احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمریکا» ثبت شده است

کدام یک؟

با توجه به اینکه گفته می شد آمریکا کدخدای دهکده جهانی، طرف اصلی مذاکرات و واضع مهمترین تحریم هاست، و اینکه اظهار می شد ذات مذاکره و معامله بده بستان است که البته سابقا «تقریبا» و فی الحال «تحقیقا» عاید آن هیچ بوده است؛ برای نطق جناب روحانی در واکنش به خروج ترامپ از برجام، دو فرض می توان متصور شد.

۱. طبق معمول همراه شدن با موج غیرت و منفعت ملی و منحرف کردن آن با وعده ای دیگر و ادامه روند تعهدات یکجانبه در برجام.

۲. آرام نگه داشتن جامعه و بازار ملتهب ارز، تلاش برای همراهی جبران ساز اروپا و اگر نشد، به عنوان آخرین راهکار، خروج خسارت زده از برجام.

دوست داشتم مورد اخیر را باور کنم، اما نادیده گرفتن تجربیات پرتکرار گذشته و بی اعتباری مطلق وعده های رئیس جمهور، مورد نخست را فریاد می زند.

بد و بدتر

بد آن است که آمریکا پس از بهره بری کامل از مواهب برجام در عین نقض مکرر آن با اعمال تحریم های متعدد و از بین بردن سرمایه های مادی و انسانی هسته ای کشورمان، اکنون تیر خلاص را هم به توافق بزند و با شوک روانی و اقتصادی، بازار و جامعه را ملتهب نماید.

بدتر آن است که پس از زهر چشم کنونی از افکار عمومی ایران، بر سر کشور منت نهاده و اعلام دارد تا تاریخی مشخص و برای معامله ای معین، در برجام می ماند تا دولت و ملت هراسان از گرانی را به سوی خلع سلاح و خودکشی پی کند.  

از تهدید به فرصت

[پیشنهادی به دولت دوازدهم برای تبدیل تهدید تکانه های اقتصادی خروج آمریکا از برجام به فرصت اصلاح ساختاری اقتصاد کشور]

در شرح برخی ناهنجاری های کنونی اقتصادی مبتنی بر ارز دو نرخی، می توان به این موارد اشاره نمود:

۱- عرضه ارز با دو نرخ دولتی و آزاد و ایجاد رانت و فساد در تعلق گیری ارز به بخشی از متقاضیان.

۲- تسهیل واردات و لطمه به تولید و اشتغال در پی تعلق گیری ارز یارانه ای به واردت کنندگان.

۳- سرازیر شدن گردشگران به کشورهای دور و نزدیک در پی صرفه سفر به کشورهای دیگر به دلیل غیر واقعی بودن نرخ ارز.

۴- صرفه و سود هنگفت قاچاق در پی عوارض بالای واردات که نسبت معکوسی دارد با نرخ ارز، و ورشکستگی بخش های تولیدی از قِبل آن.

۵-  بی ثباتی در نرخ ارز و تعرفه واردات که منجر به افزایش ریسک تجاری و سرمایه گذاری داخلی و خارجی شده است و خود به مانعی برای ورود ایران به سازمان تجارت جهانی قلمداد می گردد.

با این اوصاف و بنا بر تجربه ای که صرف تهدید آمریکا به خروج از برجام می تواند نرخ دلار را به ۶ هزار تومان برساند و خرید و فروش ارز را در بازار قفل کند، لازم است پیش از آنکه تهدید به خروج و تحریم ویروسی جدید عملی و منجر به جهش ارز مبتنی بر دلایل واقعی و روانی گردد، دولت پیش دستانه و همزمان با افزایش یارانه اقشار محروم به صد هزار تومان، دلار را ده هزار تومان قیمت گذاری و تثبیت نماید تا:

۱- التهاب بازار و جو روانی، دلار را به بیش از آن نرساند.

۲- با حذف یارانه ارز و تک نرخی شدن آن، محو رانت و فساد در توزیع محقق گردد.

۳- تعرفه بالای واردات به صورت هماهنگ و یکسان، بدون نگرانی از افزایش واردات و لطمه به تولید و اشتغال حذف گردد.

۴- قاچاق کالا و ارز بی سود و صرفه و محو شود.

۵- با رهایی از نوسانات پی در پی ارز و نرخ تعرفه واردات، ثبات به بازار بازگردد و ریسک تجاری و سرمایه گذاری های داخلی و خارجی کاهش یابد.

قابل توجه آنکه با افزایش یارانه ها به دویست هزار تومان، علاوه بر افزایش دلار به رقم مذکور، می توان بدون نگرانی از فشار بر اقشار کم درآمد، یارانه تمام مواد و حامل های انرژی را به کلی حذف، قیمت را واقعی کرد و اسراف و مصرف را به شدت کاهش داد.

یک قلاب و دو صید

۱. آمریکا عراق را در کنار اتهام همکاری با القاعده (دست داشتن در حملات یازده سپتامبر)، به داشتن سلاح کشتار جمعی نیز متهم می کند تا جایی که پاول، وزیر خارجه آمریکا، در جلسه شورای امنیت قطعه ای را به مثابه سندی بر این ادعا، در معرض نمایش می گذارد.

۲. صدام برای اثبات حسن نیت خود و بری شدن از اتهام آمریکا و رهایی از خطر جنگ، تن به رژیم بازرسی های گسترده می دهد و به موازات این اقدامات که مکان و امکانات تمام مراکز حساس نظامی عراق را در برابر آمریکا عریان می نماید، رأسا نیز موشک های بالستیک خود را منهدم می کند.

۳. با از میان رفتن بازدارندگی جنگ و افزایش آسیب پذیری عراق، حمله همه جانبه به این کشور رقم می خورد و جالب آنکه با رسوایی دروغ و اتهام وجود تسلیحات کشتارجمعی در عراق، بوش اطلاعات نادرست سازمان های اطلاعاتی را عامل برآورد غلط خود ذکر می نماید!

۴. تسلیحات شیمیایی سوریه و قدرت موشکی این کشور، همواره موجب موازنه وحشت میان تلاویو و دمشق بوده و سوریه را از تهاجم تمام عیار نظامی رژیم اتمی اسرائیل مصون داشته است.

۵. در شرایطی که اخبار و مستندات کشف کارگاه های تولید بمب های شیمیایی داعش با مواد دریافتی از عربستان بارها برای دنیا مخابره گشته، اما برای چندمین آمریکا اتهام استفاده از تسلیحات شیمیایی را متوجه ارتش سوریه کرده است؛ آن هم درست در شرایط برتری قوای سوری بر تروریست ها و در آستانه پاکسازی کامل غوطه شرقی.

۶. ائتلاف آمریکا و شرکای اروپایی اش، خود را به دیوانگی زده و با اعلام قصد خود مبنی بر حمله به سوریه، بر طبل جنگ می کوبند.

۷. ظاهرا سوریه نیز با تکرار اشتباه عراق، پذیرفته تا تن به بازرسی و راستی آزمایی دهد و البته نتیجه چنین خطای راهبردی ای مشخص است.

۸. پس از توافق سعدآباد به عاملیت حسن روحانی که منجر به تعلیق کامل فعالیت های هسته ای ایران شد، جک استروا، وزیر خارجه انگلیس، اظهار داشت «میوه جنگ عراق را در سعدآباد چیدیم». اکنون عامل همان توافق، مجدد و این بار در مرتبه ای بالاتر به قدرت بازگشته و ایالات متحده نیز درصدد اجرا و حداقل نمایش قصد اجرای سناریویی مشابه برای پیشبرد اهداف خویش است؛ عجیب نیست اگر آمریکا بخواهد با یک قلاب دو صید بگیرد. باید بیش از پیش مراقب تبانی ائتلاف دو سوی مرز در تحمیل برجام موشکی و منطقه ای باشیم.

۹. همینجا نیز یادی کنیم از سکوت و خفقان چند ساله شورای امنیت در برابر استفاده مکرر عراق از تسلیحات شیمیایی در جنگ تحمیلی، که از جانب دولت های اروپایی و علی الخصوص ژرمن ها تقدیم صدام می گشت.

آمریکا، سوریه، جنگ

شبکه خبری فاکس نیوز، نزدیک به جنگ طلبان آمریکا، اعلام کرده تا چند ساعت دیگر حملات گسترده به سوریه آغاز خواهد شد.

تا جایی که من می دانم، اصل غافلگیری از اصول ثابت جنگ است. تهدید و ارعاب را جار می زنند و حمله را اقدام می نمایند.

جنگی که با جا بجایی پر هیاهوی ناوهای هواپیمابر بخواهد تدارک دیده شود و پیش از اقدام سر از خروجی فاکس نیوز و توییتر ترامپ در بیاورد، اگر هم محقق شود، قاعدتا محدود به شلیک چند موشک و بمباران چند نقطه خواهد بود، همانند آنچه پیشتر از سوی ترامپ در حمله به یک پایگاه متروک هوایی شاهد بودیم.

آیا آمریکا از برجام خارج خواهد شد؟ پاسخ صرفا به یک مولفه بستگی دارد: «منفعت» آمریکا از خروج که حاصل جمع «هزینه» و «فایده» است.

با این توضیح برای رسیدن به پاسخ کافی است هزینه و فایده حضور و خروج آمریکا از برجام تبیین گردد.

هزینه های بالقوه: کاهش نسبی اعتبار آمریکا در جهان، ناامیدی ملت ایران از سازش و مذاکره با آمریکا و رویگردانی از جناح غرب گرا در انتخابات پیش روی مجلس و ریاست جمهوری، افزایش سقف غنی سازی در ایران و در نهایت دشوار شدن مذاکره با کره شمالی.

فواید بالقوه: مجبور کردن ایران به تجدید توافق و امتیازدهی بیشتر، مسدود سازی مسیر انتقال نفت و فشار بر اقتصاد و از همه مهمتر ایجاد شوک شدید روانی در بازار و سوق دادن جامعه به سوی آشوب های سراسری.

با این وصف باید گفت هزینه های خروج از برجام به خودی خود، آنقدر هست که تأثیر اساسی بر محاسبات آمریکا گذاشته و مانع خروج این کشور از برجام گردد، اما مسئله اینجاست که دولت و رئیس جمهوری بر سر کار است که به کرات ثابت کرده با هر لطمه ای که از ایالات متحده -در دوره اوباما و ترامپ- می خورد، فریادی بر سر جریان ارزشی می کشد! به عبارت دیگر تا وقتی اراده دولت این است که به هر قیمتی برجام و در واقع قمار خویش بر برجام را حفظ نماید، تقریبا تمام هزینه های بالقوه خروج از برجام نیز یا زایل می شود و یا به ضد خود بدل می گردد. آنچنان که غنی سازی با توجیه خطر حمله نظامی افزایش نمی یابد و در غیر این صورت نیز به دلیل مضمحل شدن بسترهای غنی سازی، با دشواری و کندی بسیاری همراه خواهد بود؛ به جای نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت آمریکا، نظام و نهادهای نظامی مقصر جلوه داده خواهند شد و همین گفتمان داخلی، قضاوت جهانیان را نیز رقم خواهد زد.

بنابراین تنها راه حفظ لاشه کنونی و بی جسم و روح برجام، بالا بردن هزینه های خروج آمریکا از آن است که جز با تقویت بنیه اقتصادی و دفاعی و نیز تغییر رویه و رویکرد رئیس جمهور در مواجهه شجاعانه و صادقانه با کاشته خویش میسر نمی گردد. 

همه چیز بستگی به شخص آقای روحانی و اقدامات او دارد، حتی بیش از تصمیم ترامپ...

کمک های مالی و نظامی ایران به لایه های دفاع منطقه ای اش چون حزب الله، حماس و جهاد اسلامی، برای بدخواهان و ساده اندیشان همواره محل بحث و نزاع های سیاسی بوده است.

فارغ از مبانی امنیتی دکترین دفاعی کشور در این خصوص، رقم اعطایی ایران به این سه نهاد منطقه ای بیش از واقعیت، در اذهان تصور می شود.

به اذعان رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل در سال جاری، میزان کمک مالی سالانه ایران به حزب الله، جهاد اسلامی و حماس به ترتیب ۷۵، ۷۰ و ۵۰ میلیون دلار است. رقمی که طبیعتا برای عموم، بسیار کمتر از آنچه متصور اند می باشد.

در برآوردی دیگر اما وزارت دفاع آمریکا میزان کمک ایران به حزب الله را ۲۰۰ میلیون دلار اعلام کرده است، رقمی که به دلیل همزمانی اعلام آن با اعمال تحریم جدید علیه حزب الله لبنان، ظن انتزاعی بودن آن می رود.

اما به فرض صحت این رقم حداکثری، خوب است این مبلغ را در عرصه تجهیزات و ادوات نظامی عینی سازی نماییم.

جالب است بدانید رقم ۲۰۰ میلیون دلار در مقیاس نظامی مطلقا «هیچ» است. آنچنانکه قیمت یک عدد زیردریایی آلمانی «دلفین» که قرارداد تحویل ششمین فروند آن به اسرائیل مربوط به سال جاری میلادی (۲۰۱۷) می باشد، به گفته نشریه صهیونیستی و دست راستی «اشپیگل» حدود ۴۰۵ میلیون یورو (معادل ۴۷۷ میلیون دلار) است. 

یعنی کل رقم اعطایی سالانه ایران به حزب الله به روایت آمریکا، کمتر از نصف از قیمت یک زیردریایی تحویلی به اسرائیل و کمتر از یک ششم آن، به روایت رژیم صهیونیستی است.

تدبیر و امید!

«دشوارترین بخش در لغو تحریم‌ها علیه برنامه اتمی ایران مربوط به تحریم‌های کنگره است. لغو این تحریم‌ها تصویب همزمان مجلس نمایندگان و نمایندگان مجلس سنا را لازم دارد که در اختلافات تندروهای جمهوری‌خواه با باراک اوباما، رئیس جمهور از حزب دموکرات، می‌تواند اجرای تعهد دولت آمریکا برای لغو تحریم‌های اتمی علیه ایران را بسیار دشوار کند. در صورت تصویب توافق جامع اتمی ایران و گروه ۱+۵، دولت آمریکا متعهد به لغو تحریم‌های دولتی می‌شود اما بر اساس قوانین این کشور، دولت اختیاری دربارهٔ تحریم‌های کنگره نخواهد داشت و صرفاً می‌تواند به مدت شش ماه اجرای آنها را به تأخیر بیندازد. این به معنای آن است که در صورت تغییر رئیس جمهور (فرض کنید رئیس جمهور بعدی آمریکا از حزب جمهوری‌خواه و وعده‌های انتخاباتی او ضرورتاً هماهنگ با تعهد دولت اوباما نباشد) تضمینی برای اجرای دقیق تعهدات دولت قبلی آمریکا بر مبنای توافق جامع اتمی با ایران وجود نخواهد داشت؛ مثلاً دولت بعدی می‌تواند ضرورتاً اجرای تحریم‌ها را هر شش ماه یک بار به تعویق نیندازد یا «قانون تحریم ایران» را که کنگره وضع کرده و دسامبر ۲۰۱۶ منقضی می‌شود دوباره تمدید کند. در حال حاضر یکی از موضوعات مورد مذاکره ایران و آمریکا حل و فصل این بخش از مشکلات است. نمایندگان دولت آمریکا معذورات قانونی خود را مطرح می‌کنند و نمایندگان دولت ایران می‌گویند این مشکل داخلی آمریکا است که دولت این کشور باید راه حل آن را پیدا کند».

شاید اگر تیم مذاکره کننده ایرانی، در حد همین دانشنامه آزاد از ماهیت تحریم ها اطلاع داشتند، اکنون وضع دیگری داشتیم!

حمله و ضد حمله

آنچه یامین پور را همانند اسلافش در گفتگو با عراقچی دست به سر کرد این بود که اگرچه نکات نغزی برای طرح داشت و نکاتی در نقض اظهارات عراقچی گفت، اما در برابر انکار محض و خلاف گویی های متعدد وی، نقیض های مستند به اظهارات دولتمردان، مکتوب و محفوظ نداشت.

اینجا هم حکایت همیشگی تکرار شد، آمادگی برای حمله و غافلگیری در برابر ضد حمله.

حال برداشت مخاطب از گفتگو چه بود؟ «یامین پور تمام ابهامات در و اتهامات به برجام را پرسید، عراقچی پاسخ داد، یامین پور بعضا سکوت کرد و قاعدتا پذیرفت، زنده باد برجام، این فتح الفتوح سرداران عرصه دیپلماسی»!


خط خیانت

۱. جان سائرز، رئیس سابق MI6 به تازگی در کنفرانس وایت هال گفته غرب باید به سمت میانه روها در ایران برود.

۲. روحانی با نقض فاحش ملاحظات امنیتی در زمان دبیری شورای عالی امنیت ملی، دانشجوی دانشگاه تازه تأسیس کلدونیان گلاسکو انگلیس شد و خلاف همه استاندارهای علمی و آموزشی، مدرک ارشد و دکترا تقدیم وی گشت.

۳. حسن روحانی معروف به دکتر روحانی، یکبار کلیه فعالیت های هسته ای ایران را در دولت هشتم و با امضای بیانیه سعد آباد تعلیق نمود و بار دیگر بعد از پیروزی در انتخابات ۹۲ با شعار اعتدال، تمام فعالیت های هسته ای و نظامی را با برجام، پروتکل الحاقی و FATF زیر ذره بین دشمن قرار داد.

۴. جان برنان، رئیس وقت CIA در دولت اوباما، خواهان پیروزی روحانی در انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری شد.

۵. روحانی در انتخابات ۹۶ برنامه خود را مطابق خواست دشمن، مذاکره و معامله بیشتر برای رفع همان تحریم های لاینحل پسا برجام اعلام نمود و اکنون اروپا و آمریکا مطابق همان روال خواهان مذاکرات مکمل در حوزه موشکی و منطقه ای هستند. 

۶. تشخیص اینکه چه پیش رو داریم، چندان دشوار نیست.