خبر را همه شنیده و فیلم را دیدهایم. دختری به تنهایی و ظاهرا برای هوسبازی، از تهران راهی خانهباغی در حاشیه سیرجان میشود تا به قرار مجازیاش با پسری برسد.
از آن سو نیز آن جوان جانی سیرجانی که ظاهرا از جانب دختر در لایو مورد اهانت قرار گرفته، با رسیدن به طعمه، او را به انواع ضربوشتم و شکنجه مینوازد.
تا اینجای ماجرا، اتفاق اگرچه تلخ است، اما عجیب و بیسابقه نیست و صفحات حوادث پر است از ضرب و قتل و تجاوز.
اما آنچه من آن را زنگ خطر میدانم #زیست_گلخانهای مجازینشینان شبکههایاجتماعی، علیالخصوص اینستاگرام است که آنان را از محیط حقیقی به کلی کنده.
عجیب است که برای دختری، شناخت اکانت اینستاگرامی یک فرد، آنچنان اطمینانبخش و اعتمادآفرین است که از شهری به شهری دیگر میرود؛ و عجیبتر آنکه برای پسری، شکستن شاخ اکانت دیگر در اینستاگرام، آنقدر موضوعیت پیدا میکند که فیلم شکنجه کردن دختر را با افتخار و بدون توجه به تبعات قضایی آن در استوری خود قرار میدهد، فارغ از آنکه چه تبعاتی در انتظار او است!
چه چیز مخاطب شبکههایاجتماعی را تا این حد متوهم و غرق در مرداب و گرداب فضای مجازی کرده است؟ آنچنانکه براندازان فیک توییتری که حتی از گردوخاک در فضای حقیقی عاجزاند، به طوفان توییتری گاهوبیگاه خود میبالند و بر طبل توهم خودبیشمارپنداری میکوبند!
البته پاسخ واضح است، جذابیتهای متعدد این شبکهها و ایجاد بستر زندگیدوم و نمایش هویت و شخصیت دلخواه از خود در شبکههایاجتماعی، وقتی قرار میگیرد در کنار ناکامیهای اجتماعی، حکم افیون را پیدا میکند.
این اثر مخدرگون را خصوصا وقتی قرار میدهیم در کنار وقت گذرانی افراطی تقریبا تمام اعضای هیأت دولت در شبکههایاجتماعی و دستآوردسازی و قهرمانبازی در حوزه فضایمجازی، نتیجه میشود آنچه میبینیم؛ از معضل امنیتی تلگرام تا بحران اجتماعی اینستاگرام.
farsnews.com/news/13971017000762