احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ریاست جمهوری» ثبت شده است

اول راه...

می توان یک نفر را برای همیشه فریب داد و نیز می توان همه را یکبار فریب داد، اما نمی توان همه را همیشه فریب داد...

تنها با مروری بر اتفاقات ۱۲ روز اخیر و در فاصله پیروزی پرابهام روحانی در انتخابات تاکنون، به عمق و وسعت حیله های وی و اینکه او چگونه «همه» را دور زده است، پی خواهیم برد:

۱. با وجود شعار رفع سایه جنگ از کشور، آمریکا ضمن متهم کردن ایران به محور و کانون تروریسم بودن، قراردادی تسلیحاتی به ارزش ۱۱۰ میلیارد دلار با آل سعود امضا کرد و خواهان انزوای هرچه بیشتر ایران شد!

۲. با وجود شعار تنش زدایی، از سوی سران عرب در محکومیت ایران قطعنامه صادر شد!

۳. با وجود ادعای سلامت انتخابات، سه آمار متناقض از سوی دولت در خصوص بازماندگان از شرکت در انتخابات به دلیل کمبود تعرفه، به عبارت بیش از چهار میلیون، کمتر از یک میلیون و حدود سه میلیون گزارش شد! 

۴. با وجود وعده های مطلق روحانی در تضمین رونق اقتصادی، در اولین کنفرانس خبری بعد از انتخابات تمام وعده های مطلق ناگهان مشروط به فراهم بودن اسباب و امکانات شد!

۵. با وجود مظلوم نمایی برای منافقین پیش از انتخابات، در کنفرانس خبری به جنایات گسترده گروهک مذکور، اذعان شد!

۶. با وجود انکار امضای سند ۲۰۳۰ پیش از انتخابات، در کنفرانس خبری امضای سند با تحفظ ذکر شد!

۷. با وجود وعده رفع الباقی تحریم ها، فارغ از آنکه قرار بود بلافاصله پس از برجام تماما لغو شده باشد، طرح تشدید تحریم های ایران در کمیته سنای آمریکا تصویب شد!

۸. با وجود وعده رفع حصر موسوی، وی توسط حسام الدین آشنا نیز فتنه نامیده شد!

۹. با وجود وعده پیروزی در پرونده کرسنت، جریمه ایران و لزوم تحویل روزانه ۳۰ میلیون متر مکعب گاز مفت به ترکیه خبری شد!

۱۰. با وجود غیر ممکن دانستن سه برابر شدن یارانه فقرا، امکان اجرایی شدن این طرح توسط سخنگوی دولت اعلام شد!

۱۱. با وجود ادعای تثبیت تورم تک رقمی، بر قیمت برخی اقلام نظیر خرما تا سه برابر افزوده شد!

۱۲. با وجود ارسال پیامک به یارانه قطع شده ها، و ادعای وصل مجدد آن، این وعده نیز پس از تحقق مصرف انتخاباتی، رسما منتفی شد!

و این همه، تازه اول راه است...

۱. اینکه می گوییم در نظام انتخاباتی ایران تقلب عملا در نتایج نهایی موثر نیست، به دلیل نظارت چندگانه بر آراء و مطابق اصل تضاد منافع است، به نحوی که علاوه بر نمایندگان شورای نگهبان و وزارت کشور، نماینده نامزدها و معتمدان محلی نیز بر شمارش آراء نظارت، و تقلب های احتمالی را کشف و اعلام می نمایند و طبق روال همیشگی، صندوقی که تعدادی از آراء آن آلوده به تقلب باشد، باطل اعلام می گردد. همچنان که امروز شورای نگهبان گزارشات عدیده ای از تخلف های فاحش دریافت و ثبت نمود و خبرها حاکی از دستگیری چند ده نفر در کشور به دلیل جرایم انتخاباتی است.

۲. در سال ۸۸ تمام نظرسنجی های معتبر داخلی و خارجی، پیروزی احمدی نژاد بر موسوی را با اختلاف بسیار گواهی می کردند. با این حال موسوی پیش از پایان رأی گیری خود را پیروز انتخابات با «اختلاف آراء بسیار زیاد» اعلام کرد و در اثبات دروغ بزرگ خود با وجود تمهیداتی چون بازشماری تصادفی ۱۰ درصد آراء و تمدید ۵ روزه مهلت اعتراض، تنها به نظریه داماد لرستان اکتفا نمود!

۳. اکنون اما شاهد بودیم دولت، قم و مشهد، جنوب تهران و نیز مناطق محروم کشور را در بحران کمبود تعرفه نگه داشت، درحالیکه در نقاط و مناطقی که آراء روحانی بیشتر برآورد می شد، تعرفه زیاد هم آمد. تخلف ها و تقلب های مستندی چون تعرفه های غیر ممهور به مهر انتخابات و تبلیغ میدانی روحانی در مراکز رأی گیری، درشت تر نگاشتن نام حسن روحانی در برگه های اعلام اسامی کاندیداها در حوزه های انتخاباتی، عدم نگارش و قراردادن شهرت «رئیسی» برای سید ابراهیم رئیس الساداتی و بسیاری موارد ریز و درشت دیگر، همه و همه نشان از تقلای بقای رئیس جمهوری است که رسیدگی قضایی به پرونده های سنگین مالی و امنیتی را پیش روی خود دارد و می داند پایان ریاست جمهوری اش، آغاز محاکمه خود، خانواده و اطرافیانش خواهد بود.

۴. طبیعتا در این فضا، اگر روحانی به مدد شهرآشوب انتخابات امروز، پیروز اعلام شود، شورای نگهبان در پی عمل به وظیفه اش، متهم به دخالت در انتخابات و تغییر نتایج خواهد شد که خود، زمینه صدور فرمان آشوب توسط روحانی را فراهم می کند.

اگر هم با وجود این حجم بی سابقه از تخلف و تقلب دولت، به دلیل اختلاف بالای آراء رئیسی، ایشان رئیس جمهور گردد، آن وقت خود دولت برای ابطال صندوق های رأی به بهانه آلوده بودن به تقلب خویش، دست به کار می شود و با هرگونه مقاومت شورای نگهبان، این نظام است که متهم به تقلب خواهد شد، موضوعی که از چندی پیش از سوی رسانه های ضد انقلاب حامی روحانی با کلید واژه پرتکرار «مهندسی انتخابات» به وفور پمپاژ و القاء می گردید!

۵. نهایتا آنکه از مفسدانی که چهار سال به صندوق بیت المال دستبرد زدند، یک شب دست بردن در صندوق آراء هیچ دور از انتظار نبود.

باید دید آن «عامل»، پس از به ورشکستگی کشاندن نظام اقتصادی کشور و تعطیلی صنعت هسته ای، آخرین مأموریت خود را در به آشوب کشاندن کشور با موفقیت به پایان می برد یا خیر.


ارجاعات:

۱. چرا فتنه بزرگتری در راه است؟ t.me/GhadiriNetwork/979

۲. ایران در بحران، روایت چهار سال غارت t.me/GhadiriNetwork/1055

۳. بررسی جامع انتخابات ۸۸ یکبار برای همیشه t.me/GhadiriNetwork/880

نظرات و مناظرات

نظرات برخط اینجانب در خصوص مناظرات سه گانه انتخاباتی


مناظره اول:


در هر انتخابات ریاست جمهوری، ناگزیر یک #ولایتی داریم که رسالتش کمک به پیروزی جناح لیبرال است.

 ۸۸ محسن رضایی، ۹۲ ولایتی و اکنون در ۹۶ هم علی عسکری!


گل اول را روحانی قبل از مناظره زد: آخر از همه آمد تا همه به احترامش بلند شوند.


در مناظره اول، دو نفر دخل روحانی را آوردند:

قالیباف که طشت رسوایی روحانی را انداخت و جهانگیری که روحانی را عملا به کاندیدای پوششی خود بدل کرد.


قالیباف امروز نه یکبار، که ده بار انتقام مناظره ۹۲ را از روحانی گرفت.


برآوردها از واکنش افکار عمومی به مناظره اول نشان می دهد:

۱. جهانگیری بخشی از آراء روحانی را به سود خود مصادره کرد.

۲. قالیباف با ظاهر شدن در کسوت جنجالی ترین کاندیدا، اولا افکار عمومی را شیفته صحبت های چالشی خود نمود و به این طریق بر مخاطبان دیگر برنامه های زنده و ضبطی خود خواهد افزود، ثانیا با قراردادن خود در برابر دوگانه روحانی_جهانگیری، خود را به عنوان بدیل اصلی دولت کنونی و قطب مخالف آن مطرح نمود، ثالثا نظر مثبت بخشی از حامیان رئیسی را نیز متوجه خود کرد.

۳. رئیسی اما در کسوت حامی بی چون و چرای مستضعفین ظاهر شد، و با زبان آمار و لحنی ملایم، اولا بیشترین توفیق را در جلب آراء خاکستری داشت و ثانیا موج تهمت و تخریب ضد انقلاب را نیز تا حدود زیادی خنثی کرد. بنابراین در زد و خورد قالیباف با روحانی_جهانگیری، این رئیسی بود که خواسته یا ناخواسته در کسوت کاندیدای فراجناحی و معتدل قرار گرفت.

۴. نتیجه آنکه در مناظره اخیر، بر سبد آراء آقایان رئیسی، قالیباف و جهانگیری افزوده، و از سبد رأی روحانی کاسته شد.


مناظره دوم:


۱. حرکت شبهه برانگیز حیدری، مجری میتینگ انتخاباتی روحانی، شاید چالشی ترین موضوع مناظره بود.

۲. هاشمی طبا همچنان در اوت سیر می کرد و البته ناخواسته با طرح موضوع کرسنت، گل به خودی زد.

۳. میرسلیم خوش درخشید و نقدهای جانانه ای نسبت به دولت و شخص روحانی مطرح کرد.

۴. قالیباف طبق معمول طوفانی ظاهر شد اما در ادامه آنچه بیشتر به چشم می آمد میرسلیم بود.

۵. رئیسی چالشی تر از قبل صحبت کرد و همچنان مرد متانت و منطق بود.

۶. جهانگیری با متن خوانی البته پر ایراد و با تپق های بسیار خود، بیش از پیش بر هویت پوششی خویش تاکید کرد، گل به خودی اساسی نیز جایی بود که برای دختر وزیر مظلوم نمایی نمود.

۷. روحانی اما در مجموع متوسط ظاهر شد، انشای خوبی خواند و انتقادات بسیاری نیز شنید. هنگام شنیدن انتقاد یادش داده بودند که پوزخند استهزائی بزند و در پایان نیز با ژست پیروزی از استودیو خارج شود. 

جالب آنکه به قاعده «الغریق یتشبث بکل حشیش» بار دیگر نشان داد برای بقاء حاضر است به هر خدعه و حیله ای متوسل شود، از طرح مسئله تفرقه انگیز اهل سنت تا بحث مقصر نمایی توان موشکی و دفاعی، در توجیه ناکارآمدی برجام که البته اشاره غیر مستقیمی به موضوع اسرائیل نیز بود.

خدا رحم کند به ملتی که در هر دو صورت برد و باخت رئیس جمهورش، فتنه ای پیش رو دارد.


 مناظره سوم:


گویا حسن روحانی دریافته اظهارات تندش در همدان بازخورد منفی زیادی داشته، داد و فریاد را به جهانگیری با تاریخ مصرف مشخص سپردند تا روحانی فرصت داشته باشد با لحن آرام، وجهه خود را ترمیم کند.


حملات جهانگیری، با ضد حمله های قالیباف و رئیسی تاکنون به ضرر خودشان تمام شد. یکی زدند، دو تا خوردند.

انکار دریافت پاداش نجومی توسط جهانگیری خطای استراتژیکش بود خصوصا که آن را شاخص صحت سنجی سخنان قالیباف قرار داد. مناظره سوم، آخرین عرصه رویارویی کاندیداها هست، درست، اما امروز فردایی هم دارد. اسناد دریافت پاداش های نجومی جهانگیری و برادرش و سند دریافت ملک نجومی به ثمن بخس همین الان فضای مجازی را پر کرده است.


به آقایان روحانی و جناب پوششی یاد داده اند، با ربط و بی ربط پوزخند بزنند. گویی ابتدا لبخندی بودند که به مرور رشد کردند و دست و پا درآوردند!


فساد فساد است، املاک نجومی در شهرداری توجیه ندارد، اما طرحش توسط جهانگیری و روحانی حتما تعجب دارد!


جهانگیری پوششی روحانی است و هاشمی طبا هم پوششی جهانگیری، بیچاره هاشمی طبا، برای خودش وزیر بود روزی!


درحالیکه روحانی با برنامه قبلی جهانگیری را وارد گود کرده و هاشمی طبا را در هماهنگی بعدی به خدمت گرفته، اما به برکت #جمنا امثال ضرغامی از ورود به انتخابات و بیان واقعیات منع شدند. رئیسی هیچ گاه وارد جمنا نشد، جلیلی هیچگاه سازوکارش را نپذیرفت، میرسلیم هم گفت که کاری به کارشان ندارد، دیگر گزینه ها هم تایید صلاحیت نشدند. یک جمنا ماند و یک قالیباف که با جمنا یا بی آن به صحنه می آمد.

جمنا با آن همه سروصدا تا زمان ثبت نام ها آمد، اما الان سر در گریبان سکوت دارد. اینکه الان آن صف طویل نامزدها چه می کنند را نمی دانم. کاش فعال تر شوند و اگر هستند رسانه ای تر شوند.

حیله همیشگی روحانی که در این مناظره نیز به کار برد، اتهام زنی توأم با مبهم گویی است، آنچنان که مردم متوجه نشوند که چه می گوید تا پاسخ را با اتهام تطبیق دهند. به عکس دیگر نامزدها که مفاسد دولت را دقیق و با ذکر اعداد و ارقام فریاد می زنند.


روحانی بعد از چند ساعت پوزخند مصنوعی، بی ادبانه و مزورانه، در آخرین فرصت سخن، رسما قات زد!

ادبیات سخیف و #لوله_ای که نسخه ۹۶ و تکراری همان #گازانبر ۹۲ بود، نشان داد دولت برای بقا، برگی جز بازی با واژه ها ندارد.


نظرسنجی ها نشان خواهد داد، فارغ از سرریز آراء خاکستری به سبد آقایان رئیسی، قالیباف و میرسلیم، بخشی از حامیان روحانی نیز در آخرین مناظره از او بریدند. اگر اتفاق خاصی تا روز انتخابات نیفتد، روحانی با رتبه اول یا دوم به دور دوم خواهد رفت.


تفاوت بارز در رویکرد آقایان رئیسی و قالیباف در این بود که رئیسی دولت را نقد می کرد و قالیباف رئیس دولت و معاون اول او را.

تفاوت بارز در رویکرد روحانی و جهانگیری در مناظره سوم هم این بود که جهانگیری در مقام حمله کننده، رقبا را نقد می کرد و روحانی از عملکرد دولتش دفاع می کرد.

میرسلیم و هاشمی طبا هم رویکردی بینابینی داشتند.

چالش های انتخابات

چهارشنبه 20 اردیبهشت، خ 17 شهریور، نرسیده به میدان خراسان، ابتدای خ نور مهدی، حسینیه موسی بن جعفر، ساعت 16 تا اذان مغرب

پس از نهی رهبری نسبت به کاندیداتوری احمدی نژاد در انتخابات به جهت رعایت مصلحتِ کشور و مبتنی بر این واقعیت که این حضور منجر به ایجاد فضایی دو قطبی و منتج به فتنه خواهد شد، شاهد بیانیه‌ی امیدوار کننده‌ی رئیس جمهور سابق مبنی بر عدم قصد کاندیداتوری بودیم و حتی سخنانی از وی منتشر شد که در تحلیلی صحیح و عقل پسند، معرفی گزینه را نیز در تعارض با فرمایشات رهبری بیان نمود و شاید از این روی بود که احمدی نژاد حتی از تایید غلامحسین الهام و حمایت از وی سرباز زد.

ناگهان اما در چرخشی عجیب، احمدی نژاد تمام قد پشت بقایی ایستاد و او را به صحنه فرستاد. فارغ از اینکه چه شد که نظر احمدی نژاد برگشت و اینکه آیا فردی از نزدیکان مدعی «پیغام» و «امر» خاصی شده یا نه، این سوال مهم مطرح است که چرا «بقایی»؟ آیا مشایی و احمدی نژاد صرف نظر از مولفه‌ی نزدیکی و وفاداری بقایی به خود، اساسا نباید یک اطمینان نسبی و حداقلی از تایید صلاحیت گزینه‌ی خود داشته باشند؟! 

1- مخارج زیاد یک کاندیدا بارزترین نشانه برای عدم صلاحیت وی است. یادتان نرود کسی که امروز رأی مردم را بخرد، فردا نیز در مجلس رأی خود و به تبع آن منافع مملکت خویش را خواهد فروخت. جلب رأی با شام و ناهار و کمک های بلاعوض به مساجد و مدارس در ایام منتهی به انتخابات، علاوه بر اینکه نشانه ی دنائت طبع یک کاندیدا است، اماره ای قطعی است بر ولخرجی و وامداری به کانون های فاسد ثروت و قدرت.


2- قانون جذب را جدی بگیرید. در مرحله ی اول هویت و شخصیت اعضای ستاد و در مرحله ی بعد طیف و تیپ طرفداران هر کاندیدا را بررسی کنید که تا حدود زیادی معرف شخصیت آن کاندیدا خواهد بود.


3- فیلتر شورای نگهبان (معیار حداقلی) و حسن سابقه ی هر فرد (معیار حداکثری) شاخصی مناسب برای شناخت یک کاندیدا است. بنابراین تخریب و شایعات انتخاباتی ستادها را علیه هم باور نکنید. تخریب و تهمت ضمن اینکه نمایانگر اوج بی تقوایی فرد است، بیانگر دست خالی وی در بیان نقاط قوت خویش نیز می باشد. دید سیاه و سفید نسبت به کاندیداها نداشته باشیم، بی شک صلاحیت افراد نسبی است و هر فرد دارای نقاط قوت و ضعفی است. کسی که مورد تأیید نهادهای نظارتی و شورای نگهبان بوده حتما واجد حداقل هایی در صلاحیت است. با بازی در زمین شیطان و ورود به فاز تهمت و تخریب، آخرت خود را خرج دنیای دیگران نکنیم. انتخابات تمام می شود و ما می مانیم و اعمالمان.


4- رسوبات قبیله گرایی عصر جاهلیت و پیوندهای هم شهری و هم محله ای بودن را از ذهن خود بزدایید. اصلح را یافته و به او رأی دهید حتی اگر هم شهری و هم استانی شما نباشد. برای رأی خود حجت داشته باشید تا تالی فاسدهای اقدامات نماینده ی شما وزر و وبال دنیا و آخرت تان نشود.


5- مصادره ی فعالیت های دولت و شهرداری با هماهنگی یا بدون هماهنگی آنان اقدامی رایج از سوی نمایندگان است به نحوی که فعالیت های دولت و شهرداری را به دروغ مرهون نفوذ و لابی خود معرفی می کنند. البته مرسوم است که دولت ها گاهی برای کمک به نمایندگان همسو با خود، جواز چنین مصادره ای را صادر می نمایند و حتی در گامی فراتر، بودجه های عمرانی و فرهنگی شهرستان را از دست آن نماینده به نهادها و مراکز ذی حق می رسانند تا همین آستین سازی، اعتباری برای نماینده تلقی شود. 


6- از صحت مدارک تحصیلی مورد ادعا و دکترای فرد اطمینان حاصل کنید. "دکتر" در حال حاضر کارکردی چون "جناب" پیدا کرده و اطرافیان یک کاندیدا عامدا از این لفظ جعلی برای مراد خویش استفاده می کنند. از کاندیدای خود بخواهید رشته و دانشگاه دکتری خود و تصویر مدرک آن را منتشر کند.


7- سوابق فرد در برابر ادعاهای انتخاباتی وی متقن ترین شاخص بررسی افراد است. در حالی که حال و آینده را به راحتی و با دروغ می توان ساخت، گذشته را تغییر نمی توان داد. فروتنی، مهربانی و مردم داری ویژگی های بارزی است که در چند ماهه ی منتهی به انتخابات، ملکه ی رفتاری تمام کاندیداها خواهد شد. فریب این ژست های تصنعی را نخورید و رفتارهای ما قبل انتخاباتی افراد را ملاک شخصیت سنجی آنان قرار دهید. شناخت همسر و فرزندان نیز ملاک تکمیلی برای شناخت یک کانیدا است.


8- شعارهای کلی و خارج از اراده و اختیار کاندیداها، پدیده ای رایج در تمام انتخابات ها است. شعارهایی چون کاهش تورم و بی کاری، خروج از رکود، افزایش اعتبارات بخش های مختلف برای حوزه ی انتخابی و غیره از این دست است. کافی است از کاندیدای خود دو سؤال شاخص را در این خصوص بپرسید: "چگونه؟" و "با کدام پول و اعتبار؟". قول و قسم و وعده و وعیدهای مطلق در انتخابات، مطلقا بی ارزش است. وظیفه ی نماینگان طبق قانون تنها دو چیز است، قانونگذاری و نظارت. اگر وعده ای خارج از این محدوده داده شود که باید آن را پای دروغگویی و یا جهالت یک نامزد گذاشت. اگر هم داخل این محدوده باشد باز هم نیاز به اراده ی جمعی مجلس دارد تا محقق شود. بنابراین عبارات مطلقی چون "این کار را خواهم کرد" محکوم به غلط و دروغ بودن است. وعده ی استان و شهرستان شدن شهر خود را باور نکنید. تقسیمات کشوری هیچ ارتباطی به نمایندگان پیدا نمی کند. اگر هم در مواردی شهری به شهرستان و شهرستان هایی به استان تبدیل شده، تصمیم دولت بوده و نمایندگان کمترین سهم را هم در این اقدام نداشته اند اگرچه به دروغ ادعای آن را داشته باشند. وعده ی فعالیت های عمرانی و رفع مشکلات شهری چیزی جز لاف گزاف نیست. فعالیت های عمرانی اگر ملی باشد با دولت است، وگرنه مربوط به شورای شهر است و در هر دو صورت کمترین ارتباطی با نمایندگان ندارد. اگر کاندیدایی چنین ادعایی کند، انگ بطلان بر ادعای سواد و صداقت خویش زده. چهار سال فرصتی کافی برای عمل به وعده ها بوده، اگر نماینده ای می خواست و می توانست به وعده های خویش عمل کند، تاکنون می کرد. انسان عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.


9- "انتخاب" آخرین مرحله ی پروسه ی انتخابات است که معمولا برای مردم اولین اقدام است. عموما ابتدا انتخاب خود را می کنند و سپس وارد گود گفت و شنود می شوند. درحالی که اول می بایست نظرات همه ی طرف ها شنیده شود و در آخر انتخاب صورت گیرد. در این میان مناظره ی کاندیداها در خصوص کارنامه و برنامه های خویش بهترین ملاک قضاوت و انتخاب است. افرادی که از مناظره و رودررویی طفره می روند را بدون تردید از انتخاب های خود خط بزنید.

10- مواضع کاندیداها را از خود آنان بشنوید و یا با مراجعه به وب سایت های شخصی شان رصد کنید، شایعات و نقل قول ها در این مورد اگر دروغ نباشد حتما غیر دقیق است.