برای نگارنده و بسیاری دیگر مسجل است که کنشهای سیاسی میرحسین موسوی، کاملا هدایت شده و طبق برنامه سرویس خارجی (سیا) است.
چه آن زمان که علیرغم کاندیداتوری خاتمی، موسوی بعد از دو دهه سکوت و کنارهگیری ظاهری از سیاست، ناگهان به صحنه آمد، و چه زمانی که با وجود شکست سنگین در انتخابات، دقیقا منطبق بر الگوی انقلابهای رنگین، عزم براندازی داشت.
چه آن هنگام که در نگاره خود از پروژه ققنوس رونمایی کرد و چه هنگامی که اندکی پیش از آغاز آشوب گسترده در عراق و سپس ایران در همین تابستان، در بیانیهای سپاه قدس و رهبر انقلاب را هدف قرار داد.
از این رو بیانیه اخیری که با موضوع رفراندوم تعیین نظام جدید برای او نوشتهاند را نیز نقشهای بیرونی با پرچم و نشانی درونی میدانم. خصوصا که فردای بیانیه موسوی، بیانیه خاتمی هم با مضامین مشابه منتشر شد که حکایت از عزم دشمن برای استفاده از همه مهرههای داخلی دارد.
اگر رکن رسانهای سرویسهای انگلیس (بیبیسی فارسی) و عربستان (ایران اینترنشنال) را رصد کرده باشید، دریافتهاید که ریپورتاژ سنگینی برای متن منتسب به موسوی رفتهاند که هم بیانیه و هم نحوه انعکاس آن، نکات درخور توجهی دارد که به برخی موارد اشاره میشود:
۱. عنوان بیانیه «برای نجات ایران» انتخاب شده که همسویی آن با اعطای جایزه گرمی به آهنگ «برای» درخور توجه است.
۲. در بیانیه از لزوم «همکاری» مخالفان نظام با یکدیگر سخن به میان آمده که یک هنجارشکنی آشکار سیاسی و عادیسازی نشست و برخاست جبهه متکثر ضدانقلاب و ایرانستیز است. جالب آنکه در همین راستا بیبیسی با دبیر گروهک تجزیه طلب کوموله مصاحبه میکند و عبدالله مهتدی را با میرحسین موسوی همسو نشان میدهد تا وی را محور وحدت ضدانقلاب قرار دهد.
طبیعتا در ادامه، تجزیهطلبان و مدعیان وفاداری به تمامیت سرزمینی، برای نادیده گرفتن تناقض ذاتی میان خود و توجیه نزد افکارعمومی، یا حکمیت حکمرانی را به همان «رفراندوم» حواله خواهند داد و یا «فدرالیسم» را وجه المصالحه قرار میدهند که هرچند عملا با تجزیه تفاوتی ندارد اما در نگاه کلان، خود مقدمه و گذاری است بر تجزیه و فروپاشی رسمی کشور.
۳. درحالیکه موسوی هیچگاه عملا در حصر نبوده و ماههاست رسما و قانونا همان نیز رفع شده، اما همچنان رسانههای لندنی اصرار دارند بیانیه را صادره از «حصر» بنامند تا ضمن مظلومنمایی و رزومهسازی برای موسوی، او را هرچه بیشتر نزد دیگر طیفهای ضدانقلاب موجه سازند.
۴. با وجود آنکه سالهاست عناد عملی و علنی موسوی با نظام و رهبری و وابستگی او به تشکیلات فراماسونری و سرویس بیرونی بر دوست و دشمن عیان گشته اما رسانههای بیگانه برای القاء شکاف و ریزش بدنه نظام، طوری از او و بیانیهاش سخن میگویند که گویی وی جزء ریزشیهای آشوب اخیر است.
۵. چه در متن بیانیه و چه در واقعیت بیرونی، نقطه عطف و تغییر نظام «رفراندوم» است که پیشتر و طی تمام این سالها از زبان فاسد و وابستهترین چهرههای سیاسی شنیدهایم. موضوعی که از یک سو به دلیل طبع مدنی و از سوی دیگر ماهیت و عاقبت گنگ و ناپیدایش، طبیعتا همراهان بیشتری خواهد داشت، و به دلیل زمینگیر شدن ماشین آشوب دشمن، فعلا بهترین بستر برای ملتهب و مسموم ساختن فضای کشور است؛ فارغ از آنکه مانور مزورانه بر «رفراندوم» آن هم با قید «نظارت بینالمللی» اساسا با هدف زمینهسازی مداخله سیاسی و نظامی خارجی است.
۶. رسانههای معاند در عین مانور هیجانزده بر متن براندازانهای که برای موسوی نوشته شده، با هدف گرم کردن بازار او و از زبان «دیگران» بیانیه را طرحی برای «حفظ» جمهوری اسلامی نامیدهاند تا سیاسیون و جریانهای فاسد داخلی، بدون رودربایستی بتوانند از رفراندوم حمایت و با گروهکها حول آن وحدت نمایند.
حال با گذر از ماهیت و نکات بیانیه، لازم است به این نکته اشاره کنیم که استفاده از ظرفیت مناسبت ایام، طرح همیشگی دشمن بوده است. ظهور و بروز دوباره و ناگهانی موسوی و مانور گسترده و هماهنگ رسانههای معاند بر آن، دلیل مستقلی است بر اینکه قاعدتا به مناسبت سالگرد فراخوان به شورش در ۱۳۸۹/۱۱/۲۵ که به بهانه همبستگی با انقلاب کشورهای منطقه صادر شده بود، قصد دارند بلوای جدیدی بهپا کنند؛ خصوصا که اخبار مؤیدی نیز از برخی منابع در همین خصوص رسانهای شده است.
مسائل سیاسی تکبعدی نیست و امر محتومی نیز وجود ندارد. اینکه کمیت و کیفیت حضور مردم در حمایت از انقلاب اسلامی چگونه باشد، بر محاسبه و اراده دشمن مؤثر است در اینکه بار دیگر شمشیر را از غلاف بکشد یا آن را در غلاف نگهدارد.
سرنوشت ۲۵ بهمن را ۲۲ بهمن مشخص خواهد کرد. باشد که به قول رهبر انقلاب: «[مردم در راهپیمایی] این پیام را بهطور صریح به دشمن برسانند که تلاش او برای از بین بردن اتحاد ملی، تلاش خنثی شدهای است».
۱۴۰۱/۱۱/۲۰