احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمریکا» ثبت شده است

پاکستان و چند نشان

به فاصله کوتاهی پس از اعلام عمران خان به دریافت نامه تهدید از جانب آمریکا، رسانه‌های پاکستانی خبر از خنثی شدن طرح ترور نخست وزیر پاکستان داده‌اند.
آمریکا از تنش آفرینی در پاکستان به دلیل تدوام مراوده سیاسی اقتصادی عمران خان و پوتین چند هدف راهبردی را دنبال می‌کند:
انزوای سیاسی اقتصادی روسیه،
لطمه به موقعیت چین،
روی کارآوردن دولت رادیکال و وابسته در پاکستان در فرض جایگزینی دولت مقتدر،
و ناامن شدن مرزهای شرقی ایران و نیز تقویت داعش در افغانستان و درنتیجه سونامی مهاجرت از افغانستان و پاکستان به ایران در فرض انسداد سیاسی و بحران اجتماعی در پاکستان.
جالب آنکه از اوایل سال ۲۰۰۹ پنتاگون در گزارشی «فروپاشی قریب الوقوع پاکستان و مکزیک» را اعلام و زمینه‌سازی کرده بود.
۱۴۰۱/۱/۱۲

گزینه‌های روی میز

روسیه انقدر در جنگ اقتصادی قوی و تهاجمی ظاهر شده که با ناامیدی آمریکا از این مجرا، قاعدتا گزینه جنگ نظامی علیه روسیه تقویت خواهد شد.
ادامه روند تصرف اوکراین در مقابل بی‌عملی ناتو و آمریکا و دربرابر چشم جهانیان، یعنی بی‌حیثیتی مطلق غرب و فروپاشی ائتلاف‌های سیاسی و امنیتی و نیز جری شدن دیگر کشورها در دست زدن به اقدامات تهاجمی از جمله در قضیه چین-تایوان.
آمریکا یا باید مانند یک تماشاچی حقیر و منفعل، پایان اقتدار نظامی و آقایی دلار را تماشا کند و یا دربرابر این باخت حتمی، گزینه‌های دردناک را علیه روسیه به کار گیرد.

گسست ائتلاف‌ها

سال ۱۴۰۰ را باید سال گسست ائتلاف‌ها نامید.
از یک سو آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو را داریم که پشت اوکراین را آشکار خالی کرده‌اند و از سوی دیگر عربستان به عنوان متحد همیشگی آمریکا و همکار اسرائیل فعلا در کلام زیر میز پترو-دلار زده و از خط قرمز اقتصادی-امنیتی آمریکا عبور کرده است.
آمریکا نیز در مواجهه با مخمصه حمله بالفعل روسیه به اوکراین و حمله بالقوه چین به تایوان، خلاف ملاحظات اسرائیل در شرف توافق با ایران است و بعید نیست برای تمرکز مالی و نظامی بر چالش روسیه و چین، منطقه را مانند افغانستان ناگهان ترک کند و اسرائیل را با ایران تنها بگذارد.
آنگاه ما می‌مانیم و تعیین تکلیف با رژیم صهیونیستی و شبکه مدیران نفوذی پر خسارتش در کشور.
 

گلوله و رسانه

گلوله و رسانه شاید در بدو امر دو موضوع متفاوت به نظر برسد اما در تمام نبردها، جنگ سخت و جنگ نرم همزاد و مکمل یکدیگر بوده است که جنگ اوکراین نیز از این قاعده مستثناء نیست.
جبهه غرب هرچقدر در حوزه نظامی دربرابر روسیه از خود انفعال نشان داده، در جنگ رسانه‌ای بیش فعال ظاهر شده.
نتیجه آنکه کرملین برای کاهش فشار رسانه‌ای و تبعات سیاسی آن ناچار از نمایش نبرد تمیز و غیرخونین است که همین احتیاط باعث کندی پیشروی ارتش و افزایش تلفات آن شده و اینجاست که دوباره و از منظری دیگر رسانه وارد می‌شود و با بزرگنمایی همین موضوع، اوکراین را باتلاق روسیه و پوتین را عامل خسارات و تلفات ارتش می‌نامد.
به عبارت دیگر رسانه ناتو به‌مثابه شطرنج‌بازی قهار، برای هر حرکت حریف برنامه دارد و اگر مات نکند، به کرات موقعیت کیش ایجاد می‌نماید.

گرچه تحرکات گسترده نظامی طرفین منازعه، دلالت بر نزدیک و محتمل بودن آغاز جنگ میان روسیه و ناتو دارد، اما بنابر قرائن و اهدافی که در ادامه می‌آید، می‌توان این موضوع را عملیات روانی آمریکا نیز دانست:

۱. تحمیل هزینه‌های آماده‌باش نظامی به اقتصاد روسیه، مشابه آنچه در جنگ سرد گذشت

‏۲. افزایش قیمت نفت به سود آمریکا و به ضرر چین

۳. بالا رفتن سطح تنش، و افزایش نفوذ آمریکا در اروپا و صادرات بیشتر تسلیحاتی این کشور

۴. تقویت موضع داخلی و بین‌المللی بایدن، درصورت حل بحران خود ساخته

۵. فراهم ساختن اهرم فشار و کارتِ بازیِ آمریکا دربرابر روسیه برای معامله برسر ایران

دشمن شناسی

 گزیده عرایض اینجانب با موضوع دشمن شناسی، مورخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۵ در گفتگوی مجازی با دانشجویان استان فارس

 

دو مفهوم «دشمن شناسی» و «دشمنی شناسی» را باید از هم تفکیک کرد.

دشمن شناسی ناظر به شناخت خود دشمن است و دشمنی شناسی ناظر به شناخت اقدامات آن.

مشکل عموم ما در «دشمن» شناسی نیست؛ کمااینکه اکثرا در خباثت رژیم‌هایی چون آمریکا، اسرائیل، عربستان و انگلیس و سازمان منافقین و جریان‌های تجزیه طلب شکی نداریم؛ گرچه بعضا نیز با رأی به چهره‌هایی که رسانه حکومتی انگلیس مروج آنان بوده نشان داده‌ایم گاهی چقدر در بدیهیات هم آسیب پذیریم.

گرفتاری اصلی ما در «دشمنی» شناسی است؛ توطئه‌هایی که باید با آن مقابله کنیم اما اساسا ماهیت و موقعیت آن را نمی‌دانیم که بخواهیم رهگیری و خنثی نماییم.

در بحث دشمنی شناسی، عموما در بهترین حالت می‌توانیم آن را پس از وقوع و تحمل خسارت، تحلیل کنیم اما توان پیش‌بینی و به تبع آن پیشگیری را نداریم.

پیامبر اسلام می‌فرمایند کید منافق را با رسوا کردن آن خنثی کنید.

وقتی کید نفاق را تبیین می‌کنید، اذهان را بیدار و هوشیار کرده‌اید و دیگر دشمن نمی‌تواند در گردوغبار فتنه‌ها، آدرس غلط بدهد و به اهداف خود برسد.

بگذارید یک قاعده طلایی را پیرامون دشمنی شناسی به شما بگویم: خودتان را بگذارید جای دشمنی که دستش از هر لحاظ باز است؛ آنگاه با روش علمی ترسیم و شبیه‌سازی کنید که اگر جای طرف مقابل بودید، با چه ابزارهایی و چگونه به کشور هدف لطمه می‌زدید؛ و بدانید که به هرچه برسید، با چندین برابر خباثت و خسارت بیشتر، سازمان‌های امنیتی عریض و طویل دشمنان می‌توانند انجام دهند و انجام هم داده‌اند.

یک اختلال محاسباتی در جبهه انقلاب وجود دارد مبنی‌بر «جلونزدن از رهبری».

جلونزدن را عمدا یا سهوا بد ترجمه کرده‌ایم.

همانطور که در جنگ سخت، بخشی از سپاهیان را طلایه‌داران آن تشکیل می‌دهند، در جنگ نرم هم باید ما پیشگام و خط‌شکن باشیم.

اما متاسفانه از سر غفلت یا تغافل، عافیت طلبی خود را «پیروی» از ولایت جا زده‌ایم و رهبر انقلاب را سپر بلا کرده‌ایم و در بهترین حالت با یک «احسنت» آنچه ایشان بگویند را فقط تأیید می‌کنیم بی‌آنکه حتی برای تحقق آن تلاشی نماییم!

یکی از حوزه‌های اصلی جنگ ترکیبیِ تمام عیاری که علیه انقلاب اسلامی جریان دارد، حوزه «ادراک» است که «جهاد تبیین» راه مقابله با آن است.

در این جهاد باید به «سپر» و «شمشیر» مجهز بود.

سپرِ «سواد رسانه» برای آنکه خودمان گرفتار اخبار و تحلیل‌های غلط نشویم؛ و شمشیر «معارف اسلام و انقلاب» به جهت اینکه بتوانیم امواج تخریب و تحریف را خنثی و حقیقت را منتشر کنیم.

قضاوت حقوقی

در مسائل حقوقی، هر موضوعی را می‌توان از سه منظر بررسی کرد:

وکلای طرفین و قاضی.

طبیعتا دو طرفِ مناقشه هر کدام تفاسیر و مستندات متعارضی دارند که شاید غلط هم نباشد، اما همه واقعیات را هم دربر نمی‌گیرد.

این وظیفه قاضی بی‌طرف است که عیار ادعا را بررسی و حکم کند.

در برجام هم به همین قاعده می‌توان از سه منظر به موضوع نگاه کرد: ادعاهای تیم ایرانی، ادعاهای تیم آمریکایی و آنچه در فرض یک قاضی بین‌المللی باید از میان مستندات طرفین استخراج نمود.

بنده به‌شخصه در فضای رسانه‌ای کشور حفره‌های حقوقی برجام را متذکر شده‌ام و درعین‌حال در این جنگ حقوقی، دربرابر ادعاهای طرف آمریکایی سعی کرده‌ام همسو با توجیهات روحانی، ظریف و عراقچی، مطالبی را ارائه دهم.

اما اگر بخواهم نگاه بی‌طرفانه به موضوع داشته باشم، با کمال تاسف باید عرض کنم... بگذریم!

یکی از دروغ‌های بزرگ روحانی-ظریف این بوده که قطعنامه‌های ۶گانه پیش از ۲۲۳۱ لغو شده است!

اینجا دو نکته مهم وجود دارد:

۱. هرچند برای این قطعنامه‌ها کلمه لغو (Terminate) به کار رفته، اما با توجه به مکانیسم موسوم به ماشه (Trigger Mechanism/Snapback) -که اختصاصی به آمریکا ندارد و تمام طرف‌ها قابلیت فعال‌سازی آن را دارند- ماهیتش چیزی جز تعلیق نیست.

۲. مطلب مهم‌تر و کمتر گفته شده اما این است که می‌گویند قطعنامه‌های ۶گانه پیشین لغو (تعلیق) شده اما نمی‌گویند که سرخط کلی همان تحریم‌ها در قطعنامه ۲۲۳۱ (بندهای ۳ الی ۷ بخش ابتدایی) عینا تکرار و تایید شده است!

همه ما مناقشه‌ای که برسر واژه Lift وجود دارد و روایت وندی‌شرمن را شنیده‌ایم اما از موضوعی مهمتر غافلیم:

طبق ادعای کذب ظریف و عراقچی «آزمایش و توسعه موشک‌های بالستیک ممنوع نیست».

این ادعا چقدر صحیح است؟

به قول سیف «تقریبا هیچ»!

آنها ادعا می‌کنند فعل این بند از قطعنامه توصیه است، نه الزام؛ زیرا از Calls Upon (فرامی‌خواند) استفاده شده است و آن دلالت بر الزام ندارد!

ادعایی غلط که به معنای تحت‌الفظی واژه استناد می‌کند، غافل از اینکه در ادبیات حقوقی قطعنامه‌های شورای امنیت، اتفاقا درجه الزام بالایی دارد.

جالب آنکه دیوان بین‌المللی دادگستری به عنوان رکن قضایی سازمان ملل، به سال ۱۹۷۱ در رأی مشورتی «نامیبیا» دقیقا به کنکاش بار حقوقی همین واژه پرداخته و آن را الزام‌آور دانسته.

و این به جز قصه‌پردازی عجیب تیم سابق است که در میان تمام جزییات دقیق و فنی قطعنامه، اینجا «نیت» ایران در ساخت موشک با قابلیت حمل سلاح هسته‌ای را ملاک منع یا جواز قطعنامه می‌داند!

سوال: آیا تیم حقوقی ایران از همه این موارد بی‌اطلاع بوده یا باید این را نیز به حساب دروغ‌شان بگذاریم؟

بیان این مسائل از آن جهت است که بدانیم دولت کنونی و خصوصا تیم مذاکره کننده، وارث چه ویرانه‌ای است و این اقدام دولت قبل نیز به قول عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، به مثابه پوست موزهایی است که در هر دو مسیر ترک یا ادامه مذاکرات برجامی، زیر پای دولت رئیسی انداخته شده است!

خودروی آینده

اخیرا در آمریکا لایحه ۱۲۰۰ میلیارد دلاری زیرساختی که یکی از محورهای آن تحول در حمل و نقل شهری و از جمله گسترش خودروهای برقی است، تصویب شد.
امروز در آمریکا «ایلان ماسک» مالک شرکت سودآور و سرمایه‌ساز خودروی برقی «تسلا موتورز»، و ثروتمندترین فرد جهان است.
‏جولانگاه کاوه و کاووس شدن سازمان محیط زیست به کنار؛ جالب است که معصومه ابتکار، همسر محمد هاشمی وارد کننده بنزین، با کارنامه نشر اکاذیب پیرامون آلودگی بنزین داخلی، تشخیص داده بود که خودروی برقی آینده‌ای ندارد!
و جالبتر افزایش ۱۰۰۰٪ تعرفه واردات خودروهای هیبریدی بود توسط روحانی!

گزیده عرایض اینجانب در مسجد حضرت زینب(س) پردیسان قم، مورخ ۱۴۰۰/۷/۱۶

انقلاب اسلامی ایران به مأموریت نهایی خود در زمینه‌سازی ظهور نزدیک شده و برخورد تمدنی اسلام و استکبار به اوج خود رسیده است.

جبهه مقابل از هشت سال پیش تاکنون با طیف متنوعی از ابزارها تمام تلاش خود را برای سرگونی کشور کلید زده و اشتباه است که گمان کنیم در دولت رئیسی فتنه‌ای نخواهیم داشت.

روحانی زمین سوخته برجای گذاشته و معیشت و اعتماد عمومی را به شدت تضعیف کرده است.

تحرکات آذربایجان به پشتوانه اسرائیل، تلاشی برای نزدیک کردن تهدید به مرزهای ایران و بدل زدن دربرابر تنگ شدن عرصه بر صهیونیست‌هاست.

باید بدانیم که دشمن طیف وسیعی از اهرم‌ها را علیه ایران آماده دارد که تنها بخشی از آن را استفاده کرده است؛ همچنانکه جبهه مقاومت نیز مهره‌های مختلفی را برای مقابله استفاده می‌کند.

آنچه در این میان اهمیت اساسی دارد و می‌تواند ایران را با وجود مهره‌های کمتر شطرنج، مصون از تعرض داشته و فاتح میدان نماید، فرمانده و هدایتگر این نبرد است.

اگر رهبر انقلاب که به قول رایس، مشاور امنیت ملی دولت بوش، ابرحریفی است که توان خنثی‌سازی پیچیده‌ترین نقشه‌های آمریکا را دارد، بتواند راه‌بری کند، همچنان از گردنه‌ها به سلامت عبور خواهیم کرد. اما اگر اعتماد و اعتقاد مردم و نیروهای انقلابی به ایشان سست شود، همه چیز را باخته‌ایم.

علت حملات روز افزون به رهبر انقلاب و تلاش چند لایه برای حرمت‌زدایی از ایشان و حکمت‌زدایی از تصمیمات‌شان همین است.

همه می‌دانیم در شطرنج برای غلبه بر حریف، فقط مهره را جلو نمی‌بریم، بلکه گاهی کرّ است و گاهی فرّ. اینجاست که دست دشمن برای جنجال‌آفرینی در هر حرکت باز است.

اگر رهبری درجایی آشکارا ورود کند، نامش را «دخالت» می‌گذارند و اگر جایی آشکارا ورود نکند، می‌گذارند به حساب «بی‌خیالی»!
جایی که ایشان تهاجمی عمل کند، با برچسب «آرمان‌گرایی» تخریب می‌کنند و جایی هم که بنابر مصالح تدافعی عمل کنند نامش را می‌گذارند «محافظه‌کاری»!
و این به جز هجمه‌های پرحجم علیه راهبردهای نظام در حوزه‌های هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای است.

وقتی می‌دانیم و دیده‌ایم که حکیم انقلاب ده‌ها پروژه خطرناک داخلی و خارجی را خنثی کرده‌اند، در مواقعی هم که مطلب مجهولی وجود دارد، لازم است استصحاب، اعتماد و اطاعت کنیم؛ خصوصا که منطقه و جهان روی دور تند تحولات افتاده و شاید حتی فرصت نشود همه چیز را برای عموم توضیح داد.

همین‌قدر بدانیم که رهبر انقلاب، به پشتوانه اجتهاد دینی، آشنایی با علوم روز، تسلط به چهار زبان فارسی، عربی، آذری و انگلیسی، مطالعه چندین هزار جلد کتاب و صدها هزار صفحه گزارش محرمانه و غیرمحرمانه از سراسر جهان و تجربه طیف متنوعی از مسؤلیت‌ها، چهره بی‌بدیلی است که در حوزه‌های دینی، نظامی، سیاسی، فرهنگی و غیره صاحب نظر و متخصص هستند.

گذشته از اینها ویژگی‌های بی‌نظیری نیز وجود دارد که این نابغه جامع الطراف را به نخ تسبیح قومیت‌های ایران تبدیل کرده.

مشهدی و اهل خراسان است؛ اصالتا اهل خامنه در آذربایجان شرقی است؛ سید و عرب است‌؛ به ایرانشهر و جیرفت تبعید، و زمان جنگ در جبهه‌ها بوده و از این جهت مأنوس با اهالی سیستان‌وبلوچستان، کرمان و خوزستان است؛ در حوزه‌های سه‌گانه جهان تشیع یعنی مشهد و قم و نجف تحصیل کرده؛ جانباز است؛ ادیب و شاعر و سخنگور است؛ اهل ورزش است؛ مرجع جامع دینی و استراتژیست نظامی است؛ و جالب است که با همه این اوصاف برخی در مجهولات و حتی معلومات نظر خود را بر ایشان ترجیح می‌دهند!

اینجاست که باید در این آخرین غربال‌های پیش از ظهور یادی کنیم از سفارش مرحوم علامه حسن‌زاده آملی که فرمود «گوش شما باید به فرمان رهبر باشد چون گوش ایشان به فرمان حضرت خاتم الانبیاء است».

تجارت تریاک

بسیار ساده انگارانه است اگر گمان کنیم آمریکا پشت تجارت تریاک و هروئین در افغانستان نبوده!
تصور می‌کنید این کشور هزینه‌های جنگ ۲۰ ساله‌ای را که ادعا شده برای آن ۲۰۰۰ میلیارد دلار هزینه کرده، از سوداگری سودآور مواد مخدر تامین نکرده است؟
درحالیکه می‌دانیم ایالات متحده برای ضربه زدن به دشمنان خود از طیف متنوعی از ابزارها (از فحشا تا تروریسم) بهره‌می‌گیرد، دلیلی ندارد که "مواد مخدر" را خط‌قرمز اخلاقی آن بدانیم آن‌هم وقتی پس از حضور ناتو، کشت خشخاش و تولید تریاک افزایش چندصد درصدی داشته!
گزارش بی‌بی‌سی در این خصوص هرچند به طور آشکاری مغرضانه و برای تطهیر آمریکا تنظیم شده اما حقایق غیرقابل کتمانی نیز از آن در تایید تحلیل مذکور قابل استخراج است.

جالب است بدانید آمریکا با هیاهوی بسیار در سال ۲۰۱۷ عملیات موسوم به "طوفان آهنین" را با ادعای هدف قراردادن کارگاه‌های مواد مخدر در افغانستان اعلام می‌کند که بعدا در بررسی‌ها مشخص می‌شود آن نیز فریب بوده و تقریبا تمام ساختمان‌هایی که ادعا می‌کرد کارگاه تولید مواد مخدر است، عاری از مواد افیونی بود.
حال چرا آمریکا به جای مزارع کشت خشخاش که به راحتی قابل شناسایی هوایی، اشتعال و امحاء بود، سراغ کارگاه رفت؟
زیرا آتش‌زدن مزارع به راحتی قابل راستی‌آزمایی و "نفی و اثبات" بود اما کارگاه، محیط سربسته‌ای است که آمریکا می‌توانست دست داشتنش در تولید و ترانزیت تریاک و هروئین را پشت ادعای مبارزه با مواد مخدر و به طور مصداقی انهدام "کارگاه‌های تولید مواد" پنهان کند.

در همین رابطه بخوانید:
bbc.com/persian/afghanistan-48085901