موافقان و مخالفان روحانی، متفقا اذعان دارند بر اینکه عبارت «من سرهنگ نیستم، حقوق دانم» در مناظره ۹۲ همچون وعده های «حل صد روزه مشکلات اقتصادی» و «رفع تحریم ها» در پیروزی شیخ حسن روحانی ایفای نقش بسیار کرد. عباراتی که به دلیل حجم بالای رأی سازی اش، باید آن را یک «دوپینگ سیاسی» نامید.
اما قاعدتا هر ترفند، شعار و حیلتی تنها یکبار کارایی داشته و نقش «برگ برنده» را ایفا می کند. از این روی برای یافتن گزاره کلیدی و حربه راهبردی روحانی _که قادر باشد هم نظر سرخوردگان از دولت و برجام را بازیابی کند و هم خصوصا آراء خاموش و تحریمی را به سبد رأی وی افزون نماید_ باید از منظر او و مشاورانش به وضعیت پیرامونی بنگریم تا به روش مرسوم و علمی سناریو خوانی، برآوردی صحیح و نزدیک به واقعیت در این خصوص داشته باشیم.
گزاره روحانی می بایست پلی باشد میان گذشته و آینده تا ضمن توجیه کارنامه ضعیف دولت، وعده های محقق نشده و ناکامی های برجام، راه را نیز برای ساختارشکنی های آتی و انجام «معامله بزرگ» با آمریکا هموار نماید.
از این روی به عقیده نگارنده، این دوپینگ سیاسی و در حقیقت انتحار روحانی _در شرایطی که البته چیزی برای از دست دادن ندارد_ چنین عبارتی خواهد بود:
«مشکلات اقتصادی ما ناشی از اقدامات تحریم سازی چون تنش زایی های منطقه ای و موشک پراکنی های سپاه است. تا کی باید از جیب مردم ایران خرج مردم عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن شود؟ تا کی باید اموال ملت ایران به دلیل ماجراجویی های برخی، بلوکه شود؟ چرا کارهایی کنیم که با وجود رفع قانونی تحریم ها به واسطه برجام، سرمایه گذاران و بانک های خارجی جرأت همکاری با ایران را نداشته باشند؟ مردم باید خود در رفراندومی آزاد رویه نظام و سیاست خارجی کشور را تعیین نمایند».
عبارتی که اگرچه فی نفسه جدید نیست اما طرح علنی، عریان و تهاجمی اش از جانب یک رئیس جمهور، بی تردید جدید و هنجارشکنانه خواهد بود.
قضاوت با زمان...
۱. هدف از این هشدار، قصاص پیش از جنایت نیست، روشنگری پیرامون شبهه ای خطرناک و خلع سلاح استفاده کنندگان فعلی و آتی از آن است.
۲. برجام های ۲ و ۳ که روحانی و هاشمی علی رغم میل و تلاشش شان برای تحقق، موفق به انجام آن نشدند، چیزی جز متلاشی کردن حلقه های دفاع منطقه ای ایران و فریز کردن توان موشکی کشور نبوده و نیست. ضمن آنکه تمام جملات مذکور را به طور مجزا _صریحا یا تلویحا_ از شخص روحانی و یا اطرافیانش به وفور شنیده ایم.
۳. در این فیلم نیم ساعته توضیحاتی پیرامون شبهه مذکور و عناصری چون برجام، تهدیدات منطقه ای، تاریخچه تحریم ها و مسببان داخلی وضع و تشدید آن داده ام: aparat.com/v/CKM5o
پس از نهی رهبری نسبت به کاندیداتوری احمدی نژاد در انتخابات به جهت رعایت مصلحتِ کشور و مبتنی بر این واقعیت که این حضور منجر به ایجاد فضایی دو قطبی و منتج به فتنه خواهد شد، شاهد بیانیهی امیدوار کنندهی رئیس جمهور سابق مبنی بر عدم قصد کاندیداتوری بودیم و حتی سخنانی از وی منتشر شد که در تحلیلی صحیح و عقل پسند، معرفی گزینه را نیز در تعارض با فرمایشات رهبری بیان نمود و شاید از این روی بود که احمدی نژاد حتی از تایید غلامحسین الهام و حمایت از وی سرباز زد.
ناگهان اما در چرخشی عجیب، احمدی نژاد تمام قد پشت بقایی ایستاد و او را به صحنه فرستاد. فارغ از اینکه چه شد که نظر احمدی نژاد برگشت و اینکه آیا فردی از نزدیکان مدعی «پیغام» و «امر» خاصی شده یا نه، این سوال مهم مطرح است که چرا «بقایی»؟ آیا مشایی و احمدی نژاد صرف نظر از مولفهی نزدیکی و وفاداری بقایی به خود، اساسا نباید یک اطمینان نسبی و حداقلی از تایید صلاحیت گزینهی خود داشته باشند؟!
نکتهی اصلی و محور بیانات رهبری در 27 بهمن را آنجایی می دانم که 1- از وضع اقتصادی و کم کاری دولت گلایه کردند و 2- به بانیان داخلی تحریم ها و گرا دهندگان به دشمن اشاره نمودند.
اهمیت این دو را وقتی در خواهیم یافت که بدانیم جریان نفاق بنا دارد در فتنه انتخاباتی 96، نارضایتی های مردم از مضیقه شدید اقتصادی را به سمت نظام و خصوصا شخص رهبری نشانه رود، در حالی که خود با سوء مدیریت، اختلاس های سریالی و تلاش های سابق برای تحریم ملت، مسبب چنین اوضاع آشفته ای است.
فتنه بزرگتری در راه است، فتنه ای که تجلی تمام فتن آخر الزمان خواهد بود.
مطالب مرتبط: ahmadghadiri.ir/post/62 - aparat.com/v/CKM5o - t.me/GhadiriNetwork/854
با وجود آنکه همه از آقایان نعمت زاده و قاضی زاده هاشمی به عنوان وزرای 1000 میلیاردی دولت یاد می کنند، می دانید چرا این دو وزیر، خلاف نص قانون رسیدگی به اموال مسئولان کشور، از اعلام اموال خود به قوه قضائیه استنکاف می کنند؟
پاسخ را در این سه گزاره باید یافت:
1- رقم 1000 میلیارد، تخمین محض است و چه بسا اگر این دو وزیر، اموال خود را معرفی نمایند، رقم چند ده و بلکه چند صد میلیارد تومان افزون بر 1000 میلیارد گردد.
2- مرحله ی بعد از معرفی اموال، طبیعتا پاسخ به پرسش «از کجا آورده ای؟» است که تا لیست دارایی ها ارائه نگردد، نوبت پاسخ به پرسش مذکور نیز نمی رسد.
3- آخر آنکه دولت سرمایه سالار یازدهم ترجیح می دهد، نگاه ها معطوف به این دو وزیر بماند و متوجه دیگران افراد کابینه نشود و گرنه کدام یک از آقایان روحانی، جهانگیری، نهاوندیان، آخوندی، نوبخت، ترکان، صالحی امیری، جنتی و نجفی میلیاردر نیستند؟!
دوقطبی در جامعه تنها ناظر به «ایجاد دو طیف موافق و مخالف در هر موضوعی» نیست، بلکه آن چیزی را دوقطبی گویند که جامعه را نسبت به موضوعی «اساسی» در برابر هم به «صف آرایی» وا دارد.
در دوقطبی هر دو طرف به تبع حساسیت به موضوع مورد اختلاف، نسبت به یک دیگر نیز بغض شدید دارند و حضور در دو طیف را بعضا بر اساس نفرت از طرف دیگر بر می گزینند، نه الزما موافقت با منظومهی فکری طیف خود. از این روست که هر طرف سعی دارد با «تولید و مدیریت نفرت» علیه جناج مقابل بر وزن خویش بیافزاید.
طبیعی است دوقطب صف آرایی کرده در برابر هم، با شیپور جنگ در موعد مقتضی به جان هم افتاده و تبعاتی از آشوب (همچون اوکراین 2004 با موضوع انتخابات) تا تجزیه و جنگ داخلی (همچون اوکراین 2014 با موضوع پیوستن به اتحادیه اروپا) را رقم خواهند زد.
از این رو در پیوستگی و ارتباط دوقطبی سازی در جامعه با فتنه تردیدی نیست و نمونه های نرم و سخت آن را از سال 2000 به بعد شاهد بوده ایم، چنانچه انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی صربستان در سال 2000، انتخابات پارلمانی گرجستان در سال 2003، انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در سال 2004، انتخابات دو مرحلهای پارلمان قرقیزستان در سال 2005، انتخابات ریاست جمهوری بلاروس در سال 2006، انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 2009 (1388) تماماً محملهای براندازی نرم (انقلاب مخملین) در کشورهای هدف بوده است و درگیری های سوریه (2011) و اوکراین (2014) نیز به دلیل اقدامات همزمان طیف هایی از مردم و گروه های مسلح، تلفیقی از شیوه های نرم و اقدامات سخت و خشن را در خود داشت.
اما دوقطبی احمدی نژاد-روحانی چه بود و چرا رهبر انقلاب مصلحت کشور را در عدم حضور احمدی نژاد دانستند؟
برای دریافت این پاسخ کافیست شرایط فعلی کشور و منطقه را تببین و آن را با سال 88 مقایسه کنیم.
در فتنهی 88 آشوب گران را طبقهی متوسط به بالای شهری با دغدغه های سیاسی و فرهنگی شکل می داد اما در فتنهی محتمل 96 به دلیل مضیقهی شدید ناشی از تورم، رکود و بیکاری، علاوه بر طیف همیشه در صحنهی مذکور، طبقهی کارگر و لشکر بیکاران نیز بدان افزوده خواهد شد. در اینجا مهم نیست عاملان مفاسد کلان اقتصادی، مسببان معضلات معیشتی و همدستان در تحریم های اقتصادی کیست، مهم این است که دولت مزور کنونی به خوبی می داند چگونه در موقع مقتضی به مدیریت نارضایتی ها پرداخته و در نقش اپوزوسیون ظاهر شده و نظام و رهبری را مقصر جلوه دهد. از این رو باید گفت تفاوت مهم فتنهی 88 با 96 در این است که در 88 دولت و ارکان آن در کنار رهبری و نظام، در برابر حملات بودند اما در 96 دولت خود مسبب و صحنه گردان فتنهی محتمل خواهد بود و دیگر آنکه فتنهی 88 عموما محدود به تهران (نیمهی شمالی) بود اما فتنهی محتمل 96 تمام کشور را در بر خواهد گرفت.
آنچه تا اینجا ذکر شد البته معطوف به شرایط داخلی کشور بود، موضوع دیگر وضعیت خاص و بی سابقهی منطقه است: حمایت رئیس سیا از روحانی، همایش بزرگ منافقین در پاریس و ظاهر شدن این گروه در نقش حلقهی وصل دیگر گروه های محارب جمهوری اسلامی، بالا رفتن سطح تنش ها با عربستان و تجهیز و اعزام تیم های تروریستی سعودی به کشور، انتصاب سفیران انگلیس، فرانسه و آلمان در تهران و انتخاب آنان از کارکنان ارشد سازمان های جاسوسی خود و حضور و دستگیری کادر سفارت فرانسه و انگلیس در کردستان، در کنار حلقهی آتشی که لشکر سلفی های مسلح در اطراف ایران را شکل داده، همه حکم بشکهی باروتی را دارد که تنها منتظر یک جرقه برای انفجار است.
در این شرایط تبعیت دکتر احمدی نژاد از نهی و نصیحت مقام معظم رهبری، ضمن اینکه به جهت حفظ موجودیت نظام و خنثی سازی پروژهی دوقطبی سازی جامعه و به تبع آن فتنه و آشوبی خطرناک تر از 88 است، دو کارکرد مهم دیگر نیز دارد:
از یک سو با منتفی شدن حضور جدی ترین رقیب روحانی در انتخابات، از رئیس جمهوری که ثابت کرده برای کسب و حفظ قدرت حاضر به هر نوع وطن فروشی است، در «معامله با آمریکا به هر قیمتی» سلب انگیزه می شود.
و از سوی دیگر مردمی که به هر دلیل از سر بغض به یک قطب (احمدی نژاد) قصد رأی دادن به قطب دیگر (روحانی) را داشتند، از این دوقطبی سیاسی فارغ شده و به این ترتیب به دور از هیاهو و جنجال دولت، می توانند به غیر روحانی نیز بیاندیشند که این تفکر و اندیشه در کارنامهی تهی دولت، خود بزرگترین عامل در کاهش اقبال به حجت الاسلام روحانی است.
1- «23» مرتبه تکرار واژهی «تعلیق» در متن برجام،
2- ظریف در صحن علنی مجلس: «در هیچ جای برجام لفظ تعلیق نیامده»!
3- ظریف در کمیسیون ویژهی برجام: «کل تحریمهای اقتصادی، مالی و پولی اتحادیه اروپا از روز اجرا لغو و کل تحریمهای ایالاتمتحده اعمال شده بر روی شخصیتهای غیر آمریکایی از روز اجرا لغو میشود»، روحانی: «ما هیچ توافقی را امضا نخواهیم کرد مگر آنکه در نخستین روز تمام تحریم های اقتصادی بالمره و در همان روز لغو شود»،
4- ظریف: «به مردم وعده رفع تحریم آمریکا را ندادیم»!
5- روحانی: «برجام خورشید تابان است»،
6- ظریف در مصاحبه با فرید زکریا: «ما وعدهی خورشید و ماه ندادیم»!
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ» اى کسانى که ایمان آورده اید اگر فاسقى برایتان خبرى آورد نیک وارسى کنید مبادا به نادانى گروهى را آسیب برسانید و [بعد] از آنچه کرده اید پشیمان شوید (سوره حجرات، آیه 6).