این مقاله مهم و خواندنی محمد جواد ظریف در مورد دروغهای رویترز را از دست ندهید:
اگر مسئله مربوط به ایران باشد؛ باید منتظر یک خبر اختصاصی از رویترز باشیم که با منابع ناشناسی که هرگز معرفیشان نمیکند از جلسات نامعلومی که تاریخ و مکانش مبهم است سخن بگوید که تصمیمات بسیار مهمی در آن گرفته میشود و فقط رویترز است که میداند چه شده است و منابع آگاه و ناشناسش. رویترز دیروز خبری منتشر میکند و از این سخن میگوید که جلسهای در مکانی نامعلوم در مقر رهبر ایران برگزار شده است و رهبر با تشر دستور داده است که هر کاری میتوانید انجام دهید تا اعتراضات را تمام کنید. رویترز در همین گزارش از کشته شدن ۱۵۰۰ نفر در جریان آبان ماه امسال خبر میدهد. خبر رویترز بلافاصله توسط رسانههای فارسی زبان خارجی در وسیع ترین شکل ممکن پوشش داده میشود و بیبیسی روی آن رژه میرود. انگار جا مانده است.
چرا رویترز اینچنین شتابزده و بدون لحاظ کردن کوچکترین اصول حرفهای روزنامهنگاری بینالمللی ضدایران خبر و گزارش منتشر میکند؟ رویترز قماری نمیکند. این گزارش ها و اخبار برای ایرانیانی که در این سرزمین زندگی میکنند یک قمار بزرگ است. اما برای مخاطب خارجی کاملا قابلباور است. چرا اینگونه شده است؟ چرا دروغهایی به این وحشتناکی درباره ایران منتشر میکند و مخاطب خارجی تعجب نمیکند؟
مخاطب غربی عادت کرده است به تنها پذیرش «دیگری» هایی که «به باورهایی که آنها فکر میکنند ایمان دارد؛ ایمان دارد». باورهایی که سرانجام با قدرت شگفتانگیز رسانههای جمعی، خود مخاطب هم خواهد پذیرفت. سناریوی رویترز در معنایی بزرگتر از اختلال امنیتی در جامعه امروز ایران قابل تفسیر است. باورهایی درباره ایران که دیگر رسانههای بدنامی مثل فاکسنیوز یا بیبیسی آنها راطرح نکردهاند. رویترز گفته است و رویترز در پارادایم رسانهای دیگری، حرکت میکند. پارادایمی که به مدد اعتبار دست نیافتی رویترز، بیش از آنکه به نهادن تاثیراتی مقطعی و سریع در جامعه آشفته این روزهای ایران منجر شود در حال ساخت باورهایی است که مخاطب خارجی را برای هر گونه تصمیم دلهرهآوری درباره ایران آماده میکند و به همین ترتیب به تدریج مخاطب ایرانی را نیز به قبول باورهایی درباره خود وادار خواهد کرد. این یکی از هوشمندانهترین اتفاقات رسانهای در مواجهه با ایران است.
این رویترز است؛ اما تصور میشد که شرطی در این میان وجود دارد. به شرط اینکه خواستههای سیاسی، از حد نگهدارنده رویترز فراتر نرود. اما حالا دیگر آن حدنگهدارنده هم وجود ندارد. رویترز چه کار میکند؟
یک ماه از وقایع انتهایی آبان ۹۸ میگذرد و منابع امنیتی و اطلاعاتی ایران درباره میزان کشته شدگان این حوادث و همچنین دیگر جزئیات مربوط به این واقعه بسیار مهم سکوت کردهاند. در مطالعات رسانهای ما با اصلی به نام ضربه اول روبرو هستیم. هر رسانهای اولین پیام را درباره موضوع موردنظر ارسال کند برنده است و پیامش تا اندازه زیادی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. تکذیبهای بعدی و توضیحات بعدی عموما در بیش از نیمی از مخاطبان پیام اول ناکارآمد است و شنیده نخواهد شده است. به مدد سکوت منابع امنیتی ایران حالا رویترز ضربه اول را اینگونه میزد: رقم حیرتآور ۱۵۰۰ کشته. ساعاتی بعد یک نهاد امنیتی ایران این رقم را تکذیب میکند اما باز هم خبری از دادههای جدید نیست. ضربه اول رویترز همچنان در حال گردش در افکار عمومی ایرانیهاست و تکذیبها حالا دیگر پشت سر هم میآید. اما کاری میشود کرد؟
در فوریه سال ۲۰۰۳ طرحی اعلام شد مبنی بر تاسیس یک دفتر نفوذ استراتژیک در آمریکا که یکی از وظایف عمده اش عبارت بود از انتشار دروغ هایی در رسانههای خارجی برای ترویج تصویر آمریکا در جهان. این طرح بلافاصله بایگانی شد. ماجرا واضح بود؛ اگر یک سازمان دولتی آشکارا اعلام می کرد که یکی از اهداف تاسیس آن، انتشار دروغ است در واقع به ضد خودش بدل میشد. این اتفاق معنای واضح دیگری هم داشت: انتشار رسمی دروغ ادامه خواهد یافت. اما ایده تاسیس یک آژانس حکومتی که وظیفهاش انتشار دروغ است بیش از حد صادقانه بود و باید به بایگانی سپرده میشد. دقیقا به این دلیل ساده که اشاعه دروغ، باید به نحوی کارآمد صورت بگیرد؛ والا دروغی در کار نیست.
متن کامل مقاله:
mehrnews.com/news/4806103
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.