حضرت ابراهیم دو فرزند به نامهای اسماعیل (فرزند اول از همسر دوم، هاجر) و اسحاق (فرزند دوم از همسر اول، ساره) داشت که بنی اسرائیل (فرزندان یعقوب) از نسل اسحاق، و پیامبر اسلامﷺ از نسل اسماعیل اند.
تسلیم در برابر فرمان ذبح، فقط امتحان ابراهیم نبود، امتحان اسماعیل نیز بود و ایشان نیز خود را برای اجرای دستور خدا در اختیار پدر قرار داد و ذبیحالله شد. به همین دلیل یهودیان در تورات، آن مقام را به جد خود، اسحاق، نسبت دادهاند.
ابلیس در قامت پیرمردی حکیم بر ابراهیم ظاهر میشود و اینگونه برای انصراف ابراهیم استدلال میکند که تو پیامبر خدا و الگوی مردم هستی و اگر فرزندت را ذبح کنی، فرزند کشی در جامعه رواج پیدا میکند که قطعا خواست خدا نیست.
حضرت سنگی به طرف ابلیسِ جسمیت یافته پرتاب میکند (رمی جمرات) که موجب کوری یک چشم او میشود. از این روی نماد «تک چشم» به نشانهی شیطان، در میان شیطان پرستان و فراماسونها رواج و قداست یافته.
پس از موفقیت ابراهیم در این امتحان، حضرت به مقام امامت نائل میگردد که فراتر و برتر از رسالت است؛ همچنانکه پیامبر اسلامﷺ نیز واجد این مرتبه بودند.
پیش از ماجرای ذبح، ابراهیم در معرض امتحانی دیگر نیز قرار گرفت و آن رها کردن هاجر و اسماعیل در بیابان مکه بود که در آنجا هاجر و ابراهیم تسلیم امر خدا شده و به حرمت و پاسداشت آن تنهایی و تشنگی، مناسک حج (طواف دور کعبه و حجر اسماعیل، و سعی صفا و مروه) منطبق بر آنچه بر اهل بیت ابراهیم گذشت است؛ حال آنکه خواست خدا آن بود که پدر داغ پسر را نبیند و از این جهت تلظی را با زمزم، و ذبح را با قوچ دفع کرد. اما امتحانی که برای اباعبدالله(ع) رقم خورد، قربانی شدن فرزندان و خویشان پیش چشم حضرت و اسارت اهل و عیال بود و اینگونه با کربلا، کعبهای دیگر بنا گشت که در زیارت اربعین، شیعیان به طواف آن میروند.