احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۰۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فتنه» ثبت شده است

 

عرایض اینجانب پیرامون دلایل و پیامدهای ترور سردار سلیمانی

دانشگاه افسری امام حسین، ۱۵ دی ۹۸

روی کار آمدن رئیس جمهور عمل گرا در آمریکا و نائل آمدن بن سلمان به ولیعهدی در عربستان فضای منطقه را به ضدیت بیشتر با ایران سوق داد؛ آنچنانکه عربستان از تهدید ایران و تلاش‌های پیدا و پنهان برای به رسمیت شناختن اسرائیل ابایی نداشته.

از سوی دیگر با روی کار آمدن جریان لیبرال در داخل و وادادگی بیش از حد در سیاست خارجی، سوق دادن گام به گام کشور به سوی بحران اقتصادی و امنیتی با هدف در تنگنای معامله موشکی و منطقه‌ای قرار دادن جمهوری اسلامی در دستور کار قرار داشته.

این را بگذارید کنار طرح شوم آمریکا علیه محور مقاومت و ایجاد آشوب‌های یکسان و دنباله‌دار در عراق، لبنان و ایران که نظم جدیدی را برای خاورمیانه دنبال می‌کرد.

ترور سردار سلیمانی نیز در راستای پروژه خاورمیانه جدید و برداشتن مهم‌ترین مانع تحقق آن بود.

تا اینجای کار ظاهرا همه چیز درست طراحی شده بود؛ غافل از مکر خدا و آثار و برکات خون شهید. آنچه در عمل اتفاق افتاده اتحاد و خروش بی‌نظیر مردم ایران، بی‌آبرو شدن رسانه‌های ضدانقلاب و انفکاک و نفرت افکار عمومی از آن‌ها، به نفس افتادن توطئه مذاکره و اف.ای.تی.اف و اخراج و فرار آمریکا از منطقه در شرایطی است که محور مقاومت و ایران در شرف محاصره کامل بود.

اکنون اما ورق برگشته و درحدفاصل تهدید و فرصتی بزرگ هستیم. مدیریت کنونی صحنه برای رقم زدن شکست یا پیروزی بزرگ نقش اساسی دارد. برخورد نظامی حتمی است. اما انتخاب با ما است که منفعلانه در شرایط شکاف داخلی و پیرو لوایح استعماری، غافلگیرانه ضربه بخوریم یا اینکه در نهایت همرامی ملت و با دست برتر آمریکا را به عقب برانیم.

استراتژی شناخته شده و کارآمد اسرائیل این است که باید خطر را دفع کرد پیش از آنکه بزرگ‌تر شود. این منطق درستی است. اکنون بهترین زمان برای عقب راندن آمریکا و شکستن محاصره منطقه‌ای است.

دشمن البته بیکار ننشسته است و با قدرت مشغول سرد و منصرف کردن ملت ایران است. دولت و شخص روحانی دارد همراهی تاکتیکی می‌کند در موضوع. فعلا قصد دارند برادری‌شان را اثبات کنند اما آرام آرام تردید افکنی‌ها را آغاز خواهند کرد و حتی لزوم مذاکره برای پرهیز از جنگ را نیز نتیجه خواهند گرفت! همچنانکه چند تن از عناصر نشان دار فتنه بیانیه داده‌اند که دمیدن بر موضوع انتقام، بازی در زمین جنگ طلبان آمریکا و اسرائیل است!

اکنون کلید زدن یک آشوب داخلی بهترین راه خنثی کردن انتقام و ضربه به آمریکا است تا نیروهای نظامی همچون صفین ناچار به عقب نشینی از اردوگاه معاویه شوند. آشوب داخلی باعث فرسایش نیروهای نظامی و توجه زدایی از موضوع انتقام می‌شود و نظام و سپاه را از موضع محق و مظلوم با پروپاگاندای رسانه‌های خارجی و نیابتی تبدیل می‌کند به رژیم و نیروی سرکوب‌گر. این بهترین راه آمریکا برای فرار از مهلکه است.

ما فرصت زیادی نداریم. تا خناسان در دل مردم تفرقه و تردید ایجاد نکرده‌اند و تا پیاده نظام خود و مسؤلان نفوذی را به فتنه انگیزی نکشانده‌اند، باید انتقام سخت و راهبردی را گرفت. آمریکا بزرگ‌ترین خطوط قرمز امنیتی و حیثیتی ما را رد کرده و عدم پاسخ قاطع، حمله مجدد و بزرگتر آمریکا را رقم خواهد زد.

این را هم در نظر داشته باشید که اگر سلاح هسته‌ای و بازدارندگی آن بود، امروز شاهد چنین گستاخی‌ای نبودیم. ممنوعیت حقوقی ساخت بمب اتم، ناشی از مقررات NPT است که خروج از آن قانونا و طبق متن منعی ندارد. اکنون بهترین زمان برای خروج از NPT و برجام است اگرچه در این خصوص امیدی به این دولت و مجلس نیست.

فتنه تحریم ساز

 

۱۸ آذر ۸۸ | ویکی‌لیکس: در ۱۲ آذر ۸۸، هاشمی رفسنجانی از سفیر اتریش خواست تا اروپا در زمینه انتخابات و حقوق بشر به ایران فشار وارد کند!

wikileaks.org/plusd/cables/09UNVIEVIENNA553_a.html

 

۱۴ آذر ۹۵ | هاشمی‌رفسنجانی: اسناد ویکی لیکس می‌تواند خیلی از نکات و نقاط مبهم پیروزی انقلاب اسلامی را تبیین نماید.

farsnews.com/13950914001420

 

ریچارد نفیو طراح تحریم در ص ۵۸ کتاب هنر تحریم‌ها: "در بهار و تابستان سال ۲۰۰۹ (مصادف با آغاز فتنه سبز در سال ۱۳۸۸)، کارشناسان تحریم در وزارتخانه‌های خارجه و انرژی آمریکا داشتند از ایده تحریم های بیشتر نسبت به ایران فاصله می گرفتند که یک دفعه هیلاری کلینتون، وزیرخارجه اوباما، تحریم را از سر گرفت".

engare.net/art-of-sanctions-highlight

 

در نتیجه تلاش‌های کلینتون به اعتراف خودش در کتاب "تصمیم‌های سخت"، قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ (۱۹ خرداد ۸۹) دقیقا در آستانه سالگرد فتنه ۸۸ با بهانه‌های حقوق بشری در حمایت از فتنه ۸۸ صادر می‌شود.

farsnews.com/news/13931026000297

 

از کانال مکتوبات

 

جوکر این ضدقهرمان سینمای آمریکا و دشمن ابرقهرمانی به نام بتمن، این‌بار در قامت قهرمانی ظاهر می‌شود که اگر برای مخاطب محبوب نباشد، محترم هست.

روایت داستان، حول محور دلقکی است که روح و روان‌ش زیرپای جامعه‌ی خشک و خشن له شده و طی سلسله اتفاقاتی همه چیزش را از دست می‌دهد.

شغل، درآمد، مشاوره، داروهای اعصاب، هویت و شرافت خانوادگی، مادر و حتی مجری و برنامه محبوب تلویریونی، از دست رفته‌های اوست؛ و در عوض یافتن خویش و هدف‌ش، ستانده‌ی او از تمام چالش‌هاست.

حرکات موزون جوکر بعد از توفیق در انتقام، دلالتی است بر رقص رهایی و آرامش بعد از چالش.

شهری که یک بیمار را به دلیل مشکلات مالی از مشاوره رایگان کلینیک روانی محروم می‌کند، در نهایت و بعد شهرآشوب مجبور می‌شود این‌بار او را به عنوان مجرم در بازداشتگاه مورد واکاوی شخصیت قرار دهد؛ و این شاید بزرگترین وجه دراماتیک است.

فیلم، خلاف تحلیل‌های ساده انگارانه، به هیچ‌وجه علیه سرمایه‌داری و حتی سرمایه‌داران نیست و از آن حیث به گرد پای «عصر جدید» چاپلین نمی‌رسد. آنچه در اینجا بد است، جامعه و افراد آن است. نهایت چالش جوکر با آنچه «سرمایه‌داری» خوانده می‌شود شلیک به سه مردی است که در مترو یک زن و شخصیت جوکر را مورد آزار قرار می‌دهند و بعدا در فیلم بیان می‌شود که پولدار نیز بوده‌اند و حتی اثری از ثروتمند بودن آن‌ها در تیپ و سوار مترو شدن‌شان نیست.

اما فارغ از ابعاد فرهنگی و جامعه شناختی، این فیلم کارکرد سیاسی امنیتی مهم و هدفمندی نیز دارد. جوکر همانند «۳۰۰» و «۲۰۱۲» که در بزنگاه‌های برخورد تمدنی بر پرده ظاهر شدند، درست در بحبوحه براندازی و جنگ‌های ترکیبی منطقه رونمایی می‌شود و عجیب آنکه در آشوب آبان‌ماه پیامک‌های انبوهِ دعوت به تماشای فیلم همراه با لینک دانلود، برای مردم ما ارسال می‌گردد!

کارکرد جوکر برای هر جامعه متفاوت است. برای جامعه آمریکایی تخلیه حس انتقام‌جویی است و برای جوامع جهان سومی تحریک حس انتقام. برای جوامع توسعه یافته با شاخص‌های رفاهی بالا، جوکر کبریت بی‌خطر است. خصوصا که قهرمان داستان در ادامه مجری بی‌گناه، محبوب و فرهیخته‌ای را می‌کشد که نوع آن افراد و برنامه‌ها در عالم واقع برای مخاطب غربی بسیار محبوب و پرمخاطب هستند.

از این رو در ادامه، حس همذات پنداری با جوکر در مخاطب غربی تا حد زیادی رنگ می‌بازد اما برای مخاطب شرقی به دلیل پیوست‌های متفاوت فرامتنی همچنان پابرجاست.

فارغ از آنچه بیان شد و به فرض عدم تفاوت در نگرش جوامع غربی و شرقی به فیلم، از آنجایی که درحال حاضر ونزوئلا، چین، عراق، لبنان، بولیوی و ایران درگیر مدل مشابهی از آشوب هستند، نتیجه این شبیخون سینمایی، شتاب دهی به بحران است. همچنان‌که وقتی بیماری تب دارد، دادن گرمای بیرونی به او منجر به تشنج و مرگ می‌شود اما همان حرارت برای فرد عادی در حالت عادی، گرما یا نهایتا گرمازدگی درپی دارد.

الگوی جوکر ممکن است همچون داعش و بسیاری مخلوقات دیگر غرب، به صورت کلی یا جزئی، دیر یا زود به خودشان کمانه کند، اما فعلا ساخته شده است تا علیه شرق استفاده شود؛ خصوصا که به طور ویژه‌ای، انگشت شمار نقاب‌های دلقکی که در عراق و لبنان استفاده شد، توسط ماشین تبلیغاتی غرب رسانه‌ای گشته تا تکمیلی باشد بر پروسه الگوبرداری و تکثیر آن.

 

این مقاله مهم و خواندنی محمد جواد ظریف در مورد دروغ‌های رویترز را از دست ندهید:

اگر مسئله مربوط به ایران باشد؛ باید منتظر یک خبر اختصاصی از رویترز باشیم که با منابع ناشناسی که هرگز معرفی‌شان نمی‌کند از جلسات نامعلومی که تاریخ و مکانش مبهم است سخن بگوید که تصمیمات بسیار مهمی در آن گرفته می‌شود و فقط رویترز است که می‌داند چه شده است و منابع آگاه و ناشناسش. رویترز دیروز خبری منتشر می‌کند و از این سخن می‌گوید که جلسه‌ای در  مکانی نامعلوم در مقر رهبر ایران برگزار شده است و رهبر با تشر دستور داده است که هر کاری می‌توانید انجام دهید تا اعتراضات را تمام کنید. رویترز در همین گزارش از کشته شدن ۱۵۰۰ نفر در جریان آبان ماه امسال خبر می‌دهد. خبر رویترز بلافاصله توسط رسانه‌های فارسی زبان خارجی در وسیع ترین شکل ممکن پوشش داده می‌شود و بی‌بی‌سی روی آن رژه می‌رود. انگار جا مانده است.

چرا رویترز این‌چنین شتاب‌زده و بدون لحاظ کردن کوچکترین اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری بین‌المللی ضدایران خبر و گزارش منتشر می‌کند؟ رویترز قماری نمی‌کند. این گزارش ها و اخبار برای ایرانیانی که در این سرزمین زندگی می‌کنند یک قمار بزرگ است. اما برای مخاطب خارجی کاملا قابل‌باور است. چرا اینگونه شده است؟ چرا دروغ‌هایی به این وحشتناکی درباره ایران منتشر می‌کند و مخاطب خارجی تعجب نمی‌کند؟

مخاطب غربی عادت کرده است به تنها پذیرش «دیگری» هایی که «به باورهایی که آنها فکر می‌کنند ایمان دارد؛ ایمان دارد». باورهایی که سرانجام با قدرت شگفت‌انگیز رسانه‌های جمعی، خود مخاطب هم خواهد پذیرفت. سناریوی رویترز در معنایی بزرگتر از اختلال امنیتی در جامعه امروز ایران قابل تفسیر است. باورهایی درباره ایران که دیگر رسانه‌های بدنامی مثل فاکس‌نیوز یا بی‌بی‌سی آنها راطرح نکرده‌اند. رویترز گفته است و رویترز در پارادایم رسانه‌ای دیگری، حرکت می‌کند. پارادایمی که به مدد اعتبار دست نیافتی رویترز، بیش از آنکه به نهادن تاثیراتی مقطعی و سریع در جامعه آشفته این روزهای ایران منجر شود در حال ساخت باورهایی است که مخاطب خارجی را برای هر گونه تصمیم دلهره‌آوری درباره ایران آماده می‌کند و به همین ترتیب به تدریج مخاطب ایرانی را نیز به قبول باورهایی درباره خود وادار خواهد کرد. این یکی از هوشمندانه‌ترین اتفاقات رسانه‌ای در مواجهه با ایران است.

این رویترز است؛ اما تصور می‌شد که شرطی در این میان وجود دارد. به شرط اینکه خواسته‌های سیاسی، از حد نگه‌دارنده رویترز فراتر نرود. اما حالا دیگر آن حدنگه‌دارنده هم وجود ندارد. رویترز چه کار می‌کند؟

یک ماه از وقایع انتهایی آبان ۹۸ می‌گذرد و منابع امنیتی و اطلاعاتی ایران درباره میزان کشته شدگان این حوادث و همچنین دیگر جزئیات مربوط به این واقعه بسیار مهم سکوت کرده‌اند. در مطالعات رسانه‌ای ما با اصلی به نام ضربه اول روبرو هستیم. هر رسانه‌ای اولین پیام را درباره موضوع موردنظر ارسال کند برنده است و پیامش تا اندازه زیادی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. تکذیب‌های بعدی و توضیحات بعدی عموما در بیش از نیمی از مخاطبان پیام اول ناکارآمد است و شنیده نخواهد شده است. به مدد سکوت منابع امنیتی ایران حالا رویترز ضربه اول را این‌گونه می‌زد: رقم حیرت‌آور ۱۵۰۰ کشته. ساعاتی بعد یک نهاد امنیتی ایران این رقم را تکذیب می‌کند اما باز هم خبری از داده‌های جدید نیست. ضربه اول رویترز همچنان در حال گردش در افکار عمومی ایرانی‌هاست و تکذیب‌ها حالا دیگر پشت سر هم می‌آید. اما کاری می‌شود کرد؟

در فوریه سال ۲۰۰۳ طرحی اعلام شد مبنی بر تاسیس یک دفتر نفوذ استراتژیک ‌ در آمریکا که یکی از وظایف عمده اش عبارت بود از انتشار دروغ هایی در رسانه‌های خارجی برای ترویج تصویر آمریکا در جهان. این طرح بلافاصله بایگانی شد. ماجرا واضح بود؛  اگر یک سازمان دولتی آشکارا اعلام می کرد که یکی از اهداف تاسیس آن، انتشار دروغ  است در واقع به ضد خودش بدل می‌شد. این اتفاق معنای واضح دیگری هم داشت: انتشار رسمی دروغ ادامه خواهد یافت. اما ایده تاسیس یک آژانس حکومتی که وظیفه‌اش انتشار دروغ است بیش از حد صادقانه بود و باید به بایگانی سپرده می‌شد. دقیقا به این دلیل ساده که اشاعه دروغ، باید به نحوی کارآمد صورت بگیرد؛ والا دروغی در کار نیست.

 

متن کامل مقاله:

mehrnews.com/news/4806103

محله محوری فتنه

 

اگرچه قطع کامل اینترنت در ایران اتصال و ارتباط شبکه آشوب را مسدود و فتنه را منکوب کرد اما نباید گمان کنیم قطع اینترنت همیشه کارایی دارد.

نه جریان نفاق و نفوذ و پشتوانه‌های خارجی‌شان همه توان خود را در آبان‌ماه خرج کردند، و نه این جریان پشت دروازه‌ی قطع و وصل اینترنت متوقف می‌مانند.

شبکه نفاق قطعا برای این موضوع راه حل دارد که محله محوری خرابکاری‌ها یکی از آن موارد است. در قیام مسلحانه منافقین در سال ۶۰ رجوی اعلام کرد اعضای سازمان در قالب تیم‌های چند نفره به صورت خود جوش عملیات کنند که نتیجه این اقدام ۱۷ هزار شهید ترور در کشور بود.

نگاشته شده در ۵ آذر ۹۸

آشوب نیابتی

 

چطور می‌شود باور کرد در کابینه‌ای که بسیاری از عناصر کلیدی آن سوابق امنیتی-رسانه‌ای دارند، طرح سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین تا این حد پراشکال و هزینه‌زا اجرایی شود؟ آن‌هم با وجود تجربه اجرای موفق همان طرح در دولت قبل.

چگونه است که این دولت، ناگهان منویات رهبری را نصب‌العین قرارداده و با انتشار هماهنگ و گسترده یک توصیه آرشیوی از رهبری در خصوص لزوم جلوگیری از مصرف مسرفانه بنزین، همه چیز را گردن ایشان می‌اندازد؟

چطور می‌توان پذیرفت که گروه‌های تجزیه‌طلب مسلح که در شرایط آرام و عادی کشور، ناامنی می‌آفرینند، در فتنه آبان‌ماه دست از پا خطا نکنند؟ آیا از جانب شبکه نفوذ با برخی دولت‌های طرف مذاکره نظیر انگلیس، توافقی بوده که صرفا گروه‌های مشخصی وارد عمل شوند و باقی جریان‌های ضدانقلاب اقدامی نکنند؟

چگونه باید سخنرانی فتنه‌انگیز و تفرقه افکن روحانی در یزد را تنها چهار روز پیش از اجرای فتنه بنزینی هضم کرد؟ و چرا شهر همیشه آرام یزد در این اغتشاشات به یکی از مراکز اصلی خشونت تبدیل شد؟

چرا طرح بنزینی پیوست رسانه‌ای امنیتی نداشت و نه افکار عمومی اقناع شد و نه هیچ حفاظتی از پمپ‌بنزین‌ها به عمل آمد؟ و...

 

فارغ از حمایت صریح رئیس وقت سیا از یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری و ابراز امیدواری برای پیروزی وی، پیش از این حمایت گسترده رسانه نیابتی و آشوب‌ساز آمدنیوز را از روحانی شاهد بودیم و اینک آشوب نیابتی را در سطح کشور مشاهده نمودیم.

آشوبی هوشمند و هدفمند که برای امتیازگیری از رهبری و در مضیقه‌ی مذاکره و معامله گذاشتن کشور طراحی و عملیاتی شد تا این گزاره را در افکار عمومی تثبیت کند که «اگر معیشت نباشد امنیت هم نخواهد بود و برای حفظ و اتقای این دو چاره‌ای جز مذاکره و معامله مجدد با آمریکا برای رفع تحریم‌ها نیست» و به همین جهت است که می‌بینیم حکیم انقلاب بدون اشاره به شیوه خائنانه «اجرای دولت» و با حمایت از کلیت «تصمیم سران» درخصوص اصل هدفمندی، ابتدا آشوب را کنترل و سرکوب کردند، و سپس در اولین سخنرانی بعد از فتنه، در جمع تولیدکنندگان، با خط بطلان کشیدن بر ادعای گشایش اقتصادی از قِبل مذاکره، و تأکید بر پابرجایی تحریم‌ها و لزوم تکیه بر توان داخلی، تزویر شبکه نفاق را منکوب نمودند.

موج دوم فتنه

 

با فروکش کردن آشوب‌های آبان‌ماه، نباید تصور کنیم پروژه‌ی ناامن سازی کشور تمام و یا به سال بعد موکول شده. طبق آنچه در عراق شاهد بودیم، موج دوم فتنه، با وجود دو هفته وقفه‌ای که به‌واسطه‌ی اربعین در آن ایجاد شد، به مراتب مخرب‌تر از موج اول پیش از اربعین بود.

شبکه نفاق در کشور متأسفانه پرتعداد، چندلایه و مجزا است. آنچه در این آشوب وارد گود شد، تنها بخشی از بیرونی‌ترین لایه ضدانقلاب، یعنی عموما اراذل اوباش سازماندهی شده و وابسته بود.

به عبارت دیگر، در این جنگ شهری، همچون جنگ‌های کلاسیک نظامی، صرفا چند گردان به خط زدند و عقبه نظامی و سازمانی جریان‌های برانداز پابرجاست و طی روزهای آتی در هر زمان و به هر بهانه اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی امکان هجوم دارند، خصوصا در مواعدی چون ۱۶ آذر، ۹ دی، ۱۲ تا ۲۲ بهمن و انتخابات اسفند مجلس و چالش‌هایی چون اعتراض به ردصلاحیت شدگان یا نتایج اعلامی.

 

پاسخ مختصر به رایج‌ترین شبهه این روزها:

چرا رهبری از طرح سهمیه بندی بنزین حمایت کردند:

اگرچه هدفمندی یارانه‌ها یک ضرورت اقتصادی است اما حمایت از طرح دولت که به تأیید دیگر سران قوا نیز رسیده، الزاما حمایت از آن سهمیه و قیمت نیست، چه رسد به آنکه تأیید و حمایت از نحوه‌ی اجرای پراشکال آن باشد.

اقدام رهبری صرفا حمایت از یک فرآیند است، فرآیندی مشورتی به پشتوانه بدنه کارشناسی کشور. همانند حمایت همیشگی ایشان از همه رؤسای جمهور کشور که برآمده از فرآیند انتخابات و آراء عموم مردم است.

رهبر انقلاب با حمایت خود از آن فرآیند، ضمن آنکه به بدنه دولت جسارت جراحی اقتصادی را داد، از دامنه اعتراضات کاست، صف مردم و نیروهای انقلاب را از آشوبگران جدا نمود، و اقدام شبهه ناک دولت را مصادره و مدیریت نمود تا مبادا از موج ناامنی و فشار مضاعف اقتصادی بر مردم، میوه مسموم مذاکره مجدد برای حراج امنیت ملی چیده شود.

 

هیلاری ‏کلینتون در کتاب خود (انتخاب‌های سخت) نوشته بعد از انتخابات ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) ایران، بیش از ۵۰۰۰ نفر را در سراسر جهان علیه حکومت ایران آموزش دادیم.

برفرض که عدد مذکور، گزارشی از عملکرد تمام جامعه اطلاعاتی آمریکا، و نیز مربوط به سال چاپ کتاب (۲۰۱۴) باشد، یعنی آموزش حداقل ۱۰۰۰ برانداز جدید در سال فقط از جانب کشور آمریکا، و نه اروپا و اسرائیل و عربستان.

اگر این حداقل ۱۰ هزار برانداز جدید از ۸۸ تاکنون را بگذاریم در کنار تمام گروه‌های محارب، ضدانقلاب، فرقه‌ای و تجزیه طلب که بخشی از آن در فتنه ۸۸ سربرآورد، مقیاس وحشتناکی از زلزله امنیتی‌ای که درون گسل‌های فعلا فعال نشده وجود دارد، خواهیم یافت.

تذکر این مهم هم از این وجه است که بدانیم چه در پیش داریم و هم از این جهت که نه انبوه جمعیت خرابکار را «مردم» بنامیم و نه در فتنه پیش‌رو از تارومار شدن‌شان توسط حافظان امنیت، متزلزل و مردد شویم.

آسیاب به نوبت

 

قرن ۲۰م کودتا و حمله‌ی نظامی مهمترین مدل براندازی آمریکا در کشورهای آمریکای لاتین و آسیا بود.
دهه اول قرن ۲۱م انقلاب‌های رنگین به راهبرد اصلی براندازی آمریکایی، خصوصا در منطقه قفقاز و اروپای شرقی، بدل شد که ایران را نیز در سال ۸۸ هدف قرار داد. با این تفاوت که آتشی که ایالات متحده برافروخت و مدلی که با رسانه‌های خود ترویج کرد، این‌بار و یک سال بعد دامن متحدان آمریکا را نیز گرفت و حاکمان تونس، مصر و یمن را سرنگون کرد.
اکنون نیز مدل جدید براندازی آمریکا که قیام‌های بدون رهبری آشکار، با بهره‌گیری از نارضایتی‌های اقتصادی و مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی است، اگرچه نخست در ایران (۹۶ و ۹۷) و عراق و لبنان (هم‌اکنون در ۹۸) به آزمایش گذاشته شده، اما بی‌شک همچون بهار عربی، موج تحول دیگری را در منطقه رقم می‌زند که سایر رژیم‌های همسو با آمریکا را از صفحه سیاسی خاورمیانه محو خواهد کرد.
تظاهرات اخیر در کویت را که به تأسی از اعتراضات منطقه آغاز شده، به چشم اولین جرقه‌های سرایت آتش به خارج از کشورهای هدف ببینید.
قیام علیه رژیم سراسر فساد سعودی و فروریزی کاخ‌های شیشه‌ای آل سعود، نتیجه حتمی سنگ‌پراکنی عربستان به همسایگان خود خواهد بود.