احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴۳ مطلب با موضوع «حقوق» ثبت شده است

امیدوارم دوستان هم رشته بنده در حقوق بین الملل، خوب به تصویر تحویل چک یک میلیارد دلاری ولیعهد عربستان به دبیرکل سازمان ملل خیره شده باشند و دریابند که در جهان کنونی، صرفا قانون تنازع بقاء حاکم است و آنچه روابط بین الملل را شکل می دهد، حقوق بین الملل نیست، قوای بین الملل است که خود نشأت یافته از از توان نظامی اقتصادی کشورها است. حال اگر توازن قدرت در کلیت نظام بین الملل و یا به طور مشخص میان دو دولت برقرار بود، برای تنظیم مناسبات و حل اختلافات می توان به اصول و قواعد حقوق بین الملل تمسک جست.

رشوه علنی بن سلمان به گوترش تنها نمونه از نظام از هم گسیخته بین الملل نیست، جدید و البته بارز ترین نمونه آن است. پیشتر نیز دبیرکل سابق سازمان ملل، بان کی مون، رسما علت چشم پوشی از جنایات جنگی عربستان در یمن و خط خوردن نام این کشور را از فهرست ناقضان حقوق کودکان، احتیاج سازمان ملل به بودجه تخصیصی عربستان ذکر کرده بود.


مطلب مرتبط: «رسوایی پشت رسوایی» ahmadghadiri.ir/post/94

اعدام مجرمین زیر 18 سال در ایران سال ها است که مهمات جنگ روانی غرب علیه ایران را تأمین می کند. پیرامون این موضوع سیاسی که رنگی از حقوق نیز به خود گرفته گفتنی هایی است:

1- آنچه که به عنوان اعدام کودکان زیر 18 سال مطرح است در واقع فقط شامل افراد بین 15 تا 18 سال است. زیرا طبق قانون بر گرفته از فقه، جنایات نوجوانان (زیر پانزده سال) در حکم خطای محض بوده و عاقله وی مسئول پرداخت دیه ی غیربالغ است. یعنی تفاوت نظام حقوقی ما با دیگر کشور های غربی نظیر آمریکا (که طبق گزارش عفو بین الملل رتبه ی چهارم را در میزان اعدام در دنیا دارا است)، فقط 3 سال است. آن ها ایرادی بر اعدام یک جوان 18 ساله نمی بینند در حالی که اگر مجرم 17 سال و 11 ماه داشته باشد با تعابیری چون "کودک کشی" و "اعدام کودکان" از آن یاد می کنند.

2- در حالی که سن بلوغ در جهان به شدت کاهش یافته و حتی بعضاً به 11 و 12 سال هم رسیده است؛ رسانه های غربی برای روشن نگه داشتن آتش معرکه، برای افراد 15 تا 18 ساله همچنان در استفاده از عبارت "کودکان زیر 18 سال" اصرار دارند. این در حالی است که معنای "زیر 18 سال" متوقف بر 15 سال نمی باشد و کمتر از آن را به ذهن متبادر می نماید.

3-  جا دارد این سؤال از منتقدین اعدام کودکان 17 ساله(!) پرسیده شود که معیار کودک بودن و مرز اعدام چیست؟ اگر سن بلوغ شرعی است که پانزده حداکثر سن ممکن در ایران است. اما اگر معیار دیگران اند، اگر روزی قوانین اتحادیه ی اروپا، مفاد اعلامیه های حقوق بشری و تعاریف سازمان جهانی بهداشت تغییر یابد و سن بلوغ یا همان مرز اعدام، کم یا زیاد شود، عکس العمل آنان چه خواهد بود؟ اگر سن اعدام یک سال افزایش یابد، آنان حاضرند خون 18 ساله هایی را که تاکنون در جهان اعدام می شدند را بر عهده بگیرند؟ و یا اگر مثلاً به استناد بلوغ زود رس در دنیا، مرز اعدام، 17 سال تعیین شود، آیا جواب گوی ظلمی که بر خانواده و یا خود بزه دیده توسط مجرم 17 سال و چند ماهه رفته است؛ می باشند؟

4- جنایاتی که عمدتاً در ایران این کودکان "معصوم" را پای چوبه ی دار می برد به ترتیب گستردگی ابتدا قتل است و بعد تجاوز به عنف. هنوز یادم نرفته قصه ی آن چند بچه را در شمال. نوجوانانی که چند کودک را پس از دریافت مبلغی برای گردش سوار قایق می کنند و پس تجاوز به آنان، در رود (یا دریا) غرقشان می نمایند تا مدرکی بر جای نگذاشته باشند! آیا اعدام برای این "کودکان پاک" 16 ساله کمترین مجازات نیست؟

5- تعجب می کنم از کسانی که مخالف قصاص اند. اگر فردی مخالف حد شراب یا زنا باشد بر وی حرجی نیست. چرا که در اندیشه دگمش، دو کفه ی آهنی ترازو است و طبیعتاً نمی توند نسبتی بین شراب و شلاق برقرار نماید. اما حیرت آن جا است که همان هایی که دم از نسبت و مساوات می زنند چرا با قصاص که اعدام از تبعات آن است مخالف اند؟ مگر نه این است که هر آنچه مجرم بر سر دیگری آورده عیناً و بی کم و کاست باید متحمل شود؟ پس این همه مخالفت برای چیست؟ البته حق عفو و بخشش برای بزه دیده و به تبع آن برای بزهکار محفوظ است.

6- پس از قرون وسطی در اروپا شاهد نوعی افراط شدید در همه ی زمینه ها بودیم. از فلسفه گرفته تا سیاست و حقوق. اروپایی که گالیله را پس از تفتیش عقاید به جرم کشف حرکت انتقالی زمین تا پای اعدام برد اکنون چنان سنگ حقوق بشر را به سینه می زند و در حمایت از آن به آن سوی بام می تازد که برای مجرمین حق و حقوق بیشتری قائلند تا مجنی علیه. چنانچه در یک قتل، مقتول از حق حیات محروم شده اما قاتل محکومیتش صرفاً تحدید رفت و آمد یا به تعبیر دیگر حبس است. همچنین است اگر کسی اعضای بدن دیگری را از کار انداخته یا قطع کند نهایتاً محکوم به قطع بخشی از اموال (مجازات نقدی) و یا قطع موقت پا (چند سال زندان) می شود.

7- متأسفانه چند سالی است که شاهد عقب نشینی دستگا قضا از احکام خدا هستیم. نمونه ی آن لغو حکم اعدام برای هم جنس بازی و تقلیل مجازات آن به حد زنا (100 ضربه شلاق)، در لایحه ی جدید قانون مجازات اسلامی و نیز بخشنامه ی آقای شاهرودی در سال 1382 است که از تمام قضات خواست صدور احکام اعدام زیر 18 سال را متوقف کنند. شخصاً از استدلالات این عقب نشینی ها آگاهم و دلیل آن را هم بهانه هایی می دانم که این گونه مجازات ها در "ایران هراسی" و "اسلام ستیزی" به دشمن می دهد. اما نکته ای خطاب به دستگاه قضا وجود دارد که اگر قرار است همچون حق هسته ای مقاومت کنیم و هزینه اش را به جان بخریم؛ که هیچ. اما اگر قرار بر عقب نشینی است، بهتر آن است تا آن جا که خط قرمز ما اجازه می دهد به یک باره این کار را انجام دهیم. نه آرا آرام و مورد به مورد تا اگر قرار است هزینه ای کم شود سریع تر این کار به نتیجه برسد و نیش دوستان را مبنی بر عقب نشینی های پی درپی نخوریم. هر چند نگارنده معتعد است مقاومت قضایی همچون مقاومت سیاسی اثر بخش تر است.

* منتشره در سایت رجانیوز در مهر 88:
 www.javanemrooz.com/articles/print.aspx?id=38380

حال که طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان در حال تدوین است، سه نکته را به نمایندگان پیگیر طرح و مسئولان قضایی و امنیتی متذکر می شوم:

t.me/GhadiriNetwork/1547

#اول. لازم است نمایندگان دلسوز مجلس، در تدوین طرح، جایی را نیز برای بازستانی افزایش حقوقِ ناشی از مدارک جعلی مسئولان باز کنند تا افرادی چون حسن روحانی که با مدارک جعلی ارشد و دکتری حقوق، حقوق ناروایی را به جیب زده اند مجبور به عودت مازاد مبالغ دریافتی شوند، هرچند نزدیک تر به عدالت آن است که تمام حقوقی که به جهت انتخاب یا انتصاب ناروا به سمتی که قاعدتا ناشی از مانورشان بر مدارج و مدارک نداشته بوده، از آنان ستانده شود.

t.me/GhadiriNetwork/960

#دوم. با قید فوریت تمام مسئولان سابق و لاحقی که از ثروت های نامتعارفی برخوردار گشته اند، ممنوع الخروج گردند. احتمال خروج و فرار این اشخاص از کشور، و انتقال اموال نامشروع شان پیش از تصویب و یا اجرایی شدن طرح و رسیدن نوبت به آنان، بسیار است.

t.me/GhadiriNetwork/712

#سوم. پرداخت های نامتعارف به کارکنان وزارت نفت که بلاوجه و مایه شرمساری نظام است، تعدیل گردد. طبیعتا به دلیل طمع کشورهای نفت خیز حاشیه خلیج فارس به جذب مهندسان ارشد ایرانی شاغل در بخش نفت و گاز، ایرادی نیست اگر کادر فنی و مهندسی وزارت نفت از پرداخت هماهنگ حقوق و دستمزدها مستثنا شوند. ایرادی هم نیست اگر کارکنان غیر صنعتی شاغل در مناطق گرمسیری و بد آب و هوا همچون همه کارکنان دولتی در بخش های مختلف حقوق مازادی داشته باشند، اما چرا و با چه منطقی فاز پرداختی در وزرات نفت از پایین ترین رده ها تا بالاترین مناصب و از تهران تا شهرستان ها، دارای چنین اختلاف فاحشی با کارمندان دیگر بخش ها است؟! 

البته برای این هماهنگی در پرداخت ها نیز چاره حقوقی هست؛ بی آنکه نیازی به کسر حقوق از کارکنان وزارت نفت باشد که قاعدتا با دیوار دیوان عدالت اداری مواجه می گردد؛ یا آنکه نیازی به افزایش حقوق دیگر کارکنان دولت باشد که انفجار تورمی را در پی خواهد داشت. بلکه تدبیر حقوقی و منطقی آن است که با طرح یا لایحه ای تک ماده ای، مالیات مضاعفی بر حقوق کارکنان وزارت نفت وضع گردد تا بلکه پس از سال ها واریز دلارهای نفتی در فیش حقوقی نفتی ها و ایجاد طبقه کارمندان نوکیسه، لااقل از این پس، همچون دیگر کارکنان دولت، دریافت متعارفی داشته باشند.


مردان و زنان، مذهبی ها و غیر مذهبی ها، به اتفاق گمان می کنند، در اسلام حقوق «مرد» بیش از «زن» است و مباحثی چون دیه و ارث مضاعف مرد را نیز شاهد مثال می آورند. 
فارغ از نکات مغفولی که در این دست تفاوت ها وجود دارد و بیان نمی گردد، احکام متعددی نیز از حیث حقوق بیشتر و مجازات کمتر، به سود مسلم زنان است که کمتر بدان ها پرداخته شده و وقتی برای مخاطب بازگو می گردد، اگر به این نتیجه نرسد که در برآیندی کلی، حقوق زن در اسلام بیش از مرد است، قطعا آن را کمتر از مرد نیز نخواهد یافت.
از این رو در این نگاشته خلاصه ای از حقوق مضاعف زنان در اسلام و قوانین موضوعه کشور، ذکر می گردد که برگرفته از آخرین تألیف اینجانب «چالش های حقوق بشری در اسلام» است.

🔷 بخش اول - مطلقا به نفع زنان:

فرجام برجام

بازنشر سخنرانی ۳۲ دقیقه ای اینجانب با موضوع برجام، مورخ ۲۲ مرداد ۹۴

🔹 سابقه تحریم های ایران و انواع آن

🔹 عوامل داخلی مؤثر در تشدید تحریم ها

🔹 اهمیت انرژی و صنعت هسته ای برای کشور

🔹 چرایی و چگونگی جواز رهبری برای مذاکره با آمریکا

🔹 محیط امنیتی پیرامونی ایران

🔹 چیستی برجام و سیر تکوین آن

🔹 اشکالات متنی و فرامتنی برجام

🔹 فرجام برجام و چشم انداز آن

مشاهده در: aparat.com/v/CKM5o

تنها راه برون رفت از بحران اجتماعی اقتصادی پیش رو و التیام خشم و درد مردم این است که ۱. مجلس مطابق اصل ۸۹ قانون اساسی رأی به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهوری دهد که با تغافل نسبت به مسئله اقتصاد کشور و معیشت مردم، به سرعت در مسیر فلج کردن اقتصاد و به نقطه جوش رساندن مردم گام بر می دارد، و ۲. قوه قضائیه مطابق اصول ۴۵ و ۱۴۲ قانون اساسی اموال و املاک نجومی و بادآورده مدیران و کارگزاران لاحق و سابق دولت را همچون اوایل انقلاب، مصادره و میان مستمندان توزیع نماید.

آدرس و اطلاعات خونه های نجومی مسئولان دولت: t.me/nojumiha/107


کنفرانس اینجانب در تحلیل رأی دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) در قضیه لاگراند (La Grand) به طرفیت آلمان علیه آمریکا
۲۲ آذر ۹۶، در محضر دکتر ضیائی بیگدلی، دانشگاه علامه طباطبائی.
دریافت فایل صوتی: t.me/GhadiriNetwork/1544

و اینک روح!

فارغ از دلایل و تبعات سیاسی اظهارات فدریکا موگرینی که همسویی آشکاری با مواضع آمریکا دارد، یک نتیجه حقوقی مشخص از سخنان وی حاصل می گردد.

موگرینی با استناد به عبارت

They anticipate that full implementation of this JCPOA will positively contribute to regional and international peace and security

گفته: «مطابق مقدمه برجام و عبارت گنجانده شده توسط تیم ایرانی، هدف (روح) برجام تعاملات منطقه ای بوده» و نتیجه می گیرد که دکترین دفاعی و منطقه ای ایران آشکارا خلاف تعهدات برجام است.

اما تبعات حقوقی سخنان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا چیست؟

۱. گره زدن قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت به برجام که تاکنون مطابق نص آن بنا بود نقض قطعنامه، نقض برجام نباشد.

۲. تعریف و تدوین روح برجام که تاکنون در پی ایرادات و ابهامات پر شمار متن، تنها مستمسک متولیان توافق برای مخالفت با اعمال تحریم های جدید آمریکا بوده است.

کنفرانس کلاسی با موضوع «برجام و نظام حقوق مسئولیت بین المللی» 

در محضر دکتر سید قاسم زمانی، دانشگاه علامه، ۳۰ آبان ۹۶

فایل صوتی اول: t.me/GhadiriNetwork/1416

فایل صوتی دوم: t.me/GhadiriNetwork/1417

دولت یازدهم و شخص آقای روحانی در توجیه سند ۲۰۳۰ نکاتی را بیان کرده اند که از منظر حقوقی، گمراه کننده و بعضا دارای ایرادات فاحشی است، بنگرید:


۱. داوطلبانه بودن سند؛ مگر توافق غیر داوطلبانه نیز داریم و مگر اجباری بودن یک توافق اساسا واجد آثار حقوقی است؟!

زمان دولت اصلاحات اگرچه در «بیانیه» سعد آباد واژه «داوطلبانه» گنجاند شده بود اما نه بیانیه بودن و نه داوطلبانه بودن آن کمترین کمکی به عدم ارجاع پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت پس از فک پلمپ توسط خاتمی نکرد!

۲. الزام آور نبودن سند؛ اینکه سند ۲۰۳۰ به معنای خاص و همچون معاهدات، الزام آور نیست، اگرچه صحیح می باشد اما جای این سوال از دولت و شخص رئیس جمهور باقی است که اگر بنای اجرا نداشتید چرا امضا کردید و اگر بنای اجرا دارید چرا با تمسک به الزام آور نبودن سند، افکار عمومی را گمراه می کنید؟! جالب آنکه فارغ از منظر بین المللی، این سند بنا بر مصوبه هیات دولت و ابلاغیه ۹۵/۶/۲۵ معاون اول رئیس جمهور، از منظر داخلی برای کلیه نهادهای دولتی لازم الاتباع گشته است!

ضمن آنکه اصولا همین Soft Law ها به مرور قابلیت تبدیل به عرف شدن به عنوان یکی از منابع اصلی و لازم الاتباع حقوق بین الملل را علی الخصوص برای کشورهای امضا کننده و موافق سند دارد.

۳. تناقضات در مواضع؛ جالب است که ابتدا حجت الاسلام روحانی ادعا می کند سند امضا نشده است و در عین حال نیز مدعی می گردد که امضای آن با تحفظ بوده است! همچنان که همین سنخ گاف را نصیری قیداری، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو می دهد و در پارادوکسی از «عدم شروع اجرا» و «توقف اجرا» سخن می گوید!

۴. تحفظ؛ تحفظ یا همان حق شرط مورد ادعا در سند ۲۰۳۰ دارای دو ایراد فاحش است، اول اینکه حق شرط اساسا در بیانیه ها کارکرد ندارد و مختص معاهدات چندجانبه است که متاسفانه رئیس جمهور مدعی حقوقدانی از آن اطلاع نداشته است! دوم و تاسف آورتر نیز آنکه مطابق اصول کلی حقوقی و مشخصا بند «ج» ماده ۱۹ کنوانسیون حقوق معاهدات ۱۹۶۹ وین، حق شرط های کلی، مبهم و خلاف مقتضای ذات عقد، بالکل باطل است و حق شرط «عدم مغایرت با ارزش های فرهنگی و اخلاقی، حاکمیت ملی، قوانین و اولویت های ملی و نیز نظام های اجتماعی و حقوقی» دقیقا از همین سنخ می باشد؛ همچنانکه در کنوانسیون حقوق کودک ۱۹۸۹، چنین عبارتی از سوی ایران و در ضمن عضویت و توأمان در امضا (۱۳۷۰) و تصویب (۱۳۷۱) به عنوان حق شرط مطرح گشت که نتیجه، پذیرش عضویت و در عین حال رد حق شرط ایران بود که عایدی نداشت جز محکومیت چندباره کشور در سازمان ملل!

۵. از منظر حقوق داخلی نیز، فارغ از تردیدها و اختلاف نظرها در خصوص انطباق یا عدم انطباق مصوبه هیأت وزیران در خصوص سند آموزش ۲۰۳۰ با اصول ۷۷، ۱۲۵ و ۱۵۳ قانون اساسی، قدر مسلم آن است که اقدام دولت در عدم اطلاع به مجلس در خصوص مصوبه، خلاف نص صریح اصل ۱۳۸م بوده است. 

۶. و آخر آنکه این سند بالادستی آموزشی می بایست پیش از ابلاغ، به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی می رسید که متاسفانه نرسید.