احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انگلیس» ثبت شده است

برای نگارنده و بسیاری دیگر مسجل است که کنش‌های سیاسی میرحسین موسوی، کاملا هدایت شده و طبق برنامه سرویس خارجی (سیا) است.
چه آن زمان که علی‌رغم کاندیداتوری خاتمی، موسوی بعد از دو دهه سکوت و کناره‌گیری ظاهری از سیاست، ناگهان به صحنه آمد، و چه زمانی که با وجود شکست سنگین در انتخابات، دقیقا منطبق بر الگوی انقلاب‌های رنگین، عزم براندازی داشت.
چه آن هنگام که در نگاره خود از پروژه ققنوس رونمایی کرد و چه هنگامی که اندکی پیش از آغاز آشوب گسترده در عراق و سپس ایران در همین تابستان، در بیانیه‌ای سپاه قدس و رهبر انقلاب را هدف قرار داد.

از این رو بیانیه اخیری که با موضوع رفراندوم تعیین نظام جدید برای او نوشته‌اند را نیز نقشه‌ای بیرونی با پرچم و نشانی درونی می‌دانم. خصوصا که فردای بیانیه موسوی، بیانیه خاتمی هم با مضامین مشابه منتشر شد که حکایت از عزم دشمن برای استفاده از همه مهره‌های داخلی دارد.

اگر رکن رسانه‌ای سرویس‌های انگلیس (بی‌بی‌سی فارسی) و عربستان (ایران اینترنشنال) را رصد کرده باشید، دریافته‌اید که ریپورتاژ سنگینی برای متن منتسب به موسوی رفته‌اند که هم بیانیه و هم نحوه انعکاس آن، نکات درخور توجهی دارد که به برخی موارد اشاره می‌شود:

۱. عنوان بیانیه «برای نجات ایران» انتخاب شده که همسویی آن با اعطای جایزه گرمی به آهنگ «برای» درخور توجه است.

۲. در بیانیه از لزوم «همکاری» مخالفان نظام با یکدیگر سخن به میان آمده که یک هنجارشکنی آشکار سیاسی و عادی‌سازی نشست و برخاست جبهه متکثر ضدانقلاب و ایران‌ستیز است. جالب آنکه در همین راستا بی‌بی‌سی با دبیر گروهک تجزیه طلب کوموله مصاحبه می‌کند و عبدالله مهتدی را با میرحسین موسوی همسو نشان می‌دهد تا وی را محور وحدت ضدانقلاب قرار دهد.
طبیعتا در ادامه، تجزیه‌طلبان و مدعیان وفاداری به تمامیت سرزمینی، برای نادیده گرفتن تناقض ذاتی میان خود و توجیه نزد افکارعمومی، یا حکمیت حکمرانی را به همان «رفراندوم» حواله خواهند داد و یا «فدرالیسم» را وجه المصالحه قرار می‌دهند که هرچند عملا با تجزیه تفاوتی ندارد اما در نگاه کلان، خود مقدمه و گذاری است بر تجزیه و فروپاشی رسمی کشور.

۳. درحالیکه موسوی هیچگاه عملا در حصر نبوده و ماه‌هاست رسما و قانونا همان نیز رفع شده، اما همچنان رسانه‌های لندنی اصرار دارند بیانیه را صادره از «حصر» بنامند تا ضمن مظلوم‌نمایی و رزومه‌سازی برای موسوی، او را هرچه بیشتر نزد دیگر طیف‌های ضدانقلاب موجه سازند.

۴. با وجود آنکه سالهاست عناد عملی و علنی موسوی با نظام و رهبری و وابستگی او به تشکیلات فراماسونری و سرویس بیرونی بر دوست و دشمن عیان گشته اما رسانه‌های بیگانه برای القاء شکاف و ریزش بدنه نظام، طوری از او و بیانیه‌اش سخن می‌گویند که گویی وی جزء ریزشی‌های آشوب اخیر است.

۵. چه در متن بیانیه و چه در واقعیت بیرونی، نقطه عطف و تغییر نظام «رفراندوم» است که پیشتر و طی تمام این سال‌ها از زبان فاسد و وابسته‌ترین چهره‌های سیاسی شنیده‌ایم. موضوعی که از یک سو به دلیل طبع مدنی و از سوی دیگر ماهیت و عاقبت گنگ و ناپیدایش، طبیعتا همراهان بیشتری خواهد داشت، و به دلیل زمین‌گیر شدن ماشین آشوب دشمن، فعلا بهترین بستر برای ملتهب و مسموم ساختن فضای کشور است؛ فارغ از آنکه مانور مزورانه بر «رفراندوم» آن هم با قید «نظارت بین‌المللی» اساسا با هدف زمینه‌سازی مداخله سیاسی و نظامی خارجی است.

۶. رسانه‌های معاند در عین مانور هیجان‌زده بر متن براندازانه‌ای که برای موسوی نوشته شده، با هدف گرم کردن بازار او و از زبان «دیگران» بیانیه را طرحی برای «حفظ» جمهوری اسلامی نامیده‌اند تا سیاسیون و جریان‌های فاسد داخلی، بدون رودربایستی بتوانند از رفراندوم حمایت و با گروهک‌ها حول آن وحدت نمایند.

حال با گذر از ماهیت و نکات بیانیه، لازم است به این نکته اشاره کنیم که استفاده از ظرفیت مناسبت ایام، طرح همیشگی دشمن بوده است. ظهور و بروز دوباره و ناگهانی موسوی و مانور گسترده و هماهنگ رسانه‌های معاند بر آن، دلیل مستقلی است بر اینکه قاعدتا به مناسبت سالگرد فراخوان به شورش در ۱۳۸۹/۱۱/۲۵ که به بهانه همبستگی با انقلاب کشورهای منطقه صادر شده بود، قصد دارند بلوای جدیدی به‌پا کنند؛ خصوصا که اخبار مؤیدی نیز از برخی منابع در همین خصوص رسانه‌ای شده است.

مسائل سیاسی تک‌بعدی نیست و امر محتومی نیز وجود ندارد. اینکه کمیت و کیفیت حضور مردم در حمایت از انقلاب اسلامی چگونه باشد، بر محاسبه و اراده دشمن مؤثر است در اینکه بار دیگر شمشیر را از غلاف بکشد یا آن را در غلاف نگه‌دارد.
سرنوشت ۲۵ بهمن را ۲۲ بهمن مشخص خواهد کرد. باشد که به قول رهبر انقلاب: «[مردم در راهپیمایی] این پیام را به‌طور صریح به دشمن برسانند که تلاش او برای از بین بردن اتحاد ملی، تلاش خنثی شده‌ای است».

۱۴۰۱/۱۱/۲۰

قلاده‌های رها

۱/ سلبریتی‌ها در حالی از سوی دولت با رشوه معافیت از مالیات، عزادار طرح بنزینی دولت خود شدند که از اعضای ثابت محفل پولشویی موسوم به «حراج تهران» هستند و در نهمین دور این حراج در سال ۹۸ جمعا ۴۲.۲ میلیارد تومان گردش مالی چند نقاشی و کاردستی بود که تنها یک قلم ۳.۲ میلیارد خریداری شد!
۹۸/۹/۱۱

 

۲/ عوامل نفوذی و برانداز خطرناک و پرتعداد، اما در اقلیت محض‌اند.
در عصیان یکجا، شناسایی و سرکوب می‌شوند و لذا برای القاء بحران و بن‌بست، با ضربات پی‌درپی زجرکش می‌کنند.
ابتدا سلبریتی‌ها و سیاسیون ورشکسته را برای خط‌شکنی جلو انداخته‌اند تا در وقتش نوبت برخی بیوت و نظامیان نیز برسد.
۹۸/۱۰/۲۳

 

۳/ آن‌هنگام که گفتند و شنیدیم سلبریتی‌ها برای گرفتن نقش در سینما و تلویزیون ‎#تن می‌فروشند، باید انتظار می‌کشیدیم روزی را که با اشاره بیرونی و به طمع دریافت پول و پاسپورت ‎#وطن بفروشند.
چیزی که در این جماعت هرزه و حرام خوار وجود ندارد، عرق ملی و شرافت است.
مالیات‌تان را بدهید و بروید.
۹۸/۱۰/۲۴

 

۴/ ‏یادتان هست سلبریتی‌های بی‌وطن از مردم کشورمان خواسته بودند گوش‌پاک‌کن را آغشته به بزاق دهان‌شان کنند و برای تکمیل بانک ژنتیک ایرانیان ارسال کنند؟
نتیجه بانک ژنتیک دیروز را در جنگ بیولوژیک امروز ببینید.
۹۸/۱۲/۲۳

 

۵/ اگر گمان میکنید کاسبانی چون یاشار سلطانی، مهناز افشار و وریا غفوری، خودجوش شیطنت دوقطبی‌سازی واکسن را آغاز کرده‌اند، سخت در اشتباهید.
پدرخوانده‌های عملیات روانی در تطمیع با پول و پاسپورت، کلکسیونی از سلبریتی‌ها را برای رهاسازی و خطشکنی آماده دارند تا نوبت حملات گسترده‌تر هم برسد.
۹۹/۱۱/۱۰

 

۶/ آنچه فعلا می‌بینید، نوک کوه یخ است؛ نه همه این قماش [سلبریتی‌ها]، فعلا عنادشان را علنی کرده‌اند و نه آن‌هایی که تاکنون به‌خط شده‌اند، همه منویات خود را بیرون ریخته‌اند.
لشکری از سلبریتی‌ها، سیاسیون، روحانیون و نظامیان فاسد، در آماده‌باش حمله به ارکان نظام هستند.
اگر می‌بینید فعلا خبری نیست، هنوز دستور عملیات نرسیده است.
۹۹/۱۱/۱۷

 

۷/ ریکی جرویز، کمدین و مجری جشنواره سینمایی گلدن‌گلوب: شما بازیگران حتی اگر داعش به شما پیشنهاد بازی بدهد قبول می‌کنید... شما درمورد هیچ چیزی صلاحیت ندارید سخنرانی کنید. حتی به اندازه یک بچه محصل هم سواد ندارید. پس لطفاً بیایید بالا، جایزه‌تان را بگیرید و گورتان را گم کنید و بروید.
۱۴۰۰/۱/۹

 

۸/ هدف ضدانقلاب از جنگ اعصاب علیه پرویز پرستویی، فراتر از شخص او و ایجاد انگاره و محاسبه «لزوم فاصله‌گذاری با نظام» در میان تمام سلبریتی‌هایی است که سودای تابعیت، مهاجرت یا مسافرت دارند.
حداکثرسازی هزینه‌های همسوییِ حداقلی با نظام در عموم هنرمندان و ورزشکاران، علت لگدپرانی‌های اخیر به پرستویی است.
۱۴۰۱/۲/۱۰

 

۹/ تطمیع با پول و پاسپورت برای این حد از درندگی و خط‌شکنی [وریا غفوری] در داخل کافی نیست؛ متاسفانه تصور مصونیت نیز وجود دارد به اعتبار:
سلبریتی بودن آن‌هم از گونه فوتبال با هواداران خشن و تجمعات استادیومی
پشتوانه مذهبی و قومیتی
حمایت سیاسی-رسانه‌ای ضدانقلاب
و پشتیبانی فیفا در گروگیری فوتبال ایران
۱۴۰۱/۲/۳۰

 

۱۰/ با چاشنی عصبانیت و فحاشی، تقریبا تمام ظرفیت فیک‌های سایبری منافقین به‌خط شدند برای وزن دادن تصنعی به گزینه مطلوب [در نظرسنجی توییتری] و حمایت از ‎#وریا_غفوری غافل از آنکه همین تقلای هماهنگ دقیقا اثبات کننده مأموریت ویژه‌ای است که برای او تعریف کرده‌اند.
الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء
۱۴۰۱/۲/۳۱

 

۱۱/ اسبی را زین نمی‌کنند، مگر آنکه بخواهند سوارش شوند.
دیروز اصغر فرهادی، امروز زهرا امیرابراهیمی که او را برخاسته از آتش و خاکستر توصیف کرده‌اند تا نمادی شود برای پروژه #ققنوس که شرح آن را پیشتر نوشتم.
متن از پیش آماده‌ای که در تضاد محض با ژست غافلگیری از انتخاب شدن بود نیز به‌کنار!
۱۴۰۱/۳/۸

 

۱۲/ از پیوند زدن غائله ‎#آبادان به فتنه ‎#آبان و رزمایش‌های اخیر سلبریتی‌ها، آشکار است که این عناصر در آب‌نمک خوابانده را هم به زودی وارد کارزار مقابله با نظام می‌کنند.
اهانت‌ به امام رضا(ع) باید چون ۹دی دیگری منجر به تصفیه تروریست‌های فرهنگی از سیما و سینما شود.
۱۴۰۱/۳/۱۰

 

۱۳/ ورود هماهنگ و سفارشی سلبریتی‌های سفارتی به فاز سیاسی-امنیتی [در پروژه-بیانیه #تفنگترازمین_بگذار کلید خورده است].
۱۴۰۱/۳/۱۱

 

۱۴/ پیشتر نوشته بودم هجمه منافقین به پرستویی برای زهرچشم گرفتن از سلبریتی‌ها و الزام‌شان به فاصله‌گذاری بیشتر با نظام است.
حاصل فشار دیروز بر محور ‎#آبان را امروز دارند در موضوع ‎#آبادان می‌چینند.
هزینه عدم همراهی؟
لجن‌مال شدن در لجن‌زار سینما و سلب امکان مسافرت و سکونت در کانادا و آمریکا.
۱۴۰۱/۳/۱۲

اندیشکده انگلیسی و پرنفوذ «چتم هاوس» (Chatham House) با عنوان توصیفی «مؤسسه سلطنتی روابط بین‌المللی» (Royal Institute of International Affairs) بیش از آنکه آینده‌پژوهی کند، آینده‌سازی می‌نماید.

چتم هاوس در ۲ فوریه ۲۰۲۲، درست یک هفته پیش از آغاز عملیات روانی گسترده حول محور صوت جلسه رسیدگی فرماندهان سپاه به موضوع فساد هولدینگ یاس که توسط ارگان رسانه‌ای سیا، رادیو فردا، در اقدامی نمادین در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بازنشر شد، در گزارشی به ظاهر «توصیفی» اعلام داشته چالش خاورمیانه و شمال آفریقا در سال جدید میلادی فساد و فساد ستیزی است.

جالب آنکه این اندیشکده نتوانسته حفظ ظاهر کند و در ادامه تیتر خود آورده: «برای مقابله با فساد در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، جامعه بین‌المللی باید مسئولیت پذیری را بر ثبات اولویت دهد»؛ که به منزله باز کردن زودهنگام مشت خود است نسبت به آنچه در برنامه دارند: بی‌ثبات سازی «منطقه» که با تمرکز گزارش بر ایران، عراق و لبنان، تعبیری جز «جبهه مقاومت» ندارد.

جان کلام این سند همان چیزی است که هالیوود با رونمایی از فیلم «جوکر» همزمان با آشوب‌های سریالی سال ۹۸ در عراق، لبنان و ایران تجویز می‌کرد: نسخه آشوب و هرج‌‌ومرج درمواجهه با فشار اجتماعی و فساد اقتصادی.

در این گزارش آمده است: «در ایران، تحت فشار تحریم‌های اعمال شده توسط ایالات متحده، رئیس جمهور ابراهیم رئیسی به ترویج اقدامات ضدفساد برای نشان دادن حکمرانی خوب و پاسخگویی برای کمک به رهایی از فشار اقتصادی تحریم‌ها ادامه خواهد داد. با این حال، این تلاش‌ها به هیچ وجه فساد ریشه‌دار را ریشه‌کن نمی‌کند» و بلافاصله در ادامه، تکمله‌ای دارد که منشاء موج‌سازی سنگین رسانه‌های اصلاح‌طلب و ضدانقلاب را آشکار می‌دارد: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهادهای مختلف شبه‌دولتی از استراتژی‌های غارتگرانه برای مقابله با تحریم‌ها برای تضمین بقای اقتصادی خود استفاده کرده‌اند، در حالی که بخش خصوصی را از بین می‌برند»؛ و بعد از اهداف هرج‌ومرج طلبانه خود، نسخه تجویزی مقابله با فساد را هم آشکار می‌دارد: «بدون اصلاح اساسی سیستم اقتصادی، دولت احتمالا شاهد ناآرامی‌های بیشتری خواهد بود»؛ تعیین خط‌مشی برای جامعه مخاطبان خود که دقیقا بر همین مبنا دنبال می‌شود: شانتاژ عناصر فساد در فاسدنمایی تمام ارکان حکومت و همزمان پیگیری موازی پروژه‌های «تغییر قانون اساسی» و «آشوب و براندازی».

‏عجیب آنکه گزارش با پیش کشیدن فاجعه خرابکارانه آتش‌افروزی و انفجار بیمارستان عراق، آن واقعه را یکی از مظاهر اعتراض به فساد خوانده و آشکارا درصدد تجویز خرابکاری و وحشت‌آفرینی به اسم مبارزه مدنی و مقابله با فساد است.

chathamhouse.org/2022/02/tackling-corruption-focus-mena-2022
 

دشمن شناسی

 گزیده عرایض اینجانب با موضوع دشمن شناسی، مورخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۵ در گفتگوی مجازی با دانشجویان استان فارس

 

دو مفهوم «دشمن شناسی» و «دشمنی شناسی» را باید از هم تفکیک کرد.

دشمن شناسی ناظر به شناخت خود دشمن است و دشمنی شناسی ناظر به شناخت اقدامات آن.

مشکل عموم ما در «دشمن» شناسی نیست؛ کمااینکه اکثرا در خباثت رژیم‌هایی چون آمریکا، اسرائیل، عربستان و انگلیس و سازمان منافقین و جریان‌های تجزیه طلب شکی نداریم؛ گرچه بعضا نیز با رأی به چهره‌هایی که رسانه حکومتی انگلیس مروج آنان بوده نشان داده‌ایم گاهی چقدر در بدیهیات هم آسیب پذیریم.

گرفتاری اصلی ما در «دشمنی» شناسی است؛ توطئه‌هایی که باید با آن مقابله کنیم اما اساسا ماهیت و موقعیت آن را نمی‌دانیم که بخواهیم رهگیری و خنثی نماییم.

در بحث دشمنی شناسی، عموما در بهترین حالت می‌توانیم آن را پس از وقوع و تحمل خسارت، تحلیل کنیم اما توان پیش‌بینی و به تبع آن پیشگیری را نداریم.

پیامبر اسلام می‌فرمایند کید منافق را با رسوا کردن آن خنثی کنید.

وقتی کید نفاق را تبیین می‌کنید، اذهان را بیدار و هوشیار کرده‌اید و دیگر دشمن نمی‌تواند در گردوغبار فتنه‌ها، آدرس غلط بدهد و به اهداف خود برسد.

بگذارید یک قاعده طلایی را پیرامون دشمنی شناسی به شما بگویم: خودتان را بگذارید جای دشمنی که دستش از هر لحاظ باز است؛ آنگاه با روش علمی ترسیم و شبیه‌سازی کنید که اگر جای طرف مقابل بودید، با چه ابزارهایی و چگونه به کشور هدف لطمه می‌زدید؛ و بدانید که به هرچه برسید، با چندین برابر خباثت و خسارت بیشتر، سازمان‌های امنیتی عریض و طویل دشمنان می‌توانند انجام دهند و انجام هم داده‌اند.

یک اختلال محاسباتی در جبهه انقلاب وجود دارد مبنی‌بر «جلونزدن از رهبری».

جلونزدن را عمدا یا سهوا بد ترجمه کرده‌ایم.

همانطور که در جنگ سخت، بخشی از سپاهیان را طلایه‌داران آن تشکیل می‌دهند، در جنگ نرم هم باید ما پیشگام و خط‌شکن باشیم.

اما متاسفانه از سر غفلت یا تغافل، عافیت طلبی خود را «پیروی» از ولایت جا زده‌ایم و رهبر انقلاب را سپر بلا کرده‌ایم و در بهترین حالت با یک «احسنت» آنچه ایشان بگویند را فقط تأیید می‌کنیم بی‌آنکه حتی برای تحقق آن تلاشی نماییم!

یکی از حوزه‌های اصلی جنگ ترکیبیِ تمام عیاری که علیه انقلاب اسلامی جریان دارد، حوزه «ادراک» است که «جهاد تبیین» راه مقابله با آن است.

در این جهاد باید به «سپر» و «شمشیر» مجهز بود.

سپرِ «سواد رسانه» برای آنکه خودمان گرفتار اخبار و تحلیل‌های غلط نشویم؛ و شمشیر «معارف اسلام و انقلاب» به جهت اینکه بتوانیم امواج تخریب و تحریف را خنثی و حقیقت را منتشر کنیم.

برجام

 

‏دکتر حسن روحانی، دارای مدرک اهدایی ارشد و دکترای حقوق از دانشگاه انگلیسی کلدونیان گلاسکو: دِ بست وان ایز دِ ‎#فست وان!

پی‌نوشت۱: مشقت روحانی در بیان جملات ساده و ابتدایی به زبان انگلیسی!

mashreghnews.ir/amp/251498

پی‌نوشت۲: این شیخ بی‌سواد، پیشتر نیز با وجود دبیری شعام و مسؤلیت پرونده و مذاکرات هسته‌ای، گمان می‌کرد ۱ در ۵+۱ ایران است!

mashreghnews.ir/news/720984

پی‌نوشت۳: ابعاد تقلب و فساد تحصیلی روحانی

t.me/GhadiriNetwork/1744

پی‌نوشت۴: ماهیت اقدام انگلیس در اهدای مدرک تحصیلی به روحانی

t.me/GhadiriNetwork/3035

پاس و آبشار

 

یکی از جدل‌های احمدی‌نژادی‌نژادی‌ها این است که با افتخار می‌گویند او انقلابی ماند و تن به مذاکره نداد و صالحی و مذاکره او در مسقط هم به رئیس‌جمهور ربطی نداشت.
احمدی‌نژاد هم گفته آن دوره چون ایران به دلیل تحریم ۱۹۲۹ در موضع قدرت نبود، مخالفت کرده.
در این خصوص گفتنی‌هایی است:
۱. آنچه صالحی گفته بود، جواز مذاکره بود، نه دستور به مذاکره. البته در شرایطی که رییس‌جمهور وقت مخالف مذاکره بود، جواز رهبری به مذاکره می‌تواند متضمن توصیه نیز باشد.

۲. بر گردن احمدی‌نژاد مدال مخالفت با مذاکره نیاندازید! چراکه او همیشه خواهان مذاکره بوده و اخیرا نیز از ضرورت مذاکره با ترامپ گفت!
ضمن آنکه نه مطلق مذاکره نشانه سازشکار بودن است و نه مطلق مخالفت نشانه اقتدار و مقاومت؛ و بستگی به شرایط دارد.
با نظر امام در مقطعی و با شروطی، مذاکره صورت گرفت که میرحسین را در جریان نگذاشتند. بعدها هم که امام ۵۹۸ را پذیرفت، موسوی برای نمایش ناراحتی خواست استعفا کند که امام با عتابی که کردند، مانع استعفا و قهرمان‌بازی او شدند.

۳. اینکه احمدی‌نژاد گفته بود ما به دلیل اعمال تحریم‌های بانکی و نفتی در موضع قدرت نبودیم، درست است؛ اما اولا پیش از قطعمامه تحریمی ۱۹۲۹ نیز مذاکره در پرونده هسته‌ای ایران در دولت احمدی‌نژاد جریان داشت و بی‌نتیجه مانده بود، و ثانیا مگر الان که ترامپ وحشیانه‌ترین تحریم‌ها را اعمال کرده و بسیاری از مولفه‌های قدرت ما زائل شده، در موضع قدرت هستیم؟
این یک بام و دو هوا چه معنایی جز لجاجت دارد؟

۴. احمدی می‌گوید با تلاش صالحی برای مذاکره موافق نبود.
پاسخ را دکتر علی باقری داد: «متکی را روی هوا عزل کردی، صالحی را هم روی زمین عزل می‌کردی».
این با دست پس زدن‌ها و با پا پس‌کشیدن‌ها برای چیست؟

۵. و اما کلام آخر: موضع ضعف و قدرت نسبی است. قطعا اگر آن زمان احمدی‌نژاد جواز/توصیه/دستور آن روز رهبری را جدی می‌گرفت و از موضعی به مراتب قوی‌تر از امروز که احمدی‌نژاد تجویز به مذاکره کرده، وارد مذاکره و توافق می‌شد. روحانی و برجام با این تعداد و عمق حفره‌های حقوقی، امنیتی و اقتصادی بر سر کشور خراب نمی‌شد.
متأسفانه کشور در آنجا هم اسیر نگاه تک بعدی و لجاجت همیشگی احمدی‌نژاد شد و در یک کلام این روحانی از دل آن احمدی‌نژاد بیرون آمد.
به عبارت دیگر سرویس انگلیس با احمدی‌نژاد پاس داد و با روحانی آبشار زد.

 

#اول
زمان: خرداد ۱۳۳۱
موضوع: ملی شدن صنعت نفت
شکایت: انگلیس علیه ایران
مبنای صلاحیتی: اعلامیه ایران در ۱۹۳۲م مبنی‌بر پذیرش صلاحیت اجباری دیوان
نتیجه: رد دعوا توسط دیوان به دلیل عدم احراز صلاحیت خود به رسیدگی

 

#دوم
زمان: خرداد ۱۳۵۹
موضوع: گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا
شکایت: آمریکا علیه ایران
مبنای صلاحیتی: کنوانسیون‌های وین ۱۹۶۱م (حقوق و روابط دیپلماتیک) و ۱۹۶۳م (حقوق و روابط کنسولی) و پیمان مودت ایران-آمریکا
نتیجه: عدم حضور ایران در فرایند رسیدگی؛ محکومیت ایران؛ فیصله موضوع با توافق الجزایر

 

#سوم
زمان: اردیبهشت ۱۳۶۸
موضوع: انهدام ایرباس
شکایت: ایران علیه آمریکا
مبنای صلاحیتی: پیمان مودت ایران-آمریکا
نتیجه: مصالحه ایران و آمریکا در پرداخت غرامت ورای فرایند رسیدگی و در میانه آن

 

#چهارم
تاریخ: آبان ۱۳۷۱
موضوع: حمله آمریکا به سکوهای نفتی ایران 
شکایت: ایران علیه آمریکا و دعوای متقابل آمریکا علیه ایران
مبنای صلاحیتی: پیمان مودت ایران-آمریکا
نتیجه: رأی بینابینی دیوان و رد کردن اتهام طرفین نسبت به یکدیگر

 

#پنجم
زمان: خرداد ۱۳۹۵
موضوع: ضبط دو میلیارد دلار از دارایی‌های بانک مرکزی ایران
شکایت: ایران علیه آمریکا
مبنای صلاحیتی: پیمان مودت ایران-آمریکا
نتیجه: درحال رسیدگی

 

#ششم
زمان: تیر‌ ۱۳۹۷
موضوع: تحریم‌های آمریکا علیه ایران
شکایت: ایران علیه آمریکا
مبنای صلاحیتی: پیمان مودت ایران-آمریکا
نتیجه: دستور موقت توقف بخشی از تحریم‌ها تا زمان اتمام رسیدگی و صدور رای نهایی

 

توضیحات:

 

۱. دیوان بین‌المللی دادگستری (International Court of Justice) مستقر در شهر لاهه کشور هلند، رکن قضایی سازمان ملل متحد، و اساسنامه آن جزء لاینفک منشور ملل متحد است.

 

۲. منظور از مبنای صلاحیتی، صلاحیتی است که یک دیوان بین‌المللی برای رسیدگی به دعاوی دارد.
این صلاحیت از جانب طرف‌های دعوا به طور اختیاری، پیش یا پس از وقوع اختلاف، به طور یکجانبه یا در قالب توافق و کنوانسیون، اعطا می‌شود و بدون آن امکان طرح شکایت از جانب کشورها و رسیدگی به دعوای حقوقی از جانب دیوان وجود ندارد.

 

۳. «پیمان مودت و روابط اقتصادی و حقوق کنسولی» بین آمریکا و ایران در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور و نخست‌وزیری حسین علا در سال ۱۳۳۴ه.ش/۱۹۵۵م امضا شد که به موجب آن، رسیدگی به دعوای ناشی از اختلافات تفسیر یا اجرای توافق، در دیوان بین‌المللی دادگستری قابل طرح است.
پمپئو در روز صدور رای موقت دیوان در ۱۳۹۷/۷/۱۱ خروج آمریکا از این پیمان را رسما اعلام کرد که اثر آن طبق توافق، یکسال پس از اعلام یعنی در ۱۳۹۸/۷/۱۱ اعمال گشت.

 

۴. اگرچه طبق آنچه از نظر گذشت، ایران همواره تلاش داشته تا با مراجعه به نهادهای بین‌المللی در راستای احقاق حقوق خود گام بردارد، اما مشکل اصلی و همیشگی، ضعف شکلی و محتوایی در توافقات منعقده بوده است. به عبارت دیگر، هرچقدر که وکلای ایران در دفاعیات حقوقی، خوب عمل نموده‌اند، مذاکره کنندگان ایرانی که تنظیم متون توافق را برعهده داشتند، فاجعه آفریده و کار را سخت کرده‌اند.

 

۵. آخر آنکه حقوق بین‌الملل با تمام ظریفیت‌هایی که در حفظ و احیاء حقوق دولت‌ها می‌تواند ایفا کند، تنها یک «کارت» در حوزه روابط بین‌الملل است و آنچه حرف اول و آخر را در مناسبات جهان می‌زند، قدرت است. در این خصوص در سخنرانی «مناسبات حقوق بین‌الملل و روابط بین‌الملل» بیشتر توضیح داده‌ام:

t.me/GhadiriNetwork/3128

 

این مقاله مهم و خواندنی محمد جواد ظریف در مورد دروغ‌های رویترز را از دست ندهید:

اگر مسئله مربوط به ایران باشد؛ باید منتظر یک خبر اختصاصی از رویترز باشیم که با منابع ناشناسی که هرگز معرفی‌شان نمی‌کند از جلسات نامعلومی که تاریخ و مکانش مبهم است سخن بگوید که تصمیمات بسیار مهمی در آن گرفته می‌شود و فقط رویترز است که می‌داند چه شده است و منابع آگاه و ناشناسش. رویترز دیروز خبری منتشر می‌کند و از این سخن می‌گوید که جلسه‌ای در  مکانی نامعلوم در مقر رهبر ایران برگزار شده است و رهبر با تشر دستور داده است که هر کاری می‌توانید انجام دهید تا اعتراضات را تمام کنید. رویترز در همین گزارش از کشته شدن ۱۵۰۰ نفر در جریان آبان ماه امسال خبر می‌دهد. خبر رویترز بلافاصله توسط رسانه‌های فارسی زبان خارجی در وسیع ترین شکل ممکن پوشش داده می‌شود و بی‌بی‌سی روی آن رژه می‌رود. انگار جا مانده است.

چرا رویترز این‌چنین شتاب‌زده و بدون لحاظ کردن کوچکترین اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری بین‌المللی ضدایران خبر و گزارش منتشر می‌کند؟ رویترز قماری نمی‌کند. این گزارش ها و اخبار برای ایرانیانی که در این سرزمین زندگی می‌کنند یک قمار بزرگ است. اما برای مخاطب خارجی کاملا قابل‌باور است. چرا اینگونه شده است؟ چرا دروغ‌هایی به این وحشتناکی درباره ایران منتشر می‌کند و مخاطب خارجی تعجب نمی‌کند؟

مخاطب غربی عادت کرده است به تنها پذیرش «دیگری» هایی که «به باورهایی که آنها فکر می‌کنند ایمان دارد؛ ایمان دارد». باورهایی که سرانجام با قدرت شگفت‌انگیز رسانه‌های جمعی، خود مخاطب هم خواهد پذیرفت. سناریوی رویترز در معنایی بزرگتر از اختلال امنیتی در جامعه امروز ایران قابل تفسیر است. باورهایی درباره ایران که دیگر رسانه‌های بدنامی مثل فاکس‌نیوز یا بی‌بی‌سی آنها راطرح نکرده‌اند. رویترز گفته است و رویترز در پارادایم رسانه‌ای دیگری، حرکت می‌کند. پارادایمی که به مدد اعتبار دست نیافتی رویترز، بیش از آنکه به نهادن تاثیراتی مقطعی و سریع در جامعه آشفته این روزهای ایران منجر شود در حال ساخت باورهایی است که مخاطب خارجی را برای هر گونه تصمیم دلهره‌آوری درباره ایران آماده می‌کند و به همین ترتیب به تدریج مخاطب ایرانی را نیز به قبول باورهایی درباره خود وادار خواهد کرد. این یکی از هوشمندانه‌ترین اتفاقات رسانه‌ای در مواجهه با ایران است.

این رویترز است؛ اما تصور می‌شد که شرطی در این میان وجود دارد. به شرط اینکه خواسته‌های سیاسی، از حد نگه‌دارنده رویترز فراتر نرود. اما حالا دیگر آن حدنگه‌دارنده هم وجود ندارد. رویترز چه کار می‌کند؟

یک ماه از وقایع انتهایی آبان ۹۸ می‌گذرد و منابع امنیتی و اطلاعاتی ایران درباره میزان کشته شدگان این حوادث و همچنین دیگر جزئیات مربوط به این واقعه بسیار مهم سکوت کرده‌اند. در مطالعات رسانه‌ای ما با اصلی به نام ضربه اول روبرو هستیم. هر رسانه‌ای اولین پیام را درباره موضوع موردنظر ارسال کند برنده است و پیامش تا اندازه زیادی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. تکذیب‌های بعدی و توضیحات بعدی عموما در بیش از نیمی از مخاطبان پیام اول ناکارآمد است و شنیده نخواهد شده است. به مدد سکوت منابع امنیتی ایران حالا رویترز ضربه اول را این‌گونه می‌زد: رقم حیرت‌آور ۱۵۰۰ کشته. ساعاتی بعد یک نهاد امنیتی ایران این رقم را تکذیب می‌کند اما باز هم خبری از داده‌های جدید نیست. ضربه اول رویترز همچنان در حال گردش در افکار عمومی ایرانی‌هاست و تکذیب‌ها حالا دیگر پشت سر هم می‌آید. اما کاری می‌شود کرد؟

در فوریه سال ۲۰۰۳ طرحی اعلام شد مبنی بر تاسیس یک دفتر نفوذ استراتژیک ‌ در آمریکا که یکی از وظایف عمده اش عبارت بود از انتشار دروغ هایی در رسانه‌های خارجی برای ترویج تصویر آمریکا در جهان. این طرح بلافاصله بایگانی شد. ماجرا واضح بود؛  اگر یک سازمان دولتی آشکارا اعلام می کرد که یکی از اهداف تاسیس آن، انتشار دروغ  است در واقع به ضد خودش بدل می‌شد. این اتفاق معنای واضح دیگری هم داشت: انتشار رسمی دروغ ادامه خواهد یافت. اما ایده تاسیس یک آژانس حکومتی که وظیفه‌اش انتشار دروغ است بیش از حد صادقانه بود و باید به بایگانی سپرده می‌شد. دقیقا به این دلیل ساده که اشاعه دروغ، باید به نحوی کارآمد صورت بگیرد؛ والا دروغی در کار نیست.

 

متن کامل مقاله:

mehrnews.com/news/4806103

آشوب نیابتی

 

چطور می‌شود باور کرد در کابینه‌ای که بسیاری از عناصر کلیدی آن سوابق امنیتی-رسانه‌ای دارند، طرح سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین تا این حد پراشکال و هزینه‌زا اجرایی شود؟ آن‌هم با وجود تجربه اجرای موفق همان طرح در دولت قبل.

چگونه است که این دولت، ناگهان منویات رهبری را نصب‌العین قرارداده و با انتشار هماهنگ و گسترده یک توصیه آرشیوی از رهبری در خصوص لزوم جلوگیری از مصرف مسرفانه بنزین، همه چیز را گردن ایشان می‌اندازد؟

چطور می‌توان پذیرفت که گروه‌های تجزیه‌طلب مسلح که در شرایط آرام و عادی کشور، ناامنی می‌آفرینند، در فتنه آبان‌ماه دست از پا خطا نکنند؟ آیا از جانب شبکه نفوذ با برخی دولت‌های طرف مذاکره نظیر انگلیس، توافقی بوده که صرفا گروه‌های مشخصی وارد عمل شوند و باقی جریان‌های ضدانقلاب اقدامی نکنند؟

چگونه باید سخنرانی فتنه‌انگیز و تفرقه افکن روحانی در یزد را تنها چهار روز پیش از اجرای فتنه بنزینی هضم کرد؟ و چرا شهر همیشه آرام یزد در این اغتشاشات به یکی از مراکز اصلی خشونت تبدیل شد؟

چرا طرح بنزینی پیوست رسانه‌ای امنیتی نداشت و نه افکار عمومی اقناع شد و نه هیچ حفاظتی از پمپ‌بنزین‌ها به عمل آمد؟ و...

 

فارغ از حمایت صریح رئیس وقت سیا از یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری و ابراز امیدواری برای پیروزی وی، پیش از این حمایت گسترده رسانه نیابتی و آشوب‌ساز آمدنیوز را از روحانی شاهد بودیم و اینک آشوب نیابتی را در سطح کشور مشاهده نمودیم.

آشوبی هوشمند و هدفمند که برای امتیازگیری از رهبری و در مضیقه‌ی مذاکره و معامله گذاشتن کشور طراحی و عملیاتی شد تا این گزاره را در افکار عمومی تثبیت کند که «اگر معیشت نباشد امنیت هم نخواهد بود و برای حفظ و اتقای این دو چاره‌ای جز مذاکره و معامله مجدد با آمریکا برای رفع تحریم‌ها نیست» و به همین جهت است که می‌بینیم حکیم انقلاب بدون اشاره به شیوه خائنانه «اجرای دولت» و با حمایت از کلیت «تصمیم سران» درخصوص اصل هدفمندی، ابتدا آشوب را کنترل و سرکوب کردند، و سپس در اولین سخنرانی بعد از فتنه، در جمع تولیدکنندگان، با خط بطلان کشیدن بر ادعای گشایش اقتصادی از قِبل مذاکره، و تأکید بر پابرجایی تحریم‌ها و لزوم تکیه بر توان داخلی، تزویر شبکه نفاق را منکوب نمودند.

 

۱. پیش از پرداختن به فرم و محتوای آخرین ساخته‌ی بی‌بی‌سی، بدون هیچ تعصبی باید از افتضاح اطلاعاتی رخ داده گلایه کرد و ضمن آن به این نکته اذعان نمود که اگرچه طبق این گزارش به بی‌گناهی عده‌ای متهم به جاسوسی و ترور تصریح گردید، اما ضمنا نیز از جریان خطرناک و پرقدرت «نفوذ» در حساس‌ترین وزارتخانه کشور پرده برداری شد که بر نگرانی و هشدارهای پرتکرار رهبر انقلاب صحه گذاشته است.
به عبارت دیگر نتیجه‌ای که مخاطب از روایت بی‌بی‌سی می‌گیرد، این است که نه تنها «توطئه» توهم نیست، بلکه از آنچه گمان می‌کنیم پیچیده‌تر و به مراکز اطلاعاتی و امنیتی نیز نزدیک است.

۲. پخش این فیلم را در راستای اعتبار زدایی دنباله‌دار از ارگان‌های کشور می‌دانم که مکمل فیلم «بهتان برای حفظ نظام» است؛ با این تفاوت که اولا در فیلم نخست، تلاش بر زدودن اعتبارِ «ادعا» علیه متهمان بود، و در فیلم اخیر از «اعتراف» متهمان علیه خویش، اعتبار زدایی شد. و ثانیا قالب فیلم اخیر «گزارش» و قالب مورد پیشین «مستند» بود که نشان از عجله بی‌بی‌سی برای انتشار مطلب در مقطع کنونی دارد.

۳. حال آن ضرورت و اضطراری که موجب شد مصاحبه‌های بی‌بی‌سی به جای مستندی مطول، در قالب گزارشی مختصر ارائه شود، چیست؟
به نظر می‌رسد انهدام شبکه ۱۷ نفره جاسوسان CIA در کشور و ارتباطات پیدا و پنهان آنان با برخی مقامات، بی‌بی‌سی را دست به کار کرده تا با بهره برداری از یک افتضاح اطلاعاتی، با ادعای این‌همانی دو موضوع، همکاران داخلی و خارجی سازمان همسو را نجات دهد.

۴. تلاش آشکار بی‌بی‌سی، کشاندن دامنه‌ی آن افتضاح به دامن صداوسیما است. این درحالی است که می‌دانیم صداوسیما و هر رسانه‌ی دیگری صرفا منعکس کننده اظهارات و گزارش‌های مقامات داخلی و خارجی است. همچنان که ادعای دروغ مقامات آمریکایی در وجود تسلیحات کشتارجمعی در عراق را تمام رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی پوشش دادند، اما هیچ‌کدام از این رسانه‌ها از بابت پوشش کذب مذکور نه بازخواست شدند و نه عذرخواهی کردند.

۴. طبق اظهارات مصاحبه شوندگان در گزارش بی‌بی‌سی، متهمان، آزادی خویش را مدیون ورود مسؤلانه‌ی سازمان اطلاعات سپاه به موضوع هستند، این درحالی است که بی‌بی‌سی اصرار دارد ورود سپاه به موضوع را نه به دلیل مسؤلیت پذیری و اشراف به موضوع، بلکه به دلیل «اختلاف» میان سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات ذکر کند.

۵. بار دیگر تجربه شد -امیدوارم بشود- که در عصر ارتباطات امکان کتمان چنین افتضاحاتی وجود ندارد و چه بهتر که نظام با به دست گرفتن ابتکار عمل و اذعان به اشتباهات خود یا خطا و خیانت پرسنل، روایت دست اول را پیش از دیگران ارائه کند، یا حداقل مستندات چندرسانه‌ای خود را برای چنین روزهایی آماده داشته باشد.

۶. توصیه می‌کنم متولیان امر، ضمن پذیرش اصل موضوع، به تبیین نیمه‌ی پر لیوان، یعنی ورود مسؤلانه به مسئله و آزادی بی‌گناهان، ولو به قیمت هجمه به «آبروی نظام» بپردازند. زیرا همانطور که می‌دانیم با وجود آن «اعترافات» و ایجاد پذیرش در افکار عمومی برای مجازات اعدام، راحت‌ترین اقدام، سلب حیات دستگیر شدگان بود.

۷. نه سکوت و خفقان و نه توجیه و تکذیب، افتضاح رخ داده در وزارت اطلاعات را تطهیر نخواهد کرد. متولیان امنیت کشور لازم است صریح و صادقانه، رودرروی مردم به تبیین موضوع و تشریح مجازات مجرمان بپردازند؛ در غیر این صورت به دست خود، تمام اعترافات به‌حق گذشته و آینده را به ورطه‌ی ابهام خواهند کشاند.

 

نگاشته شده در 15 مرداد 98