احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قوه قضائیه» ثبت شده است

عفو عمومی

پیشنهاد قوه در عفو اغتشاشگران، گرچه از موضع قدرت و موجب بازیابی سرمایه اجتماعی است اما دلسردی مقابله کنندگان با آشوب و کاهش انگیزه آنان در تحرکات بعدی را موجب می‌شود.
ضمن آنکه تردید جدی در تفکیک فریب‌خوردگان از سازمانی‌هایی وجود دارد که طبق آموزش‌ها موظف به حساسیت‌زدایی و انکار وابستگی خود بوده‌اند.

پی‌نوشت: رهبر انقلاب همواره با پیشنهادهای عفو عمومی رؤسای قوه موافقت کرده‌اند با این فرض که قاعدتا محاسبه درستی از پیشنهاد خود داشته‌اند؛ درحالیکه اینجا دقیقا همان منطق و محاسبه پیشنهاد دهندگان، محل اشکال است!
مبنای پیشنهاد رئیس قوه قضائیه، کاهش تراکم کاری و بارمالی قوه و تحمیل هزینه آن به کل کشور است.
۱۴۰۱/۱۱/۱۶

 

اژه‌ای: ‌«این فرصت را برای آنان فراهم کردیم تا آینده‌شان به‌واسطه ثبت کیفری تحت تأثیر قرار نگیرد. بدیهی است چنانچه این افراد عفو شده مجدد مرتکب جرم شوند، طبق قانون برخورد سنگین‌تری با آنها خواهد شد».
سؤال: با وجود عدم ثبت سابقه کیفری، چطور می‌توانید قانونا برخورد سنگین‌تری با عفو شدگان داشته باشید؟!

پی‌نوشت: توضیح آنکه تکرار جرم به عنوان یکی از عوامل مشدده مجازات، در عفو که سابقه مجرمانه در پرونده کیفری ثبت نمی‌شود قابلیت اعمال نمی‌یابد.
۱۴۰۱/۱۱/۱۷

 

وقتی «ما» از تبعات عفو ابراز نگرانی نکنیم و آن را فراتر از لیاقت مجرمان ننامیم، نتیجه همین می‌شود که شیاطین، این عفو کریمانه را هم ابزار تخریب و تخطئه قرار می‌دهند و با کنارهم آوردن تیتر «عفو گسترده» و تصویر «رهبر انقلاب در زندان»، این اقدام را «عفو مجرم در حق مردم» القاء می‌نمایند!
۱۴۰۱/۱۱/۱۷

 

هیچ تصمیمی بدون هزینه نیست.
نگرانی‌ها را از تبعات عفو عمومی گفتیم، وجوه مثبت غالب را نیز بیان کنیم:
۱. دست‌به‌سر کردن ضدانقلاب در تصمیم به فراخوان
۲. پالس غلبه و قدرت به ضدانقلاب و القاء رسمی شکست پروژه ققنوس
۳. ترمیم شکاف‌های اجتماعی
۴. افزایش تمرکز کشور بر مسائل امنیتی پیرامونی
۵. همراه‌سازی افکارعمومی در برخوردهای بعدی نظام با عوامل اغتشاشات
۶. نمایش شفقت نظام جمهوری اسلامی دربرابر شقاوت حکومت پهلوی
۷. مقابله با ایران هراسی و تحریم‌های حقوق بشری
۸. تبدیل کینه محکومان به قدردانی عفو شدگان
۹. کاهش فشار کاری قوه قضائیه
۱۰. کاهش بار مالی دولت و بودجه عمومی

۱۴۰۱/۱۱/۱۹

لکه مصونیت

اظهارات عجیب مخبر درخصوص بند مصونیت مصوبه مولدسازی و اینکه «مصونیت دربرابر تصمیم است، نه تخلف» و مقایسه‌ای که با ستاد کرونا داشته، عجب توجیه سخیف و مبتذلی است!
همان ستاد کرونا که شاهد مثال آورده، مگر قانونا مصونیت داشت که امثال محمد مخبر و «مهرشاد» بذرپاش بخواهند داشته باشند؟!
نه تنها مسؤلان کشور تاکنون بابت تصمیمات کاریِ عادی خود مجازات نشده‌اند، بلکه پرونده بسیاری از تخلفات و حتی جرایم‌شان نیز راکد مانده!
بنابراین این بدعت و حاتم بخشی قضایی دقیقا مبتنی‌بر کدام واقعیت است؟
واقعا متوجه معنای ادعای «ممانعت از مشکل‌سازی برای متولیان مولدسازی» نیستند؟!
آیا کشوری چنین مافیایی هستیم که برای مقامات عالی هم ممکن است پرونده‌سازی کنند؟!
تنها ۱٪ تخلف از ۱۰۸ همت درآمد مولدسازی، می‌شود بیش از یک همت!
در این مواقع نه تنها مصونیت نمی‌دهند و موضوع را محرمانه اعلام نمی‌کنند، بلکه برای بازدارندگی، شفافیت‌، نظارت و مجازات را به اوج می‌رسانند.
سران قوا به خیال خود خواستند با اعطای مصونیت به هیأت مولدسازی و دست‌اندرکاران آن، از مهلکه تخریب فرار کنند، پیش‌دستانه خود را گرفتار همان کرده‌اند!
با حذف بند مصونیت و تبدیل آن به مصونیت افشاگران فساد این پروژه، هر چه سریع‌تر این لکه ننگ را از دامان خود و نظام محو، و اعاده حیثیت کنید.

تشنج جامعه فعلا تمام شده و نوبت پایین آوردن تب آن است؛ در غیر این صورت با یک شوک، مجدد تشنج خواهد کرد.
در این راستا با #محاکمه_روحانی حاصل می‌گردد:
۱. التیام زخم معترضان به بیکاری و گرانی
۲. تبری نظام از مفاسد روحانی
۳. بازدارندگی نسبت به دیگر شرارت‌های امنیتی اقتصادی
۴. امیدآفرینی در هواداران عدالت و جمهوری اسلامی
۵. نشاندن شاه‌مهره در جایگاه مسبب خسارات و ویرانی
۶. رسواسازی عناصر مخفی شده در پشت نقاب اعتراض به فساد و ناکارآمدی با حمایت آنان از روحانی
۷. به حاشیه راندن جنجال مجازات محاربان خیابانی
۱۴۰۱/۹/۲۶

هتل اوین

اگر سرمستی ناشی از احکام سبک عراقچی (۸ سال حبس) و سیف (۱۰ سال حبس) فرونشسته، لازم است بپرسم مگر مجازات اخلال در نظام اقتصادی اعدام نبود؟!
قرار است مانند حسین فریدون و مهدی هاشمی در پنج ستاره، با مرخصی‌های طولانی و پی‌درپی دوره محکومیت را بگذرانند؟!
قوه قضائیه خودش را مسخره کرده؟!
ماده ۲ قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور: «هر یک از اعمال مذکور در بندهای ماده ۱ [از مصادیق اخلال که اقدام مدیران بانک مرکزی نیز مشمول آن است] چنانچه به قصد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران و یا به قصد مقابله با آن و یا با علم به مؤثر بودن اقدام در مقابله با نظام مزبور چنانچه در حد فساد فی‌الارض باشد مرتکب به اعدام و در غیر این صورت به حبس از پنج سال تا بیست سال‌محکوم می‌شود و در هر دو صورت دادگاه به عنوان جزای مالی به ضبط کلیه اموالی که از طریق خلاف قانون به دست آمده باشد حکم خواهد داد. دادگاه می‌تواند علاوه بر جریمه مالی و حبس، مرتکب را به ۲۰ تا ۷۴ ضربه شلاق در انظار عمومی محکوم نماید».
چطور برای دادگاه حتی "علم به موثر بودن اقدام" هم طبق معمول احراز، و حکم اعدام صادر نگشته؟!
فارغ از این عدم احراز همیشگی، چرا حبس ۲۰ ساله و مجازات شلاق تعیین نشده؟!
ماجرا هنوز تمام نشده است!
رئیس قوه، دادستان کل، رئیس دیوان عالی و رئیس دادگستری استان، هریک مستقلا مکلف به درخواست اعاده دادرسی هستند.
ماده ۴۷۷ آیین دادرسی کیفری: «در صورتی که رییس قوه قضاییه رأی قطعی صادره از هریک از مراجع قضایی را خلاف شرع بیّن تشخیص دهد، با تجویز اعاده دادرسی پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال تا در شعبی خاص که توسط رییس قوه قضاییه برای این امر تخصیص می‌یابد رسیدگی و رأی قطعی صادر نماید. شعب خاص مذکور مبنیاً بر خلاف شرع بیّن اعلام شده، رأی قطعی قبلی را نقض و رسیدگی مجدد اعم از شکلی و ماهوی به عمل می‌آورند و رأی مقتضی صادر می‌نمایند».
تبصره ۳ ماده ۴۷۷: «در صورتی که رییس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح و یا رییس کل دادگستری استان در انجام وظایف قانونی خود، رأی قطعی اعم از حقوقی یا کیفری را خلاف شرع بیّن تشخیص دهند، می‌توانند با ذکر مستندات از رییس قوه قضاییه درخواست تجویز اعاده دادرسی نمایند».
لازم به تذکر است که ‏حتی در کشورهایی که اعدام لغو شده است، خیانت در جنگ، مجازات اعدام دارد.
اکنون اما برای کسانی که در جنگ اقتصادی، با جنایت حراج و تاراج ذخایر ارزی، اقتصاد کشور و زندگی ملت را به آتش کشیده‌اند، حبس کوتاه بریده‌اند!
نه تنها این حکم عجیب بازدارندگی ندارد، که دعوت به جرم و تکرار آن است!

احتمالا شما هم وقتی کلمه «بانک» را میشنوید، اوصافی نظیر ثروتمند، استثمارگر و رباخوار برای‌تان متبادر می‌شود، همچنانکه با شنیدن کلمه «تولیدکننده» ویژگی‌هایی چون خدمت، خلق ثروت، کارگر، کارآفرینی، صادرات و این قبیل به ذهن‌تان خطور می‌کند.
همین تصور و پیش‌فرض ذهنی اما متاسفانه باعث قضاوت غلط‌های غلط می‌شود و به کمک کلاهبردارانی می‌آید که تحت عنوان تولیدکننده، اموال عمومی رو حیف و میل کرده‌اند.
در بسیاری از موارد که حتی مسولان عالی کشور نیز فریب می‌خورند، چه اتفافی افتاده؟
به عنوان مثال -و البته دارای مصادیق واقعی فراوان- تولید کننده تعهد داده در ازای ۱۰۰ میلیارد تومان وام بانکی دریافتی از محل سپرده‌های مردم -که می‌توانست به صدها نفر دیگر اختصاص پیدا کند و نکرده- فهرستی از اقدامات را انجام دهد تا به تولید و سودآوری برسد و اندک‌اندک و طی اقساط معقول وام دریافتی را بازپرداخت نماید.
اما بعضا به دلیل سوء مدیریت خود او و در بسیاری موارد به دلیل ریخت و پاش و حیف و میل وام دریافتی، به جای اختصاص مبلغ به کاری که برای آن وام کلان گرفته، وسوسه می‌شود حال که این حجم از پول در دستش هست ابتدا زندگی خود را زرق و برق دهد!
خانه و ماشین عوض می‌کند، دفتر لوکس و مجهزی می‌خرد، به سفرهای پرهزینه خارجی و خانوادگی می‌رود و البته چند دستگاه نیز خریداری و نصب می‌کند که به دلیل کمبود منابع، به تولید و یا سود نمی‌رسد!
حال اقساط، عقب افتاده و بانک می‌رود سراغ طلب خود و مصادره کارخانه نیمه‌کاره‌ی نیمه‌تعطیل.
اینجاست که تولیدکننده با مظلوم نمایی همه را پشت سرخود به‌خط می‌کند.
آقای مسؤل هم میاید و مثل همه فریب می‌خورد و به اسم حمایت از تولید، جلوی دوربین صداوسیما بانک را می‌گذارد تحت فشار و وام‌گیرنده‌ی ناشی و یا متخلف را زیرچتر حمایت خود می‌برد، غافل از اینکه آنکه به تولید و اموال عمومی خیانت کرده، خود آن به اصطلاح تولیدکننده است.

ضمیمه۱: طبیعتا تخلفات این طیف از به اصطلاح تولیدکنندگان قابل تسری به کسانی که به دلایلی چون کارشکنی در مجوز تولید، تورم، کمبود مواد اولیه، نوسانات ارزی، واردات و یا تحریم زمینگیر شده‌اند، نیست و حمایت از طیف اخیر ضروری است.

ضمیمه۲: راهکار مواجهه با این طیف از وام گیرندگان متخلف چیست؟
آیا باید به دلیل گروگرفتن زندگی چند کارگر، همچنان یکه‌تازی کنند؟
به نظر می‌رسد در این موارد کارخانه و اموال تولیدکننده شیاد باید به نفع دولت مصادره و کارخانه با مدیریت فردی دیگر احیاء و به بخش خصوصی فروخته شود تا از محل فروش کارخانه طلب بانک نیز پرداخت گردد.
در غیر این صورت عملا آنچه متخلف در ازای حیف و میل اموال دریافت می‌کند پاداشِ حمایت ناتمام از دولت است!

ضمیمه۳: اگر کمان می‌کنید ریپورتاژ برخی رسانه‌ها در تطهیر فرد متخلف و آه و ناله سردادن برای تولید و کارگر اتفاقی و بدون پول پاشی خودِ فرد متخلف است، سخت در اشتباهید! همیشه کسری از وام، خرج شانتاژ رسانه‌ای به نفع وام گیرنده می‌شود.

بیست گفتار انتخابات

 

۱. تصور نگارنده بر آن است که احمدی‌نژاد تایید صلاحیت می‌شود زیرا ردصلاحیت مجدد وی تبعات سنگینی دارد که کمترینش افت شدید مشارکت است؛ همچنانکه احتمال می‌دهم رئیسی نیز در نهایت وارد صحنه شود زیرا تنها کسی است که توان مهار و شکست احمدی‌نژاد را دارد.

۲. گرچه احمدی‌نژاد با مواضع لیبرالیسم فرهنگی، اشتیاق به مذاکره و معامله با آمریکا، مخالفت با نظارت استصوابی، موضع‌گیری علیه حضور ایران در سوریه و فاصله‌گذاری آشکار با رهبری، به یک اصلاح‌طلب تمام‌عیار تبدیل شده، اما در این انتخابات اندک تعارفات نیز کنار گذاشته خواهد شد و اصلاح‌طلبان رسما از او حمایت خواهند کرد.

۳. حمایت اصلاح‌طلبان از احمدی‌نژاد عجیب‌تر از حمایت آنان از هاشمی در ۸۴، پس از تخریب گسترده او در دولت اصلاحات نیست و این تجربه بار دیگر درخصوص احمدی‌نژاد تکرار خواهد شد.

۴. اگرچه حضور رئیسی ریسکی برای اوست اما ریسک بزرگ‌تر باخت نظام و انقلاب و فروپاشی اقتصادی و انفجار اجتماعی است؛ بنابراین «رئیسی نیاید»های بعضا خیرخواهانه، عجیب و غیرمنطقی است.

۵. در ۹۶ با «هیولا» ساختن از رئیسی مانع پیروزی او شدند و در ۱۴۰۰ با «فرشته» سازی از او و اینکه «حیف است رئیسی از قوه برود» سعی در تقلیل آراء‌ش خواهند داشت؛ موضوعی که می‌بینم برخی نیز در دام آن افتاده‌اند. البته پازل عملیات روانی متوقف بر آن نخواهد ماند و با ادعای اینکه «درصورت شکست رئیسی، او مجددا رئیس قوه قضائیه خواهد شد» سعی می‌کنند به هر نحو مانع شکست خود و پیروزی وی شوند.

۶. اگر قرار باشد فردی که در سمتی موفق بوده به سمت بالاتر نرود، پس چه کسی برود؟ کسی که موفق نبوده؟! با این رویکرد، به دلیل کارنامه درخشان رئیسی در آستان نیز نباید از رفتن او به قوه استقبال می‌کردیم!

۷. ویژگی حضور دو ساله رئیسی در قوه این بوده که دست به اقدامات ساختاری و تحولات اداری و قضایی زده و به عبارت دیگر قطار را روی ریل انداخته است. ضمن آنکه حد یقفی برای کار در یک دستگاه وجود ندارد. اگر صد سال هم رئیسی در قوه باشد، به اندازه صد سال کار برای انجام هست. آنچه اهمیت دارد، دعوت از اصلح مقبول برای تحولات بزرگ‌تر و مناصب بالاتر است.

۸. همه دلسوزان و مطلعان و از جمله رؤسای قوه قضائیه بارها به درستی اذعان کرده‌اند که مهمترین راه مبارزه با فساد، پیشگیری به‌واسطه خشکاندن بسترهای ایجاد آن است. اگر مبارزه با فساد را در اولویت، و اقدامات قوه را در برخورد با مفاسد مطلوب می‌دانیم، باید تلاش کنیم تا این اقدامات از مجرای ریاست جمهوری ارتقاء و گسترش یابد.

۹. درحال حاضر متاسفانه جوان‌گرایی به بچه‌‌بازی تنزل پیدا کرده و هرکسی به صرف جوان بودن و فالوور داشتن خود را یک گزینه می‌پندارد! البته اینها می‌دانند که نه مقبولیت دارند و نه صلاحیت، و هدف‌شان چهره‌سازی از خود و دستیابی به مقام و موقعیتی همچون وزارت است.

۱۰. بسیاری از «می‌آیم»ها برای تست افکارعمومی و یا بالا بردن قیمت خود است؛ همچنانکه بسیاری از «نمی‌آیم»ها برای مصون ماندن از تخریب‌های انتخاباتی تا زمان ثبت نام است. به شدیدترین انکارها و تکذیب‌ها هم اعتمادی نیست و کاندیداها با ادعای احساس «تکلیف» و یا فشار و درخواست «مردم» ثبت نام‌شان را توجیه خواهند کرد.

۱۱. تعدد کاندیداهای انقلابی از دو جهت مطلوب است؛ بالا رفتن مشارکت و تب انتخابات و نیز افزایش فرصت به چالش کشیدن گفتمان و مدیریت کنونی کارگزاران-اصلاح‌طلبان.

۱۲. فن سخنوری، پیش‌تر یکی از امتیازات فرعی کاندیداها بود که در برابر کارنامه و برنامه و علم و تجربه آنان چندان به حساب نمی‌آمد، اکنون اما متاسفانه به مهمترین مؤلفه عیارسنجی و رأی‌آوری نامزدها تبدیل شده است!

۱۳. باید بدانیم که میان آنچه یک کاندیدا هست و آنچه به واسطه تصویرسازی‌ها از او تصور می‌کنیم، تفاوت بسیاری است و چه‌بسا فرد مذکور به مراتب بهتر یا بدتر چیزی باشد که گمان می‌کنیم.

۱۴. کاندیدا شدن افراد با سنین و سطوح مختلف، اگرچه از نظر ما عجیب و مضحک باشد اما خلاف شرع و قانون نیست؛ آنچه خلاف شرع است، تمسخر و تخریب کاندیداها و فروختن آخرت خود به دنیای دیگران است.

۱۵. سیاست کاملا ملموسی است که طیفی از جریان موسوم به «عدالت‌خواه» از یکسو با زدن دولت و اصلاح‌طلبان، نزد جریان انقلابی اعتبار کسب می‌کنند تا در موقع مناسب آن را تقدیم احمدی‌نژاد نمایند؛ و از سوی دیگر نیز به هر بهانه‌ای به موجهین انقلاب حمله می‌کنند تا وی را به عنوان جریان سوم و یگانه ناجی جا بیندازند.

۱۶. فعالیت حجاریان در توییتر، شمشیر کشیدن علنی تاجزاده، برعهده گرفتن مدیریت تشکیلات موسوم به «ناسا» توسط بهزاد نبوی و نامه‌نگاری خاتمی، نشان دهنده فعال شدن سران فتنه ۸۸ و تکرار سناریوی آشوب است؛ خصوصا که دموکرات‌های آمریکا اربابان براندازی هستند و بدنه دولت بایدن همان طراحان فتنه ۸۸ در دولت اوباما است.

۱۷. حمله به قالیباف با هدف از اعتبار انداختن رقیب قدرتمند دیروز و فردای انتخاباتی اصلاح‌طلبان است. حمله به کلیت مجلس نیز اولا با هدف تسلیم و منفعل کردن قوه مقننه در برابر دولت و شخص روحانی و ثانیا به قصد بی‌اعتبار شدن مجلس انقلابی و به تبع آن دولت انقلابی و کاندیداهای آن جریان نزد مردم است. با این حال متاسفانه دیده می‌شود برخی افراد و اکانت‌ها فارغ از انگیزه‌شان، به اسم انقلابی، مطالبه‌گر و عدالتخواه، بدون بیان محاسن و اقدامات مفید مجلس، بی‌رحمانه‌ترین حملات را به آن می‌کنند که نتیجه‌ای ندارد جز تقدیم دوباره نهادهای حاکمیتی به امثال روحانی و لاریجانی.

۱۸. گزینه نظامی، موضوع جدیدی نیست و افرادی چون شمخانی، رضایی و قالیباف در انتخابات‌های مختلف با شکست مواجه شده‌اند. حال اینکه برخی گمان می‌کنند گزینه‌های نظامی پدیده انتخابات خواهند شد، نشان از بازی خوردن‌شان دارد. در دوقطبی‌سازی خیروشر نمی‌توان چند هیولا ساخت. علت آنکه فعلا ماشین جنگ روانی ضدانقلاب و اصلاح‌طلبان علیه گزینه نظامی فعال نشده این است که نمی‌دانند اقبال به چه کسی خواهد رفت و لذا شلیک زودهنگام به او بی‌فایده و به خطا رفتن تیر است. اما اگر به فرض قریب به محال، گزینه نظامی با اقبال مواجه شود، «دولت پادگانی» و «حکومت نظامی» را محور عملیات روانی سنگین خود خواهند کرد. جریانی که توانست از قاضی خوشنامی چون رئیسی «آیت‌الله اعدام» بسازد، از نظامیان هم هیولایی به مراتب وحشتناک‌تر خواهد ساخت.

۱۹. فریب آمارهای کنونی و عدم مقبولیت روحانی را نباید بخوریم. انتخابات‌ها تنگه اُحد است که حریف با اندکی غفلت ما، ورق را برمی‌گرداند. رأی دوباره و بیشتر روحانی در ۹۶ قدرت و اعجاز رسانه و جنگ روانی را بار دیگر اثبات کرد و اینکه چه میزان مردم استعداد بازی خوردن دارند؛ خصوصا که طرف مقابل برگ برنده خود را در حاشیه‌سازی و جنجال‌آفرینی حول مسائلی چون احکام قضایی، حصر، حجاب و فیلترینگ می‌داند.

۲۰. انتخابات به دو دلیل لازم است پیامکی برگزار شود. اول آنکه در شرایط کرونا هستیم و احتمال دارد به موج چهارم یا پنجم برخورد کنیم و دیگر آنکه بخشی از کاهش انگیزه مشارکت با افزایش سهولت در مشارکت، مرتفع می‌شود. آنچه در این خصوص پیشنهاد می‌کنم ارسال اسامی نامزدها به همه شماره موبایل‌های کشور است و اینکه فرد کد ملی خود را برای تایید، همراه با عدد کاندیدای مد نظر ارسال نماید و به فرض ارسال چند رأی از خطوط متعلق به یک فرد، تنها اولین مورد آن پذیرفته و بقیه جزء آراء باطله محاسبه شود.

۹۹/۱۲/۱۱

منصوبین رهبری

‏چند نفر از سیاسیون را در کارآمدی و پاکدستی به رسمیت می‌شناسید؟
آیا می‌دانید کسانی که باید توسط رهبری منصوب شوند حدود ۲۰۰ نفر است؟
وقتی صالحِ اصلح کم باشد، منتخبین به ناچار از میان خیرالموجودین خواهند بود.
و این به غیر از زمانی است که به خواست مردم و مسؤلان، ناصالحی سمت می‌گیرد.

فهرست منصوبین رهبری در یک نگاه:

* رئیس، دبیر و اعضای حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام
* شش فقیه شورای نگهبان
* رئیس سازمان صدا و سیما
* رئیس قوه قضائیه
* دادستان دادگاه ویژه روحانیت
* دو نماینده در شورای عالی امنیت ملی
* فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح
* جانشین رئیس ستاد کل
* معاون هماهنگ‌کننده ستاد کل
* رئیس سازمان پدافند غیرعامل
* معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل
* معاون ستاد کل نیروهای مسلح در امور بسیج
* معاون آماد و پشتیبانی و تحقیقات صنعتی ستاد کل
* معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح
* معاون بازرسی‌ ستاد کل‌ نیروهای مسلح
* معاون نیروی‌ انسانی‌ ستاد کل‌ نیروهای‌ مسلح‌
* رئیس سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح
* رئیس سازمان حفاظت اطلاعات وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح
* مشاور عالی فرماندهی کل قوا در امور مرتبط با نیروهای مسلح
* فرمانده کل سپاه
* جانشین فرمانده کل سپاه
* فرماندهان نیروهای زمینی، هوافضا و دریایی
* رئیس سازمان بسیج مستضعفین
* فرمانده نیروی قدس
* نماینده ولی فقیه در سپاه
* معاون هماهنگ‌کننده فرماندهی کل سپاه
* فرمانده سازمان حفاظت اطلاعات سپاه
* رئیس مرکز راهبردی سپاه
* فرمانده نیروی انتظامی
* ریاست سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی
* ریاست سازمان حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی
* فرمانده کل ارتش
* جانشین فرمانده کل ارتش
* فرماندهان نیروهای سه‌گانه زمینی، هوایی و دریایی
* فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء
* معاون هماهنگ‌کننده فرمانده کل ارتش
* رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
* رئیس سازمان حفاظت اطلاعات ارتش
* سرپرست بنیاد پانزده خرداد
* رئیس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی
* نماینده در بنیاد مسکن
* رئیس و اعضای هیئت امنای کمیته امداد امام خمینی
* رئیس ستاد اجرایی فرمان امام
* تولیت آستان‌های قدس رضوی، احمد بن موسی شاه چراغ، جمکران، حضرت معصومه، عبدالعظیم حسنی
* نماینده در امور حج و سرپرست حجاج ایرانی
* ریاست شورای عالی قرآن
* دبیر کل و اعضای شورای عالی مجمع تقریب مذاهب
* دبیر کل مجمع جهانی اهل بیت
* مسئول مرکز رسیدگی به امور مساجد
* اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی
* سرپرست مؤسسه اطلاعات
* سرپرست مؤسسه کیهان
* اعضای هیأت امنای مؤسسه خراسان
* دبیر شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی
* رئیس سازمان تبلیغات اسلامی
* اعضای حقیقی شورای عالی فضای مجازی
* نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها
* شورای مرکزی نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه‌ها
* هیئت امنای موسسه جامعة الامام صادق
* هیئت مدیره و مدیر اجرایی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
* دبیر، مدیر و اعضای عالی حوزه علمیه خراسان
* نماینده در اتحادیه‌ انجمنهای‌ اسلامی‌ دانش‌آموزان‌
* نمایندگی ارتباط با دانشجویان ایرانی و انجمن دانشجویی در مناطق آسیا و اقیانوسیه
* نمایندگان ولی فقیه در استان‌ها
* ائمه جمعه مراکز استان‌ها و برخی شهرهای بزرگ
* رئیس و اعضای شورای سیاستگذاری امور ائمه جمعه
* نمایندگان در دفاتر خارج از کشور
* نمایندگان ولی فقیه در نهادها و سازمان‌ها
* اعضای بیت رهبری
* مشاوران عالی و عادی رهبری
* مشاور رهبری در امور بین‌الملل رئیس و اعضای شورای راهبردی
* رئیس دفتر بازرسی رهبری

 

* نگاشته شده در 7 تیر 99

هیولای فساد


یکی از اصطلاحات رایج و البته غلط در ادبیات سیاسی کشور، تشبیه فساد به «غده» و جامعه به «بیمار»ی است که باید توسط «جراح» درمان شود. نمایه‌ای غلط از آنچه ذهنیت جامعه است.
من اما فساد را نه «غده»‌ای منفعل و بی‌حرکت در جسمی نیمه جان، که «هیولا»یی می‌دانم که به محض نزدیکی به «قلمرو» آن، نعره‌کشان از خود دفاع و به مهاجمان حمله می‌کند.
بله! مبارزه با فساد، هزینه دارد. اگر علی(ع) وعده می‌دهد بیت‌المال را بازمی‌ستاند حتی اگر مهر زنان‌شان کرده باشند، هزینه‌اش جمل و صفین و نهروان است و خون‌هایی که از «دو طرف» ریخته می‌شود، تاجایی که «قاتل العرب» لقب می‌گیری و متهم می‌شوی به برادر کشی.
هراسناک‌تر از زر و زور، البته تزویر است. آنجا که عمار را می‌کشند و می‌گویند کسی او را کشته که به جنگ‌ش آورده‌! آنجا که اصحاب معاویه بزغاله کودکان کوفی را می‌دزدند و نفرین‌ش را علی(ع) و یاران‌ش می‌شنوند!
آری هم‌وطن! به اژدهای هفت‌سر فساد حمله شده است، و آن‌ها که به انتها رسیده‌اند، قصد انتحار دارند.
فتنه‌های فرعون و قارون و سامری یکجا سرازیر شده و از امروز، هر روز معرکه داریم.
یادمان نرود! حال که نامه نوشته و «مصلح» را فراخوانده‌ایم، در مواجهه با جبهه فساد تنهایش نگذاریم.


خلاصه‌ای از گفتگوی مهم مرحوم احمد قدیریان، از نزدیکان شهید لاجوردی و معاون دادستان تهران، در مورد شبکه نفوذ و چگونگی دستور امام بر مختومه شدن پرونده انفجار نخست وزیری:

قرار شد فردای آن روز [تشخیص اجساد شهیدان رجایی و باهنر] برای تشییع جنازه آماده شوند.
از این مقطع نقش سازمان مجاهدین انقلاب پررنگ شد. آنها بودند که اعلام کردند کشمیری [عامل انفجار، عضو سازمان مجاهدین خلق و جانشین خسرو تهرانی در شورای امنیت ملی] شهید و کشته شده است و برای او جنازه درست کرده بودند.
روزی که پرونده آقای بهزاد نبوی [متهم به همدستی با مسعود کشمیری و عضو مرکزیت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی] آماده و حکم جلب برای دستگیری ایشان صادر شد، آقای خوئینی‌ها دادستان کل بود. امام اصلاً آقای خوئینی‌ها را نمی‌شناختند. امام فرمودند: «من ایشان را نمی‌شناسم، ولی افرادی که مورد اعتماد من هستند به من گفتند، لذا من ایشان را به عنوان دادستان انقلاب معرفی می‌کنم».
آقای منتظری و بعضی از دیگر مسئولین نظام [وی را به امام معرفی کرده بودند]. آقای خوئینی‌ها متوجه شد که می‌خواهند آقای بهزاد نبوی را بگیرند. آن زمان [جانشین] دادستان [تهران] آقای رئیسی بودند. بنده هم معاون اجرایی بودم. آقای بهزاد نبوی شبی که قرار بود دستگیر شود به منزل آقای خوئینی‌ها رفت. آن شب منزل ایشان قرار گذاشتند.
نظر آقای خوئینی‌ها این بود که پرونده باید بسته شود. بچه‌ها [قضات دادستانی تهران] زیر بار نمی‌رفتند و گفتند: «برای یکی از این افراد [بهزاد نبوی، وزیر مشاور کابینه باهنر در زمان انفجار و وزیر صنایع سنگین کابینه موسوی در زمان رسیدگی قضایی] کیفرخواست صادر شده است. این پرونده نمی‌تواند بسته شود». وقتی پرونده‌ای کیفرخواست صادر می‌شود یعنی طرف متهم است. در واقع کار آن فرد تمام بود.
وقتی دیدند از این مسیر نشد، آنها برنامه‌ریزی بسیار پیچیده‌ای کردند. با بیت امام، مرحوم حاج احمدآقا تماس گرفتند. آنچه عرض می‌کنم نقل قول از آقایانی است که در صحنه بودند. از حاج احمدآقا خواستند که راجع به این پرونده با امام دیداری کنند. امام می‌فرمایند بیایند. فردا یا پس فردای آن روز قرار می‌گذارند تا با حضور حضرت آیت‌الله موسوی اردبیلی و دعوت از آقای رئیسی خدمت امام بروند. بنابراین آقای خوئینی‌ها، آقای موسوی اردبیلی و حاج احمدآقا و آقای رئیسی در آن جلسه بودند.
آن روزها آقای میرحسین نخست‌وزیر و آقای بهزاد نبوی هم وزیر صنایع سنگین و از نزدیک‌ترین افراد به نخست‌وزیر بود. قبل از این جلسه بهزاد نبوی به حاج احمدآقا گفته بود: «هر موقع دولت می‌خواهد کاری کند بلافاصله علم شنگه‌ای درست و مردم را دستگیر می‌کنند و کشور را به شورش و اغتشاش می‌کشانند. الآن تعدادی دستگیرند» و با توجه به شرایط جنگ مقداری فضاسازی کرده بود، گویا این موضوع خدمت حضرت امام منعکس شد.
 وقتی امام نشستند، فرمودند: «آقای موسوی اردبیلی! قضایا چیست؟ برنامه چیست؟» آقای موسوی اردبیلی توضیح داد که پرونده و اعترافاتی است. بلافاصله آقای خوئینی‌ها وارد صحبت شد و گفت: «نه آقا! من پرونده را دیدم. چیزی نبوده است».
سپس آقای رئیسی دخالت کردند. آقای رئیسی عرض کردند: «حضرت امام! پرونده‌ای است. افراد اعتراف کردند. الان متهمی است که برایش کیفرخواستی صادر شده است». بعد امام دستور فرمودند که فعلاً این پرونده مسکوت بماند یا به روایتی مختومه شود. مجدداً آقای رئیسی خدمت حضرت امام عرض کردند: «حضرت امام! برای این پرونده کیفرخواست صادر شده است». امام فرمودند پرونده را مسکوت بگذارید یا مختومه کنید. لذا در آنجا پرونده بسته شد.
این موضوع را آقای رئیسی برایم نقل کرد.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. انفجار دفتر نخست وزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰، مهم‌ترین پرونده امنیتی انقلاب است که علی‌رغم روشن بودن ابعاد آن، به دلیل شرایط ویژه کشور (جنگ خارجی و درگیری‌های امنیتی و سیاسی داخلی) از جانب امام مختومه اعلام شد و دیگر پیگیری نشد.

۲. همزمان با پیشرفت تحقیقات، طراحان انفجار نیز برای نجات «شبکه» دو برنامه را به موازات هم پیش بردند، یکی قتل‌های زنجیره‌ای مسؤلان پرونده (شهیدان قدوسی، ربانی املشی و لاجوردی) و دیگری فشار بر امام و ایجاد حاشیه امن برای متهمان، که نخستین نمود بارز آن حمایت علنی هاشمی، به عنوان رئیس مجلس و فرمانده جنگ، از نبوی بود و نمود دیگر، نامه ۶۰ تن از مسؤلان ارشد کشور از جمله ۱۰ وزیر کابینه موسوی به امام و درخواست ختم رسیدگی، که ایشان را ناچار به توقف پیگیری پرونده نمود.

۳. متن کامل مصاحبه احمد قدیریان:
revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=12867

۴. متن نامه به امام و اسامی امضا کنندگان:
khabaronline.ir/news/170413/

۵. مستند «پرونده ناتمام» در همین رابطه:
cinemamarket.ir/p/18c

۶. اطلاعات بیشتر:
yon.ir/SByCj

۷. توضیحات داخل کروشه از اینجانب است.

بسمه تعالی

جناب آقای دکتر احمدی نژاد، رئیس جنبش سبز بهار

با سلام  و احترام


از آنجایی که این روزها به دلیل محکومیت و حبس آقای بقایی، شدیدا مشغول نامه نگاری های سرگشاده به رهبر فرزانه انقلاب هستید -حال چه به نام خودتان و چه از زبان امضا کنندگان متن های تان- برخی مطالب و سوالات خویش را صریحا با جنابعالی در میان میگذاریم و انتظار پاسخی صریح و روشن داریم.


1. از آنجایی که اصرار و پافشاری جنابعالی بر بیگناهی یاران تان مسبوق به سابقه است، به عنوان اولین مطلب عرض می گردد که شما همین نوع تعصبات را نیز عینا نسبت به معاون اول تان داشتید، آنچنان که دست درازی به «کابینه» را «خط قرمز» خود نامیدید، اما پس از اثبات جرایم محمد رضا رحیمی، در پیامی عمومی، مفاسد مالی وی را بی ربط به خود قلمداد نمودید تا جایی که رحیمی نیز متقابلا از شما برائت جست و خود را باخته رفاقت با شما خواند.

سوال این است که تفاوت غائله بقایی با رحیمی دقیقا چیست و چرا مردم باید تاوان رفیق بازی های شما را بدهند؟


2. فارغ از مطالبی که برخی مسئولان ارشد قضایی در زد و خوردهای رسانه ای طرفینی به شما و جناب بقایی نسبت داده اند، شما و آقای بقایی نیز در کذب گویی کم نگذاشته اید. با این حال در اقدامی هوشمندانه، هیاهوی سیاسی و رسانه ای خود را صرفا بر خلاف گویی های آقایان متمرکز و همان را ملاک حقانیت خویش، بطلان رأی و فساد کلیت قوه قضائیه قرار داده و مثل همیشه دو قطبی خیر و شر و حق و باطل پدید آورده اید؛ چیزی که حقیقتا باید گفت استاد آنید.

با این مدخل، سوال مشخص ما این است که با ادعاهای دروغ جنابعالی و آقای بقایی از جمله در خصوص شخصی بودن ۶۳ حساب قوه قضائیه و ادعای دریافت سکه توسط جمعی از مسئولان از جمله جناب رئیسی و گاف و جعل تاریخی «مسئول وقت»، چه باید کرد؟


3. در همین خصوص و بنابر تجربه مذکور در اتهام به همه برای رهاندن خود، به نظر می رسد که به قاعده «الغریق یتشبث بکل حشیش» این بار پای قاسم سلیمانی را وسط کشیده اید. فارغ از اینکه آقای بقایی در لایحه دفاعیه خود به دریافت وجه در روز آخر استقرار دولت دهم اذعان نموده اند، واضح است که سپاه قدس به دلیل نوع و ماهیت اقداماتش، نمی خواهد و نمی تواند موضوع را علنی، و سند و رسیدی ارائه نماید. در شرایطی که جان و جسم مجروح و محبوس رهبران شیعه شمال آفریقا در خطر است و خون یاران و فرزندان این چهره های انقلابی مثل آب خوردن ریخته شده، آیا انتظار دارید سپاه قدس فرضا رسید تحویل وجهی که قرار بوده توسط دولت وقت به لایه های دفاعی منطقه ای ایران تحویل شود را علنی نماید؟! چرا مهر ورزی شما انقدر بگیرنگیر دارد و چنین بی پروا با جان سر شبکه های برون مرزی جمهوری اسلامی بازی می کنید؟


4. آقای بقایی پس از آزادی از بازداشت نخست، در بیانی که شدیدا بوی فرقه گری می داد، اظهار داشت «والله والله والله اگر آقای احمدی نژاد به من بگوید بمیر، فقط می گویم چگونه؟». اگر اظهارات منحرفانه وی که حرام کبیر خودکشی را به امر شما برای خود واجب می داند، کذب و غلو محض است، که با حداقل بهره هوشی هم می توان دریافت دوستان بهاری تان سال ها است چه دامی برای تان پهن کرده اند. اگر هم واقعا معتقدید آن فرد، صادقانه و البته منحرفانه شما را شریعت خویش و ملاک حلال و حرام می داند، بسم الله! اینک توپ در زمین شماست. به جای تقسیم کاری که برای مظلوم نمایی خود و مقصر‌ انگاری عالم و آدم، یک سوی آن را اعتصاب غذا قرار داده اید و سوی دیگرش را نامه نگاری، کافی است برای نجات جان رفیق تان به وی امر کنید اعتصاب غذایش را پایان دهد.


5. از آنجایی که غیرعلنی بودن دادگاه آقای بقایی را بهانه ای برای تخطئه حکم قرار داده اید، سوالاتی نیز در این خصوص از محضرتان داریم، از جمله اینکه اولا این به قول شما بی اعتباری، فقط مشمول آقای بقایی است یا تمام دادرسی های غیرعلنی محکومینی چون مهدی هاشمی را نیز شامل می شود، اگر پاسخ تان مورد اخیر است، جسارتا چرا جز برای حلقه بسته اطرافیان تان فریاد عدالت خواهی سر نداده اید؟ ثانیا قانون اختیار علنی بودن را به چه کسی داده است و آیا قانون ملاک است یا خواست جنابعالی؟ ثالثا آیا حکمت علنی بودن دادرسی چیزی جز این است که افکار عمومی نیز از محتوا و جریان دادرسی مطلع گردند؟ در این خصوص و تاکنون آیا موردی بوده که شما و یا آقای بقایی بخواهید به مردم گفته بشود و مکررا از مجاری رسانه ای خارج دادگاه علنا نگفته باشید؟!


6. از آنجایی که قوه قضائیه را در کلیت ناکارآمد و ناسالم برشمرده اید، چرا بارها در مقام شاکی از همین مجرا از افراد حقیقی و حقوقی بسیاری شکایت نموده اید و جالب آنکه به نفع خویش و علیه متشاکیان نیز به دفعات حکم گرفته اید. عجیب نیست حال که تخلفات اصحاب شما موضوع رأی دادگاه قرار گرفته، قوه قضائیه -با تمام ایرادات و اشکالاتش- به ناگاه «نامشروع» قلمداد گشته؟


7. از آنجایی که اعتصاب غذای آقای بقایی را -به فرض صحت چنین خبری- اماره و سندی بر «حقانیت» وی قرار داده اید، این سوال مطرح است که آیا هر به خطر انداختن جانی بیانگر حقانیت فرد است؟ در این خصوص، به عنوان نمونه نظر جنابعالی در مورد اقدام به خودسوزی عناصر محارب سازمان تروریستی مجاهدین خلق در اعتراض به بازداشت سرکرده فرقه در فرانسه و دستگیری وی توسط پلیس این کشور چیست؟ و آیا آن مورد و موارد مشابه را نیز مشمول حقانیت و مظلومیت فرد بازداشتی می دانید یا خیر؟


8. از آنجایی که همگام با دشمنان قسم خورده ملت، انتخابات را در ایران «مهندسی شده» نام نهاده اید، سوال ما این است که چگونه نهاد انتخابات را در حالیکه خود جنابعالی دو دوره به واسطه آن رئیس جمهور شده اید، زیر سوال می برید؟ آیا آتش کینه ورزی و انتقام جویی آنقدر در وجود شما زبانه کشیده که به قیمت ضربه زدن به طرف مقابل، حتی حاضرید مشروعیت خود را نیز زیر سوال ببرید؟


9. از آنجایی که هر روز بیش از پیش ادبیات جنابعالی به اپوزوسیون نظام شباهت پیدا می کند و حتی گاهی مواقع افتخار ربودن گوی سبقت از دیگران و همراهی و تشویق رسانه های معاند را نیز نصیب خود کرده اید، حقیقتا این سوال مطرح است که اگر قرار بود همین مواضع را اینک از زبان شما بشنویم، اساسا آن همه جنجال و هیاهو و دوقطبی سازی هایی که منجر به پیروزی انتخاباتی شما شد برای چه بود؟ به قول حضرتعالی «خب همان ها بودند دیگر»! متاسفانه رفتار و گفتار متعارض جنابعالی، این گزاره را در اذهان تثبیت کرده که از نظر شما کارکرد و ساختار نظام تا جایی مشروعیت دارد که بتوانید از نردبان قدرت بالا روید.


10. گرچه انذارهای به ظاهر خیرخواهانه نسبت به آینده کشور و ارائه راه حل، ترجیع بند مکتوبات و سخنان شما را رقم زده، اما متاسفیم از اینکه اعلام می داریم به واسطه رفتارهای خودخواهانه و خلاف قانون جنابعالی که تداعی کننده قبیله گرایی حاد سیاسی است، شما خود به بخشی از مشکل تبدیل شده اید.


و در آخر خون دل خود از تحرکات شما را با فرازی از کلام نورانی امام عزیزمان خطاب به قائم مقام رهبری پایان می بخشیم که «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام».

والسلام علی من اتبع الهدی


دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی، 19 فروردین 1397


* نام و مشخصات 100 نفر امضا کنندگان اول، در ادامه ارائه شده است. لیست های تکمیلی اسامی، متعاقبا منتشر خواهد شد.