احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

 

نگاشته‌ی اینجانب در تاریخ ۶ اردیبهشت ۸۸

۱. ایالات متحده مکزیک با در اختیار داشتن ۱۵.۷ میلیارد بشکه ذخایر نفتی، نهمین دارنده‌ی بزرگ نفت جهان است که پس از کانادا، با صادرات روزانه ۱.۵ میلیون بشکه نفت به آمریکا، بیشترین نیاز نفتی این کشور را تامین می‌کند.(۱) از این روی آمریکا درصدد است تا به موازات تلاش برای خصوصی سازی صنعت نفت مکزیک (سپردن آن به دست شرکت‌های چند ملیتی آمریکا) و حفظ و تشدید وابستگی این کشور به آمریکا(۲)، ذخایر آن را نیز -که مهمترین منبع درآمد ارزی این کشور به شمار رفته و ۴۰٪ بودجه سالیانه‌ی آن را تشکیل می‌دهد- به عاملیت مافیای مخدر تصاحب نماید.

۲. قاچاقچیان مواد مخدر که وجود آن برای دولت مکزیک، سال‌ها است به یک بحران دامنه دار تبدیل شده(۳)، معضلات بزرگی را برای این کشور به وجود آورده است. از جمله اینکه به دلیل جنایت گسترده، اکنون مکزیک پیشتاز آدم ربایی در جهان است و در ۶ سال اخیر حدود ۹ هزار نفر قربانی اقدامات باندهای قاچاق مواد مخدر و تبهکاری شده‌اند. در واقع مکزیک به عنوان محل ترانزیت کوکائین، هروئین و ماری جوانا از کلمبیا به آمریکا -به عنوان بزرگ ترین مصرف کننده مواد مخدر جهان-(۴) با حمایت و هدایت کشور دارای منافع از این پدیده (آمریکا) خسارات زیادی را متحمل می‌شود.(۵)

۳. کشور آمریکایی و راست گرای کلمبیا که در جنوب آمریکای مرکزی و شمال آمریکای جنوبی واقع است، به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، اسرائیلِ آمریکای لاتین و عامل سیاست‌های آمریکا در منطقه است. به طوری که آمریکا در پوشش کلمبیا، مناطق مرزی اکوادور را با هواپیما چندین بار بمباران کرد؛ و به ونزوئلا خرابکار اعزام می‌نماید و از این طریق به تضعیف دو کشور چپ‌گرا و ضد آمریکایی منطقه پرداخته و از همین این رو است که اکنون نیروهای نظامی ونزوئلا و کلمبیا در دو سوی مرزهای‌شان صف‌آرایی کرده‌اند(۶). حال این سؤال وجود دارد که آیا آمریکا هدایتی بر تولید بیش از ۶۰۰۰ تن کوکایین در سال، در ۹۹ هزار هکتار زمین زیر کشت گیاه کوکا (مورد نیاز برای تولید کوکائین) در کلمبیا نداشته یا همان نقشی را به عهده دارد که پس از حمله و حضور در افغانستان تاکنون ایفا کرده؟ نقشی که سبب شد از زمان ورود نظامیان آمریکایی در سال ۲۰۰۱ تا کنون، تولید مواد مخدر در آن کشور ۳۳ برابر شود.

۴. از اوایل سال ۲۰۰۷ تاکنون حدود ۸ هزار قبضه سلاح و ۱۰ میلیارد دلار پول از مرزهای آمریکا و در عملیات قاچاقچیان مواد مخدر وارد مکزیک شده است.(۷) به اذعان مسئولان امنیتی و سیاسی مکزیک، قاچاقچیان مواد مخدر سلاح‌های نسل جدیدی را در اختیار دارند که انحصاراً متعلق به ارتش آمریکا است به طوری که ایالت‌های میچوآکان و تامائولیپاس که مقر اصلی فعالیت کارتل مخوف خلیج مکزیک هستند؛ از سلاح‌های پیشرفته نسل چهارم از جمله تیربارهای اتوماتیک اف.ان.هرتسال.پی۹۰ ،متعلق به ارتش آمریکا، برخوردارند. و این علاوه‌ی بر ۱۵ میلیون سلاح سبک و در دسترس مردم مکزیک است که ۹۵٪ آن از همسایه‌ی شمالی به مکزیک قاچاق می‌شود. همچنین بنابر اعلام دولت مکزیک، اغلب سلاح‌های پیچیده‌ای که در اختیار باندهای قاچاق است، از آمریکا وارد می‌گردد و از این روی بود که "فیلیپه کالدرون"، رئیس جمهور مکزیک، بر خلاف سیره‌ی همیشگی خود و سایر رؤسای جمهور این کشور، آمریکا را بزرگترین کشور از لحاظ فساد و مواد مخدر نامید و طی بیانیه‌ای دولتی که پس از دیدار وی با نمایندگان کنگره آمریکا منتشر شد، از این کشور خواست تدابیر و اقدامات شدیدی را برای مبارزه با جنایت و تبهکاری در مرزهای مشترک دو کشور برای پیشگیری از قاچاق اسلحه از شمال (آمریکا) به جنوب (مکزیک) اتخاذ کند.(۸)

۵. آمریکا با حمایت پشت پرده از مافیا، منافع فراوانی را عاید خود نموده که برخی از آن‌ها بدین قرار است:

الف- نیاز شدید دولت مکزیک در مبارزه با قاچاقچیان، تاکنون منجر به خرید مبالغ کلانی تسلیحات نظامی از آمریکا و تجهیزات جاسوسی از رژیم اسرائیل(۹) شده است و حتی رابرت گیتس وزیر دفاع پیشین و کنونی ایالات متحده، شرط کمک مالی ۴۵۰ میلیون دلاری آمریکا به مکزیک را در مبارزه با جرایم سازمان یافته و مواد مخدر -موسوم به طرح "مریدا"- خرید تجهیزات نظامی لازم از جمله هلیکوپتر اعلام کرد و از این روی، این به اصطلاح کمک مالی چیزی نیست جز "جیب به جیب کردن" آن مبلغ. چرا که مسلماً خرید سلاح مثل همیشه از آمریکا صورت خواهد گرفت.(۱۰)

ب- بر اثر ناامنی ایجاد شده، بسیاری از ثرروتمندان و نخبگان مکزیکی که آمریکا مایل به مهاجرت آنان است، به آن کشور کوچانده شده‌اند.

ج- نیاز مبرم مکزیک به کمک‌های مالی و غیرمالی آمریکا، زمینه‌ی نفوذ وسیعی را برای آن کشور به وجود آورده است به نحوی که شدت فعالیت مافیا سبب کمک خواهی بیشتر از واشنگتن، و این خود منجر به نزدیک‌تر شدن کاخ سفید به هدفش یعنی تضعیف و تجزیه‌ی مکزیک و سپس الحاق ایالات نفت خیز شمالی به خاک خود می‌شود. همچنان که پس از تصرف پایتخت مکزیک، در توافق تحمیلی گوادالوپ و تنها با پرداخت ۱۵ میلیون دلار، آمریکا سراسر ایالات تگزاس، کالیفرنیا، نوادا، یوتا، نیومکزیکو، آریزونا و بخشی از ایالات کلورادو، اوکلاهوما، کانزاس و وایومینگ (معادل نیمی از خاک مکزیک) را به تصرف خود درآورد.

از این رو است که کنگره آمریکا اواخر ماه می طرح اعطای کمک ۳۵۰ میلیون دلاری به مکزیک را برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر تصویب کرد اما برای عملی کردن آن شروطی از جمله اصلاحات در نظام پلیسی و قضایی کشور همسایه را خواستار شد. از طرف دیگر آمریکا خواسته است تا واحدهای پلیس و نیروهای نظامی مکزیک که از منابع مالی واشنگتن استفاده می‌کنند حقوق بشر را نقض نکنند و این در حالی است که در نظام حقوقی مکزیک بر خلاف آمریکا اعدام وجود ندارد و حتی نگارنده در بازدیدش از زندانی با ۱۱ هزار نفر جمعیت در پایتخت، با کمال تعجب متوجه حضور فردی با پرونده‌ی قتل ۶۰ نفر شد! با وجود این اما همچنان آمریکا خواستار رعایت حقوق(!) جنایتکاران در مکزیک است تا از این طریق خطر پذیری را برای قاچاقچیان کم‌تر و در نتیجه انگیزه‌ی فعالیتشان را مضاعف نماید.

۶. در پایان اظهارات چند مقام بلند پایه‌ی اطلاعاتی و امنیتی آمریکا به جهت تکمیل قطعات این پازل آورده می‌شود:

الف- مایکل هایدن ،رئیس سابق سیا: "مکزیک نیز می‌تواند در کنار ایران به چالشی برای اوباما تبدیل شود که احتمالا بسیار بزرگتر از عراق باشد. این کشور در حال تبدیل به یکی ازبزرگترین تهدیدهای امنیتی جهان است".

ب- فرماندهی مشترک ارتش آمریکا در گزارش اخیر خود مکزیک را در کنار پاکستان به عنوان کشورهایی نام برد که در خطر فروپاشی قریب الوقوع هستند.

ج- وزارت دادگستری آمریکا اعلام داشت قاچاقچیان مکزیکی بزرگترین تهدید موجود آمریکا در زمینه جرایم سازمان یافته هستند.

د- استیون هادلی، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا، چندی پیش اعلام داشت خشونت روزافزون، دموکراسی مکزیک را تهدید می‌کند.

ه- و آخر اینکه دنیس بلر، مدیر اطلاعات ملی آمریکا، دولت مکزیک را به عدم کنترل مواد مخدر متهم نمود که واکنش وزارت خارجه مکزیک را درپی داشت.

 

📝 پاورقی

۱- معادل ۱۳٪ از کل نفت مصرفی آمریکا.

۲- بیشترین واردات (۵۰.۹٪) و صادرات (۸۴.۷٪) مکزیک از و به آمریکا است.

۳- دولت مکزیک به تازگی از تصمیم خود برای اعزام ۶ هزار نیروی جدید به برخی مناطق هم‌مرز با آمریکا برای مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر خبر داد.

۴- در آمریکا حدود ۳۰ میلیون معتاد وجود دارد که حدود ۱۰٪ جمعیت را شامل می‌شود.

۵- هیلاری کلینتون در دیدار خود با فیلیپه کالدرون: "بازار اشباع ناپذیر مواد غیرقانونی ما (آمریکا) به تجارت مواد مخدر دامن می‌زند".

۶- خوان مانوئل سانتوس وزیر دفاع کلمبیا از افزایش حضور نظامی آمریکا در کشورش خبر داد.

۷- سفیر مکزیک در واشنگتن: "گروههای آمریکایی مانع از توقف قاچاق اسلحه به مکزیک می‌شوند".

۸- هیلاری کلینتون: "ناتوانی ما در جلوگیری از قاچاق سلاح به طور غیرقانونی به آن سوی مرز که این مجرمان را مسلح می‌کند، باعث مرگ افسران پلیس، سربازان و غیرنظامیان می‌شود".

۹- بر اساس گزارشهای افشا شده، رژیم صهیونیستی درصدد است به موجب قراردادی نظامی، ۲۲ میلیون دلار تجهیزات جاسوسی پیشرفته شامل هواپیماهای بدون سرنشین به مکزیک ارائه نماید.

۱۰- هیلاری کلینتون در دیدار با فیلیپه کالدرون: دولت اوباما درحال همکاری با کنگره آمریکا برای ارائه ۸۰ میلیون دلار کمک به مکزیک برای خریداری هلیکوپترهای "بلکهاک" است.

 

📝 پی‌نوشت

۱- جالب است بدانید ویروس آنفولانزای نوع A معروف به آنفولانزای خوکی، پس از جدال لفظی مقامات آمریکا و مکزیک بر سر چالش مواد مخدر، ناگهان در کشور اخیر رواج یافت و ضرر هنگفتی بابت نیمه تعطیل درآمدن صنعت گردشگری مکزیک متحمل این کشور کرد. ضمن آنکه بعدها مشخص شد دونالد رامسفلد، وزیر دفاع بوش، از سهامداران اصلی "گیلعاد ساینس" شرکت عرضه کننده‌ی واکسن این بیماری بوده که درآمد هنگفتی را از فروش واکسن به کشورهای مختلف جهان عاید خود نمود.

۲- مطلب مرتبط از همین قلم:

farsnews.com/newstext.php?nn=13900722000611

 

سال ۲۰۰۹ که آنفلانزای خوکی در مکزیک شایع شد، آنجا بودم.

آمریکا مکزیک را منشأ مواد مخدر خواند و مکزیک واکنش عزتمندانه‌ای نشان داد: مطالبه آمریکایی‌ها منشأ مشکل است.

چندی بعد ویروس شایع شد و گردشگری پررونق مکزیک را فلج، و سود هنگفتی را نصیب شرکت آمریکایی تولید کننده واکسن کرد.

‏بعدها افشا شد رامسفلد از سهامداران عمده شرکت «گیلعاد ساینس» است.

اکنون نیز شیوع ویروس کرونا را ادامه دیپلماسی ویروسی آمریکا در جنگ تجاری می‌دانم.

طبیعتا این حجم از تمرکز آمریکا بر موضوع و برجسته کردن ضرورت قرنطینه‌ی افراد، به اجناس نیز سرایت، و صادرات چین را متأثر خواهد کرد.

میلیشیا

 

از مخاطبان خواستم ‏از منظر سیاسی و جامعه شناختی به سؤال زیر پاسخ دهند:

اقلیت میلیشیا چطور دریای جمعیت انقلابی را می‌بیند و همچنان با وقاحت فعالیت می‌کند و خود را نمی‌بازد؟

پاسخ‌های مخاطبان را بخوانید

پاسخ به شبهات

 

‏۱/ شبهه: یک سایت صهیونیستی خون سلیمانی را معامله ایران با عزل بولتون عنوان کرده.

پاسخ: سایت بالاترین، مانند اینستاگرام کاربر محور است و آن دروغ را یک کاربر نوشته. سلیمانی همیشه در معرض خطر بود و انتظار شهادتش می‌رفت. کاربر اما بدون تعیین زمان، موضوع را به برکناری بولتون گره زده.

 

‏۲/ شبهه: نیمی از جمعیت کشور در مراسم سوگواری شرکت کردند، پس با آن‌هایی که حضور میدانی نداشتند برابرند.

پاسخ: حضور میدانی چهل میلیون نفر، به معنای محدود بودن عزاداران به آن تعداد نیست.

جمعیت تشییع کننده ۹۸ را باید با تشییع کنندگان منتظری یا جمعیت آشوب‌کننده ۹۶ مقایسه کرد.

 

‏۳/ شبهه: با وجود پیش‌بینی پذیر بودن ازدحام جمعیت، تدبیری صورت نگرفت.

پاسخ: محتمل بود اما حتمی نبود.

در سایر شهرها هم انبوه جمعیت بود اما کشته نداشتیم و حادثه کرمان محدود به یک کوچه فرعی بود.

تشییع در کرمان اجتناب ناپذیر بود؛ زیرا آنجا مدفن است و نمی‌شد شبانه و مخفیانه دفن کرد.

 

‏۴/ شبهه: مسؤلان آمریکایی تلفات را اعلام نکرده‌اند و این بیانگر خالی بودن پایگاه آمریکا و صوری بودن حمله است.

پاسخ: تعداد دقیق کشته‌های داخل پایگاه در حملات شبانه را فقط آمریکایی‌ها دارند که طبیعتا مایل به انتشار آن نیستند. ضمن آنکه تلفات فقط جانی نیست؛ مادی و حیثیتی هم لطمه است.

 

عرایض اینجانب پیرامون دلایل و پیامدهای ترور سردار سلیمانی

دانشگاه افسری امام حسین، ۱۵ دی ۹۸

روی کار آمدن رئیس جمهور عمل گرا در آمریکا و نائل آمدن بن سلمان به ولیعهدی در عربستان فضای منطقه را به ضدیت بیشتر با ایران سوق داد؛ آنچنانکه عربستان از تهدید ایران و تلاش‌های پیدا و پنهان برای به رسمیت شناختن اسرائیل ابایی نداشته.

از سوی دیگر با روی کار آمدن جریان لیبرال در داخل و وادادگی بیش از حد در سیاست خارجی، سوق دادن گام به گام کشور به سوی بحران اقتصادی و امنیتی با هدف در تنگنای معامله موشکی و منطقه‌ای قرار دادن جمهوری اسلامی در دستور کار قرار داشته.

این را بگذارید کنار طرح شوم آمریکا علیه محور مقاومت و ایجاد آشوب‌های یکسان و دنباله‌دار در عراق، لبنان و ایران که نظم جدیدی را برای خاورمیانه دنبال می‌کرد.

ترور سردار سلیمانی نیز در راستای پروژه خاورمیانه جدید و برداشتن مهم‌ترین مانع تحقق آن بود.

تا اینجای کار ظاهرا همه چیز درست طراحی شده بود؛ غافل از مکر خدا و آثار و برکات خون شهید. آنچه در عمل اتفاق افتاده اتحاد و خروش بی‌نظیر مردم ایران، بی‌آبرو شدن رسانه‌های ضدانقلاب و انفکاک و نفرت افکار عمومی از آن‌ها، به نفس افتادن توطئه مذاکره و اف.ای.تی.اف و اخراج و فرار آمریکا از منطقه در شرایطی است که محور مقاومت و ایران در شرف محاصره کامل بود.

اکنون اما ورق برگشته و درحدفاصل تهدید و فرصتی بزرگ هستیم. مدیریت کنونی صحنه برای رقم زدن شکست یا پیروزی بزرگ نقش اساسی دارد. برخورد نظامی حتمی است. اما انتخاب با ما است که منفعلانه در شرایط شکاف داخلی و پیرو لوایح استعماری، غافلگیرانه ضربه بخوریم یا اینکه در نهایت همرامی ملت و با دست برتر آمریکا را به عقب برانیم.

استراتژی شناخته شده و کارآمد اسرائیل این است که باید خطر را دفع کرد پیش از آنکه بزرگ‌تر شود. این منطق درستی است. اکنون بهترین زمان برای عقب راندن آمریکا و شکستن محاصره منطقه‌ای است.

دشمن البته بیکار ننشسته است و با قدرت مشغول سرد و منصرف کردن ملت ایران است. دولت و شخص روحانی دارد همراهی تاکتیکی می‌کند در موضوع. فعلا قصد دارند برادری‌شان را اثبات کنند اما آرام آرام تردید افکنی‌ها را آغاز خواهند کرد و حتی لزوم مذاکره برای پرهیز از جنگ را نیز نتیجه خواهند گرفت! همچنانکه چند تن از عناصر نشان دار فتنه بیانیه داده‌اند که دمیدن بر موضوع انتقام، بازی در زمین جنگ طلبان آمریکا و اسرائیل است!

اکنون کلید زدن یک آشوب داخلی بهترین راه خنثی کردن انتقام و ضربه به آمریکا است تا نیروهای نظامی همچون صفین ناچار به عقب نشینی از اردوگاه معاویه شوند. آشوب داخلی باعث فرسایش نیروهای نظامی و توجه زدایی از موضوع انتقام می‌شود و نظام و سپاه را از موضع محق و مظلوم با پروپاگاندای رسانه‌های خارجی و نیابتی تبدیل می‌کند به رژیم و نیروی سرکوب‌گر. این بهترین راه آمریکا برای فرار از مهلکه است.

ما فرصت زیادی نداریم. تا خناسان در دل مردم تفرقه و تردید ایجاد نکرده‌اند و تا پیاده نظام خود و مسؤلان نفوذی را به فتنه انگیزی نکشانده‌اند، باید انتقام سخت و راهبردی را گرفت. آمریکا بزرگ‌ترین خطوط قرمز امنیتی و حیثیتی ما را رد کرده و عدم پاسخ قاطع، حمله مجدد و بزرگتر آمریکا را رقم خواهد زد.

این را هم در نظر داشته باشید که اگر سلاح هسته‌ای و بازدارندگی آن بود، امروز شاهد چنین گستاخی‌ای نبودیم. ممنوعیت حقوقی ساخت بمب اتم، ناشی از مقررات NPT است که خروج از آن قانونا و طبق متن منعی ندارد. اکنون بهترین زمان برای خروج از NPT و برجام است اگرچه در این خصوص امیدی به این دولت و مجلس نیست.

فتنه تحریم ساز

 

۱۸ آذر ۸۸ | ویکی‌لیکس: در ۱۲ آذر ۸۸، هاشمی رفسنجانی از سفیر اتریش خواست تا اروپا در زمینه انتخابات و حقوق بشر به ایران فشار وارد کند!

wikileaks.org/plusd/cables/09UNVIEVIENNA553_a.html

 

۱۴ آذر ۹۵ | هاشمی‌رفسنجانی: اسناد ویکی لیکس می‌تواند خیلی از نکات و نقاط مبهم پیروزی انقلاب اسلامی را تبیین نماید.

farsnews.com/13950914001420

 

ریچارد نفیو طراح تحریم در ص ۵۸ کتاب هنر تحریم‌ها: "در بهار و تابستان سال ۲۰۰۹ (مصادف با آغاز فتنه سبز در سال ۱۳۸۸)، کارشناسان تحریم در وزارتخانه‌های خارجه و انرژی آمریکا داشتند از ایده تحریم های بیشتر نسبت به ایران فاصله می گرفتند که یک دفعه هیلاری کلینتون، وزیرخارجه اوباما، تحریم را از سر گرفت".

engare.net/art-of-sanctions-highlight

 

در نتیجه تلاش‌های کلینتون به اعتراف خودش در کتاب "تصمیم‌های سخت"، قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ (۱۹ خرداد ۸۹) دقیقا در آستانه سالگرد فتنه ۸۸ با بهانه‌های حقوق بشری در حمایت از فتنه ۸۸ صادر می‌شود.

farsnews.com/news/13931026000297

 

از کانال مکتوبات

 

جوکر این ضدقهرمان سینمای آمریکا و دشمن ابرقهرمانی به نام بتمن، این‌بار در قامت قهرمانی ظاهر می‌شود که اگر برای مخاطب محبوب نباشد، محترم هست.

روایت داستان، حول محور دلقکی است که روح و روان‌ش زیرپای جامعه‌ی خشک و خشن له شده و طی سلسله اتفاقاتی همه چیزش را از دست می‌دهد.

شغل، درآمد، مشاوره، داروهای اعصاب، هویت و شرافت خانوادگی، مادر و حتی مجری و برنامه محبوب تلویریونی، از دست رفته‌های اوست؛ و در عوض یافتن خویش و هدف‌ش، ستانده‌ی او از تمام چالش‌هاست.

حرکات موزون جوکر بعد از توفیق در انتقام، دلالتی است بر رقص رهایی و آرامش بعد از چالش.

شهری که یک بیمار را به دلیل مشکلات مالی از مشاوره رایگان کلینیک روانی محروم می‌کند، در نهایت و بعد شهرآشوب مجبور می‌شود این‌بار او را به عنوان مجرم در بازداشتگاه مورد واکاوی شخصیت قرار دهد؛ و این شاید بزرگترین وجه دراماتیک است.

فیلم، خلاف تحلیل‌های ساده انگارانه، به هیچ‌وجه علیه سرمایه‌داری و حتی سرمایه‌داران نیست و از آن حیث به گرد پای «عصر جدید» چاپلین نمی‌رسد. آنچه در اینجا بد است، جامعه و افراد آن است. نهایت چالش جوکر با آنچه «سرمایه‌داری» خوانده می‌شود شلیک به سه مردی است که در مترو یک زن و شخصیت جوکر را مورد آزار قرار می‌دهند و بعدا در فیلم بیان می‌شود که پولدار نیز بوده‌اند و حتی اثری از ثروتمند بودن آن‌ها در تیپ و سوار مترو شدن‌شان نیست.

اما فارغ از ابعاد فرهنگی و جامعه شناختی، این فیلم کارکرد سیاسی امنیتی مهم و هدفمندی نیز دارد. جوکر همانند «۳۰۰» و «۲۰۱۲» که در بزنگاه‌های برخورد تمدنی بر پرده ظاهر شدند، درست در بحبوحه براندازی و جنگ‌های ترکیبی منطقه رونمایی می‌شود و عجیب آنکه در آشوب آبان‌ماه پیامک‌های انبوهِ دعوت به تماشای فیلم همراه با لینک دانلود، برای مردم ما ارسال می‌گردد!

کارکرد جوکر برای هر جامعه متفاوت است. برای جامعه آمریکایی تخلیه حس انتقام‌جویی است و برای جوامع جهان سومی تحریک حس انتقام. برای جوامع توسعه یافته با شاخص‌های رفاهی بالا، جوکر کبریت بی‌خطر است. خصوصا که قهرمان داستان در ادامه مجری بی‌گناه، محبوب و فرهیخته‌ای را می‌کشد که نوع آن افراد و برنامه‌ها در عالم واقع برای مخاطب غربی بسیار محبوب و پرمخاطب هستند.

از این رو در ادامه، حس همذات پنداری با جوکر در مخاطب غربی تا حد زیادی رنگ می‌بازد اما برای مخاطب شرقی به دلیل پیوست‌های متفاوت فرامتنی همچنان پابرجاست.

فارغ از آنچه بیان شد و به فرض عدم تفاوت در نگرش جوامع غربی و شرقی به فیلم، از آنجایی که درحال حاضر ونزوئلا، چین، عراق، لبنان، بولیوی و ایران درگیر مدل مشابهی از آشوب هستند، نتیجه این شبیخون سینمایی، شتاب دهی به بحران است. همچنان‌که وقتی بیماری تب دارد، دادن گرمای بیرونی به او منجر به تشنج و مرگ می‌شود اما همان حرارت برای فرد عادی در حالت عادی، گرما یا نهایتا گرمازدگی درپی دارد.

الگوی جوکر ممکن است همچون داعش و بسیاری مخلوقات دیگر غرب، به صورت کلی یا جزئی، دیر یا زود به خودشان کمانه کند، اما فعلا ساخته شده است تا علیه شرق استفاده شود؛ خصوصا که به طور ویژه‌ای، انگشت شمار نقاب‌های دلقکی که در عراق و لبنان استفاده شد، توسط ماشین تبلیغاتی غرب رسانه‌ای گشته تا تکمیلی باشد بر پروسه الگوبرداری و تکثیر آن.

 

این مقاله مهم و خواندنی محمد جواد ظریف در مورد دروغ‌های رویترز را از دست ندهید:

اگر مسئله مربوط به ایران باشد؛ باید منتظر یک خبر اختصاصی از رویترز باشیم که با منابع ناشناسی که هرگز معرفی‌شان نمی‌کند از جلسات نامعلومی که تاریخ و مکانش مبهم است سخن بگوید که تصمیمات بسیار مهمی در آن گرفته می‌شود و فقط رویترز است که می‌داند چه شده است و منابع آگاه و ناشناسش. رویترز دیروز خبری منتشر می‌کند و از این سخن می‌گوید که جلسه‌ای در  مکانی نامعلوم در مقر رهبر ایران برگزار شده است و رهبر با تشر دستور داده است که هر کاری می‌توانید انجام دهید تا اعتراضات را تمام کنید. رویترز در همین گزارش از کشته شدن ۱۵۰۰ نفر در جریان آبان ماه امسال خبر می‌دهد. خبر رویترز بلافاصله توسط رسانه‌های فارسی زبان خارجی در وسیع ترین شکل ممکن پوشش داده می‌شود و بی‌بی‌سی روی آن رژه می‌رود. انگار جا مانده است.

چرا رویترز این‌چنین شتاب‌زده و بدون لحاظ کردن کوچکترین اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری بین‌المللی ضدایران خبر و گزارش منتشر می‌کند؟ رویترز قماری نمی‌کند. این گزارش ها و اخبار برای ایرانیانی که در این سرزمین زندگی می‌کنند یک قمار بزرگ است. اما برای مخاطب خارجی کاملا قابل‌باور است. چرا اینگونه شده است؟ چرا دروغ‌هایی به این وحشتناکی درباره ایران منتشر می‌کند و مخاطب خارجی تعجب نمی‌کند؟

مخاطب غربی عادت کرده است به تنها پذیرش «دیگری» هایی که «به باورهایی که آنها فکر می‌کنند ایمان دارد؛ ایمان دارد». باورهایی که سرانجام با قدرت شگفت‌انگیز رسانه‌های جمعی، خود مخاطب هم خواهد پذیرفت. سناریوی رویترز در معنایی بزرگتر از اختلال امنیتی در جامعه امروز ایران قابل تفسیر است. باورهایی درباره ایران که دیگر رسانه‌های بدنامی مثل فاکس‌نیوز یا بی‌بی‌سی آنها راطرح نکرده‌اند. رویترز گفته است و رویترز در پارادایم رسانه‌ای دیگری، حرکت می‌کند. پارادایمی که به مدد اعتبار دست نیافتی رویترز، بیش از آنکه به نهادن تاثیراتی مقطعی و سریع در جامعه آشفته این روزهای ایران منجر شود در حال ساخت باورهایی است که مخاطب خارجی را برای هر گونه تصمیم دلهره‌آوری درباره ایران آماده می‌کند و به همین ترتیب به تدریج مخاطب ایرانی را نیز به قبول باورهایی درباره خود وادار خواهد کرد. این یکی از هوشمندانه‌ترین اتفاقات رسانه‌ای در مواجهه با ایران است.

این رویترز است؛ اما تصور می‌شد که شرطی در این میان وجود دارد. به شرط اینکه خواسته‌های سیاسی، از حد نگه‌دارنده رویترز فراتر نرود. اما حالا دیگر آن حدنگه‌دارنده هم وجود ندارد. رویترز چه کار می‌کند؟

یک ماه از وقایع انتهایی آبان ۹۸ می‌گذرد و منابع امنیتی و اطلاعاتی ایران درباره میزان کشته شدگان این حوادث و همچنین دیگر جزئیات مربوط به این واقعه بسیار مهم سکوت کرده‌اند. در مطالعات رسانه‌ای ما با اصلی به نام ضربه اول روبرو هستیم. هر رسانه‌ای اولین پیام را درباره موضوع موردنظر ارسال کند برنده است و پیامش تا اندازه زیادی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. تکذیب‌های بعدی و توضیحات بعدی عموما در بیش از نیمی از مخاطبان پیام اول ناکارآمد است و شنیده نخواهد شده است. به مدد سکوت منابع امنیتی ایران حالا رویترز ضربه اول را این‌گونه می‌زد: رقم حیرت‌آور ۱۵۰۰ کشته. ساعاتی بعد یک نهاد امنیتی ایران این رقم را تکذیب می‌کند اما باز هم خبری از داده‌های جدید نیست. ضربه اول رویترز همچنان در حال گردش در افکار عمومی ایرانی‌هاست و تکذیب‌ها حالا دیگر پشت سر هم می‌آید. اما کاری می‌شود کرد؟

در فوریه سال ۲۰۰۳ طرحی اعلام شد مبنی بر تاسیس یک دفتر نفوذ استراتژیک ‌ در آمریکا که یکی از وظایف عمده اش عبارت بود از انتشار دروغ هایی در رسانه‌های خارجی برای ترویج تصویر آمریکا در جهان. این طرح بلافاصله بایگانی شد. ماجرا واضح بود؛  اگر یک سازمان دولتی آشکارا اعلام می کرد که یکی از اهداف تاسیس آن، انتشار دروغ  است در واقع به ضد خودش بدل می‌شد. این اتفاق معنای واضح دیگری هم داشت: انتشار رسمی دروغ ادامه خواهد یافت. اما ایده تاسیس یک آژانس حکومتی که وظیفه‌اش انتشار دروغ است بیش از حد صادقانه بود و باید به بایگانی سپرده می‌شد. دقیقا به این دلیل ساده که اشاعه دروغ، باید به نحوی کارآمد صورت بگیرد؛ والا دروغی در کار نیست.

 

متن کامل مقاله:

mehrnews.com/news/4806103

انتخاب هوشمند

 

‏۱. برخی نامزدهای مجلس، هم اکنون نماینده هستند. اگر گفتند در مجلس بعد چنان خواهم کرد، بپرسید چهارسال وقت داشتید، چرا تا الان کاری نکردید؟

۲. حقوق چهارسالِ نماینده حدود ۵۰۰ میلیون است. نامزدها هزینه‌های میلیاردی امروز را با رأی فروشی در مجلس و زدوبند با اصحاب قدرت جبران خواهند کرد.

‏۳. وظیفه مجلس نظارت و قانون‌گذاری است. وعده‌های اجرای پروژه‌های شهری یا ملی که به ترتیب در اختیار شورای شهر و دولت است را بگذارید پای بی‌سوادی یا دروغ‌گویی یک نامزد که در هر دو حال نافی صلاحیت او است.

۴. برای شناخت نامزدها، به خانواده، اعضای ستاد، موافقان و مخالفان‌شان توجه کنید.

‏۵. تمایل نامزدها به کلی گویی و تکرار مفاهیم است. برای شناخت آنان و سنجش عیار اعتقادشان به شعارها، درباره این افراد و موضوعات به صورت مصداقی پرسش کنید: روحانی، لاریجانی، شفافیت آراء، مالیات بر سرمایه، برجام، FATF.

۶. از نامزدهای شهر خود برای مناظره با یکدیگر دعوت کنید. سطح دانش و بینش افراد بهتر سنجیده می‌شود.

‏۷. وعده‌های نخ‌نمایی چون تقسیمات استانی، مبارزه با گرانی و ساخت پروژه‌های عمرانی از رایج‌ترین شعارهای نامزدها و خارج از اراده و اختیار فردی آنان است؛ اینبار دیگر فریب نخورید!

۸. برنامه هرچقدر هم خوب باشد، ستادها می‌نویسند و دست فرد می‌دهند. به سوابق و کارنامه افراد دقت کنید.

‏۹. هر فرد همانطور نمایندگی می‌کند که کاندیداتوری کند. زدوبند و فریب این ایام تا پایان نمایندگی امتداد خواهد داشت.

۱۰. وضع امروز کشور نتیجه رأی دیروز ما و بازی در زمین پدرخوانده‌های شهر و رؤسای طوایف است. رأی ندادن یا بد رأی دادن اوضاع را بدتر می‌کند. تنها راه انتخاب شایستگان است.

محله محوری فتنه

 

اگرچه قطع کامل اینترنت در ایران اتصال و ارتباط شبکه آشوب را مسدود و فتنه را منکوب کرد اما نباید گمان کنیم قطع اینترنت همیشه کارایی دارد.

نه جریان نفاق و نفوذ و پشتوانه‌های خارجی‌شان همه توان خود را در آبان‌ماه خرج کردند، و نه این جریان پشت دروازه‌ی قطع و وصل اینترنت متوقف می‌مانند.

شبکه نفاق قطعا برای این موضوع راه حل دارد که محله محوری خرابکاری‌ها یکی از آن موارد است. در قیام مسلحانه منافقین در سال ۶۰ رجوی اعلام کرد اعضای سازمان در قالب تیم‌های چند نفره به صورت خود جوش عملیات کنند که نتیجه این اقدام ۱۷ هزار شهید ترور در کشور بود.

نگاشته شده در ۵ آذر ۹۸