احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ظریف» ثبت شده است

قضاوت حقوقی

در مسائل حقوقی، هر موضوعی را می‌توان از سه منظر بررسی کرد:

وکلای طرفین و قاضی.

طبیعتا دو طرفِ مناقشه هر کدام تفاسیر و مستندات متعارضی دارند که شاید غلط هم نباشد، اما همه واقعیات را هم دربر نمی‌گیرد.

این وظیفه قاضی بی‌طرف است که عیار ادعا را بررسی و حکم کند.

در برجام هم به همین قاعده می‌توان از سه منظر به موضوع نگاه کرد: ادعاهای تیم ایرانی، ادعاهای تیم آمریکایی و آنچه در فرض یک قاضی بین‌المللی باید از میان مستندات طرفین استخراج نمود.

بنده به‌شخصه در فضای رسانه‌ای کشور حفره‌های حقوقی برجام را متذکر شده‌ام و درعین‌حال در این جنگ حقوقی، دربرابر ادعاهای طرف آمریکایی سعی کرده‌ام همسو با توجیهات روحانی، ظریف و عراقچی، مطالبی را ارائه دهم.

اما اگر بخواهم نگاه بی‌طرفانه به موضوع داشته باشم، با کمال تاسف باید عرض کنم... بگذریم!

یکی از دروغ‌های بزرگ روحانی-ظریف این بوده که قطعنامه‌های ۶گانه پیش از ۲۲۳۱ لغو شده است!

اینجا دو نکته مهم وجود دارد:

۱. هرچند برای این قطعنامه‌ها کلمه لغو (Terminate) به کار رفته، اما با توجه به مکانیسم موسوم به ماشه (Trigger Mechanism/Snapback) -که اختصاصی به آمریکا ندارد و تمام طرف‌ها قابلیت فعال‌سازی آن را دارند- ماهیتش چیزی جز تعلیق نیست.

۲. مطلب مهم‌تر و کمتر گفته شده اما این است که می‌گویند قطعنامه‌های ۶گانه پیشین لغو (تعلیق) شده اما نمی‌گویند که سرخط کلی همان تحریم‌ها در قطعنامه ۲۲۳۱ (بندهای ۳ الی ۷ بخش ابتدایی) عینا تکرار و تایید شده است!

همه ما مناقشه‌ای که برسر واژه Lift وجود دارد و روایت وندی‌شرمن را شنیده‌ایم اما از موضوعی مهمتر غافلیم:

طبق ادعای کذب ظریف و عراقچی «آزمایش و توسعه موشک‌های بالستیک ممنوع نیست».

این ادعا چقدر صحیح است؟

به قول سیف «تقریبا هیچ»!

آنها ادعا می‌کنند فعل این بند از قطعنامه توصیه است، نه الزام؛ زیرا از Calls Upon (فرامی‌خواند) استفاده شده است و آن دلالت بر الزام ندارد!

ادعایی غلط که به معنای تحت‌الفظی واژه استناد می‌کند، غافل از اینکه در ادبیات حقوقی قطعنامه‌های شورای امنیت، اتفاقا درجه الزام بالایی دارد.

جالب آنکه دیوان بین‌المللی دادگستری به عنوان رکن قضایی سازمان ملل، به سال ۱۹۷۱ در رأی مشورتی «نامیبیا» دقیقا به کنکاش بار حقوقی همین واژه پرداخته و آن را الزام‌آور دانسته.

و این به جز قصه‌پردازی عجیب تیم سابق است که در میان تمام جزییات دقیق و فنی قطعنامه، اینجا «نیت» ایران در ساخت موشک با قابلیت حمل سلاح هسته‌ای را ملاک منع یا جواز قطعنامه می‌داند!

سوال: آیا تیم حقوقی ایران از همه این موارد بی‌اطلاع بوده یا باید این را نیز به حساب دروغ‌شان بگذاریم؟

بیان این مسائل از آن جهت است که بدانیم دولت کنونی و خصوصا تیم مذاکره کننده، وارث چه ویرانه‌ای است و این اقدام دولت قبل نیز به قول عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، به مثابه پوست موزهایی است که در هر دو مسیر ترک یا ادامه مذاکرات برجامی، زیر پای دولت رئیسی انداخته شده است!

ملغمه

 

فردی به نام هادی موسوی، مقاله‌ای طولانی در تطهیر ادعای کذب ظریف درخصوص نبود تعلیق در برجام، و رفع و رجوع خاطره شرمن از نحوه کلاه گذاشتن سر تیم ایرانی نوشته که هرگاه در توییتر بحثی راجع به برجام می‌شود، همه را به همان انشاء حواله می‌دهد که چون کسی حوصله نمی‌کند بخواند، قاعدتا بحث به نفع ادعای اکانت مذکور مختومه می‌شود.

بنده متن فرد مذکور را با دقت خواندم ملغمه‌ای از دروغ، مغلطه و بی‌سوادی است:

۱. از بررسی واژه Cease (که حتی مرتبه‌ای پایین‌تر از تعلیق است) کلا فاکتور گرفته!

۲. اشاره‌ای به ماهیت تعلیقی قطعنامه‌های شورای امنیت که طبق نص بند ۱۷ به راحتی و با مکانیسم موسوم به ماشه بازگشت پذیر هستند نکرده و زمین بازی را برده روی ترمینولوژی Lift در بند ۳۷.

۳. با این ادعا که بسیاری از تحریم‌ها امکان لغو نداشته یا به دلیل ماهیت غیرهسته‌ای قرار بر لغوشان نبوده، تعلیقی بودن‌شان را توجیه کرده؛ درحالی که اولا بنابر ادعای روحانی در پس و پیش از امضای برجام، قرار بود «تمام» تحریم‌های هسته‌ای و غیرهسته‌ای «لغو» گردد و ثانیا طبق ادعای عجیب ظریف، در هیچ جای برجام «تعلیق» نیامده و تماما «لغو» است.

این درحالی است که نویسنده در این متن اساسا برای توجیه گفته ظریف قلم‌فرسایی کرده، درحالی که آن نگاشته بر کذب گویی ظریف دلالت دارد!

۴. ادعای اینکه کلمه تعلیق، تنها در عبارت «تحریم‌های سابقا تعلیق شده لغو می‌شود» آمده است، دروغی دیگر، و صرفا ناظر به تصمیم ۲۰۱۰/۴۱۳ شورای اتحادیه اروپا مندرج در پاراگراف چهارم بند ۲۰ ضمیمه پنجم برجام است.

۵. ضمن اینکه جناب نابغه اساسا فرق لیبی (Libya) و لیبریا (Liberia) را نمی‌داند و قطعنامه ۲۲۸۸ را ناظر به تحریم‌های لیبی فرض کرده است!

irdiplomacy.ir/fa/news/1972534

سیاست خارجی

 

‏باید میان دو ساحت تفکیک قائل شد: اختیار نداشتن و سیاست‌های کلان را تعیین نکردن.

ادعای ظریف اگر ناظر به مطلق اختیار باشد، کذب محض و طبق رویه سال آخر همه دولت‌ها در فرار به جلوست!

اما اگر منظورش سیاست‌ کلان باشد، لازم به ذکر است:

۱/اصول ۱۵۲-۱۵۵ ق‌.ا چارچوب سیاست خارجی را مشخص کرده

‏۲/طبق اصل ۱۱۰ ق.ا تعیین سیاست کلی نظام با رهبری است

۳/ظریف بیشترین اختیار و حمایت‌ها را از رهبری داشته

۴/در مواردی پا را فراتر از خطوط قرمز گذاشته

۵/حفره‌های برجام، نداشتن سفیر در چین و بی‌توجهی به دیپلماسی اقتصادی و ظرفیت‌های آمریکای لاتین و همسایگان هم خارج از اختیار ظریف بوده؟

 

ابومازن، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، طی سال‌ها شهرک سازی اسرائیل، در مذاکره با صهیونیست‌ها یک شرط به‌ظاهر منطقی داشته: توقف شهرک سازی؛ و نه حتی پرداخت غرامت و برچیدن شهرک‌ها یا تحویل سازه‌ها به فلسطینیان.

نتیجه این مطالبه هم مشخص است: ادامه ساخت شهرک‌سازی توسط اسرائیل به دلیل درخواست راکد «توقف» شهرک‌سازی!

ابومازن ده سال پیش درخواست توقف داشت، اکنون هم همان درخواست را دارد!

مشخص است که در ماهیت این درخواست به‌ظاهر منطقی، خیانتی به سود اسرائیل جریان دارد؛ زیرا زمین و زمان به نفع صهیونیست‌هاست.

ابومازن‌های نیویورکی نیز در وین دقیقا همین رویه خائنانه را در پیش گرفته‌اند:

اهرم‌های هسته‌ای و فرصت‌های اقتصادی را زائل کردند برای ادعای لغو همه تحریم‌ها (در عمل تعلیق برخی تحریم‌ها)، و دست آمریکا را با استفاده از ظرفیت‌های برجام برای خروج بدون تبعات بازگذاشتند تا بتواند تحریم‌ها را بازگرداند و برای تعلیق مجدد همان، امتیازات پیدا و پنهان دیگری از کشور طلب کند.

جالب آنکه این «قهرمانان دیپلماسی» قصد دارند رفع تحریم‌های برجام را پس از چند سال دوباره به ملت بفروشند و هشت سال دیگر کشور را بدوشند؛ نقطه سرخط!

چیزی هم که اینجا ظاهرا مهم نیست، چند سال وقفه در اقتصاد کشور و ضربه به معیشت مردم است!

فارغ از موضوع درخواست راکد و حداقلی رفع تحریم‌های برجام که عقبگردی آشکار به سال ۹۴ و تخطی واضح از خطوط قرمز رهبری در دستور به لغو همه تحریم‌ها بوده است، مطلب مهم‌تر عدم تعهد نخستین و راستی‌آزمایی شده طرف آمریکایی است که همین کارکرد گشایش نسبی و موقتی را هم بلافاصله پس از انتخابات زایل خواهد کرد.

درست مانند سال ۹۶ که از یک سو دولت با ۱۶ میلیارد دلار ارزپاشی در بازار و خالی کردن خزانه، چند صباحی قیمت‌ها را تصنعی پایین نگه‌داشت و از سوی دیگر نیز ترامپ خروج از برجام را به پس از انتخاب روحانی موکول کرد تا با مدیریت قیمت و بلای خانمان برانداز دولت اصلاحات، آتش به خرمن اقتصاد و امنیت کشور بزند.

ناگفته نماند که اکنون سوداگران ارز، هماهنگ با پاستور و به موازات توافق، دست به کار فروش بخشی از ذخایر تاراج کرده از بیت‌المال شده و مانند همیشه پروژه شرطی‌سازی را درپیش گرفته‌اند.

پروژه‌ای که با بالا بردن دوباره نرخ ارز پس از سخنان امروز رهبر انقلاب در مخالفت با خدعه و خیانتِ باقی گذاشتن عمده تحریم‌ها و اکتفا به بخشی از آن، تکمیل خواهد شد.

۱۴۰۰/۲/۱۲

 

این مقاله مهم و خواندنی محمد جواد ظریف در مورد دروغ‌های رویترز را از دست ندهید:

اگر مسئله مربوط به ایران باشد؛ باید منتظر یک خبر اختصاصی از رویترز باشیم که با منابع ناشناسی که هرگز معرفی‌شان نمی‌کند از جلسات نامعلومی که تاریخ و مکانش مبهم است سخن بگوید که تصمیمات بسیار مهمی در آن گرفته می‌شود و فقط رویترز است که می‌داند چه شده است و منابع آگاه و ناشناسش. رویترز دیروز خبری منتشر می‌کند و از این سخن می‌گوید که جلسه‌ای در  مکانی نامعلوم در مقر رهبر ایران برگزار شده است و رهبر با تشر دستور داده است که هر کاری می‌توانید انجام دهید تا اعتراضات را تمام کنید. رویترز در همین گزارش از کشته شدن ۱۵۰۰ نفر در جریان آبان ماه امسال خبر می‌دهد. خبر رویترز بلافاصله توسط رسانه‌های فارسی زبان خارجی در وسیع ترین شکل ممکن پوشش داده می‌شود و بی‌بی‌سی روی آن رژه می‌رود. انگار جا مانده است.

چرا رویترز این‌چنین شتاب‌زده و بدون لحاظ کردن کوچکترین اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری بین‌المللی ضدایران خبر و گزارش منتشر می‌کند؟ رویترز قماری نمی‌کند. این گزارش ها و اخبار برای ایرانیانی که در این سرزمین زندگی می‌کنند یک قمار بزرگ است. اما برای مخاطب خارجی کاملا قابل‌باور است. چرا اینگونه شده است؟ چرا دروغ‌هایی به این وحشتناکی درباره ایران منتشر می‌کند و مخاطب خارجی تعجب نمی‌کند؟

مخاطب غربی عادت کرده است به تنها پذیرش «دیگری» هایی که «به باورهایی که آنها فکر می‌کنند ایمان دارد؛ ایمان دارد». باورهایی که سرانجام با قدرت شگفت‌انگیز رسانه‌های جمعی، خود مخاطب هم خواهد پذیرفت. سناریوی رویترز در معنایی بزرگتر از اختلال امنیتی در جامعه امروز ایران قابل تفسیر است. باورهایی درباره ایران که دیگر رسانه‌های بدنامی مثل فاکس‌نیوز یا بی‌بی‌سی آنها راطرح نکرده‌اند. رویترز گفته است و رویترز در پارادایم رسانه‌ای دیگری، حرکت می‌کند. پارادایمی که به مدد اعتبار دست نیافتی رویترز، بیش از آنکه به نهادن تاثیراتی مقطعی و سریع در جامعه آشفته این روزهای ایران منجر شود در حال ساخت باورهایی است که مخاطب خارجی را برای هر گونه تصمیم دلهره‌آوری درباره ایران آماده می‌کند و به همین ترتیب به تدریج مخاطب ایرانی را نیز به قبول باورهایی درباره خود وادار خواهد کرد. این یکی از هوشمندانه‌ترین اتفاقات رسانه‌ای در مواجهه با ایران است.

این رویترز است؛ اما تصور می‌شد که شرطی در این میان وجود دارد. به شرط اینکه خواسته‌های سیاسی، از حد نگه‌دارنده رویترز فراتر نرود. اما حالا دیگر آن حدنگه‌دارنده هم وجود ندارد. رویترز چه کار می‌کند؟

یک ماه از وقایع انتهایی آبان ۹۸ می‌گذرد و منابع امنیتی و اطلاعاتی ایران درباره میزان کشته شدگان این حوادث و همچنین دیگر جزئیات مربوط به این واقعه بسیار مهم سکوت کرده‌اند. در مطالعات رسانه‌ای ما با اصلی به نام ضربه اول روبرو هستیم. هر رسانه‌ای اولین پیام را درباره موضوع موردنظر ارسال کند برنده است و پیامش تا اندازه زیادی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. تکذیب‌های بعدی و توضیحات بعدی عموما در بیش از نیمی از مخاطبان پیام اول ناکارآمد است و شنیده نخواهد شده است. به مدد سکوت منابع امنیتی ایران حالا رویترز ضربه اول را این‌گونه می‌زد: رقم حیرت‌آور ۱۵۰۰ کشته. ساعاتی بعد یک نهاد امنیتی ایران این رقم را تکذیب می‌کند اما باز هم خبری از داده‌های جدید نیست. ضربه اول رویترز همچنان در حال گردش در افکار عمومی ایرانی‌هاست و تکذیب‌ها حالا دیگر پشت سر هم می‌آید. اما کاری می‌شود کرد؟

در فوریه سال ۲۰۰۳ طرحی اعلام شد مبنی بر تاسیس یک دفتر نفوذ استراتژیک ‌ در آمریکا که یکی از وظایف عمده اش عبارت بود از انتشار دروغ هایی در رسانه‌های خارجی برای ترویج تصویر آمریکا در جهان. این طرح بلافاصله بایگانی شد. ماجرا واضح بود؛  اگر یک سازمان دولتی آشکارا اعلام می کرد که یکی از اهداف تاسیس آن، انتشار دروغ  است در واقع به ضد خودش بدل می‌شد. این اتفاق معنای واضح دیگری هم داشت: انتشار رسمی دروغ ادامه خواهد یافت. اما ایده تاسیس یک آژانس حکومتی که وظیفه‌اش انتشار دروغ است بیش از حد صادقانه بود و باید به بایگانی سپرده می‌شد. دقیقا به این دلیل ساده که اشاعه دروغ، باید به نحوی کارآمد صورت بگیرد؛ والا دروغی در کار نیست.

 

متن کامل مقاله:

mehrnews.com/news/4806103

 
احمد قدیری در گفت و گو با خبرنگار صبح توس، در خصوص تصویب پالرمو اظهار داشت: همانطور که میدانید برجام در قالب یک معاهده مکتوب و چندجانبه درآمد و ضمیمه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت شد، با این وجود آمریکا با یک لگد زدن به آن و خروج از برجام رسما تیر خلاص را به توافقی زد که البته عملا پیش از آن نیز چیزی از روح و جسم آن باقی نمانده بود.
وی همچنین ادامه داد: اما در خصوص FATF و کنوانسیون‌های مرتبط، اساسا چنین تمهیداتی وجود ندارد و صرفا ما با امید دولت امید به بهبود اوضاع مواجهیم.
این دانشجوی دکتری حقوق بین الملل خطرنشان کرد: نکته دیگر آنکه در برجام که آقایان روحانی و ظریف به مخاطبان عام و خاص با صراحت تضمین و اطمینان می‌دادند که اوضاع اقتصادی متحول خواهد شد و تحریم‌های جدیدی علیه کشور اعمال نخواهد شد، عاقبت شد اعمال مادر تحریم‌ها علیه ایران! حال تکلیف کنوانسیونی که خود دولت هم حاضر نیست عواقب تصویب و اجرای آن را تضمین دهد مشخص است.
وی با بیان اینکه سخن بنده تا اینجا ناظر به ماهیت و محتوای پالرمو نیست، بلکه با گذر از این مقوله، به موضوع ضمانت‌های آن پرداختم، تصریح کرد: متاسفانه تفکر دولت همچنان همان سخن غلط و عجیب آقای ظریف است که «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» و نگاه دولت این است که «فعلا این را هم اجرا کنیم تا ببینیم بعدا چه خواهد شد»!
قدیری همچنین با تاکید بر اینکه نامه هشت وزیر به رهبری هم رندانه و مکارانه بود، اذعان کرد: اولا نفس نامه زدن به رهبری، انداختن توپ از جانب دولت به زمین رهبری است، ثانیا فرار به جلو است، چرا که مسببین برجام و کرسنت باید محاکمه می‌شدند و خیلی پیش از اینها استعفا دهند، نه آنکه اعلام نمایند اگر فلان اتفاق نیفتد و کشور به مشکل بخورد ما چاره‌ای جز استعفا نداریم.
وی با اشاره به اینکه مشکلات را اینها به وجود آورده‌اند اما طوری وانمود می کنند که گویی با عدم اجرای الزامات FATF مشکلات به وجود خواهد آمد، عنوان کرد: همه باید بدانند که «مبارزه با پولشویی» نامی زیبا و مردم فریب برای یک کنوانسیون ضد امنیت ملی است.
کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: کشوری که در صدد دور زدن تحریم ها برای فروش نفت و ارسال پول و سلاح به متحدین نظامی منطقه‌ای خود است، نباید در برابر دشمنانش شفاف شود.
وی با بیان اینکه در برابر بیگانگان «استتار» ارزش است، نه «شفافیت»، تشریح کرد: شفافیت را حضرات باید در داخل و در پیشگاه ملت به منصه ظهور برسانند که از قضا متاسفانه ابدا چنین چیزی را نمی‌بینیم.
قدیری با بیان اینکه ما هنوز نفهمیدیم امثال آقای روحانی چگونه از اجاره نشینی یک واحد محقر در قبل انقلاب، به منزل چندصد میلیاردی در ولنجک رسیده است، ابراز کرد: الان می‌بینیم سازنده فیلم انتخاباتی روحانی به صرف پرسش از وزیر چندهزار میلیاردی بهداشت در خصوص چگونگی جمع آوری این ثروت، با شکایت دولت مواجه و چهار ماه راهی زندان می‌شود!
تحلیل گر مسائل امنیتی همچنین در پایان خاطرنشان کرد: پالرمو،CFT  و FATF آن روی سکه‌ی برجام۲ و خلع سلاح کشور و تضیف نهادهای نظامی و امنیتی است، آن هم در شرایطی که می‌دانیم از یک سو سال ۹۸ بحران امنیتی در پیش داریم و از سوی دیگر کشور عربستان که مهد تروریسم است کارخانه تولید موشک‌های بالستیک ایجاد کرده و کشورهای دیگر را برای سرمایه گذاری در بخش هسته‌ای فراخوانده است.
 
sobhtoos.ir/post/343169

احمد قدیری کارشناس مسائل سیاسی و پژوهشگر حقوق بین‌الملل در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با اشاره به مواضع اخیر رئیس جمهور گفت: طبیعتا قصد ما این نیست که وقتی رئیس جمهور موضع درستی اتخاذ می‌کند؛ فارغ از اینکه هدف و نیت‌اش چه باشد، علیه آن سخنان موضع بگیریم؛ اما در عین حال لازم است تا در کنار حمایت از گفته‌ها، توجه افکار عمومی را هم به آنچه در پس پرده اتفاق می‌افتد جلب کنیم و نگذاریم که حقیقت، اسیر این سیاست بازی ها و لفّاظی‌ها شود.

این کارشناس و پژوهشگر حقوق بین الملل افزود: سخنان رئیس جمهور و تهدید آمریکا به بازی نکردن با دُم شیر؛ صحبت‌هایی کاملا انقلابی و در چارچوب سیاست خارجی نظام است؛ اما نباید از یاد برد که این قبیل مواضع انقلابی از طرف ایشان متاسفانه تاریخ مصرف‌دار است، همچنانکه در موارد مشابه چندین بار از سوی آقای روحانی اتخاذ شده که پس از چندی هم به سردی گراییده و به کل فراموش شده است.

نویسنده کتاب «تکنیک های عملیات روانی در حوزه رسانه و خبر» اظهار کرد: به نظر می‌رسد که دولت فعلی هرگاه در یک تنگنای فشار افکار عمومی و مشکلات خودساخته اقتصادی قرار می ‌گیرد؛ برای رهایی از این فشار، یک گردش آشکار در مواضع و صحبت ها اتخاذ می کند که کاملا تاریخ مصرف دارد و اندکی بعد به فراموشی سپرده می شود.

وی افزود: اگر آقای روحانی واقعا دچار یک تحول در نگاه خود در زمینه سیاست خارجی شده؛ این تغییر بنیادین نگاه قاعدتا یک سری ملزوماتی دارد که باید به آن پایبند بود؛ به بیان دیگر نمی توان سخنان آتشین علیه آمریکای جنایتکار و خیانتکار زد و همزمان و به صورت مخفیانه، برای تصویب لوایح چهارگانه FATF تلاش کرد که اخیرا نیز دستیار معاون خزانه داری آمریکا به ریاست آن رسیده است.

این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه یادآور شد: به نظر می رسد که سخنان اخیر آقای روحانی، بیش از آنکه ناظر به آمریکا ستیزی باشد؛ ترامپ ستیزی است و ایشان همچنان به «اوبامای خوب–ترامپ بد» باور دارد؛ در حالیکه ترامپ کاری نکرد جز آنکه از ظرفیت هایی که دولت اوباما در زمینه برجام ایجاد کرده بود، نهایت استفاده را برد و از آن علیه ما استفاده کرد.

قدیری در ادامه افزود: امیدوارم که جریان ارزشی، این بار فریب مواضع تاکتیکی آقای روحانی را نخورَد و از مطالبات به حق اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود کوتاه نیاید.

وی در ادامه با انتقاد شدید از تن دادن دولت به بازجویی و بازرسی استادان و اندیشمندان ملی توسط بازرسان آژانس هم تصریح کرد: ما در روزهای آینده خواهیم دید که با عبور احتمالی از بحران‌های پیش روی دولت، آقای روحانی باز هم آنچه حقیقتا در دل دارد، فریاد خواهد زد و باز هم برخی ساده اندیشان که با تغافل مترصد همنوایی با جناح لیبرال هستند، تجربه ای دیگر را تجربه خواهند کرد.

قدیری درباره ادامه این تهدیدهای پینگ پونگی از سوی ایران و آمریکا یادآور شد: این اصل در سیاست خارجی وجود دارد که دولت‌ها تا زمانی همدیگر را تهدید می کنند که امکان اقدام علیه یکدیگر را ندارند؛ از این رو واکنش‌های توئیتری ترامپ که نشان داده در هر موضوعی دست به توئیت خوبی دارد؛ محلی از اعتنا ندارد و نخواهد داشت.

وی در پایان یادآور شد: در خصوص تهدیدهای آمریکا باید بدانیم این کشور هرچه توانسته و بتواند؛ علیه جمهوری اسلامی انجام داده و خواهد داد؛ فارغ از اینکه مسئولان ما چه موضعی اتخاذ کنند؛ البته اعلام موضع مقتدرانه از سوی مقامات ایران، نشان دهنده اقتدار کشور و عزم جزم برای مقابله با تهدیدات است که خود می تواند دشمن را در اعمال اقدامات خصمانه ناامید سازد و از این روی امیدواریم تداوم داشته باشد.


farsnews.com/news/13970502000173

بحران برجام

توییتر نوشت های اینجانب پیرامون بحران برجام


💬 از کارکرد گرایی برای برجام، رسیده ایم به اصالت دادن بی چون و چرا به آن.

برای برداشتن تحریم ها برجام را آوردند (خدا آورد) و صنعت نوپای هسته ای را فلج کردند، اما اکنون شعار حفظ برجام به هر قیمت را سر می دهند!

بدون تعارف بفرمایید: حفظ برجام از اوجب واجبات است!


💬 برای سرپوش نهادن بر مفاسد کلان مالی و کارنامه سیاه اقتصادی دولت خود «رئیسی بیاید جنگ می شود» را راه انداختند تا با پررنگ کردن دغدغه امنیت، مطالبه معیشت فراموش شود؛ و اکنون برای تحمیل برجام موشکی و منطقه ای و خلع سلاح کشور دوباره به سمت معیشت نابود کرده مردم غش کرده اند!


💬 حکایت دولت، حکایت قمارباز مستی است که بعد از هر باخت، به جای عبرت گیری و ترک قمار، همه چیزش را آتش می کشد. از مال و منال و دین و زن تا تن و وطن.

از نقض مکرر روح عبرت نگرفتیم، رسیدیم به نقض فاحش متن در تصویب آیسا و کاتسا و اکنون خروج آمریکا!

چه شود دیگر تا دست بردارید؟

۱. در فاصله مراحل تکوین برجام، از ژنو تا وین، و پس از آن از امضای دولت روحانی تا تصویب مجلس لاریجانی، نتانیاهو آشکارا و به کرات چنان توافقی را «فاجعه» و به نفع ایران و علیه موجودیت اسرائیل می نامید.

۲. اظهار عجز و مخالفت های نتانیاهو نسبت به برجام که اکنون و پس از تصویب مادر تحریم ها و تشدید تورم و رکود و بیکاری، سراب و بی ثمر بودن آن بیش از همیشه برای ما ایرانیان مسجل گشته، همواره مستمسکی شده بود برای همسو و همسان نامیدن اسرائیل و دلواپسان و حجتی بر تأمین منافع ملی.

۳. پس از روی کار آمدن ترامپ با شعار و وعده پاره کردن برجام، خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ به نقل از مقامات امنیتی خبر مهمی را افشا کرد: «درخواست نتانیاهو از ترامپ مبنی بر حفظ برجام».

۴. اکنون دوباره، به موازات مطرح و عملیاتی شدن برجام موشکی و منطقه ای که از سوی آمریکا شرط برهم نخوردن توافق هسته ای ذکر گشته، همان نتانیاهو مجددا داد و فریاد راه انداخته که برجام خطرناک است و باید هر چه سریعتر پایان یابد؛ تا این بار نیز با استفاده از همان حربه سوخته، کمکی کرده باشد به پیاده نظام داخل، مبنی بر ایجاد و تثبیت این گزاره که «لازم است برای حفظ برجامی که نتانیاهو با آن مخالف است، تن به معامله بزرگتری بدهیم».

۵. بر دولتمردان قجری ما حرجی نیست، اما آیا ایرانیان بازهم فریب ائتلاف دو سوی مرز را خواهند خورد؟

دریافت فایل PDF گالری تصاویر دیپلماسی حقارت آمیز دولت یازدهم