احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عراق» ثبت شده است

از خیانت های موسوی و هاشمی به جنگ بسیار شنیده اید؛ از عدم تخصیص منابع مالی کافی به جبهه ها توسط موسوی تا جلسات مجمع به اصطلاح عقلا در مجلس، با محوریت هاشمی و روحانی برای پذیرش شرایط صدام و پایان نابرابر جنگ، و از همه مهمتر مطلب مهمی که توسط حسن عباسی برای اولین بار افشا و با ارائه مستندات و‌ اثبات ادعا در دادگاه، از محکومیت مبرا شد. مطلبی که به نقل از منابع اسرائیلی فاش کرد، مبنی بر اینکه روحانی به نیابت از هاشمی برای دیدار با مقامات آمریکایی (و در واقع اسرائیلی) به اروپا رفت تا از آنها بخواهد فشار را برای پایان جنگ به امام بیشتر کنند.

با این حال این روزها به مناسبت سالگرد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ رسانه های جریان اعتدال-اصلاحات خدعه خنثی شده هاشمی را به عنوان جلوه ای از «ایثار» او یادآور می شوند؛ جایی که هاشمی از امام می خواهد وی را مسبب پذیرش قطعنامه معرفی و حتی به این سبب محاکمه نماید!

جالب آنکه موسوی نیز از آن سوی میدان با آغاز فرایند مذاکرات ژنو در خصوص نحوه پایان جنگ استعفا می دهد.


اما راز «ایثار» هاشمی و استعفای موسوی چیست؟ و هاشمی که حتی اجازه نمی داد عروس و نوه هایش در مورد هیچ اتهامی پایشان به دادسرا باز شود، چگونه از آمادگی برای محاکمه خویش به سبب پذیرش قطعنامه سخن می گوید؟

یا موسوی که نخست وزیری مجدد خود را با چنگ و‌ دندان حفظ کرد و مانع پس زنی خود توسط آیت الله خامنه ای گشت، چه شد که ناگهان استعفا داد؟


پاسخ را باید در رویکردهای فرصت طلبانه و‌ البته متفاوت نخست وزیر و رئیس مجلس وقت به مقوله جنگ یافت.

هاشمی که در همین سال های اخیر به وفور و وضوح پذیرش قطعنامه و پایان جنگ را مدیون تلاش و‌ تدبیر خود می شمرد، نشان داد که از همان زمان تلاش داشت خود را قهرمان این عرصه معرفی نماید.

موسوی نیز که نان ژست های انقلابی اش را می خورد و خود را مقابل «بازاری های زالو صفت» و «امپریالیسم» تعریف و‌ جایی در دل برخی رزمندگان باز کرده بود، اگرچه محتوای استعفایش را به نبود اختیارات معطوف نمود، اما زمانش را با اولین روز مذاکرات ژنو در خصوص پایان جنگ تنظیم کرد تا بعدها راه را برای تأویل و تفسیر دلخواه از علت استعفا و اعتقاد به «تداوم مبارزه» باز بگذارد که در هر دو مورد امام نقشه آنان را خنثی و نقش بر زمین نمود؛ آنچنانکه اعتنایی به پیشنهاد هاشمی نکرد و مانع «قهرمان مصالحه» شدن او شد و با نامه تندی که به موسوی نوشت، نگذاشت آخرین نخست وزیر به «قهرمان مبارزه» بدل گردد.

امروز و در آستانه تحمیل برجام منطقه ای، اعداد و ارقامی در خصوص میزان محبوبیت ایران در منطقه منتشر شد که حرف آن یک چیز بیشتر نیست: نگاه منفی کشورهای اسلامی و علی الخصوص متحدان ایران به جمهوری اسلامی.

جالب است بدانید پایش مذکور را مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ISPA) که حسام الدین آشنا عضو هیأت امنای آن است، به سفارس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری که همو ریاست آن را برعهده دارد انجام داده است.

فارغ از این پرسش بنیادین که چگونه و با چه روشی یک موسسه افکارسنجی داخلی به نظر مردم 11 کشور اسلامی دست یافته و اینکه با چه هدفی افکار عمومی کشورهایی چون موریتانی و مغرب در معرض پایش قرار گرفته اند اما کشورهایی چون سوریه، ترکیه، بحرین و یمن خیر؛ این سوال اساسی نیز مطرح است، در شرایطی که حزب الله لبنان پیروز قاطع انتخابات پارلمانی اخیر لبنان بود آنچنانکه حاج امین شری، نامزد حامی مقاومت، برای نخستین بار در تاریخ سیاسی لبنان رتبه نخست بیروت (پایگاه سنتی جریان چهارده مارس) را از آن خود نمود، چگونه نظر مثبت مردم لبنان به ایران، تنها 51 درصد برآورد شده است؟!

و یا در شرایطی که لیست مرتبط با حشد الشعبی (الفتح) رتبه دوم انتخابات پارلمانی عراق را کسب نمود، چگونه نظر منفی مردم عراق نسبت به ایران، 61 درصد و منفی تر از عربستان سعودی با  59 درصد ذکر گشته؟!

و فارغ از این اعداد و ارقام مشکوک و بدون پشتوانه علمی، این پرسش مبنایی به جای خود باقی است که هدف از انتشار چنین آماری از سوی مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در این مقطع زمانی چیست؟ البته پاسخ واضح است...

یک قلاب و دو صید

۱. آمریکا عراق را در کنار اتهام همکاری با القاعده (دست داشتن در حملات یازده سپتامبر)، به داشتن سلاح کشتار جمعی نیز متهم می کند تا جایی که پاول، وزیر خارجه آمریکا، در جلسه شورای امنیت قطعه ای را به مثابه سندی بر این ادعا، در معرض نمایش می گذارد.

۲. صدام برای اثبات حسن نیت خود و بری شدن از اتهام آمریکا و رهایی از خطر جنگ، تن به رژیم بازرسی های گسترده می دهد و به موازات این اقدامات که مکان و امکانات تمام مراکز حساس نظامی عراق را در برابر آمریکا عریان می نماید، رأسا نیز موشک های بالستیک خود را منهدم می کند.

۳. با از میان رفتن بازدارندگی جنگ و افزایش آسیب پذیری عراق، حمله همه جانبه به این کشور رقم می خورد و جالب آنکه با رسوایی دروغ و اتهام وجود تسلیحات کشتارجمعی در عراق، بوش اطلاعات نادرست سازمان های اطلاعاتی را عامل برآورد غلط خود ذکر می نماید!

۴. تسلیحات شیمیایی سوریه و قدرت موشکی این کشور، همواره موجب موازنه وحشت میان تلاویو و دمشق بوده و سوریه را از تهاجم تمام عیار نظامی رژیم اتمی اسرائیل مصون داشته است.

۵. در شرایطی که اخبار و مستندات کشف کارگاه های تولید بمب های شیمیایی داعش با مواد دریافتی از عربستان بارها برای دنیا مخابره گشته، اما برای چندمین آمریکا اتهام استفاده از تسلیحات شیمیایی را متوجه ارتش سوریه کرده است؛ آن هم درست در شرایط برتری قوای سوری بر تروریست ها و در آستانه پاکسازی کامل غوطه شرقی.

۶. ائتلاف آمریکا و شرکای اروپایی اش، خود را به دیوانگی زده و با اعلام قصد خود مبنی بر حمله به سوریه، بر طبل جنگ می کوبند.

۷. ظاهرا سوریه نیز با تکرار اشتباه عراق، پذیرفته تا تن به بازرسی و راستی آزمایی دهد و البته نتیجه چنین خطای راهبردی ای مشخص است.

۸. پس از توافق سعدآباد به عاملیت حسن روحانی که منجر به تعلیق کامل فعالیت های هسته ای ایران شد، جک استروا، وزیر خارجه انگلیس، اظهار داشت «میوه جنگ عراق را در سعدآباد چیدیم». اکنون عامل همان توافق، مجدد و این بار در مرتبه ای بالاتر به قدرت بازگشته و ایالات متحده نیز درصدد اجرا و حداقل نمایش قصد اجرای سناریویی مشابه برای پیشبرد اهداف خویش است؛ عجیب نیست اگر آمریکا بخواهد با یک قلاب دو صید بگیرد. باید بیش از پیش مراقب تبانی ائتلاف دو سوی مرز در تحمیل برجام موشکی و منطقه ای باشیم.

۹. همینجا نیز یادی کنیم از سکوت و خفقان چند ساله شورای امنیت در برابر استفاده مکرر عراق از تسلیحات شیمیایی در جنگ تحمیلی، که از جانب دولت های اروپایی و علی الخصوص ژرمن ها تقدیم صدام می گشت.

گنج نهان

💠 پیامبر(ص) در بیان حوادث قبل از ظهور در آخر الزمان: فرات کوهی از طلا و نقره را بر ملا کند، بر سر آن جنگی درگیرد که از هر نه نفر هفت نفر کشته شود (عصر ظهور، علی کورانی، ص 129 به نقل از کتاب خطی ابن حماد، ص 92).

💠 سلیمان شروع به ساختن مسجد کرد و شیاطین و دیوان را گروه گروه به استخراج معادن طلا و جواهرات فرستاد و دسته ای را هم برای حمل آن ها به بیت المقدس گماشت... و در نتیجه آن قدر سنگ های معدنی، طلا، جواهر تهیه شد که اندازه آن ها را جز خدا کسی نمی دانست... بخت النصر به جنگ بنی اسرائیل آمد و شهر را ویران کرده، دستور خرابی مسجد را داد و طلا و جواهری که در آن بود همه را به پایتخت کشور خود در عراق برد (تاریخ انبیاء، سید هاشم رسولی محلاتی، صص 527 و 528 به نقل از مجمع البیان، جلد 8، ص 382).

تغییر محاسبات

معرکه همزمان ترامپ، کنگره، موگرینی، هیلی و منافقین، هدفی ندارد جز تداعی فضای قبل از حمله به عراق به جهت تغییر محاسبات مسئولان دولت و تکرار فتح الفتوح سعد آباد که دقیقا به همین روش تحقق یافت، آنچنان که جک استراو گفته بود ما میوه حمله آمریکا به عراق را در تهران چیدیم.

کاک مسعود

جناب کاک مسعود! رئیس سرنگون شده اقلیم کردستان! منتظر کمک های ارسالی شما و دیگر تجزیه طلبان کردستان عراق به اکراد مصیبت دیده کرمانشاه که مزورانه سنگ شان را به سینه می زدید هستیم. و من الله توفیق!

در میان همه تسلیت گویان به سردار قاسم سلیمانی در پی درگذشت مرحوم پدرش، نام یک نفر بیش از همه خودنمایی می کرد، مسعود بارزانی؛ رئیس مستعفی اقلیم کردستان عراق که با سیلی سخت حاج قاسم سلیمانی، هم با رؤیای کردستان بزرگ و منطقه نفت خیز کرکوک برای همیشه خداحافظی کرد و هم با ریاست و جایگاه خود در اقلیم.

آنچه من از محرم امسال به نسبت سال های گذشته احساس می کنم، به غیر از افزایش کمی عزاداران، تکثر سقاخانه ها و توزیع نذری ها مبتنی بر «هر که هر چه دارد» است که قاعدتا متأثر از سبک پذیرایی شیعیان عراق در ایام اربعین می باشد.

آدرس غلط

موافقت و مخالفت دولت ها با تحولات بین المللی، بی شک تابع منافع ملی آنان می باشد و از این رو است که بر مخالفت کلامی و بی رمق ایالات متحده با جدایی کردستان عراق، آن هم در شرایطی که این تجزیه، قویا تحت حمایت اسرائیل و نسخه مؤخر پروژه آمریکایی «خاورمیانه جدید» است، دلیلی نمی توان یافت جز دادن آدرس غلط به جهت حفظ وجهه و جایگاه آمریکا نزد دولت های منطقه و علی الخصوص ترکیه.


رؤیای نیل تا فرات، پس از ترسیم استراتژی نئوکان های آمریکا تحت عنوان «آمریکای قرن ۲۱» با هدف تجزیه و تصرف خاورمیانه از سال ۲۰۰۱ اجرایی شد و در اولین راهبری، منجر به حمله به همسایگان شرقی و غربی ایران گشت.
پس از زمینگیری آمریکا در عراق رها یافته از صدام و همسو با ایران، ایالات متحده در سال ۲۰۰۶ با عاملیت اسرائیل، حزب الله لبنان را به مسلخ کشید تا منطبق بر استراتژی «زمین سوخته» اثری از اولین حلقه دفاعی ایران برجای نماند که «درد زایمان خاورمیانه جدید» نیز با پیروزی در جنگ ۳۳ روزه مرتفع شد.
در خیز سوم اما فتنه شام با عاملیت داعش در سال ۲۰۱۱ پدیدار گشت تا اینبار به جای تمرکز بر قطع مچ و یا «بریدن سر مار» با قطع بازویی به نام سوریه و انسداد راه خون رسانی از بدن به مچ، ابتدا اتصال میان این دو قطع شود، آنگاه مچ (حزب الله) و سپس بدن (ایران) منهدم گردد.
اکنون اما در آستانه نابودی کامل داعش و حتی تعیین زمان برپایی جشن پیروزی، خیز چهارم برای بازتولید پروژه «خاورمیانه جدید» و اکنون به نام «خاورمیانه بزرگ» با عاملیت کردستان عراق برداشته شده تا شروعی باشد بر پایان جبهه مقاومت و انهدام کامل ایران. پروژه ای که در فاز نخست، ایران، عراق و ترکیه را درگیر می نماید و سپس نوبت به الگو سازی این تجزیه طلبی برای دیگر قومیت های ایران و نیز تقسیم عراق به دو بخش شیعه و سنی می گردد.
آنچه نگرانی استقلال کردستان را به بحرانی بلقوه برای کشور مبدل می سازد، تنها تضعیف عراق و تأسیس اسرائیل دوم در همسایگی ایران نیست، پیوند خوردن فتنه های سیاسی با آشوب های اجتماعی ناشی از اوضاع اقتصادی است که با تحرکات تجزیه طلبانه در چهارگوشه کشور قرین گردد. همچنانکه اکنون بیش از پیش ماهیت بحران ساختگی اخیر در بانه در پی کشته شدن دو قاچاقچی کرد، قابل درک و ردیابی است.