احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمریکا» ثبت شده است

 

سال ۲۰۰۹ که آنفلانزای خوکی در مکزیک شایع شد، آنجا بودم.

آمریکا مکزیک را منشأ مواد مخدر خواند و مکزیک واکنش عزتمندانه‌ای نشان داد: مطالبه آمریکایی‌ها منشأ مشکل است.

چندی بعد ویروس شایع شد و گردشگری پررونق مکزیک را فلج، و سود هنگفتی را نصیب شرکت آمریکایی تولید کننده واکسن کرد.

‏بعدها افشا شد رامسفلد از سهامداران عمده شرکت «گیلعاد ساینس» است.

اکنون نیز شیوع ویروس کرونا را ادامه دیپلماسی ویروسی آمریکا در جنگ تجاری می‌دانم.

طبیعتا این حجم از تمرکز آمریکا بر موضوع و برجسته کردن ضرورت قرنطینه‌ی افراد، به اجناس نیز سرایت، و صادرات چین را متأثر خواهد کرد.

 

عرایض اینجانب پیرامون دلایل و پیامدهای ترور سردار سلیمانی

دانشگاه افسری امام حسین، ۱۵ دی ۹۸

روی کار آمدن رئیس جمهور عمل گرا در آمریکا و نائل آمدن بن سلمان به ولیعهدی در عربستان فضای منطقه را به ضدیت بیشتر با ایران سوق داد؛ آنچنانکه عربستان از تهدید ایران و تلاش‌های پیدا و پنهان برای به رسمیت شناختن اسرائیل ابایی نداشته.

از سوی دیگر با روی کار آمدن جریان لیبرال در داخل و وادادگی بیش از حد در سیاست خارجی، سوق دادن گام به گام کشور به سوی بحران اقتصادی و امنیتی با هدف در تنگنای معامله موشکی و منطقه‌ای قرار دادن جمهوری اسلامی در دستور کار قرار داشته.

این را بگذارید کنار طرح شوم آمریکا علیه محور مقاومت و ایجاد آشوب‌های یکسان و دنباله‌دار در عراق، لبنان و ایران که نظم جدیدی را برای خاورمیانه دنبال می‌کرد.

ترور سردار سلیمانی نیز در راستای پروژه خاورمیانه جدید و برداشتن مهم‌ترین مانع تحقق آن بود.

تا اینجای کار ظاهرا همه چیز درست طراحی شده بود؛ غافل از مکر خدا و آثار و برکات خون شهید. آنچه در عمل اتفاق افتاده اتحاد و خروش بی‌نظیر مردم ایران، بی‌آبرو شدن رسانه‌های ضدانقلاب و انفکاک و نفرت افکار عمومی از آن‌ها، به نفس افتادن توطئه مذاکره و اف.ای.تی.اف و اخراج و فرار آمریکا از منطقه در شرایطی است که محور مقاومت و ایران در شرف محاصره کامل بود.

اکنون اما ورق برگشته و درحدفاصل تهدید و فرصتی بزرگ هستیم. مدیریت کنونی صحنه برای رقم زدن شکست یا پیروزی بزرگ نقش اساسی دارد. برخورد نظامی حتمی است. اما انتخاب با ما است که منفعلانه در شرایط شکاف داخلی و پیرو لوایح استعماری، غافلگیرانه ضربه بخوریم یا اینکه در نهایت همرامی ملت و با دست برتر آمریکا را به عقب برانیم.

استراتژی شناخته شده و کارآمد اسرائیل این است که باید خطر را دفع کرد پیش از آنکه بزرگ‌تر شود. این منطق درستی است. اکنون بهترین زمان برای عقب راندن آمریکا و شکستن محاصره منطقه‌ای است.

دشمن البته بیکار ننشسته است و با قدرت مشغول سرد و منصرف کردن ملت ایران است. دولت و شخص روحانی دارد همراهی تاکتیکی می‌کند در موضوع. فعلا قصد دارند برادری‌شان را اثبات کنند اما آرام آرام تردید افکنی‌ها را آغاز خواهند کرد و حتی لزوم مذاکره برای پرهیز از جنگ را نیز نتیجه خواهند گرفت! همچنانکه چند تن از عناصر نشان دار فتنه بیانیه داده‌اند که دمیدن بر موضوع انتقام، بازی در زمین جنگ طلبان آمریکا و اسرائیل است!

اکنون کلید زدن یک آشوب داخلی بهترین راه خنثی کردن انتقام و ضربه به آمریکا است تا نیروهای نظامی همچون صفین ناچار به عقب نشینی از اردوگاه معاویه شوند. آشوب داخلی باعث فرسایش نیروهای نظامی و توجه زدایی از موضوع انتقام می‌شود و نظام و سپاه را از موضع محق و مظلوم با پروپاگاندای رسانه‌های خارجی و نیابتی تبدیل می‌کند به رژیم و نیروی سرکوب‌گر. این بهترین راه آمریکا برای فرار از مهلکه است.

ما فرصت زیادی نداریم. تا خناسان در دل مردم تفرقه و تردید ایجاد نکرده‌اند و تا پیاده نظام خود و مسؤلان نفوذی را به فتنه انگیزی نکشانده‌اند، باید انتقام سخت و راهبردی را گرفت. آمریکا بزرگ‌ترین خطوط قرمز امنیتی و حیثیتی ما را رد کرده و عدم پاسخ قاطع، حمله مجدد و بزرگتر آمریکا را رقم خواهد زد.

این را هم در نظر داشته باشید که اگر سلاح هسته‌ای و بازدارندگی آن بود، امروز شاهد چنین گستاخی‌ای نبودیم. ممنوعیت حقوقی ساخت بمب اتم، ناشی از مقررات NPT است که خروج از آن قانونا و طبق متن منعی ندارد. اکنون بهترین زمان برای خروج از NPT و برجام است اگرچه در این خصوص امیدی به این دولت و مجلس نیست.

فتنه تحریم ساز

 

۱۸ آذر ۸۸ | ویکی‌لیکس: در ۱۲ آذر ۸۸، هاشمی رفسنجانی از سفیر اتریش خواست تا اروپا در زمینه انتخابات و حقوق بشر به ایران فشار وارد کند!

wikileaks.org/plusd/cables/09UNVIEVIENNA553_a.html

 

۱۴ آذر ۹۵ | هاشمی‌رفسنجانی: اسناد ویکی لیکس می‌تواند خیلی از نکات و نقاط مبهم پیروزی انقلاب اسلامی را تبیین نماید.

farsnews.com/13950914001420

 

ریچارد نفیو طراح تحریم در ص ۵۸ کتاب هنر تحریم‌ها: "در بهار و تابستان سال ۲۰۰۹ (مصادف با آغاز فتنه سبز در سال ۱۳۸۸)، کارشناسان تحریم در وزارتخانه‌های خارجه و انرژی آمریکا داشتند از ایده تحریم های بیشتر نسبت به ایران فاصله می گرفتند که یک دفعه هیلاری کلینتون، وزیرخارجه اوباما، تحریم را از سر گرفت".

engare.net/art-of-sanctions-highlight

 

در نتیجه تلاش‌های کلینتون به اعتراف خودش در کتاب "تصمیم‌های سخت"، قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ (۱۹ خرداد ۸۹) دقیقا در آستانه سالگرد فتنه ۸۸ با بهانه‌های حقوق بشری در حمایت از فتنه ۸۸ صادر می‌شود.

farsnews.com/news/13931026000297

 

از کانال مکتوبات

 

این مقاله مهم و خواندنی محمد جواد ظریف در مورد دروغ‌های رویترز را از دست ندهید:

اگر مسئله مربوط به ایران باشد؛ باید منتظر یک خبر اختصاصی از رویترز باشیم که با منابع ناشناسی که هرگز معرفی‌شان نمی‌کند از جلسات نامعلومی که تاریخ و مکانش مبهم است سخن بگوید که تصمیمات بسیار مهمی در آن گرفته می‌شود و فقط رویترز است که می‌داند چه شده است و منابع آگاه و ناشناسش. رویترز دیروز خبری منتشر می‌کند و از این سخن می‌گوید که جلسه‌ای در  مکانی نامعلوم در مقر رهبر ایران برگزار شده است و رهبر با تشر دستور داده است که هر کاری می‌توانید انجام دهید تا اعتراضات را تمام کنید. رویترز در همین گزارش از کشته شدن ۱۵۰۰ نفر در جریان آبان ماه امسال خبر می‌دهد. خبر رویترز بلافاصله توسط رسانه‌های فارسی زبان خارجی در وسیع ترین شکل ممکن پوشش داده می‌شود و بی‌بی‌سی روی آن رژه می‌رود. انگار جا مانده است.

چرا رویترز این‌چنین شتاب‌زده و بدون لحاظ کردن کوچکترین اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری بین‌المللی ضدایران خبر و گزارش منتشر می‌کند؟ رویترز قماری نمی‌کند. این گزارش ها و اخبار برای ایرانیانی که در این سرزمین زندگی می‌کنند یک قمار بزرگ است. اما برای مخاطب خارجی کاملا قابل‌باور است. چرا اینگونه شده است؟ چرا دروغ‌هایی به این وحشتناکی درباره ایران منتشر می‌کند و مخاطب خارجی تعجب نمی‌کند؟

مخاطب غربی عادت کرده است به تنها پذیرش «دیگری» هایی که «به باورهایی که آنها فکر می‌کنند ایمان دارد؛ ایمان دارد». باورهایی که سرانجام با قدرت شگفت‌انگیز رسانه‌های جمعی، خود مخاطب هم خواهد پذیرفت. سناریوی رویترز در معنایی بزرگتر از اختلال امنیتی در جامعه امروز ایران قابل تفسیر است. باورهایی درباره ایران که دیگر رسانه‌های بدنامی مثل فاکس‌نیوز یا بی‌بی‌سی آنها راطرح نکرده‌اند. رویترز گفته است و رویترز در پارادایم رسانه‌ای دیگری، حرکت می‌کند. پارادایمی که به مدد اعتبار دست نیافتی رویترز، بیش از آنکه به نهادن تاثیراتی مقطعی و سریع در جامعه آشفته این روزهای ایران منجر شود در حال ساخت باورهایی است که مخاطب خارجی را برای هر گونه تصمیم دلهره‌آوری درباره ایران آماده می‌کند و به همین ترتیب به تدریج مخاطب ایرانی را نیز به قبول باورهایی درباره خود وادار خواهد کرد. این یکی از هوشمندانه‌ترین اتفاقات رسانه‌ای در مواجهه با ایران است.

این رویترز است؛ اما تصور می‌شد که شرطی در این میان وجود دارد. به شرط اینکه خواسته‌های سیاسی، از حد نگه‌دارنده رویترز فراتر نرود. اما حالا دیگر آن حدنگه‌دارنده هم وجود ندارد. رویترز چه کار می‌کند؟

یک ماه از وقایع انتهایی آبان ۹۸ می‌گذرد و منابع امنیتی و اطلاعاتی ایران درباره میزان کشته شدگان این حوادث و همچنین دیگر جزئیات مربوط به این واقعه بسیار مهم سکوت کرده‌اند. در مطالعات رسانه‌ای ما با اصلی به نام ضربه اول روبرو هستیم. هر رسانه‌ای اولین پیام را درباره موضوع موردنظر ارسال کند برنده است و پیامش تا اندازه زیادی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. تکذیب‌های بعدی و توضیحات بعدی عموما در بیش از نیمی از مخاطبان پیام اول ناکارآمد است و شنیده نخواهد شده است. به مدد سکوت منابع امنیتی ایران حالا رویترز ضربه اول را این‌گونه می‌زد: رقم حیرت‌آور ۱۵۰۰ کشته. ساعاتی بعد یک نهاد امنیتی ایران این رقم را تکذیب می‌کند اما باز هم خبری از داده‌های جدید نیست. ضربه اول رویترز همچنان در حال گردش در افکار عمومی ایرانی‌هاست و تکذیب‌ها حالا دیگر پشت سر هم می‌آید. اما کاری می‌شود کرد؟

در فوریه سال ۲۰۰۳ طرحی اعلام شد مبنی بر تاسیس یک دفتر نفوذ استراتژیک ‌ در آمریکا که یکی از وظایف عمده اش عبارت بود از انتشار دروغ هایی در رسانه‌های خارجی برای ترویج تصویر آمریکا در جهان. این طرح بلافاصله بایگانی شد. ماجرا واضح بود؛  اگر یک سازمان دولتی آشکارا اعلام می کرد که یکی از اهداف تاسیس آن، انتشار دروغ  است در واقع به ضد خودش بدل می‌شد. این اتفاق معنای واضح دیگری هم داشت: انتشار رسمی دروغ ادامه خواهد یافت. اما ایده تاسیس یک آژانس حکومتی که وظیفه‌اش انتشار دروغ است بیش از حد صادقانه بود و باید به بایگانی سپرده می‌شد. دقیقا به این دلیل ساده که اشاعه دروغ، باید به نحوی کارآمد صورت بگیرد؛ والا دروغی در کار نیست.

 

متن کامل مقاله:

mehrnews.com/news/4806103

سراب سلاح

 

به گفته رئیس جمهور، طبق قطعنامه ۲۲۳۱ از سال آینده (پنج سال پس از برجام) تحریم‌های تسلیحاتی ایران در شورای امنیت ملغی می‌شود.

اما آیا با مرتفع شدن چنین مانعی، باب خرید تسلیحات نظامی لزوما باز می‌گردد؟

باید بدانیم تحریم تسلیحاتی، صرفا به موجب تحریم شورای امنیت نیست، مشکل اصلی همچنان تحریم ثانویه‌ای است که قدرت جلوگیری از فروش ایرباس به ایران و منع توتال از سرمایه گذاری نفتی در پارس جنوبی را نیز دارد.

وقتی آمریکا ترکیه را در موضوع S400 و کشیش آمریکایی به نابودی اقتصادش تهدید می‌کند، اهرمش همین تحریم ثانویه است که هیچ نهاد بین المللی‌ای نیز نمی‌تواند جلودارش باشد.

همچنین در قضیه خرید سامانه پدافندی S300 توسط ایران، با وجودی که مشمول هیچ تحریمی در شورای امنیت نبود، اما روسیه با فشار -و نه حتی تحریم- آمریکا متوقف شد به طوری که با چند سال تأخیر، بعد از شکایت ایران به نهاد داوری و پیروزی حقوقی بر روسیه، این سلاح نهایتا در پی مصالحه دو کشور، به ایران تحویل داده شد.

نتیجه آنکه با رفع تحریم شورای امنیت نیز، الزاما امکان خرید انواع سلاح میسر نیست و همه چیز به فشار تحریمی و غیرتحریمی آمریکا، اروپا و اسرائیل نسبت به کشورهای فروشنده (روسیه و چین) بستگی دارد و اینکه چه میزان اراده برای مقاومت در برابر آن وجود داشته باشد. اراده‌ای که بنابر تجربه، تاکنون ظهور و بروزی نداشته است.

 

تهدید مصر به تحریم توسط آمریکا در صورت خرید جنگنده سوخو-۳۵ از روسیه

af.sputniknews.com/world/201911154177821

آسیاب به نوبت

 

قرن ۲۰م کودتا و حمله‌ی نظامی مهمترین مدل براندازی آمریکا در کشورهای آمریکای لاتین و آسیا بود.
دهه اول قرن ۲۱م انقلاب‌های رنگین به راهبرد اصلی براندازی آمریکایی، خصوصا در منطقه قفقاز و اروپای شرقی، بدل شد که ایران را نیز در سال ۸۸ هدف قرار داد. با این تفاوت که آتشی که ایالات متحده برافروخت و مدلی که با رسانه‌های خود ترویج کرد، این‌بار و یک سال بعد دامن متحدان آمریکا را نیز گرفت و حاکمان تونس، مصر و یمن را سرنگون کرد.
اکنون نیز مدل جدید براندازی آمریکا که قیام‌های بدون رهبری آشکار، با بهره‌گیری از نارضایتی‌های اقتصادی و مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی است، اگرچه نخست در ایران (۹۶ و ۹۷) و عراق و لبنان (هم‌اکنون در ۹۸) به آزمایش گذاشته شده، اما بی‌شک همچون بهار عربی، موج تحول دیگری را در منطقه رقم می‌زند که سایر رژیم‌های همسو با آمریکا را از صفحه سیاسی خاورمیانه محو خواهد کرد.
تظاهرات اخیر در کویت را که به تأسی از اعتراضات منطقه آغاز شده، به چشم اولین جرقه‌های سرایت آتش به خارج از کشورهای هدف ببینید.
قیام علیه رژیم سراسر فساد سعودی و فروریزی کاخ‌های شیشه‌ای آل سعود، نتیجه حتمی سنگ‌پراکنی عربستان به همسایگان خود خواهد بود.

جدال حقوقی

 

جدال توییتری دو استاد مطرح حقوق بین‌الملل، آقایان دکتر محمد حبیبی مجنده و دکتر محسن عبداللهی در خصوص کاهش تعهدات برجامی ایران، و نظر اینجانب:

حبیبی: ‏برجام را حتی اگر معاهده بدانیم و قطعنامه شورای امنیت هم ایجاد کننده تعهد به عدم خروج باشد -که هیچ کدام درست نیست- گام‌های موسوم به کاهش تعهدات ایران، نقض برجام است و جمله آخر بند ۳۷ نمی‌تواند توجیه کننده آن باشد. در این جمله، توافقی به چشم نمی‌خورد بلکه اظهارات خود ایران ثبت شده است.

عبداللهی: ‌‎مستند "اقدام متقابل" ایران، قسمت اخیر بند ۳۶ است که صراحتا به دولت عضوی که معتقد به عدم اجرای مهم برجام از سوی عضو یا اعضاء دیگر است، "حق توقف تمام یا بخشی از تعهداتش" را می‌دهد.

حبیبی: بله، به شرطی که همه مراحل یاد شده در بند ۳۶ بطور رسمی طی شده باشد.

عبداللهی: ‌‎ایران این مسیر را در عالیترین سطح پس از خروج غیرقانونی آمریکا از برجام طی کرد و پس از بی‌نتیجه ماندن، اقدامات متقابل مرحله‌ای خود را در توقف برخی از تعهدات برجامی اعلام کرد.

حبیبی: ‌‎این مراحل عبارتند از: بررسی در کمیسیون مشترک یا در سطح وزیران؛ بررسی در هیئت مشورتی؛ صدور نظریه هیئت مشورتی؛ و بررسی این نظریه در کمیسیون مشترک و در نهایت حل نشدن موضوع. لطفا چنان چه نظریه هیئت مشورتی را دراختیار دارید به اشتراک بگذارید.

‌عبداللهی: مطالعه دقیق فرآیند نشان می‌دهد که تشکیل هیئت مشورتی، موازی یا بجای نشست وزرای خارجه دولتهای عضو است. بعلاوه وقتی ۳ بار پس از خروج آمریکا نشست وزرای خارجه برای بررسی همین موضوع و شکایتهای ایران تشکیل شده دیگر نیازی به تشکیل کمیسیون برجام در سطحی پایین‌تر نیست!

حبیبی: ‌‎اگر هیئت مشورتی سه نفره تشکیل نشده و نظریه‌ای صادر نکرده، شاید درست‌تر باشد بگوییم ایران نیازی به تشکیل آن ندیده است. البته با کمال احترام، خروج را غیرقانونی نمی‌دانم هرچند بی‌نزاکتی و نقض عهد سیاسی است.

نظر اینجانب:

۱. به دلیل تعریفی که کنوانسیون عرفی شده‌ی ۱۹۶۹ حقوق معاهدات وین در بند ۱ ماده ۲ از معاهده ارائه داده، برجام معاهده است.
۲. در برجام که به تأیید قطعنامه ۲۲۳۱ نیز رسیده، خروج هر طرف منطقا ممنوع و ناممکن است؛ زیرا اگرچه منع خروج تصریح نگشته، اما الزام طرفین به انجام تعهدات، دلالت بر عدم خروج دارد.
۳. عبارت پردازی بند ۳۷ به گونه‌ای است که اولا ناظر به اعمال مجدد تحریم‌های تعلیق شده‌ی "شورای امنیت" است؛ و ثانیا تصریحی بر حق بر توقف یا کاهش تعهدات از جانب ایران ندارد، اگرچه درج همان گزاره‌ی "ایران گفته است" نیز اکتفا می‌کند در استفاده‌ی ما از ظرفیت آن. به تعبیر دقیق‌تر اختلافی بودن موضوع، مانع از بهره‌برداری ایران از تفسیر خود نیست.
۴. وزارت خارجه بند ۳۶ را مستند خود قرار داده اما بدون طی کردن مقدمات و مسیر مذکور در توافق؛ و ارجاع به کمیسیون برجام در راستای استفاده از ظرفیت دیپلماتیک توافق است تا ظرفیت حقوقی آن.

نتیجه آنکه به دلیل ساختار ضعیف حقوقی برجام که با تغافل تیم ایرانی، آشکارا به سود طرف مقابل طراحی شده است،
الف. ممنوعیت خروج اطراف معاهده، در متن تصریح نگشته.
ب. کاهش تعهدات برجامی ایران به شیوه کنونی مستند حقوقی ندارد.
ج. هرگونه طرح دعوای ایران از طرف مقابل (۵+۱) و یا برعکس، به دلیل منتهی شدن به مکانیسم ماشه، به زیان کشور است و از این جهت بوده که طرف ایرانی، نقض تعهدات آمریکا را در چارچوب نظام حقوقی حل و فصل برجام پیش نبرده است.
 

پی نوشت:

 

نظرات تکمیلی دکتر حبیبی مجنده و پاسخ اینجانب:

 

- سلام جناب آقای قدیری ابیانه
متشکرم از توجه شما
در اواخر مذاکرات برجام بحث شکل آن مطرح بود و بنده در یادداشتی، قالب معاهده با نظام حل اختلاف (داوری، دیوان بین‌المللی دادگستری) را پیشنهاد داده بودم. پس از پذیرش متن برجام، طرفها به صراحت، معاهده بودن آن را نفی کرده و هیچکدام فرایند تصویب داخلی نداشتند.

 

+ عرض سلام خدمت استاد گرامی
۱. کاش به پیشنهادات شما و دیگران دلسوزان عمل می‌شد.
۲. اگرچه آمریکا از ابتدا و ایران در اوایل نافی معاهده بودن برجام بوده‌اند، اما به دلیل چندجانبه، مکتوب و مطابق حقوق بین‌الملل بودن توافق، مشمول عنوان معاهده هست و عنوان تأثری در ماهیت ندارد.
‌۳. فرآیند داخلی تصویب و اجرا، موضوعی داخلی است که تأثیری در الزام بین المللی آن ندارد، ضمن آنکه رئیس جمهور آمریکا قانونا اختیار توافق دارد و در ایران نیز اگرچه برجام تصویب نشد، اما جواز آن همچون توافق الجزایر در نهاد قانون گذاری اخذ گردید.

 

- قطعنامه در ۳۰ بند خود هیچ تعهدی بر طرفهای برجام ایجاد نکرده. بندهای الزامی قطعنامه متوجه خود شورا است و بقیه در قالب درخواست و تشویق است. بنابراین با قطعنامه نمی‌توان وجهی الزامی به برجام داد.

 

+ طبیعتا تأیید می‌فرمایید که الزام آوری برجام، ناشی از خود برجام است، فارغ از آنکه برای ضمیمه A شدنش در قطعنامه ۲۲۳۱ چه کادکردی قائل باشیم.
همچنین اگرچه در ۳۰ بند نخست قطعنامه تکلیفی بر طرفین بار نشده اما ضمیمه B تکالیف مجزایی صریحا مشخص گردیده.

 

- بند ۳۶ را در مورد بازگرداندن تحریم‌های آمریکا قابل استناد نمی‌دانم چون آمریکا، دیگر کشور مشارکت کننده در برجام نیست. در مورد بقیه طرفهای برجام مراحل این بند می‌تواند طی شود و اتفاقا معتقدم ایران با برداشتن گام‌های کاهش پای‌بندی به برجام خود را در تله این بند و بند ۳۷ گرفتار می‌کند.

 

+ موافقم؛ با این نکته تکمیلی که در وضعیت کیش و مات قرار گرفته‌ایم، چنانچه عدم پاسخ ایران یعنی نقض یکجانبه طرف غربی، و پاسخ ایران یعنی نزدیک شدن به مکانیسم ماشه.


در آستانه برگزاری اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و سفر روحانی به نیویورک، به تحولات اخیر دقت کنید:

- اعلام تمایل چندباره ترامپ برای مذاکره با روحانی
- اعلام آمادگی متقابل روحانی
- اعلام وجود آثار اورانیوم در تورقوزآباد توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی
- افزایش حملات اسرائیل به مواضع محور مقاومت در منطقه
- افزایش لفاظی‌های نتانیاهو علیه ایران و ادعای وجود سایت مخفی هسته‌ای
- برکناری بولتون، مشاور امنیت ملی تندرو آمریکا

آنچه از مجموع این تحرکات استنتاج می‌شود، قراردادن مردم و مسؤلان در میانه‌ی «خوف» و «رجاء» و فراهم سازی مقدمات معامله موشکی و منطقه‌ای با نقطه آغازین دیدار ترامپ و روحانی است.

این دیدار الزاما دو جانبه و رسمی نیست، ممکن است غیررسمی و چند جانبه باشد و به واسطه‌ی مکرون و حتی با ورود ترامپ به محل حضور روحانی محقق گردد.
همچنین ضرورت و توجیهی ندارد که در این دیدار معامله و حتی مذاکره‌ای صورت گیرد.
فعلا صرف دیدار و شکستن قبح مذاکره مجدد -ولو با ژست تهاجمی روحانی- هدف است که حتما همراه خواهد شد با پایین آوردن قیمت‌ها در داخل، عربده‌های تصنعی نتانیاهو، رفت و آمد هیأت‌های اروپایی به ایران و در یک کلام چشاندن حلاوت مذاکره به مردم و بدنام کردن مخالفان با معامله جدید.

اما این پایان کار نیست. اگر پروژه‌ی خلع سلاح ایران از کانال مذاکرات موسوم به برجام۲ با تدبیر و مقاومت حکیم انقلاب ناکام بماند، آنگاه نوبت لشکرکشی خیابانی و تحقق «زمستان داغ» است.
پروژه‌ای که یکبار در دی‌ماه سال ۹۶ رخ نمود؛ چند ماهی است شدت یافته و با ابعادی گسترده‌تر بازتولید خواهد شد که شرح مختصات آن را به نگاشته‌ای مجزا موکول، و در اینجا به همین نکته بسنده می‌کنم که تمرکز بر موضوعاتی چون «حجاب»، «استادیوم»، «کنسرت»، «نظارت استصوابی» و امثال آن، با هدف یارکشی از طیف‌های مختلف جامعه برای رویارویی با نظام و افزودن بر شمار پیاده نظام فتنه است.

منتشره در ۲۰ شهریور ۹۸ در کانال تلگرام GhadiriNetwork

 

پی نوشت:

 

روحانی نیویورک را ترک کرد، درحالیکه دیدار با ترامپ در نهایت محقق نشد.
سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا پیش‌بینی و هشدار نسبت به تحقق دیدار غلط بود؟
پاسخ به این سؤال اگرچه قدری پیچیده است، اما سعی می‌شود ساده و مختصر بیان گردد.
ابتدا در تفاوت پیش‌بینی با پیش‌گویی باید گفت، پیش‌گویی مبتنی بر وحی یا احساس است، درحالیکه پیش‌بینی محاسبه محور است.
به عبارت دیگر در پیش‌بینی یا تحلیل از آینده، مؤلفه‌های موجود در وضعیت حال بررسی و با اتصال وقایع دخیل به یکدیگر، ادامه مسیر تبیین می‌گردد.
حال اگر با رعایت اصول تحلیل، در نهایت امری محقق نگردد، چیزی از ارزش آن نمی‌کاهد.
به عنوان مثال اگر بر اساس نظرسنجی‌ها و مدنظر قرار دادن شیب رشد یک کاندیدا، پیروزی وی در انتخابات پیش‌بینی گردد اما در نهایت و شب انتخابات وی از رقابت‌ها انصراف دهد و یا به واسطه‌ی یک اتفاق، دچار ریزش ناگهانی آراء گردد، نمی‌توان گفت پیش‌بینی تحلیلگران در پیشتازی و پیروزی وی غلط بوده.
با این توضیح باید گفت اگر دیدار روحانی با ترامپ محقق نشده، دلیلش «نخواستن» نیست، بلکه به دلیل سطح بالای هشدار و فشار «نتوانستن» است.
روحانی پیش از انتخابات ۹۶ از معامله‌های بیشتر و بزرگتر تحت عنوان «برجام‌های دیگر» سخن می‌گفت و پیش از سفر به نیویورک نیز اعلام داشت آماده دیدار با «هر فردی» است.
ظریف با صراحت و آشنا به کنایه، روحانی را آماده مذاکره مجدد ذکر کردند و رهبر انقلاب آنقدر خطر را جدی دیدند که علی‌رغم نهی صریح و چندباره، بار دیگر ممنوعیت مطلق دیدار دو یا چندجانبه را صریحا و «از پشت بلندگو» گوشزد کردند.
البته نباید معامله را محدود به مذاکره با آمریکا و همان را نیز منحصر به نیویورک دانست. روحانی با عبارت «برجام حداقل بود، اگر بیشتر می‌خواهید باید بیشتر بپردازید» سرنخ را به آمریکایی‌ها داده و آن‌ها را به راهبرد «فشار-مذاکره-معامله» امیدوار ساخته.
اتفاقات پیش‌رو را باید در دو ساحت داخلی و خارجی با دقت رصد کرد و نسبت به خیانت‌های محتمل هشیار بود.

 

ساموئل هانتینگتون (Samuel P Huntington) مبدع نظریه «برخورد تمدن‌ها» (The Clash of Civilizations) است که سوابقی چون هماهنگ کننده امنیتی شورای امنیت ملی در کاخ سفید، عضو کمیسیون تدوین سیاست‌های دراز مدت استراتژیک آمریکا و عضو کمیسیون حفاظت از اسناد سری این کشور را در کارنامه داشت.
وی در کتاب «موج سوم: ترویج دمکراسی در پایان قرن بیستم» (The Third Wave: Democratization in the late twentieth century) ضمن بررسی وضعیت ایران، راهبردهای موازی «استحاله» و «براندازی» را ترسیم و توصیه می‌کند که به گواه ماوقع، منطبق بر عملکرد جریان نفوذ در کشور بوده است.
ضرورت شناخت ماهیت فتنه‌های گذشته و آینده، نگارنده را بر آن داشت تا توصیه‌های هانتیگتون برای «براندازی» را مختصرا ارائه نماید:

۱. مراقب عدم مشروعیت یا مشروعیت سست و آشفته رژیم اقتدارگرا باش. این یکی از نقاط بسیار آسیب پذیر است. رژیم را در مسائلی که مورد توجه عام است مانند «فساد» و «خشونت» مورد حمله قرار بده. هنگامی که در کارهایش لغزش و سستی روی داد که «باید» هم چنین بشود، در آن حال مهمترین اهرم فشار برای فروکشیدن آن از سریر قدرت، بزرگ کردن و نمایاندن عدم مشروعیت آن خواهد بود.

۲. فرمانروایان اقتدارگرا هم مانند حاکمان دمکراتیک، با گذشت زمان، از حامیان پیشین خود فاصله می‌گیرند و جدا می‌شوند. کوشا باش که به خصوص سران مخالف، کارشناسان طبقه متوسط، پیشوایان دینی و رهبران احزاب سیاسی را که چه بسا اغلب آنها در ایجاد نظام اقتدارگرا دست داشتند، به سوی خود جلب کنی. گروه مخالفان هر قدر «محترم‌تر» و «مسئول‌تر» به چشم بیایند، گردآوری حامیان آسانتر خواهد بود.

۳. فرماندهان نظامی را آماده و با خود همراه کن. در آخرین مرحله، بقا و فنای رژیم به این بستگی دارد که آنها از رژیم حمایت کنند یا نه.

۴. عدم خشونت را تبلیغ، ولی خود خشن عمل کن.

۵. از هر فرصتی برای نشان دادن مخالفت با رژیم استفاده کن از جمله با شرکت در انتخابات عمومی که رژیم به راه انداخته است [البته هانتینگتون توضیح می‌دهد که گاهی اوقات تحریم انتخابات اثر به مراتب بیشتری خواهد داشت، به خصوص برای حکومت‌هایی که شرکت مردم در انتخابات را نشانه‌ی مقبولیت و مشروعیت خود می‌دانند].

۶. با رسانه‌های جهان، سازمان‌های حقوق بشر خارجی و تشکیلات فراملیتی ارتباط برقرار کن.

۷. وحدت و یگانگی را در بین گروه‌های مخالف تبلیغ و تقویت کن و بر آن باش که سازمان‌های حفاظ جامعی به وجود بیاوری که همکاری بین گروه‌ها را تسهیل کند.

و اما تجویزی که هانتینگتون برای فوران نارضایتی مردم نسبت به حکومت ارائه می‌کند، بروز «حادثه‌ای ناگهانی» است که بتواند ظرفیت‌‌های مذکور را به فعلیت برساند.
حال آن شوک بحران آفرینی که به تصریح هانتیگتون «باید» به وقوع بپیوندد و با ایجاد یأس و ناامیدی، شکست و ناکارآمدی نظام را القاء نماید، به عقیده اینجانب، شامل این موارد است که به تنهایی یا در تجمیع با دیگر موارد جرقه انفجار جامعه خواهد بود:

- فشار اقتصادی و جهش قیمت‌ها
- حیف و میل گسترده بیت‌المال
- کم‌کاری دستگاه‌های دولتی در مواقع بحران
- مرگ چهره‌ای سرشناس
- ادعای تقلب در انتخابات
- رد صلاحیت چهره‌های شاخص برای انتخابات
- توهین به قومیت‌ها یا مقدسات مذهبی
- تقسمات جدید استانی
- دستگیری یا محکومیت چهره‌ای محبوب
- برخورد خشن و منزجر کننده با شهروندان
- خلف وعده حیاتی و همگانی
- رسوایی سیاسی، مالی یا اخلاقی
- محدودیت فرهنگی
- محرومیت ورزشی
 

افرط و افراط

 

۲۴ مرداد ۶۷، منتظری در واکنش به اعدام تروریست‌های فرقه رجوی، خطاب به آقایان نیری، پورمحمدی، اشراقی و رئیسی اظهار داشت: «به نظر من بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و در تاریخ ما را محکوم می‌کند، به دست شما انجام شده؛ و شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می‌نویسند». yon.ir/Rmmnb
این درحالی است که به دلیل روابط نزدیک قذافی و بیت منتظری، وی در واکنش به حمله‌ی هوایی ۲۶ فروردین ۶۵ آمریکا به لیبی، چنین فتوا داد: «در این جنایات و امثال این جنایات #تمام سربازان آمریکایی، افسران آمریکایی، #سفرای آمریکایی، #همه اینها؛ ملت مسلمان به ملت مسلمان حق می‌دهد که اینها را مورد #حمله قرار بدهند. ما در این جنایاتی که انجام می‌شود #همه نیروهای آمریکایی، #دیپلمات‌های آمریکایی و آنهایی که به این دیپلمات‌ها #راه می‌دهند و با اینها #خوش‌وبش می‌کنند #همه اینها را ما شریک می‌دانیم». yon.ir/Bd5nd