وقتی میدانی هدف از #فتنه_بصره آن هم پس از حمله به #زوار_عراقی امام هشتم و سمپاشی فضا در دو کشور، بههمزدن روابط ویژه ایرانیان و عراقیها خصوصا در قیام #اربعین است، باید دست به کار شوی و با هشتک #عراق_عزیز، محبت و سخاوت برادران عراقیات در اربعین را به زبانهای مختلف روایت کنی.
آل سعود و عوامل ایرانی و عراقیاش آرزوی تخریب روابط ایران و عراق را به گور خواهند برد. محبت و کرامت #عراق_عزیز را در #اربعین خواهید دید، بیآنکه هیچ بدیلی در جهان داشته باشد...
The House of Saud and its agents in Iran and Iraq will be buried with their wish to see relations between these two nations destroyed. What they will see are pure love and dignity of #dear_Iraq in #Arbaeen which has no par around the world...
سیذهب آل سعود و عملائه الایرانیین و العراقیین بأمل قطع علاقات إیران و العراق الی مقابرهم، و سترون حب و کرامة #العراق_العزیز فی #الاربعین، دون أی بدیل فی العالم...
امیدوارم دوستان هم رشته بنده در حقوق بین الملل، خوب به تصویر تحویل چک یک میلیارد دلاری ولیعهد عربستان به دبیرکل سازمان ملل خیره شده باشند و دریابند که در جهان کنونی، صرفا قانون تنازع بقاء حاکم است و آنچه روابط بین الملل را شکل می دهد، حقوق بین الملل نیست، قوای بین الملل است که خود نشأت یافته از از توان نظامی اقتصادی کشورها است. حال اگر توازن قدرت در کلیت نظام بین الملل و یا به طور مشخص میان دو دولت برقرار بود، برای تنظیم مناسبات و حل اختلافات می توان به اصول و قواعد حقوق بین الملل تمسک جست.
رشوه علنی بن سلمان به گوترش تنها نمونه از نظام از هم گسیخته بین الملل نیست، جدید و البته بارز ترین نمونه آن است. پیشتر نیز دبیرکل سابق سازمان ملل، بان کی مون، رسما علت چشم پوشی از جنایات جنگی عربستان در یمن و خط خوردن نام این کشور را از فهرست ناقضان حقوق کودکان، احتیاج سازمان ملل به بودجه تخصیصی عربستان ذکر کرده بود.
مطلب مرتبط: «رسوایی پشت رسوایی» ahmadghadiri.ir/post/94
ایرانی بودن یا نبودن موشک شلیک شده به ریاض، نکته انحرافی مسئله است. فارغ از اینکه موشک پرتابی، بلاشک در دسته متعارف قرار می گیرد، و فارغ از اینکه اقدام انصار الله پاسخی مشروع به کلکسیون جنایات جنگی و نسل کشی در یمن بوده، سوال این است که مگر تاکنون کشوری بابت تحویل سلاح به کشوری دیگر مواخذه شده است؟!
کسی به یاد دارد عربستان به جهت ارسال پول و سلاح برای داعش، و کشورهای عربی و غربی برای کمک های مالی و تسلیحاتی گسترده به صدام، و یا شوروی برای استفاده گسترده گروه های تکفیری از کلاشنیکف ملامت شده باشند؟!
وق وق های سعودی را باید در راستای خوراک دادن به جریان داخلی نفاق برای کلید زدن برجام موشکی و منطقه ای و نیز منحرف کردن حواس از کودتای بن سلمان ارزیابی نمود.
خلاء قدرت در لبنان امری خلاف قاعده و روال نیست، حتی اعلام استعفای سعد حریری از داخل عربستان و به واسطه شبکه تلویزیونی سعودی نیز با توجه به روابط پیدا و پنهان وی با عربستان چندان تعجب آور نمی باشد. اما آنچه قابل تأمل و هشدار برانگیز است، متن بیانیه نخست وزیر لبنان است، نه آنجا که مذمت ایران را می کند، بلکه جایی که می گوید شرایط کنونی، همچون شرایط پیش از ترور پدرش، رفیق حریری است.
می دانیم که ترور رفیق حریری، آغازی بر تحولات گسترده لبنان بود که این کشور را به مرز تجزیه و وادی جنگ کشاند.
به گواه تاریخ، یک سال و نیم بعد از حادثه ترور، اسرائیل جنگ ۳۳ روزه را آغاز کرد، نبردی که اگرچه بهانه اش انجام عملیات «الوعد الصادق» از سوی حزب الله بود، اما به اذعان قاضی «وینوگراد» مسئول اسرائیلی کمیته حقیقت یاب رژیم صهیونیستی، طرح آن به صورت قطعی وجود داشت و عملیات مذکور صرفا چند ماهی واقعه را جلو انداخت.
از این روی، و مبتنی بر آنچه در بازه زمانی ترور حریری تا حمله اسرائیل به لبنان گذشت، می توان و در واقع می بایست در خصوص توطئه سعودی صهیونیستی در حمله ای دیگر به حزب الله نگران بود، آن هم پس از قرین شدن موضوع با شکست قطعی و نهایی داعش و نیز تحریم جدید و فراگیر سپاه و حزب الله توسط آمریکا.
اما آنچه در میانه سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ مبتنی بر شرایط پس از ترور حریری بر لبنان گذشت به این شرح است:
۱۴ فوریه ۲۰۰۵ ترور رفیق حریری،
۵ مارس ۲۰۰۵ اعلام خروج ارتش سوریه از لبنان،
۸ مارس ۲۰۰۵ تظاهرات گسترده حامیان مقاومت،
۱۴ مارس ۲۰۰۵ تظاهرات گسترده مخالفان مقاومت،
۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ حمله اسرائیل به لبنان و آغاز جنگ ۳۳ روزه.
همان هایی که تا دیروز به بهانه اعطای حق راننده شدن به زنان عربستانی، شاه و رژیم خونخوار سعودی را می ستودند و عرستان را مترقی تر از ایران نام نهادند، امروز در تزویری آشکار، در تمام نطق سراسر موهن رئیس جمهور آمریکا، تنها معطوف به استعمال «خلیج عربی» ژست عصبانیت گرفته اند.
جای این سوال هست که مخاطبان این افراد و رسانه ها چه رفتاری از خود بروز داده اند که چنین الاغ شان پنداشته اند؟