احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشگاه علامه طباطبائی» ثبت شده است

گزیده عرایض اینجانب در نشست علمی عملیات روانی در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی مورخ ۱۴۰۱/۲/۲۶ به نقل از پایگاه خبری عطنا

 

دکتر قدیری در این نشست با تأکید بر اینکه تکنیک‌های عملیات روانی قالب‌های ارائه هدفمند اطلاعات است، گفت: این ترفندها و تکنیک‌ها را اگر بخواهیم تشبیه کنیم، همانند آمپول است که فارغ از اینکه محتوای آن چه باشد، به واسطه آن و کارکردی که دارد می‌تواند آن مطلب، انگاره‌ها، تصورات و محتویات را بهتر و بیشتر به داخل ذهن که ناخودآگاه فرد است، تزریق و منتقل کنند.

چهار عملیات اصلی در بحث انگاره‌سازی عبارت است از «کوچک‌نمایی» و «بزرگ‌نمایی» و یک مقدار سخت‌تر از آن یعنی «مثبت‌نمایی» و «منفی‌نمایی». در پاسخ به این سوال که چگونه انگاره‌سازی صورت می‌گیرد، و با چه فرمولی این اتفاق می‌افتد؟ باید گفت اولا این فرمول‌ها واقعیت‌های موجود هستند که آن‌ها را تئوریزه کرده‌ایم؛ یعنی یک واقعیت عینی وجود دارد و ما فقط آن را تبدیل به ادبیات علمی می‌کنیم که در کل ساحت علوم اجتماعی و علوم انسانی نیز به همین نحو است.

یک واقعیت بیرونی به نام روش و فرمول انگاره‌سازی وجود دارد و آن اینکه همان طور که حجم یک شیء مادی را طول و عرض و ارتفاعش تشکیل می‌دهد، ابعاد و حجم یک انگاره و تصویر ذهنی را هم کمیت، کیفیت و رویت می‌سازد.

وی ادامه داد: کمیت عبارت است از تعداد افرادی که پای یک فرد یا موضوع هستند و ابراز نظر می‌کنند. کیفیت نیز عبارت از شدت و حدت بیان و ابراز موضع‌ است. رویت ضریبی است که آن کمیت یا کیفیت در رسانه‌ها می‌گیرد و تعداد مراتبی که توسط افراد مختلف دیده می‌شود. با توجه به مثال ریاضی‌ای که مطرح کردیم باید گفت که گاهی دستتان از طول کوتاه است و نمی‌توانید آن را افزایش دهید و برای افزایش دادن آن عرض یا ارتفاع را افزایش می‌دهید؛ یعنی کمیت مطلوب را نمی‌توانید برای یک موضوع گرد آورید و لذا ضریت رسانه‌ای می‌دهید تا بیشتر رؤیت شود.

وی سپس افزود: در بین ۸۸ تکنیک در عملیات روانی، بنده معتقدم که دو تکنیک بسیار کاربردی‌تر از تکنیک‌های دیگر است و به وفور استفاده می‌شود؛ یکی بحث تعمیم و دیگری تقطیع است. تعمیم را در اتفاقات اخیر زیاد می‌بینیم. مثلا کوچه‌ای در شهری از استان‌های کشور شلوغ می‌شود و شما تیترها را مشاهده می‌کنید که «دزفول به پاخاست» یا حتی فراتر از آن «قیام خوزستان» یا حتی «قیام ایران». پس در این گونه تیترها و هشتگ‌ها ما تعمیم را به شدت می‌بینیم. تقطیع نیز در موضوعات اخیر و به طور کلی همیشه در عرصه خبر وجود داشته است. اینکه اتفاقی می‌افتد و از پله دوم ماجرا را روایت می‌کنند و مثلا در یک کلامی پرسش را نشان نمی‌دهند و پاسخ را بیان می‌کنند و کلام را از موضع خودش تحریف می‌نمایند. در پاسخ به این سوال که تکنیک‌های عملیات روانی کجای دانسته‌های ما را در بحث حوزه ارتباطات و روزنامه‌نگاری می‌گیرد، باید گفت چیزی که در ارتباطات می‌خوانید به عنوان ارزش‌های هفتگانه خبری که درست هم هست، آن چیزی است که «باید» باشد. مثلا می‌گویند خبر هرچقدر ارزش‌های خبری‌اش بالاتر باشد، مهم‌تر است و هرچقدر مهم‌تر باشد باید با فونت درشت‌تر و در جای بالاتری در سایت یا روزنامه قرار گیرد. پس اخبار مهم باید تیتر شود. اما لازم است بدانیم آنچه که «هست» یک ساحت و آن چه که «باید» باشد یک ساحت دیگر است و مثلا می‌بینید که یک موضوع کوچک را اساسا تیتر می‌کنند تا بزرگ جلوه دهند. گاهی می‌گوییم آن چه بزرگ است باید تیتر شود، ولی در عملیات روانی می‌گویند آن چیزی را که می‌خواهی بزرگ کنی و اهمیت و ارزش ذاتی ندارد را تبدیل به تیتر کن تا بزرگ جلوه داده شود.

قدیری با اشاره به این که عملیات روانی با احساسات و القاء پیوند دارد، گفت: احساسات یعنی القاء و اینکه یک تصویری در ذهن شما شکل می‌گیرد و به چیزی معتقد می‌شوید و از چیزی خوشتان یا بدتان می‌آید ولی دلیلی برای آن ندارید؛ مثل برجام که یک عده برجام را می‌گفتند بد است و یک عده می‌گفتند که خوب است و در بحث‌های تخصصی که از هر دو طرف پرسیده می‌شد که چرا خوب یا بد است می‌دیدیم که دوطرف اطلاعاتی راجع به این قضیه ندارند. وقتی می‌بینیم برای آن دلیل و منطقی نداریم و نمی‌توانیم آن را توصیف و تبیین کنیم ولی موافق یا مخالف هستیم، بدانیم آن چیزی که در ذهن ما شکل بسته از جنس القاء است و این به‌واسطه همین تکنیک‌های عملیات روانی است. این قضیه به آنجا می‌رسد که در جامعه یک عده تبدیل به براندازان نظام حاکم می‌شوند و یک عده موافق آن و درگیری‌های شدید داخلی به وجود می‌آید و نمونه آن را در به‌فور از جمله در قضیه کشور اوکراین بارها دیده‌ایم.

وی گفت: وقتی مخاطب متوجه می‌شود که تا الان اخباری که می‌خوانده چقدر به صورت نادرست ممکن بود که بر ذهنش نشسته باشد با خود می‌گوید «اگر اینقدر امکان شیطنت‌های خبری وجود دارد طوری که تا الان خلاف آن را متصور بوده‌ام، عرصه خبر را باید رها کنیم» و فکر می‌کند چاره‌ای ندارد و در برابر رسانه تسلیم و منفعل است. اما باید گفت این گونه نیست و این ترفندها و شیطنت‌های خبری را که بیان می‌کنیم برای این نیست که مخاطب مأیوس شود، بلکه برای آن است تا یک خودآگاهی ایجاد نماییم تا مغالطات به ضمیر ناخودآگاه فرد اصابت نکند.

اولین راه مقابله با این ترفندها و تکنیک‌ها شناخت آنها است و این مطالعه فنون به شما آگاهی می‌دهد. اما فارغ از بحث شناخت ترفندها، در کتاب خود تحت عنوان «تکنیک‌های عملیات روانی در حوزه رسانه و‌ خبر» پانزده راه مشخص را برای مقابله با این حربه‌های خبری پیشنهاد داده‌ایم که از میان آن سه اصل مهم‌تر را در سواد خبری بازگو می‌کنم که اگر فقط همین سه اصل را رعایت کنیم تا حد خیلی زیادی مصون می‌شویم و مورد اصابت انگاره‌های القایی قرار نخواهیم گرفت.

قدیری سپس افزود: اولین مورد استفاده از منابع معتبر خبری است. یکی از مشکلات اساسی که گرفتار آن هستیم گروه زدگی و کانال زدگی است. گاهی مطلبی در کانالی ارسال می‌شود و رفتارشناسی هیجانی مخاطب نیز اثبات کرده است که هیجان زده می‌شویم و می‌خواهیم آن را سریع برای دیگران نیز ارسال کنیم. وقتی می‌گویم اخبار معتبر یعنی رجوع به «خبرگزاری‌»ها، و این کانال‌های چند میلیونی و چند صدهزارتایی تلگرامی اصلا معتبر نیستند. خیلی از کانال‌های اسم و رسم دار در تلگرام را می‌بینیم که در پشت صحنه توسط تنها یک نفر اداره می‌شود، و نمی‌توان به آنها اعتماد کرد چه رسد به کانال‌های کوچکتر و گروه‌های خلق الساعه. البته که رجوع به منابع معتبر کافی نیست و باید به منابع متضاد رجوع کنیم یعنی در کنار دیدن اخبار بی‌بی‌سی، اخبار بیست‌وسی را نیز ببینیم و بالعکس. دیدگاه‌های سیاست‌زده ولی مانع انجام این اصل می‌شود و متأسفانه با دیدگاه.های اینگونه، فرد دارد خودش را محروم می‌کند از نگاه کلان و‌ دوسویه. پس خود را محدود به یک جریان فکری نکنیم و دیدگاه‌های ایدئولوژیک را اینجا وارد نسازیم. مورد سوم نیز عدم اتکا به تیتر اخبار است؛ زیرا درعین آنکه تیتر مهمترین بخش خبر است آلوده‌ترین بخش آن نیز هست و اکثر ما مردم تیتر را می‌خوانیم ولی متن آن را مطالعه نمی‌کنیم. پس یا خبر نخوانید یا اگر می‌خوانید به تیتر اکتفا نکنید و متن را هم بخوانید.

وی در جمع بندی سخنانش گفت: بیشتر ما و دیگر دوستان این ذهنیت را داریم که فقط دشمن این ترفندها را علیه ما به کار می‌گیرد ولی در واقع این یک جریان دوسویه است و دو طرف نسبت به هم به کار می‌برند. ولی اگر محتوای این قالب‌ها محتوای مثبت و صادقانه باشد اتفاقاً به ترویج حقیقت و واقعیت و پیشبرد اهداف درست کمک می‌کند و این را مدنظر داشته باشیم که اولا فقط وجه منفی ندارد و می‌تواند وجه مثبت داشته باشد و ثانیا یک زد و خورد دو طرفه وجود دارد.

درحال حاضر صحبت از جنگ نرم نیست بلکه صحبت از جنگ ترکیبی است. در جنگ ترکیبی هم جبهه‌های متعدد وجود دارد.

اما مخاطب شاخه جنگ روانی از این جنگ ترکیبی، ابدان نیست بلکه اذهان است.

تکنیک‌ها را باید بشناسیم و صرفاً واکنش دفاعی نداشته نباشیم بلکه کنش تهاجمی هم داشته باشیم و فکر نکنیم که بدهکارانی هستیم که باید خودمان را توجیه کنیم و پاسخ دهیم. ساحت دیگر جنگ نرم ساحت تهاجمی و طلبکاری نسبت به جریان‌های مختلف معارض داخلی و خارجی است.

 

atna.atu.ac.ir/fa/news/303859

فصل هفتم

 

دکتر حمید رضا عسگری، حقوقدان عضو تیم مذاکرات هسته‌ای در زمان دبیری جلیلی در ‌شعام، در توضیحات خود در کمیسیون ویژه برجام گفت: «استناد شورای امنیت به ماده ۴۱ فصل هفت به منزله فصل هفتمی بودن قطعنامه نیست و از این جهت ایران هیچگاه ذیل فصل هفت نبوده که با برجام بخواهد از آن خارج شود».
‏نکته‌ای که آن روز با تمسخر برخی سیاسیون و رسانه‌ای‌های همسو با دولت مواجه شد.
اخیرا اما مقاله‌ای می‌خواندم که دکتر سادات‌میدانی (استاد دانشکده وزارت خارجه و عضو تیم حقوقی برجام) و دکتر زمانی (استاد تمام حقوق بین‌الملل دانشگاه علامه) نگاشته بودند که دقیقا به همین نکته اذعان داشت.

noormags.ir/view/fa/articlepage/1460780

 

عرض سلام و ادب

جناب اقای قدیری، تشکر از مطالب مفید جلسه آن روز.

نقدی به فرمایشات شما دارم که مرتبط با اتهام معروف «توهم توطئه» است که گاهی خیلی هم اتهام نیست!

اینکه دشمن خیلی دقیق و زیر پوستی عمل میکنه رو قبول دارم، ولی گاهی در تحلیلهای منتقدین مذهبی سینما از جمله استاد شاه حسینی تعابیر و تحلیل‌هایی دیده می‌شود که منِ به ظاهر مذهبیِ ضد صهیونیسمِ انقلابی هم نمی‌توانم هضم کنم، چه برسه به قشر روشنفکر!

تحلیل‌های نشانه شناسی که شما ارائه دادید برخی منطقی بود و برخی غیر قابل پذیرش.

فرض کنید همه با برنامه و با منظور باشه؛ خب باشه؛ چه تاثیری بر مخاطب می‌تونه داشته باشه؟

وقتی پیام به مخاطب منتقل نمی‌شه، وقتی مخاطب نماد رو نمیشناسه، هرچی میخواد باشه باشه.

فلان، نماد عصای موسی باشه، خب باشه، چه انحرافی ممکنه ایجاد بکنه؟ چه محبوبیتی از صهیونیسم یا غیره در دل مخاطب به وجود میاره؟

شاید جهتگیری‌ام را عوامانه و غیر هوشمندانه تلقی بفرمایید ولی دوست ندارم هر گزاره‌ای را بدون تامل بپذیرم. خوشحال میشم پاسخها و تحلیلتان را بشنوم.

مؤید باشید

 

سلام و تشکر از لطف شما

توضیح مختصر آنکه القائاتِ مبتنی بر نمادها، تحقق‌ش منوط به دو مرحله است: کدگذاری و کدگشایی.

فعلا و عموما مرحله کدگذاری و شرطی سازی مخاطب است. به این صورت که یا نمادهای ایرانی و اسلامی را به تروریست‌ها، اشرار و شیاطینِ شناخته شده منتسب می‌کنند، و یا با مهندسی معکوس، علائم آخرالزمانی و نشانه‌های حضرت مهدی را منفی جلوه می‌دهند (کدگذاری) تا پس از ظهور، خودبه‌خود در خودآگاه یا ناخودآگاهِ مخاطب، زدگی و وحشت ایجاد کند (کدگشایی).

به عنوان مثال در فیلم جن‌گیر، ابتدایش اذان پخش می‌گردد!

شاید کسی حین تماشا اصلا نداند اذان چیست، و اگر هم بداند، حواسش به پخش اذان در فیلم نباشد. اما ضمیر ناخودآگاه کارش را خوب بلد است.

بعدا حین شنیدن اذان، وحشت فیلم در ذهنش تداعی خواهد شد. و اذانی که قبلا شنیده نیز در ذهنش با تداعی و تبادر، معنای جدیدی خواهد یافت.

 

شرح جلسه مذکور:

farsnews.com/news/13971222000730

 

پی‌نوشت | در آرشیو شخصی، متن مصاحبه «شان استون» را داشتم که مربوط به سال مسلمان شدنش بود، اکنون لینک و منبع آن در نت موجود نیست، با این حال بخشی از صحبت‌های این کارگردان-بازیگر هالیوود را که مرتبط به موضوع است، عینا منتشر می‌نمایم:

 

به نظر من، کمپانی والت دیزنی مجری بخشی از سیاست‌های گروهی است که آمریکایی‌ها به آن «ایلومناتی» می‌گویند و در ایران به «فراماسونری» معروف است. والت دیزنی، از همه چیز سمبل سازی میکند. یعنی از پیغام‌های پنهان زیادی در فیلم‌ها و کارتون‌هایش استفاده می‌کند تا اهداف این گروه را برآورده کند.

شاید برای بعضی‌ها عجیب باشد اما مثلاً در کارتون دامبو که در آن نماد اهرام همواره جلوی چشم مخاطب است، بر بزرگترین نماد ایلومناتی یعنی چشمی که در یک هرم است، تاکید می‌شود؛ چشمی که همه را زیر نظر دارد. کسانی که خودشان جزو این گروه هستند حواسشان هست و خوب تشخیص می‌دهند اما مردم عادی نه؛ به این نکات توجهی ندارند و این نمادها، تنها در ضمیر ناخودآگاه آنها، به عنوان نمادهایی مطلوب ذخیره‌سازی می‌شود.

دیزنی دنیا را طوری به شما نشان می‌دهد که مردها و زن‌ها در آرزوها غرق هستند، زن‌های خوب همه پرنسس هستند و مردهای خوب پادشاه؛ زن‌ها منتظرند پادشاهان روزی بیاید و آنها را با خود به سرزمین رویاهای‌شان ببرند. با این کارها بچه‌ها را از دنیای واقعی دور می‌کنند و آنها را شستشوی مغزی می‌دهند و اینطور تلقین می‌کنند که تو اگر یک دختر هستی، بهترین وضعیت برای تو این است که یک پسر بیاید تو را ببوسد و با خود ببرد!

همه صنعت هالیوود دارای پیغام پنهان است و مثلاً همین اتفاق ۱۱ سپتامبر نیز با نمادهای ایلومناتی ارتباطات زیادی دارد. در حقیقت دو رقم ۱ موجود در ۱۱، ستون‌های کابالیسم هستند. همینطور ساختمان پنتاگون که همان نشانه پنج ضلعی و نماد را شیطان را دارد. اگر از من بپرسید که این همه تلاش دولت آمریکا برای استفاده از نمادها در شئون مختلف زندگی مردم چیست، می‌گویم که هالیوود از نمادگرایی برای شرطی کردن مخاطبانش استفاده می‌کند تا بعداً با استفاده از همین سیستم کدگذاری و نمادگرایی، به خیال خود بتواند از مخاطب استفاده خاص خودش را ببرد.

سینما سلطه

به گزارش خبرنگار تشکل‌های دانشگاهی خبرگزاری فارس، احمد قدیری کارشناس حقوق بین الملل در همایش «سینما سلطه» که در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، در تشریح پیوند سیاست و سینما گفت: وقتی ورزش که اساسا مربوط به ابدان است اینچنین سیاسی شده، دیگر سیاست زدگی سینما که مربوط به اذهان است نباید برای کسی عجیب باشد.

وی افزود: ورود حکومت‌ها و یا صاحبان قدرت و ثروت در عرصه سینما اصولا به دو شکل کلی اعمال می‌شود که عبارت است از ورود مستقیم به عرصه‌ی تولید و نیز ریل گذاری محتوایی به واسطه فستیوال‌های سینمایی، به طوری که با انتخاب و گزینش نوع خاصی از فیلم‌ها، به اهالی سینما در سراسر جهان پیام «چه و چگونه بساز» را صادر می‌کنند.

کارشناس حقوق بین الملل در ادامه به تحلیل انیمیشن‌ها و فیلم‌های بنامی چون «بابی اسفنجی», «شیرشاه»، «ابرذهن»، «۳۰۰»، «۲۰۱۲»، «روز استقلال» و «ایکس من» پرداخت و گفت در فیلم «شبی با پادشاه» به اعتبار آنکه خشایارشا داماد یهودیان بود، تصویری با شکوه و فرهیخته از وی به نمایش درآمد اما تنها چند ماه بعد، همان شخصیت تاریخی، در فیلم «۳۰۰» به اعتبار آنکه دور دوم جنگ‌های ایران و یونان -به عنوان مهد تمدن غرب- را رقم زد، آنطور وحشی و بربر نشان داده شد.

قدیری افزود: فیلم «۳۰۰» محصول ۲۰۰۶، در شرایطی تولید و عرضه شد که نئوکان‌های دولت بوش گفتار تهدید آمیز نظامی علیه ایران را به اوج رسانده بودند و سرکوب تاریخ و تمدن ایران در راستای تکمیل پازل تهدید به جنگ قابل ارزیابی است.

وی اضافه کرد: فیلم «۲۰۱۲» محصول ۲۰۰۹ نیز در شرایطی ساخته و عرضه شد که لفاظی‌های نظامی علیه ایران به اوج رسیده بود و سخن از پایان دنیا در سال ۲۰۱۲ به استناد تفسیر و تحریف تقویم قوم مایا و اشعار نوستراداموس، هدفی جز محتوم و مقدر نشان دادن جنگ در جهان نداشت.

این کارشناس حقوق بین الملل گفت: وقتی ورزش که اساسا مربوط به ابدان است این‌چنین سیاسی شده، دیگر سیاست زدگی سینما که مربوط به اذهان است نباید برای کسی عجیب باشد.

قدیری در پایان خاطر نشان کرد: این همه سیاست زدگی در سینما و پیوند زر و زور و تزویر تعجب آور نیست، چیزی که عجیب است اصرار برخی در برابر این واقعیت است که نظام سلطه، از سینما نیز استفاده ابزاری می‌کند.

 

farsnews.com/news/13971222000730

گزارش تحلیلی از رأی ICJ در قضیه La Grand (دعوای آلمان علیه آمریکا)

دریافت متن گزارش:

bayanbox.ir/info/4107940333091007691

دریافت فایل صوتی: 

t.me/GhadiriNetwork/1544

گزارش دعوای حقوقی نیکاراگوئه علیه آمریکا در دیوان بین المللی دادگستری.

دریافت متن گزارش: bayanbox.ir/info/5500642181404424935

دریافت فایل صوتی: t.me/GhadiriNetwork/2440

شرح مختصر موضوع: ahmadghadiri.ir/post/445

بسمه تعالی

جناب آقای دکتر احمدی نژاد، رئیس جنبش سبز بهار

با سلام  و احترام


از آنجایی که این روزها به دلیل محکومیت و حبس آقای بقایی، شدیدا مشغول نامه نگاری های سرگشاده به رهبر فرزانه انقلاب هستید -حال چه به نام خودتان و چه از زبان امضا کنندگان متن های تان- برخی مطالب و سوالات خویش را صریحا با جنابعالی در میان میگذاریم و انتظار پاسخی صریح و روشن داریم.


1. از آنجایی که اصرار و پافشاری جنابعالی بر بیگناهی یاران تان مسبوق به سابقه است، به عنوان اولین مطلب عرض می گردد که شما همین نوع تعصبات را نیز عینا نسبت به معاون اول تان داشتید، آنچنان که دست درازی به «کابینه» را «خط قرمز» خود نامیدید، اما پس از اثبات جرایم محمد رضا رحیمی، در پیامی عمومی، مفاسد مالی وی را بی ربط به خود قلمداد نمودید تا جایی که رحیمی نیز متقابلا از شما برائت جست و خود را باخته رفاقت با شما خواند.

سوال این است که تفاوت غائله بقایی با رحیمی دقیقا چیست و چرا مردم باید تاوان رفیق بازی های شما را بدهند؟


2. فارغ از مطالبی که برخی مسئولان ارشد قضایی در زد و خوردهای رسانه ای طرفینی به شما و جناب بقایی نسبت داده اند، شما و آقای بقایی نیز در کذب گویی کم نگذاشته اید. با این حال در اقدامی هوشمندانه، هیاهوی سیاسی و رسانه ای خود را صرفا بر خلاف گویی های آقایان متمرکز و همان را ملاک حقانیت خویش، بطلان رأی و فساد کلیت قوه قضائیه قرار داده و مثل همیشه دو قطبی خیر و شر و حق و باطل پدید آورده اید؛ چیزی که حقیقتا باید گفت استاد آنید.

با این مدخل، سوال مشخص ما این است که با ادعاهای دروغ جنابعالی و آقای بقایی از جمله در خصوص شخصی بودن ۶۳ حساب قوه قضائیه و ادعای دریافت سکه توسط جمعی از مسئولان از جمله جناب رئیسی و گاف و جعل تاریخی «مسئول وقت»، چه باید کرد؟


3. در همین خصوص و بنابر تجربه مذکور در اتهام به همه برای رهاندن خود، به نظر می رسد که به قاعده «الغریق یتشبث بکل حشیش» این بار پای قاسم سلیمانی را وسط کشیده اید. فارغ از اینکه آقای بقایی در لایحه دفاعیه خود به دریافت وجه در روز آخر استقرار دولت دهم اذعان نموده اند، واضح است که سپاه قدس به دلیل نوع و ماهیت اقداماتش، نمی خواهد و نمی تواند موضوع را علنی، و سند و رسیدی ارائه نماید. در شرایطی که جان و جسم مجروح و محبوس رهبران شیعه شمال آفریقا در خطر است و خون یاران و فرزندان این چهره های انقلابی مثل آب خوردن ریخته شده، آیا انتظار دارید سپاه قدس فرضا رسید تحویل وجهی که قرار بوده توسط دولت وقت به لایه های دفاعی منطقه ای ایران تحویل شود را علنی نماید؟! چرا مهر ورزی شما انقدر بگیرنگیر دارد و چنین بی پروا با جان سر شبکه های برون مرزی جمهوری اسلامی بازی می کنید؟


4. آقای بقایی پس از آزادی از بازداشت نخست، در بیانی که شدیدا بوی فرقه گری می داد، اظهار داشت «والله والله والله اگر آقای احمدی نژاد به من بگوید بمیر، فقط می گویم چگونه؟». اگر اظهارات منحرفانه وی که حرام کبیر خودکشی را به امر شما برای خود واجب می داند، کذب و غلو محض است، که با حداقل بهره هوشی هم می توان دریافت دوستان بهاری تان سال ها است چه دامی برای تان پهن کرده اند. اگر هم واقعا معتقدید آن فرد، صادقانه و البته منحرفانه شما را شریعت خویش و ملاک حلال و حرام می داند، بسم الله! اینک توپ در زمین شماست. به جای تقسیم کاری که برای مظلوم نمایی خود و مقصر‌ انگاری عالم و آدم، یک سوی آن را اعتصاب غذا قرار داده اید و سوی دیگرش را نامه نگاری، کافی است برای نجات جان رفیق تان به وی امر کنید اعتصاب غذایش را پایان دهد.


5. از آنجایی که غیرعلنی بودن دادگاه آقای بقایی را بهانه ای برای تخطئه حکم قرار داده اید، سوالاتی نیز در این خصوص از محضرتان داریم، از جمله اینکه اولا این به قول شما بی اعتباری، فقط مشمول آقای بقایی است یا تمام دادرسی های غیرعلنی محکومینی چون مهدی هاشمی را نیز شامل می شود، اگر پاسخ تان مورد اخیر است، جسارتا چرا جز برای حلقه بسته اطرافیان تان فریاد عدالت خواهی سر نداده اید؟ ثانیا قانون اختیار علنی بودن را به چه کسی داده است و آیا قانون ملاک است یا خواست جنابعالی؟ ثالثا آیا حکمت علنی بودن دادرسی چیزی جز این است که افکار عمومی نیز از محتوا و جریان دادرسی مطلع گردند؟ در این خصوص و تاکنون آیا موردی بوده که شما و یا آقای بقایی بخواهید به مردم گفته بشود و مکررا از مجاری رسانه ای خارج دادگاه علنا نگفته باشید؟!


6. از آنجایی که قوه قضائیه را در کلیت ناکارآمد و ناسالم برشمرده اید، چرا بارها در مقام شاکی از همین مجرا از افراد حقیقی و حقوقی بسیاری شکایت نموده اید و جالب آنکه به نفع خویش و علیه متشاکیان نیز به دفعات حکم گرفته اید. عجیب نیست حال که تخلفات اصحاب شما موضوع رأی دادگاه قرار گرفته، قوه قضائیه -با تمام ایرادات و اشکالاتش- به ناگاه «نامشروع» قلمداد گشته؟


7. از آنجایی که اعتصاب غذای آقای بقایی را -به فرض صحت چنین خبری- اماره و سندی بر «حقانیت» وی قرار داده اید، این سوال مطرح است که آیا هر به خطر انداختن جانی بیانگر حقانیت فرد است؟ در این خصوص، به عنوان نمونه نظر جنابعالی در مورد اقدام به خودسوزی عناصر محارب سازمان تروریستی مجاهدین خلق در اعتراض به بازداشت سرکرده فرقه در فرانسه و دستگیری وی توسط پلیس این کشور چیست؟ و آیا آن مورد و موارد مشابه را نیز مشمول حقانیت و مظلومیت فرد بازداشتی می دانید یا خیر؟


8. از آنجایی که همگام با دشمنان قسم خورده ملت، انتخابات را در ایران «مهندسی شده» نام نهاده اید، سوال ما این است که چگونه نهاد انتخابات را در حالیکه خود جنابعالی دو دوره به واسطه آن رئیس جمهور شده اید، زیر سوال می برید؟ آیا آتش کینه ورزی و انتقام جویی آنقدر در وجود شما زبانه کشیده که به قیمت ضربه زدن به طرف مقابل، حتی حاضرید مشروعیت خود را نیز زیر سوال ببرید؟


9. از آنجایی که هر روز بیش از پیش ادبیات جنابعالی به اپوزوسیون نظام شباهت پیدا می کند و حتی گاهی مواقع افتخار ربودن گوی سبقت از دیگران و همراهی و تشویق رسانه های معاند را نیز نصیب خود کرده اید، حقیقتا این سوال مطرح است که اگر قرار بود همین مواضع را اینک از زبان شما بشنویم، اساسا آن همه جنجال و هیاهو و دوقطبی سازی هایی که منجر به پیروزی انتخاباتی شما شد برای چه بود؟ به قول حضرتعالی «خب همان ها بودند دیگر»! متاسفانه رفتار و گفتار متعارض جنابعالی، این گزاره را در اذهان تثبیت کرده که از نظر شما کارکرد و ساختار نظام تا جایی مشروعیت دارد که بتوانید از نردبان قدرت بالا روید.


10. گرچه انذارهای به ظاهر خیرخواهانه نسبت به آینده کشور و ارائه راه حل، ترجیع بند مکتوبات و سخنان شما را رقم زده، اما متاسفیم از اینکه اعلام می داریم به واسطه رفتارهای خودخواهانه و خلاف قانون جنابعالی که تداعی کننده قبیله گرایی حاد سیاسی است، شما خود به بخشی از مشکل تبدیل شده اید.


و در آخر خون دل خود از تحرکات شما را با فرازی از کلام نورانی امام عزیزمان خطاب به قائم مقام رهبری پایان می بخشیم که «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام».

والسلام علی من اتبع الهدی


دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی، 19 فروردین 1397


* نام و مشخصات 100 نفر امضا کنندگان اول، در ادامه ارائه شده است. لیست های تکمیلی اسامی، متعاقبا منتشر خواهد شد. 

کنفرانس اینجانب در تحلیل رأی دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) در قضیه لاگراند (La Grand) به طرفیت آلمان علیه آمریکا
۲۲ آذر ۹۶، در محضر دکتر ضیائی بیگدلی، دانشگاه علامه طباطبائی.
دریافت فایل صوتی: t.me/GhadiriNetwork/1544