احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هاشمی» ثبت شده است

رو کم کنی!

جالب است که با فوت ابراهیم یزدی، جعفر شیر علی نیا، مورخ دربار هاشمی، ترجیح داده بدون اشاره به رفتار افراطی و زننده رفسنجانی با اعضای نهضت آزادی، به روایتی از گفتار تند ناطق نوری نسبت به این طیف بسنده کند. وی در آخرین مطلب کانال خود در این باره می نویسد:

«ناطق پیشنهادش دستگیری سران ملی مذهبی و نهضت آزادی بود. وی معتقد بود آن‌ها گروهی هستند که به دنبال براندازی هستند. او اعتقاد داشت حتی اگر لازم باشد و دیدیم که این‌ها به هرحال بحران ایجاد کردند و قصد براندازی دارند، آن‌ها را به سینه دیوار بگذاریم».

t.me/jafarshiralinia/167

این درحالی است آنچه را ناطق بر زبان آورد، هاشمی در عمل انجام داد! چنانکه ۲٧ سال قبل یعنی در ۲۳ خرداد ۶۹، ۲۳ نفر از اعضاء نهضت آزادی و افراد موسوم به ملی مذهبی‌ها به دلیل انتقاد از سیاست‌های اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی و به دستور وی بازداشت شدند. در همین رابطه عزت الله سحابی یکی از بازداشت شدگان سال ۶۹ می گوید:

«ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونه ای است که ما در انزوای کامل قرار گرفته ایم و همه دنیا با ما مخالف هستند. در رابطه با این نامه، ۲۳ نفر را بازداشت کردند که یکی از آنها من بودم... بعد از دستگیری ها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا می شناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزت الله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود رویش زیاد شده بود، می خواستیم رویش را کم کنیم». 

alef.ir/vdcc41qix2bqix8.ala2.html?223080

متن کامل سخنرانی حقیر (احمد قدیری) در دانشکده فنی دانشگاه تهران، 7 دی 95 – با تشکر از پایگاه صهیون پژوهی تیه
 
بسم الله الرحمن الرحیم، بعد از عرض سلام خدمت شما بزرگواران
اقتضای دانشکده فنی این است که ما بر خلاف بعضی از دوستانمان و برخی افرادی که مسائلی را تبیین می‌کنند، نه با زبان سیاست بلکه با منطق ریاضی مسائل را تبیین کنیم، لذا احتمالا برخی از موارد برای شما جدید است.
پیامبر اسلام(ص) فرمودند ابتدا قیام کنید و بعد فکر کنید؛ یعنی چه؟ یعنی اول انقلاب کنیم و بعد بگویم که چرا انقلاب کردیم؟ نه! این طور نیست، اینجا قیام درونی منظور است. این همان حرف مرحوم دکتر علی شریعتی است که گفت خدایا عقایدم را عقده هایم مصون بدار. 
در تاریخ انبیاء، نکته‌ای ذکر شده و آن اینکه هر جایی که موسی(ع) فرعون را با منطق استدلال، برهان و یا منطق اعجاز مغلوب می‌کرد، فوری کاری که فرعون می‌کرد، بحث را به سمت تعصبات قومی می‌کشاند و می‌گفت ای مردم مصر! حواستان باشد که موسی می‌خواهد شما را از شهر و دیار خودتان بیرون کند، مردم مصر! موسی می‌خواهد خدایان تان را از شما بگیرد. حواسمان به این تعصبات باشد چراکه می‌بینیم بزرگترین مانع برای پذیرش صحبت، همین تعصبات حزبی و سیاسی است. تا بیاییم در بحث پیش برویم و منطق و دلیل بیاوریم، فوری داد می‌زنند که می‌خواهی بگویی دلواپسان خوب هستند؟ می‌خواهی بگویی اصلاح‌طلب‌ها بد هستند؟ حکومت مال شماست؟ و از این حرف ها. این منطق، منطق فرعون است.

1. روحانی را در میان مقامات جمهوری اسلامی، همواره حریص ترین فرد در استعمال پیشوند «دکتر» برای خویش یافته ام، از کلام تا کتاب، از زمانی که لیسانسه بود تا زمانی که مدرک دکتری ای را به او هبه دادند؛ اما چه شده برای اولین بار در ابتدای فیلم تبلیغاتی اش به نام خویش اکتفا نمود، پاسخ حتما به رسوایی اخیر در خصوص تقلب های نجومی در مدرک تحصیلی اش بر می گردد.

2. ابتدای فیلم با ضرب آهنگ تند، در دور تند، سخنان دانشجویان و حرکات پی در پی شان نمایش داده شد و سپس نوبت به قرار گرفتن روحانی در پشت تریبون و اظهارات وی رسید، جایی که به مدد تدوین، مونتاژ، و اسلوموشن صوت و تصویر، رئیس جمهور استثنائا با لحنی آرام و کلامی ملایم به «تخریب» پرداخت!

3. نکته جالب این است که برای مخاطب، لحن و لفظ روحانی، انتخابات و غیر انتخابات نمی شناسد، او همیشه اینگونه سخن گفته است. سخنانی مملو از متلک پراکنی ها و شعارهایی البته تهی از ذوق شعر، چهار سالی باید صبر کنیم تا کارگردان فیلم انتخاباتی روحانی دوباره اعتراف کند «با شعار درست نمی شود، با شعر درست نمی شود» را من یاد او داده ام.

4. روحانی در این فیلم طبق معمول دست از سر دو نفر بر نداشت، هاشمی و احمدی نژاد! باز هم نهایت استفاده از تصاویر هاشمی را شاهد بودیم و البته خاطره سازی از مرد خاطره ایران. جالب تر از همه جایی که روحانی از زبان هاشمی خطاب به خود می گوید «وقتی دولت تو را نگاه می کنم، تخریب ها را نگاه می کنم، و اینکه سکوت کردی و حرف نمی زنی در برابر اینها ...» بله، «سکوت کردی و حرف نمی زنی»! هاشمی دروغ گفت یا روحانی؟ نمی دانم!

5. روحانی آنقدر دستش در بیان دست آوردهای نداشته خالی بود که این بار مدال ورزشکاران و دریاچه ارومیه را افتتاح کرد!

6. همانطور که انتظار می رفت، نقطه مانور روحانی، رفت و آمد با سران کشورها و تورق آلبوم تصاویر بود؛ البته با سانسور مطلق کلکسیون اهانت های دیپلماتیکی که به عادت مألوف دولت بدل شده است.

7. در جایی نیز از یک جمله ای انگلیسی روحانی که موفق به بیان آن شد، رونمایی گردید «it so decided» که دومین عبارت انگلیسی شنیده شده از وی پس از آن پیام تاریخی مودت به مردم آمریکا است. 

8. فیلم انتخاباتی روحانی به خوبی نشان داد، وی امیدی به جذب آراء مستضعفان نداشته و استراتژی اش صرفا «حفظ» رأی قشر متوسط به بالای شهری و فالوورهای توییترش است. 

9. این جمله پایانی روحانی هم مرا بیش از همه ترساند که «برخی از مسیرهای سخت هم هست که باید شروع بشود»، گویا قول و قرارهایی با طرف آمریکایی برای تحقق معامله های بزرگ و البته دست آوردهای کوچک گذاشته شده است.

لبخند معاویه

این روزها معاویه خوشحال است از اینکه زبیر را رو در روی علی دیده است!

طعنه می زند به «سیف الاسلام» خوانده شدن زبیر در زمانی.

دشمنی اش با وی را حقانیت خود و دشنام هایش را بصیرت خویش می پندارد!

البته مغلطه ای بیش نیست، آن زمان که سیف الاسلام در جبهه حق شمشیر می زد دشمنش بودید و دشنامش می دادید و پیروزی اش را در سنوات ماضیه تقلب می خواندید، حال که وضعش دگرگون، و به ضلالت شما نزدیک گشته، گرامی اش می دارید و برایش حق حضور قائلید!

چیزی که در این میان ثابت مانده و تغییر نکرده، مظلومیت همیشگی شیعه و غربت ائمه آن است.

یک دقیقه سکوت!

تصور کنیم امام امت یک سال زود تر از این دنیا رخت می بستند و عمرشان کفاف تغییرات اساسی سال پایانی حیات شان را نمی داد و در این شرایط رهبر جدید (حضرت آیت الله خامنه ای) این تصمیمات را اتخاذ می کردند:

برخورد با منتظری، که شاگرد و حاصل عمر امام بود.

صدور فرمان اعدام چند هزار نفر از منافقین، که امام تا کنون آنان را تحمل کرده بود.

پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، که امام هرگز راضی به آن نبود.

تغییرات قانون اساسی و خصوصا غیر شورایی کردن رهبری، که تحت نظر امام به تصویب رسیده بود.

به مناسبت سالگرد 9 دی، تصویر و لینک سندی از سایت ویکی لیکس را در کانالم منتشر کردم که به وفور در کانال های دیگر استفاده شد. telegram.me/GhadiriNetwork/714

در این سند سفیر وقت اتریش بعد از دیدار با جمعی از اصلاح طلبان از جمله خاتمی و هاشمی، موضوع را به مقامات آمریکایی اطلاع می دهد و آنان نیز گفته های سفیر اتریش را در گزارشی با مقامات خود در میان می گذارند. گزارشی که بعدها همچون ده ها هزار سند دیگر وزارت خارجه‌ی آمریکا سر از سایت افشاگر ویکی لیکس در می آورد.

بنابراین بدانیم که ویکی لیکس، منتشر کننده‌ی اسناد است و اسناد و گزارش ها، مرقومات مقامات آمریکایی است که از «دیده»ها و یا «شنیده»های با واسطه یا بی واسطه‌ی خود می گویند.

در مطلب 15 بندی 9 دسامبر 2009 (18 آذر 88) آمریکایی ها گزارش دادند که سفیر وقت اتریش، آقای پاستل، بیان کرده 1- خاتمی و هاشمی حضورشان در سیاست کمرنگ شده (تحلیل شخصی پاستل) و 2- هاشمی از وی خواسته تا غربی ها بر دو محور حقوق بشر و تقلب در انتخابات بر ایران فشار بیاورند (خبر شخص پاستل از دیدار و گفتگو با هاشمی).

He noted that former Presidents Khatami and Rafsanjani both had extracted themselves from the normal political scene and were focused on tangential issues where their weight could still be felt. Nevertheless, Rafsanjani suggested that it would be helpful if the West spoke out against the election fraud and human rights violations that followed.

در اینجا یک بی دقتی از سوی برخی دوستان ما صورت می گیرد و آن اینکه با رؤیت نام خاتمی در ابتدای بند 1 (بندی که پیرامون بحث فشار بر ایران است) گمان می کنند درخواست فشار و تحریم های حقوق بشری (که بخشی از تحریم های امروز کشور را شامل می شود) خواست مشترک هاشمی و خاتمی بوده درحالیکه طبق گزارش تنها هاشمی چنین درخواستی را داشته است و خاتمی صرفا از تمایلش برای سفر به اتریش سخن می گوید.

در بند 10 همین گزارش نیز موضوع دیگری به نقل از پاستل ذکر می گردد و آن اینکه سفیر اتریش ادعای کسی را که گفته می شود به لاریجانی نزدیک است منتقل کرده و آن اینکه «لاریجانی و همه‌ی مسئولان رسمی کشور از موضوع تجاوز آگاهند»!

یعنی فردی که ادعای نزدیکی به لاریجانی را دارد (که البته نام وی در گزارش نیامده و این عجیب است زیرا گزارش محرمانه بوده و دلیلی برای عدم ذکر به مقامات آمریکایی نیست) نه تنها از منویات رئیس مجلس خبر داده که حتی در گامی فراتر «همه»‌ی مقامات کشور را مطلع و کتمان کننده‌ی موضوع «تجاوز» ذکر می کند! و این درحالی است که در ادامه، همان فرد نیز اذعان می نماید لاریجانی موضوع تجاوز را رد کرده است.

The interlocutors said that not only was Larijani aware, but all officials were aware of what was going on inside the prison. Nevertheless, when Larijani spoke publicly about the issue, he stated clearly that the rapes are not occurring and thus lost some credibility with the Iranian public.

بنابراین فضاسازی جریان ضد انقلاب در خصوص «اطلاع لاریجانی از تجاوز طبق سند ویکی لیکس» چیزی جز فرافکنی و تجاهل نسبت به واقعیت و ماهیت «قیل» و «قال» نیست. «قیل» آن است که راوی در بیان «شنیده»ها می گوید «گفته شده» (همانند آنچه در خصوص ادعای تجاوز آورده) و «قال» آن است که راوی از «مشاهدات»‌ خود می گوید؛ حال یا به عنوان «خبر» (همانند درخواست هاشمی در افزایش فشار بر کشور و ابراز تمایل خاتمی برای سفر به اتریش) و یا به عنوان «تحلیل» (همچون نظر سفیر اتریش مبنی بر کاهش سطح فعالیت سیاسی هاشمی و خاتمی).

دوقطبی در جامعه تنها ناظر به «ایجاد دو طیف موافق و مخالف در هر موضوعی» نیست، بلکه آن چیزی را دوقطبی گویند که جامعه را نسبت به موضوعی «اساسی» در برابر هم به «صف آرایی» وا دارد. 

در دوقطبی هر دو طرف به تبع حساسیت به موضوع مورد اختلاف، نسبت به یک دیگر نیز بغض شدید دارند و حضور در دو طیف را بعضا بر اساس نفرت از طرف دیگر بر می گزینند، نه الزما موافقت با منظومه‌ی فکری طیف خود. از این روست که هر طرف سعی دارد با «تولید و مدیریت نفرت» علیه جناج مقابل بر وزن خویش بیافزاید.

طبیعی است دوقطب صف آرایی کرده در برابر هم، با شیپور جنگ در موعد مقتضی به جان هم افتاده و تبعاتی از آشوب (همچون اوکراین 2004 با موضوع انتخابات) تا تجزیه و جنگ داخلی (همچون اوکراین 2014 با موضوع پیوستن به اتحادیه اروپا) را رقم خواهند زد.

از این رو در پیوستگی و ارتباط دوقطبی سازی در جامعه با فتنه تردیدی نیست و نمونه های نرم و سخت آن را از سال 2000 به بعد شاهد بوده ایم، چنانچه انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی صربستان در سال 2000، انتخابات پارلمانی گرجستان در سال 2003، انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در سال 2004، انتخابات دو مرحله‌ای پارلمان قرقیزستان در سال 2005، انتخابات ریاست جمهوری بلاروس در سال 2006، انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 2009 (1388) تماماً محمل‌های براندازی نرم (انقلاب مخملین) در کشور‌های هدف بوده است و درگیری های سوریه (2011) و اوکراین (2014) نیز به دلیل اقدامات همزمان طیف هایی از مردم و گروه های مسلح، تلفیقی از شیوه های نرم و اقدامات سخت و خشن را در خود داشت.

اما دوقطبی احمدی نژاد-روحانی چه بود و چرا رهبر انقلاب مصلحت کشور را در عدم حضور احمدی نژاد دانستند؟

برای دریافت این پاسخ کافیست شرایط فعلی کشور و منطقه را تببین و آن را با سال 88 مقایسه کنیم.

در فتنه‌ی 88 آشوب گران را طبقه‌ی متوسط به بالای شهری با دغدغه های سیاسی و فرهنگی شکل می داد اما در فتنه‌ی محتمل 96 به دلیل مضیقه‌ی شدید ناشی از تورم، رکود و بیکاری، علاوه بر طیف همیشه در صحنه‌ی مذکور، طبقه‌ی کارگر و لشکر بیکاران نیز بدان افزوده خواهد شد. در اینجا مهم نیست عاملان مفاسد کلان اقتصادی، مسببان معضلات معیشتی و همدستان در تحریم های اقتصادی کیست، مهم این است که دولت مزور کنونی به خوبی می داند چگونه در موقع مقتضی به مدیریت نارضایتی ها پرداخته و در نقش اپوزوسیون ظاهر شده و نظام و رهبری را مقصر جلوه دهد. از این رو باید گفت تفاوت مهم فتنه‌ی 88 با 96 در این است که در 88 دولت و ارکان آن در کنار رهبری و نظام، در برابر حملات بودند اما در 96 دولت خود مسبب و صحنه گردان فتنه‌ی محتمل خواهد بود و دیگر آنکه فتنه‌ی 88 عموما محدود به تهران (نیمه‌ی شمالی) بود اما فتنه‌ی محتمل 96 تمام کشور را در بر خواهد گرفت.

آنچه تا اینجا ذکر شد البته معطوف به شرایط داخلی کشور بود، موضوع دیگر وضعیت خاص و بی سابقه‌ی منطقه است: حمایت رئیس سیا از روحانی، همایش بزرگ منافقین در پاریس و ظاهر شدن این گروه در نقش حلقه‌ی وصل دیگر گروه های محارب جمهوری اسلامی، بالا رفتن سطح تنش ها با عربستان و تجهیز و اعزام تیم های تروریستی سعودی به کشور، انتصاب سفیران انگلیس، فرانسه و آلمان در تهران و انتخاب آنان از کارکنان ارشد سازمان های جاسوسی خود و حضور و دستگیری کادر سفارت فرانسه و انگلیس در کردستان، در کنار حلقه‌ی آتشی که لشکر سلفی های مسلح در اطراف ایران را شکل داده، همه حکم بشکه‌ی باروتی را دارد که تنها منتظر یک جرقه برای انفجار است.

در این شرایط تبعیت دکتر احمدی نژاد از نهی و نصیحت مقام معظم رهبری، ضمن اینکه به جهت حفظ موجودیت نظام و خنثی سازی پروژه‌ی دوقطبی سازی جامعه و به تبع آن فتنه و آشوبی خطرناک تر از 88 است، دو کارکرد مهم دیگر نیز دارد:

از یک سو با منتفی شدن حضور جدی ترین رقیب روحانی در انتخابات، از رئیس جمهوری که ثابت کرده برای کسب و حفظ قدرت حاضر به هر نوع وطن فروشی است، در «معامله با آمریکا به هر قیمتی» سلب انگیزه می شود.

و از سوی دیگر مردمی که به هر دلیل از سر بغض به یک قطب (احمدی نژاد) قصد رأی دادن به قطب دیگر (روحانی) را داشتند، از این دوقطبی سیاسی فارغ شده و به این ترتیب به دور از هیاهو و جنجال دولت، می توانند به غیر روحانی نیز بیاندیشند که این تفکر و اندیشه در کارنامه‌ی تهی دولت، خود بزرگترین عامل در کاهش اقبال به حجت الاسلام روحانی است.


اخیرا دیدم سایت توقیف شده‌ی جهان نیوز لیست مبسوط و مستندی از مفاسد اصلاحات و کارگزاران منتشر کرده بود (yon.ir/xxAU) که اگر آن را به موارد زیر اضافه کنیم فهرست نسبتا کاملی از مفاسد کلان اقتصادی در معرض قضاوت عموم قرار خواهد گرفت. نکته‌ی قابل توجه آنکه در این میان رد پای خانواده‌ی «ه» کم و بیش در تقریبا تمام این مفاسد مشهود است: