احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

اقامه عدل

‏تصور غلطی رایج است که «از منظر شرع و قانون تنها پس از اثبات در دادگاه می‌توان علیه جرم و مجرم سخن گفت»!
فرقی ندارد که فساد «اثبات شده» باشد یا «قابل اثبات»؛ در هر دو، تمام تریبون‌داران حق و بلکه تکلیف به افشاگری مصداقی دارند؛ با این تفاوت که در حالت دوم، وظیفه اثبات نیز مفروض است.
‏امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری، هیچگاه معطل اثبات در قوه قضائیه نبوده.
خصوصا که گاهی فساد از درون قوه است.
همه موظف به فریاد علیه فساد و مفسد هستند.
چیزی که در ورود مصداقی به موضوع مهم است آنکه نباید مبتنی‌بر ظن محض باشد.
یقین برای خود و قابلیت اثبات در دادگاه شرط است.
‏قرار نیست تریبون‌های نمازجمعه به استودیوی خبری با کارکرد قرائت اخبار مفاسد اثبات شده و آمار مفسدان محکوم شده تبدیل شود!
قرار نیست ائمه‌جمعه از مفاسد اخلاقی پرده برداری کنند تا مصداق اشاعه فحشا باشد!
حتی قرار نیست تخلفات اقتصادی درحال وقوع را از سر رفع تکلیف صرفا بگویند و بروند!
‏باید با هدف جمع کردن بساط فساد سیاسی، اداری و اقتصادی، اهم مصادیق آن را رسوا و تا حصول نتیجه، پیگیری و منکوب کنند.
قرار بر «لیقوم الناس بالقسط» است.
باید از ظرفیت مغفول مانده نماز عبادی-سیاسی جمعه برای آگاه و همراه کردن ناس استفاده نمود که این عین عدالت و تقوا، و احیای امید است.

قرار بر این است که هیچ‌کس تحت عنوان خودی و انقلابی بودن از مصونیت برخوردار نباشد؛ نه آنکه به جرم انقلابی بودن متحمل ضربات بیشتری شود!
قرار بر این است نسبت فامیلی داشتن امتیاز مضاعفی برای کسی نباشد؛ نه آنکه فرد را از هستی ساقط کند!
قرار بر انتخاب شایستگان است.
‏در به کارگیری خویشان، اصل بر عدم اصلحیت است؛ مگر آنکه صلاحیت مضاعف آنان اثبات گردد.
اگر اثبات شد، نه تنها به‌کارگیری‌شان منعی ندارد، که عدم استفاده از توان آنان جفا در حق کشور است.
قاعده مذکور البته یک قید مهم دارد: انتخاب بازرس، دستیار و مسؤل دفتر، بر پاشنه «اعتماد» می‌چرخد.

‏رهبر انقلاب ۱۳۸۰/۶/۵ «دستگاه بازرسی را از نزدیک‌ترین‌ها انتخاب کنید. من، هم زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی این نکته را به ایشان گفتم، هم به آقای خاتمی عرض کردم. به ایشان گفتم آقای علی خاتمی -برادرتان- را برای بازرسی بگذارید، که ایشان هم گذاشتند و چقدر هم خوب بود».

farsi.khamenei.ir/amp-content?id=3079

اعتبار و رتبه پاسپورت ایرانی در دنیا چقدر است؟

قبل از پاسخ به این سوال ابتدا باید در معنای پاسپورت و ماهیت آن تأمل کنیم.
اگر منظور از این رتبه و اعتبار پاسپورت، تعداد کشورهایی است که می‌توانیم بدون نیاز به اخذ ویزا به آن سفر کنیم، در این صورت جزو پایین‌ترین کشورها در فهرست جهانی هستیم و احتمالا دولت اول روحانی، بهترین نمره را در این خصوص می‌گیرد.

اما اگر غرض، قدرت و عزت و منزلت ایران و ایرانی است، دوران سیاه پاسپورت ایران متعلق به دولت روحانی است.

اکنون اکثر قریب به اتفاق مردم ایران به لطف دولت قبل در اولیات زندگی خود مانده‌اند چه رسد به آنکه اساسا بخواهند به مسافرت خارج از کشور فکر کنند که بود و نبود ویزا برای‌شان کمترین اهمیتی داشته باشد.
ضمن آنکه مقصد ۹۹٪ همان مسافران خارج کشور نیز ۲۰ کشور است و لغو یا عدم لغو روادیدِ حتی ۱۰۰ کشور دیگر جهان نیز هیچ عایدی برای هیچکس ندارد جز آنکه اسباب تفاخری لوکس و فانتزی را برای دولت‌ها فراهم می‌کند و حتی بعید است تاثیری در تغییر مقصد مسافران خارج کشور نیز ایجاد کند.

بنابراین بیان "اعتبار پاسپورت ایران در جهان" به استناد نیاز یا عدم نیاز به "روادید" بسیار فریبنده و موضوع عملیات روانی فرساینده‌ای است با هدف القاء حس شرمساری به ایرانیان.

عزت و ذلت و افتخار و شرمساری را در موضوع لوکس و عبثی چون روادید نبینید و فریب آدرس غلط سیاسیون و رسانه‌های مغرض را نخورید!

ذلت، ننگ‌نامه برجام است و اینکه شرمن حماقت و بلاهت تیم ایرانی را در جریان مذاکرات روایت کند.
این است که رئیس‌جمهور ایران را زیر سم اسب سردار رومی ببرند.
این است که قاتل حجاج منا حتی دولت را برای سرکشی به کشته‌های خود آدم حساب نکند.
این است که سفیر روحانی را به سازمان ملل راه ندهند و نگذارند وزیر گرین کارتی دولت از محوطه سازمان ملل خارج شود.
این است که مایه ننگ و شرمساری است ولو آنکه رتبه ۱ لغو روادید را داشته باشیم.

و آنچه مایه عزت و افتخار شناسنامه و گذرنامه ایران است آنکه حوزه نفوذت از شرق مدیرانه تا غرب آمریکای لاتین باشد.
اینکه وقتی پهپاد متجاوز آمریکایی را می‌زنی ترامپ وحشی از سپاه که آن را در لیست تروریسم قرارداده بود تشکر کند که هواپیمای حامل نظامیان آمریکایی را نزده.

در غیر این صورت و بنابر آدرس غلط، روحانی و غنی و بن‌سلمان عزتمندترین سیاستمداران کشورشان بوده‌اند!
روحانی افتخار داشت حقیرانه عکس یادگاری با برخی سران اروپا بگیرد؛ غنیِ فراری توفیق داشت از نزدیک در جایگاه سربازان آمریکایی ترامپ را تشویق کند و بن‌سلمان درحالیکه از جانب ولی‌نعمت خود گاوشیرده خطاب می‌شد قراردادهای سنگین تسلیحاتی با آمریکا منعقد کرد تا همان سلاح‌ها را برای بقاء حقیرانه خود خرج منافع فروشنده کند.

نام ایران و ایرانی و شناسنامه و گذرنامه کشورمان به برکت اقتدار بی‌مثال جمهوری اسلامی برای دوست و دشمن عظمت و عزت دارد؛ گور پدر روادید!

هتل اوین

اگر سرمستی ناشی از احکام سبک عراقچی (۸ سال حبس) و سیف (۱۰ سال حبس) فرونشسته، لازم است بپرسم مگر مجازات اخلال در نظام اقتصادی اعدام نبود؟!
قرار است مانند حسین فریدون و مهدی هاشمی در پنج ستاره، با مرخصی‌های طولانی و پی‌درپی دوره محکومیت را بگذرانند؟!
قوه قضائیه خودش را مسخره کرده؟!
ماده ۲ قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور: «هر یک از اعمال مذکور در بندهای ماده ۱ [از مصادیق اخلال که اقدام مدیران بانک مرکزی نیز مشمول آن است] چنانچه به قصد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران و یا به قصد مقابله با آن و یا با علم به مؤثر بودن اقدام در مقابله با نظام مزبور چنانچه در حد فساد فی‌الارض باشد مرتکب به اعدام و در غیر این صورت به حبس از پنج سال تا بیست سال‌محکوم می‌شود و در هر دو صورت دادگاه به عنوان جزای مالی به ضبط کلیه اموالی که از طریق خلاف قانون به دست آمده باشد حکم خواهد داد. دادگاه می‌تواند علاوه بر جریمه مالی و حبس، مرتکب را به ۲۰ تا ۷۴ ضربه شلاق در انظار عمومی محکوم نماید».
چطور برای دادگاه حتی "علم به موثر بودن اقدام" هم طبق معمول احراز، و حکم اعدام صادر نگشته؟!
فارغ از این عدم احراز همیشگی، چرا حبس ۲۰ ساله و مجازات شلاق تعیین نشده؟!
ماجرا هنوز تمام نشده است!
رئیس قوه، دادستان کل، رئیس دیوان عالی و رئیس دادگستری استان، هریک مستقلا مکلف به درخواست اعاده دادرسی هستند.
ماده ۴۷۷ آیین دادرسی کیفری: «در صورتی که رییس قوه قضاییه رأی قطعی صادره از هریک از مراجع قضایی را خلاف شرع بیّن تشخیص دهد، با تجویز اعاده دادرسی پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال تا در شعبی خاص که توسط رییس قوه قضاییه برای این امر تخصیص می‌یابد رسیدگی و رأی قطعی صادر نماید. شعب خاص مذکور مبنیاً بر خلاف شرع بیّن اعلام شده، رأی قطعی قبلی را نقض و رسیدگی مجدد اعم از شکلی و ماهوی به عمل می‌آورند و رأی مقتضی صادر می‌نمایند».
تبصره ۳ ماده ۴۷۷: «در صورتی که رییس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح و یا رییس کل دادگستری استان در انجام وظایف قانونی خود، رأی قطعی اعم از حقوقی یا کیفری را خلاف شرع بیّن تشخیص دهند، می‌توانند با ذکر مستندات از رییس قوه قضاییه درخواست تجویز اعاده دادرسی نمایند».
لازم به تذکر است که ‏حتی در کشورهایی که اعدام لغو شده است، خیانت در جنگ، مجازات اعدام دارد.
اکنون اما برای کسانی که در جنگ اقتصادی، با جنایت حراج و تاراج ذخایر ارزی، اقتصاد کشور و زندگی ملت را به آتش کشیده‌اند، حبس کوتاه بریده‌اند!
نه تنها این حکم عجیب بازدارندگی ندارد، که دعوت به جرم و تکرار آن است!

جناب آقای دکتر امیرعبداللهیان
وزیر محترم امور خارجه
با سلام
پیشنهاد می‌کنم در راستای «دیپلماسی اقتصادی» و البته «نمایش قدرت نظامی به عنوان پشتوانه دیپلماسی» در هر سفر و دیدار کاری، یک کاتالوگ تصویری-تشریحی از تسلیحات آفندی و پدافندی قابل صادرات، به مقامات کشورهای خارجی اهدا نمایید.

 

پی‌نوشت:
۱/حتی اگر قصد یا امکان فروش سلاحی را نداریم، باز معرفی آن ضروری است. زیرا علاوه بر نمایش قدرت، فزاینده انگیزه طرف مقابل برای تعامل و مذاکره است.
۲/اهدای مذکور، برای حساسیت‌زدایی و برخورداری از برد تبلیغاتی، باید درحضور خبرنگاران باشد.
۳/جلد دوم را به ظرفیتهای اقتصادی اختصاص دهید.

گزیده عرایض اینجانب در مسجد حضرت زینب(س) پردیسان قم، مورخ ۱۴۰۰/۷/۱۶

انقلاب اسلامی ایران به مأموریت نهایی خود در زمینه‌سازی ظهور نزدیک شده و برخورد تمدنی اسلام و استکبار به اوج خود رسیده است.

جبهه مقابل از هشت سال پیش تاکنون با طیف متنوعی از ابزارها تمام تلاش خود را برای سرگونی کشور کلید زده و اشتباه است که گمان کنیم در دولت رئیسی فتنه‌ای نخواهیم داشت.

روحانی زمین سوخته برجای گذاشته و معیشت و اعتماد عمومی را به شدت تضعیف کرده است.

تحرکات آذربایجان به پشتوانه اسرائیل، تلاشی برای نزدیک کردن تهدید به مرزهای ایران و بدل زدن دربرابر تنگ شدن عرصه بر صهیونیست‌هاست.

باید بدانیم که دشمن طیف وسیعی از اهرم‌ها را علیه ایران آماده دارد که تنها بخشی از آن را استفاده کرده است؛ همچنانکه جبهه مقاومت نیز مهره‌های مختلفی را برای مقابله استفاده می‌کند.

آنچه در این میان اهمیت اساسی دارد و می‌تواند ایران را با وجود مهره‌های کمتر شطرنج، مصون از تعرض داشته و فاتح میدان نماید، فرمانده و هدایتگر این نبرد است.

اگر رهبر انقلاب که به قول رایس، مشاور امنیت ملی دولت بوش، ابرحریفی است که توان خنثی‌سازی پیچیده‌ترین نقشه‌های آمریکا را دارد، بتواند راه‌بری کند، همچنان از گردنه‌ها به سلامت عبور خواهیم کرد. اما اگر اعتماد و اعتقاد مردم و نیروهای انقلابی به ایشان سست شود، همه چیز را باخته‌ایم.

علت حملات روز افزون به رهبر انقلاب و تلاش چند لایه برای حرمت‌زدایی از ایشان و حکمت‌زدایی از تصمیمات‌شان همین است.

همه می‌دانیم در شطرنج برای غلبه بر حریف، فقط مهره را جلو نمی‌بریم، بلکه گاهی کرّ است و گاهی فرّ. اینجاست که دست دشمن برای جنجال‌آفرینی در هر حرکت باز است.

اگر رهبری درجایی آشکارا ورود کند، نامش را «دخالت» می‌گذارند و اگر جایی آشکارا ورود نکند، می‌گذارند به حساب «بی‌خیالی»!
جایی که ایشان تهاجمی عمل کند، با برچسب «آرمان‌گرایی» تخریب می‌کنند و جایی هم که بنابر مصالح تدافعی عمل کنند نامش را می‌گذارند «محافظه‌کاری»!
و این به جز هجمه‌های پرحجم علیه راهبردهای نظام در حوزه‌های هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای است.

وقتی می‌دانیم و دیده‌ایم که حکیم انقلاب ده‌ها پروژه خطرناک داخلی و خارجی را خنثی کرده‌اند، در مواقعی هم که مطلب مجهولی وجود دارد، لازم است استصحاب، اعتماد و اطاعت کنیم؛ خصوصا که منطقه و جهان روی دور تند تحولات افتاده و شاید حتی فرصت نشود همه چیز را برای عموم توضیح داد.

همین‌قدر بدانیم که رهبر انقلاب، به پشتوانه اجتهاد دینی، آشنایی با علوم روز، تسلط به چهار زبان فارسی، عربی، آذری و انگلیسی، مطالعه چندین هزار جلد کتاب و صدها هزار صفحه گزارش محرمانه و غیرمحرمانه از سراسر جهان و تجربه طیف متنوعی از مسؤلیت‌ها، چهره بی‌بدیلی است که در حوزه‌های دینی، نظامی، سیاسی، فرهنگی و غیره صاحب نظر و متخصص هستند.

گذشته از اینها ویژگی‌های بی‌نظیری نیز وجود دارد که این نابغه جامع الطراف را به نخ تسبیح قومیت‌های ایران تبدیل کرده.

مشهدی و اهل خراسان است؛ اصالتا اهل خامنه در آذربایجان شرقی است؛ سید و عرب است‌؛ به ایرانشهر و جیرفت تبعید، و زمان جنگ در جبهه‌ها بوده و از این جهت مأنوس با اهالی سیستان‌وبلوچستان، کرمان و خوزستان است؛ در حوزه‌های سه‌گانه جهان تشیع یعنی مشهد و قم و نجف تحصیل کرده؛ جانباز است؛ ادیب و شاعر و سخنگور است؛ اهل ورزش است؛ مرجع جامع دینی و استراتژیست نظامی است؛ و جالب است که با همه این اوصاف برخی در مجهولات و حتی معلومات نظر خود را بر ایشان ترجیح می‌دهند!

اینجاست که باید در این آخرین غربال‌های پیش از ظهور یادی کنیم از سفارش مرحوم علامه حسن‌زاده آملی که فرمود «گوش شما باید به فرمان رهبر باشد چون گوش ایشان به فرمان حضرت خاتم الانبیاء است».

سلاح راهبردی

خوب است بدانید پهپادهای انتحاری همانند موشک‌های بالستیک بلندبرد، سلاحی راهبردی است.
پهپاد غیرانتحاری رفت‌وبرگشت دارد اما پهپاد انتحاری بازگشت نداشته و شعاع عملیاتی دوبرابری دارد.
دیگر آنکه پهپاد غیرانتحاری حامل سلاح است اما پهپاد انتحاری، سلاح‌پایه و دارای قدرت تخریب دوچندان است.
‏با این مقدمه باید گفت عکس یادگاری الهام علیف با پهپاد انتحاری «هاروپ» رژیم صهیونیستی، یک قدرت‌نمایی حقیرانه به سبک کشورهای ذره‌ای خلیج فارس است دربرابر کشوری که قوی‌ترین یگان پهپادی منطقه را دارد.

آیا رسانه‌های غربی می‌دانند اخبار، آمار و گزارش‌های‌شان پیرامون ایران مورد توجه مردم و مسولان ایرانی قرار می‌گیرد؟
آیا می‌دانند مردم و مسولان فاقد سواد رسانه و تحلیل، در نبود برآوردهای دقیق داخلی هرآنچه از رسانه‌های خارجی منتشر شود را حجت می‌پندارند؟

در صورتی که پاسخ‌تان به این دو سوال مثبت است، آیا گمان می‌کنید که مطالب منتشره در رسانه‌های خارجی، صرفا در راستای عمل به رسالت خبری و بیان حقایق است و با هدف تصمیم‌سازی غیرمستقیم نیست؟

اگر از من بپرسید فیلم "Iran & the West" ساخت BBC با چه هدفی از اجحاف غرب در قبال ایران گفت، به شما می‌گویم فقط و فقط به قصد "تطهیر و تبرئه روحانی و تقلیل خیانت هسته‌ای به رودست خوردن با هدف حفظ این شاهمهره برای آینده نظام" چنین کاری کرد.

در واقع رکن رسانه‌ای MI6 با این فیلم در میان مرور برخی خباثت‌های غرب در قبال ایران، یک گزاره کلیدی را هم تثبیت نمود: "پلمپ UCF اصفهان و تعلیق همه فعالیت‌های هسته‌ای ایران، علیرغم میل باطنی روحانی صورت گرفت. او قصد مقاومت داشت اما یوشکا فیشر، وزیر خارجه آلمان با یک مشت کوبیدن بر روی میز، دبیر وقت شعام را وادار به تسلیم کرد".

مطمئن نیستم، اما احتمالا قصد شرمن نیز از معطوف کردن عقب‌نشینی باند نیویورکی‌ها به اشک خود، نجات تیم ایرانی از اتهام خیانت است. سکوت و عدم تکذیب عراقچی را نیز باید پای قدردانی او از این روایت نجات دهنده شرمن گذاشت.

گاهی تحلیل ما از "گذشته" است و گاهی از "آینده در گذشته".
آینده در گذشته به زبان ساده یعنی اگر آن اتفاقی که در گذشته افتاده، نمی‌افتاد یا طور دیگری رقم می‌خورد چه تبعات و نتایجی حاصل می‌شد.
پاسخ به این پرسش تحلیلی از وقایع اتفاق نیفتاده‌ی تبعی، ظاهرا هرچیزی می‌تواند باشد؛ زیرا می‌خواهیم چیزی را تحلیل کنیم که وجود نداشته و زمان آن منقضی شده است.
با این وجود آیا تحلیل‌های متفاوت آینده در گذشته، مانند دو خط موازی است که هیچگاه متعرض یکدیگر نمی‌شوند و هر دو به یک اندازه می‌تواند درست یا غلط باشد؟
پاسخ این است که "ارزیابی"، "تطبیق" و "مقایسه" وقایع بهترین راه تحلیل آن است.

واکنش‌سنجی

در جامعه‌شناسی یکی از ابزارهای تحلیل جامعه، سنجش واکنش مردم نسبت به مسائل مختلف هست.
چیزی که گاهی با استفاده از دوربین مخفی مورد تحلیل و واکاوی قرار می‌گیرد و فراتر از سرگرمی است و جنبه علمی دارد.
مثلا وقتی می‌بینند که افرادی درحال سرقت خودرو هستند و مردم بدون توجه رد می‌شوند، این مورد مطالعه و ارزیابی قرار می‌گیرد که چرا مردم به این حد از بی‌تفاوتی رسیده‌اند و علت و پیامد آن چیست.
همه می‌دانند که نظرسنجی ابزار جامعه شناسی سیاسی فرهنگی کشور هدف است.
همه می‌دانند که داغ شدن مسائل مختلف در شبکه‌های اجتماعی مورد آنالیز سرویس‌های امنیتی دشمن قرار می‌گیرد برای شناخت بهتر جامعه هدف.
اما کمتر کسی توجه دارد که واکنش سنجی نیز یکی از همین ابزارهاست برای ارزیابی میزان حساسیت‌های جامعه نسبت به مسائل مختلف و فراهم کردن امکان برنامه ریزی بهتر برای وارد آورد ضربات بیشتر.
هنجارشکنی‌های هدفمند فرهنگی در معرض دید عموم را در همین چارچوب ببینید.