احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱. با وجود فاصله ۱۰۰ متری یکی از کانون‌های توزیع مواد مخدر با یکی از کلانتری‌ها و ادارات مبارزه با مواد مخدر، نیروی انتظامی هیچ اطلاعی از وجود آن کانون نداشت؛ اگر نگوییم اطلاع داشته و مشکل از نبود اراده یا مسائل دیگر بوده است. (ایراد اول)

۲. در دیدار حضوری با مسؤل اطلاعات کلانتری، ضمن معرفی خود، آن کانون را همراه با شواهد، معرفی می‌کنم.
قول پیگیری می‌دهد اما اقدامی نمی‌کند. (ایراد دوم)

۳. به ۱۱۰ زنگ می‌زنم و می‌خواهم وصل کند به پلیس امنیت، وصل می‌کند اما طبق معمول بلافاصله قطع می‌شود. (ایراد سوم)

۴. دوباره زنگ می‌زنم و اینبار اتصال می‌دهد به پلیس مواد مخدر.
خود را معرفی می‌کنم و ماجرا را توضیح می‌دهم اما باز اتفاقی نمی‌افتد! (ایراد چهارم)

۵. برای دومین بار زنگ می‌زنم به پلیس مواد مخدر و با تعجب می‌پرسم اگر نخواهید با مواد مخدر و مشخصا آن سوژه مبارزه کنید، دقیقا برای چه بودجه و حقوق می‌گیرید؟!
قول پیگیری می‌دهد اما باز اتفاقی نمی‌افتد! (ایراد پنجم)

۶. زنگ می‌زنم به ۱۹۷ موضوع را گزارش می‌دهم.
با من تماس می‌گیرند و اطلاع می‌دهند که در فلان ساعت در دسترس باشید تا مسؤلش را تلفنی به شما وصل کنیم. (نکته مثبت ماجرا)

۷. در روز و ساعت مقرر تماس می‌گیرند و ماجرا را توضیح می‌دهم.
همزمان از همان اداره مواد مخدرِ در مظان اتهام تماس می‌گیرند درحالیکه پشت خط هستند! (ایراد بزرگ ششم که اصلا نشانه خوبی نیست)

۸. با شماره‌ای که پشت خط بود تماس می‌گیرم و می‌گویم که جالب است که همزمان با آنها شما هم با عجله تماس گرفته‌اید!
ادعا می‌کند که اتفاقی بوده!
ضمن گلایه از ترک فعل آنان، موضوع را بار دیگر توضیح می‌دهم.
ادعا می‌کند عدم رسیدگی، به دلیل ثبت اشتباهی زنگ واحد سوژه بوده!
با توجه به دو مرتبه گزارش خود و شناخت کامل از آن پلاک و واحد، این احتمال را نزدیک به صفر ذکر می‌کنم.
تاکید می‌کنم که فرد توزیع کننده، تا یک هفته دیگر از اینجا خواهد رفت و اگر نجنبید، از دست‌تان پریده.
پاسخ می‌دهد که خب خوب است که از این محله می‌رود!
با تعجب و عصبانیت می‌گویم شما حق ندارید بگذارید بی‌کیفر برود و باید قبل از جابجایی، منزلش را با حکم قضایی بگردید و کشفیات خود را ثبت و ضبط کنید. (ایراد بزرگ هفتم که این نیز اصلا نشانه خوبی نیست)

۹. مجدد زنگ می‌زنم ۱۹۷ و از ابتدا تاکنون را شرح می‌دهم و سه نکته را متذکر می‌شوم:
اول. چرا در گزارش‌ها، به تذکر اکتفا، و بازدارندگی را به دست خود زائل می‌کنید؟
دوم. چه کسی در مجموعه شما به اداره مذکور ماجرا را اطلاع داده که نیروی متخلف همزمان با ‌شما، به من زنگ می‌زند؟ و چرا متوجه حفره در سیستم خود نیستید؟
سوم. با توجه به گردش مالی بالای مواد مخدر، حتما لازم است تا انتها ماجرا را پیگیری کنید و احتمال تبانی فروشندگان مواد با اداره مبارزه با مواد مخدر از یک سو، و احتمال تبانی اداره مذکور با عناصری در ۱۹۷ را بررسی نمایید.
توجیه می‌شود و قول پیگیری می‌دهد...

جناب آقای راداران!
همه مسؤلان لشکری و کشوری!
چند درصد از شهرواندان انگیزه و امیدی برای پیگیری تخلفات را دارند؟!
چند صدم درصد از شهروندان دست‌شان به رسانه‌ای کردن موضوع می‌رسد؟!
پاشنه آشیل مدیریت و حکمرانی در ایران، نظارت و بازدارندگی است.
یا نظارت نمی‌شود، یا اگر می‌شود بازدارندگی ندارد.
امیدوارم مرحله ۱۰م این گزارشِ به مردم، ناامید کننده‌تر از موارد قبلی نباشد!

نفوذ امنیتی را کم و بیش می‌شناسید و نفوذی‌های امنیتی را نیز دیده‌اید.
نفوذ و جاسوسی مأموریتی است پرریسک با کارویژه رفت و آمدهای پنهان افراد و داد و ستدهای نهان تجهیزات و اطلاعات.
همین هم هست که برخی از جاسوس‌های آموزش دیده‌ای که انواع پروتکل‌های حفاظتی را هم رعایت می‌کنند، باز در دام می‌افتند.
موضوع سخن اما نفوذی‌های امنیتی نیست، نفوذی‌هایی به مراتب خطرناک‌تر است که به دلیل جنس فعالیت‌شان، امکان لو رفتن و دستگیر شدن‌شان نزدیک به صفر است؛ زیرا هرچقدر نوع فعالیت مدیران نفوذی امنیتی «فعل» است، نوع فعالیت مدیران نفوذی فرهنگی «ترک فعل» است.
این، کار کردن است که به چشم می‌آید؛ کار نکردن هیچگاه به چشم کسی نمی‌آید؛ غافل از آنکه مأموریت این دسته از مدیران، همین کارهای بی‌خاصیت ویترینی است.
با وجود این همه گلایه تند و آشکار رهبر انقلاب از وضعیت فضای مجازی کشور و عملکرد مدیران فرهنگی، هیچگاه شنیده‌اید که یک مدیر این حوزه حتی در مظان اتهام نفوذ باشد؟ خیر!
هیچ اندیشه‌اید که همانطور که نفوذ در تار و پود شورای عالی امنیت ملی راه داشته، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی نیز بی‌بهره از شرارت دشمن نبوده است؟
عرض شد که مدیران فرهنگی را هیچگاه در داد و ستد اطلاعات سری کشور نخواهیم یافت و باید شاخص در تشخیص مدیران رخنه کرده در حوزه فرهنگ را بشناسیم تا بتوانیم آنان را شناسایی کنیم.
شاخص، عملکرد آنان، نه براساس گزارشات مضحک و خودتنظیم، بلکه مبتنی‌بر خروجی و محصول نهاییِ قابل سنجش و راستی‌آزمایی است.
مدیر نفوذی برای آنکه سازمان متبوعش به محصول (اثر و انسان) نرسد، برای زیرمجموعه کارهایی فرعی و بی‌ارزش تعریف می‌کند تا تمام بودجه و انرژی صرف همان شود.
و یا آنکه کارها را چنان بزرگ و پرپیچ و خم تعریف می‌کند تا عملا در نیمه راه متوقف و منتفی گردد.
بزک نیز جزء همیشگی کار این قماش است.
مدیرانی که سازمان تحت امر خود را فشل و زمین‌گیر کرده‌اند، دائم خود را در چشم دیگران بزک می‌کنند.
از این جلسه به آن جلسه و از این سخنرانی به آن سخنرانی و توییت پشت توییت!
برای چه؟ برای اینکه زمین‌گیری یک مجموعه، پشت نقاب فعالیت ظاهری مدیر آن مجموعه مخفی گردد.
خروجی؟ همچنان صفر!
سوراخ دعا را هم پیدا کرده‌اند و هرچه مورد تاکید رهبر انقلاب باشد را با تکرار «عنوان» آن به ابتذال می‌کشانند و درعین حال خود را پیشتاز در عمل به منویات رهبری جا می‌زنند.
فرقی نمی‌کند «بصیرت» و «جنگ نرم» باشد یا «فضای مجازی» و «جهاد تبیین». ده‌ها جلسه و همایش برگزار می‌کنند راجع به ماهیت، اهمیت، مبانی، مقدمات و معنای یک «واژه» تا بی‌عملی خود را پشت جلسات و همایش‌های پوچ پنهان کنند.
تقدس‌مآبی و خود-نظام پنداری این مدیران نیز ترفند خبیثانه دیگری است برای فرار از پاسخگویی.
یافتن و عزل و محاکمه نفوذی‌های فرهنگی کار سختی نیست، اگر اراده‌ای وجود داشته باشد...

اولیات حکمرانی

راجع به مانور رسانه‌ای بر لزوم «همدلی» مردم برای صرفه‌جویی در مصرف گاز نمی‌دانم چه بگویم که حق مطلب ادا شود!
اینکه برخی از مردم کلان‌شهرهای همیشه برخوردار تصمیم می‌گیرند چند روزی کمتر اسراف یا مصرف کنند، قابل تقدیر است اما سؤال اساسی این است که در شرایطی که میلیون‌ها نفر از مردم، در عذاب از سوز و سرمای بی‌سابقه و بعضا در معرض مرگ هستند، این چه حکمرانی‌ای است که مسؤلان و اخبارگویان با لباس‌های تابستانه در بیرون از خانه، از مردم می‌خواهند تا در محیط خانه لباس‌های زمستانه بپوشند!
فارغ از کج‌فهمی نسبت به اثرگذاری تقریبا هیچِ این نوع هشدارها و خواهش‌هایی که مشخص است گوینده خود عامل نیست، و فارغ از اینکه مسؤلان اصول حکمرانی را نمی‌دانند، ظاهرا حتی از معنای حکم‌رانی نیز غافل‌اند و در مواجهه با وضعیت کنونی «دیپلماسی التماسی» را درپیش گرفته‌اند!
مسؤلانی که وقتی پای منافع شخصی‌شان درمیان باشد کمترین تعارفی با احدی ندارند، چرا درجایی که پای منافع عمومی و حقوق عامه درمیان است رسم تساهل و تسامح را درپیش می‌گیرند؟!
با چه کسی تعارف دارید؟ از چه چیزی می‌ترسید؟
به جای گفتار درمانی یا تعطیل کردن صنایع و ادارات که لطمه مضاعف به اقتصاد کشور است، با دو اهرم افزایش موقتِ چند برابری و همگانی قیمت و جریمه و قطع فوری گاز پرمصرف‌ها، بحران را مدیریت و مصرف را کنترل کنید.
همین موضوع عینا راجع به بحران آب، معضل برق و... نیز صادق است.
۱۴۰۱/۱۰/۲۵

موج دوم

سخنرانی رهبر انقلاب درخصوص خطای محاسباتی دشمن در اغتشاشات اخیر را خطاست اگر به منزله پایان غائله تلقی کنیم.
صحبت از این مطلب بدیهی نیست که ملاحم و فتن تمامی ندارند و از ۷۸ به ۸۸ و از ۸۸ به ۹۲، ۹۶، ۹۷، ۹۸، ۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ می‌رسند.
سخن در این است که مشخصا همین غائله‌ای که با اسم رمز #مهسا_امینی کلید خورد و تمام ظرفیت‌های دشمن را در موج نخست پای کار آورد، تمام نشده و تا خیز موج دوم صرفا متوقف گشته.
دشمن درحال بازیابی و بازسازی خود است تا چالش بی‌حجابی در پاییز و زمستان را به‌واسطه شبکه فحشای خیابانی به چالش بی‌لباسی در بهار و تابستان ارتقاء دهد و کارد را به استخوان و کار را به درگیری دیگری برساند؛ آن هم در شرایطی که به واسطه تبعات اقتصادی اغتشاشات اخیر، بازار طلا و ارز ملتهب، و فشار مضاعفی بر جامعه و خصوصا کسبه و کارگران تحمیل شده و خواهد شد.
شرایطی که پازل اعتصاب و آشوب را تکمیل و آن را تشدید خواهد نمود.
سعی نگارنده بر آن است تا نکات و پیشنهادات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و حقوقی خود را جهت ضربه پیش‌دستانه به سازمان فتنه، از همین کانال به مرور منتشر نماید. اما عجالتا به این نکته اشاره می‌شود که به دو دلیل باید با همه هزینه‌هایی که دارد بساط کشف حجاب را به سرعت از صحنه جامعه جمع نمود:
اول. برنامه طرف مقابل در یکه‌تازی‌های هنجارشکنانه و محتوم بودن چالش و تنش، که دفع شر عاجل و کم‌هزینه‌تر دشمن را به مدد سرمای زمستان می‌طلبد.
دوم. تحمیل «بحران دست‌آورد» به طرف مقابل که افسردگی سیاسی و خودزنی سازمانی را به جان ضدانقلاب خواهد انداخت.
ادامه دارد...
۱۴۰۱/۱۰/۲۴

تاراج

افشاگری همتی از شیوه خلق اعتبار (چاپ پول) بی‌پشتوانه در دولت روحانی:

مجموع پولی که ما به اصطلاح متداول در چند دفعه چاپ کردیم ۲۰۰ هزار میلیارد تومان بود که برایش پشتوانه تعریف کردیم. مثلا گفتیم ما از دولت پول نفتی که سال آینده می‌فروشد را سلف خری کردیم؛ به دولت این رقم پول دادیم کارش راه بیفتد. گفتیم ما پول‌های بلوکه شده در کره جنوبی یا بدهی گازی عراق را قبول می‌کنیم؛ هر وقت دادند می‌گیریم. انگار چک گرفتیم به دولت پول دادیم که مجموع این نوع پول‌ها به اضافه اختیاراتی که داشتیم جمعا ۲۰۰ هزار میلیارد تومان بود. این مقدار نقدینگی اضافی است که ما وارد چرخه اقتصاد کردیم که البته چون پشتوانه نداشت این پول تورم ایجاد کرد... حساب کردم دیدم با هیچ حسابی این رقم‌ها جور در نمی‌آید. بعد متوجه شدم آقای روحانی به نوبخت اختیار داده یا الزام کرده هر وزارتی یا هر سازمان دولتی هرقدر اعتبار خواست بدهد و کاری نداشته باشد این رقم‌ها در بانک مرکزی پشتوانه دارد یا ندارد. یک روز که آقای نوبخت رقمی بالا برای یک پروژه حواله کرده بود؛ من نامه را با توضیح یکی از معاونان دریافت کردم که نوشته بود این پول خیلی زیاد است؛ نداریم. من هم آن سند را در کارتابل انداختم تا بعد با آقای نوبخت صحبت کنم. دو سه روزی گذشت، آقای روحانی تماس گرفت، بی‌مقدمه و احوال پرسی گفت چرا پول این پروژه را نداده‌ای؟ گفتم از کجا بدهم؟ گفت رقم دادن که کجا ندارد. سند بزن. این عدد میلیارد داده شد؛ با بقیه‌اش کار نداشته باش.

روزنامه سازندگی مورخ ۱۴۰۱/۳/۳۱

saazandegi.ir/post-14

براساس آنچه در بودجه ۱۴۰۱ پیش‌بینی شده، صادرات نفت خام کشور، روزانه ۱.۴ میلیون بشکه به ارزش صادراتی بشکه‌ای ۷۰ دلار است. با این حال می‌دانیم لوایح بودجه یک پیش‌بینی خوش‌بینانه است که عموما محقق نمی‌گردد و دولت‌ها هرسال و از جمله امسال با کسری بودجه مواجه هستند.
حال سرانه ماهانه را ابتدا براساس اعداد و ارقام بودجه و سپس برمبنای برآورد مستقل اندیشکده‌های معتبر بین‌المللی محاسبه می‌کنیم.

۱. بودجه:
۱۴۰۰۰۰۰ (صادرات روزانه بشکه نفت) × ۳۰ (ماه) × ۷۰ (قیمت هر بشکه نفت به دلار) ÷ ۸۵۰۰۰۰۰۰ (جمعیت ایران) = ۳۴ دلار

۲. برآوردهای بین‌المللی:
اندیشکده‌ها و منابع معتبر خارجی با توجه به میزان فروش رسمی و غیررسمی، صادرات نفت ایران را بین ۸۰۰ هزار تا ۱.۲ میلیون بشکه در روز تخمین زده‌اند که به مراتب کمتر از ارقام مندرج در بودجه است.
در این حالت، با تغییر مؤلفه میزان صادرات روزانه، سرانه ماهانه نفتی بین ۲۰ دلار (در فرض صادرات ۸۰۰ هزار بشکه در روز) تا ۳۰ دلار (در فرض صادرات ۱.۲ میلیون بشکه در روز) متغیر خواهد بود.

پاسخ به چند پرسش:
۱. سایر منابع درآمدی دولت نظیر گاز و پتروشیمی چرا محاسبه نشده؟
زیرا سؤال صرفا از تصور عموم راجع به درآمدهای ناخالص نفتی، بدون احتساب هزینه‌های استخراج و صادرات آن بود.
۲. سرانه ماهانه از بودجه عمومی چقدر می‌شود؟
بودجه عمومی دولت ۱۵۰۵ هزار میلیارد تومان است که به ازای هر ایرانی، می‌شود ۱.۵ میلیون تومان در ماه.
۳. با احتساب همه درآمدهای صادراتی و غیرصادراتی کشور، سرانه ماهانه از بودجه کل کشور چقدر می‌شود؟
بودجه کل کشور (عمومی دولت + شرکت‌ها) شامل همه منابع صادراتی و غیرصادراتی، ۳۶۳۱ هزار میلیارد تومان است که به ازای هر ایرانی، می‌شود ۳.۵ میلیون تومان در ماه.
۴. این اعداد و ارقام متعلق به ۱۴۰۱/۲۰۲۲ هست یا هرسال چنین بوده است؟
هرسال با کمی نوسان، ارقام تقریبا همین بوده است.
۵. نتیجه تصور غلط عمومی از درآمد نفتی کشور و سرانه خود چیست؟
خروجی قهری تصورات غلط، توقعات غلط است و هرچه فاصله توهم تا واقعیت در ذهن مخاطب بیشتر باشد، این خلاء با گزاره‌هایی نظیر «همه مسؤلان دزد هستند» و «پول ما خرج اعراب می‌شود» بیشتر پر می‌گردد که در یک کلام زمینه‌ساز القاء فساد سیستماتیک و ناکارآمدی نظام است.

تشنج جامعه فعلا تمام شده و نوبت پایین آوردن تب آن است؛ در غیر این صورت با یک شوک، مجدد تشنج خواهد کرد.
در این راستا با #محاکمه_روحانی حاصل می‌گردد:
۱. التیام زخم معترضان به بیکاری و گرانی
۲. تبری نظام از مفاسد روحانی
۳. بازدارندگی نسبت به دیگر شرارت‌های امنیتی اقتصادی
۴. امیدآفرینی در هواداران عدالت و جمهوری اسلامی
۵. نشاندن شاه‌مهره در جایگاه مسبب خسارات و ویرانی
۶. رسواسازی عناصر مخفی شده در پشت نقاب اعتراض به فساد و ناکارآمدی با حمایت آنان از روحانی
۷. به حاشیه راندن جنجال مجازات محاربان خیابانی
۱۴۰۱/۹/۲۶

من این را هم عرض بکنم -اینها دیگر اطّلاعات ما است- ملّت عزیز هم بدانند که دستگاه‌های جاسوسی و سرویس‌های اطّلاعاتیِ کشورهایی و از همه بدتر کشور آمریکا و همچنین رژیم صهیونیستی از چندی پیش و نه امروز دارند تلاش می‌کنند که انتخابات آخر خرداد را بی‌رونق کنند.
۱۴۰۰/۱/۱

 

از فضای مجازی هم حدّاکثر استفاده را دارند می‌کنند. خب متأسّفانه در فضای مجازیِ کشور ما هم که آن رعایت‌های لازم با وجود این همه تأکیدی که من کردم صورت نمی‌گیرد و در یک جهاتی واقعاً ول است، که بایستی آن کسانی که مسئول هستند حواسشان باشد. همه کشورهای دنیا روی فضای مجازیِ خودشان دارند اِعمال مدیریّت می‌کنند، [در حالی که] ما افتخار می‌کنیم به اینکه ما فضای مجازی را ول کرده‌ایم! این افتخار ندارد؛ این به هیچ وجه افتخار ندارد. فضای مجازی را بایستی مدیریّت کرد.
۱۴۰۰/۱/۱

 

دشمنان خارجی و بیرونی هم که صریحاً با انتخابات درمی‌افتند، دنبال این هستند که نظام را تضعیف کنند؛ آنها می‌دانند که اگر چنانچه حضور مردم ضعیف بشود و کشور ضعیف بشود، آن وقت می‌توانند کشور را دچار ناامنی کنند، دچار تروریسم کنند، کشور را جولانگاه تروریست‌ها قرار بدهند؛ این در صورتی است که کشور ضعیف بشود، و پشتوانه حضور مردم در کشور کم‌رنگ بشود.
۱۴۰۰/۳/۲۶

 

جهاد تبیین را جدّی بگیرید، شبهه‌زدایی از ذهن مخاطبین را جدّی بگیرید. شبهه از جمله چیزهایی است که عرض کردیم مثل موریانه است؛ دشمن به این موریانه‌ها دل بسته. شبهه ویروس است، مثل همین ویروس کرونا؛ وقتی که وارد شد، خارج شدنش مشکل است، جزو بیماری‌های مسری هم هست، سرایت هم می‌کند.
۱۴۰۱/۵/۵

 

هر کدام از شما به عنوان یک وظیفه، مثل یک چراغی، مثل یک نوری پیرامون خودتان را روشن کنید. امروز خوشبختانه میدان باز است برای انتشار افکار. این فضای عمومی در کنار مشکلاتی که ممکن است به وجود بیاورد، برکات بزرگی هم دارد؛ می‌توانید افکار درست را، افکار صحیح را منتشر کنید، پاسخ به اشکالات را، پاسخ به ابهام‌آفرینی‌ها را در این فضا با استفاده از این امکان منتشر کنید و می‌توانید در این زمینه به معنای واقعی کلمه جهاد کنید.
۱۴۰۰/۷/۵

 

مطلبی که من بیشتر می‌خواهم روی آن تکیه بکنم و توجّه شما و دیگرانی که این صحبت را می‌شنوند جلب کنم، «جهاد تبیین» است که من این را مکرّر تکرار کرده‌ام.
۱۴۰۰/۱۱/۱۹

 

در مورد انقلاب، هر چه می‌توانند چهره انقلاب را، چهره امام را، فعّالیّتهای این چهل سال را مخدوش می‌کنند؛ تا آنجایی که از عهده‌شان بر می‌آید سعی می‌کنند این را مخدوش کنند. از پیشرفت‌ها، از نقاط مثبت، نقاط قوّت، مطلقاً نشانه‌ای در این مجموعه امپراتوری رسانه‌ای غرب شما مشاهده نمی‌کنید؛ کتمان حقایق. متقابلاً اگر یک نقطه‌ضعفی وجود دارد -که البتّه وجود دارد؛ هیچ کشوری و هیچ نظامی بدون نقطه‌ضعف نیست- یک نقطه‌ضعف کوچک را صد برابر بزرگ می‌کنند و نشان می‌دهند؛ این یک کار عجیبی است که امروز انجام می‌گیرد. به همین جهت است که «جهاد تبیین» یک فریضه است. «جهاد تبیین» یک فریضه قطعی و یک فریضه فوری است و هر کسی که می‌تواند [باید اقدام کند].
۱۴۰۰/۱۱/۱۹

 

متولّیان رسانه‌ها در درجه اوّل مسئولند؛ چه رسانه ملّی و چه سایر رسانه‌های گوناگون، چه فضای مجازی، چه مجموعه مطبوعات، همه موظّفند در این زمینه وارد این میدان بشوند و هر کسی که یک مرکزی و منبری برای حرف زدن با افکار عمومی جامعه دارد، در این زمینه موظّف است.
۱۴۰۰/۱۱/۱۹

 

امروز یکی از کارهای مهم، اغوای خواصّ جامعه است، [یعنی] کسانی که عنوانی دارند و امکانی دارند و احیاناً سوادی دارند و مانند اینها. چون وقتی خواص اغوا شدند، اگر به این خواصّ اغوا شده فرصت داده بشود و امکان داده بشود، راحت توده مردم را اغوا خواهند کرد. یکی از سنگین‌ترین جنگ‌های نرم تاریخ کشور ما امروز در همین زمینه در جریان است. دارند دائم با مزدورپروری، با حرام‌خوارسازی، با لطایف‌الحیل افرادی را حرام‌خوار می‌کنند؛ وقتی حرام‌خوار شد، مثل حیوان جلّال، دیگر خیلی مشکل می‌شود او را از حرام‌خواری دور کرد. و مزدورپروری می‌کنند؛ بعضی‌ها را با تهدید، بعضی‌ها را با تطمیع و انواع و اقسام این چیزها.
۱۴۰۰/۱۲/۱۹

‏۱. ائتلاف ضدانقلاب از رجوی و پهلوی تا رسانه‌ها و سلبریتی‌ها که از فراخوان ۳ روزه حمایت کرده بودند، ۵ باخت بزرگ را یکجا برای خود رقم زدند: شکست در اعتصاب، تجمع محله‌محور، تجمع میدان آزادی، آشوب در دانشگاه‌ها و از همه مهمتر انتحار با خبرسازی دروغ و رسوا در موفق نامیدن افتضاحات خود!

‏۲. جالب آنکه با بروز آثار شکست در ۱۴ آذر و ریزش گسترده بدنه اجتماعی آشوب، اتاق فکر دشمن بلافاصله بر آن شد تا ناکامی در ناآرامی را با تحرکات چهره‌های فاسد سیاسی در ۱۵ و ۱۶ آذر، جبران کند: ادعای تجاوز عبدالحمید، بیانیه خاتمی و چندمین اعلام برائت همسر شیخ علی تهرانی از رهبر انقلاب.

‏۳. ممکن است گروهک‌ها و سرویس‌ها، برای جلوگیری از موج یأس، ترس و ریزش پیاده نظام خود، اکنون دست به عملیات جبرانی بزنند، و ممکن و محتمل است با وقفه و بازسازی ۳ هفته‌ای، پس از موج ۳ ماهه اول که ختم به فراخوان خفت‌بار ۳ روزه گشت، با بسته جدیدی از خرابکاری، خیز دوم را در ۹ دی بردارند.

‏۴. همه باید بدانیم که آشوب و اغتشاش در براندازی موضوعیت ندارد. این حربه تنها یک سلاح اجتماعی و پرکاربرد در جنگ ترکیبی است.
نه آشوب تمام شده و نه به فرض محال اتمام، تمام دشمنی قرار است از آن مجرا رخ نماید.
خیال خام ختم غائله، خطای فاحش محاسباتی است که تنگه احد دیگری را رقم می‌زند.

‏۵. دشمن درحال بازسازی و بازیابی خود است؛ همچنانکه پس از آبان ۹۸، با وجود خروش عظیم ملت در تشییع پیکر سردار سلیمانی، موج دوم آشوب را در دی ۹۸ رقم زدند.
این بازی، برای آمریکا و اسرائیل، بازی مرگ و زندگی است.
تا موج دوم ناآرامی‌ها زمانی نمانده.
اندک فرصت را برای تبیین مغتنم بشماریم.
۱۴۰۱/۹/۱۷

نکته مخاطب: تسلط، فن بیان و تکنیک‌های عملیات روانی در تدریس ایشان بسیار عالی بود. همچنین تسلط همه جانبه بر مسایل روز و تحلیل و بررسی آن. اما آنچه که در رسانه، آن هم رسانه محلی و استانی با شرایط امروز نیاز روز برنامه‌سازان است، تزریق روحیه امید، نشاط و ترسیم آینده‌ای روشن از کشور و نظام است، چاشنی آن هم می‌تواند خطراتی که در کمین این کشور است را بیان کرد اما در کلاس فوق برعکس عمل شد و جنبه اضطراب و نگرانی از آینده به شدت بالا بود به گونه‌ای که همکاران بعد از جلسه به خود امید می‌دادند که اینگونه‌ای که ایشان تحلیل می‌کند هم نیست؛ حداقل در کرمان ما اینگونه نیست. لذا به نظر می‌رسد مطالب ایشان بیشتر برای مراجع امنیتی مناسب است تا برنامه‌سازان که باید جامعه را آرام کنند و آرامش به جامعه بدهند.

توضیح اینجانب: دوشنبه‌ای که گذشت، مهمان مدیران و برنامه‌سازان صداوسیمای کرمان بودم و نکات متعدد و متنوعی را راجع به برنامه دشمن و وضعیت کشور عرض کردم.
متن فوق نظر یکی از مستعمین است که به تهران منعکس، و سپس در اختیار اینجانب گذاشته شد که به دلیل اینکه پرسش بسیاری از مخاطبان نیز هست طرح آن را بهانه‌ای برای پاسخ عمومی می‌نمایم.
همانطور که از متن مشخص است، گرچه بازخودهای گفتگو و طرح بحث بسیار مثبت بوده اما ترسیم وضعیت پیش‌روی کشور نگرانی‌هایی را برای مخاطبان نیز ایجاد نموده است.
پاسخ این سوال که چه اصراری به طرح چنین مباحثی دارم؟ آن است که
۱. حقیقتا با یک جنگ ترکیبی سنگین و بی‌سابقه مواجهیم که نمودهای آن در بروز خشونت‌های افسارگسیخته کنونی قابل مشاهده است؛ بنابراین هرگونه عادی‌انگاری حوادث، خلاف واقعیت است.
۲. برخی تا به عمق خطر پی‌نبرند، تلاش مضاعفی برای مواجهه نیز نخواهند داشت. همین تحرک نسبی متولیان فرهنگی در تبیین مسائل، حاصل احساس خطری است که کرده‌اند؛ وگرنه رهبر انقلاب با اطلاع از برنامه دشمن بارها و بارها از وجوب و ضرورت «جهاد تبیین» گفته بودند که متاسفانه توجهی نشد.
۳. هشدار، هوشیاری می‌آورد و مانع بازی‌خوردن مخاطب می‌شود.
۴. بسیاری از مخاطبان کانال، مسؤلان دولتی و امنیتی هستند و بیان علنی این مباحث، یک مشورت فوری و عمومی به آنان است.
۵. وقتی مخاطب ببیند نیمی از تحلیل و آینده‌پژوهی مبنی‌بر تداوم و تشدید ناآرامی‌ها درست و دقیق محقق گشته، به نیمه دیگر تحلیل درخصوص شکست جریانات معاند نیز اعتماد می‌کند و از انقلاب نمی‌بُرد و در دام فضاسازی ضدانقلاب نمی‌افتد. اما اگر با هدف تسکین کاذب و موقت مخاطب، فتنه را تمام شده بنامیم، با تداوم و تشدید آن، اعتبار خود و اعتماد مخاطب را به کلی از دست داده‌ایم و ذهن او را به رسانه‌های معاند واگذار کرده‌ایم.