احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

به مناسبت سالگرد 9 دی، تصویر و لینک سندی از سایت ویکی لیکس را در کانالم منتشر کردم که به وفور در کانال های دیگر استفاده شد. telegram.me/GhadiriNetwork/714

در این سند سفیر وقت اتریش بعد از دیدار با جمعی از اصلاح طلبان از جمله خاتمی و هاشمی، موضوع را به مقامات آمریکایی اطلاع می دهد و آنان نیز گفته های سفیر اتریش را در گزارشی با مقامات خود در میان می گذارند. گزارشی که بعدها همچون ده ها هزار سند دیگر وزارت خارجه‌ی آمریکا سر از سایت افشاگر ویکی لیکس در می آورد.

بنابراین بدانیم که ویکی لیکس، منتشر کننده‌ی اسناد است و اسناد و گزارش ها، مرقومات مقامات آمریکایی است که از «دیده»ها و یا «شنیده»های با واسطه یا بی واسطه‌ی خود می گویند.

در مطلب 15 بندی 9 دسامبر 2009 (18 آذر 88) آمریکایی ها گزارش دادند که سفیر وقت اتریش، آقای پاستل، بیان کرده 1- خاتمی و هاشمی حضورشان در سیاست کمرنگ شده (تحلیل شخصی پاستل) و 2- هاشمی از وی خواسته تا غربی ها بر دو محور حقوق بشر و تقلب در انتخابات بر ایران فشار بیاورند (خبر شخص پاستل از دیدار و گفتگو با هاشمی).

He noted that former Presidents Khatami and Rafsanjani both had extracted themselves from the normal political scene and were focused on tangential issues where their weight could still be felt. Nevertheless, Rafsanjani suggested that it would be helpful if the West spoke out against the election fraud and human rights violations that followed.

در اینجا یک بی دقتی از سوی برخی دوستان ما صورت می گیرد و آن اینکه با رؤیت نام خاتمی در ابتدای بند 1 (بندی که پیرامون بحث فشار بر ایران است) گمان می کنند درخواست فشار و تحریم های حقوق بشری (که بخشی از تحریم های امروز کشور را شامل می شود) خواست مشترک هاشمی و خاتمی بوده درحالیکه طبق گزارش تنها هاشمی چنین درخواستی را داشته است و خاتمی صرفا از تمایلش برای سفر به اتریش سخن می گوید.

در بند 10 همین گزارش نیز موضوع دیگری به نقل از پاستل ذکر می گردد و آن اینکه سفیر اتریش ادعای کسی را که گفته می شود به لاریجانی نزدیک است منتقل کرده و آن اینکه «لاریجانی و همه‌ی مسئولان رسمی کشور از موضوع تجاوز آگاهند»!

یعنی فردی که ادعای نزدیکی به لاریجانی را دارد (که البته نام وی در گزارش نیامده و این عجیب است زیرا گزارش محرمانه بوده و دلیلی برای عدم ذکر به مقامات آمریکایی نیست) نه تنها از منویات رئیس مجلس خبر داده که حتی در گامی فراتر «همه»‌ی مقامات کشور را مطلع و کتمان کننده‌ی موضوع «تجاوز» ذکر می کند! و این درحالی است که در ادامه، همان فرد نیز اذعان می نماید لاریجانی موضوع تجاوز را رد کرده است.

The interlocutors said that not only was Larijani aware, but all officials were aware of what was going on inside the prison. Nevertheless, when Larijani spoke publicly about the issue, he stated clearly that the rapes are not occurring and thus lost some credibility with the Iranian public.

بنابراین فضاسازی جریان ضد انقلاب در خصوص «اطلاع لاریجانی از تجاوز طبق سند ویکی لیکس» چیزی جز فرافکنی و تجاهل نسبت به واقعیت و ماهیت «قیل» و «قال» نیست. «قیل» آن است که راوی در بیان «شنیده»ها می گوید «گفته شده» (همانند آنچه در خصوص ادعای تجاوز آورده) و «قال» آن است که راوی از «مشاهدات»‌ خود می گوید؛ حال یا به عنوان «خبر» (همانند درخواست هاشمی در افزایش فشار بر کشور و ابراز تمایل خاتمی برای سفر به اتریش) و یا به عنوان «تحلیل» (همچون نظر سفیر اتریش مبنی بر کاهش سطح فعالیت سیاسی هاشمی و خاتمی).

چند نکته‌ی تأسف بار از فایل صوتی دختر فائزه هاشمی با نیک آهنگ کوثر:

1- صمیمیت بالای کلامی مونا لاهوتی با نیک آهنگ کوثر اولین نکته‌ی قابل توجه بود.

2- نیک آهنک کوثر از خوردن شراب قبل از تماس می گوید، که مونا لاهوتی می گوید چقدر جالب چون «ما» هم امشب همین کار را کردیم!

3- لاهوتی از مجموعه اطلاعاتی که برای این ضد انقلاب خارج نشین ارسال کرده سخن می گوید و امنیت خط تلفن و اینترنت را جویا می شود.

4- دختر فائزه از شک خود به روابط شوهرش می گوید.

5- بحث میرسد به مفاسد اخلاقی، دختر فائزه می گوید: همه همین اند، همه، اونم که از خاتمی.

6- مونا لاهوتی از سوء ظن فائزه به اطلاعاتی بودن یکی از اعضای خانواده سخن می گوید (در فایل مشخص نیست دقیقا چه کسی منظور است).

7- نیک آهنگ می گوید مهدی برای همه‌ پرونده درست می کند برای روز مبادا، دختر فائزه تایید می کند.

8- نیک آهنگ آخرین پیام موسوی را «مسخره» ذکر می کند و مونا لاهوتی نیز در تأیید، آن را «خنده دار» می نامد.

#تسبیح #چادر #بیت_حاجاقا

فایل صوتی: telegram.me/GhadiriNetwork/766


مانور فتنه

بازی با ورق های یاشار سلطانی، آرش صادقی، محمد علی طاهری و محمد رضا نکونام تماما در حکم مانورهای آموزشی ای است که انتخابات 96 را نشانه رفته است. بخشی از قشر خاکستری با مدیریت ضد انقلاب داخل و خارج «فشار از پایین» را تمرین می کنند تا نوبت «چانه زنی از بالا» هم برسد. در این میان نیز متاسفانه قوه قضائیه کمترین درکی از مدیریت و اقناع افکار عمومی ندارد.


با وجود آنکه همه از آقایان نعمت زاده و قاضی زاده هاشمی به عنوان وزرای 1000 میلیاردی دولت یاد می کنند، می دانید چرا این دو وزیر، خلاف نص قانون رسیدگی به اموال مسئولان کشور، از اعلام اموال خود به قوه قضائیه استنکاف می کنند؟

پاسخ را در این سه گزاره باید یافت:

1- رقم 1000 میلیارد، تخمین محض است و چه بسا اگر این دو وزیر، اموال خود را معرفی نمایند، رقم چند ده و بلکه چند صد میلیارد تومان افزون بر 1000 میلیارد گردد.

2- مرحله ی بعد از معرفی اموال، طبیعتا پاسخ به پرسش «از کجا آورده ای؟» است که تا لیست دارایی ها ارائه نگردد، نوبت پاسخ به پرسش مذکور نیز نمی رسد.

3- آخر آنکه دولت سرمایه سالار یازدهم ترجیح می دهد، نگاه ها معطوف به این دو وزیر بماند و متوجه دیگران افراد کابینه نشود و گرنه کدام یک از آقایان روحانی، جهانگیری، نهاوندیان، آخوندی، نوبخت، ترکان، صالحی امیری، جنتی و نجفی میلیاردر نیستند؟!

بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه در واکنش به انتشار متن سخنان ظریف در کمیسیون امنیت ملی و تصدیق آن توسط نمایندگان گفته: «انتشار این سخنان -که وزارت امور خارجه به دلایلی کاملا روشن قادر به تایید صحت و سقم آن‌ها یا ارائه توضیحات بیشتر نیست- گرا دادن و اطلاع رسانی به آمریکا از تاکتیک‌های مذاکراتی کشور است... وزارت امور خارجه از عدم پایبندی مدعیان اخلاق و تدین به موازین قانونی جلسات محرمانه و نادیده انگاشتن و ذبح مصالح ملی و امنیتی کشور به پای مطامع شخصی و جناحی بسیار متاسف است و از این پس مجبور است برای افشاء نشدن تاکتیک‌های مذاکراتی و تصمیمات استراتژیک و حساس ملت و نظام، در نحوه و شکل برگزاری چنین نشست‌هایی دقت بیشتری کند».

در این رابطه گفتنی هایی است:

مسعود بهنود

گویا تحلیلگر BBC از اقدامات دولت روحانی در سال منتهی به انتخابات در توزیع رایگان پیاز و سیب زمینی، علی رغم دفن آن در سال های قبل خبر ندارد.

www.iana.ir/fa/news/35869

www.dana.ir/news/928140.html



آنچه اکنون همه شاه نعمت الله را به آن می شناسند پیشگویی های بسیار دقیقی است که تمام آنچه تاکنون بر ما گذشته محقق گشته؛ از ظهور صفویه تا سقوط پهلوی و وقوع انقلاب اسلامی که به گفته وی بعد از چهل سال متصل به ظهور حضرت ولی عصر(عج) خواهد شد.

جالب آنکه جناب شاه نعمت الله مدح و ثنای خود را نثار رهبر انقلاب ایران و حکومت برپا شده‌ی او می کند و از این رو است که عده ای دست به تحریف اشعار آن بزرگ مرد عارف زده، غافل ازاز اینکه قدیمی ترین نسخه‌ی خطی دیوان شاه نعمت الله ولی مربوط به دوره صفویه بوده و در ماهان کرمان نگهداری می شود که ابیات ذیل برگرفته از آن و دریافت شده از سایت دکتر سید حمید رضا طالقانی است:


قدرت کردگار می‌بینم-حالت روزگار می‌بینم

از نجوم این سخن نمی‌گویم-بلکه از کردگار می‌بینم

از سلاطین گردش دوران-یک به یک را سوار می‌بینم

هر یکی را به مثل ذره نور-پرتوی آشکار می‌بینم

از بزرگی و رفعت ایشان-صفوی برقرار می‌بینم (...)

آخر پادشاهی صفوی-یک حسینی به کار می‌بینم

[آخرین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین بود]

نادری در جهان شود پیدا-قامتش استوار می‌بینم

[اشاره به نادر شاه افشار شاه مقتدر و مؤسس سلسله افشاریه]

آخر عهد نوجوانی او-قتل او آشکار می‌بینم

[احتمالا اشاره به شاهرخ میرزا نوه نادر شاه و آخرین پادشاه افشاریه دارد که در نوجوانی به شاهی رسید و نهایتا در کهنسالی توسط آغا محمد خان قاجار کشته شد]

شهر تبریز را چو کوفه کنند-شهر طهران قرار می‌بینم

[اشاره به انتقال پایتخت از تبریز به تهران در زمان آغا محمد خان قاجار]

بعد از آن دیگری فنا گردد-شاه دیگر به کار می‌بینم

که محمد به نام او باشد-تیغ او آبدار می‌بینم

[بنا بر ویژگیهایی که از او می‌گوید، مرادش محمد شاه قاجار است، نه آغا محمد خان قاجار]

چارده سال پادشاهی او-دولتش کامکار می‌بینم

[محمد شاه چهارده سال پادشاهی کرد]

سال کز مرغ می‌شود پیدا-مرگ او آشکار می‌بینم (...)

ناصر الدین به نصرت دوران-چار ده هشت سال می‌بینم (...)

[چار ده هشت، به معنای 48 است که دقیقا منطبق بر مدت پادشاهی ناصرالدین شاه است]

از شهنشاه ناصر الدین شاه-شیونی بیم دار می‌بینم

[اشاره به ترور ناصرالدین شاه]

روز جمعه ز شهر ذیقعده-تن او در مزار می‌بینم

[روز مرگ ناصرالدین شاه 12 اردیبهشت 1275، مصادف با جمعه، 18 ذی القعده 1313]

بعد از آن شه مظفر الدین را-شاهیِش ناگوار می‌بینم

[اشاره وضعیت ناگوار جسمی و ضعف پادشاهی مظفرالدین شاه]

چارشنبه ز شهر ذیقعده-مرگ او آشکار می‌بینم

[روز مرگ مظفرالدین شاه 18 دی 1385، مصادف با چهارشنبه، 24 ذی القعده 1324]

از الف تا به دال می‌گویم-شاه و شاهی فکار می‌بینم

[اشاره به نهضت مشروطیت ایران و تهدید پایه های سلطنت قاجاریه است]

در خراسان و مصر و شام و عراق-فتنه و کارزار می‌بینم

جنگ و آشوب و فتنه‌ی بسیار-در یمین و یسار می‌بینم

[آغاز جنگ جهانی اول، مصادف با آخرین روزهای عمر مشروطیت ایران]

غارت و قتل لشکر بسیار-در میان و کنار می‌بینم

شه چو بیرون رود ز جاگاهش-شاه دیگر بکار می‌بینم

[به کودتای رضا خان علیه احمد شاه قاجار اشاره دارد، جالب آنکه به خروج او از کشور اشاره می‌کند و نه مرگ او]

چون فریدون به تخت بنشیند-نوکرانش قطار می‌بینم

متصف بر صفات سلطان است-لیک من گرگ وار می‌بینم

دائم اسبش به زیر زین طلا-کمتر آن را سوار می‌بینم

عدل و انصاف در زمانه‌ی او-همچو هیمه به نار می‌بینم

علمای زمان او دائم-همه را تار و مار می‌بینم

[تقابل دولت با دین و روحانیت هیچ گاه در تاریخ ایران به اندازه دوران حکومت رضا شاه نبوده است. او کوشش کرد تا لباس روحانیت را از بین برده و به کلی سازمان روحانیت را فرو بپاشد]

هست فصل حجاب در عهدش-فصل را بی اعتبار می‌بینم

[مهم ترین اقدام ضد دینی رضاشاه کشف حجاب زنان بود]

جنگ سختی شود تمام جهان-کوه و صحرا فکار می‌بینم

[اشاره به آغاز جنگ جهانی دوم]

کار و بار زمانه وارونه-قحط و هم ننگ و عار می‌بینم

[اشاره به نابسامانی شدید اقتصادی در ایران و گسترش قحطی، همچنین اشغال کشور توسط متفقین و خیانت رجال سیاسی در همکاری با بیگانگان]

چون دو ده سال پادشاهی کرد-شهیش برکنار می‌بینم

[رضا شاه عملاً از سوم اسفند 1299 تا شهریور 1320، قدرت را در اختیار داشت و پس از آن برکنار و تبعید شد]

پسرش چون به تخت بنشیند-بوالعجب روزگار می‌بینم

نوجوانی به سان سرو بلند-رستمش بنده وار می‌بینم

در امور شهی است بی تدبیر-لیکنش بخت یار می‌بینم

[خود محمد رضا پهلوی نیز معتقد بود که در کار پایداری سلطنتش، علیرغم حوادث سهمگین که می‌توانست طومار حکومت او را در هم بپیچد، همواره بخت یار او بوده تا جایی که مدعی بود که خداوند حامی اوست]

بس فرومایگان بی حاصل-حامل کار و بار می‌بینم

مذهب و دین ضعیف می‌یابم-مُبتدع افتخار می‌بینم

ظلم پنهان، خیانت و تزویر-بر اعاظم شعار می‌بینم

ظلمت ظلم ظالمان دیار-بی حد و بی شمار می‌بینم

ماه را رو سیاه می‌یابم-مهر را دل فکار می‌بینم

دولت مرد و زن رود به فنا-حال مردم فکار می‌بینم

غارت و قتل مردم ایران-دست خارج به کار می‌بینم

کهنه رندی به کار اهرمنی-اندر این روزگار می‌بینم

[ابتدا دخالت خارجی را در غارت و قتل مردم ایران مورد اشاره قرار می‌دهد، سپس آن قدرت خارجی را شیطانی قلمداد می‌کند. اشاره به آمریکا، شیطان بزرگ]

دور او هم تمام خواهد شد-لشکری را سوار می‌بینم

شور و غوغای دین شود پیدا-سر به سر کارزار می‌بینم

[اشاره به وقوع انقلاب اسلامی‌ایران و مبارزات گسترده مردمی‌از یک سو و کشتار مردم به دست جلادان رژیم شاه، از سوی دیگر]

قصه ای بس غریب می‌شنوم-غصه ای در دیار می‌بینم

جنگ و آشوب و فتنه‌ی بسیار-نام او زشت و خوار می‌بینم

[محمد رضا پهلوی، تنها شاهی است که تمام مردم مستقیماً او را مورد خطاب قرار داده و مرگ بر او گفتند بنابراین وی خوارترین شاه در سلسله پادشاهی ایران است]

کم ز چل چون که پادشاهی کرد-سلطه اش تار و مار می‌بینم

[اشاره به 37 سال حکومت محمدرضا پهلوی]

غم مخور زانکه من در این تشویش-خرمی‌ وصل یار می‌بینم 

بعد از او شاهی از میان برود-عالمی‌چون نگار می‌بینم

سیدی را ز نسل آل رسول-نام او، برقرار می‌بینم

[سیادت امام خمینی(ره) را تصریح می‌کند]

نایب مهدی آشکار شود-سروری را سوار می‌بینم

[نیابت عام حضرت ولی عصر ارواحنا فداه از پایان غیبت صغری آغاز شده است اما هیچگاه نیایت عام فقها آشکار و علنی و عملیاتی نبوده است تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی‌ایران، نیابت عام فقها، فعلیت یافت و حکومت ولایت فقیه با تکیه بر نیابت عام حضرت حجت عجل الله فرجه تأسیس گردید]

پیشوای تمام دانایی-رهبری با وقار می‌بینم

متصف بر صفات سلطانیست-لیک درویش وار می‌بینم

رهنما و امام هفت اقلیم-نام او را شعار می‌بینم

[اشاره به استفاده مکرر از نام امام خمینی در شعارهای قبل و بعد از انقلاب]

همچو مولا جلال الدین مولا-شمس تبریز وار می‌بینم

[اشاره به عشق و ارادت آیت الله خامنه ای به امام خمینی]

بندگان جناب حضرت او-سر بسر تاجدار می‌بینم 

گوهر شب چراغ بهر کمال-آن دُرِ شاهوار می‌بینم

هر کجا رو نهد به فضل اله-دشمنش خاکسار می‌بینم

[اشاره به غلبه بر فتنه های داخلی و موفقیت های نظامی ایران در منطقه]

با کرامات و جامع آداب-آصف روزگار می‌بینم

[تشبیه مقام معظم رهبری به آصف بن برخیا، وزیر حضرت سلیمان و عالم قوم]

تا چهل سال ای برادر من-دوره‌ی شهریار می‌بینم

[نمی‌گوید «دوره آن شهریار می‌بینم» بلکه می‌گوید «دوره شهریار می‌بینم» زیرا در صورت اول حکومت شخص خمینی کبیر باید ادامه می‌یافت و توسط او به صاحب اصلیش تسلیم می‌شد اما در مصراع تصریح می‌کند که طول حیات جمهوری اسلامی، دوره شهریاری خمینی کبیر است و حکومت از اندیشه ها و آرمانهای او منحرف نمی‌شود]

بعد از آن خود امام خواهد بود-که جهان را مدار می‌بینم

صورت و سیرتش چو پیغمبر-علم و حلمش شعار می‌بینم

قائم شرع آل پیغمبر-به جهان آشکار می‌بینم

میم و حاء، میم و دال می‌خوانند-نام آن نامدار می‌بینم

از کمربند آن سپهر وقار-تیغ چون ذوالفقار می‌بینم

جنگ سختی شود تمام جهان-کوه و صحرا فکار می‌بینم

[جنگ جهانی سوم]

مردمان جهان ز انس و پری-همه را در فرار می‌بینم

مر مسیح از سما فرود آید-گور دجال زار می‌بینم

رنگ یک چشم او به رنگ کبود-خری بر خر سوار می‌بینم

هر قدم از خرش بود میلی-دور گردون غبار می‌بینم

آل سفیان تمام کشته شوند-با هزاران سوار می‌بینم

مهدی وقت و عیسی دوران-هر دو را شهسوار می‌بینم

دین و دنیا از او شود معمور-خلق از او، بخت یار می‌بینم

مسکنش شهر کوفه خواهد بود-دولتش پایدار می‌بینم

هفت باشد وزیر سلطانم-همه را کامکار می‌بینم

زینت شرع و رونق اسلام-محکم و استوار می‌بینم

عاصیان از امام معصومم-خجل و شرمسار می‌بینم

گرگ با میش، شیر با آهو-در چرا، برقرار می‌بینم

نه درودی به خود همی‌گویم-بلکه از سرّ یار می‌گویم

نعمت الله نشسته در کنجی-همه را در کنار می‌بینم

فرقه دراویش گنابادی در دشمنی با انقلاب، با تحریف قصیده شاه نعمت الله ولی، به قطب خود نیز رحم نکردند!

اقدام عجیب «گنجور» در استناد قصیده پیشگویی ها به سایت فرقه!

قدرت ملی و امنیت ملی دو روی یک سکه و دارای نسبت مستقیمی هستند، به طوری که قدرت ملی میسر نمی گردد مگر با وجود امنیت ملی و امنیت ملی پایدار نمی ماند مگر به پشتوانه ی قدرت ملی.

از این روی برای تشخیص مناسبات و راهبرد امنیتی ایران در خاورمیانه می بایست از یک سو به منابع قدرت مادی و معنوی خود (فرصت ها) توجه داشت و از سوی دیگر به منابع قدرت دشمن (تهدیدات) نگریست. آنگاه است که با تشخیص نقاط تهدید-فرصت خط و راهبرد سیاسی امنیتی کشور خود به خود نمایان می گردد.

اگر چه "تهدیدات" جمهوری اسلامی به سان فرصت های آن گسترده ای وسیع دارد به نحوی که از مقسم "مرز" به داخلی و خارجی و از مقسم "ماهیت" به سیاسی، فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی و نظامی تقسیم می شود و از این روی بیان راهبرد جامع نیاز به بازشناسی مبسوط تمام عناصر مذکور دارد، اما جای اشکال نیست اگر به صورت موردی به بررسی راهبردهای سیاسی نظامی آمریکا در خاورمیانه پرداخته و رویکرد متقابل ایران را متقابلا بررسی نماییم.

شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه که کاندولیزا رایس، وزیر خارجه بوش پسر، آن را درد زایمان خاورمیانه ی جدید نامید، آغازی بود بر پایان استراتژی جنگ مستقیم و زمینی محور آمریکایی-اسرائیلی که مسبوق بود به تجربیات جنگ ناکام افغانستان (حمله در 2001) و عراق (حمله در 2003) و لطمات سنگین به اقتصاد و حیثیت آمریکا در این دو جنگ؛ تجربیاتی که بازنگری کاخ سفید را در تغییر رویکرد و راهبرد خاورمیانه ای اش سبب شد. به طوری که اکنون از یک طرف جنگ نیابتی، جایگزین رویارویی مستقیم شده و از طرف دیگر حضور پیاده نظام از دستور کار خارج شده و نیروی هوایی جایگزین نیروی زمینی گشته است.

شاهد مثال هر دو مورد آنکه آمریکای پیشدار در تهاجمات نظامی، با وجود اعلام جنگ به دولت سوریه، در دقیقه ی 90 با واسطه قرار دادن روسیه و پیش کشیدن طرح خلع سلاح شیمیایی پا را از معرکه ی درگیری مستقیم پس کشید و مدیریت میدانی جنگ را به هم پیمانان منطقه ای خود _ترکیه و عربستان_ واگذار نمود و اکنون هم که در قالب ائتلاف ضد داعش به دخالت پرداخته، ضمن تأکیدی چندباره بر عدم دخیل نمودن نیروی زمینی، تنها جنگنده ها و پهپادهای خود را وارد نبرد کرده است. البته پیداست که آمریکا سعی دارد با یکی به نعل و یکی به میخ زدن در جنگ و هدف قرار دادن نیروهای داعش از یک سو و انهدام زیر ساخت های سوریه از سوی دیگر، همزمان به فرسایش داعش و سوریه پرداخته و ضمن تقویت ارتش آزاد، این جریان وابسته را وارث نهایی درگیری های سوریه سازد.

اما سوال اینجاست که چه چیزی موجب شد آمریکا از نقش تدارک چی سیاسی و رسانه ای، به ایجاد کننده ی ائتلاف نظامی علیه داعش _و در واقع داعش و اسد_ برسد؟

بی تردید پاسخ به فرمول "موج و صخره" _اگر موج صخره را در هم نکوبد لاجرم به عقب بازگشت می کند_ و نقش مقاومت منطقه با محوریت ایران باز می گردد. به نحوی که با فرسایشی شدن جنگ سوریه و افزایش احتمال بازگشت عناصر اروپایی داعش به کشورهای خود، آمریکا و اروپا خود را ناچار به مقابله با داعش دیدند و إن لا در صورت پیشروی و پیروزی داعش، چنین تهدیدی (عقب نشینی و بازگشت) برای غرب به وجود نمی آمد.

نکته ی دیگر در راهبرد خاورمیانه ای واشنگتن آنکه آمریکا بر خلاف رویه ی گذشته اش که با تغییر یا تثبیت رأس هرم قدرت در کشورهای هدف، منافع خود را دنبال می نمود، چند سالی است که با سرمایه گذاری بر روی قاعده ی هرم، به تنیدن بافت های اجتماعی مشغول است تا از این طریق کشور هدف را به صورت پایدار و بنیادین در جبهه ی مطلوب نگه دارد و این درسی است که شاید از سرنگونی بن علی (تونس)، علی عبد الله صالح (یمن) و حسنی مبارک (مصر) گرفته باشد. این در حالی است که ایران از ابتدا به همین شیوه به افزایش نفوذ خود و ارتقای گروه ها و نهضت های هماهنگ با خود می پرداخت و اینگونه بود که با اتکا به قرابت ایدئولوژیک _اعم از دینی یا سیاسی_ به سرمایه گذاری بر روی حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، حزب الله در لبنان، سپاه بدر، سپاه صدر، مجلس اعلا و حزب الدعوه در عراق، ائتلاف شمال در افغانستان، انصار الله در یمن و جمعیت الوفاق در بحرین پرداخت تا اینگونه با هزینه‌ی کمتر و حضوری کم رنگ تر، نتایج پایدار تری به دست آورد. کما اینکه ایران به جز پیروزی در تحمیل شکست به پروژه ی سرنگونی نظام سوریه و با پیروزی 89 درصدی اسد در مشارکتی 74 درصدی در انتخابات، از پیروزی های اخیر جبهه ی مقاومت در برابر آمریکا و عربستان رونمایی کرده که عبارتند از پیروزی گروه های ضد آمریکایی در عراق به نحوی که از 328 کرسی پارلمان حداقل 250 کرسی آن در اختیار گروه های مبارز است، به ریاست اجرایی (نخست وزیری) رسیدن _رساندن_ عبد الله عبد الله در افغانستان با پشتوانه ی آراء  نیمی از مردم، پیروزی مقاومت فلسطین در جنگ 50 روزه و در نهایت توفق مقاومت یمن بر دولت و تحقق خواسته های انصار الله در تغییر و تعیین نخست وزیر بر اساس توافق نامه ی مصوب با دولت.

جمع بندی آنکه طرح آمریکایی تجزیه و تصرف نظامی خاورمیانه، یکبار و اول بار با حمله ی آمریکا و ناتو به همسایه ی شرقی ایران در 2001 و متعاقب آن و پیرو ماجرای 11 سپتامبر تهاجم آمریکا و انگلیس به همسایه ی غربی ایران در 2003 کلید خورد که با زمین گیر شدن آمریکا در این کشورها و مدیریت سیاسی-امنیتی ایران، آمریکا با تلفات بسیار و زائل شدن حیثیت نظامی و سیاسی به دلیل مطرح شدن مسائلی چون شکنجه گاه ابو غریب و با صرف 3000 میلیارد دلار هزینه ی بی حاصل که بحران اقتصادی آمریکا را رقم زد، بدون داشتن حتی یک پایگاه نظامی و در حالی که بعثی ها ساقط شده و شیعیان طرفدار ایران قدرت را در دست گرفتند، ناگزیر به خروج از عراق شدند.

اما در خیز دوم در 2006، جنگ 33 روزه با عاملیت اسرائیل و مدیریت آمریکا کلید زده شد تا در صورت پیروزی اسرائیل و شکست و نابودی حزب الله، نوبت به دیگر موانع حمله به ایران (سوریه و مقاومت فلسطین) رسیده و در نهایت با انهدام ایران، رویای آمریکایی خاورمیانه بزرگ یا در ترجمان عبری اش، رویای نیل تا فرات، محقق گردد که چنین نشد. 

این بار نیز همان پروژه با یک تغییر راهبرد، توسط گروه بزرگی از تکفیری ها در شام در جریان است با چند تفاوت: 1- به جای دولت، یک جریان مذهبی اجتماعی عامل جنگ است 2- ماهیت این جنگ به خلاف گذشته یک جنگ داخلی جهان اسلام است 2- بر اساس ظاهر سازی صورت گرفته، آمریکا و اسرائیل ردی در آتش افروزی از خود بر جای نگذاشته اند و حتی اعلام می دارند آنان نیز از ناحیه ی داعش مورد تهدید اند 3- نقش آمریکا یک نقش پشتوانه ای بوده و حتی در مدیریت میدانی آن نیز با دولت های مرتجع منطقه می باشد 4- حضور فعلی و آتی آمریکا در این نبرد بدون استفاده از نیروی زمینی است و 5- این حضور هوایی نیز به صورت جمعی و اصطلاحا ائتلافی است و بر خلاف جنگ 2003 و 2006 فعلا از سوی آمریکا تک روی ای در آن دیده نشده است.

جلیلی: مذاکره برای داد و ستد است. باید دید در مقابل امتیازاتی که دادیم در تحریم و قطعنامه ها چه گرفتیم.

در حوزه تحریم، ستانده ما توقف برخی تحریمها با امکان بازگشت فوری آنهاست.

غرب میگوید مسیر رسیدن به بمب را مسدود کردیم، اما در مقابل مسیر بازگشت تحریم باز است. این یعنی عدم توازن.

ضمیمه 5 برجام می گوید قوانین تحریمی اروپا فقط تعلیق شده و برخی حتی تا 8 سال دیگر تعلیق هم نمیشود.

طبق برجام، تحریم دانشگاه شریف، بهشتی و مالکاشتر تا 8 سال دیگر باقی بوده و پس از آن تنها تعلیق خواهد شد.

طبق برجام، بانک سپه، ملی، صادرات، انصار و مهر تا 8 سال دیگر باقی بوده و پس از آن تنها تعلیق خواهد شد.

اروپا قانون تحریم سویفت را تا 8 سال دیگر تعلیق هم نخواهد کرد.