عرض سلام و ادب
جناب اقای قدیری، تشکر از مطالب مفید جلسه آن روز.
نقدی به فرمایشات شما دارم که مرتبط با اتهام معروف «توهم توطئه» است که گاهی خیلی هم اتهام نیست!
اینکه دشمن خیلی دقیق و زیر پوستی عمل میکنه رو قبول دارم، ولی گاهی در تحلیلهای منتقدین مذهبی سینما از جمله استاد شاه حسینی تعابیر و تحلیلهایی دیده میشود که منِ به ظاهر مذهبیِ ضد صهیونیسمِ انقلابی هم نمیتوانم هضم کنم، چه برسه به قشر روشنفکر!
تحلیلهای نشانه شناسی که شما ارائه دادید برخی منطقی بود و برخی غیر قابل پذیرش.
فرض کنید همه با برنامه و با منظور باشه؛ خب باشه؛ چه تاثیری بر مخاطب میتونه داشته باشه؟
وقتی پیام به مخاطب منتقل نمیشه، وقتی مخاطب نماد رو نمیشناسه، هرچی میخواد باشه باشه.
فلان، نماد عصای موسی باشه، خب باشه، چه انحرافی ممکنه ایجاد بکنه؟ چه محبوبیتی از صهیونیسم یا غیره در دل مخاطب به وجود میاره؟
شاید جهتگیریام را عوامانه و غیر هوشمندانه تلقی بفرمایید ولی دوست ندارم هر گزارهای را بدون تامل بپذیرم. خوشحال میشم پاسخها و تحلیلتان را بشنوم.
مؤید باشید
سلام و تشکر از لطف شما
توضیح مختصر آنکه القائاتِ مبتنی بر نمادها، تحققش منوط به دو مرحله است: کدگذاری و کدگشایی.
فعلا و عموما مرحله کدگذاری و شرطی سازی مخاطب است. به این صورت که یا نمادهای ایرانی و اسلامی را به تروریستها، اشرار و شیاطینِ شناخته شده منتسب میکنند، و یا با مهندسی معکوس، علائم آخرالزمانی و نشانههای حضرت مهدی را منفی جلوه میدهند (کدگذاری) تا پس از ظهور، خودبهخود در خودآگاه یا ناخودآگاهِ مخاطب، زدگی و وحشت ایجاد کند (کدگشایی).
به عنوان مثال در فیلم جنگیر، ابتدایش اذان پخش میگردد!
شاید کسی حین تماشا اصلا نداند اذان چیست، و اگر هم بداند، حواسش به پخش اذان در فیلم نباشد. اما ضمیر ناخودآگاه کارش را خوب بلد است.
بعدا حین شنیدن اذان، وحشت فیلم در ذهنش تداعی خواهد شد. و اذانی که قبلا شنیده نیز در ذهنش با تداعی و تبادر، معنای جدیدی خواهد یافت.
شرح جلسه مذکور:
farsnews.com/news/13971222000730
پینوشت | در آرشیو شخصی، متن مصاحبه «شان استون» را داشتم که مربوط به سال مسلمان شدنش بود، اکنون لینک و منبع آن در نت موجود نیست، با این حال بخشی از صحبتهای این کارگردان-بازیگر هالیوود را که مرتبط به موضوع است، عینا منتشر مینمایم:
به نظر من، کمپانی والت دیزنی مجری بخشی از سیاستهای گروهی است که آمریکاییها به آن «ایلومناتی» میگویند و در ایران به «فراماسونری» معروف است. والت دیزنی، از همه چیز سمبل سازی میکند. یعنی از پیغامهای پنهان زیادی در فیلمها و کارتونهایش استفاده میکند تا اهداف این گروه را برآورده کند.
شاید برای بعضیها عجیب باشد اما مثلاً در کارتون دامبو که در آن نماد اهرام همواره جلوی چشم مخاطب است، بر بزرگترین نماد ایلومناتی یعنی چشمی که در یک هرم است، تاکید میشود؛ چشمی که همه را زیر نظر دارد. کسانی که خودشان جزو این گروه هستند حواسشان هست و خوب تشخیص میدهند اما مردم عادی نه؛ به این نکات توجهی ندارند و این نمادها، تنها در ضمیر ناخودآگاه آنها، به عنوان نمادهایی مطلوب ذخیرهسازی میشود.
دیزنی دنیا را طوری به شما نشان میدهد که مردها و زنها در آرزوها غرق هستند، زنهای خوب همه پرنسس هستند و مردهای خوب پادشاه؛ زنها منتظرند پادشاهان روزی بیاید و آنها را با خود به سرزمین رویاهایشان ببرند. با این کارها بچهها را از دنیای واقعی دور میکنند و آنها را شستشوی مغزی میدهند و اینطور تلقین میکنند که تو اگر یک دختر هستی، بهترین وضعیت برای تو این است که یک پسر بیاید تو را ببوسد و با خود ببرد!
همه صنعت هالیوود دارای پیغام پنهان است و مثلاً همین اتفاق ۱۱ سپتامبر نیز با نمادهای ایلومناتی ارتباطات زیادی دارد. در حقیقت دو رقم ۱ موجود در ۱۱، ستونهای کابالیسم هستند. همینطور ساختمان پنتاگون که همان نشانه پنج ضلعی و نماد را شیطان را دارد. اگر از من بپرسید که این همه تلاش دولت آمریکا برای استفاده از نمادها در شئون مختلف زندگی مردم چیست، میگویم که هالیوود از نمادگرایی برای شرطی کردن مخاطبانش استفاده میکند تا بعداً با استفاده از همین سیستم کدگذاری و نمادگرایی، به خیال خود بتواند از مخاطب استفاده خاص خودش را ببرد.