بد آن است که آمریکا پس از بهره بری کامل از مواهب برجام در عین نقض مکرر آن با اعمال تحریم های متعدد و از بین بردن سرمایه های مادی و انسانی هسته ای کشورمان، اکنون تیر خلاص را هم به توافق بزند و با شوک روانی و اقتصادی، بازار و جامعه را ملتهب نماید.
بدتر آن است که پس از زهر چشم کنونی از افکار عمومی ایران، بر سر کشور منت نهاده و اعلام دارد تا تاریخی مشخص و برای معامله ای معین، در برجام می ماند تا دولت و ملت هراسان از گرانی را به سوی خلع سلاح و خودکشی پی کند.
کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، در افشاگری ای به نقل از ستاد کل نیروهای مسلح اعلام کرده: «روحانی میگوید نمیتوانم به دو تا ارتش حقوق بدهم و سپاه باید منحل شود». این را بگذارید در کنار خطی که آمدنیوز از زلزله کرمانشاه به این طرف دنبال می نماید: «سپاهِ فاسد، ناکارآمد و ضد مردمی، و ارتشِ صالح، خدمتگزار و محبوب مردم».
جالب اینجاست که برای روحانی، ارتش یا سپاه ابدا موضوعیت ندارد. بلکه هدف خشکاندن ریشه توان دفاعی کشور بوده و هست.
آن هنگام که ارتش ستون فقرات نظامی کشور را شکل می داد و احتمال حمله نظامی صدام وجود داشت، در ۲۳ تیر ۵۹ (دو ماه قبل از آغاز حمله سراسری عراق به ایران در ۳۱ شهریور) در کسوت نماینده خواهان قطع حقوق بازنشستگان ارتش و انحلال تیپ ویژه نوهد بود و اکنون که بار اصلی مقابله با تهدیدات چند لایه داخلی و خارجی کشور بر عهده سپاه است، در اظهارات و اقدامات پیدا و پنهان، کاهش قدرت موشکی و انحلال سپاه را در دستور کار قرار داده است.
#انحلال_ارتش #انحلال_سپاه #برجام_منطقه_ای #برجام_موشکی #پروتکل_الحاقی #کنوانسیون_پالرمو #FATF
آیا آمریکا از برجام خارج خواهد شد؟ پاسخ صرفا به یک مولفه بستگی دارد: «منفعت» آمریکا از خروج که حاصل جمع «هزینه» و «فایده» است.
با این توضیح برای رسیدن به پاسخ کافی است هزینه و فایده حضور و خروج آمریکا از برجام تبیین گردد.
هزینه های بالقوه: کاهش نسبی اعتبار آمریکا در جهان، ناامیدی ملت ایران از سازش و مذاکره با آمریکا و رویگردانی از جناح غرب گرا در انتخابات پیش روی مجلس و ریاست جمهوری، افزایش سقف غنی سازی در ایران و در نهایت دشوار شدن مذاکره با کره شمالی.
فواید بالقوه: مجبور کردن ایران به تجدید توافق و امتیازدهی بیشتر، مسدود سازی مسیر انتقال نفت و فشار بر اقتصاد و از همه مهمتر ایجاد شوک شدید روانی در بازار و سوق دادن جامعه به سوی آشوب های سراسری.
با این وصف باید گفت هزینه های خروج از برجام به خودی خود، آنقدر هست که تأثیر اساسی بر محاسبات آمریکا گذاشته و مانع خروج این کشور از برجام گردد، اما مسئله اینجاست که دولت و رئیس جمهوری بر سر کار است که به کرات ثابت کرده با هر لطمه ای که از ایالات متحده -در دوره اوباما و ترامپ- می خورد، فریادی بر سر جریان ارزشی می کشد! به عبارت دیگر تا وقتی اراده دولت این است که به هر قیمتی برجام و در واقع قمار خویش بر برجام را حفظ نماید، تقریبا تمام هزینه های بالقوه خروج از برجام نیز یا زایل می شود و یا به ضد خود بدل می گردد. آنچنان که غنی سازی با توجیه خطر حمله نظامی افزایش نمی یابد و در غیر این صورت نیز به دلیل مضمحل شدن بسترهای غنی سازی، با دشواری و کندی بسیاری همراه خواهد بود؛ به جای نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت آمریکا، نظام و نهادهای نظامی مقصر جلوه داده خواهند شد و همین گفتمان داخلی، قضاوت جهانیان را نیز رقم خواهد زد.
بنابراین تنها راه حفظ لاشه کنونی و بی جسم و روح برجام، بالا بردن هزینه های خروج آمریکا از آن است که جز با تقویت بنیه اقتصادی و دفاعی و نیز تغییر رویه و رویکرد رئیس جمهور در مواجهه شجاعانه و صادقانه با کاشته خویش میسر نمی گردد.
همه چیز بستگی به شخص آقای روحانی و اقدامات او دارد، حتی بیش از تصمیم ترامپ...
کمک های مالی و نظامی ایران به لایه های دفاع منطقه ای اش چون حزب الله، حماس و جهاد اسلامی، برای بدخواهان و ساده اندیشان همواره محل بحث و نزاع های سیاسی بوده است.
فارغ از مبانی امنیتی دکترین دفاعی کشور در این خصوص، رقم اعطایی ایران به این سه نهاد منطقه ای بیش از واقعیت، در اذهان تصور می شود.
به اذعان رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل در سال جاری، میزان کمک مالی سالانه ایران به حزب الله، جهاد اسلامی و حماس به ترتیب ۷۵، ۷۰ و ۵۰ میلیون دلار است. رقمی که طبیعتا برای عموم، بسیار کمتر از آنچه متصور اند می باشد.
در برآوردی دیگر اما وزارت دفاع آمریکا میزان کمک ایران به حزب الله را ۲۰۰ میلیون دلار اعلام کرده است، رقمی که به دلیل همزمانی اعلام آن با اعمال تحریم جدید علیه حزب الله لبنان، ظن انتزاعی بودن آن می رود.
اما به فرض صحت این رقم حداکثری، خوب است این مبلغ را در عرصه تجهیزات و ادوات نظامی عینی سازی نماییم.
جالب است بدانید رقم ۲۰۰ میلیون دلار در مقیاس نظامی مطلقا «هیچ» است. آنچنانکه قیمت یک عدد زیردریایی آلمانی «دلفین» که قرارداد تحویل ششمین فروند آن به اسرائیل مربوط به سال جاری میلادی (۲۰۱۷) می باشد، به گفته نشریه صهیونیستی و دست راستی «اشپیگل» حدود ۴۰۵ میلیون یورو (معادل ۴۷۷ میلیون دلار) است.
یعنی کل رقم اعطایی سالانه ایران به حزب الله به روایت آمریکا، کمتر از نصف از قیمت یک زیردریایی تحویلی به اسرائیل و کمتر از یک ششم آن، به روایت رژیم صهیونیستی است.
ایرانی بودن یا نبودن موشک شلیک شده به ریاض، نکته انحرافی مسئله است. فارغ از اینکه موشک پرتابی، بلاشک در دسته متعارف قرار می گیرد، و فارغ از اینکه اقدام انصار الله پاسخی مشروع به کلکسیون جنایات جنگی و نسل کشی در یمن بوده، سوال این است که مگر تاکنون کشوری بابت تحویل سلاح به کشوری دیگر مواخذه شده است؟!
کسی به یاد دارد عربستان به جهت ارسال پول و سلاح برای داعش، و کشورهای عربی و غربی برای کمک های مالی و تسلیحاتی گسترده به صدام، و یا شوروی برای استفاده گسترده گروه های تکفیری از کلاشنیکف ملامت شده باشند؟!
وق وق های سعودی را باید در راستای خوراک دادن به جریان داخلی نفاق برای کلید زدن برجام موشکی و منطقه ای و نیز منحرف کردن حواس از کودتای بن سلمان ارزیابی نمود.
فتنه ۸۸ و جنبش سبز را اوباما پدید آورد؛ ترامپ از آن حمایت کرد.
داعش را اوباما ایجاد کرد؛ ترامپ مقابله ایران با آن را محکوم کرد.
آتش جنگ یمن و عراق و سوریه با جواز اوباما مشتعل شد؛ ترامپ کمک دفاعی ایران به این کشورها را نکوهش کرد.
تحریم های فلج کننده را اوباما برقرار نمود؛ ترامپ آن را تشدید کرد.
بستر تحریم ویزایی را اوباما ایجاد و اعمال نمود؛ ترامپ حلقه آن را تنگ تر کرد.
برجام و راه های تعریف شده نقض و اختتام آن را اوباما تنظیم نمود؛ ترامپ از ظرفیت ایجاد شده بهره برداری کرد.
بعد می گویند اوباما خوب بود؛ ترامپ بد است!