احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵۱ مطلب با موضوع «فرهنگ» ثبت شده است

پیام مخاطب

بنده یک دهه هشتادی متولد ۸۲ هستم.
رفیق آشوبگر دارم (دیشب پیشش بودم)؛
رفیق معترض هم دارم (تقریبا کسی نیست که معترض نباشه از جمله خودم)؛
رفیق بسیجی دارم؛
رفیق دانشجوی اطلاعات و امنیت دارم (سپاه و وزارت هر دو)؛
رفیق مخالف نظام و موافق نظام دارم و از قضا توی جمع‌های مختلف که زمین تا آسمون با هم فاصله اعتقادی دارن هستم.
به‌جای اینکه در مورد دهه هشتادیا نظر بدین حرفاشونو بشنوید.
حرف یه جوون توی سن من چی می‌تونه باشه؟
شاید باورتون نشه ولی اولیش سرگرمیه!
ما جوونیمونو توی فجازی زندگی کردیم؛ با پابجی و کالاف دیوتی و PS4 و PS بزرگ شدیم؛ نه! باهاشون زندگی کردیم؛ توش هویت پیدا کردیم. از کلش اف کلنز خلاقیت و درس استراتژی گرفتیم. با انواع سلاح‌ها و شیوه‌های پیروزی و گذران مرحله در انواع گیم‌ها آشنا شدیم و سعی کردیم به روش‌های مختلف یه مرحله سخت از یه بازی سخت رو بگذرونیم؛ بازی‌هایی که آدم کشی روال ترین بخشش هست!
اما دهه هشتادیا بزرگ شدن؛ قد کشیدن؛ الان دانشگاه میرن؛ سر کار میرن؛ ولی با یه چیزی مواجهن؛ تفاوت عظیم با نسل قبل و قبل‌تر خودشون. با چاله عظیم نداشتن هیجان و سرگرمی در زندگی واقعی و در مقابلش تصویرسازی و رؤیاپردازی شدید مجازی از یه زندگی پر از هیجان. توی فجازی هویت پیدا کردیم و اکانت اینستا و توییترمون شد همه رسمیتمون.
حالا اما جامعه به ما به چشم بچه نگاه می‌کنه؛ بچه بی‌تربیت!
میفرمایید تقصیر خانوادشه شده آشوبگر.
عه! واقعا؟ یعنی الان دنبال مقصریم؟ بیخیال! بنظرم بحث قصور رو پیش نکشیم چون سفره این دل اگر باز بشه حرف‌هایی زده میشه که شاید حتی به بلاک شدن و بن شدن بنده منتهی بشه!
نسل من چیزی از انقلاب به دستش نرسید.
زمان جنگ هشت ساله امام خمینی بحرانی‌ترین وضعیت ممکن رو سپرد به کسی همسن من، الان دسته بیل هم به بنده نمیدن!
درس بخون درس بخون!
جدا؟ ما برخلاف نسل قبل خودمون عاقلیم و ترسی از قضاوت جامعه نداریم.
درس بخونیم؟ جدا؟ چی بخونیم؟ چی بخونیم که توی این کشور بها داشته باشه؟
طولانیش نکنم؛ این نسلی که کف خیابونه نه چیزی از انقلاب به دستش رسیده نه چیزی یه اسم به رسمیت شناخته شدن و نه مفاهیم عمیق دینی و ارزش های اصیل انسانی.
از حجاب هیچی نمیدونه؛ با مفهوم عفاف آشنایی نداره؛ سود و ضررشو نمیدونه.
از صبح تا شب با سینما و سریال و رسانه تو گوشش کردن حجاب اجباری. 
از صبح تا شب با مستندسازی و شبهه‌اندازی تو منوتو اصالت انقلابشو ازش گرفتن و سال ۵۷ رو اوج جهالت مردم نشون دادن.
برخلاف جمهوری اسلامی جهودای بیشرف هزارتا برنامه براش پیاده کردن.
سلبریتی‌ش دعوتش کرده به گل و وید کشیدن
نوجوونیشو با پورن گذرونده و شده معتاد پورنوگرافی.
یه سری جهش یافته هم داره که از مرحله مجازی به واقعی رسیدن و رسما مفهومی رو وارد قصه کردن به اسم فری ریلشن؛ بعدم وقتی کنار هم قرار گرفتن دیدن حرف مشترک زیاد دارن. تفاوت جنسیتی رو هم فراموش کردن و شدن اکیپ‌های دوستانه دختر و پسر بدون ذره‌ای مخفی کاری و علنی.
یه سر به پارک‌ها و کافه‌ها بزنید متوجه خواهید شد.
اینایی که کف خیابونن یه شبه به خیابون کشیده نشدن.
فضا یه کاری باهاش کرده که درگیری با پلیس براش تفریح محسوب بشه؛ هیجان داره؛ کیف میکنه.
از جهالتش گفتم تا هیجانش.
قصه حجاب و گشت ارشاد بالاخره تموم می‌شه اما درد بی برنامگی سیستم برا نسل پیشران کشور همچنان بدون ذرررررره‌ای توجه باقی می‌مونه و صداش چند ماه دیگه با یه قصه دیگه شنیده خواهد شد.
استاد قدیری اگر دستتون رسید درد دلای صادقانه بنده رو به نیابت از نسل چهارم انقلاب به اهلش برسونید.
برا ظهور امام زمانمون تا آخرش پای جمهوری اسلامی هستیم و بالاخره به هر زوری شده علم رو به صاحبش می‌رسونیم.
یا علی

۱. دوپینگ رسانه‌ای گسترده بر معدود روسری تکانی‌های سطح کشور، موجب بزرگنمایی بیش از حد جریان معارض حجاب و اخلال محاسباتی در میان بدنه طیف ارزشی شده است.

۲. تامل راجع به پشت پرده ماجرا و دنباله آن و اینکه حد یقف حجاب کجاست و مطالبات و تهاجمات بعدی چیست؟ تلنگر خوبی نسبت به کسانی است که مسئله را با موضوع بود و نبود روسری برای خود ساده‌سازی کرده‌اند.

۳. مانور کنونی معصومه قمی‌کلا (مسیح علی‌نژاد) بر موضوع حجاب و مشخصا روسری تکانی، اجماع سازی هوشمندانه بر یک نقطه به عنوان مبداء نافرمانی‌های مدنی، انقلاب جنسی و هنجارشکنی‌های بعدی است.

۴. گشت ارشاد به صورت کنونی یک اقدام لازم و ناکافی است و باید پلیس فتا، اماکن و امنیت تمام توان خود را برای کاستن از بار خیابانی مسئله به کار گیرند.

۵. باید همه بدانند، جامعه مخاطب گشت ارشاد، زنانی که حجاب ناقص دارند نیست، ولنگاران حوزه پوشش و عموما روسپی‌های خیابانی است.

۶. باید با رسواسازی دوجنسه بودن قمی‌کلا و نمایش هواداران بی‌خانمان و فرومایه او، همسویی با وی را از یک منزلت اجتماعی به یک ننگ اجتماعی بدل کرد.

۷. جریمه مالی سنگین بهترین و مدنی‌ترین راه مقابله با هر پدیده‌ای از جمله مقوله بی‌حجابی و سگ‌گردانی است.

۸. به‌خط کردن زنان علیه قمی‌کلا مؤثرترین راه مقابله با اوست که با مانور بر دغدغه زنان و مادرانی بدون حجاب کامل که نگران همسران و فررندان خود هستند میسر می‌شود.

۹. گشت ارشاد باید داخل طرح جامع «امنیت اجتماعی» و همزمان با برخورد با اوباش، معتادان و سگ‌گردانان گنجانده شود تا با سرمایه اجتماعی حداکثری بتواند پیش رود.

۱۰. بدترین اتفاق در گشت ارشاد نیمه‌کاره رها شدن آن است و اینکه تلقی عمومی این شود که نظام درپی فشار و مخالفت افکارعمومی مجبور به عقب‌نشینی شده است.
 

#پیام
سلام
یک نکته خیلی مشخص و مبرهنی وجود داره:
وقتی حرف از حجاب و عفاف می‌زنیم و معتقد به اجرای اون در جامعه هستیم، اولین چیزی که باید درست کنیم اینه که وقتی دختر خانوم میره لباس بخره، با مانتوی جلو باز کمتر از ۲۰۰ تومان و مانتوی عفیف بالای ۶۰۰ تومان روبرو نشه!
حقیقتا اینقدر برای حاکمیت سخته که بخش تولید و توزیع پوشاک رو کنترل کنه؟!
یک روزی امثال من به پوشیدن شلوار جین زاپ توسط اغنیا میخندیدن؛ که چرا طرف اینقدر فاقد اندیشه است که درک نکرده اون شلوار پاره و مد شدنش خودش تلاش برای پوشاندن فقر جامعه محل ظهور اون مُد بوده و الان چرا یک مایه‌دار باید لباس فقرا رو به تن کرده و رقص مستانه‌ کنه، نمی‌دونم!
امروز سؤالم اینه که چرا در جامعه اسلامی، باید هزینه باحیا بودن اینقدر بالا باشه؟!
دختر خانوم شال بلند می‌خره که بندازه اون بخش خالی مانتوی جلوباز رو پر کنه.
هی با دست سعی می‌کنه جلوی مانتو رو جمع کنه!
مشخصه که طرف حیا داره، ولی از پس هزینه یک مانتو عفیف با چند برابر قیمت مانتوی جلوباز و کوتاه برنمیاد!
دیگه هزینه چادر بماند! 
ما با مواد مخدر مبارزه می‌کنیم. چرا؟
چون می‌دونیم بودن مواد در کف اجتماع، یعنی ازدیاد اعتیاد! 
بعد در مبارزه با افیون بی‌حیایی که مدام داره تزریق میشه از طریق رسانه و اولین محل اشاعه‌اش در همین بخش پوشاکه، اینقدر منفعل هستیم. با اینکه ابزار کنترلش واقعا در دسترسه!
امیدوارم این گفته، از طریق شما، به گوش مسئولان مرتبط برسه.
تشکر

 

#پاسخ
سلام
با شما موافقم
چندی پیش یکی از دوستان بنده تماس گرفت و گفت بودجه خوبی برای ترویج عفاف و حجاب دستش هست و مشورت خواست برای اینکه با آن چه کند. پیشنهاد کردم تمام آن مبلغ را به جای کارهای تبلیغاتی، صرف تولید چادر و عرضه آن با قیمت تمام شده به متقاضیان نماید. اینکه نتیجه شد را نمی‌دانم و البته بعید می‌دانم به توصیه اینجانب عمل شده باشد.

عباس موزون چند باری است خبر از تلاش بدخواهان برای تطمیع تجربه گران داده در اینکه آنها بیایند و ادعا کنند مطالب‌شان در «زندگی پس از زندگی» دروغ و در ازای دریافت پول از تهیه کننده بوده است.
پیش از این افشاگری موزون، از تلاش برای متوقف کردن برنامه به‌واسطه پاپوش برای سازنده یا ترور وی گفتم و اینکه دشمن بی‌کار نخواهد نشست.
اکنون چند نکته و افزوده به مناسبت رخدادهای جدید علیه برنامه عرض می‌کنم:
۱. اقدام پیشدستانه موزون در افشای تلاش بدخواهان هوشمندانه بود اما این اطلاع رسانی از صفحه شخصی او مطلقا کافی نیست!
صداوسیما خودش باید از برترین برنامه طول تاریخش حراست، و موضوع مذکور را از تریبون اخبار سراسری از جمله ۲۰:۳۰ اعلام نماید.
۲. وقتی یک راه ضربه به برنامه مسدود شود، حتما راه دیگری طی می‌شود. این سناریوهای احتمالی از نگارنده داشته باشید: اجیر کردن یکی از عوامل برنامه بدگویی از آن؛ هل دادن یک راوی دروغین به برنامه و جمع تجربه گران برای زمینه‌سازی در تخریب برنامه؛ کارشکنی مدیری فاسد در بدنه سیما برای دلسرد و منصرف کردن سازنده از تولید فصل جدید.
۳. تکرار همان هشدار قبلی مبنی‌بر احتمال ترور و پاپوش برای سازنده و همه‌کاره برنامه، عباس موزون.
باید مانند یک مسول تراز اول، از این نخبه فرهنگی و دستاورد بزرگش حفاظت کرد.

نکه طی یک سال شاهد سه پدیده بی‌سابقه فرهنگیِ فیلم سینمایی «موقعیت مهدی»، برنامه تلویزیونی «زندگی پس از زندگی» و سرود «سلام فرمانده» هستیم، نوید بخش درپیش بودن عصر جدیدی از شاهکارهای هنری است.

پیش‌تر راجع به «موقعیت مهدی»‌ و «زندگی پس از زندگی» یادداشت کوتاهی را منتشر کردم و اکنون رشته‌ی کلام را به «سلام فرمانده» و وجوه جذابیت و فراگیری آن اختصاص می‌دهم و اینکه چرا ضجّه دشمن را چنین درآورده است.

وجوه جذابیت سرود را باید در سه عنصر «شکل»، «متن» و «فرامتن‌» جستجو نمود.

شکل کار به صوت و موسیقی دلنشین آن برمی‌گردد و اینکه ترکیبی از حس «حزن»، «حماسه» و «امید» است. همخوانی موجود در سرود، خروش بیشتر عواطف را موجب شده؛ صحبت از «من» در کنار «او» رابطه احساسی دوسویه‌ای ایجاد کرده؛ و حضور و صدای کودکان، علاوه‌بر آنکه مخاطب سنی سرود را به همه دهه‌ها گسترش داده، موضوع را از مجرای «کودک» به «فطرت» پیوند زده است.

متن یعنی تک‌تک مضامین معنوی و عبارات عالی آن از علقه عیان و نهان مخاطب نسبت به اشخاص و معارف محبوب و شناخته شده کدگشایی کرده است. در اینجا حسی ساخته نمی‌شود، بلکه گسل‌های احساس مخاطب نسبت به عمیق‌ترین بخش اعتقادات و‌ احساسات او فعال می‌گردد: امام زمان، رهبر انقلاب و حاج قاسم سلیمانی.

در این خصوص ناگفته پیداست در شرایطی که بیشترین تزریق ناامیدی و ستیز سیاسی-فرهنگی با انقلاب اسلامی در جریان است به‌نحوی که شاهد رسوخ موسیقی‌های مبتذل به شبکه مدارس نیز بوده‌ایم، اقبال رو به گسترش آحاد ملت نسبت به سرودی که مصداق بارز اسلام انقلابی است و آشکارا از همراهی و همسویی با «نظام» و «سیدعلی» می‌گوید، چقدر برنامه‌های دشمن را خصوصا نسبت به نسل جدید مختل کرده، مضافا که تجمعات و همخوانی‌های انبوه جمعیت‌های خودجوش این سرود در سراسر کشور وقتی با تلاش کنونی دشمن در گردآوری چندصد نفر از نیروهای سازمان‌دهی شده خود در برخی نقاط مقایسه می‌شود، آبرویی برای‌شان نمی‌گذارد!

فرامتن این اقبال نیز به شرایط کلی اجتماعی جهان برمی‌گردد. وضعیت خاص کنونی و بروز بلایایی چون بیماری، جنگ و قحطی، موعود خواهی را افزایش داده و از این حیث در این ملاحم و فتن آخرالزمان، مضامین مهدوی بیشتر مورد توجه قرار گرفته و می‌گیرد.

زندگی پس از زندگی

یکم. به مطالعه یا مشاهده می‌دانیم که اشرار و شیاطین جن و انس در طول تاریخ و گستره جغرافیا چگونه ثمرات نفی توحید و معاد را در حوزه‌های سیاسی اجتماعی چیده‌اند.
دوم. همه از غوغایی که برنامه توحیدی «زندگی پس از زندگی» به‌پا کرده اطلاع داریم و ضدیت بدخواهان در تخریب اقدامات و آثار موفق و اثرگذار دینی و فرهنگی را به کرات دیده‌ایم.
سوم. نگرانی خود را با شما به اشتراک می‌گذارم در اینکه عباس موزون را هر نحو حذف و حرکت پرشتاب برنامه را متوقف نمایند.
آیا برای حفاظت و حراست از آن سردار جنگ فرهنگی و دستاورد بزرگش تدبیری اتخاذ شده؟
بعید می‌دانم!
۱۴۰۱/۲/۲۱

موقعیت مهدی

«موقعیت مهدی» تنها یک فیلم سینمایی موفق و فاخر نیست؛ مهمترین اثر فرهنگی و بصری در مقابله با لایه‌های پنهان شکل‌گیری تفکرات پان‌ترکیسم است؛ هم از آن جهت که به زیباترین شکل حیات و مجاهدت یک قهرمان ملی از خطه آذربایجان و همسرش را روایت می‌کند و هم از این حیث که اکثر گفتگوهای فیلم به زبان آذری است.
امیدوارم این هوشیاری در نهادهای حاکمیتی و خصوصا امنیتی وجود داشته باشد که پیش از اتمام اکران، با توزیع و اهدای گسترده بلیط رایگان میان اهالی تبریز و ارومیه، امکان مشاهده فیلم را در «سینما» که اثری مضاعف بر بیننده دارد، فراهم آورند.

برنامه «عصر جدید» فقط معرفی کننده پدیده‌ها نیست، خود نیز یک پدیده و نیاز امروز جامعه ما است:

اول. #فرهنگ_عمومی
در اخبار خواندم ۴۰٪ بیکاران فارغ التحصیلان دانشگاه‌ها هستند؛ جمعیت زیادی از جوانان که بنابر جبر اجتماعی وقت خود و منابع آموزشی را اتلاف کرده و درس و دانشگاه برای‌شان کارکردی جز یک پرستیژ تنزل کرده ندارد.
اولین دستاورد مهم عصر جدید، تغییر پارادایم ارزش‌های اجتماعی است و اینکه استعداد و منزلت محدود به «دکتر» و «مهندس» شدن نیست.

دوم. #امید_آفرینی
پرتاب استعدادهای گمنام از دورترین نقاط کشور به مراحل بالاتر، مؤلفه دیگر این برنامه است. اینجا سخن از «کشف استعداد» که در بند پیش گفته شد نیست؛ موضوع ایجاد موج «امید» و «امیدآفرینی» در ده‌ها میلیون بیننده‌ای است که با تمام وجود با شرکت کنندگان همذات پنداری می‌کنند.

سوم. #نشاط_اجتماعی
ایجاد فضایی مفرح و شاد که به عنوان خط فرعی و همیشگی برنامه دنبال می‌شود امتیاز دیگر برنامه و نیاز ضروری جامعه است.

چهارم. #وحدت_ملی
افزایش ضریب همدلی عمومی و وحدت ملی، چهارمین دستاورد بزرگ عصر جدید است. جایی که در یک طرف همه اقشار و تفکرات به عنوان تماشاچی درکنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و در طرف دیگر استعدادهای مختلف از اقوام متنوع ایرانی روی صحنه می‌روند و همه در موقعیتی یکسان و برابر به هنرنمایی می‌پردازند.

عصر جدید برای این چهار دستاورد بزرگ چهار چراغ سفید می‌گیرد، گرچه لایق زنگ طلایی نیز هست.

وضعیت قرمز

وضعیت حجاب (لباس!) دارد به نقطه غیرقابل بازگشت می‌رسد.

فعلا سرمای هوا مانع رؤیت عمق فاجعه‌ست.

کمی که آفتاب بتابد، بوی لجن بلند خواهد شد درحالیکه دیگر هیچ چاره‌ای هم برای آن وجود ندارد.

دشمن وضعیت متزلزل اقتصادی و امنیتی را می‌داند و اینکه دست نظام در برخورد قهری با هنجارشکنان بسته است و از همین روی دارد با سرعت می‌تازاند.

جالب آنکه برای حساسیت‌زدایی و باز ماندن راه هنجارشکنی‌های بیشتر، فعلا مانوری بر اقدامات خود نمی‌دهند.

کمی که جلوتر بروند، آرشیو اقدامات ضدفرهنگی خود را به لایه امنیتی و رسانه‌ای پیوند می‌زنند و این عدم برخورد را می‌گذارند پای ضعف و کنج رینگ بودن نظام و مشت پشت مشت...

چاره یک چیز است: ضدحمله به سرشاخه‌های شبکه فحشا که در کارکردی دوگانه گلادیاتورهای آشوب و اغتشاش نیز هستند.

۱. نهادهای سرکاریِ فرهنگی و دینی که عموما توسط افراد ذی‌نفوذ در بودجه برایش ردیف ایجاد شده‌، دقیقا/تقریبا چه می‌کنند؟ چه خروجی‌ای داشتند؟ چند کارمند دارند؟ این کارکنان چه نسبت فامیلی‌ای با رؤسای‌شان دارند؟ چقدر حقوق می‌گیرند؟ در ازای چند دقیقه کار مفید در ماه؟ به چه کسی پاسخگو هستند؟ از کدام درگاه می‌توان به فهرست فعالیت‌های‌شان پی‌برد؟ و اساسا فارغ از آماری که می‌دهند چگونه می‌توان راستی آزمایی کرد که ادعای‌شان راست است یا مانند خیلی از مواقع دروغ گفته‌اند؟

۲. بسیاری از این نهادهای سرکاری در جمهوری اسلامی، خصوصا در سال‌های اخیر در پاسخ به سوال "چرا هیچ خروجی‌ای ندارید؟" پاسخ می‌دهند که "پول نداریم و بودجه دریافتی تنها کفاف حقوق کارکنان‌مان را می‌دهد".
سوال این است که در این صورت چرا اصلا باید بودجه‌ای به این نهادها پرداخت شود؟!
وقتی بود و نبودشان فرقی ندارد، پول می‌گیرند که خودشان را از جیب بیت‌المال سیر کنند بی‌آنکه به اندازه یک گیاه خروجی و نفع داشته باشند؟!

۳. چرا یک جریان ذی‌نفع، همیشه وقتی نوبت پاسخگویی و حسابرسی این نهادهای سرکاری می‌رسد با مقدس سازی از آن سعی می‌‌کنند به دوشیدن بیت‌المال ادامه دهند؟

۴. این دغدغه تاراج بیت‌المال چرا محدود به ایام بررسی و تصویب بودجه محدود می‌شود و توسط فعالان رسانه‌ای و عدالتخواه در دیگر ایام پیگیری نمی‌شود؟

۵. چرا برخی متوجه نمی‌شوند که وقتی می‌گوییم این صدها میلیارد تومان بودجه صرف نهادها و موسسات سرکاری نشود، منظورمان این است که خرج امور مهم و نهادهای پربازده بشود؟

۶. چندنهاد سرکاریِ فرهنگی مذهبی می‌شناسید که در سال‌های گذشته هم به دورهمی گذراندند، چه رسد به دو سال کرونایی اخیر که تحقیقا هیچ فعالیتی نداشته‌اند؟

۷. علت عطش و شهوت مسولان و فرزندان‌شان برای ایجاد تاریکخانه‌هایی تحت عنوان "موسسه فرهنگی مذهبی" چیست و چرا شاهد رشد قارچ‌وار این موسسات هستیم؟

۸. ادعای هرساله کسری بودجه که مسولان مطرح می‌کنند راست است یا دروغ؟ اگر صحیح است که هست، چرا بند ناف ارتزاق نهادهای مذکور از بودجه قطع نمی‌شود؟!

۹. چگونه می‌توان این دغدغه را عمومی کرد و از هدر رفت بیت‌المال در این خصوص جلوگیری نمود؟

۱۰. برای مقابله با این پدیده شنیع آیا امیدی به مسولان و رسانه‌هایی که یا خود آلوده این موسسه‌بازی‌ها شده‌اند و یا با مدیران و روسای صاحب نفوذ نهادهای مذکور رودربایستی دارند هست؟