در آستانه برگزاری اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و سفر روحانی به نیویورک، به تحولات اخیر دقت کنید:
- اعلام تمایل چندباره ترامپ برای مذاکره با روحانی
- اعلام آمادگی متقابل روحانی
- اعلام وجود آثار اورانیوم در تورقوزآباد توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی
- افزایش حملات اسرائیل به مواضع محور مقاومت در منطقه
- افزایش لفاظیهای نتانیاهو علیه ایران و ادعای وجود سایت مخفی هستهای
- برکناری بولتون، مشاور امنیت ملی تندرو آمریکا
آنچه از مجموع این تحرکات استنتاج میشود، قراردادن مردم و مسؤلان در میانهی «خوف» و «رجاء» و فراهم سازی مقدمات معامله موشکی و منطقهای با نقطه آغازین دیدار ترامپ و روحانی است.
این دیدار الزاما دو جانبه و رسمی نیست، ممکن است غیررسمی و چند جانبه باشد و به واسطهی مکرون و حتی با ورود ترامپ به محل حضور روحانی محقق گردد.
همچنین ضرورت و توجیهی ندارد که در این دیدار معامله و حتی مذاکرهای صورت گیرد.
فعلا صرف دیدار و شکستن قبح مذاکره مجدد -ولو با ژست تهاجمی روحانی- هدف است که حتما همراه خواهد شد با پایین آوردن قیمتها در داخل، عربدههای تصنعی نتانیاهو، رفت و آمد هیأتهای اروپایی به ایران و در یک کلام چشاندن حلاوت مذاکره به مردم و بدنام کردن مخالفان با معامله جدید.
اما این پایان کار نیست. اگر پروژهی خلع سلاح ایران از کانال مذاکرات موسوم به برجام۲ با تدبیر و مقاومت حکیم انقلاب ناکام بماند، آنگاه نوبت لشکرکشی خیابانی و تحقق «زمستان داغ» است.
پروژهای که یکبار در دیماه سال ۹۶ رخ نمود؛ چند ماهی است شدت یافته و با ابعادی گستردهتر بازتولید خواهد شد که شرح مختصات آن را به نگاشتهای مجزا موکول، و در اینجا به همین نکته بسنده میکنم که تمرکز بر موضوعاتی چون «حجاب»، «استادیوم»، «کنسرت»، «نظارت استصوابی» و امثال آن، با هدف یارکشی از طیفهای مختلف جامعه برای رویارویی با نظام و افزودن بر شمار پیاده نظام فتنه است.
منتشره در ۲۰ شهریور ۹۸ در کانال تلگرام GhadiriNetwork
پی نوشت:
روحانی نیویورک را ترک کرد، درحالیکه دیدار با ترامپ در نهایت محقق نشد.
سؤالی که مطرح میشود این است که آیا پیشبینی و هشدار نسبت به تحقق دیدار غلط بود؟
پاسخ به این سؤال اگرچه قدری پیچیده است، اما سعی میشود ساده و مختصر بیان گردد.
ابتدا در تفاوت پیشبینی با پیشگویی باید گفت، پیشگویی مبتنی بر وحی یا احساس است، درحالیکه پیشبینی محاسبه محور است.
به عبارت دیگر در پیشبینی یا تحلیل از آینده، مؤلفههای موجود در وضعیت حال بررسی و با اتصال وقایع دخیل به یکدیگر، ادامه مسیر تبیین میگردد.
حال اگر با رعایت اصول تحلیل، در نهایت امری محقق نگردد، چیزی از ارزش آن نمیکاهد.
به عنوان مثال اگر بر اساس نظرسنجیها و مدنظر قرار دادن شیب رشد یک کاندیدا، پیروزی وی در انتخابات پیشبینی گردد اما در نهایت و شب انتخابات وی از رقابتها انصراف دهد و یا به واسطهی یک اتفاق، دچار ریزش ناگهانی آراء گردد، نمیتوان گفت پیشبینی تحلیلگران در پیشتازی و پیروزی وی غلط بوده.
با این توضیح باید گفت اگر دیدار روحانی با ترامپ محقق نشده، دلیلش «نخواستن» نیست، بلکه به دلیل سطح بالای هشدار و فشار «نتوانستن» است.
روحانی پیش از انتخابات ۹۶ از معاملههای بیشتر و بزرگتر تحت عنوان «برجامهای دیگر» سخن میگفت و پیش از سفر به نیویورک نیز اعلام داشت آماده دیدار با «هر فردی» است.
ظریف با صراحت و آشنا به کنایه، روحانی را آماده مذاکره مجدد ذکر کردند و رهبر انقلاب آنقدر خطر را جدی دیدند که علیرغم نهی صریح و چندباره، بار دیگر ممنوعیت مطلق دیدار دو یا چندجانبه را صریحا و «از پشت بلندگو» گوشزد کردند.
البته نباید معامله را محدود به مذاکره با آمریکا و همان را نیز منحصر به نیویورک دانست. روحانی با عبارت «برجام حداقل بود، اگر بیشتر میخواهید باید بیشتر بپردازید» سرنخ را به آمریکاییها داده و آنها را به راهبرد «فشار-مذاکره-معامله» امیدوار ساخته.
اتفاقات پیشرو را باید در دو ساحت داخلی و خارجی با دقت رصد کرد و نسبت به خیانتهای محتمل هشیار بود.