان معلوم الحال.
باید آنقدر مستندات فساد و خیانت این جماعت را یادآور شد که نه تنها طلبکار نشوند، بلکه اصلاح‌طلب بودن برای آنان و هواداران‌شان به مایه ننگ و شرمساری بیشتری بدل گردد.

تجارت تریاک

بسیار ساده انگارانه است اگر گمان کنیم آمریکا پشت تجارت تریاک و هروئین در افغانستان نبوده!
تصور می‌کنید این کشور هزینه‌های جنگ ۲۰ ساله‌ای را که ادعا شده برای آن ۲۰۰۰ میلیارد دلار هزینه کرده، از سوداگری سودآور مواد مخدر تامین نکرده است؟
درحالیکه می‌دانیم ایالات متحده برای ضربه زدن به دشمنان خود از طیف متنوعی از ابزارها (از فحشا تا تروریسم) بهره‌می‌گیرد، دلیلی ندارد که "مواد مخدر" را خط‌قرمز اخلاقی آن بدانیم آن‌هم وقتی پس از حضور ناتو، کشت خشخاش و تولید تریاک افزایش چندصد درصدی داشته!
گزارش بی‌بی‌سی در این خصوص هرچند به طور آشکاری مغرضانه و برای تطهیر آمریکا تنظیم شده اما حقایق غیرقابل کتمانی نیز از آن در تایید تحلیل مذکور قابل استخراج است.

جالب است بدانید آمریکا با هیاهوی بسیار در سال ۲۰۱۷ عملیات موسوم به "طوفان آهنین" را با ادعای هدف قراردادن کارگاه‌های مواد مخدر در افغانستان اعلام می‌کند که بعدا در بررسی‌ها مشخص می‌شود آن نیز فریب بوده و تقریبا تمام ساختمان‌هایی که ادعا می‌کرد کارگاه تولید مواد مخدر است، عاری از مواد افیونی بود.
حال چرا آمریکا به جای مزارع کشت خشخاش که به راحتی قابل شناسایی هوایی، اشتعال و امحاء بود، سراغ کارگاه رفت؟
زیرا آتش‌زدن مزارع به راحتی قابل راستی‌آزمایی و "نفی و اثبات" بود اما کارگاه، محیط سربسته‌ای است که آمریکا می‌توانست دست داشتنش در تولید و ترانزیت تریاک و هروئین را پشت ادعای مبارزه با مواد مخدر و به طور مصداقی انهدام "کارگاه‌های تولید مواد" پنهان کند.

در همین رابطه بخوانید:
bbc.com/persian/afghanistan-48085901
 

اهداف نفاق

اهداف اصلاح‌طالبان به عنوان پادوهای داخلی سرویس‌های بیگانه از مواضع منافقانه خود و نمایش طالبان ستیزی و افغانستان دوستی چیست؟

۱. تخطئه حمایت ایران از محور مقاومت در فضای داخلی و بین‌المللی،
۲. القاء این‌همانی جمهوری‌اسلامی ایران و امارت اسلامی طالبان،
۳. ایجاد تزلزل و تشکیک در تیپ فاطمیون و سوق دادن‌شان به مخالفت با ایران،
۴. جری کردن چندمیلیون افغانی مقیم ایران و تبدیل آن به معضلی سیاسی امنیتی برای کشور،
۵. دلسرد کردن شیعیان و ایران دوستان مقیم افغانستان، متاثر از فضای رسانه‌ای ایجاد شده توسط اصلاح‌طالبان،
۶. هل دادن ایران به باتلاق جنگ افغانستان، متاثر از فضای رسانه‌ای و فشار افکارعمومی،
و در یک کلام نجات اسرائیل از حلقه محاصره.
٧. حاشیه‌سازی خبری جهت پنهان نگه‌داشتن خدمات و توفیقات دولت رئیسی خصوصا در حوزه واکسیناسیون عمومی از دید مردم.

صعود چهل ساله

گفته می‌شود وقتی همه جای دنیا پیشرفت داشته و مانند چهل سال قبل خود نیست‌، مقایسه ایران بعد انقلاب با پیش از آن غلط است.
در این رابطه باید گفت حرف درست اگر نصفه زده شود، می‌شود حرف غلط.
صحبت از رشد نیست، از ضریب رشد است.
مقایسه هم فقط با ایران قبل انقلاب نیست، مقایسه با ترکیه، عربستان و مصر از جمیع جهات -و نه فقط ظواهر شهری- مهم است.
اینجا «رتبه» کشورها در حوزه‌های مختلف گویای خیلی از مسائل و ملاک است.
دقیقا چون همه جهان درحال پیشرفت است، رتبه موضوعیت دارد و عیار سرعت پیشرفت را مشخص می‌کند.
اگر مثل همه جای دنیا در رشد و پیشرفت باشیم، رتبه امروز ما با ۴۰ سال و ۱۰۰ سال پیش نباید تفاوتی کند، اما وقتی سرعت رشد ایران به برکت خلاصی از خاندان و حکومت فاسد پهلوی و استقرار جمهوری اسلامی -با وجود لشکری از دولتمردان فاسد، خائن و نفوذی‌اش- بیشتر باشد، اینجاست که رتبه‌ها جابجا می‌شود و این است که جای افتخار دارد.

۱. نهادهای سرکاریِ فرهنگی و دینی که عموما توسط افراد ذی‌نفوذ در بودجه برایش ردیف ایجاد شده‌، دقیقا/تقریبا چه می‌کنند؟ چه خروجی‌ای داشتند؟ چند کارمند دارند؟ این کارکنان چه نسبت فامیلی‌ای با رؤسای‌شان دارند؟ چقدر حقوق می‌گیرند؟ در ازای چند دقیقه کار مفید در ماه؟ به چه کسی پاسخگو هستند؟ از کدام درگاه می‌توان به فهرست فعالیت‌های‌شان پی‌برد؟ و اساسا فارغ از آماری که می‌دهند چگونه می‌توان راستی آزمایی کرد که ادعای‌شان راست است یا مانند خیلی از مواقع دروغ گفته‌اند؟

۲. بسیاری از این نهادهای سرکاری در جمهوری اسلامی، خصوصا در سال‌های اخیر در پاسخ به سوال "چرا هیچ خروجی‌ای ندارید؟" پاسخ می‌دهند که "پول نداریم و بودجه دریافتی تنها کفاف حقوق کارکنان‌مان را می‌دهد".
سوال این است که در این صورت چرا اصلا باید بودجه‌ای به این نهادها پرداخت شود؟!
وقتی بود و نبودشان فرقی ندارد، پول می‌گیرند که خودشان را از جیب بیت‌المال سیر کنند بی‌آنکه به اندازه یک گیاه خروجی و نفع داشته باشند؟!

۳. چرا یک جریان ذی‌نفع، همیشه وقتی نوبت پاسخگویی و حسابرسی این نهادهای سرکاری می‌رسد با مقدس سازی از آن سعی می‌‌کنند به دوشیدن بیت‌المال ادامه دهند؟

۴. این دغدغه تاراج بیت‌المال چرا محدود به ایام بررسی و تصویب بودجه محدود می‌شود و توسط فعالان رسانه‌ای و عدالتخواه در دیگر ایام پیگیری نمی‌شود؟

۵. چرا برخی متوجه نمی‌شوند که وقتی می‌گوییم این صدها میلیارد تومان بودجه صرف نهادها و موسسات سرکاری نشود، منظورمان این است که خرج امور مهم و نهادهای پربازده بشود؟

۶. چندنهاد سرکاریِ فرهنگی مذهبی می‌شناسید که در سال‌های گذشته هم به دورهمی گذراندند، چه رسد به دو سال کرونایی اخیر که تحقیقا هیچ فعالیتی نداشته‌اند؟

۷. علت عطش و شهوت مسولان و فرزندان‌شان برای ایجاد تاریکخانه‌هایی تحت عنوان "موسسه فرهنگی مذهبی" چیست و چرا شاهد رشد قارچ‌وار این موسسات هستیم؟

۸. ادعای هرساله کسری بودجه که مسولان مطرح می‌کنند راست است یا دروغ؟ اگر صحیح است که هست، چرا بند ناف ارتزاق نهادهای مذکور از بودجه قطع نمی‌شود؟!

۹. چگونه می‌توان این دغدغه را عمومی کرد و از هدر رفت بیت‌المال در این خصوص جلوگیری نمود؟

۱۰. برای مقابله با این پدیده شنیع آیا امیدی به مسولان و رسانه‌هایی که یا خود آلوده این موسسه‌بازی‌ها شده‌اند و یا با مدیران و روسای صاحب نفوذ نهادهای مذکور رودربایستی دارند هست؟

هزار چاقو

به موازات تنگ شدن عرصه بر صهیونیست‌ها، تحرکات رسمی و غیررسمی در جمهوری آذربایجان هم علیه ایران بیشتر می‌شود.
پشت باکو البته فقط به صهیونیست‌ها گرم نیست.
کشور قدرتمند ترکیه و پان‌ترک‌های پرتعداد استان آذربایجان نیز از پشتوانه‌های باکو است.
اسرائیل آشکارا دارد علیه محاصره خود بدل می‌زند و می‌خواهد انتقام شکست از حزب‌الله در جنگ سوخت را با استفاده از اهرم جمهوری آذربایجان بگیرد.
دیروز چالش طالبان در شرق، امروز چالش آذربایجان در شمال غرب.
بعید نیست فردا فتنه‌انگیزی‌های جدیدی از جانب دیگر همسایگان ایران واقع گردد.
احتمال می‌دهم چالش‌هایی را با پاکستان (پشتیبان طالبان) و ترکیه (متحد آذربایجان) شاهد باشیم.
شورای همکاری خلیج فارس هم که همیشه زین شده و علیه ایران آماده بوده است.
از جانب عراقِ نزدیک انتخابات هم احساس خطر جدی وجود دارد.
جریان ضدایرانی اگر فتنه‌انگیزی کند و به مدد رسانه‌ها جو ایران ستیزانه را حاکم نماید، مقتدی صدر هم سوار موج می‌شود و عراق نیز یکپارچه -جز بخشی از نیروهای حشدالشعبی- تکمیل کننده محاصره امنیتی، سیاسی و اقتصادی ایران خواهد بود.
۱۴۰۰/۷/۸

جماعت جاهل

گرفتار جماعتی شده‌ایم که دفاع از عنبرنسارا را دفاع از طب اسلامی و دفاع از طب اسلامی را دفاع از اسلام می‌دانند و گمان می‌کنند اگر در دفاع از عنبرنسارا کم بگذارند، در مسلمانی‌شان کوتاهی کرده‌اند!
افرادی که احتمالا در کودکی آرزو داشتند پزشک شوند اما استعدادش را نداشتند و ترجیح دادند بروند سراغ الفبای طب سنتی و حتی نه بیشتر!
اینها حتی یک کتاب طب ایرانی یا اسلامی هم مطالعه نکرده‌اند و گمان می‌کنند همین که اندکی از حجامت و روغن بنفشه و عنبرنسارا و طبع سرد و گرم می‌دانند، ابن‌سینا شده‌اند.
مرادشان تبریزیان است و تزشان هم این است که کرونا در عین اینکه توطئه صهیونیست‌ها برای کاهش جمعیت جهان است، درعین حال اصلا هم موضوع مهمی نیست!
سازمان جهانی بهداشت و بلکه کل پزشکی را دستپخت صهیونیزم جهانی می‌دانند و به طور مثال اگر بهداشت جهانی بگوید بعد از دستشویی دست‌های‌تان را با صابون بشویید، برای مبارزه با اسرائیل و صهیونیسم، دست‌های‌شان را نمی‌شویند!
خودشان برای زدن واکسن بچه‌های‌شان یک روز هم تاخیر نمی‌کنند اما بازی جدید و خطرناکی یاد گرفته‌اند به نام "نظریه پردازی"!
عاشق دوقطبی سازی بین طب قدیم و جدید هستند و هرگز در ذهن‌شان نمی‌گنجد که علم شقوق و شؤن مختلفی دارد و برای اثبات یک بخش علم پزشکی لازم نیست بخش دیگر نفی شود؛ آن هم با ادعای کلی و مضحک صهونیستی بودن کل علم پزشکی که بزرگ‌ترین تبلیغ و خدمت برای صهیونیست‌هاست.
اینها یک روز تجویز می‌کنند که ماسک نزنید، بعد می‌گویند واکسن کلهم، سبب همجنسبازی می‌شود، بعد که رهبر انقلاب واکسن می‌زنند برای رهایی از بن‌بستی که خود ایجاد کرده‌اند می‌گویند مرندیِ نفوذی، رهبری را فریب داده!
خدا شر این جماعت نادان را از سر مردم ما کم کند که هم طب مکملِ ایرانی و اسلامی را چنین بدنام کرده و هم عده‌ای را با تخطئه پروتکل‌ها به کام مرگ فرستاده‌اند.

تحریف ممنوع!

چرا رهبر انقلاب در ابتدا گفتند این بحران انقدرها هم مهم نیست و چرا گفتند دعا کنید؟
اگر خاطرتان باشد در ابتدای شیوع کرونا آنچنان استرس و دلهره‌ای در جامعه فراگیر شده بود که سلامت جسمانی و امنیت روانی مردم تحت تاثیر آن قرار داشت. اینجا کلام رهبری برای روحیه دادن به مردم و مسولان بود که «از عهده این بحران نیز برخواهیم آمد» وگرنه کیست که نداند قهرمان مبارزه با کرونا شخص مقام معظم رهبری است: حمایت از جامعه درمانی کشور، توصیه اکید به رعایت پروتکل‌ها، دستور به ایجاد ستاد ملی مقابله با کرونا، موافقت با برداشت مالی از صندوق ذخیره ارزی برای کمک ویژه به وزارت بهداشت و به‌خط کردن تمام نهادهای وابسته به ایشان از سپاه و بسیج و ارتش تا آستان قدس و ستاد اجرایی فرمان امام و...
موضوع دعا نیز بیش از حد واضح است! گفتند دعا و توسل هم داشته باشید؛ نه اینکه کارهای درمانی را رها کرده و فقط به دعا اکتفا کنید!

 

چرا واردات واکسن آمریکایی و انگلیسی ممنوع اعلام شد؟
مهمترین هدف رهبر انقلاب جلوگیری از برجام سازی در حوزه واکسن بود و اینکه روحانی همچنانکه تمام شؤن کشور را معطل توافق کرد، تزریق واکسن را به واردات از کشورهای متخاصم انگلیس و آمریکا گره نزند تا با گروگان‌گیری و باج‌گیری آنان موجه نشویم؛ وگرنه همان زمان، هم تولید واکسن پیگیری می‌شد و هم واردات انواع آن ادامه داشت و واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی نیز از مبدأ کشورهای ثالث خریداری شده و می‌شود.
جالب آنکه باوجود واریز مبلغ واکسن‌های خریداری شده از کواکس، سهمیه ایران تاکنون تحویل داده نشده و نیز آنکه اخلال در خط‌تولید دوم و سوم واکسن برکت به دلیل تحریم‌های آمریکا به وجود آمده، و این یعنی اثبات آنکه اگر واردات واکسن به آمریکا و انگلیس منوط می‌شد برای کشته‌گیری و بحران‌سازی در ایران و پیشبرد اهداف شرورانه خود، همان رفتار خصمانه‌ای را مرتکب می‌شدند که اکنون نسبت به واردات تجهیزات خط تولید واکسن انجام می‌دهند.

 

مطالب مرتبط:
t.me/GhadiriNetwork/4809
t.me/GhadiriNetwork/5435