سلام آقای قدیری
پیام اون خانم دانشآموز رو که خوندم یاد زمان دانشجویی خودم افتادم. حدود ده سال پیش، دانشکده سازمان محیط زیست، رئیس دانشگاه و هیئت علمی و یکسری از دانشجوها اینقدر به حضور بچههای درسخون و معتقد مذهبی حساسیت داشتن که از هر روشی برای سرکوب و ناامید کردن بچهها استفاده میکردن.
معتقد هستن که این بچهها هیچ جای سازمان و کشور در حوزه محیط زیست و... نباید باشن تا نقشههای شومشون رو عملی کنن؛ از شبنامه حاوی کفر گویی به پیامبر و ائمه اطهار و فحاشی به دختران مذهبی و تهدید به قتل، تا چادر از سر دخترا کشیدن و نمره پایین دادن و تخریب کردن و تهمت زدن توسط اساتید و نوچههای دانشجوشون.
جالب اینجاست همه جا هم نفود داشتن به هر سازمان و ارگانی هم میگفتیم ماست مالیش میکردن و انگاری خبری نبوده و نیست.
یکسری هاشون فرار کردن، یکسری جاسوسن و الان در زندان، یکسری هم انگار اینها نبودن که این کارها رو میکردن و الان سر کارن.
سازمان محیط زیست و دانشکدهش حیاط خلوت این جاسوسها و خائنهاست.