۱. آیه ۶۰ انفال که تا «من قوة» میخوانیم، ادامهای دارد که مستند ساخت سلاح اتمی است: «دربرابر آنان آماده کنید هرآنچه در توان دارید از نیرو | و اسبان ورزیده تا با آنها دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنانی غیر ایشان را که نمیشناسید، ولی خدا آنان را میشناسد بترسانید».
اینجا دقیقا اشاره به بحث بازدارندگی نظامی و توازن وحشت است.
۲. اگر داشتن چیزی را مطلقا حرام بدانیم، آستانه آن هم معنا ندارد!
۳. آستانه، در جنگ غافلگیرانه معنا و کارایی ندارد.
۴. در جنگ تحمیلی برای تغییر محاسبات صدام هم متقابل و محدود شیمیایی زدیم و هم به مناطق شهری حمله کردیم.
۵. در فقه داریم که اگر جنگ ناگزیر به از بین بردن درختان بود، جایز است.
۶. همچنین اگر دشمن، افراد بیگناه را سپر انسانی کرده بود و ضرورت جنگ، حمله را ایجاب میکرد، جایز است.
۷. به قاعده «ادل الدلیل علی امکان شیء وقوعه» جدا از مباحث نظریِ نظامی و فقهی، مستند به تلاشهای مستمر ج.ا برای دستیابی به بمب اتم، باید گفت به شدت دنبالش بودهایم. اینکه آیا رسیدهایم یا نه را نمیدانم هرچند ممکن است شخصا نظری داشته باشم.
۸. دروغ مصلحتی برای حفظ دماء مسلمین و حربه جنگی نه تنها جایز بلکه واجب است.
۹. دوستانی که به فتوای رهبر انقلاب استناد میکنند، اشکالی ندارد؛ اما امیدوارم اگر بعدا دیدند فتوا تغییر کرد، یا نکرد اما ناگهان از «زیبای خفته» رونمایی شد، دیگر کاتولیک تر از پاپ نشوند و آنجا نیز تابع نظر رهبری باشند.
۱۰. بمب اتم طلبی، مانند مطالبه نسل اول سانترفیوژ است!
اینجانب به عنوان یک شهروند، خواهان مسلح شدن کشورم به انواع تسلیحات هستهای، هیدروژنی، میکروبی و شیمیایی هستم.
هرگاه اشرار عالم خلع سلاح شدند ما هم از مطالبه دست میکشیم.
باشد که دشمنان وحشیمان نگاه چپ به این آب و خاک نکنند.