احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «الجزایر» ثبت شده است

گرگ آبی

 

‏۱. جان کری در مصاحبه‌ای گفته بود «تفاوت ما با ترامپ در این است که او اول از برجام خارج شد، بعد به ایران فشار آورد، درحالیکه هدف ما این بود که اول برای کنترل رفتار منطقه‌ای ایران، آن را تحت فشار بگذاریم و اگر زیربار نرفت، از توافق خارج شویم».

‏۲. ماشه‌ای که ترامپ چکاند، به دلیل خروجش از برجام عمل نکرد. حال با آمدن بایدن، قرار است آمریکا منت سر ایران گذاشته، وارد برجام شود تا با دست خود پنجه‌اش را دوباره روی ماشه بگذاریم.

‏۳. فارغ از باید و نباید مذاکره مجدد و چگونگی آن در فرض ضرورت به انجام، این تیم و این دولت که آلوده به توافق‌های ننگینی چون الجزایر، استرداد دعوای انهدام ایرباس، کرسنت، سعدآباد، توافق تجاری با ترکیه و برجام است، صلاحیت و حق توافقی ساده درخصوص واردات کالای مصرفی را هم ندارد، چه رسد به فراتر از آن.

‏۴. یکی از علل تعجیل منجر به حفره‌های کنونی برجام، تلاش برای رساندن آن به پیش از انتخابات مجلس دهم بود.
اکنون و درشرایطی که اندکی به انتخابات ریاست جمهوری و حذف همیشگی جریان لیبرال از سپهر سیاسی کشور مانده، بی‌تردید با تقلای بقاء به هر قیمت، توافق و قماری فاجعه‌بارتر رخ خواهد داد.

‏۵. لازمه هر عقب‌نشینی، ظاهرسازی انقلابی است؛ کمااینکه دولت همواره از این حربه استفاده کرده.
عباراتی چون «می‌خواهیم ماشه را از توافق حذف کنیم» و «باید همه تحریم‌های ظالمانه علیه ملت ایران برای همیشه برداشته شود»، دانه پاشی‌ و بهانه‌هایی است با هدف شکستن قبح مذاکره و تحقق معامله.

‏۶. تعلیق تحریم‌های قطعنامه پابرجاست. آنچه ترامپ کاشته «ثانویه» است و بایدن برای رفع آن نیازی به توافق با ایران و بازگشت به برجام ندارد.
یکجانبه آمده و یکجانبه هم باید برداشته شود.
گروگیری این تحریم‌ها برای تحمیل توافق جدید، گویای خباثت طرف مقابل و خوابی است که برای ایران دیده‌.

‏۷. بایدن از ظرفیت تحریم و فشاری که ترامپ علیه ایران ساخته، نهایت بهره را خواهد برد، همچنانکه ترامپ از ظرفیت حقوقی‌ای که اوباما-بایدن در برجام ایجاد کرده بودند، حداکثر بهره را برد.
حمله به سیاست‌های یکدیگر کارکرد انتخاباتی داشت و قرار نیست آورده‌های دولت‌های قبل بلااستفاده بماند.


قبل از انقلاب، بهزاد نبوی به عنوان مبارزی کمونیست شناخته می‌شد، که مدتی هم‌بند رجایی قرار داده شد تا اینگونه به‌وسیله وی مسلمان، و امین و معتمد او شود.

اعتماد رجایی به نبوی تا حدی بود که وی را وزیر مشاور و سخنگوی دولت خود و مسؤل مذاکره با آمریکا در توافق خائنانه و پرخسارت الجزایر کرد.

در زمان ریاست جمهوری رجایی نیز، نبوی همچنان وزیر و سخنگو ماند تا زمان انفجار دفتر نخست وزیری، که متهم اصلی کشته سازی از کشمیری و فراری دادن وی شد.

دستگیری و محاکمه نبوی اما آسان نبود. او وزیر مقتدر و متظاهری بود که مسؤلیت خطیر پشتیبانی از جنگ نیز از جانب هاشمی به او داده شده بود و علاوه بر «شبکه» حمایت کل جریان چپ و خصوصا سازمان مجاهدین انقلاب و مقاماتی چون رئیس مجلس و فرمانده جنگ (هاشمی)، نخست وزیر (موسوی)، دادستان کل کشور (خوئینی‌ها) و ۶۰ تن از مسؤلان کشور که خواهان تبرئه نبوی و اختتام پرونده شده بودند را داشت.

مطابق آنچه یکی از مقامات امنیتی کشور برای نگارنده نقل کرده، نورالدین کیانوری، رئیس تواب حزب توده، بیان داشته بود که پیش از انقلاب رابط KGB شوروی، نبویِ کمونیست را مأمور ارشد CIA در ایران معرفی کرده، و کیانوری را از وی برحذر داشته بود.

به گفته‌ی مقام امنیتی مذکور، آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی هر دو در جریان این موضوع بودند اما هاشمی این گفته‌ی کیانوری را افترائی دانست که هدفی جز تخریب نبوی ندارد.

با وجود تمام شواهد و قرائن آشکار و نهان نفوذی بودن نبوی، وی علاوه بر پنج دور وزارت مستمر در دولت‌های رجایی، باهنر، مهدوی کنی و موسوی، با احتساب استیضاح‌های ناموفق و جلب اعتماد دوباره از مجلسِ به ریاست هاشمی، رکورد دار بیشترین دفعات کسب رأی اعتمادِ نمایندگان بوده است.

سخنرانی اینجانب با موضوع «ایران، آمریکا و حقوق بین الملل»

فرهنگسرای اندیشه، ۶ آذر ۹۷

شامل: ماهیت حقوق بین الملل، مناسبات حقوق بین الملل و روابط بین الملل، جنگ جهانی اول و دوم، جامعه ملل، سازمان ملل، شورای امنیت، بررسی حقوقی پرونده‌های لغو قرارداد تسلیحاتی با آمریکا، تسخیر سفارت آمریکا، توافق الجزایر، ایرباس، توافق سعد آباد و برجام.

دریافت فایل صوتی: t.me/GhadiriNetwork/2433

تبیین توهم

۱. صدام #توافق_الجزایر را نادیده گرفت و بعد از انقلاب، وضعیت #صلح را به جنگ مبدل کرد.

۲. پس از ۵۹۸ و پذیرش #آتش‌بس، فروغ جاویدان را رقم زد.

۳. بعد از پایان جنگ نیز به #کویت حمله کرد.

با این وصف، تصور پایان‌پذیری جنگ پس از آزادی خرمشهر و عدم تبدیل وضعیت #آتش‌بس به جنگ، توهم نیست؟

ترامپ پایبندی ایران را به برجام تأیید نکرد، اما رأسا نیز از آن خارج نشد و اصطلاحا توپ را در زمین کنگره انداخت. اگرچه در منطق آقای روحانی، همین عدم خروج می تواند «تعظیم و تسلیم آمریکا در برابر ایران» تعبیر شود، اما حقیقت چیز دیگری است:

۱. در شرایطی که دولت های اوباما و ترامپ از یک سو و مجالس سنا و نمایندگان از سویی دیگر، بارها روح و متن برجام را نقض، و شرایط را برای پایان دادن به تعهدات یکجانبه فراهم کرده اند، اما ترامپ به وضوح وضعیتی ایجاد کرده که بانیان و حامیان توافق وین، تنفس جسد نیمه جان برجام را آرزو و حفظ آن را تمنا کنند.

۲. نتیجه حفظ برجام به هر قیمت که ترجمان عبارت شاذ «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» می باشد، طبیعتا یکی از دو نامطلوب مذاکره مجدد تحت عنوان برجام موشکی و منطقه ای و یا امتیازدهی بی حد و اروپا و مشخصا فرانسه را رقم خواهد زد.

۳. ممکن است یک توافق از منظر ساختار حقوقی قوی باشد اما اتکا به آن از منظر سیاسی غلط، مانند توافق مرزی الجزایر میان ایران و عراق که با اراده صدام باطل اعلام و منجر به جنگ هشت ساله گشت. همچنین ممکن است یک توافق از منظر حقوقی ضعیف و فاقد توازن یا ضمانت اجرا باشد، مانند برجام در طول دوره اوباما که از نقاط ابهام و ایهام این توافق نهایت استفاده و سوء استفاده را نمود ولی در ظاهر به چارچوب آن پایبند بود.

۴. امشب اما با اعلام ترامپ مبنی بر خروج از برجام در صورت عدم تغییر بندهایی از آن، ثابت شد فارغ از ایرادات حقوقی در متن، این اشکال اساسی و سیاسی در فرامتن نیز وجود داشته که در اتکا به توافق با کدخدا، صنعت و توان هسته ای را به شکلی تزئینی و ویترینی درآوردیم و اکنون پس از هزینه های مالی و اعتباری بسیار، نهایتا می بایست آب رفته را به جوی بازگردانیم، فارغ از لطمات و خساراتی که جبران نخواهد شد.