احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فقه» ثبت شده است

پیرامون اتم

۱. آیه ۶۰ انفال که تا «من قوة» می‌خوانیم، ادامه‌ای دارد که مستند ساخت سلاح اتمی است: «دربرابر آنان آماده کنید هرآنچه در توان دارید از نیرو | و اسبان ورزیده تا با آن‌ها دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنانی غیر ایشان را که نمی‌شناسید، ولی خدا آنان را می‌شناسد ‎بترسانید».
‏اینجا دقیقا اشاره به بحث بازدارندگی نظامی و توازن وحشت است.
۲. اگر داشتن چیزی را مطلقا حرام بدانیم، آستانه آن هم معنا ندارد!
۳. آستانه، در جنگ غافلگیرانه معنا و کارایی ندارد.
۴. در جنگ تحمیلی برای تغییر محاسبات صدام هم متقابل و محدود شیمیایی زدیم و هم به مناطق شهری حمله کردیم.
‏۵. در فقه داریم که اگر جنگ ناگزیر به از بین بردن درختان بود، جایز است.
۶. همچنین اگر دشمن، افراد بیگناه را سپر انسانی کرده بود و ضرورت جنگ، حمله را ایجاب می‌کرد، جایز است.
۷. به قاعده ‌«ادل الدلیل علی امکان شیء وقوعه» جدا از مباحث نظریِ نظامی و فقهی، مستند به تلاش‌های مستمر ج.ا ‏برای دستیابی به بمب اتم، باید گفت به شدت دنبال‌ش بوده‌ایم. اینکه آیا رسیده‌ایم یا نه را نمی‌دانم هرچند ممکن است شخصا نظری داشته باشم.
۸. دروغ مصلحتی برای حفظ دماء مسلمین و حربه جنگی نه تنها جایز بلکه واجب است.
‏۹. دوستانی که به فتوای رهبر انقلاب استناد می‌کنند، اشکالی ندارد؛ اما امیدوارم اگر بعدا دیدند فتوا تغییر کرد، یا نکرد اما ناگهان از «زیبای خفته» رونمایی شد، دیگر کاتولیک تر از پاپ نشوند و آنجا نیز تابع نظر رهبری باشند.
‏۱۰. بمب اتم طلبی، مانند مطالبه نسل اول سانترفیوژ است!
اینجانب به عنوان یک شهروند، خواهان مسلح شدن کشورم به انواع تسلیحات هسته‌ای، هیدروژنی، میکروبی و شیمیایی هستم.
هرگاه اشرار عالم خلع سلاح شدند ما هم از مطالبه دست می‌کشیم.
باشد که دشمنان وحشی‌مان نگاه چپ به این آب و خاک نکنند.

 

آیا بمب اتم داریم یا در تدارک ساخت/تهیه آن هستیم؟ نمی‌دانم.

آیا بمب اتم لازم داریم؟ بله.

اگر داشته یا قصد ساخت/تهیه آن را داشته باشیم، باید اعلام کنیم؟ مانند تمام امور سری دیگر، خیر.

آیا فتوای حرمت ممکن است تغییر کند؟ مانند تمام فتاوای تغییر یافته دیگر، بله.

آیا فتوای حرمت مانع ساخت/تهیه می‌شود؟ درصورت وجود قصد ساخت/تهیه، خیر. در آن صورت آنها که باید کارشان را انجام دهند با دستور از بالا بی‌سروصدا انجام می‌دهند.

درصورتی که قصد تهیه یا تولید سلاح هسته‌ای را داشته باشیم و در عین حال آن را حرام اعلام کنیم، آیا دروغ گفته‌ایم؟ بله.

در این صورت مرتکب فعل حرام، و از عدالت ساقط شده‌ایم؟ خیر، حربه جنگی جایز و تقیه و دروغ مصلحتی برای حفظ دماء مسلمین واجب است.

امام خمینی(ره): «احکام اسلام برای مصلحت مسلمین است، برای مصلحت اسلام است... این حرفهای احمقانه‌ای است که از همین گروهها القا می‌شود که خب، جاسوسی که خوب نیست! جاسوسی، جاسوسی فاسد خوب نیست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شرب خمر هم واجب است». ۶۰/۵/۲۷

اعدام مجرمین زیر 18 سال در ایران سال ها است که مهمات جنگ روانی غرب علیه ایران را تأمین می کند. پیرامون این موضوع سیاسی که رنگی از حقوق نیز به خود گرفته گفتنی هایی است:

1- آنچه که به عنوان اعدام کودکان زیر 18 سال مطرح است در واقع فقط شامل افراد بین 15 تا 18 سال است. زیرا طبق قانون بر گرفته از فقه، جنایات نوجوانان (زیر پانزده سال) در حکم خطای محض بوده و عاقله وی مسئول پرداخت دیه ی غیربالغ است. یعنی تفاوت نظام حقوقی ما با دیگر کشور های غربی نظیر آمریکا (که طبق گزارش عفو بین الملل رتبه ی چهارم را در میزان اعدام در دنیا دارا است)، فقط 3 سال است. آن ها ایرادی بر اعدام یک جوان 18 ساله نمی بینند در حالی که اگر مجرم 17 سال و 11 ماه داشته باشد با تعابیری چون "کودک کشی" و "اعدام کودکان" از آن یاد می کنند.

2- در حالی که سن بلوغ در جهان به شدت کاهش یافته و حتی بعضاً به 11 و 12 سال هم رسیده است؛ رسانه های غربی برای روشن نگه داشتن آتش معرکه، برای افراد 15 تا 18 ساله همچنان در استفاده از عبارت "کودکان زیر 18 سال" اصرار دارند. این در حالی است که معنای "زیر 18 سال" متوقف بر 15 سال نمی باشد و کمتر از آن را به ذهن متبادر می نماید.

3-  جا دارد این سؤال از منتقدین اعدام کودکان 17 ساله(!) پرسیده شود که معیار کودک بودن و مرز اعدام چیست؟ اگر سن بلوغ شرعی است که پانزده حداکثر سن ممکن در ایران است. اما اگر معیار دیگران اند، اگر روزی قوانین اتحادیه ی اروپا، مفاد اعلامیه های حقوق بشری و تعاریف سازمان جهانی بهداشت تغییر یابد و سن بلوغ یا همان مرز اعدام، کم یا زیاد شود، عکس العمل آنان چه خواهد بود؟ اگر سن اعدام یک سال افزایش یابد، آنان حاضرند خون 18 ساله هایی را که تاکنون در جهان اعدام می شدند را بر عهده بگیرند؟ و یا اگر مثلاً به استناد بلوغ زود رس در دنیا، مرز اعدام، 17 سال تعیین شود، آیا جواب گوی ظلمی که بر خانواده و یا خود بزه دیده توسط مجرم 17 سال و چند ماهه رفته است؛ می باشند؟

4- جنایاتی که عمدتاً در ایران این کودکان "معصوم" را پای چوبه ی دار می برد به ترتیب گستردگی ابتدا قتل است و بعد تجاوز به عنف. هنوز یادم نرفته قصه ی آن چند بچه را در شمال. نوجوانانی که چند کودک را پس از دریافت مبلغی برای گردش سوار قایق می کنند و پس تجاوز به آنان، در رود (یا دریا) غرقشان می نمایند تا مدرکی بر جای نگذاشته باشند! آیا اعدام برای این "کودکان پاک" 16 ساله کمترین مجازات نیست؟

5- تعجب می کنم از کسانی که مخالف قصاص اند. اگر فردی مخالف حد شراب یا زنا باشد بر وی حرجی نیست. چرا که در اندیشه دگمش، دو کفه ی آهنی ترازو است و طبیعتاً نمی توند نسبتی بین شراب و شلاق برقرار نماید. اما حیرت آن جا است که همان هایی که دم از نسبت و مساوات می زنند چرا با قصاص که اعدام از تبعات آن است مخالف اند؟ مگر نه این است که هر آنچه مجرم بر سر دیگری آورده عیناً و بی کم و کاست باید متحمل شود؟ پس این همه مخالفت برای چیست؟ البته حق عفو و بخشش برای بزه دیده و به تبع آن برای بزهکار محفوظ است.

6- پس از قرون وسطی در اروپا شاهد نوعی افراط شدید در همه ی زمینه ها بودیم. از فلسفه گرفته تا سیاست و حقوق. اروپایی که گالیله را پس از تفتیش عقاید به جرم کشف حرکت انتقالی زمین تا پای اعدام برد اکنون چنان سنگ حقوق بشر را به سینه می زند و در حمایت از آن به آن سوی بام می تازد که برای مجرمین حق و حقوق بیشتری قائلند تا مجنی علیه. چنانچه در یک قتل، مقتول از حق حیات محروم شده اما قاتل محکومیتش صرفاً تحدید رفت و آمد یا به تعبیر دیگر حبس است. همچنین است اگر کسی اعضای بدن دیگری را از کار انداخته یا قطع کند نهایتاً محکوم به قطع بخشی از اموال (مجازات نقدی) و یا قطع موقت پا (چند سال زندان) می شود.

7- متأسفانه چند سالی است که شاهد عقب نشینی دستگا قضا از احکام خدا هستیم. نمونه ی آن لغو حکم اعدام برای هم جنس بازی و تقلیل مجازات آن به حد زنا (100 ضربه شلاق)، در لایحه ی جدید قانون مجازات اسلامی و نیز بخشنامه ی آقای شاهرودی در سال 1382 است که از تمام قضات خواست صدور احکام اعدام زیر 18 سال را متوقف کنند. شخصاً از استدلالات این عقب نشینی ها آگاهم و دلیل آن را هم بهانه هایی می دانم که این گونه مجازات ها در "ایران هراسی" و "اسلام ستیزی" به دشمن می دهد. اما نکته ای خطاب به دستگاه قضا وجود دارد که اگر قرار است همچون حق هسته ای مقاومت کنیم و هزینه اش را به جان بخریم؛ که هیچ. اما اگر قرار بر عقب نشینی است، بهتر آن است تا آن جا که خط قرمز ما اجازه می دهد به یک باره این کار را انجام دهیم. نه آرا آرام و مورد به مورد تا اگر قرار است هزینه ای کم شود سریع تر این کار به نتیجه برسد و نیش دوستان را مبنی بر عقب نشینی های پی درپی نخوریم. هر چند نگارنده معتعد است مقاومت قضایی همچون مقاومت سیاسی اثر بخش تر است.

* منتشره در سایت رجانیوز در مهر 88:
 www.javanemrooz.com/articles/print.aspx?id=38380

مردان و زنان، مذهبی ها و غیر مذهبی ها، به اتفاق گمان می کنند، در اسلام حقوق «مرد» بیش از «زن» است و مباحثی چون دیه و ارث مضاعف مرد را نیز شاهد مثال می آورند. 
فارغ از نکات مغفولی که در این دست تفاوت ها وجود دارد و بیان نمی گردد، احکام متعددی نیز از حیث حقوق بیشتر و مجازات کمتر، به سود مسلم زنان است که کمتر بدان ها پرداخته شده و وقتی برای مخاطب بازگو می گردد، اگر به این نتیجه نرسد که در برآیندی کلی، حقوق زن در اسلام بیش از مرد است، قطعا آن را کمتر از مرد نیز نخواهد یافت.
از این رو در این نگاشته خلاصه ای از حقوق مضاعف زنان در اسلام و قوانین موضوعه کشور، ذکر می گردد که برگرفته از آخرین تألیف اینجانب «چالش های حقوق بشری در اسلام» است.

🔷 بخش اول - مطلقا به نفع زنان: