احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قاسم سلیمانی» ثبت شده است

پاسخ به شبهات

 

‏۱/ شبهه: یک سایت صهیونیستی خون سلیمانی را معامله ایران با عزل بولتون عنوان کرده.

پاسخ: سایت بالاترین، مانند اینستاگرام کاربر محور است و آن دروغ را یک کاربر نوشته. سلیمانی همیشه در معرض خطر بود و انتظار شهادتش می‌رفت. کاربر اما بدون تعیین زمان، موضوع را به برکناری بولتون گره زده.

 

‏۲/ شبهه: نیمی از جمعیت کشور در مراسم سوگواری شرکت کردند، پس با آن‌هایی که حضور میدانی نداشتند برابرند.

پاسخ: حضور میدانی چهل میلیون نفر، به معنای محدود بودن عزاداران به آن تعداد نیست.

جمعیت تشییع کننده ۹۸ را باید با تشییع کنندگان منتظری یا جمعیت آشوب‌کننده ۹۶ مقایسه کرد.

 

‏۳/ شبهه: با وجود پیش‌بینی پذیر بودن ازدحام جمعیت، تدبیری صورت نگرفت.

پاسخ: محتمل بود اما حتمی نبود.

در سایر شهرها هم انبوه جمعیت بود اما کشته نداشتیم و حادثه کرمان محدود به یک کوچه فرعی بود.

تشییع در کرمان اجتناب ناپذیر بود؛ زیرا آنجا مدفن است و نمی‌شد شبانه و مخفیانه دفن کرد.

 

‏۴/ شبهه: مسؤلان آمریکایی تلفات را اعلام نکرده‌اند و این بیانگر خالی بودن پایگاه آمریکا و صوری بودن حمله است.

پاسخ: تعداد دقیق کشته‌های داخل پایگاه در حملات شبانه را فقط آمریکایی‌ها دارند که طبیعتا مایل به انتشار آن نیستند. ضمن آنکه تلفات فقط جانی نیست؛ مادی و حیثیتی هم لطمه است.

 

عرایض اینجانب پیرامون دلایل و پیامدهای ترور سردار سلیمانی

دانشگاه افسری امام حسین، ۱۵ دی ۹۸

روی کار آمدن رئیس جمهور عمل گرا در آمریکا و نائل آمدن بن سلمان به ولیعهدی در عربستان فضای منطقه را به ضدیت بیشتر با ایران سوق داد؛ آنچنانکه عربستان از تهدید ایران و تلاش‌های پیدا و پنهان برای به رسمیت شناختن اسرائیل ابایی نداشته.

از سوی دیگر با روی کار آمدن جریان لیبرال در داخل و وادادگی بیش از حد در سیاست خارجی، سوق دادن گام به گام کشور به سوی بحران اقتصادی و امنیتی با هدف در تنگنای معامله موشکی و منطقه‌ای قرار دادن جمهوری اسلامی در دستور کار قرار داشته.

این را بگذارید کنار طرح شوم آمریکا علیه محور مقاومت و ایجاد آشوب‌های یکسان و دنباله‌دار در عراق، لبنان و ایران که نظم جدیدی را برای خاورمیانه دنبال می‌کرد.

ترور سردار سلیمانی نیز در راستای پروژه خاورمیانه جدید و برداشتن مهم‌ترین مانع تحقق آن بود.

تا اینجای کار ظاهرا همه چیز درست طراحی شده بود؛ غافل از مکر خدا و آثار و برکات خون شهید. آنچه در عمل اتفاق افتاده اتحاد و خروش بی‌نظیر مردم ایران، بی‌آبرو شدن رسانه‌های ضدانقلاب و انفکاک و نفرت افکار عمومی از آن‌ها، به نفس افتادن توطئه مذاکره و اف.ای.تی.اف و اخراج و فرار آمریکا از منطقه در شرایطی است که محور مقاومت و ایران در شرف محاصره کامل بود.

اکنون اما ورق برگشته و درحدفاصل تهدید و فرصتی بزرگ هستیم. مدیریت کنونی صحنه برای رقم زدن شکست یا پیروزی بزرگ نقش اساسی دارد. برخورد نظامی حتمی است. اما انتخاب با ما است که منفعلانه در شرایط شکاف داخلی و پیرو لوایح استعماری، غافلگیرانه ضربه بخوریم یا اینکه در نهایت همرامی ملت و با دست برتر آمریکا را به عقب برانیم.

استراتژی شناخته شده و کارآمد اسرائیل این است که باید خطر را دفع کرد پیش از آنکه بزرگ‌تر شود. این منطق درستی است. اکنون بهترین زمان برای عقب راندن آمریکا و شکستن محاصره منطقه‌ای است.

دشمن البته بیکار ننشسته است و با قدرت مشغول سرد و منصرف کردن ملت ایران است. دولت و شخص روحانی دارد همراهی تاکتیکی می‌کند در موضوع. فعلا قصد دارند برادری‌شان را اثبات کنند اما آرام آرام تردید افکنی‌ها را آغاز خواهند کرد و حتی لزوم مذاکره برای پرهیز از جنگ را نیز نتیجه خواهند گرفت! همچنانکه چند تن از عناصر نشان دار فتنه بیانیه داده‌اند که دمیدن بر موضوع انتقام، بازی در زمین جنگ طلبان آمریکا و اسرائیل است!

اکنون کلید زدن یک آشوب داخلی بهترین راه خنثی کردن انتقام و ضربه به آمریکا است تا نیروهای نظامی همچون صفین ناچار به عقب نشینی از اردوگاه معاویه شوند. آشوب داخلی باعث فرسایش نیروهای نظامی و توجه زدایی از موضوع انتقام می‌شود و نظام و سپاه را از موضع محق و مظلوم با پروپاگاندای رسانه‌های خارجی و نیابتی تبدیل می‌کند به رژیم و نیروی سرکوب‌گر. این بهترین راه آمریکا برای فرار از مهلکه است.

ما فرصت زیادی نداریم. تا خناسان در دل مردم تفرقه و تردید ایجاد نکرده‌اند و تا پیاده نظام خود و مسؤلان نفوذی را به فتنه انگیزی نکشانده‌اند، باید انتقام سخت و راهبردی را گرفت. آمریکا بزرگ‌ترین خطوط قرمز امنیتی و حیثیتی ما را رد کرده و عدم پاسخ قاطع، حمله مجدد و بزرگتر آمریکا را رقم خواهد زد.

این را هم در نظر داشته باشید که اگر سلاح هسته‌ای و بازدارندگی آن بود، امروز شاهد چنین گستاخی‌ای نبودیم. ممنوعیت حقوقی ساخت بمب اتم، ناشی از مقررات NPT است که خروج از آن قانونا و طبق متن منعی ندارد. اکنون بهترین زمان برای خروج از NPT و برجام است اگرچه در این خصوص امیدی به این دولت و مجلس نیست.

بسمه تعالی

جناب آقای دکتر احمدی نژاد، رئیس جنبش سبز بهار

با سلام  و احترام


از آنجایی که این روزها به دلیل محکومیت و حبس آقای بقایی، شدیدا مشغول نامه نگاری های سرگشاده به رهبر فرزانه انقلاب هستید -حال چه به نام خودتان و چه از زبان امضا کنندگان متن های تان- برخی مطالب و سوالات خویش را صریحا با جنابعالی در میان میگذاریم و انتظار پاسخی صریح و روشن داریم.


1. از آنجایی که اصرار و پافشاری جنابعالی بر بیگناهی یاران تان مسبوق به سابقه است، به عنوان اولین مطلب عرض می گردد که شما همین نوع تعصبات را نیز عینا نسبت به معاون اول تان داشتید، آنچنان که دست درازی به «کابینه» را «خط قرمز» خود نامیدید، اما پس از اثبات جرایم محمد رضا رحیمی، در پیامی عمومی، مفاسد مالی وی را بی ربط به خود قلمداد نمودید تا جایی که رحیمی نیز متقابلا از شما برائت جست و خود را باخته رفاقت با شما خواند.

سوال این است که تفاوت غائله بقایی با رحیمی دقیقا چیست و چرا مردم باید تاوان رفیق بازی های شما را بدهند؟


2. فارغ از مطالبی که برخی مسئولان ارشد قضایی در زد و خوردهای رسانه ای طرفینی به شما و جناب بقایی نسبت داده اند، شما و آقای بقایی نیز در کذب گویی کم نگذاشته اید. با این حال در اقدامی هوشمندانه، هیاهوی سیاسی و رسانه ای خود را صرفا بر خلاف گویی های آقایان متمرکز و همان را ملاک حقانیت خویش، بطلان رأی و فساد کلیت قوه قضائیه قرار داده و مثل همیشه دو قطبی خیر و شر و حق و باطل پدید آورده اید؛ چیزی که حقیقتا باید گفت استاد آنید.

با این مدخل، سوال مشخص ما این است که با ادعاهای دروغ جنابعالی و آقای بقایی از جمله در خصوص شخصی بودن ۶۳ حساب قوه قضائیه و ادعای دریافت سکه توسط جمعی از مسئولان از جمله جناب رئیسی و گاف و جعل تاریخی «مسئول وقت»، چه باید کرد؟


3. در همین خصوص و بنابر تجربه مذکور در اتهام به همه برای رهاندن خود، به نظر می رسد که به قاعده «الغریق یتشبث بکل حشیش» این بار پای قاسم سلیمانی را وسط کشیده اید. فارغ از اینکه آقای بقایی در لایحه دفاعیه خود به دریافت وجه در روز آخر استقرار دولت دهم اذعان نموده اند، واضح است که سپاه قدس به دلیل نوع و ماهیت اقداماتش، نمی خواهد و نمی تواند موضوع را علنی، و سند و رسیدی ارائه نماید. در شرایطی که جان و جسم مجروح و محبوس رهبران شیعه شمال آفریقا در خطر است و خون یاران و فرزندان این چهره های انقلابی مثل آب خوردن ریخته شده، آیا انتظار دارید سپاه قدس فرضا رسید تحویل وجهی که قرار بوده توسط دولت وقت به لایه های دفاعی منطقه ای ایران تحویل شود را علنی نماید؟! چرا مهر ورزی شما انقدر بگیرنگیر دارد و چنین بی پروا با جان سر شبکه های برون مرزی جمهوری اسلامی بازی می کنید؟


4. آقای بقایی پس از آزادی از بازداشت نخست، در بیانی که شدیدا بوی فرقه گری می داد، اظهار داشت «والله والله والله اگر آقای احمدی نژاد به من بگوید بمیر، فقط می گویم چگونه؟». اگر اظهارات منحرفانه وی که حرام کبیر خودکشی را به امر شما برای خود واجب می داند، کذب و غلو محض است، که با حداقل بهره هوشی هم می توان دریافت دوستان بهاری تان سال ها است چه دامی برای تان پهن کرده اند. اگر هم واقعا معتقدید آن فرد، صادقانه و البته منحرفانه شما را شریعت خویش و ملاک حلال و حرام می داند، بسم الله! اینک توپ در زمین شماست. به جای تقسیم کاری که برای مظلوم نمایی خود و مقصر‌ انگاری عالم و آدم، یک سوی آن را اعتصاب غذا قرار داده اید و سوی دیگرش را نامه نگاری، کافی است برای نجات جان رفیق تان به وی امر کنید اعتصاب غذایش را پایان دهد.


5. از آنجایی که غیرعلنی بودن دادگاه آقای بقایی را بهانه ای برای تخطئه حکم قرار داده اید، سوالاتی نیز در این خصوص از محضرتان داریم، از جمله اینکه اولا این به قول شما بی اعتباری، فقط مشمول آقای بقایی است یا تمام دادرسی های غیرعلنی محکومینی چون مهدی هاشمی را نیز شامل می شود، اگر پاسخ تان مورد اخیر است، جسارتا چرا جز برای حلقه بسته اطرافیان تان فریاد عدالت خواهی سر نداده اید؟ ثانیا قانون اختیار علنی بودن را به چه کسی داده است و آیا قانون ملاک است یا خواست جنابعالی؟ ثالثا آیا حکمت علنی بودن دادرسی چیزی جز این است که افکار عمومی نیز از محتوا و جریان دادرسی مطلع گردند؟ در این خصوص و تاکنون آیا موردی بوده که شما و یا آقای بقایی بخواهید به مردم گفته بشود و مکررا از مجاری رسانه ای خارج دادگاه علنا نگفته باشید؟!


6. از آنجایی که قوه قضائیه را در کلیت ناکارآمد و ناسالم برشمرده اید، چرا بارها در مقام شاکی از همین مجرا از افراد حقیقی و حقوقی بسیاری شکایت نموده اید و جالب آنکه به نفع خویش و علیه متشاکیان نیز به دفعات حکم گرفته اید. عجیب نیست حال که تخلفات اصحاب شما موضوع رأی دادگاه قرار گرفته، قوه قضائیه -با تمام ایرادات و اشکالاتش- به ناگاه «نامشروع» قلمداد گشته؟


7. از آنجایی که اعتصاب غذای آقای بقایی را -به فرض صحت چنین خبری- اماره و سندی بر «حقانیت» وی قرار داده اید، این سوال مطرح است که آیا هر به خطر انداختن جانی بیانگر حقانیت فرد است؟ در این خصوص، به عنوان نمونه نظر جنابعالی در مورد اقدام به خودسوزی عناصر محارب سازمان تروریستی مجاهدین خلق در اعتراض به بازداشت سرکرده فرقه در فرانسه و دستگیری وی توسط پلیس این کشور چیست؟ و آیا آن مورد و موارد مشابه را نیز مشمول حقانیت و مظلومیت فرد بازداشتی می دانید یا خیر؟


8. از آنجایی که همگام با دشمنان قسم خورده ملت، انتخابات را در ایران «مهندسی شده» نام نهاده اید، سوال ما این است که چگونه نهاد انتخابات را در حالیکه خود جنابعالی دو دوره به واسطه آن رئیس جمهور شده اید، زیر سوال می برید؟ آیا آتش کینه ورزی و انتقام جویی آنقدر در وجود شما زبانه کشیده که به قیمت ضربه زدن به طرف مقابل، حتی حاضرید مشروعیت خود را نیز زیر سوال ببرید؟


9. از آنجایی که هر روز بیش از پیش ادبیات جنابعالی به اپوزوسیون نظام شباهت پیدا می کند و حتی گاهی مواقع افتخار ربودن گوی سبقت از دیگران و همراهی و تشویق رسانه های معاند را نیز نصیب خود کرده اید، حقیقتا این سوال مطرح است که اگر قرار بود همین مواضع را اینک از زبان شما بشنویم، اساسا آن همه جنجال و هیاهو و دوقطبی سازی هایی که منجر به پیروزی انتخاباتی شما شد برای چه بود؟ به قول حضرتعالی «خب همان ها بودند دیگر»! متاسفانه رفتار و گفتار متعارض جنابعالی، این گزاره را در اذهان تثبیت کرده که از نظر شما کارکرد و ساختار نظام تا جایی مشروعیت دارد که بتوانید از نردبان قدرت بالا روید.


10. گرچه انذارهای به ظاهر خیرخواهانه نسبت به آینده کشور و ارائه راه حل، ترجیع بند مکتوبات و سخنان شما را رقم زده، اما متاسفیم از اینکه اعلام می داریم به واسطه رفتارهای خودخواهانه و خلاف قانون جنابعالی که تداعی کننده قبیله گرایی حاد سیاسی است، شما خود به بخشی از مشکل تبدیل شده اید.


و در آخر خون دل خود از تحرکات شما را با فرازی از کلام نورانی امام عزیزمان خطاب به قائم مقام رهبری پایان می بخشیم که «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام».

والسلام علی من اتبع الهدی


دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی، 19 فروردین 1397


* نام و مشخصات 100 نفر امضا کنندگان اول، در ادامه ارائه شده است. لیست های تکمیلی اسامی، متعاقبا منتشر خواهد شد. 

در میان همه تسلیت گویان به سردار قاسم سلیمانی در پی درگذشت مرحوم پدرش، نام یک نفر بیش از همه خودنمایی می کرد، مسعود بارزانی؛ رئیس مستعفی اقلیم کردستان عراق که با سیلی سخت حاج قاسم سلیمانی، هم با رؤیای کردستان بزرگ و منطقه نفت خیز کرکوک برای همیشه خداحافظی کرد و هم با ریاست و جایگاه خود در اقلیم.

آغاز فصل برداشت!

امروز مردم ایران و علی الخصوص تهران، بیش از همیشه معنای «اگر با دشمن در خاک خودش نجنگیم در خاک خودمان با ما خواهد جنگید» را فهمیدند.

امروز شاید بیشتر قدر مدافعان حرم و شکارچیان داعشیان را دانستیم.

ما اکنون شاهد آغاز فصل برداشت اقدامات امنیت سوز و اقتدار زدایانه ای هستیم که دولت طی چهار سال دنبال کرده است. از برجام گرفته تا FATF، از «من سرهنگ نیستم» تا «اینها ۳۷ سال کارشان فقط اعدام بوده».

وقتی وزیر اطلاعات مان به اذعان خودش هیچ سابقه و سمت اطلاعاتی نداشته و به صرف سیادت بر چنین جایگاه خطیری تکیه می زند و وقتی جواسیس در بالاترین رده های دولت حضور دارند، از تیم مذاکره کننده برجام تا دفتر مشاور عملیات روانی رئیس جمهور، چنین مخاطرات امنیتی ای اگر نباشد جای تعجب دارد.

تجربه تاریخی سیاسی ما نشان داده، هر جا بنی صدری بر سر کار آمده، جنگ نظامی خارجی و فاز اقدامات مسلحانه و تروریستی داخلی آغاز شده است...

سلیمانی و روحانی

سوریه و هسته ای

حلب و تحریم

مبارزه و مذاکره

پیشروی و عقب نشینی

پیروزی و شکست


کدام الگو جواب داد؟

درحالی که «جنگ» ایران در سوریه با ایادی آمریکا نیز منجر به حمله‌ی نظامی آمریکا به ایران نشده، چطور آقایان ادعا می کنند ادامه‌ی فعالیت های هسته ای، منجر به جنگ و حمله‌ی نظامی می شد؟!