احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قالیباف» ثبت شده است

 

 

 

#خرداد
اعلام خودکشی غلامرضا منصوری
#مرداد
افشاگری فتاح علیه مسؤلین در تلویزیون
سقوط بورس
#شهریور
درگیری در روستای ابوالفضل
بازداشت کیوان امام
صدور حکم اعدام سه آشوبگر آبان ۹۸
تغییر جلد یک کتاب درسی
هجمه به علیرضا پناهیان
اعدام نوید افکاری
فوت آیت‌الله صانعی
واگذاری دنا پلاس به نمایندگان مجلس
#مهر
فوت محمدرضا شجریان
انتشار ایمیل‌های هیلاری کلینتون
کمبود انسولین در داروخانه‌ها
خروج ریحانه پارسا از کشور
#آبان
کتک خوردن دختر آبادانی
انفجار تروریستی در دانشگاه کابل
#آذر
ترور شهید محسن فخری‌زاده
شعرخوانی اردوغان در آذربایجان
اعدام روح‌الله زم
کتک خوردن سرباز بابلی
#دی
تجویز خرید واکسن آمریکایی
فوت آیت‌الله مصباح یزدی
سیلی خوردن سرباز راهور
فوت مهرداد میناوند
#بهمن
رد کلیات بودجه
فوت علی انصاریان
عدم تصویب طرح شفافیت
دیدار ظریف با هیأت طالبان
انتشار حکم محکومیت فریبرز کلانتری
سفر قالیباف به روسیه
راهپیمایی ماشینی و موتوری
شعار علیه روحانی در راهپیمایی اصفهان
انتصاب شریعتی به ریاست سازمان استاندارد
شایعه اعدام مرده یک زن
ممنوع الخروج شدن سرمربی اسکی بانوان
#اسفند
حوادث سراوان
موزیک ویدئوی جنجالی ساسی
دیدار پاپ و آیت‌الله سیستانی

بیست گفتار انتخابات

 

۱. تصور نگارنده بر آن است که احمدی‌نژاد تایید صلاحیت می‌شود زیرا ردصلاحیت مجدد وی تبعات سنگینی دارد که کمترینش افت شدید مشارکت است؛ همچنانکه احتمال می‌دهم رئیسی نیز در نهایت وارد صحنه شود زیرا تنها کسی است که توان مهار و شکست احمدی‌نژاد را دارد.

۲. گرچه احمدی‌نژاد با مواضع لیبرالیسم فرهنگی، اشتیاق به مذاکره و معامله با آمریکا، مخالفت با نظارت استصوابی، موضع‌گیری علیه حضور ایران در سوریه و فاصله‌گذاری آشکار با رهبری، به یک اصلاح‌طلب تمام‌عیار تبدیل شده، اما در این انتخابات اندک تعارفات نیز کنار گذاشته خواهد شد و اصلاح‌طلبان رسما از او حمایت خواهند کرد.

۳. حمایت اصلاح‌طلبان از احمدی‌نژاد عجیب‌تر از حمایت آنان از هاشمی در ۸۴، پس از تخریب گسترده او در دولت اصلاحات نیست و این تجربه بار دیگر درخصوص احمدی‌نژاد تکرار خواهد شد.

۴. اگرچه حضور رئیسی ریسکی برای اوست اما ریسک بزرگ‌تر باخت نظام و انقلاب و فروپاشی اقتصادی و انفجار اجتماعی است؛ بنابراین «رئیسی نیاید»های بعضا خیرخواهانه، عجیب و غیرمنطقی است.

۵. در ۹۶ با «هیولا» ساختن از رئیسی مانع پیروزی او شدند و در ۱۴۰۰ با «فرشته» سازی از او و اینکه «حیف است رئیسی از قوه برود» سعی در تقلیل آراء‌ش خواهند داشت؛ موضوعی که می‌بینم برخی نیز در دام آن افتاده‌اند. البته پازل عملیات روانی متوقف بر آن نخواهد ماند و با ادعای اینکه «درصورت شکست رئیسی، او مجددا رئیس قوه قضائیه خواهد شد» سعی می‌کنند به هر نحو مانع شکست خود و پیروزی وی شوند.

۶. اگر قرار باشد فردی که در سمتی موفق بوده به سمت بالاتر نرود، پس چه کسی برود؟ کسی که موفق نبوده؟! با این رویکرد، به دلیل کارنامه درخشان رئیسی در آستان نیز نباید از رفتن او به قوه استقبال می‌کردیم!

۷. ویژگی حضور دو ساله رئیسی در قوه این بوده که دست به اقدامات ساختاری و تحولات اداری و قضایی زده و به عبارت دیگر قطار را روی ریل انداخته است. ضمن آنکه حد یقفی برای کار در یک دستگاه وجود ندارد. اگر صد سال هم رئیسی در قوه باشد، به اندازه صد سال کار برای انجام هست. آنچه اهمیت دارد، دعوت از اصلح مقبول برای تحولات بزرگ‌تر و مناصب بالاتر است.

۸. همه دلسوزان و مطلعان و از جمله رؤسای قوه قضائیه بارها به درستی اذعان کرده‌اند که مهمترین راه مبارزه با فساد، پیشگیری به‌واسطه خشکاندن بسترهای ایجاد آن است. اگر مبارزه با فساد را در اولویت، و اقدامات قوه را در برخورد با مفاسد مطلوب می‌دانیم، باید تلاش کنیم تا این اقدامات از مجرای ریاست جمهوری ارتقاء و گسترش یابد.

۹. درحال حاضر متاسفانه جوان‌گرایی به بچه‌‌بازی تنزل پیدا کرده و هرکسی به صرف جوان بودن و فالوور داشتن خود را یک گزینه می‌پندارد! البته اینها می‌دانند که نه مقبولیت دارند و نه صلاحیت، و هدف‌شان چهره‌سازی از خود و دستیابی به مقام و موقعیتی همچون وزارت است.

۱۰. بسیاری از «می‌آیم»ها برای تست افکارعمومی و یا بالا بردن قیمت خود است؛ همچنانکه بسیاری از «نمی‌آیم»ها برای مصون ماندن از تخریب‌های انتخاباتی تا زمان ثبت نام است. به شدیدترین انکارها و تکذیب‌ها هم اعتمادی نیست و کاندیداها با ادعای احساس «تکلیف» و یا فشار و درخواست «مردم» ثبت نام‌شان را توجیه خواهند کرد.

۱۱. تعدد کاندیداهای انقلابی از دو جهت مطلوب است؛ بالا رفتن مشارکت و تب انتخابات و نیز افزایش فرصت به چالش کشیدن گفتمان و مدیریت کنونی کارگزاران-اصلاح‌طلبان.

۱۲. فن سخنوری، پیش‌تر یکی از امتیازات فرعی کاندیداها بود که در برابر کارنامه و برنامه و علم و تجربه آنان چندان به حساب نمی‌آمد، اکنون اما متاسفانه به مهمترین مؤلفه عیارسنجی و رأی‌آوری نامزدها تبدیل شده است!

۱۳. باید بدانیم که میان آنچه یک کاندیدا هست و آنچه به واسطه تصویرسازی‌ها از او تصور می‌کنیم، تفاوت بسیاری است و چه‌بسا فرد مذکور به مراتب بهتر یا بدتر چیزی باشد که گمان می‌کنیم.

۱۴. کاندیدا شدن افراد با سنین و سطوح مختلف، اگرچه از نظر ما عجیب و مضحک باشد اما خلاف شرع و قانون نیست؛ آنچه خلاف شرع است، تمسخر و تخریب کاندیداها و فروختن آخرت خود به دنیای دیگران است.

۱۵. سیاست کاملا ملموسی است که طیفی از جریان موسوم به «عدالت‌خواه» از یکسو با زدن دولت و اصلاح‌طلبان، نزد جریان انقلابی اعتبار کسب می‌کنند تا در موقع مناسب آن را تقدیم احمدی‌نژاد نمایند؛ و از سوی دیگر نیز به هر بهانه‌ای به موجهین انقلاب حمله می‌کنند تا وی را به عنوان جریان سوم و یگانه ناجی جا بیندازند.

۱۶. فعالیت حجاریان در توییتر، شمشیر کشیدن علنی تاجزاده، برعهده گرفتن مدیریت تشکیلات موسوم به «ناسا» توسط بهزاد نبوی و نامه‌نگاری خاتمی، نشان دهنده فعال شدن سران فتنه ۸۸ و تکرار سناریوی آشوب است؛ خصوصا که دموکرات‌های آمریکا اربابان براندازی هستند و بدنه دولت بایدن همان طراحان فتنه ۸۸ در دولت اوباما است.

۱۷. حمله به قالیباف با هدف از اعتبار انداختن رقیب قدرتمند دیروز و فردای انتخاباتی اصلاح‌طلبان است. حمله به کلیت مجلس نیز اولا با هدف تسلیم و منفعل کردن قوه مقننه در برابر دولت و شخص روحانی و ثانیا به قصد بی‌اعتبار شدن مجلس انقلابی و به تبع آن دولت انقلابی و کاندیداهای آن جریان نزد مردم است. با این حال متاسفانه دیده می‌شود برخی افراد و اکانت‌ها فارغ از انگیزه‌شان، به اسم انقلابی، مطالبه‌گر و عدالتخواه، بدون بیان محاسن و اقدامات مفید مجلس، بی‌رحمانه‌ترین حملات را به آن می‌کنند که نتیجه‌ای ندارد جز تقدیم دوباره نهادهای حاکمیتی به امثال روحانی و لاریجانی.

۱۸. گزینه نظامی، موضوع جدیدی نیست و افرادی چون شمخانی، رضایی و قالیباف در انتخابات‌های مختلف با شکست مواجه شده‌اند. حال اینکه برخی گمان می‌کنند گزینه‌های نظامی پدیده انتخابات خواهند شد، نشان از بازی خوردن‌شان دارد. در دوقطبی‌سازی خیروشر نمی‌توان چند هیولا ساخت. علت آنکه فعلا ماشین جنگ روانی ضدانقلاب و اصلاح‌طلبان علیه گزینه نظامی فعال نشده این است که نمی‌دانند اقبال به چه کسی خواهد رفت و لذا شلیک زودهنگام به او بی‌فایده و به خطا رفتن تیر است. اما اگر به فرض قریب به محال، گزینه نظامی با اقبال مواجه شود، «دولت پادگانی» و «حکومت نظامی» را محور عملیات روانی سنگین خود خواهند کرد. جریانی که توانست از قاضی خوشنامی چون رئیسی «آیت‌الله اعدام» بسازد، از نظامیان هم هیولایی به مراتب وحشتناک‌تر خواهد ساخت.

۱۹. فریب آمارهای کنونی و عدم مقبولیت روحانی را نباید بخوریم. انتخابات‌ها تنگه اُحد است که حریف با اندکی غفلت ما، ورق را برمی‌گرداند. رأی دوباره و بیشتر روحانی در ۹۶ قدرت و اعجاز رسانه و جنگ روانی را بار دیگر اثبات کرد و اینکه چه میزان مردم استعداد بازی خوردن دارند؛ خصوصا که طرف مقابل برگ برنده خود را در حاشیه‌سازی و جنجال‌آفرینی حول مسائلی چون احکام قضایی، حصر، حجاب و فیلترینگ می‌داند.

۲۰. انتخابات به دو دلیل لازم است پیامکی برگزار شود. اول آنکه در شرایط کرونا هستیم و احتمال دارد به موج چهارم یا پنجم برخورد کنیم و دیگر آنکه بخشی از کاهش انگیزه مشارکت با افزایش سهولت در مشارکت، مرتفع می‌شود. آنچه در این خصوص پیشنهاد می‌کنم ارسال اسامی نامزدها به همه شماره موبایل‌های کشور است و اینکه فرد کد ملی خود را برای تایید، همراه با عدد کاندیدای مد نظر ارسال نماید و به فرض ارسال چند رأی از خطوط متعلق به یک فرد، تنها اولین مورد آن پذیرفته و بقیه جزء آراء باطله محاسبه شود.

۹۹/۱۲/۱۱

اصول دیپلماسی

 

‏لیوان را سروته نگیرید!
۱. قالیباف سفر دارد
۲. چون سفر دارد تحویل پیام به او سپرده شده
۳. پوتین دیدار را پذیرفته و البته کرملین پروتکل‌های بهداشتی سختگیرانه‌ای دارد
۴. چون قالیباف عزتمندانه تست دادن را نپذیرفته دیدار با پوتین محقق نمی‌شود
۵. تحویل پیام به نماینده پوتین برقرار است

‏در دیپلماسی اصل بر دیدار همتایان است.
اتفاق فعلی عادی است و با چهار هدف موضوع شانتاژ ضدانقلاب شده است:
۱. حمله به رهبری
۲. تحقیر قالیباف
۳. تخریب پوتین و روابط با روسیه
۴. تحریم واکسن روسی
کافی است معکوسش را تصور کنید!
نماینده پوتین هیچگاه امکان دیدار با رهبر ایران را داشت؟ هرگز!

تأملات

 

آیا حواسمان هست که نظامی بودن رییس جمهوری پوست خربزه‌ای بوده که اول بار اصلاح‌طلبان زیر پای‌مان انداخته‌اند؟
فعلا چیزی نمی‌گویند، اما اگر حضور یک نظامی قطعی و مورد اقبال واقع شد، تمام قد علیه‌ش هجمه خواهند کرد و حکومت نظامی و پادگانی را بر سر ما خواهند زد.

مسئله دیگر اینکه اساسا آیا نظامی بودن مزیت است؟
اینطور استدلال می‌شود که «چون جامعه گسسته است، باید یک فرد مقتدر اوضاع را جمع کند».
گسسته بودن جامعه گزاره صحیحی است؛ اما آیا اقتدار فقط با نظامی بودن حاصل می‌شود؟ مگر اقتدار و پیشرفت ایران در دوره احمدی‌نژاد به دلیل نظامی بودن او بود؟ قطعا خیر.
آیا جامعه گسسته، روی خوشی به گزینه نظامی-سپاهی نشان خواهد داد؟ احتمالا خیر.

هر رییس جمهوری کابینه و تیمش را از «حوزه شناخت» خود خواهد چید. دلیل تاکید رهبری بر جوان بودن رییس جمهور هم همین است: جوان، جوان انتخاب خواهد کرد.
به همین قاعده نیز نظامی، نظامی را برمی‌گزیند.
اینجاست که باید گفت هم‌اکنون که ثلث مجلس و بسیاری از مناصب کلیدی در قبضه سرداران است؛ کافی نیست؟
قالیباف، لاریجانی، رضایی، صفارهرندی، محصولی و...
آیا همین چند سمت باقی‌مانده هم قرار است بیفتد دستِ نظامیان و دوستان ‌هم‌گردان و هم‌پادگان‌شان؟

طبیعی است که هواداران هر یک از گزینه‌های نظامیِ احتمالی، تبلیغ فرد حلقه زده به دور او را بکنند؛ اما واقعیت‌ها را نباید تحریف کرد و شاخصی دوخت و ساخت تا بر تن گزینه مطلوب خود کرد.
رئیس‌جمهور نظامی، در بهترین حالت یک «بدِ ضروری» است؛ اگر ضرورت‌ش اثبات شود.
در غیر آن صورت، حتما مطلوب هم نیست.
قرار نیست پاشنه دولت روی دو قطبی امنیتی-نظامی بچرخد و از چاله دولت امنیتی به چاه دولت نظامی سقوط کنیم.
نیاز امروز ما رئیس‌جمهور و تیم اقتصاددان و حقوقدان است که البته چه بهتر که جوان هم باشد.

در پایان لازم به ذکر است که آنچه بیان شد، اصول کلی، فارغ از مصادیق است. گاهی مجموع قابلیت‌های فرد آنچنان ممتاز است یا آرایش رقبا به گونه‌ای است که اگر فرد مورد نظر جوان هم نباشد یا نظامی باشد، ما را به انتخاب آن کاندیدا سوق می‌دهد.

پیروزی، پیش از پیروزی

.

جبهه انقلاب قبل از آنکه در انتخابات پیروز شود که به گمان اینجانب می شود، نتیجه را برده است. فضای سیاسی پیش از انتخابات ۹۶ با ۹۲ را مقایسه کنید:

سال ۹۲: تفرقه و تشتت در میان اصولگرایان موج می زند، ولایتی ساز روحانی را کوک می کند، محسن رضایی ساز خود را می زند و میان هواداران جلیلی و قالیباف در فضای سیاسی و رسانه ای زد و خورد وجود دارد. روحانی شعار رفع تحریم و رابطه با آمریکا را محور تبلیغاتی خود قرار داده و نهایت استفاده را از تفرقه اصولگرایان می برد. استفاده از یکی دو عبارت و کلید واژه در مناظره نیز کمک شایانی به برتری او کرده است.

سال ۹۶: دست دولت لیبرال نه تنها از ارائه کارنامه خالی است که حتی واژگانی هم برای خرج کردن نمانده، نهایت خلاقیت این بود که گازانبر به لوله تبدیل شد، جناح لیبرال با کلکسیونی از ناکارآمدی وضعیت معیشت مردم را به آستانه بحران رسانده است، آمریکا نه در شعار، بلکه اینبار در عمل ودر قامت شیطانی بزرگ و بدعهد نزد ملت، نقاب از چهره افکنده، جلیلی پیش از تبلیغات و قالیباف در حین مبارزات به نفع سید ابراهیم رئیسی کنار رفته اند و ائتلافی بی سابقه در سه سطح نامزدها، ستادها و هواداران، میان نیروهای ارزشی پدید آمده است. نخبگان از ستاد به صف پیوسته و در کف خیابان سوالات و شبهات مردم را پاسخ می دهند. خلاصه آنکه پس از ۳۹ سال، دوباره وضعیتی شبیه انقلاب ۵۷ را تجربه می کنیم، انقلابی که پیش از پیروزی، پیروز شده بود.

نظرات و مناظرات

نظرات برخط اینجانب در خصوص مناظرات سه گانه انتخاباتی


مناظره اول:


در هر انتخابات ریاست جمهوری، ناگزیر یک #ولایتی داریم که رسالتش کمک به پیروزی جناح لیبرال است.

 ۸۸ محسن رضایی، ۹۲ ولایتی و اکنون در ۹۶ هم علی عسکری!


گل اول را روحانی قبل از مناظره زد: آخر از همه آمد تا همه به احترامش بلند شوند.


در مناظره اول، دو نفر دخل روحانی را آوردند:

قالیباف که طشت رسوایی روحانی را انداخت و جهانگیری که روحانی را عملا به کاندیدای پوششی خود بدل کرد.


قالیباف امروز نه یکبار، که ده بار انتقام مناظره ۹۲ را از روحانی گرفت.


برآوردها از واکنش افکار عمومی به مناظره اول نشان می دهد:

۱. جهانگیری بخشی از آراء روحانی را به سود خود مصادره کرد.

۲. قالیباف با ظاهر شدن در کسوت جنجالی ترین کاندیدا، اولا افکار عمومی را شیفته صحبت های چالشی خود نمود و به این طریق بر مخاطبان دیگر برنامه های زنده و ضبطی خود خواهد افزود، ثانیا با قراردادن خود در برابر دوگانه روحانی_جهانگیری، خود را به عنوان بدیل اصلی دولت کنونی و قطب مخالف آن مطرح نمود، ثالثا نظر مثبت بخشی از حامیان رئیسی را نیز متوجه خود کرد.

۳. رئیسی اما در کسوت حامی بی چون و چرای مستضعفین ظاهر شد، و با زبان آمار و لحنی ملایم، اولا بیشترین توفیق را در جلب آراء خاکستری داشت و ثانیا موج تهمت و تخریب ضد انقلاب را نیز تا حدود زیادی خنثی کرد. بنابراین در زد و خورد قالیباف با روحانی_جهانگیری، این رئیسی بود که خواسته یا ناخواسته در کسوت کاندیدای فراجناحی و معتدل قرار گرفت.

۴. نتیجه آنکه در مناظره اخیر، بر سبد آراء آقایان رئیسی، قالیباف و جهانگیری افزوده، و از سبد رأی روحانی کاسته شد.


مناظره دوم:


۱. حرکت شبهه برانگیز حیدری، مجری میتینگ انتخاباتی روحانی، شاید چالشی ترین موضوع مناظره بود.

۲. هاشمی طبا همچنان در اوت سیر می کرد و البته ناخواسته با طرح موضوع کرسنت، گل به خودی زد.

۳. میرسلیم خوش درخشید و نقدهای جانانه ای نسبت به دولت و شخص روحانی مطرح کرد.

۴. قالیباف طبق معمول طوفانی ظاهر شد اما در ادامه آنچه بیشتر به چشم می آمد میرسلیم بود.

۵. رئیسی چالشی تر از قبل صحبت کرد و همچنان مرد متانت و منطق بود.

۶. جهانگیری با متن خوانی البته پر ایراد و با تپق های بسیار خود، بیش از پیش بر هویت پوششی خویش تاکید کرد، گل به خودی اساسی نیز جایی بود که برای دختر وزیر مظلوم نمایی نمود.

۷. روحانی اما در مجموع متوسط ظاهر شد، انشای خوبی خواند و انتقادات بسیاری نیز شنید. هنگام شنیدن انتقاد یادش داده بودند که پوزخند استهزائی بزند و در پایان نیز با ژست پیروزی از استودیو خارج شود. 

جالب آنکه به قاعده «الغریق یتشبث بکل حشیش» بار دیگر نشان داد برای بقاء حاضر است به هر خدعه و حیله ای متوسل شود، از طرح مسئله تفرقه انگیز اهل سنت تا بحث مقصر نمایی توان موشکی و دفاعی، در توجیه ناکارآمدی برجام که البته اشاره غیر مستقیمی به موضوع اسرائیل نیز بود.

خدا رحم کند به ملتی که در هر دو صورت برد و باخت رئیس جمهورش، فتنه ای پیش رو دارد.


 مناظره سوم:


گویا حسن روحانی دریافته اظهارات تندش در همدان بازخورد منفی زیادی داشته، داد و فریاد را به جهانگیری با تاریخ مصرف مشخص سپردند تا روحانی فرصت داشته باشد با لحن آرام، وجهه خود را ترمیم کند.


حملات جهانگیری، با ضد حمله های قالیباف و رئیسی تاکنون به ضرر خودشان تمام شد. یکی زدند، دو تا خوردند.

انکار دریافت پاداش نجومی توسط جهانگیری خطای استراتژیکش بود خصوصا که آن را شاخص صحت سنجی سخنان قالیباف قرار داد. مناظره سوم، آخرین عرصه رویارویی کاندیداها هست، درست، اما امروز فردایی هم دارد. اسناد دریافت پاداش های نجومی جهانگیری و برادرش و سند دریافت ملک نجومی به ثمن بخس همین الان فضای مجازی را پر کرده است.


به آقایان روحانی و جناب پوششی یاد داده اند، با ربط و بی ربط پوزخند بزنند. گویی ابتدا لبخندی بودند که به مرور رشد کردند و دست و پا درآوردند!


فساد فساد است، املاک نجومی در شهرداری توجیه ندارد، اما طرحش توسط جهانگیری و روحانی حتما تعجب دارد!


جهانگیری پوششی روحانی است و هاشمی طبا هم پوششی جهانگیری، بیچاره هاشمی طبا، برای خودش وزیر بود روزی!


درحالیکه روحانی با برنامه قبلی جهانگیری را وارد گود کرده و هاشمی طبا را در هماهنگی بعدی به خدمت گرفته، اما به برکت #جمنا امثال ضرغامی از ورود به انتخابات و بیان واقعیات منع شدند. رئیسی هیچ گاه وارد جمنا نشد، جلیلی هیچگاه سازوکارش را نپذیرفت، میرسلیم هم گفت که کاری به کارشان ندارد، دیگر گزینه ها هم تایید صلاحیت نشدند. یک جمنا ماند و یک قالیباف که با جمنا یا بی آن به صحنه می آمد.

جمنا با آن همه سروصدا تا زمان ثبت نام ها آمد، اما الان سر در گریبان سکوت دارد. اینکه الان آن صف طویل نامزدها چه می کنند را نمی دانم. کاش فعال تر شوند و اگر هستند رسانه ای تر شوند.

حیله همیشگی روحانی که در این مناظره نیز به کار برد، اتهام زنی توأم با مبهم گویی است، آنچنان که مردم متوجه نشوند که چه می گوید تا پاسخ را با اتهام تطبیق دهند. به عکس دیگر نامزدها که مفاسد دولت را دقیق و با ذکر اعداد و ارقام فریاد می زنند.


روحانی بعد از چند ساعت پوزخند مصنوعی، بی ادبانه و مزورانه، در آخرین فرصت سخن، رسما قات زد!

ادبیات سخیف و #لوله_ای که نسخه ۹۶ و تکراری همان #گازانبر ۹۲ بود، نشان داد دولت برای بقا، برگی جز بازی با واژه ها ندارد.


نظرسنجی ها نشان خواهد داد، فارغ از سرریز آراء خاکستری به سبد آقایان رئیسی، قالیباف و میرسلیم، بخشی از حامیان روحانی نیز در آخرین مناظره از او بریدند. اگر اتفاق خاصی تا روز انتخابات نیفتد، روحانی با رتبه اول یا دوم به دور دوم خواهد رفت.


تفاوت بارز در رویکرد آقایان رئیسی و قالیباف در این بود که رئیسی دولت را نقد می کرد و قالیباف رئیس دولت و معاون اول او را.

تفاوت بارز در رویکرد روحانی و جهانگیری در مناظره سوم هم این بود که جهانگیری در مقام حمله کننده، رقبا را نقد می کرد و روحانی از عملکرد دولتش دفاع می کرد.

میرسلیم و هاشمی طبا هم رویکردی بینابینی داشتند.

منجلاب تقلب

دست و پا زدن روحانی برای متهم کردن قالیباف به تقلب در تحصیلات، بیش از حد مضحک از آب درآمد!

بعد از رسوایی های پی در پی در تقلب نجومی و کشیده شدن موضوع به مجلس خبرگان و مطبوعات خارجی، در روزهای منتهی به انتخابات دروغی سر هم کردن برای رهایی یافتن از منجلاب بدنامی، تنها نتیجه عکس می دهد.

خودش مدعی می شود قالیباف در ازای دادن زمین دکترا گرفته، رسانه اش نیز فرق دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد تهران مرکز را نمی داند!

در این میان البته یک پیشنهاد دارم، قالیباف در مناظره آخر، چند جمله ای با روحانی به انگلیسی تکلم کند و بگذارد مردم قضاوت کنند که چطور مدرک ارشد و دکترایی را ممکن است یک آخوند از انگلیس بگیرد بی آنکه حتی توان بیان جمله ای را ندارد. آنگاه خوب است مسئولین امنیتی و قضائی ورود کنند که پس اعطای این مدرک در ازای چه خدمتی صورت گرفته است؟