احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

وضعیت قرمز

وضعیت حجاب (لباس!) دارد به نقطه غیرقابل بازگشت می‌رسد.

فعلا سرمای هوا مانع رؤیت عمق فاجعه‌ست.

کمی که آفتاب بتابد، بوی لجن بلند خواهد شد درحالیکه دیگر هیچ چاره‌ای هم برای آن وجود ندارد.

دشمن وضعیت متزلزل اقتصادی و امنیتی را می‌داند و اینکه دست نظام در برخورد قهری با هنجارشکنان بسته است و از همین روی دارد با سرعت می‌تازاند.

جالب آنکه برای حساسیت‌زدایی و باز ماندن راه هنجارشکنی‌های بیشتر، فعلا مانوری بر اقدامات خود نمی‌دهند.

کمی که جلوتر بروند، آرشیو اقدامات ضدفرهنگی خود را به لایه امنیتی و رسانه‌ای پیوند می‌زنند و این عدم برخورد را می‌گذارند پای ضعف و کنج رینگ بودن نظام و مشت پشت مشت...

چاره یک چیز است: ضدحمله به سرشاخه‌های شبکه فحشا که در کارکردی دوگانه گلادیاتورهای آشوب و اغتشاش نیز هستند.

دشمن شناسی

 گزیده عرایض اینجانب با موضوع دشمن شناسی، مورخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۵ در گفتگوی مجازی با دانشجویان استان فارس

 

دو مفهوم «دشمن شناسی» و «دشمنی شناسی» را باید از هم تفکیک کرد.

دشمن شناسی ناظر به شناخت خود دشمن است و دشمنی شناسی ناظر به شناخت اقدامات آن.

مشکل عموم ما در «دشمن» شناسی نیست؛ کمااینکه اکثرا در خباثت رژیم‌هایی چون آمریکا، اسرائیل، عربستان و انگلیس و سازمان منافقین و جریان‌های تجزیه طلب شکی نداریم؛ گرچه بعضا نیز با رأی به چهره‌هایی که رسانه حکومتی انگلیس مروج آنان بوده نشان داده‌ایم گاهی چقدر در بدیهیات هم آسیب پذیریم.

گرفتاری اصلی ما در «دشمنی» شناسی است؛ توطئه‌هایی که باید با آن مقابله کنیم اما اساسا ماهیت و موقعیت آن را نمی‌دانیم که بخواهیم رهگیری و خنثی نماییم.

در بحث دشمنی شناسی، عموما در بهترین حالت می‌توانیم آن را پس از وقوع و تحمل خسارت، تحلیل کنیم اما توان پیش‌بینی و به تبع آن پیشگیری را نداریم.

پیامبر اسلام می‌فرمایند کید منافق را با رسوا کردن آن خنثی کنید.

وقتی کید نفاق را تبیین می‌کنید، اذهان را بیدار و هوشیار کرده‌اید و دیگر دشمن نمی‌تواند در گردوغبار فتنه‌ها، آدرس غلط بدهد و به اهداف خود برسد.

بگذارید یک قاعده طلایی را پیرامون دشمنی شناسی به شما بگویم: خودتان را بگذارید جای دشمنی که دستش از هر لحاظ باز است؛ آنگاه با روش علمی ترسیم و شبیه‌سازی کنید که اگر جای طرف مقابل بودید، با چه ابزارهایی و چگونه به کشور هدف لطمه می‌زدید؛ و بدانید که به هرچه برسید، با چندین برابر خباثت و خسارت بیشتر، سازمان‌های امنیتی عریض و طویل دشمنان می‌توانند انجام دهند و انجام هم داده‌اند.

یک اختلال محاسباتی در جبهه انقلاب وجود دارد مبنی‌بر «جلونزدن از رهبری».

جلونزدن را عمدا یا سهوا بد ترجمه کرده‌ایم.

همانطور که در جنگ سخت، بخشی از سپاهیان را طلایه‌داران آن تشکیل می‌دهند، در جنگ نرم هم باید ما پیشگام و خط‌شکن باشیم.

اما متاسفانه از سر غفلت یا تغافل، عافیت طلبی خود را «پیروی» از ولایت جا زده‌ایم و رهبر انقلاب را سپر بلا کرده‌ایم و در بهترین حالت با یک «احسنت» آنچه ایشان بگویند را فقط تأیید می‌کنیم بی‌آنکه حتی برای تحقق آن تلاشی نماییم!

یکی از حوزه‌های اصلی جنگ ترکیبیِ تمام عیاری که علیه انقلاب اسلامی جریان دارد، حوزه «ادراک» است که «جهاد تبیین» راه مقابله با آن است.

در این جهاد باید به «سپر» و «شمشیر» مجهز بود.

سپرِ «سواد رسانه» برای آنکه خودمان گرفتار اخبار و تحلیل‌های غلط نشویم؛ و شمشیر «معارف اسلام و انقلاب» به جهت اینکه بتوانیم امواج تخریب و تحریف را خنثی و حقیقت را منتشر کنیم.

قضاوت حقوقی

در مسائل حقوقی، هر موضوعی را می‌توان از سه منظر بررسی کرد:

وکلای طرفین و قاضی.

طبیعتا دو طرفِ مناقشه هر کدام تفاسیر و مستندات متعارضی دارند که شاید غلط هم نباشد، اما همه واقعیات را هم دربر نمی‌گیرد.

این وظیفه قاضی بی‌طرف است که عیار ادعا را بررسی و حکم کند.

در برجام هم به همین قاعده می‌توان از سه منظر به موضوع نگاه کرد: ادعاهای تیم ایرانی، ادعاهای تیم آمریکایی و آنچه در فرض یک قاضی بین‌المللی باید از میان مستندات طرفین استخراج نمود.

بنده به‌شخصه در فضای رسانه‌ای کشور حفره‌های حقوقی برجام را متذکر شده‌ام و درعین‌حال در این جنگ حقوقی، دربرابر ادعاهای طرف آمریکایی سعی کرده‌ام همسو با توجیهات روحانی، ظریف و عراقچی، مطالبی را ارائه دهم.

اما اگر بخواهم نگاه بی‌طرفانه به موضوع داشته باشم، با کمال تاسف باید عرض کنم... بگذریم!

یکی از دروغ‌های بزرگ روحانی-ظریف این بوده که قطعنامه‌های ۶گانه پیش از ۲۲۳۱ لغو شده است!

اینجا دو نکته مهم وجود دارد:

۱. هرچند برای این قطعنامه‌ها کلمه لغو (Terminate) به کار رفته، اما با توجه به مکانیسم موسوم به ماشه (Trigger Mechanism/Snapback) -که اختصاصی به آمریکا ندارد و تمام طرف‌ها قابلیت فعال‌سازی آن را دارند- ماهیتش چیزی جز تعلیق نیست.

۲. مطلب مهم‌تر و کمتر گفته شده اما این است که می‌گویند قطعنامه‌های ۶گانه پیشین لغو (تعلیق) شده اما نمی‌گویند که سرخط کلی همان تحریم‌ها در قطعنامه ۲۲۳۱ (بندهای ۳ الی ۷ بخش ابتدایی) عینا تکرار و تایید شده است!

همه ما مناقشه‌ای که برسر واژه Lift وجود دارد و روایت وندی‌شرمن را شنیده‌ایم اما از موضوعی مهمتر غافلیم:

طبق ادعای کذب ظریف و عراقچی «آزمایش و توسعه موشک‌های بالستیک ممنوع نیست».

این ادعا چقدر صحیح است؟

به قول سیف «تقریبا هیچ»!

آنها ادعا می‌کنند فعل این بند از قطعنامه توصیه است، نه الزام؛ زیرا از Calls Upon (فرامی‌خواند) استفاده شده است و آن دلالت بر الزام ندارد!

ادعایی غلط که به معنای تحت‌الفظی واژه استناد می‌کند، غافل از اینکه در ادبیات حقوقی قطعنامه‌های شورای امنیت، اتفاقا درجه الزام بالایی دارد.

جالب آنکه دیوان بین‌المللی دادگستری به عنوان رکن قضایی سازمان ملل، به سال ۱۹۷۱ در رأی مشورتی «نامیبیا» دقیقا به کنکاش بار حقوقی همین واژه پرداخته و آن را الزام‌آور دانسته.

و این به جز قصه‌پردازی عجیب تیم سابق است که در میان تمام جزییات دقیق و فنی قطعنامه، اینجا «نیت» ایران در ساخت موشک با قابلیت حمل سلاح هسته‌ای را ملاک منع یا جواز قطعنامه می‌داند!

سوال: آیا تیم حقوقی ایران از همه این موارد بی‌اطلاع بوده یا باید این را نیز به حساب دروغ‌شان بگذاریم؟

بیان این مسائل از آن جهت است که بدانیم دولت کنونی و خصوصا تیم مذاکره کننده، وارث چه ویرانه‌ای است و این اقدام دولت قبل نیز به قول عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، به مثابه پوست موزهایی است که در هر دو مسیر ترک یا ادامه مذاکرات برجامی، زیر پای دولت رئیسی انداخته شده است!

۱/ ‏هاآرتص اسرائیل: «در یک جنگ چند-جبهه‌ای با ایران، حزب‌الله، حماس و نیروهای خارجی ایران در سوریه و عراق و یمن و غیره، جبهه داخلی اسرائیل با سطحی از نابودی مواجه می‌شود که هرگز تجربه نکرده است».

۲/ ‏تا اوایل دهه ۸۰ پیش از آنکه به شهاب۳ برسیم، عامل اصلی توازن دربرابر اسرائیل، حزب‌الله و تاحدی حماس و جهاد بود که البته پشتیبانی سوریه را نیز داشت.
بعدتر اما قایقهای تندرو، توسعه موشکی، غنی‌سازی و توان پهپادی نیز اضافه شد و جالب آنکه همه این اهرم‌ها همواره تحت حمله شبکه نفوذ بوده.

۳/ ‏به گفته رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل در ۲۰۱۷ (پیش از تحریم‌ها) میزان کمک سالانه ایران به حزب‌الله، جهاد اسلامی و حماس، به ترتیب تنها ۷۵، ۷۰ و ۵۰ میلیون دلار بوده است!
رقمی ناچیز در مقیاس نظامی که حداعلای بهره‌وری و بازدارندگی را برای کشور داشته است.

۴/ ‏ترامپ نیز اعلام کرده بود ایران بین ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ (اوج درگیری با داعش) ۱۶ میلیارد دلار در کل منطقه هزینه کرده.
یعنی ۲.۶ میلیارد دلار در سال که میشود کمتر از ۳ دلار در ماه به ازای هر ایرانی.
و این درحالی است که به اذعان ترامپ هزینه کرد ۱۹ ساله آمریکا در منطقه ۷۰۰۰ میلیارد دلار بوده.

۵/ ‏در داخل نیز محمدرضا نقدی، معاون هماهنگ کننده سپاه، میزان کل هزینه کرد ایران را طی ۳۰ سال گذشته در خاورمیانه ۱۷ میلیارد دلار ذکر کرده، که می‌شود حدود نیم دلار در ماه به ازای هر ایرانی.

پیرامون اتم

۱. آیه ۶۰ انفال که تا «من قوة» می‌خوانیم، ادامه‌ای دارد که مستند ساخت سلاح اتمی است: «دربرابر آنان آماده کنید هرآنچه در توان دارید از نیرو | و اسبان ورزیده تا با آن‌ها دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنانی غیر ایشان را که نمی‌شناسید، ولی خدا آنان را می‌شناسد ‎بترسانید».
‏اینجا دقیقا اشاره به بحث بازدارندگی نظامی و توازن وحشت است.
۲. اگر داشتن چیزی را مطلقا حرام بدانیم، آستانه آن هم معنا ندارد!
۳. آستانه، در جنگ غافلگیرانه معنا و کارایی ندارد.
۴. در جنگ تحمیلی برای تغییر محاسبات صدام هم متقابل و محدود شیمیایی زدیم و هم به مناطق شهری حمله کردیم.
‏۵. در فقه داریم که اگر جنگ ناگزیر به از بین بردن درختان بود، جایز است.
۶. همچنین اگر دشمن، افراد بیگناه را سپر انسانی کرده بود و ضرورت جنگ، حمله را ایجاب می‌کرد، جایز است.
۷. به قاعده ‌«ادل الدلیل علی امکان شیء وقوعه» جدا از مباحث نظریِ نظامی و فقهی، مستند به تلاش‌های مستمر ج.ا ‏برای دستیابی به بمب اتم، باید گفت به شدت دنبال‌ش بوده‌ایم. اینکه آیا رسیده‌ایم یا نه را نمی‌دانم هرچند ممکن است شخصا نظری داشته باشم.
۸. دروغ مصلحتی برای حفظ دماء مسلمین و حربه جنگی نه تنها جایز بلکه واجب است.
‏۹. دوستانی که به فتوای رهبر انقلاب استناد می‌کنند، اشکالی ندارد؛ اما امیدوارم اگر بعدا دیدند فتوا تغییر کرد، یا نکرد اما ناگهان از «زیبای خفته» رونمایی شد، دیگر کاتولیک تر از پاپ نشوند و آنجا نیز تابع نظر رهبری باشند.
‏۱۰. بمب اتم طلبی، مانند مطالبه نسل اول سانترفیوژ است!
اینجانب به عنوان یک شهروند، خواهان مسلح شدن کشورم به انواع تسلیحات هسته‌ای، هیدروژنی، میکروبی و شیمیایی هستم.
هرگاه اشرار عالم خلع سلاح شدند ما هم از مطالبه دست می‌کشیم.
باشد که دشمنان وحشی‌مان نگاه چپ به این آب و خاک نکنند.

هدایت هوشمند

زمانی تله برجام با خیانت جریان نفوذیِ به قدرت بازگشته که از حمایت عموم مردم و مسؤلان برخوردار بود، می‌رفت تا یا ایران را خلع سلاح و تسلیم نماید و یا به‌واسطه مخالفت مطلق رهبری، جنگ داخلی را رقم بزند.
در آن شرایط چین و روسیه کمترین تنش را با آمریکا داشتند، نتانیاهو در اسرائیل یکه‌تازی می‌کرد و عربستان کماکان متحد و گاو شیرده ایالات متحده بود.
صبر راهبردی رهبر انقلاب و نرمش قهرمانه ایشان، برای ایران زمان خرید و با مدیریت بحران‌ها و تلاش مستمر برای عبور آرام از تنش‌های داخلی و خارجی و اقتصادی و امنیتی، وضعیت را به جایی رساند که شر ترامپ به انتخابات آمریکا کمانه کرد، نتانیاهو برکنار شد، تنش‌های روسیه و چین با آمریکا افزایش یافته، روابط آمریکا با سعودی رو به سردی رفته و از مهمتر اینکه جریان غربگرای غالب، به‌واسطه عملکرد خویش مغلوب و مطرود ملت شده و دولت و مجلسی انقلابی روی کار آمده که با سرعت تمام مشغول امداد و آوار برداری است.
همه اینها را مدیون حکیم انقلاب هستیم و تا محو اسرائیل، با او عهد خون بسته‌ایم.

اخیرا معتبرترین سایت نظامی جهان (GFP) که آمار و رتبه نظامی کشورها را مورد ارزیابی قرار داده، بررسی کردم.
نکات مهم قابل ذکری وجود دارد:

یک. اصولا بخشی از توانایی‌های نظامی سری است و لذا در محاسبات و رتبه‌بندی‌های آشکار محاسبه نمی‌شود.

دو. به‌خلاف تصور عموم، رتبه نظامی کشورها صرفا ناظر به قدرت و تجهیزات نظامی نیست.
مؤلفه‌های وسعت، جمعیت، اقتصاد، ذخایر نفتی و از این قبیل نیز در محاسبات سایت مذکور لحاظ شده است.

سه. برتری یک کشور الزاما به معنای برتری در نیروهای زمینی، دریایی و هوایی نیست. بلکه میانگین قوای نظامی ملاک قرار داده شده است. چه آنکه روسیه و چین با وجود برتری نیروی زمینی از آمریکا، پس از این کشور و در رتبه دوم و سوم جهان قرار دارند.

چهار. اساسا به دلایل پیش‌رو، اطلاعات منتشره از توان نظامی کشورها با وجود ارزشمندی نسبی، محل اشکال است و رتبه‌بندی اعلام شده اعتبار ندارد:

۱. نگاه کمی به عدوات نظامی.
به این صورت که کیفیت و نوع جنگ افزارها مطلقا ملاک قرار نگرفته، بلکه تنها تعداد آن لحاظ و مقایسه شده است.

۲. لحاظ نکردن پهپادها در زمره توان نیروی هوایی.
درحالیکه توان نیروی هوایی با تفکیک و جزییاتی نظیر هواپیماهای جنگنده، بمب‌افکن، ماموریت ویژه و حتی آموزشی بیان گشته اما توان پهپادی اساسا محاسبه نشده است که با لحاظ این مؤلفه مهم، توان هوایی و رتبه نظامی ایران ارتقاء می‌یابد.

۳. عدم محاسبه توان موشکی کشورها.
به نحوی که نه تنها قدرت تخریب، برد، دقت و سرعت موشکی لحاظ نشده، بلکه حتی تعداد آن نیز در محاسبات نیامده است.
محاسبه این مؤلفه اساسی، به تنهایی برای تغییر تمام معادلات نظامی کافی است.

۴. عدم توجه به توان اتمی کشورها و مجهز بودنشان به تسلیحات ممنوعه‌ شیمیایی و بیولوژیک.

۵. لحاظ نکردن نهضت‌های نظامی متحد ایران در منطقه که در نقش ارتش برون مرزی کشور ایفای نقش می‌کنند، تغافل آشکار دیگری است که به زیان رتبه ایران است.

۶. بی‌توجهی به توان پدافندی کشورها.

با این تفاسیر و مؤلفه‌های مهمی که هر کدام به تنهایی برای تأثیر بر توان و رتبه کشورها کافی است، باید گفت گرچه جمهوری اسلامی ایران با رتبه ۱۴ اعلام شده، بالاتر از کشورهایی نظیر آلمان، عربستان، رژیم صهیونیستی، کانادا و کره شمالی قرار دارد اما با لحاظ کردن مؤلفه‌های راهبردی توان موشکی، پهپادی و پدافندی، نهضت‌های منطقه‌ای و تسلط بر تنگه‌های هرمز و باب‌المندب، بی‌تردید جزء ۱۰ قدرت برتر نظامی جهان قرار می‌گیرد.
حال اگر با این استعداد نظامی و موشکی، به تسلیحات اتمی نیز مسلح شویم، به قدرت بلامنازع مرکز جهان در نیمه غربی آسیا بدل خواهیم گشت.

خودروی آینده

اخیرا در آمریکا لایحه ۱۲۰۰ میلیارد دلاری زیرساختی که یکی از محورهای آن تحول در حمل و نقل شهری و از جمله گسترش خودروهای برقی است، تصویب شد.
امروز در آمریکا «ایلان ماسک» مالک شرکت سودآور و سرمایه‌ساز خودروی برقی «تسلا موتورز»، و ثروتمندترین فرد جهان است.
‏جولانگاه کاوه و کاووس شدن سازمان محیط زیست به کنار؛ جالب است که معصومه ابتکار، همسر محمد هاشمی وارد کننده بنزین، با کارنامه نشر اکاذیب پیرامون آلودگی بنزین داخلی، تشخیص داده بود که خودروی برقی آینده‌ای ندارد!
و جالبتر افزایش ۱۰۰۰٪ تعرفه واردات خودروهای هیبریدی بود توسط روحانی!

#یک
از ابتدای خلقت تاکنون، تنها زمانی که ولیّ خدا در دسترس مردم نبوده اکنون است.
دوره حدودا ۱۲۰۰ ساله غیبت اگرچه طولانی اما یک استثناء است.
هرچند این استثناء چنان برای برخی به اصل تبدیل شده که وقتی کسی از ظهور و پایان غیبت سخن می‌گوید، گویی از خرافات و موهومات حرف می‌زند!

#دو
غیبت حاصل تلاقی دو سنت الهی است: انجام امور در بستر طبیعی و دنیایی آن (شوری/۲۰) و خاموش نشدن نور خدا در عالم (توبه/۳۱).
اینجا می‌شود فهمید که چرا بعد از امام رضا ائمه یک به یک در جوانی ترور می‌شدند و خدا جانشان را حفظ نکرد اما برای حضرت حجت به یکباره نجات معجزه‌آسا از سرداب و عمری تاکنون ۱۱۸۸ ساله مقدر کرده.
زیرا طبق سنت الهی از یک سو همه چیز باید بر مدار طبیعت و نظام علیت بگذرد و قرار نیست به طور معجزه‌وار جان اهل بیت حفظ شود اما قیدی هم وجود دارد که نور خدا هرچند ممکن است بسیار کم فروغ شود اما خاموش شدنی نیست و لذا آخرین حجت خدا باید باقی بماند برای نجات و هدایت بشریت؛ و ترکیب و خروجی آن قاعده و این قید چیزی جز «غیبت» نیست.

#سه
اما مفهوم غیبت چیست؟ غیبت یا غایب از نظر بودن امام را برخی به منزله نامرئی و ماورائی بودن ایشان تصور کرده‌اند!
حضرت در میان مردم زیست مادی و عادی دارند اما به طور ناشناس.
چرا ناشناس؟ برای حفظ جان حضرت از ترور و حفظ شهر و کشور محل حضور حضرت از خطر حمله، نابودی و انهدام.

#چهار
چرا امام اعلام قیام نمی‌کنند؟ آیا معطل علائم حتمی هستند؟
باید بدانیم آخرین امام بیش از منتظران مشتاق قیام است؛ اما قیام بدموقع، سوزاندن کل نهضت است.
فقط و فقط اگر دو اتفاق محقق شود، قیام واقع می‌گردد: آمادگی معنوی شیعه و خواستن امام و آمادگی مادی شیعه در قدرت دفاع از خود، نهضت و امام.

قیام نارس، یعنی شکست؛ و اگر قرار بر شکست باشد، فلسفه غیبت برای قیام در موعد مناسب زیر سوال می‌رود.

#پنج
تهدید برای کشورها درجات مختلفی دارد و ناظر به مقولات مختلفی است: منافع فرعی، منافع اساسی، منافع حیاتی، تمامیت، موجودیت.
حتما می‌توانید تصور کنید که درجه تهدید قیام جهانی حضرت برای رژیم‌های حاکم بر جهان چیست: تهدید موجودیت.
برای تقریب به ذهن یعنی چیزی فراتر از اینکه مثلا چند بمب اتمِ آماده شلیک به خاک دشمن، روی سکوی پرتاب وجود داشته باشد.
در مثال اخیر واکنش کشور هدف چه خواهد بود جز حمله نظامی گسترده و فوری به منشأ تهدید؟
حال تصور کنید حضرت ولو با وجود تمایل قلبی جمع کثیری از شیعیان، بخواهند قیام را علنی کنند.
چه اتفاقی می‌افتد؟ سرازیر شدن تمام زرادخانه‌های طیف و‌سیعی از دشمنان به سمت کانون قیام!

پس آنچه لازم است فقط تمایل و آمادگی معنوی نیست؛ توان حفظ امام و امت از تهدیدات هم شرط اصلی و ضروری است.

چیزی که اینجا موضوعیت دارد برای حفظ قیام، توازن قدرت و وحشت در مقابل جبهه باطل است. یعنی یا جبهه مقاومت به بازدارندگی فوق‌العاده نظامی برسد و یا جبهه مقابل به واسطه درگیری و فرسایش داخلی و خارجی، توان ضربه زدن به قیام را نداشته باشد.

پس لازمه ظهور و قیام حضرت این است که شیعه امام را، هم بخواهد و هم بتواند از خود و امامش حفاظت کند.

#شش
حال این سؤال پیش می‌آید که اگر این دو شرط کافی است؛ تکلیف علایم ظهور و حداقل علائم حتمی چه می‌شود؟
موضوع را با مثال تبیین می‌کنیم.
فرض کنید وزارت بهداشت می‌گوید «مدارس با واکسیناسیون عمومی بازگشایی می‌شود و طبق پیش‌بینی‌ها این عمل تا ۳۰ آذر محقق می‌گردد و آن روز هوا حتما سرد و احتمالا بارانی است».
در اینجا شرط باز شدن مدارس واکسناسیون عمومی است؛ علامت حتمی سردی هوا و علامت غیرحتمی بارانی بودن آسمان است.

با این وجود عجیب است که همه توجه ما به جای واکسیناسیون به عنوان شرط بازگشایی، به سردی و رطوبت هوا به عنوان علائم مقارن با بازگشایی معطوف شده و عجیب‌تر آنکه برخی گمان می‌کنند اگر آب و هوا را دستکاری کنند تا زودتر سرد و بارانی شود، مدارس باز می‌شود!

#هفت
مطلب مهم دیگر آنکه اگر متخصصین مهدویت، ترتیب حوادث آخرالزمان در جغرافیای ظهور را فهرست کنند و همزمان مستقلا چند استراتژیست، آینده پژوه و متخصص مسائل منطقه بخواهند بر اساس داده‌های سیاسی، شرایط منطقه را پیش‌بینی نمایند به طور زیادی به نتیجه واحدی می‌رسند!

یعنی اکنون حوادث پیش‌روی منطقه، هم مستقلا بر اساس سیر تحولات سیاسی و هم بر اساس تطبیق روایات قابل تبیین و ترسیم است.

چنانچه اگر از فردی که حتی کاملا با ادبیات دینی و آخرالزمانی بیگانه است بپرسید با اخراج آمریکا از منطقه چه اتفاقی خواهد افتاد؟
می‌گوید یک دیکتاتور را با رویکرد به ظاهر اسلامی، تقویت و حاکم می‌کنند تا منطقه دست ایران و مقاومت نیفتد.
حال شما این واقعیت را بیاورید در قالب دینی و روایی و نامش را بگذارید «سفیانی».
یا در نمونه‌ای دیگر شکی نیست که اگر ملک سلمان بمیرد و فصل حکومت نوادگان عبدالعزیز فرارسد، آل سعود روی آرامش را نخواهد دید و جنگ قدرتِ توأم با خشونت عیان خواهد گشت.
حال این گزاره مستقل سیاسی را بگذارید کنار بحث روایی و وضعیت متزلزل و متشتت حکومت حجاز در عصر ظهور.

دقت کنید که این حتی فراتر از تطبیق است. در تطبیق شما می‌خواهید یک موضوع را به موضوعی دیگر ربط دهید و دغدغه این است که این ربط بلاوجه و ناموجه نباشد؛ اما اینجا علائم ظهور و حوادث سیاسی اساسا حیات و واقعیتی مستقل و موازی دارند.

#هشت
اما در باب ماهیت علائم حتمی و غیرحتمی باید بدانیم که اهل بیت حوادث آخرالزمان را انشاء و ایجاد نکرده‌اند؛ بلکه صرفا آنچه در شبکه قضا و قدر الهی وجود دارد را بیان فرموده‌اند.
درواقع آنچه واقع می‌شود بیان شده، نه آنچه باید واقع شود؛ که در آن صورت شرط می‌بود.
در نسبت میان علائم قیام و عمل قیام، هیچ علیتی در کار نیست؛ بلکه صرفا وصف است.

#نه
مطلب دیگر آنکه علائم غیرحتمی چرا بیان شده‌، وقتی هم ممکن است محقق شود و هم نشود؟
باید دقت کنیم که غیرحتمی به معنای احتمالِ بعید و حتی احتمال برابر در وقوع و عدم وقوع نیست؛ بلکه پررنگ‌ترین و محتمل‌ترین خط در میان خطوط متعدد و درهم تنیده قضا و قدر است که بیان شده.
علائم آخرالزمان عنایتی است از جانب اهل بیت به عنوان خبر و هشدار به شیعیان برای مصون داشتن‌شان از بلایا و کمک به ما برای مدیریت بهتر تحولات و حتی تغییر صحنه و چه‌بسا ممانعت از وقوع حادثه.

#ده
گفتیم که غیبت یک استثناء و ضرورتی برای حفظ جان امام و نگه‌داشتن برگ برنده قیام برای روز موعود است. این استثناء باید در حد استثناء بماند. یعنی قرار نیست حضرت دخالتی نداشته باشند و فقط اگر شرایط مهیای قیام بود، اعلام قیام کنند!
حضرت دخالت، مدیریت و مشورت دارند در اموری که به قیام و مقدمات آن مرتبط است.

ماجرای محمدبن‌عیسی بحرینی و شیخ مفید، دو نمونه مشهور از دخالت حضرت و حساسیت نسبت به امور شیعیان است.
اولی پس از مراجعه محمدبن‌عیسی و دومی با ابتکار عمل خود حضرت.
مورد مشهور متأخر هم ماجرای امام و مرحوم طالقانی است.
امام خمینی پس از اعلام حکومت نظامی توسط شاه، فرمان داد همه به خیابان‌ها بریزند و حکومت نظامی را بشکنند.
آقای طالقانی با امام تماس می‌گیرد و اصرار می‌کند که این کار خطرناک است و نباید بشود. امام در نهایت پاسخی می‌دهد که آقای طالقانی حیرت می‌کند «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان است».

خلاصه اینکه حضرت، بر اساس دلایل عقلی و نقلی امکان ندارد در مقدرات و مقدمات انقلابِ خود دخالتی نداشته باشند؛ خصوصا که در طول انقلاب ده‌ها بحران خطرناک را تجربه کرده‌ایم که هر کدام کافی بود برای شکست نهضت مقدماتی قیام و قتل‌عام شیعیان ایران و منطقه و از بین رفتن تلاش همه انبیاء در طول تاریخ.

#یازده
چه چیز این حرف‌ها را احتمالا برای شما عجیب کرده است؟ کلیشه غیبت!
اینکه معنا و فلسفه غیبت را بد فهمیده‌ایم و تصور فضایی و ماورائی از موضوع ظهور داریم.
غیبت را غیب و نامرئی و ماورائی بودن معنا نکنیم! غیبت یعنی ناشناسی.

همانطور که سقیفه و عاشورا را تحلیل سیاسی-اجتماعی می‌کنیم، ظهور را هم باید با مؤلفه‌های نظامی-سیاسی-اجتماعی تحلیل نماییم.

دقت کنید که نه تنها منکر امدادهای غیبی نیستم بلکه اگر چیزی از اسلام و انقلاب اسلامی الان هست، تماما مدیون امدادهای ویژه الهی است. اما این امدادهای مهم و مؤثر در سنت الهی جنبه استثناء دارد و همه چیز حول محور طبیعت و نظام علیت است.
شاید علت نگرش ماورائی عموم این باشد که آنقدر در علائم آخرالزمان مسائل محیرالعقول داریم در روایات که ذهنیت‌ها غیرسیاسی شکل گرفته!
مانند مواردی که به پدیده‌هایی چون هواپیما، اینترنت، موبایل اشاره شده و از قرن‌ها پیش همه این را در ژانر تخیلی و ماورائی تصور کرده‌اند! درحالیکه اتفاقا اهل بیت دارند از موضوعات طبیعی و علمی صحبت می‌کنند.

#دوازده
در اینجا باید به پرچالش‌ترین موضوع در حوزه مهدویت و آخرالزمان نیز اشاره کنیم. اینکه آیا اساسا حق تطبیق علائم را داریم‌؟ خصوصا تطبیق برخی علایم که به نوعی اشاره به نزدیکی ظهور هم دارد و ممکن است تعیین وقت تلقی گردد.

پاسخ به این پرسش، طولانی و نیازمند تبیین چند موضوع است. اما مختصرا باید گفت اهل بیت کار عبث نمی‌کنند. علائم را گفته‌اند که تطبیق دهیم و زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی خود را بر مدار آن تنظیم کنیم. جایی هم که این تطبیق مستلزم تعیین تقریبی اوقات می‌شود خود اهل بیت آن را بیان فرموده‌اند و بیان آن، تعیین نیست، تبیین است.

در اینجا نکته و انذاری که وجود دارد این است که برای تطبیق باید اولا جنبه احتمال درنظر گرفته شود و ثانیا تنها کسانی منطقا می‌توانند احادیث را بر حوادث تطبیق دهند که هم حدیث را بشناسند و هم حادثه را. 

#سیزده
خوب است بدانید که همانقدر که حضرت اشتیاق به ظهور دارند و در پیدا و پنهان برای تحقق قیام تلاش می‌کنند، ابلیس هم متقابلا مهمترین دغدغه‌اش خرید زمان برای ادامه حیات خود هست.
در گفتگوی ابلیس با خدا، ابلیس تا قیامت وقت می‌خواهد اما خداوند تا «وقت معلوم» به او زمان می‌دهد (الحجر/۳۶-۳۸).
طبق روایات این وقتِ معلوم، زمان ظهور است که حضرت، ابلیس را در قدس گردن می‌زنند. مکانی که تا وقتی در آن حکومت بنی‌اسرائیل برقرار باشد، شیطان محفوظ است.
ضمن آنکه تا سد اسرائیل شکسته نشود و آخرین خیبر یهود به دست شیعه منهدم نگردد، تحولات ژئوپولتیک منطقه به نفع قیام حضرت رقم نمی‌خورد.
اینجاست که می‌توان معنای کلام رهبر انقلاب را فهمید که فرمودند «فلسطین کلید رمزآلودی است که درهای فرج را به روی امت اسلامی می‌گشاید».

البته اگر عمر ابلیس تا روز قیامت هم باشد باز شیطان براساس خباثت ذاتی‌اش نهایت تلاش خود برای جلوگیری از ایجاد حکومت جهانی حق به عنوان بستر اساسی هدایت همگانی خواهد داشت و هراس از پایان عمر، صرفا مزید بر علت است.

#چهارده
تقلای شیطان بر بقای خود و انحراف بشر، هم به واسطه فریفتن تک‌تک انسان‌هاست و هم به واسطه راهنمایی‌ها و مشورت‌های خاص به اصحاب قدرت که قوای سیاسی-نظامی-اقتصادی-فرهنگی عالم دستشان است.

قرآن می‌فرماید «اینچنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آنها بطور سری سخنان فریبنده و بی‌اساس به یکدیگر می‌گفتند» (انعام/۱۱۲).
دقت کنید که اینجا طبق تفاسیر، سخن از وسوسه و القاء عمومی شیاطین جن به بشر نیست.
سخن از امداد و مشورت‌های خاص شیاطین جن به شیاطین انس است.

این خودش باب مجزایی است که فقط اشاره می‌کنم به سیاسیون قدرت‌های غربی که غرق در مناسک شیطان پرستی و فراماسونری شده‌اند تا در یک همکاری و هم‌افزایی، از یک سو شیاطین جن از قوای مادی صاحبان زر و زور استفاده کنند و از سوی دیگر شیاطین انس از قدرت ماورائی شیاطین جن و نقشه راه ابلیس بهره ببرند.

خلاصه آنکه نه امام زمان از قیام و مقدمه سازی برای آن غافل است و نه شیطان فقط به وسوسه افراد بسنده کرده. نهایت تلاش و جدال هر دو قطبِ حق و باطل، در قیام و برپایی حکومت متجلی است و هیچ کدام از دو قطب خیر و شر اصحاب خود را بدون کمک و مشورت نگذاشته و نمی‌گذارند.

می‌دانید که امام خمینی هدف از انقلاب خود را چنین گفته بود: مرحله اول اسقاط حکومت شاه، دوم برقراری حکومت اسلامی و سوم کمک به قیام جهانی و اتصال به انقلاب مهدوی.

اصلا می‌شود تصور کرد که انقلابی که به پشتوانه ۱۴۰۰ سال تلاش ائمه و علمای شیعه برای اولین بار به حکومتی با این قدرت و وسعت در منطقه رسیده و سقوطش مساوی است با تعویق چندصد ساله قیام، بی‌صاحب رها شده باشد!
فقط خطراتی که معجزه‌وار از گوش انقلاب گذشت کافی است برای درک پشتوانه الهی آن.

و اما اگر بخواهیم خلاصه بگوییم که مأموریت انقلاب اسلامی ایران و قوم سلمان فارسی چیست، باید بگوییم زمینه‌سازی ظهور و برقراری حکومت جهانی مهدوی با هدایت و درایت امام و رهبری به عنوان دو ذخیره بزرگ و تکرار ناشدنی تشیّع که در این عصر پرتلاطم آخرالزمان، مأموریت فوق‌العاده سنگینی داشته و دارند.
اینجاست که می‌توان فهمید چرا علامه حسن‌زاده آملی به این صراحت فرمود «گوش شما باید به فرمان رهبر باشد چون گوش ایشان به فرمان حضرت خاتم انبیاء است».

اللهم عجل لولیک الفرج

نکات ارتباطات

‏چند نکته رسانه‌ای به بهانه خبر مهم امروز:
۱. وقتی می‌خواهیم خواست‌ها و ذهنیت‌های مخاطب را کشف کنیم، بهترین راه این است که پاسخ معما را به طرف مقابل بسپاریم.
از حدس‌های کاربران پیرامون موضوع، می‌شد فهمید هرکس در چه فضایی سیر می‌کند: آزمایش موشکی، محاکمه روحانی و غیره.
‏۲. در فاصله اعلام وجود یک واقعه مهم تا بیان جزییات آن، باور پذیری شایعه به دلیل عطش مردم به دانستن، به اوج می‌رسد.
خصوصا که افراد زیادی آرزو دارند خود را «وصل» نشان دهند و اگر مطلب کذبی طرح شود، همه به سرعت آن را به عنوان خبر «موثق» آن‌هم با ژست «خبرها به ما می‌رسد» بازنشر می‌کنند.
‏۳. اگر پیش از اعلام خبر، بیش از حد بر اهمیت آن تاکید شود، اثر عکس دارد. زیرا انتظار و ذهنیت‌هایی فراتر از واقعه شکل می‌گیرد و خبر مهم واقع شده، در مقایسه با خبر مورد انتظار افکارعمومی، کم اهمیت جلوه می‌کند.