شاید شما با این سؤال که تعداد زنان چادری بیشتر است یا بدحجاب مواجه شده و پاسخ و تخمینی هم برای آن داشته باشید.
بنده میخواهم پاسخ را از دقت در خود سؤال شروع کنم:
۱. پرسش، از تعداد خانمهای «چادری» (به عنوان یکی از اشکال و البته کاملترین شکل حجاب) است، درحالیکه پاسخ هرچه باشد، پای تمام خانمهای «محجبه» نوشته میشود.
درحالیکه یا باید سؤال از تعداد چادریها (به عنوان منتهیالیه یک طیف) دربرابر بیحجابها (به عنوان منتهیالیه طیفی دیگر) باشد و یا اینکه از تعداد افراد معتقد به حجاب (شامل طیف وسیعی از پوشش) دربرابر افراد مصر به بدپوششی و بیحجابی باشد.
در غیر این صورت هرکسی که تاری از مویش نمایان باشد، خودبهخود و بلاوجه در طیف «بیحجاب» فرض میگردد!
۲. و اما بعد از اصلاح سؤال در یکی از دو صورت مذکور، پاسخ نگارنده به آن در فقدان جامعهی آماری متقن و دقیق، «نمیدانم» است!
بله! من هم مانند شما نمیدانم تعداد زنان «چادری و بیحجاب» یا «محجبه و غیرمحجبه» چقدر است، اما یک چیز مهم را میدانم و آن اینکه تخمینهای مبتنی بر مشاهدات ما، زمین تا آسمان با واقعیت تفاوت دارد، چرا؟
زیرا یک خانم بیحاشیه و باحجاب (کامل یا نسبی) اگر خانهدار است که عموما در خانه و دور از مشاهدات قرار دارد، و اگر هم شاغل یا محصل و دانشجو است، گریزان از نگاه دیگران و دارای تردد حداقلی در سطح شهر است.
درحالیکه افراد بیحجاب، خصوصا از نوع ولنگار آن، شبانه روز در خیابان پرسه میزنند و خود را در «کانون توجه» و «مرکز نگاه» قرار میدهند و نتیجه آن میشود که زنان بیحجاب هر تعداد که باشند، خصوصا به مدد دوپینگ رسانهایِ بعد از هر کشف حجاب و هنجارشکنی در شبکههای اجتماعی، چندین برابر بیش از آنچه هستند به «چشم» میآیند که خود مهمترین عامل در ترویج توهم «خود بیشمار پنداری» است.