احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیمرغ بلورین» ثبت شده است

۱. ماجرای فیلم لاتاری به کارگردانی محمد حسین مهدویان چنین است که یکی از رزمندگان جنگ تحمیلی که متوجه خودکشی دختری از آشنایان در دبی (در پی دست درازی فرزند یکی از شیوخ) می شود، عزم امارات می نماید تا پسر شیخ اماراتی را به قتل برساند که در نهایت نیز چنین می کند.

۲. گرانی بی سابقه کنونی ارز و تهدید ترامپ به خروج از برجام در اردیبهشت ماه و پایان ضرب الاجل در این تاریخ از یک سو، و ساختار بودجه ۹۷ که با حذف یارانه بگیران و آزاد سازی قیمت ها همراه است از سوی دیگر، و نیز روند تدریجی مسدود شدن مسیر ورودی ارز به کشور در پی فشار آمریکا به بانک های اماراتی، این نگرای را ایجاد نموده که با اکران نوروزی فیلم لاتاری، و واکنش شیخ نشین امارات و حاکم دبی به آن، تمام یا بخشی از آنچه پیش رو داریم با پروپاگاندای دولت گردن جریان ارزشی و فیلم لاتاری بیفتد، فیلمی که تهیه کنندگی آن را سید محمود رضوی که آشکارا همراه و همسوی محمد باقر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ بود، برعهده داشت.

۳. طبق آنچه سایت رجانیوز در ابتدا خبر داد، اکران نوروزی لاتاری قطعی است، و پس از آن مطابق گزارش فرهنگی اخبار ۲۰:۳۰، لاتاری در فهرست کاندیداهای اکران نوروزی قرار دارد.

۴. آنچه موضوع را پیچیده تر می نماید این است که اعطای اکران نوروزی توسط دولت به لاتاری، در شرایطی صورت می گیرد که این فیلم در اجحافی آشکار، در هیج یک از زمینه ها حتی نامزد دریافت سیمرغ نیز نشد. تناقضی که آن را باید پای دسیسه چینی دولت برای دادن آدرس غلط به جامعه در خصوص آنچه پیش رو داریم گذاشت.

۵. شاید برای برخی هشدار نسبت به پروپاگاندای احتمالی دولت در ربط دادن موضوع یک فیلم (قتل و به تعبیری ترور شیخ اماراتی) به نوسانات اقتصادی پیش رو، بعید به نظر برسد که در این خصوص باید گفت اولا وقتی مقامات اماراتی همچون همیشه و البته این بار به بهانه موضوع یک فیلم، هجمه نمایند، بهانه کافی برای دادن آدرس غلط دست دولت خواهد بود، و ثانیا با مشاهده ربط دادن ناکارآمدی های برجام به موضوع شعارهای موشکی توسط حسن روحانی در مناظرات انتخاباتی، دیگر نباید در استعداد خارق العاده وی در فریب و فرار از نتایج اقداماتش تردید کرد.

سرو زیر آب: یک فیلم معمولی و نمادین، با فیلمنامه ای نسبتا قوی.

[حاشیه دفاع مقدس]


دارکوب: فیلمی جذاب و در عین حال پر از ابهامات و اشکالات فیلمنامه ای، همراه با نمایش معضل اعتیاد و جامعه معتادان، بدون ورود به ساحت سیاه نمایی.

[اجتماعی، خانوادگی]


لاتاری: آژانس شیشه ای دو؛ فیلمی کامل، قوی و جذاب، همراه با بی احتیاطی سیاسی عوامل تولید در ایجاد مشکلات احتمالی برای کشور پس از اکران.

[اجتماعی، سیاسی]


تنگه ابوقریب: فیلمی حرفه ای، بدون قصه کامل با جلوه های بصری ای شبیه «نجات سرباز رایان».

[متن دفاع مقدس]


به وقت شام: یک فیلم درجه دو بالیوودی از «بچه لوس سینمای ایران».

[جنگی، سیاسی]


پی نوشت:


منِ او! [متن ارسالی یکی از مخاطبان کانال پیرامون نظر اینجانب در خصوص فیلم به وقت شام]


#او

«به وقت شام: یک فیلم درجه دو بالیوودی از بچه لوس سینمای ایران».

جسارتاً لطفا در همون حوزه تخصصی خودتون اعلام نظر بفرمایید.

شما را دنبال میکنم چون پدر محترم و خودتون رو در عرصه روابط بین الملل و ... اهل فن میدانم اما سینما رو لطفاً اینگونه و با این سطح از درک و با این اعتماد بنفس ، ورود نکنین.

با احترام


#من

فیلم رو دیدید؟


#او

خیر متاسفانه نشد

ولی دارکوب و سرو زیر آب رو دیدم

اما درباره فیلم به وقت شام نقدهای مثبت و منفی اش رو دیدم و خوندم


#من

پس چطور راجع به چیزی که ندیدید تعصب به خرج میدید و قضاوت می کنید؟! :)


#او

زمانی که برخی منتقدان استخوان دار مثل آقای فراستی درباره به وقت شام و کارگردانی آقای حاتمی کیا صحبت می کنند و نظرات کارشناسی و دقیق شون رو اعلام می کنن و زمانی که شما فیلم رو بالیوودی دسته دو نه حتی هالیوودی! و ایشون رو بچه لوس سینمای ایران نه سینمای انقلاب! می خوانید، باید به جای تعصب، روشنفکر بازی در بیارم و گل بفرستم بنظرتون؟


#من

من هم دقیقا با همین ذهنیت پای فیلم نشستم، تایید فراستی، تمجید رضا امیرخانی و ...

حتی نقد منتقدین را نیز پای عداوت شان با سیاست های برون مرزی نظام گذاشته بودم. تا اینکه فیلم را دیدم و تاسف خوردم به حال بازی ای که از حاتمی کیا و آن نطق جانسوزش خوردم.

شما هم اول فیلم رو با دقت و بدون تعصب ببینید، بعد...

موفق باشید.


#او

۱- اینکه شما جزو منتقدان فیلم قرار بگیرین و حتی قائل به خنده دار بودن آن هم باشین اشکالی ندارد به نظرم، اما اینکه فیلم رو در یک خط دسته دو بالیوودی و آقای حاتمی کیا رو بچه لوس سینمای ایران! بگین بنظرم قدری تناقض داره با ارزشی بودن و انقلابی بودن و اخلاقی بودن (مگر اینکه در تعاریف این ها هم اختلاف باشد).

۲- اینکه موفق نشدم فیلم رو ببینم، قضاوت رو سپردم به موافقان و مخالفان دو آتیشه، ولی از میانگین نظراتشون هم باز به نظر شما نمیرسم!

۳- امیدوارم در زمانی که همه جبهه لیبرال در یک بخش متمرکز در حال زدن آقای حاتمی کیا هستن شما گل به خودی نزنید، الان آخه مد شده، رئیس جمهور مملکت هم ژست اپوزیسیونی میگیره.

۴- ممنون از توجه ای که کردین.


#من

۱- فیلم رو کمدی و خنده دار ندونستم. اسیر دو قطبی ایجاد شده نشید. فیلم رو به حضرت زینب و قاسم سلیمانی پیوند نزنید. فقط در اولین فرصت ببینید و نظرتون رو حتما با بنده در میون بذارید. برام جالبه بدونم یک موافق فیلم، بعد از دیدن چه تغییراتی در ذهنش ایجاد میشه.

۲- میانگین گیری خیلی روش جالبی نیست، اگرچه در عدم دسترسی به فیلم، تنها چاره است.

۳- گل به خودی موقعی است که برای توجیه کارمون پشت مقدسات سنگر بگیریم.

۴- همچنین از وقتی که گذاشتید.


#او

یعنی زمانی که خود قاسم سلیمانی هم بوسه میزنه بر پیشونی حاتمی کیا و تقدیر میکنه، دچار این بازی در این دو قطبی شده؟


#من

خیر، قاسم سلیمانی به عنوان یک شهروند و به عنوان سردار جبهه سوریه که هر حرکتی در تبیین مسائل شام را مطلوب می داند، از فیلم خوشش آمده، من نیز به عنوان یک شهروند آن را یک فیلم درجه دو بالیوودی می دانم (البته شان بالیوود را پایین ندانیم. هند سینمای قوی ای دارد. فیلم درجه دو بالیوودی، یعنی فیلمی تکنیکی همراه با اغراق بسیار).

ضمن اینکه در هر حال کار آقای حاتمی کیا از نظر محتوا و بار ارزشی جای تقدیر دارد حتما. از نظر تکنیکی هم خوب بود نسبتا.

اما اولا با کارهای دیگرش فاصله داشت، ثانیا آن همه روضه و ناله در برابر چند انتقاد و کشیدن پای مقدسات به میان لازم نبود.

البته منکر نیستم که برخی ایرادات فیلم را بهانه ای برای تسویه حساب با موضوع سوریه و شخص حاتمی کیا قرار داده اند.

اگر بنا به برخورد سیاسی با موضوع باشد، من حتما مدافع فیلم هستم، اما اگر بنا باشد فیلم را نقد کنیم، همان تعریف مختصر را کافی به مقصود می دانم: «فیلم درجه دو بالیوودی از بچه لوس سینمای ایران».

ویلایی ها

🎬 ویلایی ها قصه زنانی است که برای همجواری با همسران خود، در مجتمع ویلایی نزدیک جبهه ساکن شده اند و کمک های متعددی نظیر دوخت البسه رزم و شست و شوی آن را بر عهده دارند. 

🎬 در حین روایت اموری که مدیریت آن بر عهده خانم خیری (پریناز ایزدیار) همسر یکی از رزمندگان است، خانم حکیمی (طناز طباطبایی) وارد محوطه شده و سراغ دو فرزند خود را می گیرد و آنان را همانجا می یابد درحالیکه توسط مادر شوهر خود (ثریا قاسمی) به آنجا آورده شده اند. حکیمی که از دوری شوهر رزمنده خود راضی نیست، اصرار بر به خارج از کشور بردن فرزندانش دارد به امید پیوستن شوهرش به آنان؛ اما عزیز که می داند فرزندش راضی به این کار نیست، با مخفی نمودن گذرنامه عروس و نوه هایش، خیرخواهانه مانع رفتن آنان شده است. 

🎬 البته به خلاف روایت مکتوب داستان، محوریت فیلم به هیچ وجه ناظر بر روابط عروس و مادر شوهر نیست و این موضوع قصه فرعی فیلم را رقم می زند. داستان اصلی ناظر به مشقات همسر رزمندگانی است که با صبر خود در برابر همه مشکلات و مصائب، شریک مجاهدت های شوهران شان هستند.

🎬 شاید جذاب ترین سکانس های فیلم آنجایی باشد که جوان بسیجی (علی شادمان) با خودروی خاکی، چند وقت یکبار می آید تا ضمن تحویل گرفتن دوخته ها و شسته های زنان و تحویل دادن اقلام مصرفی به آنان، با اضطراب و اندوه خبری نیز به کسی بدهد، خبر جراحت یا شهادت رزمنده ای که همسرش در آن مکان سکنی گزیده، و اینگونه است که با هر بار شنیده شدن صدای خودروی مرگ، نفس در همه سینه ها حبس می شود، از همسر رزمندگان تا مخاطبان سینما. هر بار که زنی داغ همسر می بیند همه با او و برای او می گریند و اینگونه هر بار همگی عزادار و گریان یکدیگرند تا به قرعه‌ی تقدیر، نوبت به خودشان برسد.

🎬 چیره دستی و هنرنمایی منیر قندی (کارگردان و مشترکا نویسنده) به گونه ای است که وی در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، سه سیمرغ بلورین را از آن فیلم خود نمود: برترین فیلم اول، برترین جلوه های ویژه رایانه ای و بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای بازی ثریا قاسمی.

🎬 در مجموع فضای فیلم بسیار نزدیک به «نفس» ساخته نرگس آبیار است و از این جهت به کسانی که آن فیلم را پسندیده اند، دیدن ویلایی ها را نیز توصیه می کنم.


مطلب مرتبط: معرفی و نقد مختصر فیلم نفس ahmadghadiri.ir/post/18

ماجرای نیمروز

🎬 ماجرای نیمروز فیلمی با موضوع جنایات منافقین در ترورهای کور و هدفمند سال 60 است که حاصل همکاری محمد حسین مهدویان (کارگردان)، سید محمود رضوی (تهیه کننده) و مهدویان و ابراهیم امینی (نویسندگان) می باشد.

🎬 در جشنواره فیلم فجر 95 با وجود شیطنت های بسیار هیأت داوران در حتی «نامزد بهترین فیلم» قرار ندادن ماجرای نیمروز، اما با فشار افکار عمومی و بدنه‌ی کارشناسان نام آشنای سینما خصوصا از مجرای برنامه‌ی هفت و از جانب بهروز افخمی، نهایتا سیمرغ بهترین فیلم فجر به ماجرای نیمروز تعلق گرفت تا مهدویان، تنها فیلم سازی باشد که دو سال پیاپی از قِبل ساخته های اول و دوم خود (ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز) در کنار دیگر جوایز، موفق به کسب سیمرغ بلورین برترین فیلم جشنواره های فجر شده باشد.

🎬 موضوعاتی چون فرار بنی صدر، اعلام جنگ مسلحانه منافقین، ترورهای عمومی، انفجارهای هفت تیر و هشت شهریور، ماجرای کشمیری و نهایتا شناسایی و انهدام مقر اصلی سران منافقین در تهران و کشته شدن اشرف ربیعی و موسی خیابانی در فیلم روایت شده است.

🎬 از منظر محتوا می توان ماجرای نیمروز را دنباله‌ی «سیانور» قلمداد کرد، فیلمی با موضوع سازمان مجاهدین خلق که تهیه کنندگی آن را نیز سید محمود رضوی، این چهره‌ی محبوب و موفق سینما بر عهده داشته است.

🎬 در تفاوت های ماجرای نیمروز با سیانور می توان به این موارد اشاره نمود که سیانور مربوط به سال 54 در تغییر ایدئولوژی سازمان است، ماجرای عشقی در آن پررنگ می باشد، کمتر اکشن است و به جنایت منافقین در ترور عناصر نامطلوب و تصفیه‌ی داخلی می پردازد. اما ماجرای نیمروز مربوط به ورود سازمان به فاز درگیری مسلحانه در سال 60 است، ماجرای عشقی خط فرعی داستان می باشد، کاملا اکشن بوده و به جنایت منافقین در کشتار کور مردم و ترورهای هدفمندی چون هفت تیر و هشت شهریور پرداخته است.

🎬 و آخر آنکه در شرایطی که دو رئیس جمهور سابق و لاحق به سرنوشت بنی صدر از همیشه نزدیکتر اند، در شرایطی که کاندیدای اصلح تحت حملات اخلاف منافقینی است که همچون 88 برای امسال نیز برنامه ها دارند، و در شرایطی که امنیت کشور بیش از همیشه در معرض تهدید ناکثین و قاسطین و مارقین قرار دارد، دیدن ماجرای نیمروز اکیدا توصیه می گردد، تا یادمان نرود عاقبت بنی صدر را، درنده خویی منافقین را و ناامنی و دلهره دهه 60 و متعاقب آن نعمت امنیت و آرامش کنونی را.