احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عربستان» ثبت شده است

شطرنج با گرگ‌ها

۱. جاش ارنست، سخنگوی کاخ سفید، در مورد برجام به نکته مهمی اشاره کرده بود: با اشرافی که بر تأسیسات هسته‌ای ایران پیدا می‌کنیم، در صورت لزوم می‌توانیم حملات دقیق‌تری انجام دهیم.

۲. معلوم نیست عاید توافق با عربستان برای ایران چه بوده که تغییری در موضع عبدالحمید و ایران‌اینترنشنال رخ نداده؛ اما واضح است نزدیکی به رهبران انصارالله که تا دیروز دنبال ترور آنان بودند، دست‌آورد مسلم رژیم سعودی است.
موضوعی که با درخواست عربستان در برقراری ارتباط با حزب‌الله، باید به آن مشکوک بود.

به عبارت دیگر این نگرانی وجود دارد که دربرابر تقریبا هیچ، قدرت سخت و نرم خود را زائل نماییم.
۱۴۰۲/۲/۹

ویژگی اغلب واکنش‌ها به توافق ایران و عربستان، خوش‌بینی و بزرگ‌نمایی‌ای بوده که بسیار یادآور مواضع عوام و خواص درخصوص امضای برجام است. به همین روی تلاش نگارنده بر ارائه تحلیلی واقع‌بینانه و چندجانبه از موضوع است که در دو لایه حداقلی و حداکثری ارائه می‌گردد.

در سطح حداقلی، ولو آنکه توافق، نمادین و ناپایدار باشد، درهرحال یک برد دیپلماتیک برای ایران است در اینکه سعودی را با اهرم فشار موشک‌های انصارالله، از موضع رسمی خصومت و براندازی پای میز تفاهم و ارتباط با جمهوری اسلامی کشانده است.
فارغ از آنکه چقدر این تفاهم پایدار و عمیق باشد یا نه، تا همینجا ضدانقلاب را دچار شوک و ناامیدی کرده در اینکه حتی بن‌سلمان هم با قطع امید از اغتشاشات، خواهان همکاری و برقراری روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی است. موضوعی که اثر مستقیمی بر تعدیل روابط دیپلماتیک شورای همکاری خلیج فارس نیز خواهد داشت.
در اینجا عاید اقتصادی چنین توافقی برای جهان، کاهش قیمت نفت، و برای ایران، کاهش نرخ ارز خواهد بود.
همچنین بعد از سفر اخیر رئیس‌جمهور چین به عربستان و شرکت در نشست شورای همکاری، اینک میزبانی چین در حصول توافق ایران و عربستان، بیش از پیش حیثیت و هژمون آمریکا را در منطقه و جهان زیر سؤال برده است.

اما آنچه ممکن است در لایه عمیق‌تر محقق شود، کنار نهادن شرارت‌های رسانه‌ای و امنیتیِ مستقیم و نیابتی علیه ایران است که به‌خلاف نظر غالب، نگارنده آن را بعید می‌داند.
قرار نیست عربستان با ابلاغ دستور به چرخش مواضع خصمانه به ایران‌اینترنشنال و مولوی عبدالحمید، اینان را بی‌حیثیت و اهرم قدرت خود را زائل نماید؛ یا آنکه عرصه‌های نزاعی چون یمن، لبنان و عراق را به ایران واگذارد. رقابت و عداوت کماکان ادامه خواهد داشت و صرفا و موقتا از برخی ابعاد آشکار آن کاسته خواهد ‌شد.
عربستان با بازگشایی سفارت در ایران، تازه به نقطه‌ای رسیده که انگلیس با همه خباثت‌های پیدا و پنهانش سالهاست در آن قرار دارد و این بازگشایی سفارت، فعالیت مجدد پایگاهی است که ائتلاف دشمن برای شبکه‌سازی در داخل و اثرگذاری بیشتر بر محیط سیاسی امنیتی ایران به آن نیاز دارد.

در کشاکش این چالش، دولت باید فرصت محدود کاهش تنش با رژیم سعودی را غنیمت شمارد و با سفر به کشورهای عربی و خصوصا حاشیه خلیج فارس و امضای تفاهم‌نامه و توافق‌نامه‌های همکاری سیاسی اقتصادی، به تقویت جایگاه سیاسی اقتصادی خود در منطقه و جهان مبادرت ورزد.
به عبارت دیگر و به طور خلاصه، مهمتر از توافق با سعودی، هنر ایران در بهره‌برداری از آن با دیگران است؛ وگرنه متوقف ماندن به یک متن، نه تنها عایدی نخواهد داشت بلکه ممکن است به ضدخود نیز تبدیل گردد.

احمد قدیری
۱۴۰۱/۱۲/۲۰

برای نگارنده و بسیاری دیگر مسجل است که کنش‌های سیاسی میرحسین موسوی، کاملا هدایت شده و طبق برنامه سرویس خارجی (سیا) است.
چه آن زمان که علی‌رغم کاندیداتوری خاتمی، موسوی بعد از دو دهه سکوت و کناره‌گیری ظاهری از سیاست، ناگهان به صحنه آمد، و چه زمانی که با وجود شکست سنگین در انتخابات، دقیقا منطبق بر الگوی انقلاب‌های رنگین، عزم براندازی داشت.
چه آن هنگام که در نگاره خود از پروژه ققنوس رونمایی کرد و چه هنگامی که اندکی پیش از آغاز آشوب گسترده در عراق و سپس ایران در همین تابستان، در بیانیه‌ای سپاه قدس و رهبر انقلاب را هدف قرار داد.

از این رو بیانیه اخیری که با موضوع رفراندوم تعیین نظام جدید برای او نوشته‌اند را نیز نقشه‌ای بیرونی با پرچم و نشانی درونی می‌دانم. خصوصا که فردای بیانیه موسوی، بیانیه خاتمی هم با مضامین مشابه منتشر شد که حکایت از عزم دشمن برای استفاده از همه مهره‌های داخلی دارد.

اگر رکن رسانه‌ای سرویس‌های انگلیس (بی‌بی‌سی فارسی) و عربستان (ایران اینترنشنال) را رصد کرده باشید، دریافته‌اید که ریپورتاژ سنگینی برای متن منتسب به موسوی رفته‌اند که هم بیانیه و هم نحوه انعکاس آن، نکات درخور توجهی دارد که به برخی موارد اشاره می‌شود:

۱. عنوان بیانیه «برای نجات ایران» انتخاب شده که همسویی آن با اعطای جایزه گرمی به آهنگ «برای» درخور توجه است.

۲. در بیانیه از لزوم «همکاری» مخالفان نظام با یکدیگر سخن به میان آمده که یک هنجارشکنی آشکار سیاسی و عادی‌سازی نشست و برخاست جبهه متکثر ضدانقلاب و ایران‌ستیز است. جالب آنکه در همین راستا بی‌بی‌سی با دبیر گروهک تجزیه طلب کوموله مصاحبه می‌کند و عبدالله مهتدی را با میرحسین موسوی همسو نشان می‌دهد تا وی را محور وحدت ضدانقلاب قرار دهد.
طبیعتا در ادامه، تجزیه‌طلبان و مدعیان وفاداری به تمامیت سرزمینی، برای نادیده گرفتن تناقض ذاتی میان خود و توجیه نزد افکارعمومی، یا حکمیت حکمرانی را به همان «رفراندوم» حواله خواهند داد و یا «فدرالیسم» را وجه المصالحه قرار می‌دهند که هرچند عملا با تجزیه تفاوتی ندارد اما در نگاه کلان، خود مقدمه و گذاری است بر تجزیه و فروپاشی رسمی کشور.

۳. درحالیکه موسوی هیچگاه عملا در حصر نبوده و ماه‌هاست رسما و قانونا همان نیز رفع شده، اما همچنان رسانه‌های لندنی اصرار دارند بیانیه را صادره از «حصر» بنامند تا ضمن مظلوم‌نمایی و رزومه‌سازی برای موسوی، او را هرچه بیشتر نزد دیگر طیف‌های ضدانقلاب موجه سازند.

۴. با وجود آنکه سالهاست عناد عملی و علنی موسوی با نظام و رهبری و وابستگی او به تشکیلات فراماسونری و سرویس بیرونی بر دوست و دشمن عیان گشته اما رسانه‌های بیگانه برای القاء شکاف و ریزش بدنه نظام، طوری از او و بیانیه‌اش سخن می‌گویند که گویی وی جزء ریزشی‌های آشوب اخیر است.

۵. چه در متن بیانیه و چه در واقعیت بیرونی، نقطه عطف و تغییر نظام «رفراندوم» است که پیشتر و طی تمام این سال‌ها از زبان فاسد و وابسته‌ترین چهره‌های سیاسی شنیده‌ایم. موضوعی که از یک سو به دلیل طبع مدنی و از سوی دیگر ماهیت و عاقبت گنگ و ناپیدایش، طبیعتا همراهان بیشتری خواهد داشت، و به دلیل زمین‌گیر شدن ماشین آشوب دشمن، فعلا بهترین بستر برای ملتهب و مسموم ساختن فضای کشور است؛ فارغ از آنکه مانور مزورانه بر «رفراندوم» آن هم با قید «نظارت بین‌المللی» اساسا با هدف زمینه‌سازی مداخله سیاسی و نظامی خارجی است.

۶. رسانه‌های معاند در عین مانور هیجان‌زده بر متن براندازانه‌ای که برای موسوی نوشته شده، با هدف گرم کردن بازار او و از زبان «دیگران» بیانیه را طرحی برای «حفظ» جمهوری اسلامی نامیده‌اند تا سیاسیون و جریان‌های فاسد داخلی، بدون رودربایستی بتوانند از رفراندوم حمایت و با گروهک‌ها حول آن وحدت نمایند.

حال با گذر از ماهیت و نکات بیانیه، لازم است به این نکته اشاره کنیم که استفاده از ظرفیت مناسبت ایام، طرح همیشگی دشمن بوده است. ظهور و بروز دوباره و ناگهانی موسوی و مانور گسترده و هماهنگ رسانه‌های معاند بر آن، دلیل مستقلی است بر اینکه قاعدتا به مناسبت سالگرد فراخوان به شورش در ۱۳۸۹/۱۱/۲۵ که به بهانه همبستگی با انقلاب کشورهای منطقه صادر شده بود، قصد دارند بلوای جدیدی به‌پا کنند؛ خصوصا که اخبار مؤیدی نیز از برخی منابع در همین خصوص رسانه‌ای شده است.

مسائل سیاسی تک‌بعدی نیست و امر محتومی نیز وجود ندارد. اینکه کمیت و کیفیت حضور مردم در حمایت از انقلاب اسلامی چگونه باشد، بر محاسبه و اراده دشمن مؤثر است در اینکه بار دیگر شمشیر را از غلاف بکشد یا آن را در غلاف نگه‌دارد.
سرنوشت ۲۵ بهمن را ۲۲ بهمن مشخص خواهد کرد. باشد که به قول رهبر انقلاب: «[مردم در راهپیمایی] این پیام را به‌طور صریح به دشمن برسانند که تلاش او برای از بین بردن اتحاد ملی، تلاش خنثی شده‌ای است».

۱۴۰۱/۱۱/۲۰

دعوت به تفکر

متن زیر را در محیطی دوستانه و به دور از هیاهو برای مخاطبان خود مطرح کنید/به اشتراک بگذارید و اثر آن را ببینید:

 

دعوت به تفکر
سال ۹۶ بن‌سلمان گفت جنگ سوریه را به داخل ایران خواهیم کشاند و امسال هم لاپید، وزیر خارجه وقت اسراییل اعلام کرد که اگر ایران به مرزهای اسراییل نزدیک شود، جنگ را به داخل آن می‌کشانیم.
۱. اگر عربستان و اسراییل را مشمول #کار_خودشونه نمی‌دانید، منظور بن‌سلمان و لاپید از کشاندن جنگ به داخل خاک ایران چه نوع جنگی است؟ حمله نظامی خارجی یا آشوب داخلی؟
۲. پیاده نظام طرف مقابل در این جنگ چه کسانی هستند و آیا سازماندهی لازم دارد یا خودجوش است؟
۳. ملزومات و مقدمات روانی تدارک این جنگ چه بوده است؟
۴. من و شما کجای ماجرا ایستاده‌ایم و چه کرده‌ایم؟
۵. تصور شما از فردای براندازی چیست‌؟ میهنی آباد و آزاد با چاشنی آواز و رقص و بوسه یا کشوری ویران و متلاشی با چاشنی کشتار و اسارت و تجاوز؟

تجزیه در کمین

وقتی عنصر زن‌ستیزی چون عبدالحمید که ستاینده طالبان و وابسته به سعودی است، بنابر مأموریت از «رفراندوم» می‌گوید، منظورش قطعا تغییر نظام از جمهوری به دموکراسی یا همه‌پرسی آزادی حجاب نیست!
رفراندوم مد نظر او تعبیری جز همه‌پرسی در استان برای تجزیه ندارد که فعلا در لفافه بیان شده تا نوبت تصریح کلامی و اقدام عملی هم برسد و به دیگر استان‌ها نیز سرایت کند.
برنامه به خاک و خون کشیدن سیستان و بلوچستان را البته الزاما قرار نیست او شخصا پیش‌ببرد؛ لازم باشد استخبارات سعودی در اوج تنش حذفش می‌کند تا در پروژه عثمان‌سازی، اهل سنت را به خون‌خواهی و خونریزی وادارند.
۱۴۰۱/۸/۱۵

جنین دو رگه

۱. در چند محله‌ی یک یا دو شهر کشور چند ده/صد نفر از عناصر سازماندهی شده را برای تجمع و طرح شعارهای هماهنگ و ساختارشکنانه به‌خط می‌کنند
۲. با بزرگ‌نمایی و ضریب‌دهی سنگین رسانه‌ای و استفاده از تکنیک «تعمیم» تحرکات مذکور را اولا به نام مردم و ثانیا استان و کشور می‌زنند و از استفاده از فیلم‌های منتشر شده/نشده سال‌های قبل نیز دریغ نمی‌کنند
۳. طی چند مرحله و در چند نقطه کشور، تحرکات محدود را با هدف القاء «مردمی» و «سراسری» بودن، سازماندهی می‌نمایند
۴. پس از خط‌شکنی عناصر گروهکی و پشتیبانی گسترده رسانه‌ای، پای دیگر طیف‌های جرأت یافته ضدانقلاب را نیز به خیابان باز می‌کنند
۵. با تشدید تنش‌ها، سلبریتی‌های به ظاهر خاکستری عرصه سیاسی-هنری-ورزشی نیز طبق معمول مأمور به وطن فروشی و حمایت از اغتشاشگران می‌شوند و اینگونه نطفه نامشروع فتنه پرورش می‌یابد؛ غافل از آنکه این جنین دو رگه سعودی-اسرائیلی نیز مانند همه فتنه‌های کوچک و بزرگ گذشته سِقط و سَقط خواهد شد؛ اینبار توأم با هدف‌گیری کانون خارجی آشوب و یکسره شدن کار اسراییل و عربستان
۱۴۰۱/۲/۲۵

شجره ملعونه

پیشتر در مطلبی که در سال ۹۵ به رشته تحریر درآورده بودم، مناسبات سیاسی و ساختار قدرت آل سعود را تشریح نمودم که با توجه به تحولات سال ۹۶ تاکنون در دربار سعودی در تغییر جایگاه «محمد بن سلمان» و «محمد بن نایف» به عنوان دو گزینه همچنان اصلیِ پادشاهی، این نکات افزوده را نیز باید مدنظر داشته باشیم که با برکناری «محمد بن نایف» از ولیعهدی و وزارت کشور، «محمد بن سلمان» با حفظ سمتِ وزارت دفاع، ولیعد پدرش شده، و به‌جای «محمد بن نایف»، برادر زاده او «عبدالعزیز بن سعود بن نایف» به وزارت کشور نائل گشته.
لازم است بدانیم جمهوری‌خواهان و خصوصا شخص ترامپ تمایل به پادشاهی «محمد بن سلمان» دارند؛ درحالیکه دموکرات‌ها و شخص بایدن مخالف او بوده و «محمد بن نایف» را ترجیح می‌دهند.
باوجود ثبات ظاهریِ فعلی در حکومت سعودی، به اعتقاد نگارنده وضعیت آل سعود به‌مثابه آتش زیر خاکستر است، که با مرگ قریب الوقوع «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه بیمار عربستان، گدازه‌های پرتلفات اختلاف و نزاع داخلی زبانه خواهد کشید؛ خصوصا که از یک سو دولت کنونی آمریکا مایل به پادشاهی ولیعهدِ متحد ترامپ نیست و از سوی دیگر نیز ایران به‌واسطه نیروهای پنهان مقاومت در عربستان، مترصد ضربه زدن به گاو شیرده آمریکا است.
تحولات جهان با سرعت بالا پیش می‌رود و همه چیز مهیای عصر جدیدی است که امید داریم عصر ظهور باشد.
۱۴۰۱/۲/۲۲

 

مطلب مرتبط:

ahmadghadiri.ir/post/44

جنگ نیابتی

عربستان به عنوان اولین کشوری که طالبان را به رسمیت شناخته، قصد دارد در قالب جنگ نیابتی همان نقشی را برای طالبان تعریف کند که انصارالله برای ایران ایفاء می‌کند.
با ناکام ماندن مأموریت اصلاح‌طلبان در هل دادن کشور به باتلاق افغانستان، اکنون رژیم سعودی عهده‌دار اجرای آن شده است.
با تحرکات نظامی طالبان و تنش مرزی آن با ایران، بهتر می‌توان به اهداف اقدام تروریستی در حرم رضوی و پیوست عملیات روانی آن در نفرت پراکنی میان دو ملت ایران و افغانستان پی‌برد.
مشغول کردن ایران به طالبان در شرق برای رهاندن اسرائیل در غرب، هدف اصلی تحرکات کنونی و یکی از خروجی‌های نشست اخیر شش‌جانبه در صحرای نقب است.
۱۴۰۱/۲/۶

بحران در کمین

ترکیه از مجرای پروژه گپ (GAP) و کاهش شدید آب دجله، فرات و کارون، تغییر جغرافیای سیاسی و تجزیه ایران و عراق را دنبال می‌کند.
تبعات بحران کم آبی در خوزستان را در تجزیه طلبی استان‌های مرزی و خصوصا آذری زبان خواهیم دید.
وقتی تجزیه‌طلبان استان خوزستان به عنوان مقصد اول قاچاق سلاح، با فتنه‌انگیزی عربستان و اسرائیل سر به عصیان بگذارند و تمام توان امنیتی نظام را به خود معطوف نمایند، عملیات مشابه در شمال غرب کشور نیز آغاز خواهد شد؛ خصوصا که بسترهای آن را روحانی سالهاست با کمبود و گرانی و انباشت نارضایتی فراهم آورده.
هنوز در ابتدای بهار هستیم و طوفان ریزگرد و چالش آب در خوزستان به خبر اول کشور تبدیل شده؛ ادامه وضعیت در گرما و خشکی تابستان نیازی به تشریح ندارد!
قبل از تعمیق خطر برای دفع آن باید تدبیر کرد.
رگ حیات یک ملت دست اردوغان است که فکرهای خبیثی هم راجع به استان‌های شمالغرب ایران دارد.
به دلیل قرارگیری سدها در مناطق کردنشین ترکیه، شاید تقویت و تجهیز گروه‌های کرد به سلاح‌های سنگین و «سنگرشکن» یک راهکار باشد!
۱۴۰۱/۱/۲۵

گسست ائتلاف‌ها

سال ۱۴۰۰ را باید سال گسست ائتلاف‌ها نامید.
از یک سو آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو را داریم که پشت اوکراین را آشکار خالی کرده‌اند و از سوی دیگر عربستان به عنوان متحد همیشگی آمریکا و همکار اسرائیل فعلا در کلام زیر میز پترو-دلار زده و از خط قرمز اقتصادی-امنیتی آمریکا عبور کرده است.
آمریکا نیز در مواجهه با مخمصه حمله بالفعل روسیه به اوکراین و حمله بالقوه چین به تایوان، خلاف ملاحظات اسرائیل در شرف توافق با ایران است و بعید نیست برای تمرکز مالی و نظامی بر چالش روسیه و چین، منطقه را مانند افغانستان ناگهان ترک کند و اسرائیل را با ایران تنها بگذارد.
آنگاه ما می‌مانیم و تعیین تکلیف با رژیم صهیونیستی و شبکه مدیران نفوذی پر خسارتش در کشور.