احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

#یک
از ابتدای خلقت تاکنون، تنها زمانی که ولیّ خدا در دسترس مردم نبوده اکنون است.
دوره حدودا ۱۲۰۰ ساله غیبت اگرچه طولانی اما یک استثناء است.
هرچند این استثناء چنان برای برخی به اصل تبدیل شده که وقتی کسی از ظهور و پایان غیبت سخن می‌گوید، گویی از خرافات و موهومات حرف می‌زند!

#دو
غیبت حاصل تلاقی دو سنت الهی است: انجام امور در بستر طبیعی و دنیایی آن (شوری/۲۰) و خاموش نشدن نور خدا در عالم (توبه/۳۱).
اینجا می‌شود فهمید که چرا بعد از امام رضا ائمه یک به یک در جوانی ترور می‌شدند و خدا جانشان را حفظ نکرد اما برای حضرت حجت به یکباره نجات معجزه‌آسا از سرداب و عمری تاکنون ۱۱۸۸ ساله مقدر کرده.
زیرا طبق سنت الهی از یک سو همه چیز باید بر مدار طبیعت و نظام علیت بگذرد و قرار نیست به طور معجزه‌وار جان اهل بیت حفظ شود اما قیدی هم وجود دارد که نور خدا هرچند ممکن است بسیار کم فروغ شود اما خاموش شدنی نیست و لذا آخرین حجت خدا باید باقی بماند برای نجات و هدایت بشریت؛ و ترکیب و خروجی آن قاعده و این قید چیزی جز «غیبت» نیست.

#سه
اما مفهوم غیبت چیست؟ غیبت یا غایب از نظر بودن امام را برخی به منزله نامرئی و ماورائی بودن ایشان تصور کرده‌اند!
حضرت در میان مردم زیست مادی و عادی دارند اما به طور ناشناس.
چرا ناشناس؟ برای حفظ جان حضرت از ترور و حفظ شهر و کشور محل حضور حضرت از خطر حمله، نابودی و انهدام.

#چهار
چرا امام اعلام قیام نمی‌کنند؟ آیا معطل علائم حتمی هستند؟
باید بدانیم آخرین امام بیش از منتظران مشتاق قیام است؛ اما قیام بدموقع، سوزاندن کل نهضت است.
فقط و فقط اگر دو اتفاق محقق شود، قیام واقع می‌گردد: آمادگی معنوی شیعه و خواستن امام و آمادگی مادی شیعه در قدرت دفاع از خود، نهضت و امام.

قیام نارس، یعنی شکست؛ و اگر قرار بر شکست باشد، فلسفه غیبت برای قیام در موعد مناسب زیر سوال می‌رود.

#پنج
تهدید برای کشورها درجات مختلفی دارد و ناظر به مقولات مختلفی است: منافع فرعی، منافع اساسی، منافع حیاتی، تمامیت، موجودیت.
حتما می‌توانید تصور کنید که درجه تهدید قیام جهانی حضرت برای رژیم‌های حاکم بر جهان چیست: تهدید موجودیت.
برای تقریب به ذهن یعنی چیزی فراتر از اینکه مثلا چند بمب اتمِ آماده شلیک به خاک دشمن، روی سکوی پرتاب وجود داشته باشد.
در مثال اخیر واکنش کشور هدف چه خواهد بود جز حمله نظامی گسترده و فوری به منشأ تهدید؟
حال تصور کنید حضرت ولو با وجود تمایل قلبی جمع کثیری از شیعیان، بخواهند قیام را علنی کنند.
چه اتفاقی می‌افتد؟ سرازیر شدن تمام زرادخانه‌های طیف و‌سیعی از دشمنان به سمت کانون قیام!

پس آنچه لازم است فقط تمایل و آمادگی معنوی نیست؛ توان حفظ امام و امت از تهدیدات هم شرط اصلی و ضروری است.

چیزی که اینجا موضوعیت دارد برای حفظ قیام، توازن قدرت و وحشت در مقابل جبهه باطل است. یعنی یا جبهه مقاومت به بازدارندگی فوق‌العاده نظامی برسد و یا جبهه مقابل به واسطه درگیری و فرسایش داخلی و خارجی، توان ضربه زدن به قیام را نداشته باشد.

پس لازمه ظهور و قیام حضرت این است که شیعه امام را، هم بخواهد و هم بتواند از خود و امامش حفاظت کند.

#شش
حال این سؤال پیش می‌آید که اگر این دو شرط کافی است؛ تکلیف علایم ظهور و حداقل علائم حتمی چه می‌شود؟
موضوع را با مثال تبیین می‌کنیم.
فرض کنید وزارت بهداشت می‌گوید «مدارس با واکسیناسیون عمومی بازگشایی می‌شود و طبق پیش‌بینی‌ها این عمل تا ۳۰ آذر محقق می‌گردد و آن روز هوا حتما سرد و احتمالا بارانی است».
در اینجا شرط باز شدن مدارس واکسناسیون عمومی است؛ علامت حتمی سردی هوا و علامت غیرحتمی بارانی بودن آسمان است.

با این وجود عجیب است که همه توجه ما به جای واکسیناسیون به عنوان شرط بازگشایی، به سردی و رطوبت هوا به عنوان علائم مقارن با بازگشایی معطوف شده و عجیب‌تر آنکه برخی گمان می‌کنند اگر آب و هوا را دستکاری کنند تا زودتر سرد و بارانی شود، مدارس باز می‌شود!

#هفت
مطلب مهم دیگر آنکه اگر متخصصین مهدویت، ترتیب حوادث آخرالزمان در جغرافیای ظهور را فهرست کنند و همزمان مستقلا چند استراتژیست، آینده پژوه و متخصص مسائل منطقه بخواهند بر اساس داده‌های سیاسی، شرایط منطقه را پیش‌بینی نمایند به طور زیادی به نتیجه واحدی می‌رسند!

یعنی اکنون حوادث پیش‌روی منطقه، هم مستقلا بر اساس سیر تحولات سیاسی و هم بر اساس تطبیق روایات قابل تبیین و ترسیم است.

چنانچه اگر از فردی که حتی کاملا با ادبیات دینی و آخرالزمانی بیگانه است بپرسید با اخراج آمریکا از منطقه چه اتفاقی خواهد افتاد؟
می‌گوید یک دیکتاتور را با رویکرد به ظاهر اسلامی، تقویت و حاکم می‌کنند تا منطقه دست ایران و مقاومت نیفتد.
حال شما این واقعیت را بیاورید در قالب دینی و روایی و نامش را بگذارید «سفیانی».
یا در نمونه‌ای دیگر شکی نیست که اگر ملک سلمان بمیرد و فصل حکومت نوادگان عبدالعزیز فرارسد، آل سعود روی آرامش را نخواهد دید و جنگ قدرتِ توأم با خشونت عیان خواهد گشت.
حال این گزاره مستقل سیاسی را بگذارید کنار بحث روایی و وضعیت متزلزل و متشتت حکومت حجاز در عصر ظهور.

دقت کنید که این حتی فراتر از تطبیق است. در تطبیق شما می‌خواهید یک موضوع را به موضوعی دیگر ربط دهید و دغدغه این است که این ربط بلاوجه و ناموجه نباشد؛ اما اینجا علائم ظهور و حوادث سیاسی اساسا حیات و واقعیتی مستقل و موازی دارند.

#هشت
اما در باب ماهیت علائم حتمی و غیرحتمی باید بدانیم که اهل بیت حوادث آخرالزمان را انشاء و ایجاد نکرده‌اند؛ بلکه صرفا آنچه در شبکه قضا و قدر الهی وجود دارد را بیان فرموده‌اند.
درواقع آنچه واقع می‌شود بیان شده، نه آنچه باید واقع شود؛ که در آن صورت شرط می‌بود.
در نسبت میان علائم قیام و عمل قیام، هیچ علیتی در کار نیست؛ بلکه صرفا وصف است.

#نه
مطلب دیگر آنکه علائم غیرحتمی چرا بیان شده‌، وقتی هم ممکن است محقق شود و هم نشود؟
باید دقت کنیم که غیرحتمی به معنای احتمالِ بعید و حتی احتمال برابر در وقوع و عدم وقوع نیست؛ بلکه پررنگ‌ترین و محتمل‌ترین خط در میان خطوط متعدد و درهم تنیده قضا و قدر است که بیان شده.
علائم آخرالزمان عنایتی است از جانب اهل بیت به عنوان خبر و هشدار به شیعیان برای مصون داشتن‌شان از بلایا و کمک به ما برای مدیریت بهتر تحولات و حتی تغییر صحنه و چه‌بسا ممانعت از وقوع حادثه.

#ده
گفتیم که غیبت یک استثناء و ضرورتی برای حفظ جان امام و نگه‌داشتن برگ برنده قیام برای روز موعود است. این استثناء باید در حد استثناء بماند. یعنی قرار نیست حضرت دخالتی نداشته باشند و فقط اگر شرایط مهیای قیام بود، اعلام قیام کنند!
حضرت دخالت، مدیریت و مشورت دارند در اموری که به قیام و مقدمات آن مرتبط است.

ماجرای محمدبن‌عیسی بحرینی و شیخ مفید، دو نمونه مشهور از دخالت حضرت و حساسیت نسبت به امور شیعیان است.
اولی پس از مراجعه محمدبن‌عیسی و دومی با ابتکار عمل خود حضرت.
مورد مشهور متأخر هم ماجرای امام و مرحوم طالقانی است.
امام خمینی پس از اعلام حکومت نظامی توسط شاه، فرمان داد همه به خیابان‌ها بریزند و حکومت نظامی را بشکنند.
آقای طالقانی با امام تماس می‌گیرد و اصرار می‌کند که این کار خطرناک است و نباید بشود. امام در نهایت پاسخی می‌دهد که آقای طالقانی حیرت می‌کند «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان است».

خلاصه اینکه حضرت، بر اساس دلایل عقلی و نقلی امکان ندارد در مقدرات و مقدمات انقلابِ خود دخالتی نداشته باشند؛ خصوصا که در طول انقلاب ده‌ها بحران خطرناک را تجربه کرده‌ایم که هر کدام کافی بود برای شکست نهضت مقدماتی قیام و قتل‌عام شیعیان ایران و منطقه و از بین رفتن تلاش همه انبیاء در طول تاریخ.

#یازده
چه چیز این حرف‌ها را احتمالا برای شما عجیب کرده است؟ کلیشه غیبت!
اینکه معنا و فلسفه غیبت را بد فهمیده‌ایم و تصور فضایی و ماورائی از موضوع ظهور داریم.
غیبت را غیب و نامرئی و ماورائی بودن معنا نکنیم! غیبت یعنی ناشناسی.

همانطور که سقیفه و عاشورا را تحلیل سیاسی-اجتماعی می‌کنیم، ظهور را هم باید با مؤلفه‌های نظامی-سیاسی-اجتماعی تحلیل نماییم.

دقت کنید که نه تنها منکر امدادهای غیبی نیستم بلکه اگر چیزی از اسلام و انقلاب اسلامی الان هست، تماما مدیون امدادهای ویژه الهی است. اما این امدادهای مهم و مؤثر در سنت الهی جنبه استثناء دارد و همه چیز حول محور طبیعت و نظام علیت است.
شاید علت نگرش ماورائی عموم این باشد که آنقدر در علائم آخرالزمان مسائل محیرالعقول داریم در روایات که ذهنیت‌ها غیرسیاسی شکل گرفته!
مانند مواردی که به پدیده‌هایی چون هواپیما، اینترنت، موبایل اشاره شده و از قرن‌ها پیش همه این را در ژانر تخیلی و ماورائی تصور کرده‌اند! درحالیکه اتفاقا اهل بیت دارند از موضوعات طبیعی و علمی صحبت می‌کنند.

#دوازده
در اینجا باید به پرچالش‌ترین موضوع در حوزه مهدویت و آخرالزمان نیز اشاره کنیم. اینکه آیا اساسا حق تطبیق علائم را داریم‌؟ خصوصا تطبیق برخی علایم که به نوعی اشاره به نزدیکی ظهور هم دارد و ممکن است تعیین وقت تلقی گردد.

پاسخ به این پرسش، طولانی و نیازمند تبیین چند موضوع است. اما مختصرا باید گفت اهل بیت کار عبث نمی‌کنند. علائم را گفته‌اند که تطبیق دهیم و زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی خود را بر مدار آن تنظیم کنیم. جایی هم که این تطبیق مستلزم تعیین تقریبی اوقات می‌شود خود اهل بیت آن را بیان فرموده‌اند و بیان آن، تعیین نیست، تبیین است.

در اینجا نکته و انذاری که وجود دارد این است که برای تطبیق باید اولا جنبه احتمال درنظر گرفته شود و ثانیا تنها کسانی منطقا می‌توانند احادیث را بر حوادث تطبیق دهند که هم حدیث را بشناسند و هم حادثه را. 

#سیزده
خوب است بدانید که همانقدر که حضرت اشتیاق به ظهور دارند و در پیدا و پنهان برای تحقق قیام تلاش می‌کنند، ابلیس هم متقابلا مهمترین دغدغه‌اش خرید زمان برای ادامه حیات خود هست.
در گفتگوی ابلیس با خدا، ابلیس تا قیامت وقت می‌خواهد اما خداوند تا «وقت معلوم» به او زمان می‌دهد (الحجر/۳۶-۳۸).
طبق روایات این وقتِ معلوم، زمان ظهور است که حضرت، ابلیس را در قدس گردن می‌زنند. مکانی که تا وقتی در آن حکومت بنی‌اسرائیل برقرار باشد، شیطان محفوظ است.
ضمن آنکه تا سد اسرائیل شکسته نشود و آخرین خیبر یهود به دست شیعه منهدم نگردد، تحولات ژئوپولتیک منطقه به نفع قیام حضرت رقم نمی‌خورد.
اینجاست که می‌توان معنای کلام رهبر انقلاب را فهمید که فرمودند «فلسطین کلید رمزآلودی است که درهای فرج را به روی امت اسلامی می‌گشاید».

البته اگر عمر ابلیس تا روز قیامت هم باشد باز شیطان براساس خباثت ذاتی‌اش نهایت تلاش خود برای جلوگیری از ایجاد حکومت جهانی حق به عنوان بستر اساسی هدایت همگانی خواهد داشت و هراس از پایان عمر، صرفا مزید بر علت است.

#چهارده
تقلای شیطان بر بقای خود و انحراف بشر، هم به واسطه فریفتن تک‌تک انسان‌هاست و هم به واسطه راهنمایی‌ها و مشورت‌های خاص به اصحاب قدرت که قوای سیاسی-نظامی-اقتصادی-فرهنگی عالم دستشان است.

قرآن می‌فرماید «اینچنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آنها بطور سری سخنان فریبنده و بی‌اساس به یکدیگر می‌گفتند» (انعام/۱۱۲).
دقت کنید که اینجا طبق تفاسیر، سخن از وسوسه و القاء عمومی شیاطین جن به بشر نیست.
سخن از امداد و مشورت‌های خاص شیاطین جن به شیاطین انس است.

این خودش باب مجزایی است که فقط اشاره می‌کنم به سیاسیون قدرت‌های غربی که غرق در مناسک شیطان پرستی و فراماسونری شده‌اند تا در یک همکاری و هم‌افزایی، از یک سو شیاطین جن از قوای مادی صاحبان زر و زور استفاده کنند و از سوی دیگر شیاطین انس از قدرت ماورائی شیاطین جن و نقشه راه ابلیس بهره ببرند.

خلاصه آنکه نه امام زمان از قیام و مقدمه سازی برای آن غافل است و نه شیطان فقط به وسوسه افراد بسنده کرده. نهایت تلاش و جدال هر دو قطبِ حق و باطل، در قیام و برپایی حکومت متجلی است و هیچ کدام از دو قطب خیر و شر اصحاب خود را بدون کمک و مشورت نگذاشته و نمی‌گذارند.

می‌دانید که امام خمینی هدف از انقلاب خود را چنین گفته بود: مرحله اول اسقاط حکومت شاه، دوم برقراری حکومت اسلامی و سوم کمک به قیام جهانی و اتصال به انقلاب مهدوی.

اصلا می‌شود تصور کرد که انقلابی که به پشتوانه ۱۴۰۰ سال تلاش ائمه و علمای شیعه برای اولین بار به حکومتی با این قدرت و وسعت در منطقه رسیده و سقوطش مساوی است با تعویق چندصد ساله قیام، بی‌صاحب رها شده باشد!
فقط خطراتی که معجزه‌وار از گوش انقلاب گذشت کافی است برای درک پشتوانه الهی آن.

و اما اگر بخواهیم خلاصه بگوییم که مأموریت انقلاب اسلامی ایران و قوم سلمان فارسی چیست، باید بگوییم زمینه‌سازی ظهور و برقراری حکومت جهانی مهدوی با هدایت و درایت امام و رهبری به عنوان دو ذخیره بزرگ و تکرار ناشدنی تشیّع که در این عصر پرتلاطم آخرالزمان، مأموریت فوق‌العاده سنگینی داشته و دارند.
اینجاست که می‌توان فهمید چرا علامه حسن‌زاده آملی به این صراحت فرمود «گوش شما باید به فرمان رهبر باشد چون گوش ایشان به فرمان حضرت خاتم انبیاء است».

اللهم عجل لولیک الفرج

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.