احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

نهضت حسینی

ابتدا باید بدانید امام حسین(ع) شریک و یاور امام حسن(ع) در صلح با معاویه بود. صلحی از سر ناچاری برای حفظ شیعه که موقتا و به ظاهر به معاویه مشروعیت می‌داد تا مشروعیت یزید را بنابر مفاد معاهده زائل نماید.
استدلال امام حسین(ع) برای مردم در علت خودداری از بیعت با یزید، علاوه بر فسق آشکار او، مبتنی‌بر معاهده صلح با معاویه بود.
حضرت(ع) از عاقبت حرکت اعتراضی خود مطلع بودند که این اطلاع، علاوه بر علم امامت، یکی مبتنی‌بر خبردهی پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود و دیگری براساس هوش سیاسی و جامعه شناسی خود حضرت(ع) از وضعیت کوفه و آرایش جناح مقابل.
بنابراین امام با علم به عاقبت کارشان، حرکت اعتراضی و استشهادی خود را آغاز کردند و مانع از این شدند که خون‌شان در مدینه یا مکه هدر رود.
در واقع حضرت(ع) خود را در جایی فدا کردند که منجر به حماسه‌ای شود که از آن زمان تاکنون و تا ظهور سوخت حرکت شیعه است.
این منافاتی با بحث حکومت خواهی و حرکت به سمت کوفه ندارد. چراکه حکومت، مطلوب اول و محقق نشده، و شهادت، مقصود دوم و محقق شده است.
قطعا اگر به فرض حضرت(ع) به کوفه و حکومت می‌رسیدند وضعیت تاریخ طور دیگری رقم می‌خورد اما امام(ع) تهدید شهادت و اسارت را به فرصت زنده کردن دل‌های شیعیان و روشن نگه‌داشتن نور مظلومیت و حقانیت ائمه شیعه(ع) بدل نمودند.
کل واقعه عاشورا یک صبح تا ظهر بود و تمام شد. اما حرکت تبیینی آن تاکنون ادامه دارد که نقطه آغازش با حضرات زینب(س) و زین‌العابدین(ع) بود.
اینجا باید به اهتمام ویژه اهل بیت(ع) به «مهندسی نسل» اشاره کنیم که مصادیق آن بسیار است. از کثرت اولاد موسی‌بن‌جعفر(ع) بگیرید تا انتخاب ام‌البنین(س) به همسری توسط حضرت علی(ع) برای آنکه علمدار علم‌دار شود.
حضرت عباس(ع) برای سیدالشهداء(ع) مانند حضرت علی(ع) بود برای پیامبر(ص)؛ کرار غیر فرار.
غم شهادت ابالفضل(ع) برای خیام یک بعد ماجراست. بعد دیگر ترس و وحشت از فقدان ایشان دربرابر داعشیان زمان است.
در زمان شهادت حاج قاسم چه حسی داشتیم؟ فقط اندوه نبود؛ حیرت و وحشت از عاقبت جبهه مقاومت هم بود.
شهادت حضرت علی‌اصغر(ع) بزرگترین غم سیدالشهداء(ع) بود و رساندن آب به اولاد حسین(ع) بزرگترین مأموریت عالم، که به ابالفضل(ع) سپرده شد اما ناتمام ماند.
از این رو حسرت و حیرت حضرت عباس(ع) در نرسیدن آب به خیام بزرگترین حسرت عالم است که نصیب ایشان شد.
اما آقا جان! تمام ذرات عالم شهادت می‌دهند که شما در مأموریت خود کم نگذاشتید. «آب به خیمه نرسید، فدای سرت، فدای سرت».
آقا جان! شما سقای دشت کربلا هستید و عالمی را از فضل معرفت خود سیراب کرده‌اید.

 

بخشی از سخنرانی اینجانب در یکی از محافل تهران

چند سال در این کانال، برای اعزام کربلا اولی‌ها به پیاده‌روی اربعین، شماره کارت اعلام می‌کردیم تا بتوانیم کسانی که تاکنون به زیارت عتبات مشرف نشده‌اند را در بهترین و توصیه شده ترین زمان و با کمترین هزینه ممکن، راهی نماییم.
امسال با توجه به مشغله‌ها و عدم امکان صرف زمان برای راستی‌آزماییِ مستحق و کربلا اولی بودن افراد، بنای اعلام شماره کارت نداریم و البته درخواست دارم شما مخاطبان عزیز، خود در حد توان مالی‌تان، اهتمام ویژه‌ای به این مهم داشته باشید.

فرض را بر اطلاع شما از احادیث متعدد درخصوص ثواب بی‌حد و حصر به زیارت رفتن خود و به زیارت فرستادن دیگران می‌گذارم و در این باره مطلبی نمی‌گویم.
اما چرا بر اعزام «کربلا اولی‌های مستحق» در «ایام اربعین» تأکید دارم؟
مستحق و کربلا اولی؛ زیرا طبیعتا اولی‌تر از هرکسی حتی خود ما هستند.
اربعین؛ زیرا علاوه بر تاکید ویژه احادیث بر آن، با مبلغ حداقلی ۲میلیون تومان، می‌توان صفر تا صد هزینه مستحقان را در این ایام خاص که هزینه خوراک و اقامت تماما با موکب‌ها است پوشش داد و با کمتر از آن رقم نیز می‌توان کمک هزینه سفر را پرداخت نمود.
در غیر این صورت و به فرض که در آینده نزدیک، مسائلی چون فراگیری کرونا و ناآرامی‌های سیاسی عراق، امکان زیارت رفتن و فرستادن را اساسا از ما سلب نکند، در دیگر ایام سال، حداقل هزینه هر نفر برای زیارت پروازی حدود ۱۰میلیون تومان است.

فرصت را از دست ندهید و فریب اغوای شیطانی «بهتر است این هزینه خرج فقرا شود» را نخورید، زیرا اولا بنابر تجربه شخصی، این گزاره فقط برای منصرف کردن ما از چنین کارهای خیری کاربرد دارد و هیچگاه خرج فقرا نخواهد شد؛ نشان به آن نشان که افرادی که برای راهی زیارت نمودن دیگران حاضر به هزینه کردن نیستند، برای خیرات و نذورات محرم و غیرمحرم که دست مردم می‌رسد و اصطلاحا خرج فقرا می‌شود نیز هزینه‌ای نمی‌کنند! ثانیا خاستگاه و انگیزه تقریبا تمام خیّرین کشور، همواره مسائل دینی و معنوی و اعتقاد به «زندگی پس از زندگی» بوده و کربلایی کردن افراد، مصداق بارز انسان سازی و خَیّر پروری است.

نکته‌ای که می‌ماند یکی اینکه در شناسایی افراد حتما دقت نمایید و به ادعای آنان در مستحق و کربلا اولی بودن اکتفا نکنید و دیگر آنکه خودتان پیشگام شناسایی شوید و با توجه به اندک زمان پیش‌رو در این خصوص شتاب نمایید.

در پایان، حدیثی از امام باقر علیه السلام تقدیم می‌گردد: حسین، بزرگ مرد کربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیب ‏زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود قسم یاد کرد که هیچ مصیبت‏ زده و رنجیده خاطر و گنهکار و اندوهناک و تشنه‌‏اى و هیچ بَلا دیده‌‏اى به خدا روى نمى‏‌آورد و نزد قبر حسین علیه السلام دعا نمى‌‏کند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمى‌‏سازد، مگر این‏که خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى‏‌کند و گناهش را مى‌بخشد و عمرش را طولانى و روزى‌‏اش را گسترده مى‌‏سازد. پس اى اهل بینش، درس بگیرید!
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، ج ۱۰، ص ۲۳۹

💠 لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِکَ بِی وَ لُطْفِکَ لِی وَ إِحْسَانِکَ إلَیَّ فِی دَوْلَهِ أَئِمَّهِ الْکُفْرِ الَّذِینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَ کَذَّبُوا رُسُلَکَ لَکِنَّکَ أَخْرَجْتَنی لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدَی الَّذِی لَهُ یَسَّرْتَنِی

از باب رأفت و لطف و احسانی که به من داشتی، مرا در حکومت پیشوایان کفر، آنان که پیمانت را شکستند، و پیامبرانت را تکذیب کردند، به دنیا نیاوردی ولی زمانی به دنیا آوردی به خاطر آنچه در علمت برایم رقم خورده بود و آن عبارت بود از هدایتی که مرا برای پذیرفتن آن آماده ساختی

💠 یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَی الْمَعَاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی

ای که شکرم برای او اندک است ولی محرومم نساخت، و خطایم بزرگ شد، پس رسوایم نکرد، و مرا بر نافرمانی‌ها دید، ولی در بین مردم رسوایم ننمود

💠 وَ لاَ تَجْعَلْنَا مِنَ الْقَانِطِینَ وَ لاَ تُخْلِنَا مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لاَ تَحْرِمْنَا مَا نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِکَ

و ما را از ناامیدان قرار مده، و از رحمت‌ت با دست خالی مگذار، و از آنچه از فضلت امیدواریم

💠 فَاغْفِرْهَا لِی یَا مَنْ لاَ تَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَنِیُّ عَنْ طَاعَتِهِمْ

پس مرا بیامرز، ای آن که گناهان بندگان‌ش به او زیانی نرساند، و او بی‌نیاز از طاعت آنان است

💠 إِلَهِی أَمَرْتَنِی فَعَصَیْتُکَ وَ نَهَیْتَنِی فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ فَأَصْبَحْتُ لاَ ذَا بَرَاءَهٍ لِی فَأَعْتَذِرَ وَ لاَ ذَا قُوَّهٍ فَأَنْتَصِرَ

خدای من، فرمان دادی فرمانت نخواندم، نهیم نمودی، مرتکب نهیت شدم، اکنون چنانم، که نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهی کنم، و نه دارای قدرتم، تا یاری ستانم

💠 فَبِأَیِّ شَیْءٍ أَسْتَقْبِلُکَ یَا مَوْلاَیَ أَ بِسَمْعِی أَمْ بِبَصَرِی أَمْ بِلِسَانِی أَمْ بِیَدِی أَمْ بِرِجْلِی أَ لَیْسَ کُلُّهَا نِعَمَکَ عِنْدِی وَ بِکُلِّهَا عَصَیْتُکَ یَا مَوْلاَیَ فَلَکَ الْحُجَّهُ وَ السَّبِیلُ عَلَیَّ

ای مولای من با چه وسیله‌ای با تو روبرو شوم؟ آیا با گوشم، یا با دیده‌ام، یا با زبانم، یا با دستم، یا با پایم؟ آیا این همه نعمت‌های تو نزد من نیست؟ و من با همه اینها تو را معصیت کردم، ای مولای من، تو را بر من حجّت و راه است

💠 یَا مَنْ سَتَرَنِی مِنَ اﻵْبَاءِ وَ الأُْمَّهَاتِ أَنْ یَزْجُرُونِی وَ مِنَ الْعَشَائِرِ وَ الإِْخْوَانِ أَنْ یُعَیِّرُونِی وَ مِنَ السَّلاَطِینِ أَنْ یُعَاقِبُونِی وَ لَوْ اطَّلَعُوا یَا مَوْلاَیَ عَلَی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی إِذًا مَا أَنْظَرُونِی وَ لَرَفَضُونِی وَ قَطَعُونِی

ای آن که مرا از پدران و مادران پوشاند، از اینکه مرا از خود برانند، و از خویشان و برادران، از اینکه مرا سرزنش کنند، و از پادشاهان از اینکه مجازاتم نمایند، مولای من اگر اینان آگاه می‌شدند، بر آنچه تو بر آن از من می‌دانی، در این صورت مهلتم نمی‌دانند، و مرا تنها می‌گذاردند، و از من می‌بریدند

💠 إِلَهِی إِنَّ اخْتِلاَفَ تَدْبِیرِکَ وَ سُرْعَهَ طَوَاءِ مَقَادِیرِکَ مَنَعَا عِبَادَکَ الْعَارِفِینَ بِکَ عَنِ السُّکُونِ إلَی عَطَاءٍ وَ الْیَأْسِ مِنْکَ فِی بَلاَءٍ

خدایا همانا اختلاف تدبیرت، و سرعت تغییر تقدیرات‌ت، بندگان عارف به تو را، از اطمینان به بخشش و ناامیدی از تو در گرفتاری باز داشته است

💠 إِلَهِی کَیْفَ تَکِلُنِی وَ قَدْ تَکَفَّلْتَ لِی (تَوَکَّلْتُ) وَ کَیْفَ أُضَامُ وَ أَنْتَ النَّاصِرُ لِی أَمْ کَیْفَ أَخِیبُ وَ أَنْتَ الْحَفِیُّ بِی

خدایا چگونه مرا وامی‌نهی درصورتی که عهده‌دار من شده‌ای؟ و چگونه مورد ستم واقع شوم و حال آنکه تو یار منی؟ یا چگونه ناامید گردم، درحالی که نسبت به من سخت مهربانی

💠 هَا أَنَا أَتَوَسَّلُ إلَیْکَ بِفَقْرِی إلَیْکَ وَ کَیْفَ أَتَوَسَّلُ إلَیْکَ بِمَا هُوَ مَحَالٌ أَنْ یَصِلَ إلَیْکَ اینک

به نیازم به تو، متوسل به توام، و چگونه متوسل به تو شوم به آنچه که محال است به تو برسد

💠 أَمْ کَیْفَ أَشْکُو إِلَیْکَ حَالِی وَ هُوَ لاَ یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْ کَیْفَ أُتَرْجِمُ بِمَقَالِی وَ هُوَ مِنْکَ بَرَزٌ إلَیْکَ

یا چگونه از حالم به تو شکایت کنم و حال آنکه بر تو پوشیده نیست؟ یا چگونه با گفتارم ترجمه حال نمایم، درحالی که از تو برای تو واضح است؟

💠 إِلَهِی عَلِمْتُ بِاخْتِلاَفِ اﻵْثَارِ وَ تَنَقُّلاَتِ الأَْطْوَارِ أَنَّ مُرَادَکَ مِنِّی أَنْ تَتَعَرَّفَ إلَیَّ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ حَتَّی لاَ أَجْهَلَکَ فِی شَیْءٍ

خدایا از اختلاف آثار، و تغییرات احوال دانستم که خواسته‌ات از من این است که خود را در هر چیز به من بشناسانی تا در هیچ چیز نسبت به تو جاهل نباشم

💠 إِلَهِی کَمْ مِنْ طَاعَهٍ بَنَیْتُهَا وَ حَالَهٍ شَیَّدْتُهَا هَدَمَ اعْتِمَادِی عَلَیْهَا عَدْلُکَ بَلْ أَقَالَنِی مِنْهَا فَضْلُکَ  

خدایا چه بسیار طاعتی که بنا کردم، و چه بسیار حالتی که استوار نمودم. عدالت‌ت اعتمادم را بر آنها ویران کرد، ولی فضل تو عذر مرا از آنها پذیراست

💠 إِلَهِی کَیْفَ أَعْزِمُ وَ أَنْتَ الْقَاهِرُ وَ کَیْفَ لاَ أَعْزِمُ وَ أَنْتَ اﻵْمِرُ

خدایا چگونه تصمیم بگیرم و حال آنکه تو چیره‌ای؛ و چگونه تصمیم نگیرم درحالی که تو دستور دهنده‌ای

💠 إِلَهِی تَرَدُّدِی فِی اﻵْثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَارِ فَاجْمَعْنِی عَلَیْکَ بِخِدْمَهٍ تُوصِلُنِی إلَیْکَ

خدایا مردّد شدن من در آثار موجب دوری دیدار است، پس مرا با وجودت گرد آور، به وسیله عبادتی که مرا به تو رساند

💠 کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِمَا هُوَ فِی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إلَیْکَ

چگونه بر وجود تو استدلال شود، به موجودی که در وجودش نیازمند به توست؟

💠 أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ

آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست، تا آن غیر وسیله ظهور تو باشد؟!

💠 مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إلَی دَلِیلٍ یَدُلُّ عَلَیْکَ وَ مَتَی بَعُدْتَ حَتَّی تَکُونَ اﻵْثَارُ هِیَ الَّتِی تُوصِلُ إلَیْکَ

کی پنهان بوده‌ای، تا نیازمند به دلیلی باشی که بر تو دلالت کند و کی دور بوده‌ای، تا آثار واصل کننده به تو باشند؟ 

💠 إِلَهِی أَخْرِجْنِی مِنْ ذُلِّ نَفْسِی وَ طَهِّرْنِی مِنْ شَکِّی وَ شِرْکِی قَبْلَ حُلُولِ رَمْسِی

خدایا مرا از خواری نفسم نجات ده، و از شک شرکم پاک کن و پیش از آنکه وارد قبر شوم

💠 لَقَدْ خَابَ مَنْ رَضِیَ دُونَکَ بَدَلاً وَ لَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغَی عَنْکَ مُتَحَوِّلاً کَیْفَ یُرْجَی سِوَاکَ

همانا محروم شد کسی که به جای تو به دیگری راضی گشت، و زیانکار شد کسی که از تو به دیگری روی آورد، چگونه به غیر تو امید بست

💠 إِلَهِی إِنَّ رَجَائِی لاَ یَنْقَطِعُ عَنْکَ وَ إِنْ عَصَیْتُکَ کَمَا أَنَّ خَوْفِی لاَ یُزَایِلُنِی وَ إِنْ أَطَعْتُکَ

خدایا امیدم از تو قطع نشود، گرچه نافرمانی‌ات کردم، چنان که ترسم از تو زایل نشود، گرچه اطاعتت نمودم

💠 یَا مَنِ اسْتَوَی بِرَحْمَانِیَّتِهِ فَصَارَ الْعَرْشُ غَیْباً فِی ذَاتِهِ مَحَقْتَ اﻵْثَارَ بِاﻵْثَارِ وَ مَحَوْتَ الأَْغْیَارَ بِمُحِیطَاتِ أَفْلاَکِ الأَْنْوَارِ

ای که به رحمانیّتش چیره شد، در نتیجه عرش در ذاتش پنهان شد، آثار را با آثار نابود کردی، و اغیار را به احاطه کنندگان افلاک انوار محو نمودی

ملت امام حسین(ع)

به هر میزان که چندپارگی جامعه، امنیت‌زدا و درهم‌شکننده اتحاد ملت است، یکپارچگی جامعه، امنیت‌زا و ایجادکننده وحدت ملی است.
اما این وحدت هنگامی رخ می‌دهد که علقه‌های مشترک میان جمعیت انسانی پدیدار و حفظ گردد؛ و اینگونه است که عموما زبان، نژاد، مذهب و فرهنگ مشترک، از مؤلفه‌های اساسی ملت‌سازی در طول تاریخ و گستره جغرافیا بوده است.
در این میان و برای ملت ایران اما آنچه بیش از همه، مردم را به هم نزدیک و شکاف‌های مادی و معنوی را ترمیم کرده، بی‌تردید «محرم» و ماتم جانکاه سیدالشهداء، حضرت اباعبدالله(ع) است؛ آنچنان که فقیر و غنی و بی‌قید و مقید را در ازمنه و امکنه‌ای واحد گردهم آورده و از همه مهمتر، به تعاملی بی‌بدیل و مشفقانه با یکدیگر واداشته است. 
کدام رسم ملی یا مذهبی را سراغ دارید که ایرانیان یا جهانیان اینچنین یکرنگ و یکپارچه به استقبال آن روند؟
البته دایره مستقبلین از نوروز نیز به میزان محرم، در جامعه ایرانی وسیع است؛ اما نوروز فاقد ویژگی تعاملی، یکدست‌سازی و درهم‌شکنندگی شکاف‌های اجتماعی و گاه فزاینده آن است.
در نوروز تعامل محدود به دیدوبازدید با خویشان بوده و گامی فراتر نمی‌رود و شکاف‌های عمیق و آزاردهنده فراوانی نیز در آن نمایان است؛ چنانچه مسافرت برخی درون شهری و بعضی برون کشوری است و سفره یکی عالی و دیگری خالی است.
اینجاست که به واسطه «وحدت»، «امنیت» و «هویت» ملی ایجاد شده به واسطه اثر بی‌بدیل محرم، می‌توان معنای «ما ملت امام حسینیم» را معنا کرد و عجیب آنکه این ویژگی ملت‌سازی در عین ایجاد «اتحاد ملی» فاقد وجه سلبی و نفی اغیار است و به «انسجام اسلامی» در مقیاس منطقه‌ای و جهانی نیز منجر شده که این خصیصه را نیز باید به «خصایص الحسین(ع)» اضافه نمود.

آنچه من از محرم امسال به نسبت سال های گذشته احساس می کنم، به غیر از افزایش کمی عزاداران، تکثر سقاخانه ها و توزیع نذری ها مبتنی بر «هر که هر چه دارد» است که قاعدتا متأثر از سبک پذیرایی شیعیان عراق در ایام اربعین می باشد.

تتلو کُشون!

1- وقتی امام حسین(ع) خیانت معاویه در نقض معاهده صلح با امام حسن(ع) مبنی بر عدم انتخاب یزید به خلافت و مفاسد او را مطرح کرد، معاویه بی درنگ پاسخ داد: اما پسر عمویت بد گویی تو را نمی کند!

حربه معاویه کیش و مات حضرت بود به خیال خودش. عدم تبیین را به مثابه تأیید ضمنی و تبیین را به مثابه بدگویی و غیبت بر شمرد!

2- روحانی در اظهاراتی سخیف در همدان مردم را از اعدام و دیوار ترساند و ستادش عدم حضور یک خواننده در برنامه مشهد را به رقیب نسبت داد. در اینجا سکوت یعنی پذیرش، تکذیب و پاسخ شفاهی هم محلی از اعراب ندارد و برای کسی قانع کننده نیست، دیدار چند دقیقه ای امیر تتلو با ابراهیم رئیسی اما می توانست پایانی بر خدعه رقیب هراسی باشد و برای عقلا هم البته بود، اما ناگهان فاز عملیات روانی تغییر کرد و این دیدار شد نمادی از ریا، فریب کاری و نشانه‌ی خالی بودن دست!

3- دیشب در تبلیغات میدانی خیابان های تهران خطاب به جماعت «شاد» که غایت استدلال شان در رای به روحانی «تتلو بغبغو» بود، با طعنه و کنایه می گفتم «کسانی که آویزان گوگوش و شجریان و گروه سوسن خانم هستند چطور حمایت تتلو را به سخره می گیرند؟»، «حمایت تتلو از رئیسی کجا و حمایت نتانیاهو از جنبش سبز کجا؟» و خطاب به مردم اضافه می کردم «این نفاق درس آموز را فراموش نکنید، کسانی که رقیب را به اعدام متهم می کردند و از هنر و هنرمند ستیزی رئیسی می گفتند، امروز تتلو را به جرم یک عکس با کاندیدای محبوبش ترور می کنند»! بله، دیدار تتلو با رئیسی نقاب از چهره نفاق افکند، از چهره کسانی که همه مفسدان را در حمایت از خود به خط کرده اند و چهار سال با کنسرت سر مردم را گرم و حواس شان را از کرسنت ها پرت کرده بودند! گوش شنوا البته کم بود، اگر نگویم نبود. جوانان فقط برای تشویق تیم خود به میدان آمده بودند و شعار و شعری ورد زبان شان بود که گفته می شد «کار مملکت با آن درست نمی شود»! خلاصه آنکه دیشب برای اولین بار به صورت رایگان به استادیوم رفتم و منطق تشویق تیم خود تحت هر شرایطی را به تماشا نشستم! هواداران روحانی با تتلو کُشی برای روحانی رای جمع می کردند و جبهه انقلاب هم با تشریح بحران اقتصادی و بیان مفاسد مالی با زبان آمار و ارقام، از لزوم تغییر سخن می گفتند.

4- شب آخر تبلیغات هرچه بود گذشت، خدا کند هواداران تیم سبز و بنفش، پس از انتخابات نیز شاد بمانند، خسته شدیم از شادی به وقت برد و آشوب به وقت باخت این جماعت!

و العاقبة للمتقین...

قال الباقر(ع): اِنّ الحُسَینَ صاحِبَ کَربَلا قُتِلَ مَظلوما، مَکروبا عَطشانا، لَهفانا فآلَى اللّهُ عَزَّوَجلّ عَلى نَفسِهِ اَن لا یاتیَهُ لَهفانٌ و لا مَکروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لا عَطشانٌ و لا مَن بِهِ عاهَةٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَینِ بنِ عَلىٍّ علیه السلام اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّهُ کُربَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسأَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنبَهُ وَ مَدَّ فى عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فى رِزقِهِ فَاعتَبِروا یا اُولـِى الاَبصار.

 

امام باقر علیه السلام: حسین، بزرگ مرد کربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیب ‏زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود قسم یاد کرد که هیچ مصیبت‏ زده و رنجیده خاطر و گنهکار و اندوهناک و تشنه‌‏اى و هیچ بَلا دیده‌‏اى به خدا روى نمى‏‌آورد و نزد قبر حسین علیه السلام دعا نمى‌‏کند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمى‌‏سازد، مگر این‏که خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى‏‌کند و گناهش را مى‌بخشد و عمرش را طولانى و روزى‌‏اش را گسترده مى‌‏سازد. پس اى اهل بینش، درس بگیرید!

مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، ج 10، ص 239