احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

یک دقیقه سکوت!

تصور کنیم امام امت یک سال زود تر از این دنیا رخت می بستند و عمرشان کفاف تغییرات اساسی سال پایانی حیات شان را نمی داد و در این شرایط رهبر جدید (حضرت آیت الله خامنه ای) این تصمیمات را اتخاذ می کردند:

برخورد با منتظری، که شاگرد و حاصل عمر امام بود.

صدور فرمان اعدام چند هزار نفر از منافقین، که امام تا کنون آنان را تحمل کرده بود.

پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، که امام هرگز راضی به آن نبود.

تغییرات قانون اساسی و خصوصا غیر شورایی کردن رهبری، که تحت نظر امام به تصویب رسیده بود.

سوال این است که کدام یک از ما تاب و توان این تغییرات را می داشتیم و آن را پای خیانت در امانت رهبر جدید نمی گذاشتیم؟

والله قسم هیچ یک؛ مگر اولوالابصاری معدود و انگشت شمار که شهادت می دهم من جزء آنان نمی بودم و نیستم.

حال تصور کنیم 30 سال پیش مقام معظم رهبری علیه هاشمی و موسوی موضع صریح می گرفتند و دست آنان را از امور کوتاه می کردند، کدام یک از ما که اکنون ماهیت آنان بر ما هویدا شده، این اقدامات برایمان قابل هضم می بود؟

شهادت می دهم که برای نگارنده سوء ظن آقا به موسوی در دوره‌ی نخست وزیری گره ذهنی ناگشوده ای بود تا اینکه در انتخابات 88 پرده ها کنار رفت و فهمیدم آنچه من در آینه نمی دیدم آقایمان در خشت خام می دید.

اکنون از گذشته به آینده می رویم، خدایی نکرده و بازهم خدایی نکرده فرض می کنیم یکی از سران خدوم کشور پایش بلغزد و رهبری عزیز علی رغم میل باطنی و بر اساس وظیفه‌ی اساسی خود یعنی حفظ انقلاب از دست نااهلان و استحاله شدگان، جلوی فرد مزبور بایستند، جلوی مردی بن بست شکن که خدمات بی نظیری در عرصه‌ی عمران و آبادانی کشور انجام داده و همه‌ی ما جان گرفتن ارزش های انقلاب را در مقطعی مدیون او هستیم؛ در این اوضاع، اوضاع ما چگونه خواهد بود؟

دوستان احمدی نژادی من!

مشکل بسیاری از ما در تحلیل اوضاع کنونی این است که همواره احمدی نژاد را مقابل ورشکستگانی چون هاشمی، خاتمی، لاریجانی و امثالهم می بینیم و بر شانتاژ رسانه ای آنان علیه دولت واقف بودیم و حتی می دانیم که برخی از هیاهو ها علیه مشایی نیز پوچ و تو خالی بود.

در این صورت البته بنا به قاعده‌ی «تُعرِفُ الاشیاء باَضدادِها» (افراد به مخالفانشان شناخته می شوند) احمدی نژاد ابر مرد وارسته ای است که مظلومانه چون شمع می سوخت و می ساخت اما...

اما نکته اینجاست که صف بندی های کنونی با صفوف 84 و 88 تفاوت های بسیاری کرده است.

مشایی علنا به خاتمی نامه می نویسد و از لزوم همیاری در برابر شورای نگهبان سخن می گوید.

برخی حرف های کنونی رئیس جمهور، بوی ادعا های دشمنان را می دهد.

دیگر این فقط علی مطهری نیست که سخنانش تیتر بی بی سی می شود، متأسفانه رسانه‌ی روباه پیر و همقطاران ضد انقلابش با هر سخن احمدی نژاد هورا می کشند.

و از همه مهمتر اینکه شاخصی به نام «سید علی خامنه ای» از چیزی منع می کند و فردی به نام «مان» بر آن اصرار!

دوستان احمدی نژادی من!

همه‌ی ما بر هاشمیست هایی که همچنان پشت سر مراد خود می ایستادند، خرده گرفته و می گیریم که چرا خود را در هاشمی دهه‌ی 50 غرق کردید؟ چرا حال و روز بعدی او را نمی دیدید؟

آیا وقت آن نشده که همین سؤال را از خود بپرسیم که چرا خود در احمدی نژاد دهه‌ی 80 غرق شده ایم و روند زاویه گیری وی از خط ولایت و تهی شدن او از خود را نمی بینیم؟ در این صورت فرق ما با شیفتگان هاشمی چیست؟

اگر کسی امید به عدم انحراف کسی داشته باشد عیب نیست، ایراد موقعی است که چشم خود را بر روی حقایق ببندیم و در قضاوت های خود با خیال و آرزو پیش رویم.

تا کی می خواهیم برای اثبات احمدی نژاد از هاشمی و خاتمی کد بیاوریم و دشمنی های سابق آنان را نشانه‌ی حقانیت احمدی نژاد بدانیم؟ پس آقا در کجای این معادله قرار دارد؟

اگر اکنون سخنان رهبری را با توجیات آسمان ریسمان خود نادیده بگیریم حکایتمان می شود حکایت «سبزهای ولایی»!

شخصاً شاهد بودم انحراف تدریجی طیفی از آن ها را، چنان که تا قبل از به سیم آخر زدن موسوی، مدام سخنان و اشارات واضح رهبری را با «استدلالات» عجیب و غریب خود رفع و رجوع کرده و برحمایت خود اصرار می کردند، اما بعد از موضع گیری قاطع رهبری علیه موسوی در وقایع بعد از انتخابات و در جایی که دیگر راهی بر توجیه نمانده بود، آنان نیز دست از توجیه بر داشته و در موضعی قاطع مخالفت خود را با رهبری اعلام کردند!

مراقب باشیم چنان نباشیم تا چنین نشویم...

نظرات (۴)

کدام موضع گیری در برابر رهبری؟ بفرمایید تا مطلع شویم!

در مورد رحیمی, اولا این اتفاق را باید در سیر زمانی و در میان مجموعه اتفاقات آن دوره بررسی کرد تا معلوم شود که چرا رئیس جمهور چنین حرفی زده است، ثانیا, مطمئن باشید چنانچه رحیمی معاون اول رئیس جمهور نمی شد تا الان نه دادگاهی میشد و نه مجرم شناخته میشد و نه کسی از مردم اسمش را می شنید! به نظر شما چرا هنوز حتی حزب اللهی ها و انقلابی های فکر میکنند رحیمی در دورانی که در دولت کاره ای بوده اختلاس کرده؟؟؟؟ و وقتی برایشان توضیح میدهی که جرمش مربوط به چند سال قبل از سمتش است، حتی در حد یک شایعه هم به گوششان نخورده است!
جواب به  این سوال در واقع جواب به تمام نقدهایی است که علیه دولت پیشین است.
پاسخ:
جواب را این پرسش را اشتباه دادی، پس جواب همه ی نقد های پیشین را اشتباه دادی :)
 شما عیب خودتان را به حسن تبدیل می کنید 
سلام 
تمام افرادی که به نحوی ریس جمهور بودن الان منفور شما و دوستان هستن!!!به جز معدودی .ایا این معنایش وجود جریانی نیست که قدرت داره و حذف می کنه منتقدین خودش را ؟
این چه حکایتی هست ؟
شما حاضر نبودید بدون احمدی نژاد برید بهشت .پدر شما سفیر ایشون بودن .الان  دارید از زاویه  سخن می رانید ؟
در کجای دنیا چنینه ؟
پاسخ:
حسن مسلم ما این است که قبیله گرا و فرد محور نیستیم، ملاک ها و ارزش هایی داریم که افراد را با آن می سنجیم، هر که بر داخل آن ارزش ها باشد موافقش هستیم و هر که خارج باشد یا شود، مخالفش. ملاک و معیار سنجش افراد هم حال فعلی آنان است، فارغ از گذشته ای پشت سر گذاشته اند.
بالاخره جناب قدیری ما حرف شما و اصولگرایان را گوش کنیم؟ یا حرفی که از دهان رهبر بیرون میآید را؟
ما حرف رهبر که گفت توصیه میکنم به برادر مؤمن را گوش کنیم یا حرف شما که میگویی رهبر نهی کرد را؟

دوم، تمام این دلایلی که میگویید احمدی نژاد دارد راه اصلاح طلبان را میرود خلاصه در نامه مشایی است و حمایت از بقایی و اینکه گفته حتما تایید صلاحیت میشود و اشتباهی که در 92 افتاد نباید تکرار شود.
واقعا بخاطر همین چند حرف اینطور قاطع تصمیم میگیرید؟

در کجای مبانی و اصول این انقلاب آمده که مثلا افراد در ارگان های مختلف نظام همچون مجلس، دولت، مجلس خبرگان، تشخیص مصلحت و ... همیشه کارشان درست است؟
پس امام (ره) برای چه کسی گفت که در جمهوری اسلامی، کوچکترین فرد جامعه میتواند بزرگترین فرد جامعه را مورد بازخواست قرار دهد؟ (نقل به مضمون)

خدا روشکر شما را انسان منطقی و با ذهن باز یافتم، همین بحثی که در مورد رسانه و فریب افکار عمومی توسط رسانه دارید، مگر جز همین رسانه بود که باعث شد تا حتی خواص ما (اعم از انقلابیون قدیم تا مراجع تقلید و ...) انواع و اقسام تهمت ها را به احمدی نژاد بزنند؟ در حالی که هیچ یک اثبات نشد؟ پس قبول کنید که دیگر من نمیتوانم گوشم به دهن این و‌آن باشد، مجبورم استدلال کنم و فقط حرف رهبری برایم ملاک باشد.

پاسخ:
توصیه و نهی تعارض ندارد! توصیه به عدم حضور بود که البته هرچه اسمش را بگذارید رعایت نشد (همجنان که احمدی نژاد خود نیز اذعان داشت که معرفی گزینه با کاندیدا شدن خودش تفاوتی ندارد و ابتدا نیرو معرفی کرد و اکنون دیدم تعنه زده به همان نهی رهبری و گفته «حالا که من نیامدن فضا دیگر دو قطبی نشده است؟»)

تمام انحراف سیاسی در نامه به خاتمی نیست، این مورد آخرین و بارزترین نمونه است. لفظ و لحن و کلام احمدی نژاد هم چیزی جز خط و نشان کشیدن برای شورای نگهبان نیست.
ضمن آنکه این متن را 4 سال پیش تنظیم و منتشر کرده بودم و اکنون بنا بر شرایط با اندکی اضافات بازنشر نمودم و همین سند است بر اینکه تمام ایراد را معطوف به نامزدی و نامه نمی دانم.

الان موضع شما در برابر موضع گیری در برابر رهبری چیست؟ آن را انحراف می دانید یا حق شهروندی در بازخواست مسئولان؟!

همه ی اتهمامات «تهمت» نبود، برخی اثبات شد و روسیاهی اش برای احمدی نژاد ماند، مانند فساد مالی رحیمی که احمدی نژاد اجازه ی ورود قوه را نمی داد و دست درازی به کابینه را صراحتا خط قرمز خود نامید.

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.