احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماهواره» ثبت شده است

بخش اول: ماهواره www.aparat.com/v/6Gtgu

ابتدا در بحث ماهواره باید روشن شود کدام جنبه ماهواره مورد بحث ماست. ماهواره دو بعد دارد بعد سخت افزاری و بعد نرم افزاری آن. افرادی گمان می‌کنند که مشکل ما با بخش سخت افزاری و دیش و رسیور است و بعد این افراد تعجب می‌کنند که چرا عده‌ای از آدم‌های به تعبیر آنها دگم با پیشرفت و علم و تکنولوژی و سخت افزار ماهواره مشکل دارند؟ و برای خود شاهد مثال و دلیل می‌آورند و می‌گویند اولا اکنون عصر فضا و ماهواره است. ثانیا شما افرادی که امروز از ماهواره ایراد می‌گیرید قبلا به ویدیو و قبل تر از آن به سینما خرده می‌گرفتید در حالی که مرور زمان اثبات کرد که این دو پدیده مضر نیستند و خود شما هم نه تنها اکنون مصرف کننده‌ی این‌ها هستید بلکه در این حوزه‌ها  وارد تولید محتوا هم شده اید.

پاسخ این افراد این است که هنگامی که صحبت از عصر ماهواره و فضا میشود، "ماهواره" در این جا بحث اشتراک لفظی است.

آن یکی شیر است اندر بادیه/ وان یکی شیر است اندر بادیه/ آن دگر شیر است کآدم میخورد/ وان دگر شیر است کآدم میخورد!

منظور از ماهواره‌ای که  نمایانگر علم و پیشرفت یک کشور است امثال کاوشگر شاتل است و در کشورمان ایران ماهواره هایی با اسامی مختلف امید، رصد و مصباح به فضا فرستاده می‌شود وگرنه در خرید و نصب دیش ماهواره با چند صد هزار تومان در منازل، رنگ و اثری از پیشرفت و تمدن و علم دیده نمی‌شود.

 

در جواب پرسش دوم باید گفت که اتفاقا این همان چیزی ست که ما می‌گوییم. بحث بر سر ماهواره نیست. مسامحتا از این لفظ استفاده می‌شود. بحث بر سر نرم افزار و محتوایی است که به وسیله‌ی این سخت افزار منتقل می‌شود و شاهد مثال ما هم دقیقا همین بحث ویدیو و سینما است.

آن هنگام هم -در دهه‌ی شصت و اوایل دهه‌ی هفتاد_ که از قبح ویدیو سخن می‌گفتیم مشکل بر سر دستگاه ویدیو نبود بلکه بحث برسر این بود که VHS هایی که در بین افراد جامعه در حال تبادل بود عموما محتوایی ناسالم، غیر اخلاقی و ضد دینی داشت. در قبل انقلاب هم سینما رفتن مربوط به قشر خاصی از جامعه بود چرا که فیلم‌های زمان شاه فیلم‌های مناسبی نبودند و اگر در همان زمان هم قشر اصیل و مذهبی با سینما مخالفت می‌کردند به همین محتوای سینما بر می‌گشت.

 

در خصوص ماهواره، آمار هایی که فعلا در این زمینه در دست است نشان می‌دهد ضریب نفوذ ماهواره در ایران حداقل 60 درصد است و این میزان در شهری مانند تهران به 70 درصد می‌رسد.

حدود 20 هزار شبکه ماهواره‌ای فعال در دنیا وجود دارد که بین 2 تا 3 هزار شبکه‌ی کد نشده رایگان با دیش و رسیور‌های عادی در کشور قابل دریافت است که در این میان حدود 100 شبکه، شبکه پورنوگرافی ست که مشخصا به نمایش اعمال جنسی می‌پردازند و برای انحطاط و انحراف، کافی ست یک فرد احیانا به یکی از این شبکه‌ها متصل شود.

 

باید به این موضوع نیز اشاره کرد که ممکن است گفته شود همین محتوا در اینترنت هم وجود دارد اما باید دقت کنید که فرد برای دسترسی به یک سایت نامناسب ابتدا باید سایت را بشناسد، باید اینترنت پرسرعت و فیلتر شکن در اختیار داشته باشد، آدرس سایت را وارد کند تا مخاطب آن محتوا قرار گیرد اما در بحث ماهواره فرد بعد از نصب دستگاه بدون پرداخت هزینه یا در اختیار داشتن امکانات خاصی و حتی بدون داشتن سواد حداقلی، صرفا با در دست گرفتن کنترل دستگاه، مخاطب شبکه‌های نامناسب قرار می‌گیرد و این سهولت دسترسی و فقدان حریم و  محدودیت است که ماهواره را نسبت به اینترنت خطرناک تر می‌کند.

 

در میان شبکه‌های ماهواره حدود 100 شبکه فارسی زبان وجود دارد که در زمینه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی و پخش فیلم فعال هستند. قبلا شبکه "فارسی وان" که زیر مجموعه‌ی شرکت نیوزکورپوریشن است پرمخاطب ترین شبکه‌ی پخش فیلم و سریال فارسی بود که مالکیت آن  در دست روبرت مرداک، فردی با دو تابعیت استرالیایی و آمریکایی  است و متولد شده از مادر یهودی و پدری مسیحی ست که خودش را البته مسیحی معرفی می‌کند. مرداک همچنین مالک شرکت تولید فیلم "فاکس قرن بیستم" است و شبکه‌ی خبری فاکس نیوز که زیر مجموعه‌ی کمپانی نیوزکورپوریشن است، شبکه‌ی خبری اثرگذاری در امریکا و دنیاست و در ضمن شبکه sky  وsky news  هم در مالکیت این شخص هست.

شبکه فارسی وان که پربیننده ترین شبکه پخش فیلم بود تم خیانت را با عادی سازی در دو حوزه‌ی رفتاری کنش و واکنش ترویج می‌کرد.

 

در توضیح این دو حوزه باید بدانیم قبح اعمال از روی مجازات آنها در ذهن متصور می‌شود یعنی عملی که مجازاتش اعدام باشد قبیح تر از عملی ست که مجازاتش شلاق است. در اسلام قبیح ترین عمل که بیشترین و سنگین ترین مجازات را دارد زنای محصنه یا همان خیانت است که مجازات آن سنگسار در نظر گرفته شده است. در شبکه فارسی وان و امثال آن برای قبح شکنی اولا خود فرد به راحتی راجع به عملی که انجام داده صحبت می‌کند (کنش) و بدتر از آن عکس العمل عادی‌ای است که فرد خیانت شده نسبت به خیانت کننده دارد (واکنش). اینگونه است که هنجارها و سازه‌های ذهنی مخاطب نسبت به آن عمل کاملا متلاشی می‌شود و فرو می‌ریزد و نتیجه‌ی فروپاشی قبح ذهنی، فروپاشی قبح عملی و انجام آن عمل خواهد بود.

 

امام علی(ع) در حدیثی می‌فرماید: شما نمی‌توانید مثل من رفتار کنید اما میتوانید مرا یاری کنید با ورع، اجتهاد، عفت و سداد. معنای ورع با تقوا  تفاوت دارد ورع بالاتر از تقواست به این صورت که تقوا پرهیز از گناه، و ورع پرهیز از زمینه‌ی گناه است. پس بهتر است بجای پرهیز از شبکه‌های نامناسب اصلا از ابتدا پای ماهواره را به منازل خود باز نکنیم.

 

در حال حاضر سه شبکه پربیننده در ایران در رتبه اول شبکه GEM هست که به اندازه فارسی وان پرده دری نمی‌کند دومی شبکه مستند "من و تو" وسومی شبکه BBC  فارسی است.

 

اقدامی که فیلم‌های مستهجن می‌کنند این است که درج می‌کنند که تماشای برنامه برای زیر 18 سال توصیه نمی‌شود که مفهوم مخالف این عبارت این است که بالای 18 ساله‌ها می‌توانند ببینند!

در حالی که اولا سن بلوغ در دختران 9 تا 13 سالگی و در پسران 12 تا 15 سالگی است و این 18 سال اساس درستی ندارد. ثانیا فارغ از این ماجرا باید بدانیم تماشای این برنامه‌ها در همه سنین و در هر دو فرد مجرد و متاهل اثرات نامطلوبی دارد و عنوان می‌شود بزرگترین آسیب ماهواره اتفاقا فروپاشی خانواده و بحث خیانت است یعنی اسیب آن گریبانگیر فرد متاهل بالای 18 سال هم هست و ذهن او را هم مورد هدف قرار می‌دهد.

 

در مورد عوامل گرایش افراد به سمت ماهواره چهار عامل اصلی را می‌توان ذکر کرد:

1. تفریح و سرگرمی. اگر فرض کنیم تفریح تنها محدود به تماشای فیلم باشد و باز هم فرض کنیم صدا و سیمای ایران در بین این 20 شبکه هیچ برنامه سرگرم کننده‌ای در شبانه روز ندارد، با وجود این دو فرض غلط، فردی که به بهانه‌ی نبود سرگرمی اقدام به نصب ماهواره میکند چه فرقی دارد با کسی که غذای مورد علاقه اش در رستوران موجود نیست و بنابراین به لجن خواری روی می‌آورد؟

2. اخبار و اطلاعات. افراد ادعا می‌کنند برای زبان آموزی و یا تماشای برنامه‌های مستند، تاریخ، حیات وحش و ... اقدام به نصب ماهواره کرده اند و از قضا این افراد عموما کمترین استفاده را از این محتوا دارند. به وسیله این توجیه خطرناک قشر فرهیخته جامعه مورد هدف قرار می‌گیرند.

3. اعتیاد جنسی. عده‌ای از افراد معتاد به تماشای فیلم‌ها و اعمال جنسی هستند.

4. عقب نیافتادن از سبک زندگی غربی، که بعضا اصرار دارند ان را "سبک زندگی مدرن" بنامند. یعنی غرب زدگی هم علت ماهواره است و هم معلول آن. فردی که این فضا را می‌پسندد به سمت ماهواره می‌رود و بعد از نصب ماهواره با سرعت بیشتری شبیخون فرهنگی غرب را متحمل می‌شود و آن پروسه همواره ادامه دارد.

 

در اینجا باید به نکته‌ی مهمی اشاره کرد و آن اینکه دو پدیده متفاوت وجود دارد: فرهنگ غربی و غرب زدگی.

غرب زدگی شکل هیولایی و کاریکاتوری فرهنگ غربی ست. برای شناخت فرهنگ یک جامعه دو منبع هنری وجود دارد یکی رمان هایی که در آن جامعه نوشته می‌شود و دیگری فیلم و سریال آن جامعه است. مقام معظم رهبری رمان‌های بسیار زیادی مطالعه کرده اند و از آنجایی که بسیاری از رمان نویس‌های برتر جهان روس بودند ایشان بسیار با فرهنگ روسی آشنایی دارند. طوریکه پوتین در مورد ملاقات با مقام معظم رهبری گفته بود رهبر ایران آنچنان از فرهنگ روسیه شناخت داشتند که گویی در خیابان‌های مسکو قدم زده اند.

ازطرف دیگر فیلم‌ها و سریال‌های جوامع هستند، که اگر معکوسشان کنید به فرهنگشان دست پیدا می‌کنید! چرا که ویژگی هنر هفتم آن است که آرزوها و تخیلات افراد را به تصویر می‌کشد. مثلا در کشور هند که مردم با مشکلات شدید جمعیتی، فقر و اختلاف  طبقاتی مواجهند بالیوود به نمایش افراد بسیار ثروتمند می‌پردازد.

یا فیلم‌های ژاپنی، چشم بادامی‌های شان را در انیمیشن‌ها دارای چشمانی بسیار درشت و گرد نشان می‌دهد!

 

موضوع اکثر سریال‌های ایرانی نیز ازدواج، زن دوم، هوو و ... است حال آنکه همه می‌دانیم جوانان برای همان ازدواج اول هم مشکلات زیادی دارند و ما با این فیلم‌ها تصور صحیحی از اوضاع فرهنگی ایران ارایه نمی‌کنیم؛ همچنان که مجرای اتصال و شناخت فرهنگ غرب برای یک ایرانی تماشای فیلم‌های آن‌ها از طریق ماهواره است، و اینجاست که غرب زدگی اتفاق میفتد. یعنی عده‌ای غرب و غربی شدن را از مجرای ماهواره می‌آموزند در حالی که در ماهواره عموما اعمال خاصی از اقشار خاصی به نمایش در می‌آید.

 

ایرانی هایی که با این تصور احمقانه به مغرب زمین سفر می‌کنند به عنوان کثیف ترین اقشار بین غربی‌ها انگشت نما می‌شوند. کسانی که به دنبال ژست جهانی شدن هستند و خود را یک شهروند جهانی می‌دانند باید بدانند فرهنگ غرب شامل سکولاریسم، لیبرالیسم، وجدان کاری، کار و تلاش، نظم و انضباط، مطالعه، احترام کامل به قوانین و مصرف درست و بهینه می‌شود و البته در کنار این‌ها بی بند و باری هایی که در کشورهای مختلف و بین اقشار مختلف با دز متفاوت وجود دارد. چنانچه اولا وضع فرهنگی کشورهای غربی با یکدیگر فرق دارد و ثانیا داخل کشورها هم ایالات، اقشار و گروه‌های جمعیتی مختلف سطوح مختلفی از بی بند و باری را دارند. به عنوان مثال آمریکا در کل به مراتب مذهبی تر از اروپاست. در خود آمریکا وضعیت فرهنگی ایالتی چون یوتا که شدیدا مذهبی است با ایالتی چون کالیفرنیا که مقر هالیوود و ایالتی ساحلی است تفاوت اساسی دارد.

 

تقلید کورکورانه برخی ایرانیان از نقش‌های سینمایی فیلم‌های غربی موجب بروز غرب زدگی در جامعه می‌شود و در نتیجه رفتارهایی بروز می‌کند که حتی در فرهنگ غرب نامناسب شناخته شده است. چنانچه اکنون ایران رتبه‌ی اول یا دوم مصرف لوازم ارایشی در جهان را دارد و دختران آرایش‌های غلیظی حتی در کلاس‌های درس می کنند در حالیکه شما در غرب چنین مسئله‌ای را به این شدت حتی در عروسی‌های شان نمی بینید. میانگین سن ازدواج در ایران از آمریکا پیشی گرفته و آمار طلاق به بحران رسیده. زنان و مردان ایرانی رکورد دار عمل بینی در جهان هستند و زنان و مردان مثلا روشنفکر ما اجازه‌ی تماشای فیلم هایی را به فرزندانشان می دهند که در غرب با منوعیت‌های شدید قانونی و فرهنگی برای کودکان مواجه است.

 

اگر تمام زندگی غرب در آن بی بندوباری خلاصه باشد چگونه غرب فرصت پیشرفت علمی این چنینی را داشته است؟ تبعیت از فرهنگ غربی اگر می‌خواهد انجام شود باید حداقل در جنبه‌های مثبت فرهنگ غرب هم انجام شود. درحالی که می بینیم معایب غرب را با ضریب چند برابر گرفته ایم اما از محاسن کمترین عایدی نداشته ایم. ساعت مفید کاری در آمریکا نزدیک 8 ساعت در روز است و در ایران آمارها بیانگر از چند دقیقه تا نهایتا دو ساعت در روز است. این یعنی در جهان سوم ما فقط ژست غربی می‌گیریم. گاهی ما برای نزدیک شدن به غرب که آن را به اصطلاح جهان متمدن می‌دانیم دست به کارهایی می‌زنیم که تصور می‌کنیم دیگر جهان سومی نیستیم در حالی که همان تقلید بدون تدبیر، دقیقا از جهان سومی بودن ما ناشی می‌شود. چنانچه پیروی از مد و لباس یا انجام خالکوبی‌ها و جراحی‌های صورت که انجام می شود از جهان سومی و سطحی بودن عاملان ناشی می شود.

 

در مطالعه احادیث آخر الزمان دو شخصیت معرفی می‌شود که به عنوان شدیدترین دشمنان امام زمان و حکومتشان مطرح است. یکی از آنها سفیانی و دیگری دجال است. علایمی که برای سفیانی نام برده شده تمثیلی نیست. نشان می‌دهد که سفیانی یک شخص است. نام او الزاما سفیانی نیست و احتمالا مرام و مسلکی شبیه به آل ابو سفیان دارد که می‌تواند شخصیتی حقیقی داشته باشد یعنی یک انسان باشد یا حقوقی باشد یعنی یک سازمان و تشکیلات باشد. اما در مورد دجال علایمی که برایش نام برده اند نشان می‌دهد که قاعدتا نمی‌تواند یک فرد باشد. طبق احادیث، دجال یک یهودی ست با یک چشم که با یک دست قمار بازی، با یک دست غنا، با یک دست زن بارگی و با یک دست لهو و لعب را ترویج می‌کند در آخرالزمان هیچ خانه‌ای از شر او در امان نیست.

اینکه دجال یک انسان باشد واقعا بعید به نظر می‌آید، یک چشم بودن دجال را چه بگوییم تجلی سخت افزاری ماهواره یعنی تلویزیون است و چه بگوییم تشکیلات پشتوانه‌ای شبکه‌های ماهواره ای، فراماسونری ست تفاوتی نمی‌کند. چنانچه در مورد سفیانی، هم می‌توان تشکیلات داعش را تصور کرد و هم می‌تواند مصداق کسی باشد که بیاید و ریاست امور را بدست بگیرد. و البته همه‌ی این‌ها احتمال است، نه تطبیق قطعی.

 

فرهنگ غربی و بخش کاریکاتوری آن غرب زدگی اثرات مخربی در همه‌ی ابعاد زندگی ما داشته و اصولا سبک زندگی مخرب و ویرانگری را به وجود آورده.

در بعد اقتصادی اولا باعث ایجاد فرهنگ اسراف در جامعه شده است. دوم مصرف گرایی، سوم مشخصا مصرف کالاهای خارجی.

در برخی مطالعات مشاهده شده است خانواده‌های آمریکایی، خود کمتر به خرید کالاهای آمریکایی تمایل دارند در حالی که در ایران اگر تحریم اعمال نمی‌شد مردم شدیدا به خرید کالای امریکایی روی می‌آوردند همچنان که اکنون عده‌ای برای خرید برندهای اروپایی سر و دست می‌شکنند.

در حوزه‌ی سیاسی، غربزدگی برای ما براندازی و در بهترین حالت اصلاح طلبی را به ارمغان آورد، جنبش سبز یک جنبش جنسی-سیاسی بود. افرادی که از نظر جنسی احساس سرکوب میکردند به دنبال یک کودتا بودند تا بتوانند شهواتشان را آنطور که فکر می‌کنند غربی‌ها هستند بروز بدهند چراکه در نظام اسلامی چنین امکانی برای آنان فراهم نیست.

مسئله‌ی دیگر این است که ماهواره بستری برای شایعات و شبهات سیاسی و دینی است. شبهه را هر کسی در کمترین زمان می‌تواند طرح کند اما برای پاسخ به آن نیاز به افراد متخصص و زمان مناسب داریم. اصولا وقتی شایعه و شبهه‌ای را در ذهن مخاطب جا دادیم، فرد خود به خود ضد دین یا ضد انقلاب می‌شود و این خود یکی از تبعات سیاسی امنیتی ماهواره است.

خطر امنیتی دیگر ماهواره نیز این است که ضد انقلاب و معاندین نظام شامل منافقین، بهائیان، خانواده‌های اعدامیان، سلطنت طلبان، گروه‌های تجزیه طلب، جنبش سبز، وهابیان و غیره را یکپارچه کرده و با مدیریت واحد تجمیع می‌کند.

در حوزه فرهنگی اجتماعی، فروپاشی خانواده را داریم که گفته شد اثراتش افراد بزرگسال و متاهل را نیز به نابودی می‌کشد. طلاق، بیماری‌های نسل افکنی چون ایدز و هپاتیت، اعتیاد به مواد مخدر که نوع صنعتی آن بلاشک تحفه‌ی فرهنگ غربی است نتیجه رواج ماهواره است. همچنین وقتی شهوترانی برای افراد نهادینه شد این لذت جویی حد و مرز نمی‌شناسد و از سکس به الکل و مواد مخدر تسری می‌یابد.

حتی در حوزه‌ی سلامت، تب فست فودها را داریم که دارای ضرر مسلم است و بیماری‌های مختلف قلبی و عروقی را به عنوان عامل اصلی مرگ و میر سبب می‌شود. سیگار و نوشابه‌های گاز دار و غذاهای فراوری شده نیز در همین حوزه قابل طرح است.

 

طبق اعلام قوه قضائیه سه عامل اصلی طلاق در کشور عبارتست از: اعتیاد، نارضایتی  جنسی و تجمل گرایی.

نارضایتی جنسی با ارضا نشدن تفاوت دارد. نارضایتی جنسی یعنی فرد چشم و دلش سیر نمی‌شود و این دلیلی ندارد جز اینکه فرد افراد دیگری را دیده است و دیو شهوت را رها کرده است. به همین دلیل است که طلاق در بازیگران که عموما بی بند و بار هستند زیاد است البته اگر این افراد اصولا تن به ازدواج دهند! و در حوزه ماهواره آماری اعدادی گفته شده از جمله اینکه علت 36 درصد از طلاق‌ها است.

تجمل گرایی یعنی افراد انتظارات مالی غیر معمولی از یکدیگر دارند که برآورده نمی‌شود که ناشی از همان پدیده‌ی مصرف گرایی است.

با رشد ماهواره آمار طلاق بالا می‌رود. طلاقی که خود سر منشاء بسیاری از مشکلات اجتماعی است، زنان مطلقه، مردان مطلق و فرزندان طلاق هر کدام گرفتار آسیب‌های متعددی می‌شوند. فرزندان طلاق عموما به سمت بزه‌های خرد و کلان و مواد مخدر سوق می‌یابند. طلاق به ظاهر انفصال دو انسان است و در حقیقت فروپاشی خانواده‌ها و جامعه است و مگر جز این است که جامعه را خانواده می‌سازد همانطور که سلول‌ها پیکر را؟!

بلایی که غربزدگی بر سر جامعه می‌اورد مشابه اثری است که کراک بر پیکر فرد معتاد دارد؛ بدن را پاره پاره و متلاشی می‌کند.

 

بخش دوم: شبکه‌های اجتماعی www.aparat.com/v/qoeX8

ابتدا باید تفاوت شبکه اجتماعی با رسانه اجتماعی روشن شود. ارتباط شبکه و رسانه بدین صورت است که طبق یک نظر هر شبکه اجتماعی رسانه اجتماعی است ولی هر رسانه اجتماعی یک شبکه اجتماعی نیست، در واقع رسانه اجتماعی درگاهی ست برای عرضه‌ی اطلاعات به همه که در تولید محتوا همه‌ی افراد می‌توانند مشارکت کنند مثل وبلاگ‌ها و یوتیوب و ویکی پدیا که رسانه اجتماعی هستند اما شبکه خیر. در رسانه اجتماعی تک تک افراد اول با رسانه مرتبط و از طریق آن رسانه با یک جمع وسیعی از مخاطبین مرتبط می‌شوند. اما در شبکه اجتماعی همه‌ی گروه‌ها مستقیم با هم در ارتباط هستند. البته این یک نظر است که می‌گوید شبکه و رسانه عموم و خصوص مطلقند و دو حلقه هستند که یکی (شبکه‌های اجتماعی) داخل دیگری (رسانه‌های اجتماعی) قرار دارند؛ اما نظر دیگر این دو را، دو حلقه‌ی مرتبط به هم و عموم و خصوص من وجه می‌داند. هر دو نظر قابل دفاعند و بستگی دارد کدام مصادیق را در نظر بگیریم.

 

شبکه اجتماعی یعنی افراد بهم متصل می‌شوند. از شبکه‌های اجتماعی که به تعبیر دوم صرفا شبکه باشند می‌توان شبکه‌های اجتماعی موبایلی مانند واتساپ، وایبر را نام برد و برای شبکه اجتماعی که به تعبیر اول رسانه اجتماعی هم باشد، یعنی هم افراد با هم مرتبط باشند و هم درگاهی باشد برای نظاره‌ی عموم، می‌توان به فیس بوک، توییتر، گوگل پلاس و تلگرام اشاره کرد.

 

حال این شبکه‌های اجتماعی دارای ویژگی‌هایی است:

1. خود افراد خبرساز هستند پس مثل رسانه‌های جمعی قدیم (تلویزیون و رادیو) یک ارسال کننده خبر و یک جمع دریافت کننده ندارد بلکه همه خبر می‌دهند و همه خبر می‌گیرند. کلکم راع و کلکم مسؤل. یعنی مشارکت فعال در خبرسازی ارتباط و تعامل مدیریت شده.

2. اختیار و مدیریت کامل کاربر بر شکل و مفاد محتواست. در مورد شکل، کاربر می‌تواند مطلب را در قالب فیلم، عکس، متن یا صوت منتشر کند. در رابطه با محتوا کاربر اختیار دارد اخبار سیاسی، فرهنگی، ورزشی، شخصی و غیره منتشر کند. حتی کاربر در انتخاب مخاطبینش اختیار دارد.

3. بحث دیگر ارزانی شبکه هاست. حجم عظیمی از مکالمات و ارتباطات از مخابرات بر داشته شده و از پیامک به وایبر و واتساپ رسیده است و این شبکه‌ها امکان مکالمه را نیز در اختیار کاربرانشان قرار دادند که به علت ارزانی و در دسترس بودن مورد استقبال مردم قرار گرفت.

4. همچنین در این شبکه‌ها بحث ارایه هویت دلخواه از خود مطرح  است. مثلا کاربر عکسی از خودش به نمایش می‌گذارد که الزاما خود واقعی او نیست و یک زندگی دومی دارد که آنطور که دوست دارد خود را معرفی می‌کند. شما در زندگی واقعی یک ظاهری دارید، یک ویژگی هایی دارید، ناخواسته با افرادی در دانشگاه و جامعه در تعامل هستید و نمی‌توانید از این‌ها فرار کنید اما در شبکه‌های اجتماعی شما امپراطور صفحه شخصی خود هستید و این وجه جذابیت بزرگی برای این شبکه هاست.

 

شبکه‌های اجتماعی دو آسیب عمده در دو حوزه مختلف دارند یکی در حوزه فرهنگی اجتماعی و دیگری بحث سیاسی امنیتی ست.

بحث فرهنگی اجتماعی آن این است که این شبکه‌ها حضور مستمر و دایمی افراد را باعث می‌شوند و مشکل اعتیاد آوری دارند و باعث اتلاف وقت کاربران است که این اعتیاد خود به دو مقوله بر می‌گردد یکی اعتیاد به اینترنت به طور کلی، و دیگری اعتیاد به حضور در شبکه‌های اجتماعی به طور خاص. مقام معظم رهبری نیز در دیدار با دانشجویان نکاتی را در این خصوص به آنان متذکر شدند.

از آنجایی که افراد ذاتا مایل به تعریف و تشویق شدن هستند، وقتی فردی عکس یا مطلبی را گذاشت و تشویق شد؛ که ما به ازای خارجی این تشویق‌ها در شبکه‌های اجتماعی مختلف بحث لایک و پلاس، بازدید و بازنشر است، به سمت نشر بی حد و حصر مطالب پیش می‌رود و مدام از جزئیات خود و خانواده اش مطلب می‌گذارد و این هم مشکل امنیتی است و هم فرهنگی؛ امنیتی است چون همه چیزش را برای سوء استفاده‌های بعدی و احتمالی دشمن عیان کرده؛ و فرهنگی است چون حریمی برای خود و دیگران نگذاشته. از این روست که می‌گوییم این شبکه‌ها بستری برای تزلزل عفت، حیا و حریم خانواده است. در این شبکه‌ها افراد درد دل ها، عکس ها، و اطلاعاتی از خانواده خود و غیره را قرار می‌دهد و در واقع هر کس تابلویی برای معرفی خودش در دست دارد و در معرض دید دیگران قرار گرفته که این امر ارتباطات ناسالم و دسترسی‌ها را آسان کرده و این خود خطرناک است.

در حوزه سیاسی امنیتی این مشکل وجود دارد که در رسانه‌های قدیمی با وجود سانسور هایی که اجتناب ناپذیر بود و همه‌ی حقیقت نمایش داده نمی‌شد حداقل یک فیلتر بود که در مقابل شایعات می‌ایستاد اما شبکه‌های اجتماعی امروزه بستر عجیب و غریبی برای شایعات و شبهات هستند. با اینکه همه‌ی مردم این نکته را می‌دانند اما در مقام کاربر همه مبتلا به ترویج این شایعات هستیم.

مشکل دیگر این است که اپوزوسیون و ضد انقلاب را با قدرت، سرعت و دقت بیشتری از ماهوراه به یکدیگر متصل و شبکه می‌کند و این یک بحران بلقوه‌ی امنیتی است.

در زمینه‌ی شایعات "یوزف گوبلز" وزیر تبلیغات هیتلر نظریه‌ی "دروغ بزرگ" را مطرح کرد: دروغ هرچه بزرگتر باور پذیر تر! دروغ هرچه بزرگتر باشد و جزییات بیشتری از آن بیان شود باور پذیری بیشتری دارد. آنقدر دروغ را بزرگ و بی شرمانه بگو که مخاطب شرم کند که آن را باور نکند.

در اسلامی که می‌گوید اگر از کسی گناه دیدی حمل بر صحت کن همان اسلام می‌گوید اگر مطلبی شنیدی تا هنگامی که صحت آن برایت مثل آفتاب روشن نشده نقل نکن. اگر شبهه‌ای در جامعه بود که به گوش تو رسید باید همانجا جلوی رواج شایعه را بگیر چون وظیفه داری جلوی رشد شایعات را بگیری.

 

باید بدانیم اولا اخبار و اطلاعات شبکه‌های اجتماعی فاضلاب‌های خبری هستند. ثانیا حواسمان به دروغ بزرگ باشد ثالثا وظیفه داریم نه باور کنیم و نه نشر بدهیم رابعا راه ساده این است که حداقل در اینترنت صحت و سقم مطالب را بسنجید چون حتی وبلاگ‌ها کمی معتبر تر از شبکه‌های اجتماعی هستند. اگر می‌خواهید مطلبی صحیح را نشر دهید حتما لینک خبر را در انتهای پیام قرار دهید البته لینک از این جهت خطرناک است که گاهی لینک هم می‌تواند یکی از عناصر دروغ بزرگ باشد بهتر است لینک را باز کنید و مطلب را بخوانید. چون ممکن است لینک اساسا باز نکند و یا به مطلبی بی ربط پیوند بدهد.

 

شبکه‌های امنیتی در حوزه جاسوسی سه اثر و کارکرد مهم دارد:

1. به دست آوردن نبض سیاسی فرهنگی افکار عمومی جامعه‌ی هدف. یعنی دشمن در برهه‌های مختلف سیاسی کشور واکنش جامعه‌ی ما به اخبار را مشاهده می‌کند و خواهد فهمید چه اقداماتی چه واکنش هایی دارد و واکنش‌ها چه شدتی دارند و این فرصت را می‌دهد برنامه ریزی‌های دقیق و آنی برای مسایل آینده داشته باشند و راحت تر از جامعه بازخورد بگیرند.

2. بحث جاسوسی محتوای شبکه‌ها توسط مالکین آن هاست. یعنی طبیعتا وقتی کاربر یک شبکه هستید عکس، رمز، مشخصات و محل سکونت، تمام مخاطبین و مراودات، عکس هایی که می‌دهید و فیلم هایی که میگیرید در اختیار مدیران شبکه قرار دارد. مانند وقتی ست که کسی کامپیوتر شخصی یا موبایلش را در اختیار شما می‌گذارد. در این صورت رمزش، عکس هایش و هر آنچه در آن ذخیره کرده عملا در دست شماست با این تفاوت که اگر در کامپیوتر داده‌ای حذف شود از بین می‌رود اما در شبکه‌ها هر چیزی حذف شود در آرشیو اصلی باقی می‌ماند و اطلاعات تمام مردم در ابرحافظه‌ها ذخیره می‌شود مانند وقتی که پیامکتان را از موبایل خود پاک کنید اما در مخابرات موجود است.

"ادوارد اسنون" همکار CIA و پیمانکار NSA  افشا کرد سرقت اطلاعات توسط NSA  به چند صورت انجام می‌شود. یک حالتش همکاری با ستون فقرات اینترنت جهان تحت عنوان پروژه‌ی PRISM است. یعنی در سایت هایی چون فیسبوک و گوگل، هر واژه‌ای که جستجو می‌کنید، سایت هایی که دیدن کردید، افرادی که مخاطب ایمیل شما بودند، خرید‌های اینترنتی و همه اطلاعات و فعالیت‌های یک کاربر را دارند و در اختیار NSA می‌گذارند.

3. حالت دیگر بحث هک اطلاعات است و اینکه این نرم افزارها علاوه بر اطلاعاتی که در آن شبکه دارید، بعضا مجهز به کدها و رمز شکن هایی هستند که به اطلاعات متفرقه‌ی گوشی موبایلتان هم دسترسی پیدا می‌کنند. دیکشنری Babylon یکی از ابزارهایی است که برای جاسوسی محتوا نظیر تصاویر و شماره تلفن‌ها و حتی ضبط صوت و تصویر مخفیانه توسط گوشی‌های همراه و یا وب کم‌ها استفاده می‌کنند.

در آخر دقت کنیم بهتر است بجای دستگاه موبایل برای عکسبرداری از دوربین‌های دیجیتال غیر متصل به اینترنت استفاده کنیم و عکس و تصاویر خود را به هاردهای اکسترنال بدون اتصال به رایانه و اینترنت قرار دهیم.

در خلوتی که نمی‌خواهید جلوت شود دوربین گوشی را در حالتی قرار دهید که زاویه دید دوربین پشت و جلوی دستگاه به سمت شما نباشد. حتی اگر گوشی خاموش باشد ذخیره‌ی نهان باتری که در گوشی است جاسوسی را امکان پذیر می‌کند و در آینده خدای نکرده این اطلاعات ابزار باج گیری و آبرو ریزی خواهد شد.

نمی گویم از رایانه، اینترنت، نرم افزارها و اپلیکیشن‌ها و گوشی هوشمند و شبکه‌های اجتماعی مطلقا استفاده نکنیم، بلکه سخن آن است که حفاظت اطلاعات را به حداکثر و آسیب‌ها را به حداقل برسانیم.

فضا و مخاطرات فرهنگی و امنیتی آن را بشناسیم و بدانیم تمام اطلاعات و مراودات و فعالیت‌های ما در فضای مجازی کاملا رصد است و مسائلی که امروز به آن‌ها بی توجهیم بعدها می‌تواند اسباب دردسر را برای ما فراهم کند.

والسلام علیکم و رحمت الله

 

«پیاده شده‌ی سخنرانی اینجانب در تاریخ 13 مرداد 94 در جمع برگزیدگان استانی بسیج دانشجویی خواهران»

اکثر چالش های سیاسی و به تبع آن امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با افکار عمومی، معطوف به فقر فکری جامعه در دو حوزه «سواد رسانه» و «فهم امنیتی» است، موضوعاتی که از قضا کمترین مفاد آموزشی را در تعلیم و تفهیم در مقاطع مختلف مدرسه و دانشگاه به خود اختصاص داده است.

با ارتقای سطح سواد رسانه است که بستر شایعه پذیری و نشر اخبار و تحلیل های غلط و مغرضانه خشکانده می شود، و سدی ذهنی در برابر تهاجم فرهنگی ایجاد می گردد، بی آنکه لازم باشد همواره در تلاشی واکنشی، کم اثر و پایان ناپذیر، انگاره های بر ذهن نشسته را تصحیح نمود.

در مباحث امنیتی نیز آگاهی از اصول و مبانی امنیت ملی، شناخت انواع تهدیدات داخلی و خارجی و ماهیت شناسی اقسام براندازی سخت و نرم، نسبت به مهمترین چالش های سیاسی روز -از سوریه تا حصر- پندار و رفتار کنشگران جامعه را مصون از کج اندیشی و کج روی می نماید.

با این حال و با وجود نقش اساسی مباحث امنیتی و سواد رسانه در مقابله پیشگیرانه و مبنایی با سیل شبهات و شایعات امنیت زدا، چرا سهم این آموزه های بنیادین در سبد تعلیمات عمومی و تخصصی نهادهای مختلف آموزشی و فرهنگی، انقدر اندک است؟!

اقتضای عدالت

این ایام دیده می شود بعضا خرده می گیرند به مواضع رهبر انقلاب در خصوص تفاوت در نوع اظهارنظرهای منتهی به انتخابات های مختلف ریاست جمهوری که چرا مثلا در یک مقطع از سرعت قطار پیشرفت ابراز خرسندی نمودند و اکنون از رکود و بیکاری گلایه می کنند.

سوال ساده ای است البته، چراکه پاسخ در خود پرسش آمده است! 

به عنوان نمونه، آیا دولتی که تمام توان خود را می گذارد برای توسعه صنعت فضایی با دولتی که سازمان فضایی کشور را منحل و ماهواره آماده پرتاب دانشگاه شریف را با تشر آمریکا توقیف می کند یکسان است؟ آیا اقتضای عدالت این است که نمرات یکسانی برای کارنامه های به شدت متفاوت در نظر گرفته شود؟ آیا تبیین مسائل و شاخص گذاری اهداف و ارزش ها، منافاتی با بی طرفی رهبری نسبت به شخص نامزدها دارد؟

می گویند سخن رهبری در لزوم انتخاب افراد پاک دست، توانمند، کارآمد و انقلابی، به ضرر گزینه ماست! عجب توهینی می کنید به کاندیدای خودتان!