احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سینما» ثبت شده است

فتنه فوتبال

‏بعد از شرارت سلبریتی‌های سفارتی حوزه هنر، اکنون با تهدید یا تطمیع، نوبت ایفای نقش هماهنگ ورزشکارانی شده که در قامت بازیکنان تیم ملی ایران، با بی‌اعتنایی و بی‌احترامی نسبت به پرچم و سرود ملی کشورمان، مجری پروژه خطرناک و براندازانه تفکیک و تجزیه جمهوری اسلامی از ایران شده‌اند.
‏دقت کنید!
موضوع اصلا این نیست که این جماعت، سرود مقدس کشور را در دهان کثیف‌شان نمی‌چرخانند!
مسأله این است که همان سرویسی که امروز و اینجا چنین برنامه‌ای را دارد پیاده می‌کند، فردا در قطر هم بازیکنان را وارد فازهای تندتر و خطرناک‌تری خواهد کرد؛ مگر آنکه تمهیدات کافی اندیشیده شود.
۱۴۰۱/۸/۲۳

احمد قدیری پژوهشگر مسائل سیاسی و دانش‌آموخته حقوق بین‌الملل در گفت وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با اشاره به دروغ پراکنی‌های برخی سلبریتی‌ها در ایام اغتشاشات گفت: برخی افراد گمان می‌کنند که سلبریتی‌های عرصه ورزش و هنر، وابستگی سیاسی- تشکیلاتی ندارند و طبق تشخیص یا احساسات خودشان موج‌سازی می‌کنند! جالب آنکه راجع به وابستگی و سرسپردگی برخی سیاسیون و خبرنگارها کسی تردید ندارد، اما باور این یارکشی از میان سلبریتی‌ها برای عده‌ای همچنان دشوار است.

قدیری تاکید کرد: سلبریتی‌های سیاست‌باز، چند ویژگی دارند که آن‌ها را طعمه سرویس‌ها و سیاسیون کرده، و در صف اول نزاع قرار داده است؛ از جمله اینکه عموما تقید به دین و همسویی با انقلاب و آرمان‌ها ندارند؛ در رفت و آمد مکرر به خارج کشور و متقاضی اقامت و تابعیت هستند؛ حیات‌شان به شهرت و محبوبیت‌شان وابسته است و برای بقاء و ارتقاء این دو، دست به هر کاری می‌زنند؛ پول پارو کردن را دوست دارند و نقش بازی کردن را خوب بلدند و هوادار و دنبال کننده دارند. مجموعه این ویژگی‌هاست که بسیاری از این صنف را به همراهی با اپوزوسیون واداشته و از تن فروشی به وطن فروشی رسانده است.

این پژوهشگر مسائل سیاسی ادامه داد: البته آنچه فعلا می‌بینید، نوک کوه یخ است؛ نه همه این قماش، فعلا عنادشان را علنی کرده‌اند و نه آن‌هایی که تاکنون به‌خط شده‌اند، همه منویات خود را بیرون ریخته‌اند. جریانی فاسد، در آماده‌باش حمله به ارکان نظام هستند؛ اگر می‌بینید فعلا خبری نیست، هنوز دستور عملیات نرسیده و در این خصوص زمین بازی بسیار حرفه‌ای طراحی شده است.

وی گفت: شما از یک سو می‌بینید به پرویز پرستویی به عنوان یک هنرمند خاکستری در خاک آمریکا حمله و هجمه می‌کنند تا هزینه همسویی حداقلی با نظام و حتی سکوت را برای زهرچشم گرفتن از سلبریتی‌ها و الزام‌شان به فاصله‌گذاری با نظام بالاببرند و از سویی دیگر در جشنواره‌های سینمایی خارجی به عناصر خود جایزه می‌دهند تا در موقع لزوم از آنان بهره‌ببرند؛ همچون برنامه‌ای که برای زهرا امیرابراهیمی پیاده کردند و به او برای بازی در فیلم موهن «عنکبوت مقدس» جایزه کن را دادند و ضمن اینکه او را مصداق «ققنوس» نامیدند، از زبان او اعلام کردند که انقلاب بعدی در ایران زنانه خواهد بود.

قدیری یادآور شد: این بهره‌کشی فقط محدود به استوری و مصاحبه یا کنش‌های انتخاباتی نیست، سرویس‌های بیگانه در مواردی این جماعت خودفروخته را وارد بازی‌های خطرناک‌تری هم کرده‌اند. مانند دعوت گلشفیته فراهانی از مردم به ارسال گوش‌پاک‌کن‌های آغشته به بزاق دهان به خارج از کشور برای ایجاد بانک ژنتیک و آغاز جنگ بیولوژیک، یا کمپین ضد امنیتی «تفنگت را زمین بگذار» و اکنون آموزش جنگ مسلحانه شهری توسط افرادی چون علی کریمی و هیچکس که هرچه برای‌شان بنویسند را عینا کپی و منتشر می‌کنند.

وی افزود: لازم به ذکر است که ‏جنبش «بی‌سر» را نباید «خودجوش» تصور کنیم. این جنبش‌ها را اتاق مشترک سرویس‌های معاند برنامه‌ریزی، و با اهرم رسانه، سلبریتی و عوامل میدانی مدیریت می‌کنند و تعمدا از معرفی یک رهبر پرهیز می‌نمایند تا مردمی جلوه کند؛ همه سلایق را جمع نمایند و امکان بازداشت و رسوایی رهبر وجود نداشته باشد.

‏این پژوهشگر مسائل سیاسی یادآور شد: تکلیف رسانه و عوامل میدانی مشخص است، وجه به خدمت گرفتن سلبریتی‌ها عبارت است از پنهان کردن ماهیت امنیتی جنبش‌ها، پشت نقاب هنر و ورزش؛ استفاده از پایگاه اجتماعی و ظرفیت رسانه‌ای سلبریتی‌ها؛ سهولت بین‌المللی شدن جنبش به دلیل ماهیت جهانی هنر و ورزش و نیز همراه کردن زنان و جوانان.

قدیری گفت: برای افرادی که فاقد قوه تحلیل‌اند، قرار گرفتن گروه‌های مرجع اجتماعی در یک سوی ماجرا تعیین کننده سمت و سوی آنان است، همچنانکه می‌بینیم بسیاری از این نوجوانان از همه‌جا بی‌خبر، در فضای حقیقی دنباله‌رو کسانی شده‌اند که در فضای مجازی و خصوصا اینستاگرام دنبال کننده آنان بوده‌اند.

وی در تکمیل سخنانش اظهار داشت: وقتی هدف برخی از سلبریتی‌ها از لگد انداختن به نظام رزومه سازی برای پناهندگی و اخذ اقامت و تابعیت است، باید در اقدامی عاجل تمام عوامل دخیل در فتنه را ممنوع الخروج و سپس محاکمه و مجازات کرد که مصادره اموال‌شان جهت جبران خسارات مالی، کمترین اقدام است.

قدیری در پایان گفت: دو خطر وجود دارد که باید آن را گوشزد کرد. اول برنامه احتمالی دشمن برای سواری گرفتن از برخی از ورزشکاران در جام جهانی است و دوم خطر به مراتب بزرگتر مدیرانی است که عضوی از خانواده‌شان در خارج از کشور حضور دارند و هزینه به مراتب بیشتری از سلبریتی‌های دوتابعیتی می‌توانند برای کشور ایجاد کنند.

در صفحه نخست فارس بخوانید:
farsnews.ir/news/14010811000633
 

قلاده‌های رها

۱/ سلبریتی‌ها در حالی از سوی دولت با رشوه معافیت از مالیات، عزادار طرح بنزینی دولت خود شدند که از اعضای ثابت محفل پولشویی موسوم به «حراج تهران» هستند و در نهمین دور این حراج در سال ۹۸ جمعا ۴۲.۲ میلیارد تومان گردش مالی چند نقاشی و کاردستی بود که تنها یک قلم ۳.۲ میلیارد خریداری شد!
۹۸/۹/۱۱

 

۲/ عوامل نفوذی و برانداز خطرناک و پرتعداد، اما در اقلیت محض‌اند.
در عصیان یکجا، شناسایی و سرکوب می‌شوند و لذا برای القاء بحران و بن‌بست، با ضربات پی‌درپی زجرکش می‌کنند.
ابتدا سلبریتی‌ها و سیاسیون ورشکسته را برای خط‌شکنی جلو انداخته‌اند تا در وقتش نوبت برخی بیوت و نظامیان نیز برسد.
۹۸/۱۰/۲۳

 

۳/ آن‌هنگام که گفتند و شنیدیم سلبریتی‌ها برای گرفتن نقش در سینما و تلویزیون ‎#تن می‌فروشند، باید انتظار می‌کشیدیم روزی را که با اشاره بیرونی و به طمع دریافت پول و پاسپورت ‎#وطن بفروشند.
چیزی که در این جماعت هرزه و حرام خوار وجود ندارد، عرق ملی و شرافت است.
مالیات‌تان را بدهید و بروید.
۹۸/۱۰/۲۴

 

۴/ ‏یادتان هست سلبریتی‌های بی‌وطن از مردم کشورمان خواسته بودند گوش‌پاک‌کن را آغشته به بزاق دهان‌شان کنند و برای تکمیل بانک ژنتیک ایرانیان ارسال کنند؟
نتیجه بانک ژنتیک دیروز را در جنگ بیولوژیک امروز ببینید.
۹۸/۱۲/۲۳

 

۵/ اگر گمان میکنید کاسبانی چون یاشار سلطانی، مهناز افشار و وریا غفوری، خودجوش شیطنت دوقطبی‌سازی واکسن را آغاز کرده‌اند، سخت در اشتباهید.
پدرخوانده‌های عملیات روانی در تطمیع با پول و پاسپورت، کلکسیونی از سلبریتی‌ها را برای رهاسازی و خطشکنی آماده دارند تا نوبت حملات گسترده‌تر هم برسد.
۹۹/۱۱/۱۰

 

۶/ آنچه فعلا می‌بینید، نوک کوه یخ است؛ نه همه این قماش [سلبریتی‌ها]، فعلا عنادشان را علنی کرده‌اند و نه آن‌هایی که تاکنون به‌خط شده‌اند، همه منویات خود را بیرون ریخته‌اند.
لشکری از سلبریتی‌ها، سیاسیون، روحانیون و نظامیان فاسد، در آماده‌باش حمله به ارکان نظام هستند.
اگر می‌بینید فعلا خبری نیست، هنوز دستور عملیات نرسیده است.
۹۹/۱۱/۱۷

 

۷/ ریکی جرویز، کمدین و مجری جشنواره سینمایی گلدن‌گلوب: شما بازیگران حتی اگر داعش به شما پیشنهاد بازی بدهد قبول می‌کنید... شما درمورد هیچ چیزی صلاحیت ندارید سخنرانی کنید. حتی به اندازه یک بچه محصل هم سواد ندارید. پس لطفاً بیایید بالا، جایزه‌تان را بگیرید و گورتان را گم کنید و بروید.
۱۴۰۰/۱/۹

 

۸/ هدف ضدانقلاب از جنگ اعصاب علیه پرویز پرستویی، فراتر از شخص او و ایجاد انگاره و محاسبه «لزوم فاصله‌گذاری با نظام» در میان تمام سلبریتی‌هایی است که سودای تابعیت، مهاجرت یا مسافرت دارند.
حداکثرسازی هزینه‌های همسوییِ حداقلی با نظام در عموم هنرمندان و ورزشکاران، علت لگدپرانی‌های اخیر به پرستویی است.
۱۴۰۱/۲/۱۰

 

۹/ تطمیع با پول و پاسپورت برای این حد از درندگی و خط‌شکنی [وریا غفوری] در داخل کافی نیست؛ متاسفانه تصور مصونیت نیز وجود دارد به اعتبار:
سلبریتی بودن آن‌هم از گونه فوتبال با هواداران خشن و تجمعات استادیومی
پشتوانه مذهبی و قومیتی
حمایت سیاسی-رسانه‌ای ضدانقلاب
و پشتیبانی فیفا در گروگیری فوتبال ایران
۱۴۰۱/۲/۳۰

 

۱۰/ با چاشنی عصبانیت و فحاشی، تقریبا تمام ظرفیت فیک‌های سایبری منافقین به‌خط شدند برای وزن دادن تصنعی به گزینه مطلوب [در نظرسنجی توییتری] و حمایت از ‎#وریا_غفوری غافل از آنکه همین تقلای هماهنگ دقیقا اثبات کننده مأموریت ویژه‌ای است که برای او تعریف کرده‌اند.
الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء
۱۴۰۱/۲/۳۱

 

۱۱/ اسبی را زین نمی‌کنند، مگر آنکه بخواهند سوارش شوند.
دیروز اصغر فرهادی، امروز زهرا امیرابراهیمی که او را برخاسته از آتش و خاکستر توصیف کرده‌اند تا نمادی شود برای پروژه #ققنوس که شرح آن را پیشتر نوشتم.
متن از پیش آماده‌ای که در تضاد محض با ژست غافلگیری از انتخاب شدن بود نیز به‌کنار!
۱۴۰۱/۳/۸

 

۱۲/ از پیوند زدن غائله ‎#آبادان به فتنه ‎#آبان و رزمایش‌های اخیر سلبریتی‌ها، آشکار است که این عناصر در آب‌نمک خوابانده را هم به زودی وارد کارزار مقابله با نظام می‌کنند.
اهانت‌ به امام رضا(ع) باید چون ۹دی دیگری منجر به تصفیه تروریست‌های فرهنگی از سیما و سینما شود.
۱۴۰۱/۳/۱۰

 

۱۳/ ورود هماهنگ و سفارشی سلبریتی‌های سفارتی به فاز سیاسی-امنیتی [در پروژه-بیانیه #تفنگترازمین_بگذار کلید خورده است].
۱۴۰۱/۳/۱۱

 

۱۴/ پیشتر نوشته بودم هجمه منافقین به پرستویی برای زهرچشم گرفتن از سلبریتی‌ها و الزام‌شان به فاصله‌گذاری بیشتر با نظام است.
حاصل فشار دیروز بر محور ‎#آبان را امروز دارند در موضوع ‎#آبادان می‌چینند.
هزینه عدم همراهی؟
لجن‌مال شدن در لجن‌زار سینما و سلب امکان مسافرت و سکونت در کانادا و آمریکا.
۱۴۰۱/۳/۱۲

موقعیت مهدی

«موقعیت مهدی» تنها یک فیلم سینمایی موفق و فاخر نیست؛ مهمترین اثر فرهنگی و بصری در مقابله با لایه‌های پنهان شکل‌گیری تفکرات پان‌ترکیسم است؛ هم از آن جهت که به زیباترین شکل حیات و مجاهدت یک قهرمان ملی از خطه آذربایجان و همسرش را روایت می‌کند و هم از این حیث که اکثر گفتگوهای فیلم به زبان آذری است.
امیدوارم این هوشیاری در نهادهای حاکمیتی و خصوصا امنیتی وجود داشته باشد که پیش از اتمام اکران، با توزیع و اهدای گسترده بلیط رایگان میان اهالی تبریز و ارومیه، امکان مشاهده فیلم را در «سینما» که اثری مضاعف بر بیننده دارد، فراهم آورند.

 

جوکر این ضدقهرمان سینمای آمریکا و دشمن ابرقهرمانی به نام بتمن، این‌بار در قامت قهرمانی ظاهر می‌شود که اگر برای مخاطب محبوب نباشد، محترم هست.

روایت داستان، حول محور دلقکی است که روح و روان‌ش زیرپای جامعه‌ی خشک و خشن له شده و طی سلسله اتفاقاتی همه چیزش را از دست می‌دهد.

شغل، درآمد، مشاوره، داروهای اعصاب، هویت و شرافت خانوادگی، مادر و حتی مجری و برنامه محبوب تلویریونی، از دست رفته‌های اوست؛ و در عوض یافتن خویش و هدف‌ش، ستانده‌ی او از تمام چالش‌هاست.

حرکات موزون جوکر بعد از توفیق در انتقام، دلالتی است بر رقص رهایی و آرامش بعد از چالش.

شهری که یک بیمار را به دلیل مشکلات مالی از مشاوره رایگان کلینیک روانی محروم می‌کند، در نهایت و بعد شهرآشوب مجبور می‌شود این‌بار او را به عنوان مجرم در بازداشتگاه مورد واکاوی شخصیت قرار دهد؛ و این شاید بزرگترین وجه دراماتیک است.

فیلم، خلاف تحلیل‌های ساده انگارانه، به هیچ‌وجه علیه سرمایه‌داری و حتی سرمایه‌داران نیست و از آن حیث به گرد پای «عصر جدید» چاپلین نمی‌رسد. آنچه در اینجا بد است، جامعه و افراد آن است. نهایت چالش جوکر با آنچه «سرمایه‌داری» خوانده می‌شود شلیک به سه مردی است که در مترو یک زن و شخصیت جوکر را مورد آزار قرار می‌دهند و بعدا در فیلم بیان می‌شود که پولدار نیز بوده‌اند و حتی اثری از ثروتمند بودن آن‌ها در تیپ و سوار مترو شدن‌شان نیست.

اما فارغ از ابعاد فرهنگی و جامعه شناختی، این فیلم کارکرد سیاسی امنیتی مهم و هدفمندی نیز دارد. جوکر همانند «۳۰۰» و «۲۰۱۲» که در بزنگاه‌های برخورد تمدنی بر پرده ظاهر شدند، درست در بحبوحه براندازی و جنگ‌های ترکیبی منطقه رونمایی می‌شود و عجیب آنکه در آشوب آبان‌ماه پیامک‌های انبوهِ دعوت به تماشای فیلم همراه با لینک دانلود، برای مردم ما ارسال می‌گردد!

کارکرد جوکر برای هر جامعه متفاوت است. برای جامعه آمریکایی تخلیه حس انتقام‌جویی است و برای جوامع جهان سومی تحریک حس انتقام. برای جوامع توسعه یافته با شاخص‌های رفاهی بالا، جوکر کبریت بی‌خطر است. خصوصا که قهرمان داستان در ادامه مجری بی‌گناه، محبوب و فرهیخته‌ای را می‌کشد که نوع آن افراد و برنامه‌ها در عالم واقع برای مخاطب غربی بسیار محبوب و پرمخاطب هستند.

از این رو در ادامه، حس همذات پنداری با جوکر در مخاطب غربی تا حد زیادی رنگ می‌بازد اما برای مخاطب شرقی به دلیل پیوست‌های متفاوت فرامتنی همچنان پابرجاست.

فارغ از آنچه بیان شد و به فرض عدم تفاوت در نگرش جوامع غربی و شرقی به فیلم، از آنجایی که درحال حاضر ونزوئلا، چین، عراق، لبنان، بولیوی و ایران درگیر مدل مشابهی از آشوب هستند، نتیجه این شبیخون سینمایی، شتاب دهی به بحران است. همچنان‌که وقتی بیماری تب دارد، دادن گرمای بیرونی به او منجر به تشنج و مرگ می‌شود اما همان حرارت برای فرد عادی در حالت عادی، گرما یا نهایتا گرمازدگی درپی دارد.

الگوی جوکر ممکن است همچون داعش و بسیاری مخلوقات دیگر غرب، به صورت کلی یا جزئی، دیر یا زود به خودشان کمانه کند، اما فعلا ساخته شده است تا علیه شرق استفاده شود؛ خصوصا که به طور ویژه‌ای، انگشت شمار نقاب‌های دلقکی که در عراق و لبنان استفاده شد، توسط ماشین تبلیغاتی غرب رسانه‌ای گشته تا تکمیلی باشد بر پروسه الگوبرداری و تکثیر آن.

 

🎞 جیمز کامرون (تایتانیک، نابودگر، آواتار)

🎞 استیون اسپیلبرگ (فهرست شیندلر، آرواره‌ها، نجات سرباز رایان، پارک ژوراسیک)

🎞 فرانسیس فورد کاپولا (پدر خوانده)

🎞 فرانک دارابونت (فرار از شائوشانک، مسیرسبز)

🎞 پیتر جکسون (ارباب حلقه‌ها)

🎞 دیوید فینچر (هفت، باشگاه مشتزنی، بازی)

🎞 رونالد امریچ (روز استقلال، ۲۰۱۲)

🎞 برایان سینگر (مظنونین همیشگی، ایکس‌من)

🎞 جرج لوکاس (جنگ ستارگان)

🎞 مارتین اسکورسیز (راننده تاکسی، رفقای خوب، رفتگان، دارودسته‌های نیویورکی)

🎞 جیمز ون (سریع و خشن، آکوامن)

🎞 دیوید یاتس (هری پاتر)

🎞 کولین تروورو (دنیای ژوراسیک)

🎞 رابرت زِمِکیست (فلایت، دورافتاده، فارست گامپ، بازگشت به آینده)

🎞 مل گیپسون (مصائب مسیح، شجاع دل)

🎞 ریدلی اسکات (گلادیاتور، مارتین)

🎞 زاک اسنایدر (۳۰۰، سوپرمن)

🎞 کریستوفر نولان (بتمن، اینسپشن)

🎞 برادران واچفسکی (ماتریکس)

🎞 برادران روسو (اونجرز، کپتن امریکا)

 

عرض سلام و ادب

جناب اقای قدیری، تشکر از مطالب مفید جلسه آن روز.

نقدی به فرمایشات شما دارم که مرتبط با اتهام معروف «توهم توطئه» است که گاهی خیلی هم اتهام نیست!

اینکه دشمن خیلی دقیق و زیر پوستی عمل میکنه رو قبول دارم، ولی گاهی در تحلیلهای منتقدین مذهبی سینما از جمله استاد شاه حسینی تعابیر و تحلیل‌هایی دیده می‌شود که منِ به ظاهر مذهبیِ ضد صهیونیسمِ انقلابی هم نمی‌توانم هضم کنم، چه برسه به قشر روشنفکر!

تحلیل‌های نشانه شناسی که شما ارائه دادید برخی منطقی بود و برخی غیر قابل پذیرش.

فرض کنید همه با برنامه و با منظور باشه؛ خب باشه؛ چه تاثیری بر مخاطب می‌تونه داشته باشه؟

وقتی پیام به مخاطب منتقل نمی‌شه، وقتی مخاطب نماد رو نمیشناسه، هرچی میخواد باشه باشه.

فلان، نماد عصای موسی باشه، خب باشه، چه انحرافی ممکنه ایجاد بکنه؟ چه محبوبیتی از صهیونیسم یا غیره در دل مخاطب به وجود میاره؟

شاید جهتگیری‌ام را عوامانه و غیر هوشمندانه تلقی بفرمایید ولی دوست ندارم هر گزاره‌ای را بدون تامل بپذیرم. خوشحال میشم پاسخها و تحلیلتان را بشنوم.

مؤید باشید

 

سلام و تشکر از لطف شما

توضیح مختصر آنکه القائاتِ مبتنی بر نمادها، تحقق‌ش منوط به دو مرحله است: کدگذاری و کدگشایی.

فعلا و عموما مرحله کدگذاری و شرطی سازی مخاطب است. به این صورت که یا نمادهای ایرانی و اسلامی را به تروریست‌ها، اشرار و شیاطینِ شناخته شده منتسب می‌کنند، و یا با مهندسی معکوس، علائم آخرالزمانی و نشانه‌های حضرت مهدی را منفی جلوه می‌دهند (کدگذاری) تا پس از ظهور، خودبه‌خود در خودآگاه یا ناخودآگاهِ مخاطب، زدگی و وحشت ایجاد کند (کدگشایی).

به عنوان مثال در فیلم جن‌گیر، ابتدایش اذان پخش می‌گردد!

شاید کسی حین تماشا اصلا نداند اذان چیست، و اگر هم بداند، حواسش به پخش اذان در فیلم نباشد. اما ضمیر ناخودآگاه کارش را خوب بلد است.

بعدا حین شنیدن اذان، وحشت فیلم در ذهنش تداعی خواهد شد. و اذانی که قبلا شنیده نیز در ذهنش با تداعی و تبادر، معنای جدیدی خواهد یافت.

 

شرح جلسه مذکور:

farsnews.com/news/13971222000730

 

پی‌نوشت | در آرشیو شخصی، متن مصاحبه «شان استون» را داشتم که مربوط به سال مسلمان شدنش بود، اکنون لینک و منبع آن در نت موجود نیست، با این حال بخشی از صحبت‌های این کارگردان-بازیگر هالیوود را که مرتبط به موضوع است، عینا منتشر می‌نمایم:

 

به نظر من، کمپانی والت دیزنی مجری بخشی از سیاست‌های گروهی است که آمریکایی‌ها به آن «ایلومناتی» می‌گویند و در ایران به «فراماسونری» معروف است. والت دیزنی، از همه چیز سمبل سازی میکند. یعنی از پیغام‌های پنهان زیادی در فیلم‌ها و کارتون‌هایش استفاده می‌کند تا اهداف این گروه را برآورده کند.

شاید برای بعضی‌ها عجیب باشد اما مثلاً در کارتون دامبو که در آن نماد اهرام همواره جلوی چشم مخاطب است، بر بزرگترین نماد ایلومناتی یعنی چشمی که در یک هرم است، تاکید می‌شود؛ چشمی که همه را زیر نظر دارد. کسانی که خودشان جزو این گروه هستند حواسشان هست و خوب تشخیص می‌دهند اما مردم عادی نه؛ به این نکات توجهی ندارند و این نمادها، تنها در ضمیر ناخودآگاه آنها، به عنوان نمادهایی مطلوب ذخیره‌سازی می‌شود.

دیزنی دنیا را طوری به شما نشان می‌دهد که مردها و زن‌ها در آرزوها غرق هستند، زن‌های خوب همه پرنسس هستند و مردهای خوب پادشاه؛ زن‌ها منتظرند پادشاهان روزی بیاید و آنها را با خود به سرزمین رویاهای‌شان ببرند. با این کارها بچه‌ها را از دنیای واقعی دور می‌کنند و آنها را شستشوی مغزی می‌دهند و اینطور تلقین می‌کنند که تو اگر یک دختر هستی، بهترین وضعیت برای تو این است که یک پسر بیاید تو را ببوسد و با خود ببرد!

همه صنعت هالیوود دارای پیغام پنهان است و مثلاً همین اتفاق ۱۱ سپتامبر نیز با نمادهای ایلومناتی ارتباطات زیادی دارد. در حقیقت دو رقم ۱ موجود در ۱۱، ستون‌های کابالیسم هستند. همینطور ساختمان پنتاگون که همان نشانه پنج ضلعی و نماد را شیطان را دارد. اگر از من بپرسید که این همه تلاش دولت آمریکا برای استفاده از نمادها در شئون مختلف زندگی مردم چیست، می‌گویم که هالیوود از نمادگرایی برای شرطی کردن مخاطبانش استفاده می‌کند تا بعداً با استفاده از همین سیستم کدگذاری و نمادگرایی، به خیال خود بتواند از مخاطب استفاده خاص خودش را ببرد.

سینما سلطه

به گزارش خبرنگار تشکل‌های دانشگاهی خبرگزاری فارس، احمد قدیری کارشناس حقوق بین الملل در همایش «سینما سلطه» که در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، در تشریح پیوند سیاست و سینما گفت: وقتی ورزش که اساسا مربوط به ابدان است اینچنین سیاسی شده، دیگر سیاست زدگی سینما که مربوط به اذهان است نباید برای کسی عجیب باشد.

وی افزود: ورود حکومت‌ها و یا صاحبان قدرت و ثروت در عرصه سینما اصولا به دو شکل کلی اعمال می‌شود که عبارت است از ورود مستقیم به عرصه‌ی تولید و نیز ریل گذاری محتوایی به واسطه فستیوال‌های سینمایی، به طوری که با انتخاب و گزینش نوع خاصی از فیلم‌ها، به اهالی سینما در سراسر جهان پیام «چه و چگونه بساز» را صادر می‌کنند.

کارشناس حقوق بین الملل در ادامه به تحلیل انیمیشن‌ها و فیلم‌های بنامی چون «بابی اسفنجی», «شیرشاه»، «ابرذهن»، «۳۰۰»، «۲۰۱۲»، «روز استقلال» و «ایکس من» پرداخت و گفت در فیلم «شبی با پادشاه» به اعتبار آنکه خشایارشا داماد یهودیان بود، تصویری با شکوه و فرهیخته از وی به نمایش درآمد اما تنها چند ماه بعد، همان شخصیت تاریخی، در فیلم «۳۰۰» به اعتبار آنکه دور دوم جنگ‌های ایران و یونان -به عنوان مهد تمدن غرب- را رقم زد، آنطور وحشی و بربر نشان داده شد.

قدیری افزود: فیلم «۳۰۰» محصول ۲۰۰۶، در شرایطی تولید و عرضه شد که نئوکان‌های دولت بوش گفتار تهدید آمیز نظامی علیه ایران را به اوج رسانده بودند و سرکوب تاریخ و تمدن ایران در راستای تکمیل پازل تهدید به جنگ قابل ارزیابی است.

وی اضافه کرد: فیلم «۲۰۱۲» محصول ۲۰۰۹ نیز در شرایطی ساخته و عرضه شد که لفاظی‌های نظامی علیه ایران به اوج رسیده بود و سخن از پایان دنیا در سال ۲۰۱۲ به استناد تفسیر و تحریف تقویم قوم مایا و اشعار نوستراداموس، هدفی جز محتوم و مقدر نشان دادن جنگ در جهان نداشت.

این کارشناس حقوق بین الملل گفت: وقتی ورزش که اساسا مربوط به ابدان است این‌چنین سیاسی شده، دیگر سیاست زدگی سینما که مربوط به اذهان است نباید برای کسی عجیب باشد.

قدیری در پایان خاطر نشان کرد: این همه سیاست زدگی در سینما و پیوند زر و زور و تزویر تعجب آور نیست، چیزی که عجیب است اصرار برخی در برابر این واقعیت است که نظام سلطه، از سینما نیز استفاده ابزاری می‌کند.

 

farsnews.com/news/13971222000730

سینما و سیاست

رئیس سابق موساد در مصاحبه‌ اخیرش فاش کرده است که بنیامین نتانیاهو در سال ٢٠١١ به نیروهای نظامی اسرائیل دستور داده بود آماده حمله به اهدافی در ایران شوند.

bbc.in/2H6L6BC

این را بگذارید در کنار جنجال خلق الساعه رسانه های صهیونیستی آمریکا در «کشف» پیش بینی تمدن مایا در پایان یافتن جهان در سال ۲۰۱۲. موضوعی که هدفی جز مقدر و محتوم جلوه دادن وقوع جنگ را برای افکار عمومی جهان نداشت.

تولید فیلم سینمایی «۲۰۱۲» (محصول ۲۰۰۹ شرکت سنتروپلیس) و مستندهای «نوستاراداموس ۲۰۱۲» (محصول ۲۰۰۹ شبکه هیستوری چنل، متعلق به شرکت های هرست کورپوریشن و والت دیزنی) و «۲۰۱۲: شمارش معکوس تا آرماگدون» (محصول ۲۰۰۴ شبکه نشنال جئوگرافیک، متعلق به کمپانی فاکس قرن ۲۱) در همین چارچوب قابل ارزیابی است. 

لازم به ذکر آنکه هالیوود در اقدام مشابه دیگری نیز فیلم ضد ایرانی «۳۰۰» (محصول ۲۰۰۶ شرکت لجندری پیکچرز) را تولید کرد تا با وحشی و بربر نشان دادن ایرانیان، طرح نئوکان ها در حمله به ایران در سال پایانی دولت دوم بوش را هموار نماید.

فیلشاه

پیام یکی از مخاطبان کانال در خصوص انیمیشن فیلشاه و پاسخ اینجانب:


✉️ سلام آقای قدیری

نکاتی در مورد این کارتون:

۱. تصویر زمینه این عکس رو نگاه کنید، شما رو یاد نماد اصلی والت دیزنی در آغاز ساخته هایش نمیندازد؟

۲. اسم فیلم شیرشا... ببخشید فیل شاهه! :)

۳. زرافه، گورخر، آهو، ساحل و دریا تماما الگوبرداری از انیمیشن ماداگاسکار (madagascar) هست!

۴. فیل، شباهت عجیبی به فیلی که در کارتون هورتون (horton) است دارد!

۵. موش کوچولو هم اگر نگیم دقیقا (برخلاف موارد بالا که دقیقا شبیه هستند) ولی ۸۰ درصد شبیه کارتون موش سرآشپز (ratatouille) است!

۶. تنها ابتکار و خلاقیت به کار رفته در این انیمشن شخصیت آدم فیلم است!

۷. باید از انیمشن سازان آمریکایی سپاس گزار باشیم وگرنه ما نمیتوانستیم چهره دیگری برای حیوانات متصوّر باشیم...

۸. البته همین که توانستیم انیمشینی با کیفیت نسبتا مطلوب تولید کنیم و باب تولید انبوه در این ژانر رو وارد ایران کنیم پیشرفت قابل توجهی است و جای تشکر و دست مریزاد برای دست اندرکاران دارد ولی حیف که ما ایرانیها قوه تخیلمون خاموشه و فقط بلدیم اجزا رو سرِهم کنیم نه اینکه اجزا رو خلق کنیم.

۹. تمام سخنان گفته شده فقط با مشاهده پوستر کارتون است و در اسرع وقت حتما محتوای انیمیشن را نیز میبینم.


✉️ سلام

انیمیشن رو دیدم.

بخشی از موارد ذکر شده از سر تقلید است و برخی نیز به دلیل ناچاری. یعنی به هر حال مناطق استوایی به هم شبیه است و کارگردان تقصیری ندارد. مثل شباهت تقریبا همه فیلم های وسترن، جنگی و عشق و عاشقی به یکدیگر.

ضمن اینکه در هالیوود تاکنون ده ها کار با موضوع حیوانات و فضای جنگل ساخته شده، فیلشاه هر طور ساخته می شد، ناگزیر به کاری شبیه می شد.

به هر حال چند نکته شاخص در کار وجود دارد که قابل ذکر است:

۱. کیفیت ساخت نسبتا بالایی داشت.

۲. توالی حوادث بسیار بود که به دلیل نیاز به طراحی صحنه و فضاهای متعدد، کار را برای عوامل سازنده بسیار سخت می کرد. البته همین حسن را نیز می توان از زاویه ای دیگر چنین تعبیر کرد که تا حدی خط سیر داستانی با اخلال مواجه شده بود. به نظرم یک سریال چند قسمتی بوده که فعلا نسخه سینمایی اش اکران شده.

۳. تاحدودی برخی کاراکترها شبیه نمونه های خارجی بوده که ظن تقلیدی بودن آن را تقویت می کند که البته توضیح دادم.

به هر حال کار فاخری است و حتما ارزش دیدن دارد.