احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شایعه» ثبت شده است

یکبار برای همیشه

یکبار برای همیشه؛ پاسخی به ماجرای «سازماندهی گردان اراذل و اوباش توسط شهید همدانی» و «تکذیب نکردن جانشینی مجتبی خامنه‌ای توسط رهبری»

سیاست سپاه -و هر فرد و نهاد عاقلی- همواره تلاش برای تبدیل تهدید به فرصت بوده است؛ چه آنجایی که اخوانی‌های حماس را رودرروی اسرائیل قرار داد، چه در جایی که فردی چون مرحوم محمدرضا مدحی را پس از شناسایی دوجانبه کرد؛ و چه جایی که اراذل و اوباش تهران را پس از سرکوب و دستگیری، برای مقابله با تهدیدات امنیتی به خدمت گرفت.
پس نفس ایجاد گردان اراذل و اوباش، و تبدیل تهدید به فرصت، نه مذموم است و حتی نه پدیده‌ای جدید!
کافی است نگاهی به سابقه برخی یاران انقلاب و مجاهدان دفاع مقدس بیندازیم تا متوجه شویم شهیدانی چون طیب و شاهرخ از چه تباری بوده‌اند.
اینجا ممکن است برخی نه به اصل وجود گردان اراذل و اوباش، بلکه به عملکرد آن در آتش زدن مساجد و اتوبوس‌ها، شلیک هدفمند به نداآقا سلطان، لخت کردن یک بسیجی وسط خیابان، ضرب و شتم نیروهای پلیس و آتش زدن نمادهای عزاداری سیدالشهداء و پای کوبی در روز عاشورا، اشاره کنند که باید گفت از قضا تمام این جنایات از جانب اوباش جنبش سبز، این «مردان خدا جوی» عمر سعد زمان رخ داد، نه گردان مورد اشاره موسوی!
موضوع دیگر این است که گفته شده «اگر شایعه جانشینی حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی خامنه‌ای جدی نیست، پس چرا رهبری آن را تکذیب نمی‌کند؟»
مگر تکذیب نشدن جانشینی مرحوم احمد خمینی، به منزله تایید آن بود؟!
مگر قرار است راجع به هر شایعه دشمن ساخته و سخیفی بیانیه تکذیبه قرائت شود؟ و مگر این دست اکاذیب علیه امام و رهبری یکی دو تا بوده که با تکذیب همان چند مورد، پرونده شایعات بسته شود؟
اتفاقا در این صورت به شایعات بیشتر دامن زده می‌شود؛ زیرا اگر رویه بر تکذیب اکاذیب ناتمامی چون کلکسیون اسب و عصای رهبری باشد، مواردی که تکذیب نشود، به منزله تایید خواهد بود.

چرخه بدبینی

‏عمده مشکل، عدم ‎#سواد_رسانه به عنوان یک بحث اکتسابی نیست؛ نبود ‎#عقل_رسانه به عنوان یک نقصان ذاتی است.
برای برخی هرچقدر هم که موضوعی را توضیح دهید، باز در تله بعدی می‌افتند.
نمی‌شود مانند پرستار یک فرد عقب افتاده ذهنی، اذهان مبتلا به کم‌خردی و بدبینی را الی‌الابد تر و خشک نمود!
‏شایعات و سم‌پاشی‌های بی‌امان سیاسی، موجب بدبینی برخی به نظام و انقلاب شده و این بدبینی نیز به نوبه خود، افکار را بیمار ساخته و پذیرش ذهنی ویروس شایعات را تشدید نموده.
چرخه بدبینی در مسیری دوسویه ادامه دارد و قربانی می‌گیرد، و کانالیزه شدن مجاری اخبار نیز مشکل را دوچندان کرده است.

نکات ارتباطات

‏چند نکته رسانه‌ای به بهانه خبر مهم امروز:
۱. وقتی می‌خواهیم خواست‌ها و ذهنیت‌های مخاطب را کشف کنیم، بهترین راه این است که پاسخ معما را به طرف مقابل بسپاریم.
از حدس‌های کاربران پیرامون موضوع، می‌شد فهمید هرکس در چه فضایی سیر می‌کند: آزمایش موشکی، محاکمه روحانی و غیره.
‏۲. در فاصله اعلام وجود یک واقعه مهم تا بیان جزییات آن، باور پذیری شایعه به دلیل عطش مردم به دانستن، به اوج می‌رسد.
خصوصا که افراد زیادی آرزو دارند خود را «وصل» نشان دهند و اگر مطلب کذبی طرح شود، همه به سرعت آن را به عنوان خبر «موثق» آن‌هم با ژست «خبرها به ما می‌رسد» بازنشر می‌کنند.
‏۳. اگر پیش از اعلام خبر، بیش از حد بر اهمیت آن تاکید شود، اثر عکس دارد. زیرا انتظار و ذهنیت‌هایی فراتر از واقعه شکل می‌گیرد و خبر مهم واقع شده، در مقایسه با خبر مورد انتظار افکارعمومی، کم اهمیت جلوه می‌کند.

نمی‌دانم آیا پیامکی با این مضمون که سال ۹۲ به نام “عزت و شرافت ملی” عنوان گذاری شده است، برای شما نیز آمد یا نه؛ اما چه آمده باشد و چه خیر، این پیامک ماجرایی دارد که از نظرتان می گذرد:

روز ۲۷ اسفند در پیامکی به ۱۰ نفر از دوستانم چنین فرستادم: «پیشاپیش سال “عزت و شرافت ملی” را تبریک عرض می کنم».

به فاصله ی کمتر از ۴۸ ساعت از مجاری مختلف سیل پیام تبریک سال جدید با همان عنوان من درآوردی (عزت و شرافت ملی) برای خودم ارسال می شد که این روند تا چند ساعت قبل از تحویل سال و پیام نوروزی آقا و نام گذاری سال جدید به “حماسه ی سیاسی، حماسه ی اقتصادی” ادامه داشت.

البته دو روز قبل از تحویل سال به همان دوستانِ مورد آزمایش، اعلام کردم که چنین عنوانی “من درآوردی” بوده تا بعداً که واقعیت ماجرا را برای شان گفتم، دبه در نیاورند که تو هم نمی دانستی و حال که نام دیگری مطرح شده، نظرت را عوض کرده ای…

دایره ی این شایعه کماً و کیفاً به قدری گسترش یافت که از چند خبرگزاری وابسته به سپاه با یکی از اقوام نزدیکم برای مصاحبه پیرامون علت نام گذاری امسال به “عزت و شرافت ملی” تماس گرفتند و وقتی آن فردِ خویشاوند که می دانست قضیه از کجا آب می خورد، چنین نامی را رد می کرد، خبرنگاران آن خبرگزاری ها با قاطعیت اعلام می کردند که این مسئله قطعی بوده و منابع “موثق” آن را تأیید می کنند!

خود من نیز وقتی از یک نفر از ارسال کنندگان آن پیامک به خودم پرسیدم “خبر موثقه؟”، با قاطعیت پاسخ داد که “بله”!

هر چند خوانندگان این متن از بهره ی هوشی بالایی برخوردارند اما برای تبیین بهتر مطلب، نتایج علمیِ این آزمایشِ موسوم به “ضریب نفوذ شایعه در جامعه” را در پیش می آورم:

۱- هیچ کس به عقلش نرسید که ۴ روز قبل از تحویل سال، چگونه نام سال جدید درز پیدا کرده! همچنین احدی در مورد منبع خبر و هویت آن نپرسید!

۲- حلقه ی اول به صرف اعتماد به بنده، و حلقه ی دوم به صرف اعتماد به حلقه ی اول، و به همین نحو هر حلقه به صرف اعتماد به حلقه ی قبل، نسبت به این مسئله اطمینان حاصل می کرد و برای نمایش دسترسی به اخبار دست اول، بی درنگ آن را برای دیگران می فرستاد!

۳- از آن جایی که در فاصله ی زمانی میان اولین پیامک ارسالی توسط نگارنده تا زمان اعلام رسمی عنوان سال ۹۲، علی القاعده برای هر فرد از چند کانال این پیامک ارسال شد، آن فرد به یقین می رسید که با وجود چنین “تواتری” نمی تواند “عزت و شرافت ملی” دروغ باشد!

۴- کسانی که پیامک خودم را برایم ارسال می کردند، طوری وانمود می کردند که گویی به محرمانه های نظام دسترسی و با “بیت” لینک ها دارند!

۵- کسانی از حلقه های میانی که نسبت به صحت این مسئله تردید داشتند، به صرف اینکه از حلقه ی قبل می شنیدند که “موثقه” به یقین می رسیدند! فارغ از اکثریتی که اساساً همین را هم نمی پرسیدند.

۶- بعد از مشخص شدن نام سال جدید (حماسه ی سیاسی، حماسه ی اقتصادی) عده ای که حتی برچسب “نخبه ی سیاسی” را بر پیشانی داشتند، شروع به تحلیل های “آبدوغخیاری” کردند که چرا آقا نام سال ۹۲ را تغییر داده! و مثل همیشه مسئله را به جریان انحرافی ربط دادند و له یا علیه آن سخن راندند!

در پایان متذکر می شوم که ایجاد شایعه ی پیامکی مذکور توسط اینجانب اقدام غیر مسئولانه ای بود که علاوه بر اینکه می توانست مخاطرات امنیتی و تبع آن برخوردهای قضایی با نگارنده را در برداشته باشد، بنده را چند ده و شاید چند صد میلیون تومان مدیون جماعتی کرد که فریب “عزت و شرافت ملی” را خوردند؛ از این روی اکیداً دوستان را به پرهیز از اقدامات مشابه توصیه می کنم، چرا که امتحانش اصلاً مجانی نیست!

فرافکنی

روش آمدنیوز در ترویج و تثبیت اتهامات این است که با تکذیب یک اتهام توسط مقامات، کانال مذکور به جای ارائه مستندات آن موضوع، صرفا از یک شاخه اتهام به شاخه ای دیگر می پرد!

#حفا #شاک

اکثر چالش های سیاسی و به تبع آن امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با افکار عمومی، معطوف به فقر فکری جامعه در دو حوزه «سواد رسانه» و «فهم امنیتی» است، موضوعاتی که از قضا کمترین مفاد آموزشی را در تعلیم و تفهیم در مقاطع مختلف مدرسه و دانشگاه به خود اختصاص داده است.

با ارتقای سطح سواد رسانه است که بستر شایعه پذیری و نشر اخبار و تحلیل های غلط و مغرضانه خشکانده می شود، و سدی ذهنی در برابر تهاجم فرهنگی ایجاد می گردد، بی آنکه لازم باشد همواره در تلاشی واکنشی، کم اثر و پایان ناپذیر، انگاره های بر ذهن نشسته را تصحیح نمود.

در مباحث امنیتی نیز آگاهی از اصول و مبانی امنیت ملی، شناخت انواع تهدیدات داخلی و خارجی و ماهیت شناسی اقسام براندازی سخت و نرم، نسبت به مهمترین چالش های سیاسی روز -از سوریه تا حصر- پندار و رفتار کنشگران جامعه را مصون از کج اندیشی و کج روی می نماید.

با این حال و با وجود نقش اساسی مباحث امنیتی و سواد رسانه در مقابله پیشگیرانه و مبنایی با سیل شبهات و شایعات امنیت زدا، چرا سهم این آموزه های بنیادین در سبد تعلیمات عمومی و تخصصی نهادهای مختلف آموزشی و فرهنگی، انقدر اندک است؟!

اگرچه پلاسکو به تأسیسات و تجهیزات اطفاء حریق مجهز نبود و به استناد هشدارهای مکرر، مستعد برای سوختن می نمود، اما به هر حال در شرایط زد و خورد با عربستان، «احتمال» تروریستی بودن این حادثه وجود داشته و با این حال ارکان نظام برای حفظ روحیه‌ی خود و مردم، پیش از بررسی کامل ابعاد آتش سوزی، اصرار داشتند بر رد کامل تروریستی بودن واقعه تا جایی که به واسطه‌ی خلاء پیش آمده از حد فاصل میان «اصرار به غیر تروریستی بودن حادثه» و «احتمال عمدی بودن آتش سوزی»، باب شایعات و اتهامات باز گشته تا جایی که همان ارکان محترمه‌ی نظام از جانب ضد انقلاب متهم به دخالت در وقوع آتش سوزی و انهدام ساختمان شده اند!

کاش حتی اگر برای مسئولان مسلم بود که فرسودگی و عدم ایمنی، علت تامه و انحصاری وقوع آتش سوزی و انهدام پلاسکو بوده، با طرح «احتمال» عمدی -و نه حتی تروریستی- بودن حادثه به عنوان یکی از احتمالات، اجازه‌ی اتهام زنی ضد انقلاب و در پی آن گمانه زنی عوام را نمی دادند.