احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمریکا» ثبت شده است

دفع خطر

 

 

 

خطر حمله و به قول آمریکایی‌ها گزینه نظامی همیشه بوده و هست ولی در چند مقطع به طور محسوسی افزایش یافته و به اوج خود رسیده است:

۱۳۸۶ (۲۰۰۷-۲۰۰۸): اواخر دور دوم بوش، پس از ناکامی در جنگ ۳۳ روزه لبنان به عنوان مقدمه حمله به سوریه و ایران و با هدف ایجاد خاورمیانه جدید، ساخت فیلم ضدایرانی ۳۰۰ با موضوع جنگ تمدنی ایران و غرب، درخواست پادشاه عربستان از آمریکا برای حمله به ایران و «قطع سر مار»(۱) که منجر به تهدید متقابل رهبر انقلاب در ۸۶/۶/۳۱ برای تغییر محاسبه دشمن شد: «آن کسانی که تهدید میکنند، این را باید فهمیده باشند، حالا هم بفهمند؛ تهدید نظامی ایران و تعرض نظامی به ایران به صورت بزن و در رو، دیگر ممکن نیست. هر کس تعرضی بکند، بشدت عواقب آن تعرض دامنگیر او خواهد شد».(۲)

۱۳۹۱ (۲۰۱۲-۲۰۱۳): فتنه شام و قدرت‌گیری داعش در همسایگی ایران، ساخت فیلم‌های سینمایی و مستندهای پایان جهان،(۳) انتشار بازی رایانه‌ای بتلفیلد۳ و نمایش حمله سربازان آمریکایی به تهران،(۴) آماده باش اسرائیل برای حمله به ایران(۵) که مجموعا منجر به تایید صلاحیت حسن روحانی و تحت کنترل قرار دادن ریسک اقدام نظامی علیه ایران شد و مستند آن خاطره روحانی از اولاند است: آماده بودن شش کشور غربی برای حمله به ایران در صورت عدم پیروزی او در انتخابات!(۶)

۱۳۹۹ (۲۰۲۰-۲۰۲۱): چیدن بال‌های قدرت ایران در منطقه با اقداماتی نظیر آشوب‌افکنی در ایران، عراق، لبنان و ترور سردار سلیمانی و تلاش برای ترور سرداران حاجی‌زاده و شهلایی، شدت دادن تحریم‌ها، تضعیف اقتصاد کشور و معیشت مردم برای ایجاد نارضایتی و هرج‌ومرج از یک سال قبل و آتش‌افروزی‌های سریالی در کشور، خرابکاری در نطنز و ترور دکتر فخری‌زاده، مغز متفکر دفاعی-هسته‌ای، که مخالفت رهبری با استیضاح روحانی را درپی داشت و این درحالی است که سیدحسن نصرالله نسبت به احتمال شرارت آمریکا در منطقه در آخرین روزهای دولت ترامپ هشدار داد(۷) و از طرف دیگر نیز خبر تصمیم و تلاش ترامپ برای حمله به ایران با هدف پیروزی در انتخابات، به بیرون درز کرد.(۸)

باید بدانیم بودجه نظامی متخاصم‌ترین کشورها (تنها آمریکا، عربستان، اسرائیل، فرانسه، انگلیس) حدود ۱۰۰۰ میلیارد دلار و بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ برابر بزرگ‌تر از بودجه نظامی ایران است.
بدون توجه به مؤلفه‌های مهم و حساسِ بزرگی قدرت نظامی دشمن و نزدیکی خطر حمله، تحلیل شرایط کشور و تصمیمات و مصلحت اندیشی‌های رهبر حکیم انقلاب ممکن نیست.

 

۱. radiofarda.com/a/f8-wikileaks-saudi-asked_us-to-attack-iran/2233158.html
۲. farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3402
۳. ahmadghadiri.ir/post/389
۴. mashreghnews.ir/news/66056
۵. bbc.in/2H6L6BC
۶. bbc.com/persian/iran-51135720
۷. fa.alalamtv.net/news/5272436
۸. ir.sputniknews.com/amp/politics/202011177162698

 

اواخر دولت دوم بوش، تهدید علیه ایران به اوج رسیده بود. بوش حمله به افغانستان و عراق را در کارنامه داشت و جنگ ۳۳ روزه نیز با مدیریت آمریکا به وقوع پیوست.
ادبیات «همه گزینه‌ها روی میز است» به تهدید رسمی و دولتی «انگشت ما روی ماشه است» تبدیل شده بود.
در این شرایط حساس، رییس‌جمهور وقت همسو با رهبر انقلاب تهدید را با تهدید جواب داد: «اگر انگشتی علیه ایران روی ماشه رود، دست را از بازو قطع می‌کنیم».
بوشِ جنگ طلب و مجری طرح خاورمیانه جدید رفت و هیچ غلطی هم نکرد.
اخیرا اما احمدی‌نژاد در میان گمانه‌زنی رسانه‌ای حمله آمریکا به ایران، در نامه به روحانی و با تمسک به دیپلماسی التماسی، در پیام ضعفی آشکار و وحدت شکن، خواست به هر نحوی شده جلوی جنگ گرفته شود!
در میانه جنگ تحمیلی هم هاشمی و روحانی مجمع موسوم به عقلا را راه انداختند که محور جلسات چگونگی پایان جنگ بود. اقدامی ظاهرا وطن دوستانه و باطنا خائنانه که در میانه نبرد به دلیل پیام ضعف و ماهیت وحدت شکن، با عتاب امام تعطیل شد. و این درحالی بود که آن روز جنگ در جریان بود و امروز تنها یک گمانه‌زنی درخصوص احتمال آغاز جنگ است.
و اینجاست که باید گفت «هاشمی زنده است، چون احمدی‌نژاد زنده است».

 

از آمریکا داروهای متعددی وارد می‌شود، چرا واردات واکسن کرونا ناگهان خط قرمز شده؟

۱. واردات هر دارو و حتی کالایی از کشور متخاصم آمریکا نباید صورت بگیرد وقتی امکان واردات از کشورهای دیگر وجود دارد. بنابراین یک اقدام غلط توجیه کننده اقدام غلط دیگر نیست.

۲. حساسیت و ریسک نسبت به واکسیناسیون سراسری یک ملت بسیار بیشتر است از واردات محدود دارو برای افرادی معدود و خاص.

۳. هم ویروس، جدید و ارتقا یابنده و تاحدودی ناشناخته است و هم واکسن آن تازه ساز است؛ بنابراین فرق است میان واردات دارویی که سال‌هاست تولید و مصرف می‌شود و سلامت سنجی و تایید شده با دارویی جدید که نه درمان آن مسجل است و نه عوارض آن.

۴. به فرض که سلامت واکسن آمریکایی در داخل و خارج تایید شود، چه تضمینی هست همان نسخه‌ای را به ایران دهند که به جاهای دیگر می‌دهند؟ در خون که امکان سلامت سنجی و آزمایش آنی وجود دارد، فرانسه موارد آلوده به ایدز را به ایران داد.

۵. به فرض که واکسن کنونی برای ویروس کنونی را بدون هیچ شیطنتی (بیولوژیک، اقتصادی، سیاسی) فروختند، چه تضمینی هست که سری بعدی و برای ویروس جهش یافته بعدی، واکسن جدید را تحویل دهند؟ آن‌هم در شرایطی که کشورهای غربی به قول وزیر بهداشت نه تنها از تحویل ماسک و الکل امتناع کردند که محموله‌های آن را از یکدیگر نیز می‌ربودند.
ضمن آنکه پزشکان بسیاری می‌گویند که اگر برای یک ویروس واکسنی را زدیم، برای نسخه‌های ارتقا یافته همان ویروس، باید نسخه ارتقا یافته همان واکسن را بزنیم. و این درحالی است که امروز کرونای انگلیسی درحال انتشار است که قاعدتا آخرین جهش ویروسی هم نیست.

سخن پایانی اینکه هند، چین و روسیه هم تولید کننده واکسن هستند؛ این همه سروصدا برای ممنوعیت واردات از آمریکا و انگلیس، فقط مصداق خود را به حماقت زدنِ سردمداران پروپاگانداست با اهداف ۱. انتقام‌گیری از رهبر انقلاب، ۲. ترور بیولوژیک ملت ایران و ۳. باز کردن روزنه و بهانه مذاکره و توافق با دولت جدید آمریکا.

 

ایران من

 

‏راجع به اسرائیل می‌گویند رژیمی که رؤیای نیل تا فرات داشت، دور تا دور خود را دیوار حائل کشیده است.
راجع به آمریکای امروز نیز باید گفت کشوری که برای حفاظت از منافع خود در عراق و افغانستان، سنگرهای نظامی ایست-بازرسی تدارک دیده بود، امروز برای حفاظت از کاخ سفید همان سنگرها را برپا کرده.
‏دیروز دغدغه‌ ما وارد کردن تسلیحات ابتدایی بود، امروز دغدغه دشمنان ما نرسیدن موشک‌های دوربرد نقطه‌زن به دست حامیان منطقه‌ای ما است.
دیروز نگران تهاجم دشمن به مرزهای خود بودیم و امروز نگرانی دشمن رسیدن ایران به مرزهای رژیم جعلی اسرائیل و گسترش نفوذ کشور به دریای سرخ و مدیترانه است.

موج و صخره

 

‏اگر رهبر انقلاب تسلیم فشار دولت ایران و آمریکا برای مذاکره روحانی و توافق با ترامپ می‌شدند، چه اتفاقی می‌افتاد؟
توفیق بزرگی در سیاست خارجی و درنتیجه، انتخابات، نصیب ترامپ می‌شد، و ریاست‌جمهوری و فشار حداکثری او چهارسال دیگر ادامه می‌یافت.

اکنون چه نتایجی حاصل شده است؟
‏۱. جلوی حراج امنیت ملی گرفته شده.
۲. جریان غربگرای ایران به زوال نزدیک گشته.
۳. ترامپ به بن‌بست رسیده‌.
۴. به‌دلیل نزدیکی آرا ترامپ به بایدن و ایجاد دوقطبی، گسل‌های آمریکا فعال گشته.
۵. تحریم‌های اقتصادی و تحرکات امنیتی آمریکا علیه ایران در دولت ضعیف و پرچالش بایدن تضعیف می‌شود.

 

آن سر دنیا مایکل فیلن، مشاور امنیت ملی ترامپ، در یک تماس نامعمول با سفیر روسیه در آمریکا و ردوبدل گفتگویی معمول، تحت فشار FBI برکنار و محاکمه می‌شود.
اما اینجا دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت ما، معلوم می‌گردد که از انگلستان مدرک بی‌پشتوانه ارشد و دکترا و تابعیت هدیه گرفته و مدام سفرهای مخفیانه به آن کشور داشته و نه تنها آب از آب تکان نمی‌خورد که رئیس‌جمهور هم می‌شود و حتی درنده‌تر از هر مقام سیاسی در کشور، به ارکان نظام حمله می‌کند و دم از قانون اساسی و رفراندوم هم می‌زند!

آن سر دنیا به تصور اینکه روسیه با استفاده از هوش مصنوعی در شبکه‌های اجتماعی، پیام‌های تبلیغاتی هدفمندی را به نفع ترامپ برای مردم آمریکا مخابره کرده (در همین حد!) چند سال جنجال و تحقیق می‌شود.
اما اینجا ۵-۶ ماه قبل از انتخابات ۸۸ تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی راه‌اندازی می‌شود، تعمیر توییتر تا بعد انتخابات به تاخیر می‌افتد، اشرار عالم رسما از جنبش سبز و فتنه تقلب حمایت می‌کنند، پول‌های سعودی سر از ستاد موسوی درمی‌آورد و... و جز یک حصر نیم‌بند در ویلای ۱۰۱۱ متری دزدی هیچ اتفاقی نمی‌افتد!

آن سر دنیا هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت، برای مسائل کاری از ایمیل شخصی آمریکایی در بستر نت آمریکایی استفاده می‌کند، آنچنان سروصدایی می‌شود که اثر مخربی بر پیروزی‌اش می‌گذارد و در نتیجه در انتخابات الکترال، به ترامپ می‌بازد.
اما اینجا مسولان دولتی تمام مروادات و مکاتبات دولتی را در بستر آمریکایی استفاده می‌کنند، شبکه ملی اطلاعات را به تاخیر انداخته و مدافع سرسخت حفظ پلتفرم‌های آمریکایی هستند و در یک اعتراف نادر، عراقچی اعلام می‌کند در وایبر اسرائیلی با ظریف و تخت روانچی گروهی دارند که در آن راجع به مسائل مختلف بحث و تبادل نظر می‌کنند و باز هیچ اتفاقی نمی‌افتد!
بیچاره ما جهان سومی‌ها!

قواعد بازی

 

چرا انتقامی مشابه واکنش به ترور سردار سلیمانی، برای شهید فخری‌زاده متصور نیست؟
ترور حاج قاسم، هدفگیری مستقیم ارتش آمریکا توأم با قبول مسؤلیت توسط آن کشور بود و پاسخ درخور را می‌طلبید: اقدام نظامی آشکار و مستقیم.
اما جنگ اطلاعاتی یا نیابتی قواعد خاص خود را دارد؛ بدون گذاشتن ردپا زده‌اند؛ بدون گذاشتن ردپا خواهیم زد.
بعد از دور اول ترورهای دانشمندان هسته‌ای در دولت سابق، معاون موساد ترور شد.
کار چه کسی بود؟ نمی‌دانیم!
همچنین بعد از آتش‌افروزی‌های سریالی خردادماه در کشور، سلسله آتش‌سوزی‌های غرب آمریکا را شاهد بودیم.
کار چه کسی بود؟ باز هم نمی‌دانیم!
اما می‌دانیم گاهی تجاهل العارف لازم است.
حتی اگر بدانیم چه کسی زده و چرا، نباید به روی خود بیاوریم؛ زیرا علنی کردن خوردن، علنی کردن زدن را هم می‌طلبد و برای افکار عمومی انتظار ایجاد می‌کند.
می‌زنند، به روی خود نمی‌آورند؛ می‌زنیم، به روی خود نمی‌آوریم.
همه چیز را لازم نیست علنی کرد تا همه بدانند؛ کافی است آنکه باید بداند، بداند.
همین مقدار بدانیم که اگر دولت واداده و حقیر است، درعوض سیدعلی خامنه‌ای، فرمانده کل قوا، مقتدر و منتقم است.

تهدید شناور

 

دشمن همیشه آماده وارد کردن ضربه است و در این خصوص گاهی زمان و زمینه را خود تعیین و فراهم می‌کند و گاهی خارج از برنامه و به‌واسطه اشتباهات داخلی، زمینه‌ای فراهم می‌شود و طرف مقابل وارد عمل شده و از آن بهره‌برداری می‌کند. این بهره‌برداری گاهی از نوع طراحی یک واکنش مستقل و مبتنی‌بر کنشِ ایجاد شده است، و گاهی برنامه از پیش طراحی شده‌ای وجود دارد که با حوادث خارج از برنامه، تنها زمان اجرای آن جابجا می‌گردد.
همیشگی بودن برنامه برای ضربه زدن به کشور که با سلاح‌های کودتا، تجزیه، ترور، خرابکاری، آشوب و یا حمله نظامی ممکن است صورت پذیرد، به معنای یکسان و بی‌نوسان بودن خطر نیست.
این تهدید در مناسبات میان «انگیزه و توان ضربه زننده» و «قدرت و موقعیت ضربه خورنده» شناور است؛ گاهی افزایش می‌یابد و گاهی به اوج می‌رسد.
در این میان در صورت فراهم بودن زمینه ضربه، مهمترین مؤلفه تعیین زمان آن، ترور مناسبت‌ها و بهره‌برداری از تقویم وقایع است.
به این موارد توجه کنید: آشوب دی‌ ۹۶ در آستانه سالگرد ۹‌ دی ۸۸، حمله به نیروهای مسلح در اهواز در رژه ۳۱ شهریور ۹۷، تحریم آمریکا در سالروز تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان ۹۷ و حمله به «کنسولگری» ایران در کربلا در ۱۳ آبان سال ۹۸ و در سالروز تسخیر به «سفارت» آمریکا در تهران.
اما اینکه چرا این مناسبت‌ها مهم، و زمان فتنه‌ها منطبق بر آن است، به دو موضوع بازمی‌گردد: یکی ترور مناسبت‌ها، جبران شکست‌های سیاسی و قدرت‌نمایی، و دیگری بهره‌برداری از ظرفیت‌های آشوب‌ساز این تاریخ‌ها.
با این توضیح باید گفت آبان‌ماهی که به خیر گذشت، بالاترین درجه حساسیت زمینه و زمان را داشت: از یک سو افزایش لجام گسیخته قیمت‌ها و از سویی دیگر انتخابات آمریکا و انگیزه ترامپ در ایجاد موقعیت برتر داخلی و همزمان انگیزه جریان‌های ضدانقلاب و سرویس‌های اسرائیل، سعودی و امارات در یکسره کردن کار جمهوری اسلامی ایران پیش از سقوط قطعی ترامپ یا افول آمریکا به واسطه آشوب‌های پساانتخاباتی.
و این درحالی است که تقویم آبان مملو از حوادث قابل بهره‌برداری است: سالگرد آشوب آبان ۹۸، تحریم‌های آبان ۹۷ آمریکا و تسخیر لانه جاسوسی.
با این اوصاف همه چیز برای وارد کردن ضربه‌کاری به کشور فراهم بود و مهمترین عاملی که مانع فرمان آتش شد، تدبیر رهبری در حفظ ثبات سیاسی، با مخالفت با استیضاح روحانی و متعاقبا انتقال بحران به کشور بود؛ انتخاب بد در مقابل بدتر، و مشابه تصمیمی که در ماجرای افزایش مشکوک و شوک‌آور قیمت بنزین در آبان ۹۸ اتخاذ شد: حمایت از «عمل انجام شده» و جلوگیری از فرافکنی و فرار روحانی و افتادن کشور در دام بحران بی‌دولتی.
گذر از گردنه آبان ۹۹ اگرچه میسر شد اما این پایان راه نیست؛ دی و در مرتبه بعد بهمن نیز سقف خطر باوجود کاهش نسبت به آبان، کماکان بسیار بالا است.
سالگرد قیام ۹ دی ۸۸، ترور سردار سلیمانی، حمله موشکی به پایگاه نظامی آمریکا و آشوب‌های دی‌ماه ۹۶ و ۹۸، بستری است که موقعیت مناسب«تری» برای ضربه تا پایان دی‌ماه را فراهم می‌کند و این همه درحالی است که اشرار جهان در این زمان برگ برنده‌ای می‌خواهند تا نظر هیأت انتخابی آمریکا را به سوی رئیس‌جمهور کنونی جلب، و او را ابقاء کنند.
در چنین موازنه‌هایی است که «تهدید شناور» به سطح می‌آید و قربانی می‌گیرد.
ترور شهید محسن فخری‌زاده بیش از آنکه خروجی جلسه مشترک نتانیاهو، کوهن، پمپئو و بن‌سلمان در عربستان، پنج روز پیش از انجام عملیات باشد، حاصل تلاش مجدانه و شبانه روزی دولت در ایجاد بحران اقتصادی و ارسال مکرر پیام ضعف و ترس روحانی و ظریف در التماس برای معامله موشکی-منطقه‌ای است.
آشوب و ترور دو روی یک سکه و هر دو معلول تبانی جریان نفوذ با سرویس‌های غربی جهت بی‌ثبات سازی اقتصادی، سیاسی و امنیتی است؛ همچنانکه ترور سردار سلیمانی در میانه آشوب‌های آبان و دی ۹۸ رقم خورد.
در بحبوحه جابجایی جهانی قدرت با افول غرب و جریان‌های غربگرا، جنگ ترکیبی در سال ۹۹ به اوج خود رسیده است: دیروز آتش‌افروزی‌های سریالی مراتع و جنگل‌ها و خرابکاری‌های صنعتی در پارچین، نطنز و پالایشگاه‌ها؛ امروز حلقه اول ترورهای زنجیره‌ای با هدف قرار دادن مغز متفکر هسته‌ای-دفاعی؛ و فردا آشوبی که دود آن از آتش دوقطبی امنیت-معیشت و اصرار به معامله‌ای دیگر برخواهد خاست.
در این پیچ خطیر تاریخی باید بیش از همیشه آماده و گوش به فرمان حکیم انقلاب بود تا کشتی انقلاب به سلامت به ساحل ظهور و پایان مأموریت نخست خود برسد.

 

#اول
زمان: خرداد ۱۳۳۱
موضوع: ملی شدن صنعت نفت
شکایت: انگلیس علیه ایران
مبنای صلاحیتی: اعلامیه ایران در ۱۹۳۲م مبنی‌بر پذیرش صلاحیت اجباری دیوان
نتیجه: رد دعوا توسط دیوان به دلیل عدم احراز صلاحیت خود به رسیدگی

 

#دوم
زمان: خرداد ۱۳۵۹
موضوع: گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا
شکایت: آمریکا علیه ایران
مبنای صلاحیتی: کنوانسیون‌های وین ۱۹۶۱م (حقوق و روابط دیپلماتیک) و ۱۹۶۳م (حقوق و روابط کنسولی) و پیمان مودت ایران-آمریکا
نتیجه: عدم حضور ایران در فرایند رسیدگی؛ محکومیت ایران؛ فیصله موضوع با توافق الجزایر

 

#سوم
زمان: اردیبهشت ۱۳۶۸
موضوع: انهدام ایرباس
شکایت: ایران علیه آمریکا
مبنای صلاحیتی: پیمان مودت ایران-آمریکا
نتیجه: مصالحه ایران و آمریکا در پرداخت غرامت ورای فرایند رسیدگی و در میانه آن

 

#چهارم
تاریخ: آبان ۱۳۷۱
موضوع: حمله آمریکا به سکوهای نفتی ایران 
شکایت: ایران علیه آمریکا و دعوای متقابل آمریکا علیه ایران
مبنای صلاحیتی: پیمان مودت ایران-آمریکا
نتیجه: رأی بینابینی دیوان و رد کردن اتهام طرفین نسبت به یکدیگر

 

#پنجم
زمان: خرداد ۱۳۹۵
موضوع: ضبط دو میلیارد دلار از دارایی‌های بانک مرکزی ایران
شکایت: ایران علیه آمریکا
مبنای صلاحیتی: پیمان مودت ایران-آمریکا
نتیجه: درحال رسیدگی

 

#ششم
زمان: تیر‌ ۱۳۹۷
موضوع: تحریم‌های آمریکا علیه ایران
شکایت: ایران علیه آمریکا
مبنای صلاحیتی: پیمان مودت ایران-آمریکا
نتیجه: دستور موقت توقف بخشی از تحریم‌ها تا زمان اتمام رسیدگی و صدور رای نهایی

 

توضیحات:

 

۱. دیوان بین‌المللی دادگستری (International Court of Justice) مستقر در شهر لاهه کشور هلند، رکن قضایی سازمان ملل متحد، و اساسنامه آن جزء لاینفک منشور ملل متحد است.

 

۲. منظور از مبنای صلاحیتی، صلاحیتی است که یک دیوان بین‌المللی برای رسیدگی به دعاوی دارد.
این صلاحیت از جانب طرف‌های دعوا به طور اختیاری، پیش یا پس از وقوع اختلاف، به طور یکجانبه یا در قالب توافق و کنوانسیون، اعطا می‌شود و بدون آن امکان طرح شکایت از جانب کشورها و رسیدگی به دعوای حقوقی از جانب دیوان وجود ندارد.

 

۳. «پیمان مودت و روابط اقتصادی و حقوق کنسولی» بین آمریکا و ایران در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور و نخست‌وزیری حسین علا در سال ۱۳۳۴ه.ش/۱۹۵۵م امضا شد که به موجب آن، رسیدگی به دعوای ناشی از اختلافات تفسیر یا اجرای توافق، در دیوان بین‌المللی دادگستری قابل طرح است.
پمپئو در روز صدور رای موقت دیوان در ۱۳۹۷/۷/۱۱ خروج آمریکا از این پیمان را رسما اعلام کرد که اثر آن طبق توافق، یکسال پس از اعلام یعنی در ۱۳۹۸/۷/۱۱ اعمال گشت.

 

۴. اگرچه طبق آنچه از نظر گذشت، ایران همواره تلاش داشته تا با مراجعه به نهادهای بین‌المللی در راستای احقاق حقوق خود گام بردارد، اما مشکل اصلی و همیشگی، ضعف شکلی و محتوایی در توافقات منعقده بوده است. به عبارت دیگر، هرچقدر که وکلای ایران در دفاعیات حقوقی، خوب عمل نموده‌اند، مذاکره کنندگان ایرانی که تنظیم متون توافق را برعهده داشتند، فاجعه آفریده و کار را سخت کرده‌اند.

 

۵. آخر آنکه حقوق بین‌الملل با تمام ظریفیت‌هایی که در حفظ و احیاء حقوق دولت‌ها می‌تواند ایفا کند، تنها یک «کارت» در حوزه روابط بین‌الملل است و آنچه حرف اول و آخر را در مناسبات جهان می‌زند، قدرت است. در این خصوص در سخنرانی «مناسبات حقوق بین‌الملل و روابط بین‌الملل» بیشتر توضیح داده‌ام:

t.me/GhadiriNetwork/3128

 

۱. ‏توییت‌های ترامپ در پیش و پس از اعلام نتایج را بررسی کردم.
بازنشر هیجانی‌ترین توییت‌های قبل از انتخابات حدود ۳۰K بود و الان توییت‌های او با موضوع تقلب، با وجود برچسب‌های توییتر، حداقل ۷۰K، عموما بالای ۱۰۰K و در یک رکورد استثنائی (برنده انتخابات اینجانب هستم) نزدیک ۱M بازنشر خورده!

۲. ‏دیگر آنکه چینِ ضربه خورده از ترامپ، به‌خلاف اروپا، هنوز به بایدن تبریک نگفته و آن را به پایان جدال حقوقی موکول کرده است.
این نیز برای ما معنای خوبی دارد در اینکه چین و روسیه نمی‌خواهند توازنِ دوقطبی کنونی به نفع یک طرف به‌هم بخورد و احتمال درگیری داخلی کم شود.

۳. ‏ترامپ فردای انتخابات، مواضع خود را برای اولین بار از متن خواند.
زیرا می‌داند که باید حساب شده جلو رفت و جایی برای خطا کردن وجود ندارد.
هرقدر تلاش اروپا، دموکرات‌ها، رسانه‌های رسمی آمریکا و توییتر، تثبیت بایدن و حفظ ثبات است، جریان مقابل به اشتعال آتش زیر خاکستر کنونی امید دارد.