احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسطین» ثبت شده است

۱. چرا ما فقط با دنیا مشکل داریم؟
۲. چرا ما با همه دنیا مشکل داریم؟
۳. چرا امام وعده آب و برق مجانی داد؟
۴. چرا رهبری غیرپاسخگو و مادام العمر است؟
۵. شورای نگهبان چه حقی دارد برای رد صلاحیت و چرا نباید ناکارآمدی دولت‌ها و رؤسای جمهور را پای انتخاب و دخالت شورای نگهبان بگذاریم؟
۶. این چه انقلاب و نظامی است که همه سران آن خائن و فاسد و نفوذی بوده‌اند؟
۷. این همه هزینه نظامی چرا، وقتی در اولیات زندگی مانده‌ایم؟
۸. کمک به سوریه، لبنان، عراق، یمن و فلسطین چرا وقتی مردم ایران خود محتاج‌اند؟
۹. این همه ناکارآمدی و اختلاس چر‌ا؟
۱۰. اگر فساد سیستماتیک نیست، چرا با مسولان ارشد نظام برخورد نمی‌شود؟
۱۱. این همه پول نفت کجا و چطور خرج می‌شود که اثری از آن در زندگی خود نمی‌بینیم؟
۱۲. اعترافات اجباری و تلویزیونی، چه فایده و چرا؟
۱۳. چرا ما مانند امارات پیشرفت نکرده‌ایم؟
۱۴. حجاب اجباری و گشت ارشاد چرا؟
۱۵. چرا رفراندوم برگزار نمی‌شود تا مردم حکومت دلخواه و سرنوشت خود را تعیین کنند؟
۱۶. سربازی اجباری چرا؟
۱۷. چرا فیلترینگ و محدودسازی‌ فضای مجازی و در عین حال حضور مسولان در شبکه‌های اجتماعی خارجی؟
۱۸. تبعیض و ترجیح مرد بر زن در احکام اسلام چرا؟
۱۹. انرژی پرهزینه هسته‌ای چرا؟
۲۰. چرا احکام خشن چون حد و قصاص خصوصا در حوزه جنسی؟
۲۱. مردم کجا باید اعتراض کنند که اغتشاشگر شناخته نشوند؟
۲۲. چرایی انتصاب افراد مسئله‌دار توسط رهبری و عدم عزل آنان توسط ایشان؟
۲۳. وقتی همه اختیارات و اموال و دارایی‌های کشور در رهبری و نهادهای زیرمجموعه او متمرکز شده، چه انتظاری از رییس‌جمهور و انتخابات می‌توان داشت؟
۲۴. با وجود این همه فساد در کشور، چطور ادعای اسلامی بودن جامعه و حکومت را داریم؟
۲۵. چرا مدام رهبری و مدیریت او با ائمه و دوران امام علی مقایسه می‌گردد؟
۲۶. چرا همه نارسایی‌ها و ناکارآمدی‌ها گردن دشمن انداخته می‌شود؟
۲۷. آیا احترام و اقتصاد ایران و اعتبار پاسپورت ایرانی در زمان شاه بالاتر نبود؟
۲۸. آیا شان و منزلت روحانیت و دین‌داری مردم زمان حکومت پهلوی بیشتر نبود؟
۲۹. آیا حکومتی سکولار در ایران مانند آنچه در ترکیه و عراق و لبنان شاهد هستیم بهتر جواب نمی‌داد و شاهد نزاع و دوقطبی کمتری نمی‌بودیم؟
۳۰. با وجود اذعان قرآن به «لااکراه فی الدین» این حد از دخالت دین در دنیا و مجازات‌های حوزه شخصی برای چیست؟

 

ملاحظات:
۱. گردآوری فوق، برآورد شخصی و تجربی نگارنده به‌واسطه حضور پررنگ و مستمر در محافل حقیقی و مجازی است که شایع‌‌ترین سؤالات و شبهات را دربرمی‌گیرد به نحوی که معتقدم اگر دستگاه‌های متولی فرهنگی بر این ۳۰ محور متمرکز شوند، به حداقل ۹۰٪ شبهات حداقل ۹۰٪ جامعه پاسخ داده‌اند.
۲. پاسخ علمی و منطقی تمام این سؤالات را در کانال خود طی این سال‌ها ارائه کرده‌ام که با صرف کمی وقت آن را خواهید یافت.
۳. با توجه به حجم بالای پیام‌ها از مخاطبان تقاضا دارم از درخواست دریافت پاسخ‌ها از اینجانب خودداری کنند. به شرط فرصت، در روزهای آینده، لینک پاسخ را ذیل هر پرسش در همین پست خواهم آورد.

 

پی‌نوشت | اگر دنبال پاسخ این پرسش‌ها هستید، کتاب «یک ون شبهه» را از دست ندهید:
eitaa.com/soada_ir/6053
 

رد یهود

پروژه قرآن سوزی در سوئد را توطئه صهیونیست‌ها برای تمرکز زدایی از موضوع قدس و انحراف جهان اسلام از فلسطین به اروپا می‌دانم که اگر مسلمانی اهانت کنندگان را به جهنم بفرستد، اسرائیل اینجا نیز فرصت را برای همسو نمودن افکارعمومی غرب نسبت به معضل مشترک «تروریسم» غنیمت خواهد شمرد.
مقابله با خدعه تمرکز زدایی از مسئله مسجدالاقصی در قدس به موضوع قرآن سوزی در سوئد، البته میسر است: مطرح نمودن متقابل «قبله» و «قرآن» در خروش مسلمانان برای هرکدام و معرفی اسرائیل و صهیونیسم به عنوان عامل پیدا و پنهان حمله به هر دو.
روز قدس در ایران را باید الگوی پیوند مسئله قبله و قرآن قرار دهیم و با استفاده از ظرفیت هر دو، ضربه مضاعف را به اسرائیل وارد نماییم.
۱۴۰۱/۲/۲
 

سناریوی تکراری

در سال ۹۵ اندکی پس از آغاز نهضت چاقو که در فلسطین علیه صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی راه افتاد و مورد تقدیر سیدحسن نصرالله نیز واقع شد، شاهد چند حمله با چاقو به شهروندان اروپایی از جانب عناصر منتسب به داعش بودیم.
آن زمان نوشتم که این ترتُب زمانی، هدفمند و برای سرایت معضل به اروپا و متوقف کردن نهضت چاقو در فلسطین به‌واسطه همذات‌پنداری افکارعمومی غرب با صهیونیست‌ها است.
اکنون که خبر تیراندازی به شهروندان در متروی نیویورک مخابره شده است، چیزی غیر از تکرار همان سناریو را متصور نیستم، جز آنکه به‌جای اروپا اینبار افکارعمومی آمریکا و به تبع آن سیاستمداران آن هدف غیرمستقیم این تیراندازی مشکوک هستند.
۱۴۰۱/۱/۲۳

موج وحشت

وحشت آفرینی موج صهیونیست کشی‌ای که در سرزمین‌های اشغالی و مرکز سیاسی آن رخ داده به مراتب بیشتر از حملات راکتی و موشکی غزه است.
مدت محدود جنگ که همراه با آژیر قرمز، پناه بردن به پناهگاه‌های امن زیرزمینی و نیز مقابله دقیق و مؤثر پدافندی همراه بوده، به‌مثابه ریسکی محدود و دفع شده برای جمعیت وارداتی اسرائیل است.
تلف کردن گاه‌وبی‌گاه اشغالگران به شیوه کنونی اما زمان و مکان نمی‌شناسد و هر انسانی را برای صهیونیست‌ها به یک تهدید و سلاح هوشمند و متحرک بدل کرده که در صورت تداوم می‌تواند منجر به موج مهاجرت معکوس از خاک فلسطین گردد.
اینجاست که باید گفت استراتژی هزار چاقوی نفتالی بنت محقق شده، البته علیه اشغالگران قدس.
 

۱/ ‏هاآرتص اسرائیل: «در یک جنگ چند-جبهه‌ای با ایران، حزب‌الله، حماس و نیروهای خارجی ایران در سوریه و عراق و یمن و غیره، جبهه داخلی اسرائیل با سطحی از نابودی مواجه می‌شود که هرگز تجربه نکرده است».

۲/ ‏تا اوایل دهه ۸۰ پیش از آنکه به شهاب۳ برسیم، عامل اصلی توازن دربرابر اسرائیل، حزب‌الله و تاحدی حماس و جهاد بود که البته پشتیبانی سوریه را نیز داشت.
بعدتر اما قایقهای تندرو، توسعه موشکی، غنی‌سازی و توان پهپادی نیز اضافه شد و جالب آنکه همه این اهرم‌ها همواره تحت حمله شبکه نفوذ بوده.

۳/ ‏به گفته رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل در ۲۰۱۷ (پیش از تحریم‌ها) میزان کمک سالانه ایران به حزب‌الله، جهاد اسلامی و حماس، به ترتیب تنها ۷۵، ۷۰ و ۵۰ میلیون دلار بوده است!
رقمی ناچیز در مقیاس نظامی که حداعلای بهره‌وری و بازدارندگی را برای کشور داشته است.

۴/ ‏ترامپ نیز اعلام کرده بود ایران بین ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ (اوج درگیری با داعش) ۱۶ میلیارد دلار در کل منطقه هزینه کرده.
یعنی ۲.۶ میلیارد دلار در سال که میشود کمتر از ۳ دلار در ماه به ازای هر ایرانی.
و این درحالی است که به اذعان ترامپ هزینه کرد ۱۹ ساله آمریکا در منطقه ۷۰۰۰ میلیارد دلار بوده.

۵/ ‏در داخل نیز محمدرضا نقدی، معاون هماهنگ کننده سپاه، میزان کل هزینه کرد ایران را طی ۳۰ سال گذشته در خاورمیانه ۱۷ میلیارد دلار ذکر کرده، که می‌شود حدود نیم دلار در ماه به ازای هر ایرانی.

مقدمه

پیش از انقلاب اسلامی و در دوره جنگ سرد میان دو بلوک شرق و غرب، ایران به دلیل قرارگیری آشکار در جبهه آمریکا و ایفای نقش به عنوان ژاندارم منطقه، موضعی انفعالی و قابل پیش بینی داشت و رژیم پهلوی جز ملی شدن صنعت نفت و تظاهرات انقلابیون در درون و بازتاب‌های بیرونی آن، با چالشی در عرصه بین الملل مواجه نبود.

پس از انقلاب اسلامی اما، کنشگری فعال و تهاجمی و جبران گرایانه از یک سو و واکنش در برابر فشارهای بیرونی از سویی دیگر، جمهوری اسلامی را در معرض طوفان حوادث قرار داد.

اولین پرونده بی تردید به موضوع اشغال سفارت آمریکا بر می‌گردد که معلول میزبانی آمریکا از محمد رضا شاه بود و علتی شد بر حمله نظامی به طبس و در نهایت استعفای دولت موقت بازرگان و در نهایت انعقاد قرارداد الجزایر موسوم به بیانیه الجزایر.

پرونده دوم موضوع حمله صدام به ایران و تحمیل جنگ هشت ساله را در بر می‌گیرد.

پرونده سوم به موضوع هسته‌ای تعلق دارد که نقاط عطف آن به ترتیب عبارت است از مطرح شدن برنامه ایران، تعلیق کامل فعالیت‌ها مطابق بیانیه سعد آباد، فک پلمپ، ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، صدور قطعنامه تحریمی 1921، امضا و اجرایی شدن توافق وین (برجام) و اکنون خروج آمریکا از آن.

پرونده چهارم که موضوع اصلی این تحقیق است به کنشگری فعال ایران در مناقشات منطقه چون لبنان، فلسطین، افغانستان، عراق، یمن، بحرین، نیجریه و خصوصا سوریه مربوط می‌شود که اکنون بیش از همیشه در محافل خارجی و بین المللی محل بحث و مناقشه است.

مأموریت انجام شد

مجاهدین خلق چه دقیق حمله به مراکز انتظامی (خط قرمز امنیتی همه کشورهای جهان) را برای کشته گرفتن از مردم اجرا کردند.

پس از بنای سفارت آمریکا بر خون فلسطینیان و پیش از تحمیل برجام دو.

امام راحل با تبیین آرمان فلسطین و اعلام آرمان نابودی رژیم اسرائیل، خاری را در چشم و گلوی آن رژیم قرار داد که برکات بسیار برای ما نیز داشت، بخوانید:

۱- رؤیای نیل تا فرات به کابوس نواره غزه بدل شده است و اسرائیل در باریکه ای محصور گشته. 

۲- به واسطه مظلومیت فلسطین و جنایات صورت گرفته در آن با عاملیت اسرائیل و حمایت همیشگی آمریکا، منطق فشار های حقوق بشری بر ایران رنگ باخته و به واسطه جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت توسط اسرائیل و حمایت بی دریغ اروپا و آمریکا از آن، توپ در زمین دشمن انداخته شده است.

۳- با کاهش و فرسایش قدرت نظامی و سیاسی اسرائیل، تهدید بالقوه این رژیم نسبت به ایران کاهش یافته است.

۴- با طفره حکام عرب از حمایت از فلسطین، رژیم های معاند عربی در برابر افکار عمومی جهان اسلام محکوم شده است.

۵- تقبل و تحمل هزینه های دفاع از فلسطین، به برادران اهل سنت ایران و جهان ثابت کرده ایران اسلامی در حمایت از برادران مسلمان خود، چه شیعه باشند و چه سنی تفاوتی قائل نیست و این موضوع علاوه بر اینکه موجب محبوبیت و اقتدار معنوی ایران در جهان اسلام گشته، بر امنیت ملی ایران نیز از بعد کاهش احتمال تجزیه، افزوده است.

۶- موشک های حماس و جهاد، در کنار حزب الله و سوریه، همواره در محاسبات راهبردی آمریکا و اسرائیل در حمله به ایران ایفای نقش کرده است.

۷- اصالت دادن به دشمنی یهود با مسلمانان، علاوه بر اینکه موجبات وحدت مسلمین را فراهم کرده، تا حدودی کینه اعراب با ایران و جماعت سنی با شیعه را کمرنگ کرده، و گرنه جمهوری اسلامی ایران توان مقابله با ائتلاف عبری، عربی، غربی را نمی داشت.

با طعنه و تمسخر می گویند «چرا حال که ایران در قطعنامه محکومیت کشتار مسلمانان میانمار رأی نداده، ارزشی ها ساکت اند؟»

خب عزیزم! اگر دنبال موضع امثال من هستی، با صدای بلند اعلام می کنم: وزارت خارجه روحانی غلط کرد که رأی نداد، حتی بیش از چین و روسیه و سوریه و هفت کشور دیگر که رأی منفی دادند. حل شد؟

پی نوشت: ۱۵ رأس نماینده مجلس نیز به طرح مورخ ۳ دی در اعلام قدس به پایتختی ابدی فلسطین رأی منفی دادند و ۹ رأس رأی ممتنع!

مدیالوژی به نقل از العربیه ضمن اعلام آشتی فتح و حماس در قاهره، برخی از بندهای توافق سازش میان این دو گروه فلسطینی را چنین برشمرده است:

تشکیل دولت وحدت ملی و آمادگی برای انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی.

ادغام سرویس های امنیتی و پلیس در غزه و رام الله و اداره آنها توسط وزارت کشور فلسطین.

۴۵ هزار شهروند و نظامی که حماس در غزه بکار گرفته بود، تحت نظر کمیته های مشترک قرار می گیرند تا به کار خود در دولت وحدت ملی ادامه دهند.

یک هیئت مصری برای نظارت بر اجرا شدن بندهای توافق به صورت دایم در غزه حضور پیدا می کند و محمود عباس بزودی سفر تاریخی به غزه خواهد داشت.


ملاحظات:

تاکنون تمام هویت و قوت حماس و شاخه نظامی آن در برابر اسرائیل، ضدیت و مبارزه با این رژیم، استقلال سیاسی نظامی از جریان سازشکار ابومازن و اختفای توان دفاعی و موشکی گردان های عزالدین قسام بوده است. حال طبیعتا با کلید واژه و تله «وحدت» اولا مواضع دولت خودگردان در به رسمیت شناختن اسرائیل رسما به حماس نیز تسری می یابد، اگرچه خود حماس نیز در سال جاری با تغییر منشور خود، به صورت غیر مستقیم اسرائیل را در مرزهای ۱۹۶۷ به رسمیت شناخته بود.

ثانیا ائتلاف نظامی از یک سو و تن دادن به نظارت مصر بر این روند از سوی دیگر، شاخه نظامی حماس را در برابر اسرائیل، عملا عقیم و عریان می سازد.